وحدت جهان اسلام ؛ چشمانداز آينده (3)
فصل سوّم : همگرايي در جهان اسلام:
در ادامه اين فصل، مفهوم همگرايي، مختصات آن و نظريههاي مسلط اين حوزه بررسي ميشود و در ادامه بازخواني همگرايي از ديدگاه فيلسوفان سياسي، مانند افلاطون، ارسطو و … ميآيد. سپس نويسنده، با نگاهي به کارکردگرايي و نوکارکردگرايي به همگرايي سياسي ميپردازد که عبارت است از ادغام دو يا چند واحد سياسي مستقل در يک واحد مستقل جديد. همچنين به همگرايي اقتصادي، اجتماعي، فدراليسم و فراملي گرايي پرداخته و آنگاه عوامل مؤثر در ايجاد همگرايي را بر ميشمارد.
1. عوامل ايجاد همگرايي:
ب. عوامل سياسي؛
ج. عوامل جغرافيايي؛
د. عوامل اقتصادي كه ذيل آن موانع فراروي ايجاد و گسترش همکاريهاي اقتصادي ميان کشورهاي عضو سازمان کنفرانس اسلامي ـ از قبيل درآمد ناخالص داخلي، ساختار توليد، تراز منابع مالي و… ـ معرفي مي شود؛
ه. عوامل امنيتي- دفاعي و ايجاد سازمانها و اتحاديههاي منطقهاي و فرا منطقهاي.
2. عوامل ايجاد واگرايي:
ب. ناسيوناليسم و نژاد گرايي؛
ج. تنوع نظامهاي سياسي؛
د. بي ثباتي سياسي و رقابتهاي منفي؛
ه. وابستگي برخي کشورهاي اسلامي به قدرتهاي بيگانه.
عوامل مقدم همگرايي:
ب. ضرورت وجود يک يا چند دولت قدرتمند؛
ج. لزوم وجود سازمان يا نهاد فراگير.
در خاتمه اين فصل، به کانونهاي همگرايي و واگرايي در جهان اسلام اشاره شده است که ذيل کانونهاي همگرايي به همبستگي با ملت مظلوم فلسطين، همبستگي جوامع اسلامي در مقابله با قدرتهاي مستکبر و سلطه گر، همبستگي با حماسه مقاومت حزب الله در جنگ 33 روزه و حوادث بوسني در دهه نود ميلادي پرداخته است. نيز ذيل کانونهاي واگرايي به اختلاف مذهبي در جهان اسلام، اختلافات قومي، اختلاف سياسي، اختلاف فرهنگي و اختلاف سطوح اقتصادي و درآمدي جوامع اسلامي پرداخته است.
فصل چهارم : آيندههاي همگرايي جهان اسلام:
در آغاز اين فصل، با پرداختن به آينده انديشي به مثابه علم و اهداف آينده پژوهي از قبيل تصور حوادث ممکن، ارزيابي احتمالات و يافتن حوادث محتمل و نيز تصميمگيري در راستاي امور ترجيح داده شده به کشف و پردازش چشمانداز آينده پرداخته و ميگويد دستيابي به نقاط کانوني مطلوب در همگرايي ميان کشورهاي اسلامي، ضرورت ترسيم چشمانداز مطلوب براي چنين همگرايي را اجتناب ناپذير ميكند.
در ادامه به فرايند برنامه ريزي بر پايه سناريو پرداخته و هدف از آن را اصلاح و بهبود نظام مند تصميمهاي مربوط به آينده قلمداد ميكند. سپس به اهميت مطالعه آينده در اسلام، چشمانداز آيندههاي جهان اسلام و ارائه الگوي مفهومي و راهبردي براي تمام وجوه وحدت امت اسلامي ميپردازد.
به گمان نويسنده، وي در اين فصل در پي آن است كه در راستاي طراحي ارکان مدل مفهومي و راهبردي، ضمن توجه به وجوه مختلف وحدت کشورهاي اسلامي، همزمان به لحاظ راهبردي بتواند به فرصتها و تهديدها و نقاط ضعف و قوت هر يک از اين وجوه و ارکان نيز نظر داشته باشد.
در ادامه به مهمترين دست آوردهاي حاصل از وحدت و يکپارچگي جهان اسلام، اشاره شده که عبارتند از: دستاوردهاي سياسي، شناختي، اقتصادي، فرهنگي، دفاعي و حقوقي. آنگاه به آينده همگرايي اقتصادي و چالشها و فرصتهاي فرا روي همگرايي اقتصادي در کشورهاي اسلامي پرداخته شده است. مؤلف، همچنين در ادامه، با بررسي راهبردهاي همگرايي اقتصادي کشورهاي اسلامي، به سناريوي چند مرحلهاي و مؤثر در همگرايي اقتصادي در آنها اشاره ميکند.
در خاتمه کتاب نيز به آينده همگرايي فرهنگي، مذهبي، سياسي، امنيتي و راهبردهاي هر يك از اينموارد و نيز چالشها و فرصتهاي فرا روي اين همگراييهاي چهارگانه ميپردازد.
با توجه به آموزههاي «آينده پژوهي»، به چشمانداز آينده جهان اسلام در پرتو همگرايي ميپردازيم و به همين دليل به چند نمونه از اين نوع آيندهنگري (فرهنگي، مذهبي و سياسي) اشاره ميكنيم.
آينده جهان اسلام در سايه همگرايي:
1. آيندة همگرايي فرهنگي
راهبردهاي همگرايي فرهنگي:
1. يك گام مهم، ارائة پژوهشهاي عملي براي تبيين حقايق تاريخي از ديدگاه علمي بدون تعصبات مذهبي است.
2. بايد توجه داشت كه بروز تعصبات مذهبي، بيش از آن كه از ناحية اكثريت باشد كه نيازي به آنها ندارد، از ناحية جامعه اقليتي است كه ميان يك اكثريت زندگي ميكند و تحت فشار آنها است تا وقتي مشكل اقليتها حل نشود، ماجراي اختلاف ميان آنان و ديگران حل نخواهد شد. اقليت، بايد احساس كند تفاوتي با ديگران ندارد و اين امر تنها با اعطاي حقوق حقة او امكانپذير است.
3. يك اقدام سياسي براي وحدت، پديد آوردن شعارها و نمادها براي وحدت است كه بايد در دستور كار مراكز تبليغي و رسانهاي قرار گيرد. براي اين كار، بايد تمام مراكز هنري آماده شوند.
4. در جريان وحدت، بايد هر چه بيشتر به دنبال مقاطعي از تاريخ گشت كه بتواند نقطة اتكاي هر دو طرف باشد؛ براي مثال، سيرة نبوي صلي الله عليه و آله بايد با نهايت اهميت دنبال شود. مسلماً در طرح سيرة نبوي صلي الله عليه و آله امكان آن هست كه بدون مسائل فرقهاي به آن پرداخته شود و بر اسلاميت به طور كلي و تجربة اسلامي، منهاي آنچه به مسائل مذهبي مربوط ميشود، تأكيد صورت گيرد.
5. حفظ و ارتقاي ملاكهاي اخلاقي و تربيتي و روحية نشاط در سطوح مختلف آموزشي بر اساس اصل «اخلاقمحوري» و «تربيتمداري» در نظام آموزشي، اهميت بسزايي دارد.
6. برنامهريزي و هدايت نظام آموزشي در راستاي پژوهشمحوري و حمايت از توليد فكر و انديشههاي علمي بر اساس اصل «پژوهش محوري» و توليد انديشه بايد در دستور كار قرار گيرد.
7. مسلمانان در اوج تمدنشان، در همة رشتههاي علمي مثل علوم، هنر، معماري، ستارهشناسي، رياضيات و پزشكي سرآمد بودند؛ اما اكنون در برخي علوم مانند گذشته سرآمد نيستند.
8. نهادهاي آموزشي و تربيتي به قدر كافي مجهز به تأمين نيازهاي مسلمانان براي پيشرفت فناورانه و علمي نيستند. بين مسلمانان نسبت به گروههاي ديگر در جهان، بيسوادان بيشتري وجود دارند. بسياري از متخصصان مسلمان، به سبب نبود انگيزة مناسب، حقوق ناكافي، تسهيلات تحقيقي ناكافي، كمبود فرصتها و پيامدهاي سياسي، در خدمت غيرمسلمانان هستند.[16]
2. آيندة همگرايي مذهبي
چالشها و فرصتهاي فرا روي همگرايي فرهنگي و مذهبي:
چالشها:
فرصت ها:
آگاهي مسلمانان از توان و ظرفيتهاي بالقوة فرهنگي ـ اسلامي در ابعاد مختلف و بهرهگيري از توانمنديهاي نهان ملل مسلمان در تقويت و ارتقاي همگرايي بين آنها حائز اهميت فراوان است.
تجديد حيات سياسي و فرهنگي اسلام در قالب «اسلامگرايي»، بخشي از حركت عمومي و معاصر در كشورهاي اسلامي بوده و به عنوان يك جريان مهم مدني وتأثيرگذار در عرصة انديشه و حوزة عمل اجتماعي، سياسي و اقتصادي مطرح است؛ لذا ضمن تأكيد بر ضرورت تفكيك اسلام گرايي مبتني بر اسلام ناب از رويكردهاي افراطي، هرگونه تندروي محكوم است.[19]
جهان در هزارة سوم رويكردي معنوي پيدا كرده است. رشد گرايش به اسلام در غرب اعم از آمريكا و اروپا از يك سو و رشد ضديت و نفرت از آمريكا در كشورهاي اسلامي و شرقي از سوي ديگر، گواه اين مدعا است. رويكرد معنوي گرايشات بشري در هزاره سوم، موجب تقويت جايگاه اسلام در تعاملات جهاني كنوني شده و ميتواند در جايگاه پشتوانة همگرايي فرهنگي كشورهاي اسلامي كه اسلام را ماية عزت و افتخار خود ميدانند، عمل كند.
راهبردهاي همگرايي مذهبي:
1. رهبران هر مذهب بايد براي وحدت زمينهسازي كنند. اين كار، در دو مرحله انجام ميگيرد: نخست، ايجاد زمينههاي ذهني كه انديشمندان بايد فراهم كنند. دوم، توصيههاي عملي و راهبردي كه نميتواند از سوي علماي درجه سوم و حتي دوم مطرح شود.
2. انجام تحقيقات و انعكاس آنها در قالب كتاب و مقاله براي انعكاس آسيبهايي كه مسلمانان در اثر اختلافات مذهبي در طول تاريخ متحمل شدهاند، گامي مهم براي ايجاد زمينههاي ذهني در راستاي تكيه بر عوامل وحدتبخش به جاي تفرقه است.
3. تاريخ تمدن اسلامي، حاكي از شكلگيري همگرايي پيرامون محور عرفان و معنويت است. زماني كه دنياي اسلام، علايق عرفاني گسترده داشت، توانسته بود نسلها و نژادها و طوايف مختلف را زير ساية وحدتي فراگير جاي دهد و از آنان يك امت واحد شكل دهد.
4. پرهيز از افراطيگري و مهار افراطيها از ديگر مسائلي است كه بايد لحاظ شود. از بين بردن زمينههاي شكل گيري اين حركات و نفي خشونت به عنوان ابزار اين گروه، گام نخست در مهار افراطگرايي است.
5. عالمان و انديشمندان، بايد از اظهار نظرهايي كه سبب تحريك هممذهبان آنان ميشود، جلوگيري كنند.
6. وحدت اسلامي معطوف به حذف مذاهب و ريشهكن ساختن باورهاي مذهبي و از ميان بردن تمام اختلافات و گرايشها نيست؛ بلكه معطوف به التزام مسلمانان به اصول اسلام است.
چالشهاي فراروي همگرايي مذهبي:
1. وجود تفكرات و گرايشات ارتجاعي در درون برخي كشورهاي اسلامي موجب شده است اين افكار منحط، جلوي حركتهاي مهم و ترقي خواهانه را بگيرد؛ به گونهاي كه حتي از سوي دشمنان اسلام نيز در راستاي ايجاد اختلاف، مورد بهرهبرداري سوء قرار ميگيرد.
2. بروز افراطيگريهايي كه به دور از منطق واستدلال بوده و از اسلام چهرهاي غيرمنطقي و خشونتپرور ارائه ميدهد، چهرة معتدل اسلام را مخدوش كرده و اشكال غيرواقعي از اسلام نشان ميدهند. زماني كه اين گونه تفكر متوجه درون جهان اسلام ميشود، موجب تقويت و تشديد شكافها و اختلافات ميشود.
3. تعقيب وتقويت تفكراتي چون جدايي دين از سياست، سكولاريزه شدن جريانهاي سياسي وگروهها و احزاب سياسي، موجب به حاشيه راندن اسلام به عنوان عامل همگرايي ميشود.
3. آيندة همگرايي سياسي
چالشها و فرصتهاي همگرايي سياسي:
چالشها:
2. بسط و نفوذ ايدههاي غربي در حوزة انديشة سياسي، كه همراه با پشتوانة عظيم فكري ـ رسانهاي است، موجب ميشود اصول عملي سياست اسلامي و كارآمدي دين مورد ترديد واقع شود، تا آن جا كه انديشهگران مسلمان، ايدئولوژي اسلامي را براي حضور در گسترة سياست عملي، نيازمند الگوهاي متعارف سكولاريستي معرفي ميكنند.
3. مناسبات و شرايط برآمده از روند جهاني شدن كه بر رابطهاي نامتعادل بين بازيگران سياسي استوار است، منجر به بروز نارضايتي نزد طيف عمدهاي از دولتها شده است.
4. عدم تلاش جدي كشورها در رفع موانع همبستگي و برخورد انفعالي با دشمنان و غفلت از خودباوري و درك اين نكته كه ميتوان با تكيه بر تواناييهاي ذاتي به صورت فعال در جهان امروز ايفاي نقش كرد، از ديگر چالشها در اينباره است.
5. از چالشها و مشكلات مهم، بروز و ظهور درگيريهاي سياسي، تبليغاتي و نظامي بين كشورهاي اسلامي است كه به بيثباتي سياسي و امنيتي در تعاملات اين كشورها انجاميده و نابساماني سياستهاي داخلي را نيز به آن افزوده است.
6. از مهمترين جلوههاي واگرايي در جهان اسلام، واگرايي سياسي است كه مقصود از آن، تعدد حكومتها، احزاب و گروهها نيست؛ بلكه منظور، كشمكشهاي منفعتطلبانه ميان آنها است.
7. جوان بودن و نوباوگي بسياري از كشورهاي اسلامي، از جمله چالشهاي همگرايي سياسي كشورهاي جهان اسلام است.
8. جنگهاي داخلي دامنهدار در برخي كشورهاي اسلامي و تداوم سياستهاي حكومتهاي دست نشانده و ابرقدرتها در حوزة جهان اسلام، مانع يكپارچهسازي و همگرايي كشورهاي اسلامي است.
فرصتها:
2. جداي از روابط دوگانة كشورهاي اسلامي با يكديگر در زمينههاي مختلف اقتصادي، فرهنگي و سياسي، خارج شدن سازمان كنفرانس اسلامي از انفعال در ايجاد همگرايي كشورهاي اسلامي، كليدي است. به نظر ميرسد امروز عزم كشورها براي همگرايي راسختر از گذشته است.
3. وضعيت كنوني نظام بينالملل و قدرتهاي آن، به گونهاي است كه توانمنديهاي بالايي را مقابل بيتوجهي به جنبة معنوي و اخلاقي، از آن خود كردهاند.
راهبردهاي فراروي همگرايي سياسي:
1. در درجة نخست، دولتهاي اسلامي، بايد وحدت را همچون يك اصل مسلم باور كرده و آن را مبناي سياستهاي عمومي خويش قرار دهند. يكي از مهمترين نتايج اين امر، طراحي سياستي است كه بتواند امت اسلامي را به وحدت برساند. مهمترين اين سياستها، حركت در راستاي حذف تعصب و طايفهگري است كه هم براي ايجاد وحدت سياسي در كشورها اهميت دارد و هم براي ايجاد همگرايي در جهان اسلام.
2. اتخاذ سياست قوي همكاري بين مسلمانان و تنظيم سياستهاي مشترك، منافع منطقهاي و جهاني مسلمانان را تضمين ميكند.
3. از نظر سياسي، جهان اسلام ميتواند براي خود نقش يك قدرت منطقهاي را تعريف كرده و به اين ترتيب، زمينهاي فراهم آورد كه منافع كلية كشورهاي اسلامي تأمين شود. روايي و پايايي چنين نقش و جايگاهي، به دلايل ذيل است:[22]
الف. بهرهمندي جهان اسلام از كانونهاي معتبر براي ايجاد قدرت؛
ب. داشتن ايدئولوژي برونگرا كه قابليت طرح خود را در گسترة جهاني دارد و دستكم در قلمرو جهان اسلام از مقبوليت اجتماعي برخوردار است؛
ج. سهم قابل توجهي كه در شبكة ارتباطات جهاني ـ به دليل توان توليد فكر و انديشه ـ دارا است؛
د. امكان ارتقاي سازمان نظامي خود و تبديل آن به يك قدرت مؤثر در سطح منطقهاي؛
ه. برخورداري از قلمرو جغرافيايي وسيع كه در بردارنده جمعيتي بالا است؛
و. جغرافياي حساس و تأثيرگذاري در نظام جهاني.
4. تأسيس «اتحادية كشورهاي اسلامي» هدفي بزرگ ارزيابي ميشود كه در جايگاه كارآمدترين بديل ساختاري براي نظم نوين جهاني در قرن حاضر مطرح است. از اين منظر، بازيگران ملي با تعريف خود در قالب «بلوكهاي قدرت منطقهاي» به ايفاي نقش پرداخته وتلاش ميكنند در ساختار نظام جهاني، جايگاه منطقهاي خود را ارتقا بخشند. به عبارت ديگر، جهان سياست آينده، جهان مناطق و نه قدرتهاي ملي و نه حتي قدرتهاي هژمونيك خواهد بود.
نتيجه :
پی نوشت ها :
[15]. Zubair, hasan; The New World Order; Muslim Predicment; and the way out International; Islamic University of malaysia; 2004 Online at: http//mpra.ub.uni-muenchen.de/ 3009/MPRA paper No. 3009, posted 30; April 2007 / 07: 38 and look at Organisation of the Islamic Conference, OIC 10-year Action Plan; 2005..
[16]. Islamic Development Bank; Key Socio-Economic Statistics on IDB Member Countries; Statistical Monograph No. 26; 2006..
[17]. «چالشهاي فرهنگي ـ تبليغي و فرصتهاي پيش رو»، همايش بين المللي «جهان اسلام؛ چالشها و فرصتها»، تهران، وزارت امور خارجه؛ 1383، ص 281ـ 323.
[18]. Lausnne Committee for World Evangelization; Underestanding Muslims "A New Vision, a New Heart, a Renewed Call"; Lausanne Occasional paper No. 49 2004 Forum for World Evangelization; Thailand, September 26 to October 5; 2004..
[19]. Fulya Celik; Muslims at a Crossroads: alienation or integration; Sunshine Mosque Open Day Sunday 29 April; 2007..
[20]. كامل، خيرخواه، «وحدت بر محور مكتب اسلام»؛ مجله مكتب اسلام، سال23؛ شماره 3، ص195.
[21]. محمد حسين، مظفري، مقاله «مباني عيني همبستگي اسلامي»، هفتمين كنفرانس بينالمللي وحدت اسلامي؛ تهران: مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي؛ 1374..
[22]. محمد رضا، مجيدي، مقاله «كاركردگرايي و همگرايي جهان اسلام، استراتژي تقريب مذاهب اسلامي، تهران: مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلام؛ 1389، ص449.