اي که بر ماه از خط مشکين نقاب انداختي

لطف کردي سايه‌اي بر آفتاب انداختي اي که بر ماه از خط مشکين نقاب انداختي حاليا نيرنگ نقشي خوش بر آب انداختي تا چه خواهد کرد با ما آب و رنگ عارضت
دوشنبه، 10 خرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي که بر ماه از خط مشکين نقاب انداختي
عيب رندان مکن اي زاهد پاکيزه سرشت
اي که بر ماه از خط مشکين نقاب انداختي

شاعر : حافظ

لطف کردي سايه‌اي بر آفتاب انداختي اي که بر ماه از خط مشکين نقاب انداختي
حاليا نيرنگ نقشي خوش بر آب انداختي تا چه خواهد کرد با ما آب و رنگ عارضت
جام کيخسرو طلب کافراسياب انداختي گوي خوبي بردي از خوبان خلخ شاد باش
زان ميان پروانه را در اضطراب انداختي هر کسي با شمع رخسارت به وجهي عشق باخت
سايه دولت بر اين کنج خراب انداختي گنج عشق خود نهادي در دل ويران ما
تشنه لب کردي و گردان را در آب انداختي زينهار از آب آن عارض که شيران را از آن
تهمتي بر شب روان خيل خواب انداختي خواب بيداران ببستي وان گه از نقش خيال
و از حيا حور و پري را در حجاب انداختي پرده از رخ برفکندي يک نظر در جلوه گاه
شاهد مقصود را از رخ نقاب انداختي باده نوش از جام عالم بين که بر اورنگ جم
حافظ خلوت نشين را در شراب انداختي از فريب نرگس مخمور و لعل مي پرست
چون کمند خسرو مالک رقاب انداختي و از براي صيد دل در گردنم زنجير زلف
از سر تعظيم بر خاک جناب انداختي داور دارا شکوه‌اي آن که تاج آفتاب
از دم شمشير چون آتش در آب انداختي نصره الدين شاه يحيي آن که خصم ملک را


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط