آينده پژوهي مهدوي(4)
سه. آيندهپژوهي مهدوي
انتظار؛ يعني، چشم به راهي، حركت رو به جلو، نظر و تأمل داشتن به آينده، قرار گرفتن در جهت و مسير درست. انتظار در لغت به معناي «درنگ در امور، نگهباني، چشم به راه بودن و اميد داشتن به آينده است».[23] اين كلمه از «نظر» به معناي نگاه كردن گرفته شده و گاهي مراد از آن تدّبر، تأمّل و دقت است.[24]
براساس نوشته تفسير نمونه، «نظر» در اصل به معناي گردش فكر و يا انديشه است، براي مشاهده يا ادراك چيزي؛ چنان كه گفته ميشود: «نظرت فلم تنظر»؛ يعني نگاه كردي، ولي در آن تأمّل نكردي و به فكر و انديشه نپرداختي كه معناي تأمل و جستوجوگري در آن افتاده و نيز به معناي معرفت حاصل از جستوجوگري آمده است. راغب ميگويد: نظر و انتظار، هر دو به يك معنا است.[25] گاهي نيز اين كلمه به معناي چاره انديشيدن، منتظر بودن براي دانستن چيزي، نظاره كردن و … آمده است.[26]
انتظار در اصطلاح، به معناي «چشم به راه بودن ظهور واپسين ذخيره الهي و آماده شدن براي ياري او در برپايي حكومت عدل و قسط در سراسر گيتي است». برخي گفتهاند: «انتظار كيفيتي روحي است كه باعث به وجود آمدن حالت آمادگي (انسانها) براي آنچه انتظار دارند، ميشود و ضد آن، يأس و نااميدي است».[27]
انتظار در چشمانداز آيندهپژوهي، از حالت چشم به راهي و اميد بستن صرف به آينده، فراتر ميرود و تبديل به آيندهنگري؛ يعني تأمل و جستوجو در حوادث و شناخت و معرفت درست اوضاع و رويدادها ميشود. مهمترين ركن اين انتظار، آيندهنگري، مسؤوليتشناسي، الگوبرداري و زمينهسازي براي رسيدن به وضعيت مطلوب است كه ميتوان از آن با عنوان «علم الانتظار»، «انتظار پويا» و «انتظار مثبت و سازنده» ياد كرد. اين انتظار، تأثير به سزايي در سامان بخشي به برنامهها و رفتارهاي فردي، جمعي و فرا ملّي دارد و در تعيين راهبردها و استراتژيها براساس آينده موعود و وضعيتهاي ممكن و محتمل و مرجح، نقش ايفا ميكند. در دوره غيبت كبري و عصر پيشاظهور، شناخت عقايد و افكار، موضعگيريها و اعمال، حوادث و تحولات و … اهميتي ويژه مييابد و بصيرت و فهم درست را به وجود آورد. لازمه اين كار، انتظار مستمّر و پيوسته و تسلّط بر اوضاع و پديدهها و پويايي و حركت است.
امام صادق عليه السلام ميفرمايد:
«در هر صبح و شام، منتظر فرج باش (وانتَظَرِ الفَرَجَ صباحاً و مَساءً)». [28]
از امام باقر عليه السلام نيز نقل شده است:
«زماني كه ببيني فقر و نياز بسيار شود و مردم همديگر را انكار كنند و … پس در اين زمان، منتظر امر الهي (ظهور) باشيد». [29]
از پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم نيز روايت شده است:
«زماني كه مسند و كرسي براي نااهلان گذاشته شد،پس منتظر برپا شدن ساعت باشيد».[30]
اين روايات به تصريح يا تلويح، نظر منتظران را به اين نكته جلب ميكند كه براي درك و شناخت امر الهي (ظهور)، نياز به شناخت تحوّلات و تغييرات است و در واقع شخص منتظر در كنار انتظار ظهور منجي موعود، پيوسته رويدادها و حوادث پيرامون آن را نيز مورد رصد، شناسايي و ارزيابي قرار ميدهد و براساس آن، تصميمگيري و برنامهريزي ميكند. براي تحقق زمينهها و شرايط قيام جهاني ميكوشد و آمادگي هر چه بيشتري براي آن پيدا ميكند.
آيندهپژوهي مهدوي شاخصهها و مؤلفههاي مختلفي دارد كه هر كدام از آنها ظرفيت و بستري براي فعاليتهاي آيندهپژوهانه است و نياز است كه فعاليتهاي كلان پژوهشي براي شناخت واقعي و كاربردي كردن آنها صورت گيرد. بر اين اساس آيندهپژوهي داراي شاخصهها و محورهاي زير است:
3-1. نشانهشناسي (علم العلايم)
اين نشانهها، به چند دسته تقسيم ميشوند و در فواصل مختلف زماني (دور و نزديك و يا حين قيام) روي ميدهند. بعضي از آنها حتمي و بعضي ديگر غيرحتمي بوده و شامل حوادث طبيعي، اجتماعي و سياسي، معجزات و … ميشوند. شناخت و رصد كردن اين نشانهها، به جهت آشنا شدن با شرايط ويژة قبل از قيام جهاني و نيز شناسايي مدعيان دروغين مهدويت و … بايسته است، به جهت وسعت و سرعت تغييرات و تحولات جهاني و گستردگي پديدههاي نوآمد، نياز به آيندهپژوهي در اين ساحت به جدّ احساس ميشود و بيان گسترده نشانههاي ظهور نيز جهت توجه دادن مردم به آنها و حساس كردن آنان نسبت به رويدادهاي آينده است؛ به خصوص آنكه پديدههاي اجتماعي، سياسي، فرهنگي، اقتصادي و … به صورت گسترده تحت عنوان علايم آخرالزمان نيز مطرح شده و شامل تغييرات گسترده و جهاني است.
در روايتي نقل شده است: حذيفه از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله پرسيد: آيا علايمي هست كه دالّ بر وقوع چنين وضعي در دنيا باشد (فَهَلْ مِنْ عَلامة يسْتَدَلُّ بها علي ذلك)؟ آن حضرت نيز ضمن مثبت دانستن پاسخ، به شمارش نشانههاي آخرالزمان پرداخت.[31]
جالب اين است كه زمان پيدايي نشانههاي ظهور، حساب و كتابهاي ستارهشناسان (و آيندهپژوهان عرفي و تجربي) فرو ميريزد و تنها به كمك «آيندهپژوهي قدسي» ميتوان به حقايق امور دست يافت. حضرت باقر عليه السلام ميفرمايد:
«پيشاپيش ظهور مهدي ما دو نشانه بزرگ ديده ميشود: خسوف ماه در پنجم آن و كسوف خورشيد در پانزدهم ماه … بنابراين (در اين زمان) حسابهاي منجمان و آيندهبينان فرو خواهد ريخت (و عنده ذلك يسقط حسابُ المنجمين)».[32]
به هر حال عصر قبل از ظهور منجي، از يك سو دوره پسرفتها و انحطاط و از سوي ديگر دوره پيشرفتها و رشد و توسعه است. در زمينه وقوع يا عدم وقوع روايات پيشگويي نيز، ميتوان آنها را به چند دسته تقسيم كرد:
1. پيشگوييهايي كه در گذشته واقع شده است؛ مانند تبديل خلافت به سلطنت، پيدايش حكومت بنياميه، انقراض بنيعباس، جنگهاي صليبي و….
2. پيشگوييهايي كه امروزه شاهد وقوع آن هستيم؛ مانند اخبار مربوط به فساد و فحشا، انحرافات و يا پيشرفتهاي علمي، ارتباطاتي و اطلاعاتي و….
3. پيشگوييهايي كه هنوز محقّق نشده است؛ مانند: خروج سفياني، قيام يماني، مسأله دجال، صيحة آسماني و….[33]
آيندهپژوهي مهدوي ضمن رصد كردن تحولّات جهاني، ميتواند با ارزيابي و تحليل نشانههاي ظهور، اذهان و افكار بشري را به آن هنگامه موعود، متوجّه سازد و شواهدي نيز در حقانيت آن ارائه دهد. رويدادهايي چون فراوان شدن آبها و سيلاب از يك سو و خشك شدن برخي از درياچهها، وقوع فتنهها، آشوب جهاني، ناامني فراوان، درگيري و كشتار در عراق و بغداد، قحطي و گرسنگي، آمدن 80 پرچم به جنگ اعراب، كشته شدن برخي از شاهان، وقوع قيامهاي حقطلبانه، شيوع برخي از بيماريهاي مهلك، وقوع برخي از تحولات در آسمان و … زمينههاي بسيار مناسبي براي مطالعه دربارة آينده كوتاه مدت و ميان مدت است.
3-2. زمينهشناسي (علم الشرايط)
هر نهضت و انقلابي در صورتي امكان پيروزي و نتيجهبخشي را دارد كه قبلاً در ابعاد مختلف، براي آن زمينهسازي لازم شده و شرايط براي پيروزي آن فراهم گردد. همچنين افكار عمومي براي پشتيباني و حمايت از آن آماده شوند تا آن نهضت بتواند به پيروزي برسد. اين شرايط ميتواند ذهني و عيني باشد؛ به اين صورت كه نارضايتي عميق و گسترده در سطح جهاني از حاكميت دولتهاي ظالمانه و جهانيسازي ظلم شكل بگيرد و از طرفي تقاضاي جهاني براي برقراري عدالت جهاني گردد. همچنين بايد آمادگيهاي علمي، نظامي، سياسي و… صورت گيرد كه نياز به برنامهريزي و سياستگذاريهاي كلان دارد.
آيندهپژوهي در اين راستا ميتواند ضمن شناسايي وضعيتها و موقعيتهاي پيشرو، اطلاعات و پيشبينيهاي لازم را براي اتخاذ تصميمات راهبردي در اختيار زمينهسازان ظهور و دولت زمينهساز قرار دهد. براساس روايات، جهان آكنده از جور و بيداد و فساد خواهد بود؛ لكن در گوشه و كنار جهان ـ به خصوص در مناطق اسلامي و شيعي ـ مردمي خواهند بود كه معتقد به حق و بصير در امر دين و چشم به راه منجي موعودند و براي پيوستن به امام و كمك و ياري ايشان آماده ميباشند. اين منتظران آماده، تا حدودي سازمان يافته بوده و داراي تشكيلات، برنامه و امكانات هستند؛ چنان كه در روايتي آمده است:
«مردمي از شرق قيام ميكنند و زمينه حكومت امام مهدي را فراهم ميسازند (يخْرُجَ اُناسٌ من المشرقِ فُيوطّئون للمهدي سلطانه)». [34]
از امام علي عليه السلام نيز نقل شده است:
«پرچمي از خراسان بيرون ميآيد؛ (حاملان اين پرچم) اصحاب سفياني را شكست ميدهند تا اينكه به بيتالمقدس ميرسند و زمينه حكومت حضرت مهدي را فراهم ميسازند (توطيء للمهدي سلطانه)».[35]
بنابراين تحقق يافتن اين حکومت جهاني، چندان هم بدون مقدمه و ابتدا به ساكن نيست؛ بلكه با مقدمهچيني و زمينهسازي قيامكنندگان مشرق و حركت پرچمهاي خراسان و ايرانيان و… است. موفقيت منتظران بصير، مؤمن، متحرّك و منتظر، زمينهاي ميشود براي گرد هم آمدن و به هم پيوستن صفوف انقلابيون كه سرانجام به دوران دعوت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف ميرسند، به نداي او پاسخ ميگويند و هسته اصلي مقاومت مؤمنان را تشكيل ميدهند.[36]
زمينهسازي براي قيام امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف داراي دو جنبه است:
1. رشد ايماني، جهادي و آگاهي سياسي (فرهنگسازي جامع و فراگير)؛
2. ايجاد تشكيلات سياسي، نظامي، اقتصادي، اداري و اطلاعاتي.[37]
اين تشكيلات، بدون وجود نظام سياسي و دولت در جهان محقّق نخواهد شد و اين همان دولت زمينهساز است كه در روايات مژدة برپايي آن داده شده است. شكلگيري چنين نيرويي در جهان، ظهور امام را نزديك ميكند و بدون اين عوامل طبيعي، شايد ظهور امام فراهم نيايد. كسب چنين نيرويي نيازمند عمل و حركت در متن زندگي و جريانهاي جهاني است و بررسي وضعيت گروهها، مكاتب و افكار و تقويت جبهة حق و خداخواه ضروري مينمايد.
آيندهپژوهي مهدوي، يعني حضور فعال و پويا در جريانهاي جهاني و شناسايي حوادث نوظهور و ارائه برنامههاي لازم در جهت ايجاد شرايط و زمينههاي ظهور. از اميرمؤمنان علي عليه السلام نقل شده است:
«… تا زماني كه انسان شقي، شقاوتش را و انسان نيكوكار، نيكويياش را آشكار نكند، آنچه را كه چشم انتظارش هستند، به وقوع نخواهد پيوست».[38]
پی نوشت ها :
[23]. حسن مصطفوي، التحقيق في كلمات القرآن، ج 12، ص166.
[24]. علي اكبر قرشي، قاموس قرآن، ج 13، ص81.
[25]. ناصر مكارم شيرازي و ديگران، تفسير نمونه، قم، نسل جوان، 1374، ج 12، ص295 و 407.
[26]. بهاءالدين خرمشاهي، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهي، تهران، ناهيد، 1377، ج 2، ص2241.
[27]. نك: محمد تقي موسوي اصفهاني، مكيال المكارم، ج 2، ص235.
[28]. مجلسي، بحارالانوار، ج 52، ص133.
[29]. «إذا رأيتَ الحاجَةَ و الفاقَةَ قد كَثُرتا واَنكَرَ بَعضُهُم بَعْضاً و... فانتظروا اَمرَ الله»؛ نعماني، الغيبة، ص156؛ بحارالانوار، ج 52، ص270.
[30]. «إذا وُسِدَ الأمرُ الي غيرِ اَهلِه فَانتظِر الساعة»؛ البيان والتعريف، ج 1، ص80؛ به نقل از: حسن مصطفوي، پيشگوئيها در علايم آخرالزمان، (چاپ دوم، تهران: مركز نشر آثار علامه مصطفوي، 1386)ص42.
[31]. نك: سيد حسن ميرجهاني، نوائب الدهور، نجف، كتابخانه حيدريه، 1376، ج1، ص291.
[32]. سيد محمد كاظم قزويني، امام مهدي از تولد تا بعد از ظهور، چ اول، قم، انتشارات مسجد جمكران، 1378، ص299.
[33]. نك: سيد محمد صدر، تاريخ غيبت كبري (چاپ اول، تهران: نيك معارف، 1382)، ص229 ـ 232.
[34]. سيد هاشم بحراني، البرهان في تفسير القرآن، قم، موسسه بعثت، 1417ق، ص147؛ مجلسي، پيشين، ، ج 51، ص147.
[35]. علي كوراني، عصر ظهور، چاپ نهم، تهران، انتشارات شركت چاپ ونشر بين الملل؟، 1386.ص206.
[36]. نك: محمدرضا حكيمي، خورشيد مغرب (چاپ 25، قم: دليل ما، 1382)، ص321؛ نگارنده،فروغ حق: مصاف حق و باطل از نهضت حسيني تا انقلاب مهدوي، چاپ اول، قم: مركز تخصصي مهدويت، 1387)ص207 ـ 327.
[37]. نك: محمد مهدي آصفي، انتظار پويا، چاپ اول، قم، مركز تخصصي مهدويت، 1358، ص41 ـ 42.
[38]. «... لا يكونُ ما تمُدُّونَ اليه اَعْينَكُم حتّي يشقي من يشقي و يسعَدَ مَنْ يسْعَدَ»؛ نعماني، الغيبة، ص111؛ بحارالانوار، ج 52، ص111.