داني که چنگ و عود چه تقرير ميکنند
شاعر : حافظ
پنهان خوريد باده که تعزير ميکنند |
|
داني که چنگ و عود چه تقرير ميکنند |
عيب جوان و سرزنش پير ميکنند |
|
ناموس عشق و رونق عشاق ميبرند |
باطل در اين خيال که اکسير ميکنند |
|
جز قلب تيره هيچ نشد حاصل و هنوز |
مشکل حکايتيست که تقرير ميکنند |
|
گويند رمز عشق مگوييد و مشنويد |
تا خود درون پرده چه تدبير ميکنند |
|
ما از برون در شده مغرور صد فريب |
اين سالکان نگر که چه با پير ميکنند |
|
تشويش وقت پير مغان ميدهند باز |
خوبان در اين معامله تقصير ميکنند |
|
صد ملک دل به نيم نظر ميتوان خريد |
قومي دگر حواله به تقدير ميکنند |
|
قومي به جد و جهد نهادند وصل دوست |
کاين کارخانهايست که تغيير ميکنند |
|
في الجمله اعتماد مکن بر ثبات دهر |
چون نيک بنگري همه تزوير ميکنند |
|
مي خور که شيخ و حافظ و مفتي و محتسب |
|