دوران زعامت، رهبری و حکومت داری امام علی علیه السلام از جنبه های مختلفی قابل بررسی و وکاوی است. یکی از مهمترین و پپیچیده ترین موضوعاتی که در عصر امام علی علیه السلام قابل تأمل و بررسی است مسأله ریزش خواص است. یاران و انصاری که تا چند صباح قبل همه به نوعی خود را ریزه خوار خوان او می دانستند و مدعی دوستی و طرفداری ازحضرت بودند در حساس ترین اوضاع و پیچ تاریخ مسیر خود را از حضرت جدا کرده و راهی خلاف انتظار و خواست حضرت را برگزیدند.
ریزش خواص یکی از بدترین و پیچیده ترین پدیده های عصر ولایت امام علی علیه السلام است که خود سرآغاز خطرناک ترین بدعت های تاریخی و منحرف کردن جاده هدایت جامعه به شمار می آید؛ چرا که طیف وسیعی از مردم سبک زندگی خود را با منش سیاسی و اجتماعی سلبریتی های مشهور سیاسی و اجتماعی گره زده بودند که حال خود در مسیر ضلالت قرار داشتند. در این نوشتار به مناسبت سال روز ضربت خوردن و شهادت آن امام همام به گوشه ای از راز مهم ریزش ها در حکومت علوی اشاره خواهیم داشت.
ریزش خواص یکی از بدترین و پیچیده ترین پدیده های عصر ولایت امام علی علیه السلام است که خود سرآغاز خطرناک ترین بدعت های تاریخی و منحرف کردن جاده هدایت جامعه به شمار می آید؛ چرا که طیف وسیعی از مردم سبک زندگی خود را با منش سیاسی و اجتماعی سلبریتی های مشهور سیاسی و اجتماعی گره زده بودند که حال خود در مسیر ضلالت قرار داشتند. در این نوشتار به مناسبت سال روز ضربت خوردن و شهادت آن امام همام به گوشه ای از راز مهم ریزش ها در حکومت علوی اشاره خواهیم داشت.
راز ریزش ها در پیچیده ترین پیچ تاریخ
تاریخ اسلام فراز و نشیب های فراوانی را در طول تاریخ به خود دیده است، ولی با این وجود ریشه و سرمنشأ بسیاری از ناکامیها و چالشهایی که بر پیکر اسلام وارد شده را می توان در پیچ تاریخی و چالش برانگیزی مشاهده کرد که بسیاری از پیروان امت اسلامی مسیر خود را از ولایت جدا کردند. مسیر انحرافی که در این پیچ از تاریخ به وقوع پیوست، مسیری بود که عده کثیری از مدعیان اسلام گرایی باپشت پا زدن به مهمترین و راهبردی ترین فرمان الهی آغازگر گرفتاریهای نوینی برای جامعه اسلامی شدند.
سکولاریز م و جدایی دین از سیاست
بعد از وفات پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و در زمان حیات و ولایت امری امام علی علیه السلام، ویروسی مهلک و مرگبار همچون سکولاریزم عامل انحراف و سقوط جامعه انسانی از مسیر هدایت به شمار می آید. برای تبیین این موضوع کافی است به یکی از تعابیری که در خصوص سکولاریزم بیان شده دقت و تأمل نماییم، بنا بریک تعریف مشهور، سکولاریزم عبارت است از جدایی دین از سیاست، این طرح شیطانی به گونه ای است که می تواند همچون طاعونی فراگیر طیف وسیعی از جامعه انسانی را در مسیر غلط قرار دهد.از جمله علل و عواملی که موجب می شود انسان جاده اصلی را از بی راه ها تشخیص ندهد، قرار گرفتن در بند و اسارت هوای نفس است. هوای نفس یکی از پیچیده ترین علل و عوامل گمراهی و ریزش افراد در اعصار مختلف به شمار می آید.ظهور این اندیشه در زمان حیات امام علی علیه السلام در ماجرای سقیفه خود را نشان داد، چرا که در ماجرای سقیفه عده ای از خواص و اصحاب پیامبر تصمیم گرفتند برخلاف اصول و شاخصی که خدای متعال و نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و اله بیان داشتند، الگویی را برای رهبری و زعامت برگزینند که در شریعت اسلامی جایگاهی نداشت. آنها در حالی تصمیم به انتخاب ولی و رهبر برای خود نمودند که پیش تر توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله ضرورت و مصداق روشن آن تعیین شده بود روایات متعددی در این خصوص در منابع روایی وجود دارد که به خوبی گواه بر این موضوع است. گرفتار شدن به رهنمود های معتبر نبوی و اجتهاد در برابر نص در واقع عامل اصلی و خطرناک گمراهی مردم به شمار می آید که سنگ بنای گرفتاری های متعددی از صدر اسلام تا کنون شده است.
تحجر و جمود فکری
در واقع شیطان برای انحراف جامعه انسانی و سقوط افراد از قله سعادت برای هر شخص از دریچه خاص و نقطه ضعف او وارد می شود، از آنجا که نقطه ضعف برخی افراد در طول تاریخ تحجر و جمود فکری بوده، شاهد هستیم شیطان به راحتی توانسته از این مسیر آنها را از مسیر حق منحرف نماید. در واقع به اذعان محققان این عامل یکی از جدی ترین آسیب های دین داری افراطی به شمار می آید، آسیب خطرناکی که مانع می شود افراد به درستی از رهنمودهای تعقل و هوشمندی بهره مند شوند. انسان برای نجات از تحجر و جمود فکری به بصیرت و خرد ورزی نیاز دارد.
باید به این موضوع توجه داشته باشیم که حاصل تدینی که تهی از تعقل و خردورزی بوده و تنها به ظواهر اکتفا می شود جز فهمی بسیط و سطحی از دین و تبینی نادرست از آن چیزی را عائد افراد نخواهد کرد. مصداق عینی تحجر گرایی و جمود فکری در زمان امام علی علیه السلام را می توان در چهره ی خوارج مشاهده کرد. افرادی که علی رغم عبادت و رعایت ظواهر دینی، هویت واقعی آنها همخوانی چندانی با روح و باطن دین نداشت، ابن عباس چهره ظاهری این چنین افرادی را در زمان امام علی علیه السلام این چنین معرفی می نماید: پیشانی دارند که در کثرت سجود مجروح شده و دستهایی که مثل زانوی شتر پینه بسته است لباسهای کهنه زاهد مآبانه بن تن و قیافه ای مصمم و قاطع دارند.[1]
باید به این موضوع توجه داشته باشیم که حاصل تدینی که تهی از تعقل و خردورزی بوده و تنها به ظواهر اکتفا می شود جز فهمی بسیط و سطحی از دین و تبینی نادرست از آن چیزی را عائد افراد نخواهد کرد. مصداق عینی تحجر گرایی و جمود فکری در زمان امام علی علیه السلام را می توان در چهره ی خوارج مشاهده کرد. افرادی که علی رغم عبادت و رعایت ظواهر دینی، هویت واقعی آنها همخوانی چندانی با روح و باطن دین نداشت، ابن عباس چهره ظاهری این چنین افرادی را در زمان امام علی علیه السلام این چنین معرفی می نماید: پیشانی دارند که در کثرت سجود مجروح شده و دستهایی که مثل زانوی شتر پینه بسته است لباسهای کهنه زاهد مآبانه بن تن و قیافه ای مصمم و قاطع دارند.[1]
گرفتار شدن در بند و اسارت نفس
از جمله علل و عواملی که موجب می شود انسان جاده اصلی را از بی راه ها تشخیص ندهد، قرار گرفتن در بند و اسارت هوای نفس است. هوای نفس یکی از پیچیده ترین علل و عوامل گمراهی و ریزش افراد در اعصار مختلف به شمار می آید. موضوع بسیار مهمی که در عصر علوی نیز خطر مرگبار آن توسط حضرت به همگان گوش زده شده بود و همگان را از کید و فریب آن برحذر داشته بود. در روایت بسیار زیبا که سید رضی در نهج البلاغه از امام علی علیه السلام نقل کرده پیچیدگی اهریمن هوای نفس این چنین مورد توجه و بیان قرار گرفته است: «أَیهَا النَّاسُ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیکُمُ [اثْنَتَانِ] اثْنَانِ: اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ؛[2] اى مردم! وحشتناکترین چیزى که از آن بر شما مى ترسم، دو چیز است: پیروى از هواى (نفس) و آرزوى دراز.» در ادامه همین روایت حضرت پیامد تبعیت و همراهی هوای نفس را گریز از حق معرفی می نماید.
در واقع انسانهایی که اسیر هوای نفس شده اند به جای اینکه از رهنمودهای عقلانی و وحیانی تبعیت نمایند به دنبال خواست و تمایلات نفس می روند تمایلاتی که به دنبال لذات نقد و البته زود گذر دنیوی و مادی بوده و اعتنایی به حق و واقعیت ماندگار ابدی ندارد. طیف وسیعی از مردم در عصر امام علی علیه السلام چشمان خود را بر روی حق بستند و حمایت و پشتیبانی خود را از آن امام همام برداشتند به طور قطع و یقین این موضوع اسفبار نشأت گرفته از هوای نفس بود. در واقع تبعیت از هوای نفس که زمینه ساز گرایش به بدی ها و فاصله گرفتن از خوبی را در وجود انسان تقویت می نماید پیش تر در فرهنگ قرآن کریم مورد توجه قرار گرفته و خدای متعال این چنین از آثار شوم آن پرده برداشته است: «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ؛[3] چرا که نفس قطعاً به بدى امر مى کند.»
کور شدن چشم بصیرت با زرق و برق حیات دنیا
یکی از مهمترین و محوری ترین بیماری هایی که زمینه ساز انحراف و شقاوت هر انسانی را در طول حیات بشریت فراهم کرده است، از دست دادن چشم بصیرت و از دست دادن مهارت تعقل و خردورزی است. در طول تاریخ انسانهایی که به جای تعقل و خرد ورزی عنان خود به دست هوای نفس سپرده و دنبال روی خواسته های نفسانی آن گشته جاده هدایت و رستگاری را به سرعت گم کرده و نتوانسته اند به راحتی مسیر صحیح را پیدا نمایند. رزق و برق حیات مادی در نگاه برخی افراد آن قدر زیبا و پر نور است که چشم حقیقت بین آنها را کور می نماید، در طول تاریخ افراد بسیاری تنها به خاطر رسیدن به این حیات ناپایدار دنیوی از قله سعادت سقوط کرده و در دره ی گمراهی و شقاوت گرفتار شده اند.
افرادی همچون طلحه و زبیر که روزگاری در صف اول حمایت از ولایت و غدیر بودند، وقتی متوجه شدند که منافع مادی و دنیوی آنها تأمین نمی شود به راحتی پشت به حق کردند و زندگی مادی را برگزیدند و همین امر زمینه شقاوتشان را فراهم کرد. از اینرو در منابع روایی از امام علی علیه السلام تبعات شوم دنیا خواهی این چنین مورد توجه قرار گرفته است: «مَثَلُ الدُّنْیا کَمَثَلِ الْحَیةِ لَینٌ مَسُّهَا وَ السَّمُّ النَّاقِعُ فِی جَوْفِهَا یهْوِی إِلَیهَا الْغِرُّ الْجَاهِلُ وَ یحْذَرُهَا ذُو اللُّبِّ الْعَاقِل ؛[4] مثل دنیا همچون مار است، پوست آن نرم و دورنش زهر مرگبار است، فریفته ی نادان به آن عشق می ورزد (به آن می گراید) و خردمند دانا از آن برحذر می باشد (از آن دوری گزیند).»
این بیماری مهلک پیش تر مورد توجه معارف قرآنی بوده است. «بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا؛[5] ولى شما زندگى دنیا را مقدم مىدارید،» محققان قرآن در ذیل آیه شریف به نکته بسیار مهم و کاربردی اشاره کرده اند: مسلما براى افراد مؤمن این محاسبه قرآنى که در آیات فوق آمده در مقایسه دنیا با آخرت که مىگوید" آخرت بهتر و پایدارتر است". کاملا روشن است، ولی با این وجود چرا بسیاری از افراد با ایمان در زمان مصاف میان دنیا خواهی و علم به حیات آخروی به راحتی آخرت خود را به دنیای ناپایدار می فروشند. پاسخ این سوال تنها یک چیز است و آن غلبه شهوت بر وجود انسان و گرفتار شدن در حب دنیا است. حب دنیا معجونی زهر آلود و مهلک است که عناصری همچون شهوت جنسی، تن پروری، زیاده خواهی، انتقام جوی، سلطه گری، ... را شامل می شود.[6]
پی نوشت ها:
[1]. العقد الفرید ، ج 2 ، ص 389.
[2].نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص83، خطبه 42.
[3]. سوره مبارکه یوسف، آیه 53.
[4].نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص489.
[5]. سوره مبارکه اعلی، آیه 16.
[6]. مکارم شیرازی،تفسیر نمونه، ج26، ص406.
این بیماری مهلک پیش تر مورد توجه معارف قرآنی بوده است. «بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا؛[5] ولى شما زندگى دنیا را مقدم مىدارید،» محققان قرآن در ذیل آیه شریف به نکته بسیار مهم و کاربردی اشاره کرده اند: مسلما براى افراد مؤمن این محاسبه قرآنى که در آیات فوق آمده در مقایسه دنیا با آخرت که مىگوید" آخرت بهتر و پایدارتر است". کاملا روشن است، ولی با این وجود چرا بسیاری از افراد با ایمان در زمان مصاف میان دنیا خواهی و علم به حیات آخروی به راحتی آخرت خود را به دنیای ناپایدار می فروشند. پاسخ این سوال تنها یک چیز است و آن غلبه شهوت بر وجود انسان و گرفتار شدن در حب دنیا است. حب دنیا معجونی زهر آلود و مهلک است که عناصری همچون شهوت جنسی، تن پروری، زیاده خواهی، انتقام جوی، سلطه گری، ... را شامل می شود.[6]
پی نوشت ها:
[1]. العقد الفرید ، ج 2 ، ص 389.
[2].نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص83، خطبه 42.
[3]. سوره مبارکه یوسف، آیه 53.
[4].نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص489.
[5]. سوره مبارکه اعلی، آیه 16.
[6]. مکارم شیرازی،تفسیر نمونه، ج26، ص406.