چو سرو اگر بخرامي دمي به گلزاري

خورد ز غيرت روي تو هر گلي خاري چو سرو اگر بخرامي دمي به گلزاري ز سحر چشم تو هر گوشه‌اي و بيماري ز کفر زلف تو هر حلقه‌اي و آشوبي
دوشنبه، 10 خرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چو سرو اگر بخرامي دمي به گلزاري
عيب رندان مکن اي زاهد پاکيزه سرشت
چو سرو اگر بخرامي دمي به گلزاري

شاعر : حافظ

خورد ز غيرت روي تو هر گلي خاري چو سرو اگر بخرامي دمي به گلزاري
ز سحر چشم تو هر گوشه‌اي و بيماري ز کفر زلف تو هر حلقه‌اي و آشوبي
که در پي است ز هر سويت آه بيداري مرو چو بخت من اي چشم مست يار به خواب
که نيست نقد روان را بر تو مقداري نثار خاک رهت نقد جان من هر چند
چو تيره راي شوي کي گشايدت کاري دلا هميشه مزن لاف زلف دلبندان
دلم گرفت و نبودت غم گرفتاري سرم برفت و زماني به سر نرفت اين کار
به خنده گفت که اي حافظ اين چه پرگاري چو نقطه گفتمش اندر ميان دايره آي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط