چو گل هر دم به بويت جامه در تن

چو گل هر دم به بويت جامه در تن کنم چاک از گريبان تا به دامن
دوشنبه، 10 خرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چو گل هر دم به بويت جامه در تن
روي بنما و مرا گو که ز جان دل برگير
چو گل هر دم به بويت جامه در تن

شاعر : حافظ

کنم چاک از گريبان تا به دامن چو گل هر دم به بويت جامه در تن
چو مستان جامه را بدريد بر تن تنت را ديد گل گويي که در باغ
ولي دل را تو آسان بردي از من من از دست غمت مشکل برم جان
نگردد هيچ کس دوست دشمن به قول دشمنان برگشتي از دوست
دلت در سينه چون در سيم آهن تنت در جامه چون در جام باده
که شد سوز دلت بر خلق روشن ببار اي شمع اشک از چشم خونين
برآيد همچو دود از راه روزن مکن کز سينه‌ام آه جگرسوز
که دارد در سر زلف تو مسکن دلم را مشکن و در پا مينداز
بدين سان کار او در پا ميفکن چو دل در زلف تو بسته‌ست حافظ


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط