آينده پژوهي مهدوي(5)
3-3. آينده انديشي پابرجا (توقّع)
منتظران واقعي امام زمان، در زيارت آن حضرت خود را منتظر و متوقّع ظهور معرفي ميكنند:
«اگر روزگاران طولاني و عمرها بلند شود، جز اين نيست كه يقينم دربارة تو افزون ميشود، عشق و دوستيام براي تو زياد ميگردد، توكل و اعتمادم به تو افزايش مييابد و براي ظهور تو متوقع و آماده و پيوسته مسؤوليتپذير خواهم بود (و لظهورك الا متوقعاً و منتظراً …).[40]
توقّع و چشم به راهي پيوسته و پابرجا، بدين معنا است كه انسان دائماً وقوع حادثه و رويداد مهمي را در آينده دنبال و جستوجو كند. توقّع و رصد کردن تحولّات اساسي و بنيادين در آينده، شامل دگرگونيها و پديدارهاي نوآمد نيز ميشود. يك آينده پژوه نيز به طور مستمر و پا برجا، در جستوجو و رصد كردن تغييرات و تحوّلات ـ به خصوص رويدادهاي جديد و غيرمنتظره ـ است و هر پديده و تحوّلي براي او جالب توجّه و تأمل برانگيز ميباشد.
در آيندهپژوهي مهدوي، آيندهانديشي پا برجا و فعال و توجّه مستمر به آينده ـ به خصوص امر فرج و ظهور امام زمان ـ مورد تأكيد قرار گرفته است. از حضرت ابي جعفر عليه السلام نقل شده است:
«هر گاه ديديد كه آتشي عظيم از جانب مشرق روشن شد و عمر آن سه روز يا هفت روز ادامه يافت، متوقع (فتوقعوا) فرج آل محمد صل الله عليه و آله باشيد…».[41]
محمد بن مسلم از حضرت باقرالعلوم عليه السلام نقل ميكند:
منتظر صدايي كه ناگهان از ناحية دمشق ميرسد، باشيد (توقّعوا الصوت). البته در اين (صوت) براي شما فرج عظيمي است.[42]
جالبتر اينكه در روايات نه تنها توصيه به انتظار وقوع ظهور شده؛ بلكه در كنار آن سفارش به انتظار مداوم و پابرجاي رويدادها و حوادث فراواني شده است؛ چنان كه از امام علي عليه السلام نقل شده است:
«تا زماني كه شما در مقابل ديگران از مردهها هم پستتر نشويد، امر خداوند محقّق نميشود. پس متوقّع اين باشيد كه در اين هنگام كارهايتان بر وفق مرادتان نخواهد بود و رشتة خويشاوندي پاره خواهد شد و كودكانتان به كار گرفته خواهند شد… (الا فَتَوَقّعوا من اِدبارِ امُورِكُم و انقطاعِ وصلكم و استعمال صغارِكم …)».[43]
امام باقر عليه السلام يكي از وظايف اصلي دوران غيبت را ـ كه آكنده از سختيها و دشواريها است ـ آينده انديشي مستمر و پابرجا ميداند:
«… در اين زمان، صبح و شب فرج را پيجويي كنيد (… فعند ذلِكَ تَوقَّعُوا الفَرَجَ صَباحاً و مساءً)».[44]
3-4. ديدباني مؤثّر (ترقّب)
به نظر برخي «رقيب و ارتقب»، در اصل از «رقبه» (به معناي «گردن») گرفته شده است و از آنجا كه افرادي كه منتظر چيزي هستند، پيوسته گردن ميكشند، به معناي انتظار و مراقبت از چيزي آمده است. رقيب نيز در اصل به كسي ميگويند كه از محلّ مرتفعي، به اوضاع نظارت ميكند و سپس به معناي حافظ و نگهبان چيزي آمده است؛ زيرا نگهباني از لوازم نظارت است.[47]
ديدباني به معناي پايش مستمرّ تغييرات جهاني در زمينههاي مختلف،توسط يك انديشكده يا يك گروه علاقهمند به آيندهپژوهي است كه نوعاً بر پايه بررسي نظاممند محتواي مطالب، نوشتهها و گفتهها انجام ميشود. «ترقّب» (ديدباني مؤثر) نيز از اموري است كه منتظران منجي موعود خود را ملزم به رعايت آن ميدانند و در پس انتظار مستمر، موشکافانه و آگاهانه حوادث و رويدادها را رصد ميکنند و مراقب اوضاع و احوال روزگار خود و آينده هستند و در واقع نسبت به رويدادها و اوضاع بيتفاوت و ساکت نيستند؛ چنانکه در زيارت حضرت صاحبالامر ميگويند:
«اگر روزگاران طولاني و عمرها بلند شود، جز اين نيست كه يقينم دربارة تو افزون ميشود و عشق و دوستيام براي تو زياد ميگردد… و براي ظهور تو متوقع و آماده خواهم بود و براي جهاد در ركاب پيشگاه تو، چشم به راهي و ديدباني خواهم كرد (و لجهادي بين يديك مترقّبا)».[48]
«مترقّب» كسي است كه دائماً مراقب اوضاع بوده و از افتادن در دامها و حوادث ناشناخته محافظت ميكند. از امام صادق عليه السلام دربارة نشانهها و حوادث آخرالزمان نقل شده است:
«ميبيني كه گناه كردن علني شده است… ميبيني كه عاق والدين آشكار ميشود… نشانههاي حق كهنه ميگردد. پس از اين مسائل بر حذر باش و از خداوند نجات بخواه و بدان كه مردم در خشم و غضب الهي هستند و خداوند بنا به مصلحتي به آنها مهلت داده است. پس مراقب باش (فَكُن مترقّباً) و تلاش كن كه خداوند تو را در ميان آنها نبيند».[49]
بر اين اساس انتظار ظهور منجي موعود، با ديدباني مؤثر و فعّالانه آينده پيوند دارد و شناخت اوضاع و پديدهها براي در امان ماندن از پيامدهاي سوء آنها، ضروري است؛ به خصوص كه اوضاع جهان در عصر قبل از ظهور نابسامان و آشفته خواهد بود. حضرت علي عليه السلام در پاسخ به سؤال مالك اشتر (دربارة زمان قيام حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف) ميفرمايد:
«هنگامي كه نابود شونده، نابود شود و حقايق مخفي گردد و ملحق شونده، ملحق گردد (مردمان به حكومتها ملحق شوند) و پشتها سنگين شود و كارها و اشياء نزديك به هم گردد… پس در زماني كه اين علايم واقع شد، مردماني خروج ميكنند كه گناه و جناياتي مرتكب ميشوند و «جزائر» را مالك ميگردند … و عراق را فتح ميكنند و با ايجاد (ترس) و خونريزي، از شكاف باز ميدارند؛ پس در آن هنگام مراقب باشيد و (چشم و حواستان را متوجّه امام زمان كنيد كه) به زودي ظهور خواهد كرد (ترقّبوا خروج صاحب الزمان)».[50]
در واقع اين توجّه به آينده، بيانگر وظيفه و مسؤوليت منتظران نيز ميباشد كه در آن زمان مراقب اوضاع بوده و برخلاف جهت رويدادها قرار گيرند و مواظب همه چيز باشند و در عين حال در اين دوران مترصد ظهور منجي موعود هم باشند.
در روايت ديگري آمده است:
«هنگامي كه فاسقان بر مردم حكومت ميكنند و انسانهاي رذل رهبر آنها ميشوند، مردم از ترس به آنها احترام ميگذارند! غنا و موسيقي آشكار ميشود. هر امّتي، امّت قبل از خود را لعن ميكند. در اين زمان منتظر باد سرخ، زلزله، مسخ، خسف و نشانههاي ديگر خداوند باشيد (فارتقبوا عند ذلك ريحاً حَمراءَ و زلزلةً و مسخاً و قذفاً و آياتٍ تتابَعُ) كه يكي پس از ديگري، همچون حلقههاي گردنبند، بر شما نازل ميشوند».[51]
براساس اين روايت روشن ميشود كه يك آيندهپژوه، تمامي پديدههاي طبيعي، سياسي و اجتماعي، فرهنگي و … را شناسايي ميكند و براي محافظت خود و جامعه از آنها، برنامههاي لازم را ارائه ميدهد.
صاحب جواهر در شرح روايتي از امام باقر عليه السلام (رباطنا الدهر)[52] مينويسد:
«مرابطه در اين روايت به معناي اراده انتظار فرج در تمام ساعات شبانهروز است (ارادة ترقّب الفرج ساعةً بعد ساعةٍ)؛ همچنان كه در بعضي، از روايات به اين معنا اشاره شده است…».[53]
3-5. فتنهشناسي (علم التحذير)
اين نكته محوري است كه آيندهپژوهي فعلي، تمركز فراواني نسبت به آن دارد و بيشتر دادههاي آن نيز دربارة خطرات و بحرانهاي احتمالي و ارائه راهحلهايي براي گريز از آنها يا به حداقل رساندن عوارض و پيامدهاي سوء آنهاست.
عبدالله بن مسعود از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل ميكند:
«من شما را از هفت فتنه ميترسانم كه بعد از من در دنياي اسلام به وجود ميآيد: فتنهاي كه در مدينه برپا ميشود، فتنه دوم از مكه است… فتنه هفتم كه از شام بر ميخيزد كه همانا قيام سفياني است».[54]
عبدالله بن مسعود ميگويد:
بعضي از افراد اين امت، اول اين فتنههارا درك ميكنند و بعضي ديگر آخر اين فتنهها را خواهند ديد.
آيندهپژوهي مهدوي با تكيه بر هشدارهاي روايي و محور قرار دادن پيشگوييها دربارة فتنهها، امكان وقوع آنها را در دنيا رصد ميكند و خود را براي مقابله با آنها و يا دوري از آنها آماده ميسازد. تصريح روايات نيز بر اين است كه مردم از آن فتنهها دوري جويند؛ چنان كه معاذ بن جبل نقل ميكند:[55]
«چهار نوع گرفتاري و اختلال پيش خواهد آمد و اگر بتوانيد كه آنها به شما نرسد، البته لازم است. گفتند: آنها چيستند؟ گفت: زماني خواهد آمد كه باطل جلوه پيدا كرده و بر حق غلبه نمايد. هوسراني و ضعف مردم به جايي خواهد رسيد كه صبح به آييني وابسته شوند و عصر به آيين ديگري درآيند…».
از امام پنجم عليه السلام نيز نقل شده است:
«دو صدا بايد قبل از ظهور شنيده شود: يك صدا از آسمان كه صداي جبرئيل است و صاحب اين امر را به نام او و نام پدرش معرفي ميكند. صداي دوم صداي شيطان است كه به نام فلاني… است و ميگويد: او را مظلوم كشتند و ميخواهد مردم را گمراه كند. پس از صداي اول متعابت كنيد؛ اما بترسيد از اينكه صداي دوّم (صداي شيطان) شما را به گمراهي كشاند (اياكم والاخير ان تفتنوا)».[56]
فتنهها و دشواريها، به صورتهاي مختلف و در زمانهاي دور و نزديك قيام رخ ميدهد. بنابراين شناسايي آنها و آمادگي براي رويارويي و برخورد با آنها بايسته است. البته بايد دانست كه امر قيام حضرت، به آساني و سادگي رخ نميدهد و همگان خود را براي سختيها و ناملايمات و مجاهدتها آماده سازند. اين آمادگي بايد هوشمندانه و با شناخت صحيح جريانها و حوادث جهاني همراه باشد.
بشير ميگويد: خدمت امام باقر عليه السلام عرض كردم: مردم ميگويند: وقتي مهدي قيام كرد، طبعاً اوضاع برايش رو به راه ميشود و به اندازه شاخ حجامتي هم خونريزي نميشود؟! حضرت فرمود: اندازة يك حجامت هم خونريزي نميشود؟! حضرت فرمود:
«قسم به كسي كه جانم در دست او است! اگر چنين موضوعي امكان داشت، براي رسول خدا انجام ميگرفت. در صورتي كه در ميان جنگ دندانش خونين شد و پيشاني مباركش شكست. به خدا قسم! نهضت صاحبالامر هم انجام نميگيرد، مگر اينكه در ميدان جنگ عرق بريزيم و خونها ريخته شود (كلاّ والذي نفسي بيده حتّي نمسح نحن و انتم العرق والعلق)؛ پس به پيشاني مباركش دست كشيد».[57]
3-6. امتحانشناسي (علمالابتلا)
«آيندهپژوهي مهدوي» در رابطه با شناخت امتحانات و ابتلائات پيش رو و آگاهاندن انسانها نسبت به وقوع آنها، وظيفهاي دشوار بر عهده دارد و شناخت آزمونها در راستاي دورانديشي و حقيقتگرايي است. چنين رويكردي در «آيندهپژوهي عرفي و جزئينگر» وجود ندارد و مسائل تنها از زاويه تجربي و سود و زيان مادي بررسي ميگردد. در حالي كه در آيندهپژوهي مهدوي، همه ابعاد و زواياي آينده، مورد تحليل و ارزيابي قرار ميگيرد و حوادث و رويدادها به عنوان يك مجموعه و منظومة به هم پيوسته در نظر گرفته ميشود. در اين رويكرد انسان مؤمن، بايد هميشه خود را آماده و مجهّز سازد و با آمادگي قبلي و ايماني استوار، با امتحانات گوناگون و پيچيده آينده رو به رو گردد و سربلند از آنها خارج شود. به همين جهت عصر غيبت كبري، دوران بسيار سخت و طاقت فرسايي توصيف شده است؛ چنانكه امام كاظم عليه السلام ميفرمايد:
«صاحبالامر عجل الله تعالي فرجه الشريف چارهاي جز غيبت ندارد؛ به طوري كه گروهي از مؤمنان از عقيده خويش برميگردند. همانا غيبت امام امتحاني است از طرف خداوند كه بندگانش را به وسيلة آن آزمايش ميكند».[58]
محمد بن مسلم ميگويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه فرمود:
«پيش از قيام قائم مردم دست به گريبان يك امتحان بزرگ خواهند بود. عرض كردم: آن امتحان چيست؟ حضرت اين آيه را قرائت فرمود: >و لنبلونكم بشيء من الخوف و الجوع و نقصٍ من الاموال والأنفس والثَّمرات و بشّرالصابرين<[59]؛ يعني، از ترس و گرسنگي و كم شدن مال و ثروت و از رفتن جانها و ميوهها شما را آزمايش ميکنيم و مژده بده به صبركنندگان (به اينكه مهدي ما قيام ميكند)».
جبرئيل عليه السلام نيز دربارة امور غيبي، به رسول گرامي اسلام خبر داد:[60]
«امت شما بعد از رحلتتان مبتلا به امتحان سنگين ميشود؛ آن هم خيلي زود».
سپس فرشتة وحي شروع به شمارش ابتلائات امت پيامبر صلي الله عليه و آله ميكند… آن گاه وي راه سلامت ماندن از خطرات را بيان ميكند:
«كفّ نفس و بردباري در مقابل تضييع حقوق و كنارهگيري از مراكز فتنه».[61]
خود رسول گرامي اسلام ميفرمايد:
«فتنهها و حوادث سويي پيش خواهد آمد كه آدم خانهنشين در آن موقع بهتر از كسي است كه برپا خيزد … هرگاه كسي پناهگاه و جاي امني پيدا كند، البته آنجا پناه ببرد (فَمن وجد فيها ملجأ او معاذاً فَليعُذ به)».[62]
پی نوشت ها :
[39]. نك: علي اكبر قرشي، قاموس قرآن، ج 3، ص234 و 235؛ ناصر مكارم شيرازي و ديگران، پيشين، ج 23، ص199.
[40]. شيخ عباس قمي، مفاتيحالجنان، زيارت صاحبالامر.
[41]. «إذا رأيتم ناراً مِنَ المشرقِ شِبهَ الهردي العظيم تطلَعُ ثلاثَةَ ايام او سبعةٍ فَتَوقَّعَوا فَرَجَ آل محمد صل الله عليه و آله...»؛ موسوي اصفهاني، مكيال المكارم، چاپ پنجم، قم، انتشارات مسجد جمكران، 1380، ج 2، ص184.
[42]. «تَوَقّعوا الصوتَ يأتيكم بَغتَةً مِن قِبَلِ دِمَشقٍ فيهِ لَكُم فَرجٌ عظيم»؛ نعماني، پيشين، ص279.
[43]. سيد رضي، نهجالبلاغه، 260، ص126؛ صافي گلپايگاني، پيشين، ص314.
[44]. شيخ طوسي، كتاب الغيبه، قم، موسسه معارف اسلامي، 1411ق، ص276؛ نعماني، پيشين، ص83 و 84.
[45]. قصص(28):21.
[46]. سيد علي اكبر قريشي، پيشين، ج 2، ص112 و 113.
[47]. ناصر مكارم و ديگران، پيشين، ج 4، ص49 و ج 21، ص218.
[48]. مفاتيحالجنان، زيارت صاحبالامر.
[49]. مجلسي، پيشين، ، ج 52، ص256؛ صافي گلپايگاني، پيشين، ص425.
[50]. «اذا زَهقَ الزاهق و خَفَتِ الحقايق و لَحِق اللاحق و ثَقُلت الظّهُور و تَقارَبَتِ الامور و حُجِبالنشور... و يفتحون العراق و يحجمون الشقاق بِدَمٍ يراق، فعند ذلك تَرقَّبوا خروجَ صاحبالزمان»؛ سيد مصطفي كاظمي، پيشين، ص74؛ محمد خادمي شيرازي، نشانههاي ظهور او، چاپ دوازدهم، قم، انتشارات مسجد جمكران، 1385، ص99 و 100.
[51]. ابن شعبه حرّاني، تحفالعقول، ص31؛ مجلسي، پيشين، ج 52، ص258.
[52]. نك: محمد بن يعقوب كليني، كافي، تهران، دارالكتب الاسلامية، 1365ج 8، ص381، ح 576.
[53]. جواهرالكلام، ج 21، ص43.
[54]. «اُحَذِّركُم سَبع فتنِ تكونْ بعد فتنة تُقبلُ من المدينة و فتنة بمكة... قال ابنمسعود: منكم من يدرِكُ اولّها و من هذهالامة من يدرِك آخِرَها»؛ ابن طاووس، الملاحم و الفتن، چاپ بيروت، ص21؛ محمد خادمي شيرازي، نشانههاي ظهور او، چاپ دوازدهم، قم، انتشارات مسجد جمكران، 1385، ص62.
[55]. «ايها الناس اربع خلال من استطاع ان لا يدركه شيء منهنُّ فلا يدركه، قالوا و ما هي قال: يأتي زمانٌ يظهر فيه الباطل و يصبح الرجل علي دين و...»؛ طبقات، ج 3، ص588؛ به نقل از: حسن مصطفوي، پيشگوييها در علايم آخرالزمان. چاپ دوم، تهران، مركز نشر آثار علامه مصطفوي، 1386، ص45.
[56]. موسوي اصفهاني، مكيال المكارم، چاپ پنجم، ، 1380، ج 2، ص186؛ محمد خادمي شيرازي، نشانههاي ظهور او، چاپ دوازدهم، قم، مسجد جمكران، 1385، ص125.
[57]. مجلسي، پيشين، ج 52، ص358.
[58]. همان، ص113.
[59]. شيخ مفيد، ارشاد، قم، كنگره جهاني هزاره شيخ مفيد، 1413ق، ص352 (بقره(2): 155).
[60]. «اِن امّتَكَ سَتُفتَنُ بعدک بقليلِ زمانٍ من دهرك غير كثير...»؛ سيد حسن ميرجهاني، پيشين، نوائب الدهور، ص166.
[61]. «بالكفّ والصَّبر اِن اعطُوا الذي لَهُم اَخَذوه و ان مُنِعوا تَرَكوه»؛ همان.
[62]. صحيح مسلم، ج 8، ص168.