آشنایی با نوروفیدبک
نوروفیدبک چیست و چگونه اثر می گذارد؟ مزایای به کار گیری نوروفیدبک در کنار سایر شیوه های درمان چیست؟ روند درمان یا بازتوانی به کمک نوروفیدبک چگونه است؟ طول دوره درمان نوروفیدبک چه میزان خواهد بود؟
کنترل شرایط جسمی و روحی را به دست گیریم
انسان به طور عادی نسبت به برخی از وضعیت های بدنی خود آگاه است و برخی از فعالیت های بدنی به صورت ناآگاهانه صورت می پذیرد. به طور مثال اقدام به خرید یک کالا یا تصمیم برای یک مسافرت تفریحی امری آگاهانه است اما تپش قلب، تنفس، دوچرخه سواری و بسیاری از فعالیت های بدنی ما تا زمانی که توجه خود را به آن معطوف نداریم ناآگاهانه محسوب می شود.پژوهش های دانشمندان و محققان در طول صد سال اخیر نشان داده است که انسان می تواند به صورت آگاهانه به برخی از وجوه فعالیت های ناآگاهانه تسلط یابد. به طور مثال از یک سو می توان پس از تمرین دقیق و کنترل شده، ضربان قلب ، فشار خون یا دمای دست ها را زیاد یا کم نمود که به این کار بیوفیدبک biofeedback گفته می شود و یا برای کنترل اضطراب، اختلال بیش فعالی و کم توجهی، افسردگی، استرس پس از حادثه PTSD و بسیاری از اختلال های روان شناختی درمانی مبتنی بر خودکنترلی یافت که آن را در اصطلاح نوروفیدبک neurofeedback نام نهاده اند.
نوروفیدبک چگونه اثر می کند؟
نوروفیدبک یک نظام آموزشی جامع بر اساس شرطی سازی سیستم عصبی توسط یک نرم افزار رایانه ای و پس از جلسات تمرینی فراوان است که باعث ایجاد تغییرات، تقویت، تعدیل و افزایش کارایی سلول های مغزی می شود. نوروفیدبک این کار را با تسهیل تغییرات موضعی در امواج مغز و نیز تغییر میزان جریان خون رسانی موضعی Regional cerebral blood flow مغز صورت می دهد.به بیان ساده تر نوروفیدبک تمرین مداوم برای شرطی سازی کارکرد الکتریکی مغز است
فرایند نوروفیدبک در برگیرنده آموزش با فراگیری خودنظم بخشی فعالیت مغز است. مغز از طریق انبساط یا انقباض رگ های خونی دریافت خون مورد نیاز را کنترل می کند و جریان خون در مغز به نواحی اصلی هدایت می شوند که در این خودنظم بخشی فعالیت بیشتری دارند. هدف نوروفیدیک بهنجار نمودن فرکانس عصبی ناهنجار به وسیله افزایش آگاهی بر الگوی EEG نرمال شده است.
نوروفیدبک، دارودرمانی یا مشاوره؟ کدام موثرتر است؟
شاید یکی از نخستین سوال هایی که به ذهن مراجعین یا والدین مراجع خردسال می رسد این باشد:کدام یک از سه روش فوق اثر بیشتری در درمان اختلال ها دارند؟
برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه نمود. اولین و مهمترین نکته، نوع اختلالی است. تجارب پژوهشگران که در قالب مقالات پر شمار علمی به چاپ رسیده اند نشان می دهد نوروفیدبک در درمان افسردگی، اضطراب، نقیصه توجه، بیش فعالی، دردهای مزمن، بی اختیاری ادرار و سردرد بهتر از اختلال های دیگر عمل می نماید.
اما این اصلا بدان معنا نیست که مراجع حتی اگر از یکی از اختلال های فوق رنج ببرد از کمک گرفتن از دو روش درمانی دیگر بی نیاز است. تقریبا در اکثر موارد درمان جلسات نخست نوروفیدبک با مصرف دارو همراه است زیرا لازم می نماید مراجع در موقعیتی قرار گیرد که بتواند به درک صحیحی از عملکرد مغزی خود دست یابد تلاش درمانگران در طی جلسات درمان این خواهد بود که وابستگی درمانجو را به داروبه مرور جلسات کاهش داده و خودکنترلی بر خون رسانی به بخش های خاصی از مغز را جایگزین آن نمایند.
لذا برای هر مراجعه کننده، با توجه به نوع اختلال و ویژگی های فردی (همچون سن، مجموعه اختلال های همراه، بهره هوشی و توان اقتصادی) باید روش درمانی منحصر به فردی طراحی شود که ممکن است ترکیبی از نوروفیدبک با دو روش دیگر درمانی باشد.
مزیت نوروفیدبک به سایر روش های درمان چیست؟
ابزار به کار برده شده در روند نوروفیدبک، صرفا گیرنده است و با توجه به این که بواسطه آن هیچ مداخله تهاجمی در روند کار سیستم عصبی رخ نمی دهد. از این رو بر خلاف مداخله های شیمیایی، فاقد وابستگی و عوارض جانبی و بر خلاف مداخله های الکتریکی مانند شوک درمانی، فاقد عوارضی چون سردرد، گیجی و فراموشی موقت است.نوروفیدبک به مراجع احساس بسیار دلپذیر خودکنترلی را القا خواهد نمود. اگر درمان دارویی این دیدگاه را در فرد القا می نماید که حال خوب و بهبودی در گرو استمرار مصرف داروست، نوروفیدبک با ایجاد درک اهمیت خود کنترلی در درمان، حس خوب اعتماد به نفس را به مراجعین برمی گرداند.
از سوی دیگر برای بسیاری از مراجعین صحبت درباره مشکلاتی که با آن دست و پنجه نرم می کنند دشوار است. در این شرایط شاید بهترین راه حل دستیابی به خود کنترلی منتج شده از یک دوره درمانی نوروفیدبک خواهد بود.
دوره درمان نوروفیدبک به طور بسیار خلاصه
همانگونه که اشاره شد، نوروفیدبک یک دوره درمانی است که تعدد جلسات منظم تمرینی، از مهم ترین عامل موفقیت درمانجو است. در اینجا یک دوره از نظام درمان نوروفیدبک به طور اختصار توضیح داده می شود، اما باید توجه داشت با توجه به نوع اختلال، این ویژگی ها می تواند دچار تغییراتی شود.-
1.تشخیص اختلال:
الف) رایج ترین و شناخته شده ترین راه، تشخیص اختلال توسط پزشک یا روانشناس بواسطة اظهارات مراجع و تشخیص نشانه های اختلال در گفتار یا رفتار وی است.
ب) گاه لازم است نظرات افراد دیگر که به مراجع ارتباط نزدیک دارند – مانند والدین یا مربیان مدرسه (به طور خاص در زمینه کودکان دارای نقیصه بیش فعالی و کم توجهی) - گردآوری شود. در چنین شرایطی استفاده از پرسشنامه های استاندارد و هنجار شده دومین راهکار تشخیصی خواهد بود.
ج) سومین راهکار، ارمغان استفاده از فن آوری نوین ثبت امواج مغزی است و با ایجاد یک تصویر کلی از سنجش درصد تفاوت امواج تولیدی در بخش های مختلف سر، راهکاری کمک تشخیصی را در اختیار درمانگر قرار می دهد تا علاوه بر اطمینان یافتن از نوع اختلال، مجموعه دیگری از اختلالات روانشناختی و عصب شناختی را مورد مطالعه قرار دهد. در این مطالعه از سنجش در صد تفاوت امواج مغزی (موج آلفا، بتا، تتا) در نقاط متمایزی از سر و در حالت هایی چون چشم باز، چشم بسته، گوش دادن، طراحی کردن و مانند آن استفاده می شود.
2. سنجش دقیق شدت اختلال:
پس از تشخیص مشکل، داشتن درک از شدت مشکل بسیار اهمیت دارد. به طور مثال زمانی که وجود اختلال بیش فعالی و کم توجهی در کودک یا بزرگسالی تشخیص داده شد، مهم است که شدت بیش فعالی و نوع و شدت کم توجهی مشخص شود. ممکن است یک مراجع دارای کم توجهی دیداری باشد و مراجع دیگر از کم توجهی شنیداری رنج ببرد. ممکن است کودکی دارای نقیصه در استمرار توجه باشد و دیگری در سرعت عکس العمل با مشکل دست به گریبان باشد.٣. انتخاب پروتکل
پروتکل رویه علمی درمان است که به پشتوانه پژوهش های علمی و توسط محققان معتبر بارها آزمایش و به تایید رسیده است. برای هر اختلال، یک یا چند پروتکل درمانی وجود دارد که طی آن محل قرار گرفتن الکترودها بر روی سر، نوع تنظیمی که در بهینه سازی امواج ان نقاط مورد توافق است و مدت زمان هر جلسه و طول تقریبی دوره درمان مشخص می شود.
۴. برگزاری جلسات
آماده سازی آغاز جلسات نوروفیدبک بسیار ساده است. درمانجو مقابل مانیتور یا یک تلویزیون می نشیند و درمانگرچند الکترود (معمولا سه الکترود) را بر روی لاله گوش و بخش های خاصی از سر او نصب می کند. تعداد الکترودها و محل نصب آنها بر اساس نوع اختلال، پروتکل درمان تعیین می شود.پس از یک ثبت اولیه معمولا در ناحیه مرکزی سر که به آن خط پایه (baseline) گفته می شود، برای مدتی مشخص (معمولا حدود ۳۰ دقیقه تا یک ساعت) در مانجو به تماشای یک یا چند انیمیشن کوتاه می نشیند و یا در یک رقابت کامپیوتری شرکت می کند. درمانجو باید یاد بگیرد که با تنظیم خون رسانی به بخش های مختلفی از مغزش، انیمیشن به حرکت در می آید یا در رقابت کامپیوتری جلوتر از رقبای فرضی قرار می گیرد. تلاش درمانگر آن است که با تشویق کلامی و ثبت امتیازات درمانجو و دشوار نمودن تدریجی در طی جلسات تمرینی، خودکنترلی را برای درمانجو به رویه ای دست یافتنی تبدیل سازد.
نوشته : دکتر علی یزدانی فوق تخصص اعصاب و روان/بروشور آموزشی /کلینیک مشاوره و درمان دکتر یزدانی