دوش رفتم به در ميکده خواب آلوده

خرقه تردامن و سجاده شراب آلوده دوش رفتم به در ميکده خواب آلوده گفت بيدار شو اي ره رو خواب آلوده آمد افسوس کنان مغبچه باده فروش
دوشنبه، 10 خرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دوش رفتم به در ميکده خواب آلوده
عيب رندان مکن اي زاهد پاکيزه سرشت
دوش رفتم به در ميکده خواب آلوده

شاعر : حافظ

خرقه تردامن و سجاده شراب آلوده دوش رفتم به در ميکده خواب آلوده
گفت بيدار شو اي ره رو خواب آلوده آمد افسوس کنان مغبچه باده فروش
تا نگردد ز تو اين دير خراب آلوده شست و شويي کن و آن گه به خرابات خرام
جوهر روح به ياقوت مذاب آلوده به هواي لب شيرين پسران چند کني
خلعت شيب چو تشريف شباب آلوده به طهارت گذران منزل پيري و مکن
که صفايي ندهد آب تراب آلوده پاک و صافي شو و از چاه طبيعت به درآي
که شود فصل بهار از مي ناب آلوده گفتم اي جان جهان دفتر گل عيبي نيست
غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده آشنايان ره عشق در اين بحر عميق
آه از اين لطف به انواع عتاب آلوده گفت حافظ لغز و نکته به ياران مفروش


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما