شراب لعل کش و روي مه جبينان بين
شاعر : حافظ
خلاف مذهب آنان جمال اينان بين |
|
شراب لعل کش و روي مه جبينان بين |
درازدستي اين کوته آستينان بين |
|
به زير دلق ملمع کمندها دارند |
دماغ و کبر گدايان و خوشه چينان بين |
|
به خرمن دو جهان سر فرو نميآرند |
نياز اهل دل و ناز نازنينان بين |
|
بهاي نيم کرشمه هزار جان طلبند |
وفاي صحبت ياران و همنشينان بين |
|
حقوق صحبت ما را به باد داد و برفت |
ضمير عاقبت انديش پيش بينان بين |
|
اسير عشق شدن چاره خلاص من است |
صفاي همت پاکان و پاکدينان بين |
|
کدورت از دل حافظ ببرد صحبت دوست |
|