دل منه بر دنيي و اسباب او

زانکه از وي کس وفاداري نديد دل منه بر دنيي و اسباب او کس رطب بي‌خار از اين بستان نچيد کس عسل بي‌نيش از اين دکان نخورد
دوشنبه، 10 خرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دل منه بر دنيي و اسباب او
عيب رندان مکن اي زاهد پاکيزه سرشت
دل منه بر دنيي و اسباب او

شاعر : حافظ

زانکه از وي کس وفاداري نديد دل منه بر دنيي و اسباب او
کس رطب بي‌خار از اين بستان نچيد کس عسل بي‌نيش از اين دکان نخورد
چون تمام افروخت بادش دردميد هر به ايامي چراغي بر فروخت
چون بديدي خصم خود مي‌پروريد بي تکلف هر که دل بر وي نهاد
آنکه از شمشير او خون مي‌چکيد شاه غازي خسرو گيتي‌ستان
گه به هويي قلبگاهي مي‌دريد گه به يک حمله سپاهي مي‌شکست
در بيابان نام او چون مي‌شنيد از نهيبش پنجه مي‌افکند شير
گردنان را بي‌خطر سر مي‌بريد سروران را بي‌سبب مي‌کرد حبس
چون مسخر کرد وقتش در رسيد عاقبت شيراز و تبريز و عراق
ميل در چشم جهان‌بينش کشيد آنکه روشن بد جهان‌بينش بدو


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط