اهمیت بازی از دیدگاه روانشناسی

جهانی کودک، جهان محسوسات و مشهودات است و عمل عمده این دوره را بازی تشکیل میدهد. بنابراین، اگر خواسته باشیم مفاهیم انتزاعی مانند: «خدا»، «مرگ»،«قیامت» و «کیفر و پاداش اعمال» را به کودکان آموزش دهیم، باید این مفاهیم را بر اساس ویژگی های محسوس توصیف کنیم و آنها را در قالب بازی ها و داستان های کودکانه به کودکان بیاموزیم.
يکشنبه، 6 تير 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اهمیت بازی از دیدگاه روانشناسی
از گذشته های بسیار دور تاکنون، پدیده ای روانی، اجتماعی و زیستی به نام «بازی» برای کسب لذت، تمدد اعصاب، آرامش جسم و روان و گذران اوقات فراغت در زندگی انسان ها، به ویژه کودکان و نوجوانان، وجود داشته و بخش جدایی ناپذیر زندگی آنان بوده است.
 
به باور روان شناسان و جامعه شناسان، بازی و اسباب بازی که عمیقا با زندگی کودکان و نوجوانان پیوند خورده است، در روحیه و تکوین شخصیت آنان، اثر عمیقی به جای می گذارد. دانه برای کودکان و نوجوانان به وسیله بازی و اسباب بازی، نقش های اجتماعی را می آموزند؛ با الگوها و هنجارهای جامعه خویش آشنا می شوند؛ ارزش های آن را درونی میکنند و در راستای اجتماعی شدن گام بر می دارند.
 
یکی از روش های گسترده ای بر پایه تجربه و پژوهش های روان شناسانی هم چون: گزل، پیاژه، اریکسون و والون، کودک آن چه را که در فرایند بازی یاد می گیرد، به وجود خود می افزاید و این نوع آموزش در رشد شناختی و عاطفی او مؤثر است.
 
پدیده بازی بر پایه علل، زمینه ها و شرایط، در زمان ها و مکان های گوناگون، از نظر ساختار، درون مایه و کارکرد، شکل های گوناگونی به خود گرفته است. از نیمه دوم قرن بیستم، همراه با پیشرفت صنایع الکترونیکی، بازی ها و اسباب بازی جدید و نسبتا جذاب به وجود آمدند و مورد استقبال کودکان و نوجوانان در سراسر دنیا، از جمله ایران قرار گرفتند.
 
گستردگی و گوناگونی روزافزون برنامه ها و بازی های رایانه ای با تبلیغات وسیع و با القای مفهوم خشونت، سکس و موسیقی، به طور چشم گیری در حوزه شناختی کودکان قرار گرفته است که می تواند بر اخلاق و رفتار آنان اثر بگذارد؛ خصوصا آنکه بیشتر اسباب بازی ای که در بازار عرضه می شود، ساخت کشورهای خارجی است و در داخل نیز اسباب بازی معمولا با الگوهای اروپایی تولید میشود.
 
به پرسشی که در اینجا مطرح می شود، آن است که در جامعه ای که زیرساخت های فرهنگی آن را باورهای مذهبی تشکیل میدهد و دختران و پسران زنان و مردان آینده باید با عفاف وارد جامعه شوند، وجود عروسک های عریان و اسباب بازی ساخت کشورهای خارجی، چه نوع الگوی فرهنگی را القا می کند؟!
 

تعریف بازی

با توجه به جنبه های وسیع نهفته در بازی، مفهوم و تعریف ساده ای از این موضوع که پذیرش همگانی داشته باشد، در اختیار نداریم.
 
در حقیقت، تلاش ها برای تعریف بازی، به پراکندگی تعریف ها انجامیده و بر پیچیدگی موضوع افزوده است. ابتلا را از. ساده ترین تعریف هایی که از بازی ارائه شده، عبارت است از: «بازی، هر کاری است که مایه سرگرمی باشد».(1) یا «بازی، کاری است که به قصد لذت و تفریح انجام شود و فایده ای در بر نداشته باشد».(2)
 

اهمیت بازی در دوران اولیه کودکی

بازی، یکی از عوامل مهمی است که بر روحیه و شخصیت کودک اثر می گذارد و بخش جدایی ناپذیر زندگی اوست. روانشناسان و جامعه شناسان بر این باورند که بازی در سال های اولیه بسیار حیاتی است و به جز پدید آوردن شادی، برای رشد جسمی و روان شناختی کودک اهمیت ویژه ای دارد. به وسیله بازی، کودک راه های برخورد و تعامل با محیط پیرامون خود را فرا می گیرد و مهارت های اجتماعی و زبانی را کسب می کند. بازی، فرصت هایی را برای «ابراز خود»(Self Expression) و خلاقیت در کودک فراهم می کند و نیز راهی برای تخلیه هیجان ها و انرژی اضافی است. کودک از طریق بازی با فرهنگ جامعه خویش آشنا می شود؛ هنجارها و ارزش های اجتماعی را درونی میکند و در نهایت، نقش های اجتماعی را می پذیرد.
 
امروزه اهمیت بازی در دوران کودکی با پژوهش های گسترده ای به طور کامل تأیید شده است. اگر کودک را به ماهی تشبیه کنیم، بازی، همانند آب زلالی است که کودک در آن شناور می باشد. پس بازی برای کودک، همان زندگی است. از این رو، باید شور زندگی را در میان کودکان جست وجو کرد و کودکان را نیز باید همواره در حال بازی نگریست چنانچه کودکی را از بازی محروم کنند، کودکی کودک، موجودیت و سلامت و آینده اش را از او ستانده اند. دنیای بدون بازی، از نظر کودک زندانی بیش نیست.
 

کارکردهای آموزشی بازی و اسباب بازی

بازی، مؤثرترین و اصلی ترین راه یادگیری برای کودکان است. از این رو، می توان با برنامه ریزی هدفمند از بازی برای آموزش موضوع های علمی، مهارت های اجتماعی، اصول اخلاقی، رفتاری و ارزش ها و باورهای اجتماعی سود جست.
 
دکرولی، فروبل و مونته سوری بر کارکردهای بازی و اسباب بازی، بیش از دیگر ابعاد آن تأکید کرده اند و پیاژه از روش های آموزشی جاری انتقاد کرده و معتقد است که باید بازی را روش و وسیله ای برای آموزش دانست و از آن استفاده کرد. او در کتاب «دانش آموزش و پرورش» و «روانشناسی کودک» بیان میکند که در آموزش و پرورش امروز سه مسئله اصلی وجود دارد:
 
1. چه هدف هایی در آموزش کودکان دنبال می شود؟
۲. چه مطالبی تدریس می شود؟
۳. چه روش هایی استفاده می شود؟
 
پیاژه هم چنین تأکید دارد که به کودکان باید فرصت بسیاری برای بازی داده شود. توصیۀ او به «کنفرانس بین المللی آموزش عمومی» در اوایل سال ۱۹۳۹ این بود که برای کودکان وسایل مختلف بازی جهت آموزش فراهم شود.

اهمیت بازی از دیدگاه روانشناسی


ضرورت آموزش بازی به کودکان

با توجه به کارکردهای مختلف بازی و اسباب بازی، به ویژه نقش بازی در آموزش، این ضرورت احساس می شود که به کودکان، بازی آموزش داده شود. هنگامی که راه صحیح یا جدید استفاده از وسیله ای را به کودک می آموزیم، موضوع و مسیر داستانی را به کودک پیشنهاد میکنیم که با این عمل ممکن است تمام چیزهایی را که کودک برای شروع بازی نیاز دارد، به او داده باشیم و زمینه رشد و خلاقیت او را فراهم کرده باشیم.
 

نقش بازی و اسباب بازی در رشد اجتماعی کودک

رشد اجتماعی کودک، در حقیقت، از مشارکت گرم و صمیمی او با هم بازی ها و دنیای خیالی و شیرین کودکانه اش که عروسک، نماد مادر و یک تکه چوب، گوشی تلفن اوست و با آن رابطه برقرار میکند، آغاز می شود. کودک، هنگام استفاده از اسباب بازی بسیاری از مفاهیم احساسی، عاطفی و ارزشی و اجتماعی را می فهمد و می آموزد.
 
بازی، کمک میکند تا کودک بتواند با دسترسی به حقایق و واقعیت های پیرامونش، با خویشتن و دیگران بهتر سازگار شود. هرچه کودک، بازی و مشارکت کند، بیشتر در می یابد که در چه سطحی از کارآیی و ارزشمندی است و چه توقع و انتظاری می تواند از محیط پیرامون خود داشته باشد.
 
کا پلان درباره نقش بازی بر رشد اجتماعی کودک می نویسد:  بسیاری از تعاملات میان فردی کودکان پیش دبستانی در چهارچوب بازی ا روی می دهند و روابط کودکان با والدین، خواهر و برادرها و همسالانشان در کان من المقطع پیش دبستانی به شدت متحول می شود. (3)
 

بازی و آموزش احکام و معارف دینی

یکی از وظایف مهم والدین، تربیت مذهبی کودکان و نوجوانان است. امام سجاد(علیه السلام) در تبیین این وظیفه مهم، خطاب به والدین فرمود: از حق فرزندت بر تو این است که بدانی وجود او از توست و نیک و بدی های او در این دنیا وابسته به توست و بدانی که در حکومت پدری و سرپرستی او مؤاخذ و مسئولی، موظفی فرزندت را به آداب و اخلاق پسندیده پرورش دهی، و او را به خداوند بزرگ راهنمایی کنی و در اطاعت و بندگی پروردگار یاری اش الانمایی، به رفتار خود در تربیت فرزندت توجه کنی، پدری باشی که به مسئولیت خویش آگاه است و می داند اگر به فرزند خود نیکی کند، در پیشگاه خداوند این اجر و پاداش دارد و اگر درباره او بدی کند، سزاوار مجازات و کیفر خواهد بود.(4)
 
ازاین رو، لازم است پدران و مادران و نیز معلمان که همان نقش والدین را در برابر شاگردان خود دارند، به مسئولیت شرعی خویش آگاه باشند و در پرورش ایمان و اخلاق فرزندان، کمال جدیت و کوشش را به کار برند. با وجود این، برخی از والدین هیچ توجهی به تربیت مذهبی فرزندان ندارند و بعضی دیگر که تربیت مذهبی و اخلاقی کودکان و نوجوانان را مهم می دانند، متأسفانه روش مناسب آن را به کار نمی برند. بلکه مفاهیم دینی و اخلاقی را با همان روش ها و الفاظی که بزرگسالان می آموزند، آموزش می دهند.
 
یکی از مباحثی که والدین و مربیان باید به طور گسترده با آن آشنا شوند، رشد و تکامل تفکر دینی کودکان و چگونگی استنباط آنها از موضوع های دینی است. بی گمان، شالودۀ تفکر دینی کودکان را می توان در همین احساس کودکانه و برداشت های به ظاهر سطحی جست و جو کرد. برای نمونه، درک این مطلب که «خداوند، همه جا حاضر است» برای کودکان کمتر از شش سال مشکل است، زیرا نگرش «جاندار پنداری» به همراه «ساخته پنداری» احتمالا تا حدود هفت، هشت سالگی ادامه دارد.(5)
 
جهان کودک، جهان محسوسات و مشهودات است و عمل عمده این دوره را بازی تشکیل میدهد. بنابراین، اگر خواسته باشیم مفاهیم انتزاعی مانند: «خدا»، «مرگ»،«قیامت» و «کیفر و پاداش اعمال» را به کودکان آموزش دهیم، باید این مفاهیم را بر اساس ویژگی های محسوس توصیف کنیم و آنها را در قالب بازی ها و داستان های کودکانه به کودکان بیاموزیم.
 
بسیاری از کودکان، به ویژه در خانواده های مذهبی با حرکات ظاهری نماز و مقدمات آن آشنا می شوند و چه بسا برخی از آنان از روی تقلید، اعمال و حرکات نماز را همانند پدر یا مادر به جا می آورند و ذکرهای آن را زیر لب زمزمه می کنند. البته این عمل از نظر آنان، یک بازی کودکانه است و از آن همان لذتی را می برند که از بازی با اسباب بازی شان، پس باید این گونه رفتارهای کودکان را تقویت کرد و دیگر مفاهیم و موضوع های دینی را نیز در قالب بازی، به ویژه بازی های نمایشی به کودکان آموخت.
 
رونالد گلدمن (Goldman, Ronald) در دهه ۱۹۶۰ پژوهش های گسترده ای را درباره رشد و تکامل تفکر دینی کودکان آغاز کرد و حاصل آن را در دو کتاب «تفکر دینی از کودکی تا بلوغ» و «آمادگی برای دین» به چاپ رساند. محرک اصلی وی در این پژوهش ها، نگرانی دیرپایی بود که در مورد آثار و میزان موفقیت آموزش دینی وجود داشت. پیاژه پیش از آن (۱۹۳۰) مسئله «جاندار پنداری در رشد دینی» کودکان را مطرح کرد. هارمز (Harms) (۱۹۹۴) دوره های رشد مذهبی در کودکان را از هم تفکیک کرد. نکته مشترکی که اینان بیان کرده اند، این است که مفاهیم دینی را می توان از طریق نقاشی، موسیقی و سرود و بازی های نمایشی به کودکان آموخت.
 
هر چند که مفاهیم اسلامی و ویژگی های جامعه ما از دیگر ادیان و جوامع متفاوت است و نمی توان تمامی پژوهش های انجام شده در زمینه بازی های نمایشی با محتوای مذهبی را کافی دانست، اما بسیاری از این نتایج می تواند در راستای آموزش دینی کودکان ما نیز کاربرد داشته باشد.

اهمیت بازی از دیدگاه روانشناسی


بازی و رشد عاطفی کودک

بازی، بهترین وسیله برای رشد و شکوفایی احساسات کودک و بهترین راه برای پرورش هیجان ها و عواطف اوست. در حین بازی است که او چگونگی و بروز عواطف، کنترل و ارضای مناسب آن را یاد می گیرد. هرچند کودک بین این واقعیت و بازی فرق قائل است؛ ولی در عین حال صداقت کودکانه را در بازی ظاهر می سازد. احساس ها، تشویش ها و اضطراب های کودک در ضمن بازی حقیقی هستند.(6)
 
کودکانی که فرصت بازی های گروهی را دارند، احساس همدلانه بیشتری از خود نشان می دهند. در یک بررسی، پژوهشگران کودکان پیش دبستانی را مشاهده کردند که زمینه های مناسب برای بازی و ابراز احساس همدلانه را نداشتند. این کودکان در مقایسه با کودکانی که محیط مناسب و امکانات مطلوب برای بازی کردن داشته اند، رشد عاطفی کمتری نشان دادند.
 

کارکردهای تفریحی بازی و اسباب بازی

همه کارشناسان، کارکرد تفریحی بازی و اسباب بازی را پذیرفته اند و معتقدند که نیاز به تفریح با بازی های مفید باید ارضا شود. امروز، زندگی ماشینی برای بیشتر مردم خسته کننده شده است، زیرا فاقد فعالیت بدنی است. درحالی که در زمانی نه چندان دور، انسان برای کار و ادامه زندگی خود نیازمند حرکت و تلاش جسمانی بود. هم اکنون، حتی برای بسیاری از کشاورزان و کارگران نیز فعالیت بدنی، فقط فشار دادن دکمه ها، عوض کردن دنده ها و هدایت ماشین هاست. امروز، بیشتر حرکت های جسمانی در نشستن و برخاستن و یا جا به جایی قلم و کاغذ خلاصه شده است. فقدان حرکت از یک سو و یکنواختی از سوی دیگر، با فشارهای عصبی محیط کار دست به دست هم داده و ضرورت فعال بودن، به ویژه تفریح و فعالیت بدنی در اوقات فراغت را به اصلی اجتناب ناپذیر تبدیل کرده است.
 
بازی برای بزرگ سالان، عاملی مؤثر در استفاده ثمربخش از اوقات فراغت و رفع خستگی و کسالت است، ولی برای کودکان، لذت بخش ترین برنامه ای است که می تواند اوقات فراغت و تفریح آنان را مفید و نتیجه بخش کند. پس اگر اوقات فراغت کودکان با برنامه ای صحیح و مفید پر نشود، بیهوده تلف خواهد شد. از این رو، مربیان سفارش کرده اند که باید از بازی و اسباب بازی برای استفاده مطلوب از اوقات فراغت کودکان استفاده کرد.
 

نقش بازی و اسباب بازی در بهداشت روانی کودک

با توجه به محبوبیت و ارزش بازی و اسباب بازی برای کودک، نقش آن در بهداشت روانی او بسیار مهم است. برای کودکی که زمین، خانه، ماشین و بسیاری از چیزهای متعلق به بزرگ ترها را ندارد، اسباب بازی بسیار مهم و ارزشمند است و می تواند بر سلامت روانی وی بسیار مؤثر باشد.
 
تحقیقات تجربی نیز نشان داده است که بازی و ورزش، افزون بر این که ابزار ارزشمندی برای رشد و سلامتی جسمانی است، رابطه نزدیکی با سلامتی روانی و به ویژه پیشگیری از بروز ناهنجاری های روانی دارد. بازی و استفاده از اسباب بازی، اعتماد به نفس کودک را افزایش میدهد؛ از اضطراب می کاهد و عزت نفس و خودپندارند؛ مثبت را تقویت میکند.
 
بازی، سبب اجتماعی شدن، ایجاد استقلال، آموزش مهارت های ارتباطی، استحکام روابط خانوادگی و سهولت در دوست یابی می شود. کودک از طریق بازی با دیگر کودکان و با استفاده از اسباب بازی اش، تنهایی خود را به صورت مطلوبی از بین می برد. افزون براین، در بازی، انرژی اضافی خود را تخلیه می کند و نیروی تازه می گیرد.
 
بازی، باعث رشد عناصر و مؤلفه های شخصیت می شود و الگوهای رفتاری، سیستم شناختی و کلیت عاطفی شخصیت در فرایند بازی و استفاده از اسباب بازی پایه ریزی می شود. بنابراین، بازی و استفاده از اسباب بازی با توجه به کارکردهای مختلفی که دارد و مورد علاقه بیش از اندازه کودک است، می تواند نقش ممتاز و منحصر به فردی در بهداشت روانی او داشته باشد.
 
کودکی را تصور کنید که اسباب بازی مورد علاقه اش را در اختیار دارد و با هم بازی هایش ساعت ها درد دل میکند. سپس کودک دیگری را در نظر بگیرید که تنهاست و فرصت و امکانات بازی کردن را ندارد. حال قضاوت کنید! کدام یک از این دو کودک، از بهداشت روانی بیشتر برخوردارند؟ به طور حتم آن کودکی که زمینه و امکانات بازی دارد و می تواند با خیال راحت با اسباب بازی اش بازی کند، بهداشت روانی بهتری دارد.
 
پی‌نوشت‌ها:
١- سیدمصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف، ج ۳، ص ۲۸.
۲- حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص ۷۴۱.
3- روانشناسی رشد، ص ۵۵۱
4- رضی الدین طبرسی، مکارم اخلاق، صص ۲۵۳ - ۲۵۴
5- محمود منصور، روانشناسی ژنتیک تحول روانی از کودکی تا پیری، صص 113-103
6- فخرالسادات قریشی راد، اولین کتاب کودک در بازی درمانی ، ص ۱۰.
 
منبع: بازی کودک در اسلام، محمد صادق شجاعی، انتشارات بوستان کتاب، قم، 1385ش، صص 24-13


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.