اي صبا نکهتي از کوي فلاني به من آر

زار و بيمار غمم راحت جاني به من آر اي صبا نکهتي از کوي فلاني به من آر يعني از خاک در دوست نشاني به من آر قلب بي‌حاصل ما را بزن اکسير مراد
سه‌شنبه، 11 خرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي صبا نکهتي از کوي فلاني به من آر
دوش مي‌آمد و رخساره برافروخته بود
اي صبا نکهتي از کوي فلاني به من آر

شاعر : حافظ

زار و بيمار غمم راحت جاني به من آر اي صبا نکهتي از کوي فلاني به من آر
يعني از خاک در دوست نشاني به من آر قلب بي‌حاصل ما را بزن اکسير مراد
ز ابرو و غمزه او تير و کماني به من آر در کمينگاه نظر با دل خويشم جنگ است
ساغر مي ز کف تازه جواني به من آر در غريبي و فراق و غم دل پير شدم
وگر ايشان نستانند رواني به من آر منکران را هم از اين مي دو سه ساغر بچشان
يا ز ديوان قضا خط اماني به من آر ساقيا عشرت امروز به فردا مفکن
کاي صبا نکهتي از کوي فلاني به من آر دلم از دست بشد دوش چو حافظ مي‌گفت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط