وصال او ز عمر جاودان به

خداوندا مرا آن ده که آن به وصال او ز عمر جاودان به که راز دوست از دشمن نهان به به شمشيرم زد و با کس نگفتم
دوشنبه، 10 خرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
وصال او ز عمر جاودان به
عيب رندان مکن اي زاهد پاکيزه سرشت
وصال او ز عمر جاودان به

شاعر : حافظ

خداوندا مرا آن ده که آن به وصال او ز عمر جاودان به
که راز دوست از دشمن نهان به به شمشيرم زد و با کس نگفتم
به جان او که از ملک جهان به به داغ بندگي مردن بر اين در
که آخر کي شود اين ناتوان به خدا را از طبيب من بپرسيد
بود خاکش ز خون ارغوان به گلي کان پايمال سرو ما گشت
که اين سيب زنخ زان بوستان به به خلدم دعوت اي زاهد مفرما
به حکم آن که دولت جاودان به دلا دايم گداي کوي او باش
که راي پير از بخت جوان به جوانا سر متاب از پند پيران
ز مرواريد گوشم در جهان به شبي مي‌گفت چشم کس نديده‌ست
ولي شيراز ما از اصفهان به اگر چه زنده رود آب حيات است
وليکن گفته حافظ از آن به سخن اندر دهان دوست شکر


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط