سلطان سينماي وحشت

گي ير مو دل تورو ، سلطان سينماي هولناک، زماني را بين ساخت فيلم « هزار توي پن » و فيلم - سريال داستاني « هابيت » به گفت و گو با اينديپندنت اختصاص داد. او درباره احساس و تمايل شديد و همچنين « غار » تنهاي خود با ما سخن مي گويد . گي ير مو دل تورو متأسف است که ما را در هتل مجلل بورلي هيلز ملاقات مي کند . او ترجيح مي داد در ملک معروف خود؛ همان جا که « غار شخصي اش » مي نامد،
يکشنبه، 19 ارديبهشت 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سلطان سينماي وحشت
سلطان سينماي وحشت
سلطان سينماي وحشت

مترجم: مرضيه خادم شريف




گي ير مو دل تورو ، سلطان سينماي هولناک، زماني را بين ساخت فيلم « هزار توي پن » و فيلم - سريال داستاني « هابيت » به گفت و گو با اينديپندنت اختصاص داد. او درباره احساس و تمايل شديد و همچنين « غار » تنهاي خود با ما سخن مي گويد .
گي ير مو دل تورو متأسف است که ما را در هتل مجلل بورلي هيلز ملاقات مي کند . او ترجيح مي داد در ملک معروف خود؛ همان جا که « غار شخصي اش » مي نامد، ميزبان ما باشد که با خانه اش در لس آنجلس چند بلوک فاصله دارد. اين غار مملو از اشيا جالب از جمله کلکسيوني بسيار بزرگ از يادگاري هاي فانتزي و مجسمه هايي است که همگي منبع الهام او بودند. اين مکان نقش مهمي در شهرت يافتن او به عنوان يکي از اصلي ترين قصه نويسان و راويان سينماي معاصر ايفا کرده است .
غار انساني ، کاغذ ديواري اي به رنگ خون دارد . هال اين غار پر از مجسمه هاي هيولاها ، نقاشي هايي به سبک باروک و اشياء هنري به سبک گوتيک است. طبقه هاي کتاب خانه پر از دفترچه هايي با صحافي چرمي است که نکاتي در مورد طرح داستان ها و شخصيت هاي بهترين فيلم هايش همچون « بليد» ، « پسر جهنمي » و هزار توي پن ( که بسيار مورد تحسين منتقدان قرار گرفت) در آنها نوشته شده است.
او توضيح مي دهد: « اين ملک را به اين جهت خريدم که وسايلم تقريباً سه ، چهارم خانه را پر کرده بود و همسرم ديگر تحمل آنها را نداشت. يک روز وقتي مي خواستم روي ديوار نزديک آشپزخانه مجسمه مرده متحرک يک زن را آويزان کنم ، دعوايمان شد و زنم گفت، بايد توي غار زندگي کني و من همان کاري را کردم که او گفته بود. اکنون خانه مان تميز و مرتب است و تمام آت و آشغال ها و وسايلم در اين جاي عجيب و غريب است که من در آن به کار نويسندگي مشغولم.»
متأسفانه اشتغال او سبب شد از مصاحبه در محل کار و زندگي اش صرفه نظر کنيم و در اين هتل مجلل به گفت و گو بنشينيم. او که سر تا پاه سياه پوشيده و در کاناپه اي فرو رفته، بيشتر شبيه به نوجوانان شرور است که علاقه اي به نور خورشيد ندارند. دل تورو در برابر شکوه و جلال محيط پيرامونش بيشتر ، وصله اي مضحک و ناجور به نظر مي رسد.
دل تورو به طرزي باور نکردي پر کار و فعال است ، در حال حاضر جدول کاري او نشان مي دهد که بيش از هشت فيلم در مراحل مختلف تکميل و حداقل هشت فيلم ديگر در مرحله توليد دارد که برخي به زبان انگليسي و برخي نيز به زبان مادري اش ؛ اسپانيايي است.
علاوه برآن ، کار روزانه او براي سه سال آينده مسئوليت ساخت يکي از بزرگترين کارها در هاليوود يعني خلق و کارگرداني دو فيلم براساس رمان « هابيت » نوشته ا. جي. تالکين نامدار و همکاري با پيتر جکسون کارگردان سه گانه « ارباب حلقه ها » است.
همچنين يکي از بهترين کارهاي او نوشتن اولين رمانش است که ما به خاطر بحث درباره اين پروژه با او ديدار کرديم. يک داستان دراکولايي مدرن که استرين نام دارد و مدتي است فروش آن با برگزاري مجموعه جلساتي در کتابفروشي هاي لس آنجلس آغاز شده است. دل تورو تا نيمه هاي شب در اين جلسات حضور دارد و با هزاران طرفدار جوان خود که او را اسطوره مي دانند، به تبادل نظر و شوخي و خنده مي پردازد. اين کتاب بخشي از تريلوژي اي است که با همکاري چاک هوگان، نويسنده آثار جنايي، نوشته شده وشايد بشود گفت نسخه اصلاح شده افسانه دراکولاي برام استوکر است. داستان هنگامي آغاز مي شود که يک هواپيماي بويينگ 777در فرودگاه جان اف کندي فرود مي آيد ، در قسمت بار اين هواپيما اجساد و تابوتي وجود دارد که با آن ها روبه رو مي شوند ،آلوده مي کنند ،سپس به روشي کاملا متقاعدکننده و منطقي به تهديدي جدي براي آينده بشر تبديل مي شوند.
در اصل دل تورو قصد داشت استرين را به روش سريال تلويزيوني تهيه کند و آن را همچون سريالwireبه سبک اپيزوديک بسازد که خود نيز يکي از طرفداران پرو پا قرص آن بوده است. او استرين را براي پخش در سه فصل طراحي کرد و سپس شروع به بررسي فيلم نامه کرد ولي مجريان دست و پاگير شبکه تلويزيوني چوب لاي چرخ توليد اين سريال گذاشتند.
دل تورو مي گويد:«فيلم نامه را براي سه فصل تهيه کرده بودم. به شبکه فاکس رفتم و فيلم نامه را به آن ها نشان دادم.آن ها گفتند دوست داريم يک سريال دراکولايي بسازيم ولي در حال حاضر سريال کمدي را به آن ترجيح مي دهيم.»
در مقابل، دل تورو بهترين کار را انجام داد، هوگان را به عنوان نويسنده همکار استخدام کرد و فيلم نامه را به سه رمان تبديل کرد که هر رمان در تابستان هر سال تا سال 2011منتشر خواهد شد، او از اين همکاري به عنوان امري اتفاقي ولي در عين حال رابطه اي زيبا و حرفه اي ياد کرد که با همکاري يکديگر طرح را نوشتند (او مي گويد مهارت کافي نداشت تا ديالوگ ها را بنويسد و به تنهايي پروژه را انجام دهد) و تعجب مي کند چرا بيشتر فيلم نامه نويسان از فرم ادبي سبک قديم استفاده نمي کنند.
او ادامه مي دهد : «نوشتن رمان بسيار خوشايند و آزادي بخش است. نمي توانيد تصور کنيد نوشتن فيلم نامه چه قدر طاقت فرسا است. اگر مي خواهي يک ويژگي را در فيلم نامه نشان دهي ،حتما بايد به صورت ديداري و شنيداري اين کار را انجام دهي. براي مثال اگر در فيلم نامه بنويسم «اتاق رنگ و بوي اسرار آميزي داشت...»چرند است. رنگ و بو چيست؟آيا در اين صحنه دوربين بايد به آرامي حرکت کند؟ آيا نورها عجيب و غريب هستند؟ ولي در کتاب مي توانم به راحتي به اين چيزها اشاره مي کنم.»
همانند همه فيلم هاي دراکولا، محور داستاني استرين حول هيولاهايي مي چرخد که وجودشان با ذکاوت به کار گرفته شده است تا شرايط انساني را کشف کنند و به تصوير بکشند . دراکولاهاي او داراي همان ويژگي هاي دراکولاي برام استوکر هستند که از نور خورشيد بيزارند ولي سير و يا آب مقدس بر آن ها تاثير ندارد و در مکان هاي تراژدي همچون اروپاي شرقي در اردوگاهاي نازي يا سيستم فاضلاب نيويورک پس از حملات يازده سپتامبر به سر مي برند.
تکنيک مشابهي بر تمام فيلم هاي دل تورو حاکم است، ويژگي اي که به نحو تاثر بر انگيزي گاهي شيطاني جلوه مي کند و نيرو هاي فوق طبيعي را به تصوير مي کشد. در واقع او از ديوها و هيولاها بهره مي برد تا به تماشاچيان درباره خودشان و زواياي پنهان روحي شان آموزش و شناخت بدهد، همانطور که از اين ويژگي در فيلم هزار توي پن بهره برد و توانست در سال 2007 سه جايزه اسکار را از آن خود کند و فيلم پسر جهنمي که تاييد او به عنوان شاعر سر شناس دنياي مدرن است.
او نگراني خود را از نيرو هاي فوق طبيعي چنين بيان مي کند : « خيلي عجيب و غريب است . در زندگي امروزي هر چيزي که شيوه جان فرد را در مي آورد ، از اعمال او ناشي مي شود. افراد نمي توانند محترمانه رفتار کنند . الان من را در نظر بگيريد، من هم ناشايست و هم به طرز شديدي چاق هستم و به هيولاها علاقه دارم و در نتيجه اين هم کاري است که انجام مي دهم.»
همين جنبه سبب مي شود دل تورو پيرو سبک کلاسيک و سنتي باشد :« انسان امروز هم مثل اجداد غار نشين اش به خوردن و خوابيدن نياز دارد، ما زماني را به درست کردن آتش يا جست وجو ي آب صرف مي کنيم. ما با چيزهاي مادي سر وکار داريم. ولي به محض آن که مي خواهيم به درکي از خودمان برسيم ، بحث مسايل ديگر مطرح مي شوند. ما هيولاها و اشباح را براي درک خودمان ابداع کرديم. بنابراين معتقدم هيو لاها عامل مهمي در درک جهان هستند. هميشه سعي مي کنم در اين باره بنويسم و اين ايده را به فيلم تبديل کنم.» كودكان، مضون ديگر كارهاي دل تورو هستند كه او اغلب از آنها استفاده مي كند تا آداب و رسوم پذيرفته جامعه بزرگسالي را كشف كند و واژگون نشان دهد. هزار توي پن، حول محور درگيري و تضاد بين ذهنيت بيش فعال يك دختربچه كوچك و ترس و هراس جتگ داخلي اسپانيا است. قهرمان داستان استرين ، افريم گودودر، دانشمندي در مركز كنترل بيماري ها است كه پسر ناآرامي به نام زك دارد، شخصيتي كه به گفته دل تورو شخصيت اصلي كتاب هاي آتي او در اين سه گانه خواهد بود. اين كودكان اغلب مشكل ساز هستند. ولي تاريكي كه در بيشتر كارهاي دل تورو وجود دارد، به سختي با شخصيت شاد و سرزنده او هماهنگ است. در دنياي اديبانه او اغلب فيلم هايش نگران كننده هستند.
بخشي از اين حالت از كودكي او نشات مي گيرد كه در كل پسر شادي نبود. او در 1964 در خانواده اي مرفه در گوآدالاخارا مكزيك به دنيا آمد. مادربزرگ كاتوليک سخت گيري داشت كه سايه اش بر دنياي كودكي دل تورو احساس مي شود. دل تورو همواره بزرگسالان و محدوديت كدهاي اجتماعي آنها را به عنوان تاثير مغرضانه اي بر جوانان بي گناه مي داند.
او با توجه به بي گناهي جوانان مي گويد: « فكر مي كنم ما به صورت شخصيت هايي كاملاً شكل گرفته به دنيا مي آييم و جهان، نيروي خود را به كار مي برد تا ما را در هم بريزد. زندگي سعي مي كند به ما ضربه بزند و به نحوي بر ما تأثير بگذارد تا شخص مناسب اين دنيايي شويم. من كودكان را تحسين مي كنم. آنها بي گناه و شجاع هستند و من اين جنبه را محسور كننده مي دانم.»
دل تورو پس از ترك مدرسه در اوايل سال هاي 1980 به آرامي وارد حرفه فيلم سازي شد و حدود 10 سال را به عنوان گريمور كار كرد كه در اين زمان به نوشتن فيلم نامه و داستان كوتاه نيز مشغول بود. اوايل سال هاي 1990 كارگرداني فيلم هايي به زبان اسپانيايي را در زادگاهش آغاز كرد و خيلي زود فيلم هاي تحسين بر انگيزي همچون « كرونوس » و « ستون فقرات شيطان » را به زبان مادري اش ساخت و روانه بازار كرد.
موفقيتش در هاليوود را مديون فيلم « بليد2 »است كه در سال 2002آن را كارگرداني كرد. اكنون او ساخت بزرگترين پروژه را در هاليوود با ساخت فيلم هاي هابيت با همكاري پيتر جكسون در نيوزلند بر عهده دارد.
مهم ترين سوال اين است كه چگونه دل تورو اين تعداد پروژه را به سر انجام رساند . او به طور طبيعي پر انرژي است و در حين گفت وگو آرام و قرار نداشت . بنابراين با اطمينان مي توان گفت تمام اين فيلم ها توليد خواهند شد ، زيرا استعداد و نبوغ ذاتي او بي ترديد الهام بخشش خواهد بود.
دل تورو مي گويد: « به راحتي زندگي ام را تفكيك كرده ام . وقتي كاري را انجام مي دهم، واقعاً تمام حواسم مشغول آن است . تابلويي در دفتر کارم در استوديو دارم که روي آن نوشته شده « وارد نشويد مشغول نوشتن هستم » وقتي اين تابلو را روي در اتاقم آويزان مي کنم، هيچ کس مزاحمم نمي شود. موسيقي مي گذارم و سخت خود را مشغول مي کنم و در اين لحظه است که کارهايم را انجام مي دهم و دست از کار نمي کشم . از وقت آزاد متنفرم. از اتلاف وقت بيزارم . »
او در دفتر کارش در نيوزيلند نيز يک « غار خارجي » دارد و تقريباً دو ساعت در روز را به امور شخصي خود مي پردازد. سپس حدود يازده ساعت را بي وقفه به طراحي شخصيت ها و صحنه هاي فيلم هابيت صرف مي کند . در نهايت او بين دو تا چهار ساعت را به نظارت و اداره شرکت فيلم سازي اش « توکوئيا گنگ » مي پردازد که کارش خريد حق تبديل ده ها رمان و کمدي به فيلم است .
از وقتي که همسر و دو دخترش در لس آنجلس ساکن شدند، دل تورو چند ساعت وقت بيشتر از معمول دارد . او مي گويد: « آن قدر وقت داشتم که شروع به نقاشي مدل هاي هيولاهايي کردم که پيتر جکسون از مدل هاي قديمي به من داده بود. »
وقتي خانواده از راه مي رسد، دل تورو زماني را براي بازي ويدئويي با دخترانش صرف مي کند . دختر بزرگش که سيزده ساله است، به او کمک مي کند تا بازي با پلي استيشن را ياد بگيرد : « معتادگونه به بازي ويدئويي مي پردازم. بيشتر افراد از روي تعصب ، بازي هاي ويدئويي را تحقير مي کنند . ولي اين بازي ها زنده و پويا هستند و داستان هايي را نقل مي کنند و آنها را به بهترين نحو به تصوير مي کشند. اگر واقعاً بعضي ها فکر مي کنند از اين بازي ها چيزي ياد نمي گيرند، من با کمال اطمينان مي گويم که اشتباه مي کنند. »
از بسياري جهات مي توان گي يرمو دل تورو را اين گونه توصيف کرد؛ چه او در غار انساني اش باشد ، چه در هتلي مجلل يا در کنترل بازي هاي الکترونيکي ، هميشه او انساني متفکر و هميشه در صدد يادگيري است و هميشه در تلاش براي يافتن راه هاي جديد براي قصه گويي هنري است.»
منبع: اينديپندنت
منبع: نشريه سينماي پويا شماره 19




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.