تاریخچه
وقف برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از همان اوایل غیبت صغری شروع شده است. بهترین شاهد بر این مطلب، حکایتی است که شیخ طوسی آن را این گونه نقل می کند:
«قاسم بن علاء» که صد و هفده سال عمرش می گذشت. مّدت سی وهفت سال است که بینایی چشمهایش را از دست داده وجایی را نمی بیند.
او، روزگار امام هادی7 و امام حسن عسکری7را درک کرده است و توسط دو نفر از نایبان خاص امام دوازهم- محّمد بن عثمان و حسین بن روح - نامه هایی به او می رسیده است؛ امّاحدود دو ماه نامه نگاری قطع شد و او از این واقعه، ناراحت و مضطرب می باشد.
روزی که مشغول خوردن نهار می باشد، خدمتگزارش وارد شده ومی گوید:- قاصدی از سرزمین عراق آمده است که نامه های خصوصی برای شما دارد.
قاسم بن علاء، از شنیدن این خبر خوشحال میشود؛ زیرا می داند که نایبان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از عراق برایش نامه می نویسند.
بنابراین، رو به سوی قبله نموده و سجده شکر می گذارد.در این وقت قاصد که پیرمردی کوتاه قامت است و جامه ای از پارچه های مصری بر تن وخورجین بردوش دارد، وارد می شود.
قاسم بن علاء برخاسته و او را در آغوش گرفته و بوسد. سپس با دست خودش، خورجین را از شانهء او برمی دارد.خدمتگزار، ظرف آبی را پیش می آورد وقاسم بن علاء، دست قاصد را شستشو داده واو را کنار خودش می نشاند.
وقتی غذا خورده می شود، دستهایشان را می شویند وپیرمرد از داخل خورجین نامه ای را به قاسم بن علاء تسلیم می کند.قاسم بن علاء نامه را بوسیده و به «ابن ابی سلمه» که از نزدیکانش است، می دهد تا آنرا بخواند.
او، پس از خواندن نامه ساکت شده وسخنی نمی گوید.
قاسم بن علاء می پرسد:
- ابوعبدالله*خیر است؟
او میگوید:
- خیر است.
قاسم بن علاء چهره در هم کشیده ومی گوید:
- وای بر تو!چیزی درباره من نوشته است؟
ابوعبدالله پاسخ می دهد:
- چیزی که ناخوشایند توباشد، نیست؛ امّا ما را نگران خواهد ساخت.
قاسم به تندی می پرسد.
- خبر چیست؟!
ابوعبدالله با بغض درگلو می گوید:
- درنامه خبر داده اند که تو پس از چهل روز دیگر خواهی مرد! وبرایت هفت قطعه پارچه فرستاده شده است.
قاسم بن علاء می پرسد:
- آیا با ایمان از دینا می روم؟
ابوعبدالله اشک ریزان پاسخ می دهد:
- آری؛ با ایمان از دنیا خواهی رفت.
قاسم می خندد ومی گوید:
- بعد از این عمری که داشته ام و خبری که اکنون شنیدم، دیگر هیچ آرزویی ندارم.
پیرمرد قاصد از جای برخاسته ودست به داخل خورجین خود می برد:
پارچه هایی را در نامه از آنها یاد شده بود، بیرون آورده وبه قاسم بن علاء تسلیم می کند.
ساعتی بعد، قاسم کسی را به دنبال دوستش «عبدالرحمان بن محّمد بدری» می فرستد عبدالرحمان، هرچند که از دشمنان اهلبیت می باشد؛ امّا در امور دنیایی، دوستی ونشست وبرخاست با قاسم دارد.
قاسم بن علاء وقتی حضور دوستش را کنار خویش احساس میکند نامه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را به او می دهد ومی گوید:
- این را، تو هم بخوان
اطرافیان قاسم که انتظار چنین عملی را نداشته اند ناراحت شده و می گویند:
- خدا را در نظر بگیرای قاسم!جماعت
شیعه نیز شاید نتوانند حقیقت این نامه را تحمل کنند، چه رسد به عبدالرحمان!
قاسم می گوید:
- می دانم سرّی را که نباید فاش ساخت، افشا می کنم؛ امّا به خاطر علاقه ام نسبت به عبدالرحمان ومیل شدیدی که به هدایت و رستگاری او دارم می خواهم نامه را بخواند
عبدالرحمان نامه را برداشته وشروع به خواندن می کند.
دقایقی که می گذرد، او با حالتی برافروخته وخشمگین شده، نامه را جلوی قاسم انداخته و می گوید:
-ای دوست من!از خدا پروا کن. تو مرد فاضلی هستی و از دین استواری برخوردار می باشی.مگر به یاد نداری که خداوند عّزوجِّل می فرماید «هیچ کسی نمی داند فردا چه به دست خواهد آورد و کسی نیز نمی داند که در کدام نقطه زمین خواهد مرد(1)»عبدالرحمان لحظه ای سکوت کرده و ادامه می دهد:
- پروردگار فرموده است: «خداوند دانای
1- سوره لقمان، آیه 34
به غیب است وغیبش را بر هیچ کس آشکار نمی کند...»(سوره جن، آیه 26)
قاسم با خنده ای آرام به اومی گوید:
- آیه را تمام کن.
وخودش دنباله آیه ای را که عبدالرحمان تلاوت کرده است، بر زبان می آورد:
«مگررسولانی که مورد رضایت او باشند»( سوره جن، آیه 27)
سپس سرش را بالا وپایین برده با آرامش ادمه می دهد:
-ای عبدالرحمان!مولای من همان کسی است که مورد رضای خدا می باشد.
ای دوست من!می دانستم که تو باخواندن نامه امام من، چنین عکس العملی نشان خواهی داد. اکنون، امروز را تاریخ بگذار پس اگر من بعد از تاریخی که در این نامه آمده است زنده ماندم بدان که حق نیستم، و اگر مُردم در مورد کار خویش اندیشه کن.
عبدالرحمان، این روز را تاریخ می گذارد و از دوست خودش خداحافظی کرده وخانه او را ترک می کند.
هفت روز می گذرد.
قاسم بن علاء به خاطر تب شدیدی که به جانش افتاده است، در بستر نشسته و پشت به دیوار دارد. پسرش حسن بن قاسم که مردی شراب خوار و آلوده می باشد در گوشه ای از اتاق و نزدیک بستر پدر نشسته است.اوعبایش را بر صورت افکنده و ساکت و خاموش است.
عده ای از دوستان قاسم که در اتاق هستند، آرام آرام اشک می ریزند وبه پیر خویش چشم دارند.
قاسم، پشت از دیوار برداشته وسنگینی بدنش را بردستها تکیه می دهد و می گوید:
-ای دوستانم!در برابر خدا شفیعان من باشید!...
قاسم این جمله را دوبار دیگر تکرار می کند.
سپس مژگانش به لرزه در می آید. حدقه چشمهایش همچون غنچه گل لاله که پرپر شده باشد ورم کرده است.
قاسم با آستینش بر چشمها می کشد: خونابه ای همچون آبی که از گوشت می چکد، از چشمهایش بیرون می آید وبینایی؛ بینایی از
دست رفته، پس از سالهای سال، به چشمهای او باز می آید!
شگفتی در روزهای واپسین زندگانی روی داده است، قاسم همه چیز وهمه کس را می بیند!
کسانی که گِرد وجود او هستند، در حیرت غوطه ور می باشند و توان برزبان آوردن هیچ سخنی را ندارند.
او، در ابتدا باگوشه چشم به فرزندش نگریسته ومی گوید:
-ای حسن!نزد من بیا.
سپس روی به دیگر یارانش گردانده وآنها را به اسم می خواند تا در کنار او جمع شوند.
خویشاوندان و یاران قاسم، مبهوت وحیران شده از چنین حادثه ای، اطراف او جمع شده وبه حدقه های چشمانش که هر دو سالم هستند، نگاه می کنند.
خبر، خیلی زود در میان مردم پخش می شود وگروههای مختلف مردم به خانه اش می آیند، تا با چشم خویش اورا ببینند «عتبه بن عبدالله مسعودی»که قاضی القضات بغداد است و اکنون به انجام کاری در آذربایجان
می باشد، به دیدار او آمده و در حالیکه انگشتری با نگین فیروزه را به او نشان می دهد می پرسید:
- این چیست که در دست من است؟
قاسم می گوید:
بر نگین انگشتری که در دست داری سه سطر نوشته شده است که البته قابل خواندن نیست!
حرف تمام است وسخنی که باید گفته می شده بیان گردیده است.
قاضی القضات بغداد شگفت زده از آن خانه خارج میشود تا صحّت خبر شفا یافتن چشمهای «قاسم بن علاء» را به همه برساند
دقایقی بعد، قاسم به پسرش نگاه کرده و می گوید:
- ای حسن!خداوند به تو مقام ومنزلتی خواهد داد پس بیا و با تشکّراز پروردگارت، خود را لایق این مقام ساز!
حسن می گوید:
- ای پدر!پذیرفتم.
قاسم می پرسد؟
- چطور پذیرفتی؟
حسن که اشک می ریزد، می گوید:
- هرطور که تو ای پدر فرمان دهی.
قاسم به مهربانی و شفقت در کلام می گوید:
می خواهم که از میخوارگی دست برداری.
حسن می گوید:
- پدر! سوگند به آنکه در یادش هستی، از شراب خوردن واعمال زشت دیگر که تو نمی دانی، دست بر خواهم داشت.
قاسم بن علاء، در این هنگام به سوی آسمان دست دراز کرده و سه بار تکرار می کند:
- خداوندا! فرمانبرداری وطاعت خود را به پسرم الهام فرما واو را از نافرمانی خودت دور گردان!
او سپس کاغذی طلبیده و وصیت خویش را بر آن ثبت می کند.
هنگامی که چهل روز از ورود پیک امام زمان به خانه قاسم بن علاء می گذرد و صبح طلوع می کند، قاسم بن علاء از دنیا می رود.
عبدالرحمان در این روز در بازارها سروپای برهنه می دود و فریاد بر می آورد:
- وای! وای! که آقایم از دنیا رفت.
عده ای از مردم که انتظارچنین کارهایی را از عبدالرحمان ندارند گِرد او جمع شده و با حیرت می پرسند:
- این چه کاری است که می کنی؟!
عبدالرحمان فریاد می زند:
- خدایا! خدایا! من چیزی دیده ام که اینها ندیده اند!...
سپس شیعه شدن خودش را اعلام داشته ومردم را از رستگاری خویش آگاه می سازد و همان روز بسیاری از اموالش را وقف امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می سازد.
چند روز بعد، پیام تسلیتی بر ای حسن بن قاسم از سوی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می رسد. در آخر این پیام، دعای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف درمورد او چنین آمده است:
«خداوند، فرمانبرداری و طاعتش را به تو الهام کند و از معصیت و نافرمانیش، تو را دور دارد!... ما، پدرت را سرمشق تو و اعمال وکارهایش را الگو و نمونه برای تو قرار دادیم.»(غیبت، شیخ طوسی، ص315 « ... و وقف الکثیر من ضیاعه .ص:20.. »)
نمونه های وقف مهدوی
1. چشمه علی دامغان
در تاریخ آمده است چون فتحعلی شاه قاجار در دامغان دیده به جهان گشود پس از رسیدن به سلطنت، علاقه زیادی به محل تولد خود پیدا کرد و چند دفعه به دامغان سفر نمود.
وی در سفری که برای جلوگیری از پیشرفت نادر میرزا پسر شاهرخ نادری در مشهد، به طرف خراسان می رفت در چشمه علی توقف نموده و دستور ساخت عمارتی را بدون فوت وقت داد.
در مراجعت با مشاهده عمارت چشمه علی، شعف و شادمانی وی را فرا می گیرد و شعرای وقت نیز فرصت را غنیمت شمرده و اشعار بسیار زیبایی را می سرایند و حکاکان آنها را بر سنگ حک کرده و در عمارت نصب می کنند.
پس از ساخت عمارت فوق، شاه اعلام کرد: «این عمارت کعبه ثانی نیاز دارد» و دستور داد مسجدی در کنار چشمه بسازند. پس در آن مسجدی در جوار عمارت، با طاق رومی ساخته شد که تا چند سال قبل آثاری از آن مشاهده می شد.
فتحعلی شاه در آن زمان دستور داد وقف نامه ای را برای چشمه علی بر دو سنگ حک و در مسجد نصب نمایند ولی به دلیل عدم کارایی و مخروبه شدن مسجد، آثار باقیمانده تخریب و مجدداً در همان محل مسجدی زیبا احداث گردید.
چشمه علی علاوه بر مناظر و طبیعت زیبایش، منبع تامین کننده آب شهرستان دامغان محسوب می شود و قطعه سنگی که روی آن منقوش است مورد توجه بازدیدکنندگان بوده است البته در حال حاضر اثری از آن سنگ نیست.
این چشمه در سال 1217 هجری قمری وقف امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شده است. در هر صورت چشمه علی علاوه بر مکانی توریستی محلی مذهبی و مورد احترام مردم می باشد.( فصلنامه فرهنگ قومس (انتشارات اداره کل ارشاد اسلامی استان سمنان)، سید کمال موسوی)
2. حجت آباد یزد
مجموعه حجت آباد وزیر که به استناد مدارک تاریخی در سال 1298 ه_. ق احداث شده، دارای باغ و عمارتی است که اقامتگاه تابستانی میرزا محمد مستوفی وزیر ناصرالدینشاه و حاکم یزد بوده و هم اکنون در محل تقاطع دو مسیر پرتردد یزد _ تهران و یزد _ طبس قرار گرفته است.
بنا به گفته اهالی، نام گذاری این مجموعه براساس قنات موجود در محل انجام گرفته و چون بخشی از آب این قناب درشبانه روز وقف امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد.
و نیز از آنجا که درایام نیمه شعبان به مدت سه روز به اطعام فقرا پرداخته می شده، این مجموعه «حجت آباد» نامیده شده است. این مجموعه شامل بناهای متعددی است که از آن جمله می توان به بازارچه، آب انبار، کاروانسرا، باغ و عمارت میانی اشاره کرد.
3. قرآن وقف شده برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
در کتاب خانه های بزرگ ایران، قرآن هایی وجود دارد که وقف امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است. در کتابخانه آستانه مقدسه شاه چراغ در شیراز نمونه هایی وجود دارد که در فهرست کتب خطی آن اشاره شده است،
مثلاً به شماره ردیف 451 و 459 قرآنی که سوره فتح و نصر است وقف صاحب زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شده است و همچنین قرآن سی پاره ای به شماره ردیف 1146 توسط بابا محمدخان پسر میرزا در سال 1141 ه_.ق وقف امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شده است.
اما یکی از نمونه های بسیار زیبا قرآنی است که در موزه مجلس شورای اسلامی است.این قرآن در قطع رحلی و به ابعاد 21 عجل الله تعالی فرجه الشریف 32 سانتی متر به خط نسخ و به قلم میرزا احمد نیریزی پدید آمده است. واقف اصلی این قرآن، محمد تقی خان بافقی حاکم یزد بوده است.
وی اراده می کند این قرآن وقف امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شود و اولاد ذکورش نسل اندر نسل و پسر بزرگ مقدم بر پسر کوچک تر قرآن را تلاوت نموده و ثواب آن به امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هدیه شود.
و چنان چه در دوره ای پسر در خاندانش نباشد. تولیت قرائت به اعلم مجتهدین زمان که نائب امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف محسوب می شود. واگذار شود. و هر زمان که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، ظهور فرمودند این قرآن در اختیار او قرار بگیرد.( ر ک: به، نگرشی به آثار گرانبهای فرهنگی هنری آستانه مقدسه قم)
در دوره های اول مجلس، نماینده یزد آن را به کتابخانه داد تا مورد مرمت و بازسازی قرار گیرد و در همین کتابخانه استفاده شود.
این قرآن از نظر جنس کاغذ، کتابت و تذهیب بی نظیر بوده و جلدی عالی دارد و با توجه به ویژگی خاص این قرآن که «وقف تلاوت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف » بوده،.
اینک در دست اصلاحات کامپیوتری است و پیش بینی شده با شمارگان 5 هزار نسخه منتشر شود و در نظر گرفته شده اگر با استقبال خوبی رو به رو شود، با تغییر جلد و کاغذ و با قیمت مناسب
1- در رابطه با این قرآن مقاله ای در فصلنامه بهارستان، بهار 1388 توسط آقای داود نظریان آمده است.
و متعادل در اختیار عموم مردم قرار گیرد.
4. وقف شمشیر
در گنجینه ی آستانه مقدسه حضرت معصومه (س)، شمشیر همراه با غلاف، قمه، سپر و تبری وجود دارد که از دوران قاجار به (قرن سیزدهم) وقف امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شده است.
آقای حسین قلی خان قاجار، شمشیر فولادی طلاکوب با روکش طلا و مرصع و مزین به رنگ های مینایی را وقف امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نموده است.
همچنین نواب حسین قلی خان قاجار، قمه ای فولادی با دسته ی استخوانی و غلاف چوبی با روکش طلا را وقف حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف نموده است.( ر ک: به، نگرشی به آثار گرانبهای فرهنگی هنری آستانه مقدسه قم)
دنیای وقف
بامرور بر وقف نامه ها، روح انسان دوستی و بزرگواری تجلی می کند. واقفان خیراندیش برای خیلی از موضوعات به فکر بوده اند که مایه ی خوشحالی است.
ابن بطوطه می نویسد: «روزی در یکی از کوچه های دمشق می گذشتم پسربچه ای را دیدم که از دستش یک کاسه ی چینی افتاد و شکست. مردم دور او جمع شدند.
شخصی گفت: غصه نخور، شکسته های کاسه را جمع کن تا نزد رئیس اوقاف ظروف ببریم. پسر خرده ها را جمع کرد و همراه آن مرد پیش رئیس اوقاف رفت و پول ظرف را گرفت و به او داد.»(سفرنامه ابن بطوطه، ج1، ص105؛ مقدمه ای بر فرهنگ وقف، ص57.)
مصطفی السباعی می نویسد: «در لبنان موقوفه ای است که از عواید آن باید دو نفر هر روزه در بیمارستان ها بر بالین بیماران حاضر شوند، و در حالی که با هم نجوا می کنند به طوری که مریض صدای آن دو را بشنود این جملات را به صورت عادی رد و بدل کنند:
«من می بینم که از روز گذشته خیلی بهتر است! چشمانش را ببین! قیافه اش را نگاه کن!» به نحوی که بیمار صدای آن ها را بفهمد و با این تلقین معتقد شود که بیماری وی رو به بهبودی است و صحت یافتن او حتمی خواهد بود.»(جامعه ی توحیدی اسلام و عدالت، ترجمه سید علی محمد حیدری، ص259.)
تنوعات وقف آن قدر بسیار است که عوائد برخی موقوفات برای حیوانات را شامل شده است خیراندیش باریک بینی، ملکی را وقف کرده که سود آن برای طعمه ی سگ های کور خرج شود.
برخی وقف نامه ها در رابطه پرندگان است؛ یعنی اموالی وقف شده است که در شش ماه زمستان گندم و دانه های دیگر روی بام ها بریزند تا پرندگان بخورند.(مقدمه ای بر فرهنگ وقف، ص56.)
وقف مهدوی
در تعریف وقف آمده است: عقدی که ثمرة آن حبس کردن اصل، و رها کردن منفعت آن است.(مستدرک الوسائل، ج14، ص47.) یعنی اصل چیزی را نگهداشته و نفع آن را آزاد می گذارد.(حبس العین و تسبیل المنفعه.)
به عبارت دیگر؛ «حبس کردن» ثروتی از طرف مالکش به وجهی از وجوه، به نحوی که فروش آن ممنوع باشد به ارث منتقل نگردد قابل هدیه نباشد و صرف کردن آن مال در جهتی که واقف تعیین کرده است.( الفقه علی المذاهب الخمسه، ص585.)
اما وقف مهدوی با توجه به تعریف فقهی آن عبارت است از: «جهت و سمت و سوی وقف، درباره امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد». به عبارت دیگر واقف با نیت و انگیزه رشد و توسعه فرهنگ مهدویت، چیزی را در راه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وقف نماید.
فرد یا افراد می توانند به انتخاب خود، مالی را از مالکیت مجازی شان جدا نموده و به مالکیت خلیفه ی خدا برگردانند. همچنین می توانند منفعت به دست آمده از چیزی را در راه امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف خرج و صرف نمایند.
در حقیقت یکی از وظایف منتظران صله و بخشش اموال به امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است.(مکیال المکارم، ج2، ص357، وظیفه 35)
اصول کافی، احادیث فراوانی در رابطه نقل نموده است. امام صادق7 می فرماید: هیچ چیز نزد خداوند محبوب تر از اختصاص دادن دراهم به امام نیست و خداوند متعال در ازای هر درهم در بهشت مانند کوه احد پاداش می دهد.
خداوند متعال در قرآن می فرماید: «چه کسی به خدا قرض می دهد تا خدا چند برابر پاداش دهد؟»(سوره بقره، آیه 245)به خدا سوگند که این آیه درباره صله به امام است.(اصول کافی، ج1، ص537)
در حدیث دیگری امام صادق7 می فرماید: «یک درهم صله به امام از دو میلیون درهم در سایر کارهای نیک بهتر است»(اصول کافی، ج2، ص156)
گمان نشود که امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف احتیاجی به وقف دارد. حجت خدا از آن چه در نزد من و شماست، قطعاً بی نیاز است. احتیاج او فقط
به خداوند متعال است. در روایتی امام صادق7 می فرماید: «من از یکی از شما درهمی را می گیرم و حال آن که از پول داران اهل مدینه هستم. منظورم این است که شما پاکیزه شوید.»(اصول کافی، ج1، ص537)
در روایتی در فضیلت حج آمده که: «یک درهم خرج کردن در راه حج از یک میلیون درهم در غیر آن بهتر است و یک درهم که به امام برسد مانند خرج یک میلیون درهم در حج است.»(فروع کافی، ج4، ص260)
بنابراین اگر شخصی درباره امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مالی را صرف و خرج بهترین راه را برای رضای پروردگار بیهوده است.
وقف نمودن برای امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ثواب بیشتری از موقوفات دیگر دارد. زیرا او امام حی و حاضر است و هر شخصی نسبت به امام زمانش مسئولیت بیشتری دارد. کار کردن برای او نیز طعم و لذت دیگری دارد.
امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف همه ما را می بیند و اعمال ما بر او عرضه می شود. وقتی شما از اموالتان، مقداری را وقف گسترش فرهنگ مهدویت می نمایید، علاوه بر ثواب های فراوان دنیوی و اخروی، دیگران را نیز با معارف مهدوی آشنا ساخته اید.
و مشوّق دیگران در این رابطه می شوید و حرکت های دیگری نیز با وقف شما هم سو و هم جهت شکل می گیرد.
چرا وقف
اسلام، پیروان خود را تشویق به کمک و یاری دیگران نموده است توصیه به صدقه، شرکت در کارهای خیر، تعاون در امور مثبت و بی تفاوت نبودن به وضعیت دیگران از ویژگی های این دین کامل است.
یکی از بهترین و مؤثرترین شیوه های تکافل اجتماعی، بذل و بخشش، انفاق در راه خداوند متعال و کمک به هم نوعان وقف است. ضمن آنکه وقتی به سیره اهل بیت توجه می کنیم، در می یابیم آنهایی که امام ما هستند،.
و در آخرت هیچ یک از انسان ها به رتبه و مقام آن ها نمی رسند و نزد خداوند متعال، جایگاه والایی دارند، به این مسئله توجه خاصی داشته وموقوفات بسیاری از خود به جای گذاشتند. در حالی که ما صد در صد نیاز بیشتری به لطف و بخشش خدا داریم. آنها معصوم هستند.
ولی ماخطاکار و گناه کاریم و احتیاج ما به عفو الهی حتمی و واقعی است. پس چرا وقف در کارنامه ی اعمال ما نباشد. امیرمؤمنان حضرت علی عجل الله تعالی فرجه الشریف بعد از وقف می فرماید: «خدایا این را وقف نمودم تا آتش قیامت را از من دور گردانی.»
امام محمّد باقر عجل الله تعالی فرجه الشریف می فرماید:«چگونه مردم می توانند از کارهای خیر منصرف شوند؟
در صورتی که حضرت علی عجل الله تعالی فرجه الشریف در حالی که بهشت بر وی واجب شده بود، اموالی را برای فقرا وقف کرد و فرمود:
خدایا این مال را برای این جهت صدقه قرار دادم که آتش را از صورتم و صورت مرا از آتش دوزخ دور سازی( مستدرک الوسایل، ج2، ص511 . اللهم انی فعلت هذا التصرف وجهی عن النار و تصرف النار عن وجهی).»
وقف مهدوی چرا؟
1. ضرورت نواندیشی در عرصه وقف
2. ضرورت طرح و گسترش فرهنگ مهدوی
این دو عامل بسیار مهم بهترین پاسخ به چرایی وقف مهدوی است. با نگاهی گذرا به موقوفات، روشن می شود که این سنت پسندیده همواره با زمان و مکان در ارتباط تنگاتنگ بوده و همراه با شکل گیری نیازها و فرصتها تنوع و صورت های مختلف پیدا نموده است.
در زمان های گذشته برای نعل اسب زائر و مرکب های زائرین وقف هایی صورت می گرفت.
امروزه می توان تنوع این وقف ها را در همان اندازه ها دنبال کرد و برای ماشین ها وقف نمود. اما اگر وقف ها در جهت رشد معنوی و شناخت زائرین نسبت به امامشان باشد، قطعاً آثار و بر کات بیشتری دارد.
ضمن آن که امروزه طرح و گسترش فرهنگ مهدویت بسیار لازم و ضروری است. وقتی به کوهی نگاه می کنید، نخستین چیزی که چشم به آن دوخته می شود، قله آن کوه است و سپس دامنه و دشت و پوشش طبیعی جلب توجه می کند.
این مسئله درباره اسلام با مهدویت معنا می یابد در میان آموزه های اسلامی، مهدویت قله و اوج همه آنان است، زیرا هدف و آرمان اسلام در آن نهفته است.
وقتی از یک مسلمان درباره منتهای اعتقادش سوال شود؛ که اسلام چه سرنوشتی دارد؟ و برای تو چه پسندیده است؟ پاسخش در حکومت عدل امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف خلاصه می شود.
علاوه بر آن که مهدویت در همه عرصه ها از عبادت و خانواده تا اجتماع و سیاست حضوری پر رنگ دارد. بدون مهدویت، هستی مبهم و گنگ و ابتر است.
مهدویت با ترسیمی که از ابتدا و توصیفی که از انتهای تاریخ انسانی دارد، تنها دلیل برای بودن، تنها علت برای رفتن و بهترین گزینه برای امان ماندن از هزاران بی راهه و تنها راه برای پیمودن است.(1)
مهدویت از یک سو شناخت دقیقی از آن چه هستیم (هویت) ارائه می کند و از سوی 1- مفاتیح الجنان، زیارت حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف :«السلام علیک یا سبیل الله الذی من سلک غیره هلک»
دیگر با گشودن هدف های عالی برای زندگی (آرمان) انسان را به رشد و تعالی سوق می دهد. آموزه ای با این اهمیت که اساساً راهبردی است. یعنی علاوه بر هدف هم راه و هم وسیله است.
انسان را با توحید و از مسیر توحید به توحید می رساند، چرا از ثروتی که خدا به ما داده است برای آن خرج نکنیم؟
ما امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را با جان و دل پذیرفته ایم ولی از پذیرش آن، چنان شاد نیستیم و تاکنون حاضر نشده ایم که برای آن خرج کنیم. بیایید با وقف مهدوی ثابت کنیم اماممان را از همه چیز و همه کس بیشتر دوست داریم.
از امام محمد باقر عجل الله تعالی فرجه الشریف نقل شده است: رسول خدا6 مردی را دید که مشغول درختکاری است. ایستاد و گفت:
آیا تو را به یک نوع درختکاری دیگری که ریشه دارتر و بادوام تر است راهنمایی کنم؟... آن مرد گفت: یا رسول الله! شاهد باش که این باغ وقف بر فقرای مسلمین است. سپس این آیه نازل شد:
((فَأَمَّا مَن أَعْطَی وَاتَّقَی ٭ وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَی ٭ فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَی))؛(سوره لیل، آیات 5 و 6 و 7.)
وقف هیچ گاه فیض آن تمام نمی شود و برای همیشه خیر و برکت آن در بستر زمان در اجتماع جاری و صاحب آن نیز همیشه از بهره ها و ثواب های آن لذت می برد.
در حال حاضر در کشور ما موقوفاتی وجود دارد که سابقه ی آن به نهصد سال پیش می رسد و همواره صدقه جاویدانی هستند که ماندگاری آن ها برای فرد واقف محفوظ است و نتیجه های معنوی آن همیشه سبز و روشن است.
هر کسی در این دنیا عمل خیری انجام بدهد در دفتر الهی ثبت و درج می شود و گم نمی شود.
حتی اگر یک ذرّه بسیار کوچک باشد. نقل است: ثُوبیه، کنیز ابولهب، مژده تولد حضرت محمّد6 را برایش آورد. او خوشحال شد و کنیز را آزاد کرد. بعد از مرگ ابولهب، شبی او را در عالم رؤیا دیدند، از وضع و حال او پرسیدند. ابولهب گفت: وضعیت خوبی ندارم. در بیابان خشک و سوزان
سرگردانم و از تشنگی رنج می برم. تنها امیدم به چند قطره آب است که گاهی از میان دو انگشتم می آید و این آب از خوشحالی ام بر تولّد پیامبر و آزاد کردن ثوبیه است.(کتاب طبقات ابن سعه، ترجمه دکتر مهدوی دامغانی، ج1، ص97.)
او فقط همین کار شایسته را انجام داده و نیتش هم عالی نبوده است ولی این مقدار به او در عالم برزخ لطف می شود. اگر ما آینده نگر باشیم می دانیم هیچ یک از اموالمان را نمی توانیم همراه خود به عالم برزخ ببریم،
ولی با وقف برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بهترین راه را برای انتقال ثروت انتخاب کرده ایم و می توانیم همواره در سایه سبز و روشن این عمل والا و پسندیده، فرش و چراغی برای زندگی آینده تهیه کنیم.
در قرآن کریم، آیاتی وجود دارد که ما را به «وقف مهدوی» تشویق و ترغیب می نماید. خداوند متعال می فرماید:((وَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ))؛(آل عمران، 57.)
کسانی که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند، همه ی مزدشان را می دهیم.
قطعاً وقف کردن برای امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف یکی از مصادیق «عمل صالح» است که از ایمان سرچشمه می گیرد و دارای ثواب های فراوان است. اگر شخصی توفیق داشته باشد، برای امام زمانش اموالی را وقف کند در دنیا و آخرت خیرهای فراوانی به او می رسد.
در آیه دیگری خداوند متعال می فرماید:((الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِندَ رَبِّک ثَوَابًا وَخَیْرٌ أَمَلًا))؛(کهف، 46.)
مال و فرزندان آرایش زندگانی دنیا است ولی اعمال صالح که تا قیامت باقی است، نزد پروردگار بسی بهتر و عاقبت آن نیکوتر است.
«وقف مهدوی» از مصادیق بارز «باقیات و صالحات» است. هر شخصی در دوران زندگی اموالی به دست می آورد و بعد از مدت ها زندگی، همه ی آن ها را برای خانواده ی خود
به عنوان ارث باقی می گذارد. اگر خوب و دقیق اندیشه شود مشخص می شود که وقف مقداری از این اموال برای صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، باقیات صالحات است و بعد از مرگ و رفتن به آن دنیا فایده ها و نتیجه های فراوانی برای ما به ارمغان می آورد. خداوند در قرآن کریم می فرماید: ((وَالْآخِرَةُ خَیْرٌ وَأَبْقَی))؛(سوره اعلی، آیه 17)
زندگی اخروی جاودانه است. در اسلام بهره برداری از لذات حلال دنیا مشروع دانسته شده و کسی نمی تواند آنرا حرام نماید و لیک خداوند می فرماید: از آنچه در دنیا به تو داده شده است با عمل صالح برای آخرت خود ذخیره نما ((وَابْتَغِ فِیمَا آتَاک اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنسَ نَصِیبَک مِنَ الدُّنْیَا وَأَحْسِن کمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْک)).( سوره قصص، آیه 77)
یعنی با آنچه خداوند بتو داده است ثواب آخرت را بجوی و بهره ات را از دنیا فراموش مکن و نیکی کن همانطور که خداوند به توانعام داده است.
بنابراین دنیا و آخرت از لحاظ سعادتمند کردن انسان بهم مربوطند و یک مجموعه اند و دنیا مزرعه آخرت است و می بینیم که بسیاری از واقفین خیراندیش نیز به مسأله توجه داشته اند، مثلاً در وقفنامه مدرسه نوریه اصفهان می خوانیم که: «... قطع تعلّق از شوائب علائق زخارف دنیوی نموده و بر این مقال مترّنم بوده اند:
ب_دنی_ا ت_وان_ی که عّقْب_ی خ_ری
بخر جان من ور نه حسرت خوری
و دریافته اند که جهان و زندگی بازیچه ای بیش نیست و به آیه شریفه گوش جان سپرده اند که: ((وَمَا هَذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ)).(سوره عنکبوت، آیه 64)
«این زندگی دنیا، جز سرگرمی و بازیچه نیست، زندگی حقیقتی سرای آخرت است ای کاش می دانستند.» یقیناً داشتن دارایی برای همه لذت بخش است و همگان دوست دارند که اموال فراوانی داشته باشند که زندگی خوب و راحتی داشته باشند.
به طور خلاصه داشتن پول و ثروت برای همگان شیرین است. همه دوست دارند وضع مالی خوبی داشته و به دیگران کمک کنند. برخی از افراد که اهل بذل و بخشش و انفاق نیستند با خود می گویند:
اموال من کم است ولی اگر روزی مال فراوانی داشته باشم حتماً مقداری را می بخشم. بهتر است به این آیه خوب توجه کرد. خداوند متعال می فرماید:
((لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ))؛ (سوره آل عمران، آیه 92.)هرگز به مقام نیکوکاران نخواهید رسید مگر این که از آن چه دوست دارید انفاق کنید.
همین مقدار کمی که از اموال نزد ما وجود دارد و آن ها را دوست داشته ومی خواهیم را باید انفاق کنیم و هیچ انفاقی بالاتر از انفاق برای حجت خدا و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نیست.
درست است دل کندن کاری سخت و دشوار است ولی نیکوکاری امری بسیار بزرگ است. نیکوکاری فقط به نماز خواندن و روزه گرفتن نیست. خداوند متعال می فرماید:
((لَّیْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَکمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَ_کنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِکةِ وَالْکتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَی الْمَالَ عَلَی حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکینَ وَابْنَ السَّبِیلِ))؛(سوره بقره، آیه 177)
نیکوکاری آن نیست که روی خود را به سوی مشرق و مغرب بگردانید؛ بلکه نیکی آن ا ست که کسی به خداوند و روز واپسین و فرشتگان و کتاب و پیامبران ایمان آورد و مال خود را با وجود دوست داشتنش، به خوشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان و... ببخشد.
نکته دقیقی که از این آیات نورانی فهمیده می شود این است که «وقف مهدوی» از اموال دوست داشتنی انتخاب شود. در این وقف لازم است مالی که از راه حلال به دست آمده و آن را دوست می داریم تقدیم شود و بدانید هرچه وقف نمایید علاوه بر فایده های این دنیا
همان را در روز قیامت می یابید. خداوند متعال می فرماید:((وَمَا تُقَدِّمُواْ لأَنفُسِکم مِّنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ))؛ (سوره بقره، آیه 110.)
هرچه از نیکی برای خویش از پیش فرستید آن را نزد خدا بهتر و با پاداشی بزرگ تر خواهید یافت.
آثار وقف مهدوی
اشاره
وقف، یادگاری ماندگار و صدقه ای همیشه جاری است، همه دوست دارند نام نیک و خوبی از خود به جای بگذارنند و پس از مرگ، یاد و نام او زنده و جاوید باشد. بنابراین نباید از «وقف مهدوی» غاف بود.
در حقیقت وقف مانند چشمه ای است که همیشه می جوشد. بنابراین وقف مهدوی علاوه بر خیرات و برکات این چنینی، دارای آثار و فواید دیگری نیز می باشد که عبارت است از:
1. تألیف قلوب مردم به امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
قطعاً وقف مهدوی دل ها و جان ها را بیشتر با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف پیوند می دهد و مایه انس می شود. شما وقتی خانه، زمین، دل و هر چیز دیگری را وقف توسعه ی فرهنگ مهدویت می نمائید.
فرصتی فراهم می آورید که مکانی و جلسه ای را برای گفت و گو، درباره امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ایجاد کنید و دیگران توفیق می یابند درباره حضرت شناخت بیشتری یابند قلب و جان خود را با یاد و نام حضرت چراغانی کنند.
2. آشنا نمودن مردم با فرهنگ مهدوی
مهدویت دریایی پر از گوهر و عقیده ای بسیار ارزشمند است که متأسفانه شیعه با همه عظمتش، هنوز به صورت جامع آن را درک نکرده است، لذا وقف شما گام بسیار مؤثری برای آشنا شدن شیعه با این موهبت الهی است.
تمام خوبی و خیرات در فرهنگ مهدویت نهفته شده است، وقتی کودک یا جوانی با کمک از وقف شما با این فرهنگ آشنا می شود در حقیقت او با مجموعه ای از خوبی ها آشنا شده است. در فرهنگ مهدویت، رشد، صلاح، تقوا، هویت، آرمان و خلاصه توحید، نبوت و امامت نهفته شده است. و شما به او کمک نموده اید که با حقیقات هستی آشنا شود.
3. بسط و گسترش فرهنگ مهدوی
وقتی ثروتی به طور خاص و نوع خاص وقف مهدویت شود، این فرهنگ را به نحو خاص و ویژه گسترش می دهد. مثلا اگر ملکی وقف شود تا عوائدش در ترویج فرهنگ مهدویت در مناطق غیر شیعه صرف و خرج شود .
یا عوائد آن در رابطه با چاپ کتاب های مهدوی به سایر زبان ها باشد و یا فوائد آن در برگزاری جلسات در نقاط محروم ایران و غیر ایران صرف و خرج شود، تمام این امور سبب گسترش این فرهنگ و آشنا کردن دیگران با جان هستی است.
همچنین نوعی زمینه سازی برای ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز می باشد. زیرا یکی از شرایط مهم ظهور، آمادگی عمومی است. وقتی عموم شیعیان، مسلمانان و موحدان عالم، در تاب و تب منجی باشند، خداوند فرج نهایی را مقرر می فرماید.
4. تشویق دیگران به وقف مهدوی
الان موقوفات مهدوی شایع نشده است. بیشتر موقوفات در ایران به این سمت و سو جریان پیدا نکرده است. شما با وقف نمودن برای امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در ترویج فرهنگ وقف مهدوی، سهیم هستید.
وقتی از عوائد وقف شما جلسه ای، کتابی و یا آثار دیگری شکل می گیرد سبب می شود، دیگران نیز در این رابطه شوق و شور یابند و موقوفات مهدوی گسترش می یابد.
وقف مهدوی؛ وظایف منتظران
در این رابطه مردم و سازمان اوقاف و امور خیریه هر کدام به تنهایی وظایفی دارند.
سازمان اوقاف برای گسترش وقف مهدوی نقش مهم و بسزایی دارد. برخی از راه کارها عبارتند از:
1. تشویق ثروت مندان و خیرین
2. برگزاری هم اندیشی و همایش در این رابطه
3. تسهیلات ویژه دولتی در باب این گونه موقوفات
برای مردم نیز راه کارهایی در رابطه چه و
چگونه وقف مهدوی وجود دارد که برخی از موارد عبارت است از:
1. ساختن مهدیه
2. ایجاد مراکز ویژه تعلیم و تعلّم مباحث مهدوی
3. دایر کردن کتاب خانه های تخصصی مهدویت
4. احیاء آثار خطی مهدوی
5. برگزاری جلسات و هیئت های مهدوی
6. تشویق و ترغیب ختم قرآن برای حضرت
7. چاپ کتاب های مهدوی
8. وقف امکانات و تجهیزات برای اماکن مهدوی
9. توزیع و پخش آثار (کتاب، جزوه، CD) مهدوی
10. کمک به راه اندازی سایت ها، شبکه های ماهواره ای و مطبوعات مهدوی حکم وقف از بیان امام زمان در قسمتی از توقیع امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در جواب سؤال های ابوالحسین محمّد بن جعفر اسدی آمده است.
((وَأَمّا ما سَأَلْتَ عَنْهُ مِنْ أَمْرِ الْوَقْفِ عَلی ناحِیتِنا وَما یجْعَلُ لَنا ثُمَّ یحْتاجُ إِلَیهِ صاحِبُهُ، فَکلُّ ما لَمْ یسَلَّمْ فَصاحِبُهُ فیهِ بِالْخِیارِ، وَکلُّ ما سُلِّمَ فَلا خِیارَ فیهِ لِصاحِبِهِ، إِحْتاجَ إِلَیهِ صاحِبُهُ أَوْ لَمْ یحْتَجْ))؛(کمال الدین، ج2، ص520، ح49؛ بحارالأنوار، ج53، ص182، ح11 .)
از ما دربارة این که فردی چیزی را برای ما وقف کرده، ولی خودش به آن محتاج شده است، پرسیده ای. حکم چنین فردی، این است که در آن چه برای ما وقف کرده، ولی تسلیم ما نکرده، مختار است و می تواند وقف را به هم بزند؛
ولی آن چه را، به خاطر تسلیم، وقفش مسلّم شده است، دیگر نمی تواند برگرداند، خواه به آن احتیاج داشته یا نداشته باشد.
حکم وقف با معاملات دیگر تفاوت دارد. اگر کسی چیزی را بفروشد و پولش را از مشتری بگیرد، ولی پشیمان شود و از معامله صرف نظر کند، می تواند پول را پس دهد و
معامله را به هم بزند; امّا وقف این گونه نیست. وقتی چیزی وقف شد، اگر واقف، آن را به موقوف علیه (کسانی که آن چیز برای آنان وقف شده) تسلیم نکرده باشد،
می تواند وقف را بر هم بزند و به دارایی های خودش بازگرداند; ولی اگر مال موقوف را در اختیار موقوف علیه قرار داد، آن وقف حتمیت پیدا می کند و واقف نمی تواند به هیچ عنوان آن را به اموال خود بازگرداند.
در این حکم، فرق نمی کند که موقوف علیه چه کسی باشد، امام معصوم باشد یا فرد عادی; نیز تفاوتی ندارد که مال موقوف چه مقدار باشد، کم یا زیاد.
عنایت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به اوقاف
تمام اعمال ما در برابر دیدگان نافذ حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است و او از همه ی امور آگاه هستند در زیارت روز جمعه به حضرتش عرضه می داریم:
السلام علیک یا عین الله فی خلقه؛ سلام بر چشم خدا در میان خلایق. همان طوری که از خداوند متعال چیزی پوشیده و پنهان نیست ا زخلیفه ی او نیز چیزی مخفی نیست. در این میان امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از موقوفات نیز آگاهی کامل دارند. لذا مورد توجه ایشان نیز می باشد. این حکایت گویای این حقیقت است.
جمعی از اهالی مازندران و بعضی از علمای تهران فرمودند:در زمان عالم ربانی حاج ملا محمد اشرفی مازندرانی ; یکی از ثروتمندان آن سامان که صاحب زمین و املاک بسیاری بود، به بلا و مصیبتهایی مبتلا شد به طوری که همه ثروتش را از دست داد.
و امرار معاش او منحصر به غله یک روستای وقفی، که ظاهرا متولی شرعی آن بود، گردید، و از حقی که برای این کار از سوی واقف تعیین شده بود، زندگیش را می گذراند.
در همین ایام یکی از ثروتمندان حوالی، مدعی مالکیت آن روستا شد و این مطلب را منتشر کرده بود که آن محل از املاک من بوده و غصب شده است بنا بر این وقفیت آن درست نیست و چون در آن دیار، با ثروت و اقتدار بود، طبق ادعای خود، شهودی ترتیب داد و در هر محضری که نزاع طرح می شد بر
حسب ظاهر شرع، حکم به حقانیت او در مورد مالکیتش می دادند. طرف مقابل (ثروتمند ورشکسته)، که ظاهرا متولی وقف در آنجا بود؛ از اجرای این حکم امتناع می کرد.
این مشاجرات طول کشید و دو طرف خسته شدند. بعضی از مصلحین خیراندیش به میان آمدند و هر دو را ملزم نمودند که دعوا را به محضر عالم ربانی، مرحوم حاجی اشرفی مازندرانی ببرند و هر چه ایشان حکم فرمود، تسلیم شوند و به مرحله اجرا بگذارند.
آنها هم این کار را انجام دادند. بعد از طرح دعوا و اقامه شهود، متولی (ثروتمند ورشکسته) متوجه شد که حاجی اشرفی نیز با این حساب، حکم به ملکیت آنجا خواهد داد، لذا درمانده شد و از شدت درماندگی، خود را به مدرسه «بخش اشرف» (از بخشهای مازندران) رساند که شاید با دیدن طلاب، راه حلی پیدا شود. وقتی وارد مدرسه شد، دید آنها مشغول مباحثه علمی هستند.
آن بیچاره، مهموم و مغموم در گوشه ای نشست و سربه گریبان تفکر فرو برد. در این بین، یکی از طلاب نزد او آمد و علت هم و غم او را پرسید. وی، جریان را برای او بیان کرد و در ضمن راه چاره ای از ایشان خواست.
طلبه گفت: چاره کار تو این است که به بیرون شهر بروی و نماز حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را بخوانی و بعد از نماز به او، متوسل شوی. شاید آن حضرت تو را از این هم و غم نجات دهند.
او بعد از این راهنمایی، به بیرون شهر در بیابانی خالی از مردم رفت و بعد از اقامه نماز، به آن حضرت متوسل شد. در همین اثناء، مردی به هیئت رعایای آن اطراف، نزد او نمایان شد و علت هم و حزن و بیرون آمدنش به آن بیابان را پرسید. او تمام خصوصیات ماجرا را به عرض رساند.
آن مرد بظاهر روستایی، فرمود: مشکلت آسان و هم و غمت تمام شد. به شهر مراجعت کن و خدمت جناب حاجی اشرفی برو و به او بگو: از جانب شخصی بزرگ مأموریت داری که حکم به وقفیت این جا بدهی!
او عرض کرد: با وجود اقامه شهودی که طرف مقابل من است، چطور حاجی اشرفی حکم به وقفیت خواهد داد؟
فرمود: اگر ایشان بر حکم به وقفیت دغدغه ای داشتند، بگو: از جانب آن شخص بزرگ علامت و نشانه ای بر وقفیت آورده ام. وقتی گفت: آن نشانه و علامت چیست؟ به ایشان بگو: آن شخص بزرگ فرموده اند:
ما امثال شما را تأیید می نماییم که در حکم و فتوا خطا نکنید و نشان اینکه حکم به وقفیت صحیح است، آن است که در وقت تشرف به مکه معظمه، موقعی که در مقام ابراهیم 7 مشغول نماز بودی، در قنوت، فلان دعا را خواندی و یک کلمه آن دعا را غلط خواندی،
من آهسته به گوشت گفتم: این کلمه غلط است و صحیحش فلان چیز است و از نظرت ناپدید شدم! همین که آن مرد بظاهر روستایی این جملات را فرمود، از نظر او نیز غایب شد و وی خرم و خوشحال به شهر برگشت و شرفیاب حضور مرحوم حاجی اشرفی گردید.
و ماجرا را خدمت ایشان عرض کرد و ایشان به فرمایش حضرت بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف حکم به وقفیت را صادر نمودند و او را از هم و غم نجات دادند.(برکات حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، ص240؛ العبقری الحسان، ج2، ص112. )
منبع:
فوادیان، محمدرضا، 1351 - عنوان و نام پدیدآور : وقف مهدوی/ محمد ضا فوادیان.مشخصات نشر : قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج)، مرکز تخصصی امامت و مهدویت، 1388.
وقف برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از همان اوایل غیبت صغری شروع شده است. بهترین شاهد بر این مطلب، حکایتی است که شیخ طوسی آن را این گونه نقل می کند:
«قاسم بن علاء» که صد و هفده سال عمرش می گذشت. مّدت سی وهفت سال است که بینایی چشمهایش را از دست داده وجایی را نمی بیند.
او، روزگار امام هادی7 و امام حسن عسکری7را درک کرده است و توسط دو نفر از نایبان خاص امام دوازهم- محّمد بن عثمان و حسین بن روح - نامه هایی به او می رسیده است؛ امّاحدود دو ماه نامه نگاری قطع شد و او از این واقعه، ناراحت و مضطرب می باشد.
روزی که مشغول خوردن نهار می باشد، خدمتگزارش وارد شده ومی گوید:- قاصدی از سرزمین عراق آمده است که نامه های خصوصی برای شما دارد.
قاسم بن علاء، از شنیدن این خبر خوشحال میشود؛ زیرا می داند که نایبان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از عراق برایش نامه می نویسند.
بنابراین، رو به سوی قبله نموده و سجده شکر می گذارد.در این وقت قاصد که پیرمردی کوتاه قامت است و جامه ای از پارچه های مصری بر تن وخورجین بردوش دارد، وارد می شود.
قاسم بن علاء برخاسته و او را در آغوش گرفته و بوسد. سپس با دست خودش، خورجین را از شانهء او برمی دارد.خدمتگزار، ظرف آبی را پیش می آورد وقاسم بن علاء، دست قاصد را شستشو داده واو را کنار خودش می نشاند.
وقتی غذا خورده می شود، دستهایشان را می شویند وپیرمرد از داخل خورجین نامه ای را به قاسم بن علاء تسلیم می کند.قاسم بن علاء نامه را بوسیده و به «ابن ابی سلمه» که از نزدیکانش است، می دهد تا آنرا بخواند.
او، پس از خواندن نامه ساکت شده وسخنی نمی گوید.
قاسم بن علاء می پرسد:
- ابوعبدالله*خیر است؟
او میگوید:
- خیر است.
قاسم بن علاء چهره در هم کشیده ومی گوید:
- وای بر تو!چیزی درباره من نوشته است؟
ابوعبدالله پاسخ می دهد:
- چیزی که ناخوشایند توباشد، نیست؛ امّا ما را نگران خواهد ساخت.
قاسم به تندی می پرسد.
- خبر چیست؟!
ابوعبدالله با بغض درگلو می گوید:
- درنامه خبر داده اند که تو پس از چهل روز دیگر خواهی مرد! وبرایت هفت قطعه پارچه فرستاده شده است.
قاسم بن علاء می پرسد:
- آیا با ایمان از دینا می روم؟
ابوعبدالله اشک ریزان پاسخ می دهد:
- آری؛ با ایمان از دنیا خواهی رفت.
قاسم می خندد ومی گوید:
- بعد از این عمری که داشته ام و خبری که اکنون شنیدم، دیگر هیچ آرزویی ندارم.
پیرمرد قاصد از جای برخاسته ودست به داخل خورجین خود می برد:
پارچه هایی را در نامه از آنها یاد شده بود، بیرون آورده وبه قاسم بن علاء تسلیم می کند.
ساعتی بعد، قاسم کسی را به دنبال دوستش «عبدالرحمان بن محّمد بدری» می فرستد عبدالرحمان، هرچند که از دشمنان اهلبیت می باشد؛ امّا در امور دنیایی، دوستی ونشست وبرخاست با قاسم دارد.
قاسم بن علاء وقتی حضور دوستش را کنار خویش احساس میکند نامه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را به او می دهد ومی گوید:
- این را، تو هم بخوان
اطرافیان قاسم که انتظار چنین عملی را نداشته اند ناراحت شده و می گویند:
- خدا را در نظر بگیرای قاسم!جماعت
شیعه نیز شاید نتوانند حقیقت این نامه را تحمل کنند، چه رسد به عبدالرحمان!
قاسم می گوید:
- می دانم سرّی را که نباید فاش ساخت، افشا می کنم؛ امّا به خاطر علاقه ام نسبت به عبدالرحمان ومیل شدیدی که به هدایت و رستگاری او دارم می خواهم نامه را بخواند
عبدالرحمان نامه را برداشته وشروع به خواندن می کند.
دقایقی که می گذرد، او با حالتی برافروخته وخشمگین شده، نامه را جلوی قاسم انداخته و می گوید:
-ای دوست من!از خدا پروا کن. تو مرد فاضلی هستی و از دین استواری برخوردار می باشی.مگر به یاد نداری که خداوند عّزوجِّل می فرماید «هیچ کسی نمی داند فردا چه به دست خواهد آورد و کسی نیز نمی داند که در کدام نقطه زمین خواهد مرد(1)»عبدالرحمان لحظه ای سکوت کرده و ادامه می دهد:
- پروردگار فرموده است: «خداوند دانای
1- سوره لقمان، آیه 34
به غیب است وغیبش را بر هیچ کس آشکار نمی کند...»(سوره جن، آیه 26)
قاسم با خنده ای آرام به اومی گوید:
- آیه را تمام کن.
وخودش دنباله آیه ای را که عبدالرحمان تلاوت کرده است، بر زبان می آورد:
«مگررسولانی که مورد رضایت او باشند»( سوره جن، آیه 27)
سپس سرش را بالا وپایین برده با آرامش ادمه می دهد:
-ای عبدالرحمان!مولای من همان کسی است که مورد رضای خدا می باشد.
ای دوست من!می دانستم که تو باخواندن نامه امام من، چنین عکس العملی نشان خواهی داد. اکنون، امروز را تاریخ بگذار پس اگر من بعد از تاریخی که در این نامه آمده است زنده ماندم بدان که حق نیستم، و اگر مُردم در مورد کار خویش اندیشه کن.
عبدالرحمان، این روز را تاریخ می گذارد و از دوست خودش خداحافظی کرده وخانه او را ترک می کند.
هفت روز می گذرد.
قاسم بن علاء به خاطر تب شدیدی که به جانش افتاده است، در بستر نشسته و پشت به دیوار دارد. پسرش حسن بن قاسم که مردی شراب خوار و آلوده می باشد در گوشه ای از اتاق و نزدیک بستر پدر نشسته است.اوعبایش را بر صورت افکنده و ساکت و خاموش است.
عده ای از دوستان قاسم که در اتاق هستند، آرام آرام اشک می ریزند وبه پیر خویش چشم دارند.
قاسم، پشت از دیوار برداشته وسنگینی بدنش را بردستها تکیه می دهد و می گوید:
-ای دوستانم!در برابر خدا شفیعان من باشید!...
قاسم این جمله را دوبار دیگر تکرار می کند.
سپس مژگانش به لرزه در می آید. حدقه چشمهایش همچون غنچه گل لاله که پرپر شده باشد ورم کرده است.
قاسم با آستینش بر چشمها می کشد: خونابه ای همچون آبی که از گوشت می چکد، از چشمهایش بیرون می آید وبینایی؛ بینایی از
دست رفته، پس از سالهای سال، به چشمهای او باز می آید!
شگفتی در روزهای واپسین زندگانی روی داده است، قاسم همه چیز وهمه کس را می بیند!
کسانی که گِرد وجود او هستند، در حیرت غوطه ور می باشند و توان برزبان آوردن هیچ سخنی را ندارند.
او، در ابتدا باگوشه چشم به فرزندش نگریسته ومی گوید:
-ای حسن!نزد من بیا.
سپس روی به دیگر یارانش گردانده وآنها را به اسم می خواند تا در کنار او جمع شوند.
خویشاوندان و یاران قاسم، مبهوت وحیران شده از چنین حادثه ای، اطراف او جمع شده وبه حدقه های چشمانش که هر دو سالم هستند، نگاه می کنند.
خبر، خیلی زود در میان مردم پخش می شود وگروههای مختلف مردم به خانه اش می آیند، تا با چشم خویش اورا ببینند «عتبه بن عبدالله مسعودی»که قاضی القضات بغداد است و اکنون به انجام کاری در آذربایجان
می باشد، به دیدار او آمده و در حالیکه انگشتری با نگین فیروزه را به او نشان می دهد می پرسید:
- این چیست که در دست من است؟
قاسم می گوید:
بر نگین انگشتری که در دست داری سه سطر نوشته شده است که البته قابل خواندن نیست!
حرف تمام است وسخنی که باید گفته می شده بیان گردیده است.
قاضی القضات بغداد شگفت زده از آن خانه خارج میشود تا صحّت خبر شفا یافتن چشمهای «قاسم بن علاء» را به همه برساند
دقایقی بعد، قاسم به پسرش نگاه کرده و می گوید:
- ای حسن!خداوند به تو مقام ومنزلتی خواهد داد پس بیا و با تشکّراز پروردگارت، خود را لایق این مقام ساز!
حسن می گوید:
- ای پدر!پذیرفتم.
قاسم می پرسد؟
- چطور پذیرفتی؟
حسن که اشک می ریزد، می گوید:
- هرطور که تو ای پدر فرمان دهی.
قاسم به مهربانی و شفقت در کلام می گوید:
می خواهم که از میخوارگی دست برداری.
حسن می گوید:
- پدر! سوگند به آنکه در یادش هستی، از شراب خوردن واعمال زشت دیگر که تو نمی دانی، دست بر خواهم داشت.
قاسم بن علاء، در این هنگام به سوی آسمان دست دراز کرده و سه بار تکرار می کند:
- خداوندا! فرمانبرداری وطاعت خود را به پسرم الهام فرما واو را از نافرمانی خودت دور گردان!
او سپس کاغذی طلبیده و وصیت خویش را بر آن ثبت می کند.
هنگامی که چهل روز از ورود پیک امام زمان به خانه قاسم بن علاء می گذرد و صبح طلوع می کند، قاسم بن علاء از دنیا می رود.
عبدالرحمان در این روز در بازارها سروپای برهنه می دود و فریاد بر می آورد:
- وای! وای! که آقایم از دنیا رفت.
عده ای از مردم که انتظارچنین کارهایی را از عبدالرحمان ندارند گِرد او جمع شده و با حیرت می پرسند:
- این چه کاری است که می کنی؟!
عبدالرحمان فریاد می زند:
- خدایا! خدایا! من چیزی دیده ام که اینها ندیده اند!...
سپس شیعه شدن خودش را اعلام داشته ومردم را از رستگاری خویش آگاه می سازد و همان روز بسیاری از اموالش را وقف امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می سازد.
چند روز بعد، پیام تسلیتی بر ای حسن بن قاسم از سوی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می رسد. در آخر این پیام، دعای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف درمورد او چنین آمده است:
«خداوند، فرمانبرداری و طاعتش را به تو الهام کند و از معصیت و نافرمانیش، تو را دور دارد!... ما، پدرت را سرمشق تو و اعمال وکارهایش را الگو و نمونه برای تو قرار دادیم.»(غیبت، شیخ طوسی، ص315 « ... و وقف الکثیر من ضیاعه .ص:20.. »)
نمونه های وقف مهدوی
1. چشمه علی دامغان
در تاریخ آمده است چون فتحعلی شاه قاجار در دامغان دیده به جهان گشود پس از رسیدن به سلطنت، علاقه زیادی به محل تولد خود پیدا کرد و چند دفعه به دامغان سفر نمود.
وی در سفری که برای جلوگیری از پیشرفت نادر میرزا پسر شاهرخ نادری در مشهد، به طرف خراسان می رفت در چشمه علی توقف نموده و دستور ساخت عمارتی را بدون فوت وقت داد.
در مراجعت با مشاهده عمارت چشمه علی، شعف و شادمانی وی را فرا می گیرد و شعرای وقت نیز فرصت را غنیمت شمرده و اشعار بسیار زیبایی را می سرایند و حکاکان آنها را بر سنگ حک کرده و در عمارت نصب می کنند.
پس از ساخت عمارت فوق، شاه اعلام کرد: «این عمارت کعبه ثانی نیاز دارد» و دستور داد مسجدی در کنار چشمه بسازند. پس در آن مسجدی در جوار عمارت، با طاق رومی ساخته شد که تا چند سال قبل آثاری از آن مشاهده می شد.
فتحعلی شاه در آن زمان دستور داد وقف نامه ای را برای چشمه علی بر دو سنگ حک و در مسجد نصب نمایند ولی به دلیل عدم کارایی و مخروبه شدن مسجد، آثار باقیمانده تخریب و مجدداً در همان محل مسجدی زیبا احداث گردید.
چشمه علی علاوه بر مناظر و طبیعت زیبایش، منبع تامین کننده آب شهرستان دامغان محسوب می شود و قطعه سنگی که روی آن منقوش است مورد توجه بازدیدکنندگان بوده است البته در حال حاضر اثری از آن سنگ نیست.
این چشمه در سال 1217 هجری قمری وقف امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شده است. در هر صورت چشمه علی علاوه بر مکانی توریستی محلی مذهبی و مورد احترام مردم می باشد.( فصلنامه فرهنگ قومس (انتشارات اداره کل ارشاد اسلامی استان سمنان)، سید کمال موسوی)
2. حجت آباد یزد
مجموعه حجت آباد وزیر که به استناد مدارک تاریخی در سال 1298 ه_. ق احداث شده، دارای باغ و عمارتی است که اقامتگاه تابستانی میرزا محمد مستوفی وزیر ناصرالدینشاه و حاکم یزد بوده و هم اکنون در محل تقاطع دو مسیر پرتردد یزد _ تهران و یزد _ طبس قرار گرفته است.
بنا به گفته اهالی، نام گذاری این مجموعه براساس قنات موجود در محل انجام گرفته و چون بخشی از آب این قناب درشبانه روز وقف امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد.
و نیز از آنجا که درایام نیمه شعبان به مدت سه روز به اطعام فقرا پرداخته می شده، این مجموعه «حجت آباد» نامیده شده است. این مجموعه شامل بناهای متعددی است که از آن جمله می توان به بازارچه، آب انبار، کاروانسرا، باغ و عمارت میانی اشاره کرد.
3. قرآن وقف شده برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
در کتاب خانه های بزرگ ایران، قرآن هایی وجود دارد که وقف امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است. در کتابخانه آستانه مقدسه شاه چراغ در شیراز نمونه هایی وجود دارد که در فهرست کتب خطی آن اشاره شده است،
مثلاً به شماره ردیف 451 و 459 قرآنی که سوره فتح و نصر است وقف صاحب زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شده است و همچنین قرآن سی پاره ای به شماره ردیف 1146 توسط بابا محمدخان پسر میرزا در سال 1141 ه_.ق وقف امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شده است.
اما یکی از نمونه های بسیار زیبا قرآنی است که در موزه مجلس شورای اسلامی است.این قرآن در قطع رحلی و به ابعاد 21 عجل الله تعالی فرجه الشریف 32 سانتی متر به خط نسخ و به قلم میرزا احمد نیریزی پدید آمده است. واقف اصلی این قرآن، محمد تقی خان بافقی حاکم یزد بوده است.
وی اراده می کند این قرآن وقف امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شود و اولاد ذکورش نسل اندر نسل و پسر بزرگ مقدم بر پسر کوچک تر قرآن را تلاوت نموده و ثواب آن به امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هدیه شود.
و چنان چه در دوره ای پسر در خاندانش نباشد. تولیت قرائت به اعلم مجتهدین زمان که نائب امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف محسوب می شود. واگذار شود. و هر زمان که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، ظهور فرمودند این قرآن در اختیار او قرار بگیرد.( ر ک: به، نگرشی به آثار گرانبهای فرهنگی هنری آستانه مقدسه قم)
در دوره های اول مجلس، نماینده یزد آن را به کتابخانه داد تا مورد مرمت و بازسازی قرار گیرد و در همین کتابخانه استفاده شود.
این قرآن از نظر جنس کاغذ، کتابت و تذهیب بی نظیر بوده و جلدی عالی دارد و با توجه به ویژگی خاص این قرآن که «وقف تلاوت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف » بوده،.
اینک در دست اصلاحات کامپیوتری است و پیش بینی شده با شمارگان 5 هزار نسخه منتشر شود و در نظر گرفته شده اگر با استقبال خوبی رو به رو شود، با تغییر جلد و کاغذ و با قیمت مناسب
1- در رابطه با این قرآن مقاله ای در فصلنامه بهارستان، بهار 1388 توسط آقای داود نظریان آمده است.
و متعادل در اختیار عموم مردم قرار گیرد.
4. وقف شمشیر
در گنجینه ی آستانه مقدسه حضرت معصومه (س)، شمشیر همراه با غلاف، قمه، سپر و تبری وجود دارد که از دوران قاجار به (قرن سیزدهم) وقف امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شده است.
آقای حسین قلی خان قاجار، شمشیر فولادی طلاکوب با روکش طلا و مرصع و مزین به رنگ های مینایی را وقف امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نموده است.
همچنین نواب حسین قلی خان قاجار، قمه ای فولادی با دسته ی استخوانی و غلاف چوبی با روکش طلا را وقف حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف نموده است.( ر ک: به، نگرشی به آثار گرانبهای فرهنگی هنری آستانه مقدسه قم)
دنیای وقف
بامرور بر وقف نامه ها، روح انسان دوستی و بزرگواری تجلی می کند. واقفان خیراندیش برای خیلی از موضوعات به فکر بوده اند که مایه ی خوشحالی است.
ابن بطوطه می نویسد: «روزی در یکی از کوچه های دمشق می گذشتم پسربچه ای را دیدم که از دستش یک کاسه ی چینی افتاد و شکست. مردم دور او جمع شدند.
شخصی گفت: غصه نخور، شکسته های کاسه را جمع کن تا نزد رئیس اوقاف ظروف ببریم. پسر خرده ها را جمع کرد و همراه آن مرد پیش رئیس اوقاف رفت و پول ظرف را گرفت و به او داد.»(سفرنامه ابن بطوطه، ج1، ص105؛ مقدمه ای بر فرهنگ وقف، ص57.)
مصطفی السباعی می نویسد: «در لبنان موقوفه ای است که از عواید آن باید دو نفر هر روزه در بیمارستان ها بر بالین بیماران حاضر شوند، و در حالی که با هم نجوا می کنند به طوری که مریض صدای آن دو را بشنود این جملات را به صورت عادی رد و بدل کنند:
«من می بینم که از روز گذشته خیلی بهتر است! چشمانش را ببین! قیافه اش را نگاه کن!» به نحوی که بیمار صدای آن ها را بفهمد و با این تلقین معتقد شود که بیماری وی رو به بهبودی است و صحت یافتن او حتمی خواهد بود.»(جامعه ی توحیدی اسلام و عدالت، ترجمه سید علی محمد حیدری، ص259.)
تنوعات وقف آن قدر بسیار است که عوائد برخی موقوفات برای حیوانات را شامل شده است خیراندیش باریک بینی، ملکی را وقف کرده که سود آن برای طعمه ی سگ های کور خرج شود.
برخی وقف نامه ها در رابطه پرندگان است؛ یعنی اموالی وقف شده است که در شش ماه زمستان گندم و دانه های دیگر روی بام ها بریزند تا پرندگان بخورند.(مقدمه ای بر فرهنگ وقف، ص56.)
وقف مهدوی
در تعریف وقف آمده است: عقدی که ثمرة آن حبس کردن اصل، و رها کردن منفعت آن است.(مستدرک الوسائل، ج14، ص47.) یعنی اصل چیزی را نگهداشته و نفع آن را آزاد می گذارد.(حبس العین و تسبیل المنفعه.)
به عبارت دیگر؛ «حبس کردن» ثروتی از طرف مالکش به وجهی از وجوه، به نحوی که فروش آن ممنوع باشد به ارث منتقل نگردد قابل هدیه نباشد و صرف کردن آن مال در جهتی که واقف تعیین کرده است.( الفقه علی المذاهب الخمسه، ص585.)
اما وقف مهدوی با توجه به تعریف فقهی آن عبارت است از: «جهت و سمت و سوی وقف، درباره امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد». به عبارت دیگر واقف با نیت و انگیزه رشد و توسعه فرهنگ مهدویت، چیزی را در راه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وقف نماید.
فرد یا افراد می توانند به انتخاب خود، مالی را از مالکیت مجازی شان جدا نموده و به مالکیت خلیفه ی خدا برگردانند. همچنین می توانند منفعت به دست آمده از چیزی را در راه امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف خرج و صرف نمایند.
در حقیقت یکی از وظایف منتظران صله و بخشش اموال به امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است.(مکیال المکارم، ج2، ص357، وظیفه 35)
اصول کافی، احادیث فراوانی در رابطه نقل نموده است. امام صادق7 می فرماید: هیچ چیز نزد خداوند محبوب تر از اختصاص دادن دراهم به امام نیست و خداوند متعال در ازای هر درهم در بهشت مانند کوه احد پاداش می دهد.
خداوند متعال در قرآن می فرماید: «چه کسی به خدا قرض می دهد تا خدا چند برابر پاداش دهد؟»(سوره بقره، آیه 245)به خدا سوگند که این آیه درباره صله به امام است.(اصول کافی، ج1، ص537)
در حدیث دیگری امام صادق7 می فرماید: «یک درهم صله به امام از دو میلیون درهم در سایر کارهای نیک بهتر است»(اصول کافی، ج2، ص156)
گمان نشود که امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف احتیاجی به وقف دارد. حجت خدا از آن چه در نزد من و شماست، قطعاً بی نیاز است. احتیاج او فقط
به خداوند متعال است. در روایتی امام صادق7 می فرماید: «من از یکی از شما درهمی را می گیرم و حال آن که از پول داران اهل مدینه هستم. منظورم این است که شما پاکیزه شوید.»(اصول کافی، ج1، ص537)
در روایتی در فضیلت حج آمده که: «یک درهم خرج کردن در راه حج از یک میلیون درهم در غیر آن بهتر است و یک درهم که به امام برسد مانند خرج یک میلیون درهم در حج است.»(فروع کافی، ج4، ص260)
بنابراین اگر شخصی درباره امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مالی را صرف و خرج بهترین راه را برای رضای پروردگار بیهوده است.
وقف نمودن برای امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ثواب بیشتری از موقوفات دیگر دارد. زیرا او امام حی و حاضر است و هر شخصی نسبت به امام زمانش مسئولیت بیشتری دارد. کار کردن برای او نیز طعم و لذت دیگری دارد.
امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف همه ما را می بیند و اعمال ما بر او عرضه می شود. وقتی شما از اموالتان، مقداری را وقف گسترش فرهنگ مهدویت می نمایید، علاوه بر ثواب های فراوان دنیوی و اخروی، دیگران را نیز با معارف مهدوی آشنا ساخته اید.
و مشوّق دیگران در این رابطه می شوید و حرکت های دیگری نیز با وقف شما هم سو و هم جهت شکل می گیرد.
چرا وقف
اسلام، پیروان خود را تشویق به کمک و یاری دیگران نموده است توصیه به صدقه، شرکت در کارهای خیر، تعاون در امور مثبت و بی تفاوت نبودن به وضعیت دیگران از ویژگی های این دین کامل است.
یکی از بهترین و مؤثرترین شیوه های تکافل اجتماعی، بذل و بخشش، انفاق در راه خداوند متعال و کمک به هم نوعان وقف است. ضمن آنکه وقتی به سیره اهل بیت توجه می کنیم، در می یابیم آنهایی که امام ما هستند،.
و در آخرت هیچ یک از انسان ها به رتبه و مقام آن ها نمی رسند و نزد خداوند متعال، جایگاه والایی دارند، به این مسئله توجه خاصی داشته وموقوفات بسیاری از خود به جای گذاشتند. در حالی که ما صد در صد نیاز بیشتری به لطف و بخشش خدا داریم. آنها معصوم هستند.
ولی ماخطاکار و گناه کاریم و احتیاج ما به عفو الهی حتمی و واقعی است. پس چرا وقف در کارنامه ی اعمال ما نباشد. امیرمؤمنان حضرت علی عجل الله تعالی فرجه الشریف بعد از وقف می فرماید: «خدایا این را وقف نمودم تا آتش قیامت را از من دور گردانی.»
امام محمّد باقر عجل الله تعالی فرجه الشریف می فرماید:«چگونه مردم می توانند از کارهای خیر منصرف شوند؟
در صورتی که حضرت علی عجل الله تعالی فرجه الشریف در حالی که بهشت بر وی واجب شده بود، اموالی را برای فقرا وقف کرد و فرمود:
خدایا این مال را برای این جهت صدقه قرار دادم که آتش را از صورتم و صورت مرا از آتش دوزخ دور سازی( مستدرک الوسایل، ج2، ص511 . اللهم انی فعلت هذا التصرف وجهی عن النار و تصرف النار عن وجهی).»
وقف مهدوی چرا؟
1. ضرورت نواندیشی در عرصه وقف
2. ضرورت طرح و گسترش فرهنگ مهدوی
این دو عامل بسیار مهم بهترین پاسخ به چرایی وقف مهدوی است. با نگاهی گذرا به موقوفات، روشن می شود که این سنت پسندیده همواره با زمان و مکان در ارتباط تنگاتنگ بوده و همراه با شکل گیری نیازها و فرصتها تنوع و صورت های مختلف پیدا نموده است.
در زمان های گذشته برای نعل اسب زائر و مرکب های زائرین وقف هایی صورت می گرفت.
امروزه می توان تنوع این وقف ها را در همان اندازه ها دنبال کرد و برای ماشین ها وقف نمود. اما اگر وقف ها در جهت رشد معنوی و شناخت زائرین نسبت به امامشان باشد، قطعاً آثار و بر کات بیشتری دارد.
ضمن آن که امروزه طرح و گسترش فرهنگ مهدویت بسیار لازم و ضروری است. وقتی به کوهی نگاه می کنید، نخستین چیزی که چشم به آن دوخته می شود، قله آن کوه است و سپس دامنه و دشت و پوشش طبیعی جلب توجه می کند.
این مسئله درباره اسلام با مهدویت معنا می یابد در میان آموزه های اسلامی، مهدویت قله و اوج همه آنان است، زیرا هدف و آرمان اسلام در آن نهفته است.
وقتی از یک مسلمان درباره منتهای اعتقادش سوال شود؛ که اسلام چه سرنوشتی دارد؟ و برای تو چه پسندیده است؟ پاسخش در حکومت عدل امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف خلاصه می شود.
علاوه بر آن که مهدویت در همه عرصه ها از عبادت و خانواده تا اجتماع و سیاست حضوری پر رنگ دارد. بدون مهدویت، هستی مبهم و گنگ و ابتر است.
مهدویت با ترسیمی که از ابتدا و توصیفی که از انتهای تاریخ انسانی دارد، تنها دلیل برای بودن، تنها علت برای رفتن و بهترین گزینه برای امان ماندن از هزاران بی راهه و تنها راه برای پیمودن است.(1)
مهدویت از یک سو شناخت دقیقی از آن چه هستیم (هویت) ارائه می کند و از سوی 1- مفاتیح الجنان، زیارت حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف :«السلام علیک یا سبیل الله الذی من سلک غیره هلک»
دیگر با گشودن هدف های عالی برای زندگی (آرمان) انسان را به رشد و تعالی سوق می دهد. آموزه ای با این اهمیت که اساساً راهبردی است. یعنی علاوه بر هدف هم راه و هم وسیله است.
انسان را با توحید و از مسیر توحید به توحید می رساند، چرا از ثروتی که خدا به ما داده است برای آن خرج نکنیم؟
ما امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را با جان و دل پذیرفته ایم ولی از پذیرش آن، چنان شاد نیستیم و تاکنون حاضر نشده ایم که برای آن خرج کنیم. بیایید با وقف مهدوی ثابت کنیم اماممان را از همه چیز و همه کس بیشتر دوست داریم.
از امام محمد باقر عجل الله تعالی فرجه الشریف نقل شده است: رسول خدا6 مردی را دید که مشغول درختکاری است. ایستاد و گفت:
آیا تو را به یک نوع درختکاری دیگری که ریشه دارتر و بادوام تر است راهنمایی کنم؟... آن مرد گفت: یا رسول الله! شاهد باش که این باغ وقف بر فقرای مسلمین است. سپس این آیه نازل شد:
((فَأَمَّا مَن أَعْطَی وَاتَّقَی ٭ وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَی ٭ فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَی))؛(سوره لیل، آیات 5 و 6 و 7.)
وقف هیچ گاه فیض آن تمام نمی شود و برای همیشه خیر و برکت آن در بستر زمان در اجتماع جاری و صاحب آن نیز همیشه از بهره ها و ثواب های آن لذت می برد.
در حال حاضر در کشور ما موقوفاتی وجود دارد که سابقه ی آن به نهصد سال پیش می رسد و همواره صدقه جاویدانی هستند که ماندگاری آن ها برای فرد واقف محفوظ است و نتیجه های معنوی آن همیشه سبز و روشن است.
هر کسی در این دنیا عمل خیری انجام بدهد در دفتر الهی ثبت و درج می شود و گم نمی شود.
حتی اگر یک ذرّه بسیار کوچک باشد. نقل است: ثُوبیه، کنیز ابولهب، مژده تولد حضرت محمّد6 را برایش آورد. او خوشحال شد و کنیز را آزاد کرد. بعد از مرگ ابولهب، شبی او را در عالم رؤیا دیدند، از وضع و حال او پرسیدند. ابولهب گفت: وضعیت خوبی ندارم. در بیابان خشک و سوزان
سرگردانم و از تشنگی رنج می برم. تنها امیدم به چند قطره آب است که گاهی از میان دو انگشتم می آید و این آب از خوشحالی ام بر تولّد پیامبر و آزاد کردن ثوبیه است.(کتاب طبقات ابن سعه، ترجمه دکتر مهدوی دامغانی، ج1، ص97.)
او فقط همین کار شایسته را انجام داده و نیتش هم عالی نبوده است ولی این مقدار به او در عالم برزخ لطف می شود. اگر ما آینده نگر باشیم می دانیم هیچ یک از اموالمان را نمی توانیم همراه خود به عالم برزخ ببریم،
ولی با وقف برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بهترین راه را برای انتقال ثروت انتخاب کرده ایم و می توانیم همواره در سایه سبز و روشن این عمل والا و پسندیده، فرش و چراغی برای زندگی آینده تهیه کنیم.
در قرآن کریم، آیاتی وجود دارد که ما را به «وقف مهدوی» تشویق و ترغیب می نماید. خداوند متعال می فرماید:((وَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ))؛(آل عمران، 57.)
کسانی که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند، همه ی مزدشان را می دهیم.
قطعاً وقف کردن برای امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف یکی از مصادیق «عمل صالح» است که از ایمان سرچشمه می گیرد و دارای ثواب های فراوان است. اگر شخصی توفیق داشته باشد، برای امام زمانش اموالی را وقف کند در دنیا و آخرت خیرهای فراوانی به او می رسد.
در آیه دیگری خداوند متعال می فرماید:((الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِندَ رَبِّک ثَوَابًا وَخَیْرٌ أَمَلًا))؛(کهف، 46.)
مال و فرزندان آرایش زندگانی دنیا است ولی اعمال صالح که تا قیامت باقی است، نزد پروردگار بسی بهتر و عاقبت آن نیکوتر است.
«وقف مهدوی» از مصادیق بارز «باقیات و صالحات» است. هر شخصی در دوران زندگی اموالی به دست می آورد و بعد از مدت ها زندگی، همه ی آن ها را برای خانواده ی خود
به عنوان ارث باقی می گذارد. اگر خوب و دقیق اندیشه شود مشخص می شود که وقف مقداری از این اموال برای صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، باقیات صالحات است و بعد از مرگ و رفتن به آن دنیا فایده ها و نتیجه های فراوانی برای ما به ارمغان می آورد. خداوند در قرآن کریم می فرماید: ((وَالْآخِرَةُ خَیْرٌ وَأَبْقَی))؛(سوره اعلی، آیه 17)
زندگی اخروی جاودانه است. در اسلام بهره برداری از لذات حلال دنیا مشروع دانسته شده و کسی نمی تواند آنرا حرام نماید و لیک خداوند می فرماید: از آنچه در دنیا به تو داده شده است با عمل صالح برای آخرت خود ذخیره نما ((وَابْتَغِ فِیمَا آتَاک اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنسَ نَصِیبَک مِنَ الدُّنْیَا وَأَحْسِن کمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْک)).( سوره قصص، آیه 77)
یعنی با آنچه خداوند بتو داده است ثواب آخرت را بجوی و بهره ات را از دنیا فراموش مکن و نیکی کن همانطور که خداوند به توانعام داده است.
بنابراین دنیا و آخرت از لحاظ سعادتمند کردن انسان بهم مربوطند و یک مجموعه اند و دنیا مزرعه آخرت است و می بینیم که بسیاری از واقفین خیراندیش نیز به مسأله توجه داشته اند، مثلاً در وقفنامه مدرسه نوریه اصفهان می خوانیم که: «... قطع تعلّق از شوائب علائق زخارف دنیوی نموده و بر این مقال مترّنم بوده اند:
ب_دنی_ا ت_وان_ی که عّقْب_ی خ_ری
بخر جان من ور نه حسرت خوری
و دریافته اند که جهان و زندگی بازیچه ای بیش نیست و به آیه شریفه گوش جان سپرده اند که: ((وَمَا هَذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ)).(سوره عنکبوت، آیه 64)
«این زندگی دنیا، جز سرگرمی و بازیچه نیست، زندگی حقیقتی سرای آخرت است ای کاش می دانستند.» یقیناً داشتن دارایی برای همه لذت بخش است و همگان دوست دارند که اموال فراوانی داشته باشند که زندگی خوب و راحتی داشته باشند.
به طور خلاصه داشتن پول و ثروت برای همگان شیرین است. همه دوست دارند وضع مالی خوبی داشته و به دیگران کمک کنند. برخی از افراد که اهل بذل و بخشش و انفاق نیستند با خود می گویند:
اموال من کم است ولی اگر روزی مال فراوانی داشته باشم حتماً مقداری را می بخشم. بهتر است به این آیه خوب توجه کرد. خداوند متعال می فرماید:
((لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ))؛ (سوره آل عمران، آیه 92.)هرگز به مقام نیکوکاران نخواهید رسید مگر این که از آن چه دوست دارید انفاق کنید.
همین مقدار کمی که از اموال نزد ما وجود دارد و آن ها را دوست داشته ومی خواهیم را باید انفاق کنیم و هیچ انفاقی بالاتر از انفاق برای حجت خدا و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نیست.
درست است دل کندن کاری سخت و دشوار است ولی نیکوکاری امری بسیار بزرگ است. نیکوکاری فقط به نماز خواندن و روزه گرفتن نیست. خداوند متعال می فرماید:
((لَّیْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَکمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَ_کنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِکةِ وَالْکتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَی الْمَالَ عَلَی حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکینَ وَابْنَ السَّبِیلِ))؛(سوره بقره، آیه 177)
نیکوکاری آن نیست که روی خود را به سوی مشرق و مغرب بگردانید؛ بلکه نیکی آن ا ست که کسی به خداوند و روز واپسین و فرشتگان و کتاب و پیامبران ایمان آورد و مال خود را با وجود دوست داشتنش، به خوشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان و... ببخشد.
نکته دقیقی که از این آیات نورانی فهمیده می شود این است که «وقف مهدوی» از اموال دوست داشتنی انتخاب شود. در این وقف لازم است مالی که از راه حلال به دست آمده و آن را دوست می داریم تقدیم شود و بدانید هرچه وقف نمایید علاوه بر فایده های این دنیا
همان را در روز قیامت می یابید. خداوند متعال می فرماید:((وَمَا تُقَدِّمُواْ لأَنفُسِکم مِّنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ))؛ (سوره بقره، آیه 110.)
هرچه از نیکی برای خویش از پیش فرستید آن را نزد خدا بهتر و با پاداشی بزرگ تر خواهید یافت.
آثار وقف مهدوی
اشاره
وقف، یادگاری ماندگار و صدقه ای همیشه جاری است، همه دوست دارند نام نیک و خوبی از خود به جای بگذارنند و پس از مرگ، یاد و نام او زنده و جاوید باشد. بنابراین نباید از «وقف مهدوی» غاف بود.
در حقیقت وقف مانند چشمه ای است که همیشه می جوشد. بنابراین وقف مهدوی علاوه بر خیرات و برکات این چنینی، دارای آثار و فواید دیگری نیز می باشد که عبارت است از:
1. تألیف قلوب مردم به امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
قطعاً وقف مهدوی دل ها و جان ها را بیشتر با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف پیوند می دهد و مایه انس می شود. شما وقتی خانه، زمین، دل و هر چیز دیگری را وقف توسعه ی فرهنگ مهدویت می نمائید.
فرصتی فراهم می آورید که مکانی و جلسه ای را برای گفت و گو، درباره امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ایجاد کنید و دیگران توفیق می یابند درباره حضرت شناخت بیشتری یابند قلب و جان خود را با یاد و نام حضرت چراغانی کنند.
2. آشنا نمودن مردم با فرهنگ مهدوی
مهدویت دریایی پر از گوهر و عقیده ای بسیار ارزشمند است که متأسفانه شیعه با همه عظمتش، هنوز به صورت جامع آن را درک نکرده است، لذا وقف شما گام بسیار مؤثری برای آشنا شدن شیعه با این موهبت الهی است.
تمام خوبی و خیرات در فرهنگ مهدویت نهفته شده است، وقتی کودک یا جوانی با کمک از وقف شما با این فرهنگ آشنا می شود در حقیقت او با مجموعه ای از خوبی ها آشنا شده است. در فرهنگ مهدویت، رشد، صلاح، تقوا، هویت، آرمان و خلاصه توحید، نبوت و امامت نهفته شده است. و شما به او کمک نموده اید که با حقیقات هستی آشنا شود.
3. بسط و گسترش فرهنگ مهدوی
وقتی ثروتی به طور خاص و نوع خاص وقف مهدویت شود، این فرهنگ را به نحو خاص و ویژه گسترش می دهد. مثلا اگر ملکی وقف شود تا عوائدش در ترویج فرهنگ مهدویت در مناطق غیر شیعه صرف و خرج شود .
یا عوائد آن در رابطه با چاپ کتاب های مهدوی به سایر زبان ها باشد و یا فوائد آن در برگزاری جلسات در نقاط محروم ایران و غیر ایران صرف و خرج شود، تمام این امور سبب گسترش این فرهنگ و آشنا کردن دیگران با جان هستی است.
همچنین نوعی زمینه سازی برای ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز می باشد. زیرا یکی از شرایط مهم ظهور، آمادگی عمومی است. وقتی عموم شیعیان، مسلمانان و موحدان عالم، در تاب و تب منجی باشند، خداوند فرج نهایی را مقرر می فرماید.
4. تشویق دیگران به وقف مهدوی
الان موقوفات مهدوی شایع نشده است. بیشتر موقوفات در ایران به این سمت و سو جریان پیدا نکرده است. شما با وقف نمودن برای امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در ترویج فرهنگ وقف مهدوی، سهیم هستید.
وقتی از عوائد وقف شما جلسه ای، کتابی و یا آثار دیگری شکل می گیرد سبب می شود، دیگران نیز در این رابطه شوق و شور یابند و موقوفات مهدوی گسترش می یابد.
وقف مهدوی؛ وظایف منتظران
در این رابطه مردم و سازمان اوقاف و امور خیریه هر کدام به تنهایی وظایفی دارند.
سازمان اوقاف برای گسترش وقف مهدوی نقش مهم و بسزایی دارد. برخی از راه کارها عبارتند از:
1. تشویق ثروت مندان و خیرین
2. برگزاری هم اندیشی و همایش در این رابطه
3. تسهیلات ویژه دولتی در باب این گونه موقوفات
برای مردم نیز راه کارهایی در رابطه چه و
چگونه وقف مهدوی وجود دارد که برخی از موارد عبارت است از:
1. ساختن مهدیه
2. ایجاد مراکز ویژه تعلیم و تعلّم مباحث مهدوی
3. دایر کردن کتاب خانه های تخصصی مهدویت
4. احیاء آثار خطی مهدوی
5. برگزاری جلسات و هیئت های مهدوی
6. تشویق و ترغیب ختم قرآن برای حضرت
7. چاپ کتاب های مهدوی
8. وقف امکانات و تجهیزات برای اماکن مهدوی
9. توزیع و پخش آثار (کتاب، جزوه، CD) مهدوی
10. کمک به راه اندازی سایت ها، شبکه های ماهواره ای و مطبوعات مهدوی حکم وقف از بیان امام زمان در قسمتی از توقیع امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در جواب سؤال های ابوالحسین محمّد بن جعفر اسدی آمده است.
((وَأَمّا ما سَأَلْتَ عَنْهُ مِنْ أَمْرِ الْوَقْفِ عَلی ناحِیتِنا وَما یجْعَلُ لَنا ثُمَّ یحْتاجُ إِلَیهِ صاحِبُهُ، فَکلُّ ما لَمْ یسَلَّمْ فَصاحِبُهُ فیهِ بِالْخِیارِ، وَکلُّ ما سُلِّمَ فَلا خِیارَ فیهِ لِصاحِبِهِ، إِحْتاجَ إِلَیهِ صاحِبُهُ أَوْ لَمْ یحْتَجْ))؛(کمال الدین، ج2، ص520، ح49؛ بحارالأنوار، ج53، ص182، ح11 .)
از ما دربارة این که فردی چیزی را برای ما وقف کرده، ولی خودش به آن محتاج شده است، پرسیده ای. حکم چنین فردی، این است که در آن چه برای ما وقف کرده، ولی تسلیم ما نکرده، مختار است و می تواند وقف را به هم بزند؛
ولی آن چه را، به خاطر تسلیم، وقفش مسلّم شده است، دیگر نمی تواند برگرداند، خواه به آن احتیاج داشته یا نداشته باشد.
حکم وقف با معاملات دیگر تفاوت دارد. اگر کسی چیزی را بفروشد و پولش را از مشتری بگیرد، ولی پشیمان شود و از معامله صرف نظر کند، می تواند پول را پس دهد و
معامله را به هم بزند; امّا وقف این گونه نیست. وقتی چیزی وقف شد، اگر واقف، آن را به موقوف علیه (کسانی که آن چیز برای آنان وقف شده) تسلیم نکرده باشد،
می تواند وقف را بر هم بزند و به دارایی های خودش بازگرداند; ولی اگر مال موقوف را در اختیار موقوف علیه قرار داد، آن وقف حتمیت پیدا می کند و واقف نمی تواند به هیچ عنوان آن را به اموال خود بازگرداند.
در این حکم، فرق نمی کند که موقوف علیه چه کسی باشد، امام معصوم باشد یا فرد عادی; نیز تفاوتی ندارد که مال موقوف چه مقدار باشد، کم یا زیاد.
عنایت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به اوقاف
تمام اعمال ما در برابر دیدگان نافذ حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است و او از همه ی امور آگاه هستند در زیارت روز جمعه به حضرتش عرضه می داریم:
السلام علیک یا عین الله فی خلقه؛ سلام بر چشم خدا در میان خلایق. همان طوری که از خداوند متعال چیزی پوشیده و پنهان نیست ا زخلیفه ی او نیز چیزی مخفی نیست. در این میان امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از موقوفات نیز آگاهی کامل دارند. لذا مورد توجه ایشان نیز می باشد. این حکایت گویای این حقیقت است.
جمعی از اهالی مازندران و بعضی از علمای تهران فرمودند:در زمان عالم ربانی حاج ملا محمد اشرفی مازندرانی ; یکی از ثروتمندان آن سامان که صاحب زمین و املاک بسیاری بود، به بلا و مصیبتهایی مبتلا شد به طوری که همه ثروتش را از دست داد.
و امرار معاش او منحصر به غله یک روستای وقفی، که ظاهرا متولی شرعی آن بود، گردید، و از حقی که برای این کار از سوی واقف تعیین شده بود، زندگیش را می گذراند.
در همین ایام یکی از ثروتمندان حوالی، مدعی مالکیت آن روستا شد و این مطلب را منتشر کرده بود که آن محل از املاک من بوده و غصب شده است بنا بر این وقفیت آن درست نیست و چون در آن دیار، با ثروت و اقتدار بود، طبق ادعای خود، شهودی ترتیب داد و در هر محضری که نزاع طرح می شد بر
حسب ظاهر شرع، حکم به حقانیت او در مورد مالکیتش می دادند. طرف مقابل (ثروتمند ورشکسته)، که ظاهرا متولی وقف در آنجا بود؛ از اجرای این حکم امتناع می کرد.
این مشاجرات طول کشید و دو طرف خسته شدند. بعضی از مصلحین خیراندیش به میان آمدند و هر دو را ملزم نمودند که دعوا را به محضر عالم ربانی، مرحوم حاجی اشرفی مازندرانی ببرند و هر چه ایشان حکم فرمود، تسلیم شوند و به مرحله اجرا بگذارند.
آنها هم این کار را انجام دادند. بعد از طرح دعوا و اقامه شهود، متولی (ثروتمند ورشکسته) متوجه شد که حاجی اشرفی نیز با این حساب، حکم به ملکیت آنجا خواهد داد، لذا درمانده شد و از شدت درماندگی، خود را به مدرسه «بخش اشرف» (از بخشهای مازندران) رساند که شاید با دیدن طلاب، راه حلی پیدا شود. وقتی وارد مدرسه شد، دید آنها مشغول مباحثه علمی هستند.
آن بیچاره، مهموم و مغموم در گوشه ای نشست و سربه گریبان تفکر فرو برد. در این بین، یکی از طلاب نزد او آمد و علت هم و غم او را پرسید. وی، جریان را برای او بیان کرد و در ضمن راه چاره ای از ایشان خواست.
طلبه گفت: چاره کار تو این است که به بیرون شهر بروی و نماز حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را بخوانی و بعد از نماز به او، متوسل شوی. شاید آن حضرت تو را از این هم و غم نجات دهند.
او بعد از این راهنمایی، به بیرون شهر در بیابانی خالی از مردم رفت و بعد از اقامه نماز، به آن حضرت متوسل شد. در همین اثناء، مردی به هیئت رعایای آن اطراف، نزد او نمایان شد و علت هم و حزن و بیرون آمدنش به آن بیابان را پرسید. او تمام خصوصیات ماجرا را به عرض رساند.
آن مرد بظاهر روستایی، فرمود: مشکلت آسان و هم و غمت تمام شد. به شهر مراجعت کن و خدمت جناب حاجی اشرفی برو و به او بگو: از جانب شخصی بزرگ مأموریت داری که حکم به وقفیت این جا بدهی!
او عرض کرد: با وجود اقامه شهودی که طرف مقابل من است، چطور حاجی اشرفی حکم به وقفیت خواهد داد؟
فرمود: اگر ایشان بر حکم به وقفیت دغدغه ای داشتند، بگو: از جانب آن شخص بزرگ علامت و نشانه ای بر وقفیت آورده ام. وقتی گفت: آن نشانه و علامت چیست؟ به ایشان بگو: آن شخص بزرگ فرموده اند:
ما امثال شما را تأیید می نماییم که در حکم و فتوا خطا نکنید و نشان اینکه حکم به وقفیت صحیح است، آن است که در وقت تشرف به مکه معظمه، موقعی که در مقام ابراهیم 7 مشغول نماز بودی، در قنوت، فلان دعا را خواندی و یک کلمه آن دعا را غلط خواندی،
من آهسته به گوشت گفتم: این کلمه غلط است و صحیحش فلان چیز است و از نظرت ناپدید شدم! همین که آن مرد بظاهر روستایی این جملات را فرمود، از نظر او نیز غایب شد و وی خرم و خوشحال به شهر برگشت و شرفیاب حضور مرحوم حاجی اشرفی گردید.
و ماجرا را خدمت ایشان عرض کرد و ایشان به فرمایش حضرت بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف حکم به وقفیت را صادر نمودند و او را از هم و غم نجات دادند.(برکات حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، ص240؛ العبقری الحسان، ج2، ص112. )
منبع:
فوادیان، محمدرضا، 1351 - عنوان و نام پدیدآور : وقف مهدوی/ محمد ضا فوادیان.مشخصات نشر : قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج)، مرکز تخصصی امامت و مهدویت، 1388.