شاه اسماعیل اول صفوي
تهيه كننده : محمود كريمي شروداني
اسماعیل، ملقب به ابوالمظفر بهادرخان حسینی، و معروف به شاه اسماعیل یکم مؤسس سلسله صفوی به عنوان اولین سلسه تماماً ایرانی، حاکم بر سراسر ایران پس از اسلام است.
شاه اسماعيل اول، بنيانگذار سلسله قدرتمند، ايراندوست و شيعه صفوي است . شاه اسماعيل يک روز از زندگي را آرام ننشست و براي سربلندي ايران و بازپسگيري خاکهاي اشغالشدهاش تا آخرين نفس نبرد کرد. نخست باکو را تصرف كرد. آنگاه در سال 914 ق راهي عراق عجم شد که در دست اعراب اشغال شده بود و آنجا را مجدد به خاک ايران افزود. سپس ازبکهاي متجاوز را شکست داد. آنگاه مرو و هرات و بلخ را که امروز در افغانستان و ترکمستان و ازبکستان واقع شده را جزئي از خاک ايران کرد. در سال 920 ق پس از تجاوز سلطان سليم به خاک ايران راهي نبرد با امپراتوري متجاوز عثماني (ترکيه کنوني) شد و حماسه دشت چالدران را آفريد. نبرد چالدران اهميت فراواني در تاريخ ايران دارد. از يک سو به دليل آنکه شاه اسماعيل از تمام اقوام ايراني گيلکي، کرد، لر، بختياري، آذري، بلوچ، خوزي و . . . ياري خواست و ايراني يکپارچه پس از حدود هزار سال پديد آورد و از سوي ديگر به دليل آنکه در چالدران، ايرانيان هيچ اسيري ندادند و همگي تا آخرين نفس ايستادگي کردند و کشته دادند حائز اهميت است. ايرانيان در چالدران حماسهاي از خود آفريدند که تا ايران باقي است حماسه چالدران نيز پابرجاست. عليرغم اين تلاش مهمترين بخشهاي کردنشين ايران به اشغال ترکان عثماني درآمد و هرگز ديگر به ايران مسترد نشد. شاه اسماعيل راهي گرجستان نيز شد و اين سرزمين آريايينژاد را نيز به ايران متصل کرد. در سال 929 ق گرجستان بار ديگر بخشي از خاک ايران شد. وي تمامي حکومتهاي ملوکالطوايفي را دوباره متحد کرد و متجاوزان را بر سر جاي خود نشاند و ايراني متحد, يکپارچه و قدرتمند در تاريخ به جاي گذاشت.
«مارتا» ظاهراً تا پايان عمر، مسيحي بود و اكنون قبرش در محوطۀ آرامگاه صفويان – خارج بقعۀ "شيخ صفي" است.
پس از كشته شدن «حيدر»، يعقوب بيك، خواهر خود حليمه را به همراه سه فرزند حيدر، علي، ابراهيم و اسماعيل در رجب سال 893 هـ در حالي كه اسماعيل يكسال بيشتر نداشت، در قلعه اصطخر فارس زنداني كرد.
بدین ترتیب اسماعیل از یک سو تحت تأثیر فرهنگ صوفیانه خانقاه شیخ صفی بود و از سوی دیگر احتمالاً در گیلان با برخی آموزههای ایران باستان و تشیع امامی آشنا شده و مجموعه این آموزهها او را برای بدل شدن به یک حاکم مقتدر، فرمانده نظامی و پیشوای مذهبی آماده ساخت.
۱- شاملو از تاتارهای زاویه شمال شرق مدیترانه و شمال غرب شام
۲- تکه لو از قبایل تکه در ناحیه جنوبی آناتولی
۳- قاجار از تاتارهای شمال و شرق آناتولی
۴- روملو
۵- قره مان از منطقه کیلیکیه در جنوب آناتولی و اطراف قونیه
6- ورساق از منطقه کیلیکیه در شمال دریای مدیترانه
7- ذوالقدر از بخش علیای فرات بین سوریه و ترکیه کنونی
7- استاجلواز شرق آناتولی
۹- بیات از شرق آناتولی
علاوه بر این قبایل دستجاتی از قبایل مغول ساکن در نواحی تالش و سوادکوه نیز در اردوی اسماعیل بودند که در برابر ترکان در اقلیت بودند و "صوفیان تالشی" نامی ده میشدند.
در جنگی که نزدیک قلعه گلستان روی داد، فرخ یسار با وجود بیست هزار جنگاور مغلوب و کشته شد. اما قلعه گلستان در مقابل سپاه صوفیان به مقاومت پرداخت و بلافاصله تسلیم نشد. با این حال باکو تسلیم شد و شاه اسماعيل كه به شجاعت و از جان گذشتگي مشهور بود بر شكوه خود ميان وفاداران خويش افزود.
سردار خردسال با بزرگواري از حوالی شروان عزیمت کرد و راه آذربایجان را پیش گرفت. در ناحیه شرور نزدیک نخجوان در گیری سختی بین الوند بیگ آق قویونلو و لشکر شاه اسماعیل رخ داد(۸۸۰ش/۹۰۷ ق /۱۵۰۱ م) در این نبرد لشکریان شاه اسماعیل رشادت های فراوانی از خود بروز دادند و شعار تر کی "قربان اولدقم ٬صدقه اولدقم" سر داده اعلام جانفشانی در راه مولایشان اسماعیل میکردند سر انجام الوند بیک شکست خورد و به ارزنجان گریخت و شاه اسماعیل پیروزمندانه وارد تبریز شد و سلطنت خود را با اعلام و اظهار ولايت شیعه که با آیین و افكار عمومي اکثریت اهل شهر تطابق داشت، اعلام كرد.(تبريز يكي از مهمترين پايگاههاي محبين اهل بيت در آن زمان بود.)
یکی این که این سلسله اولین سلسله کاملاً مستقل ایرانی و ملي بعد از حمله اعراب به ایران (در سال ۳۲ ه.ق) بودهاست یعنی پس از هشتصد سال توانست با افتخار نام ایران را بر روی نقشهها برگرداند.
دوم اینکه مذهب تشیع در ایران توسط شاه اسماعیل مذهب رسمی اعلام شد كه در اعتلا و پيروزي هاي چشمگير آينده آن سلسه تاثير به سزايي داشت.
"شاه اسماعيل" پس از نشستن بر تخت پادشاهي دستور داد تا همۀ خطبا، خطبه بنام دوازده امام بخوانند و عبارت «اشهد أنّ علياً ولي الله» را به اذان اضافه كنند و فرمان داد، در بازارها ابابكر و عمر و عثمان را لعن كنند و هر كس مخالفت كرد، سرش را از تن جدا كنند. وي در مقابل مخالفت اطرافيان خود، مبني بر عواقب رسمي كردن مذهب «شيعه اثني عشري» گفت: «مرا بدين كار واداشتهاند؛ خداي عالم و حضرت معصومين همراه منند و من از هيچ كس باك ندارم و يك كس را زنده نميگذارم، روز جمعه ميروم و خطبه مقرر ميدارم.
"شاه اسماعيل" پس از نشستن بر تخت پادشاهي دستور داد تا همۀ خطبا، خطبه بنام دوازده امام بخوانند و عبارت «اشهد أنّ علياً ولي الله» را به اذان اضافه كنند و فرمان داد، در بازارها ابابكر و عمر و عثمان را لعن كنند و هر كس مخالفت كرد، سرش را از تن جدا كنند. وي در مقابل مخالفت اطرافيان خود، مبني بر عواقب رسمي كردن مذهب «شيعه اثني عشري» گفت: «مرا بدين كار واداشتهاند؛ خداي عالم و حضرت معصومين همراه منند و من از هيچ كس باك ندارم و يك كس را زنده نميگذارم، روز جمعه ميروم و خطبه مقرر ميدارم.
در مورد انگيزههاي شاه اسماعيل از رسمي كردن مذهب تشيع بايد گفت: اين اقدام اولاً توان يك ايدئولوژي مذهبي پويا را به خدمت دولت جديد درآورد و به دولت قدرت غلبه بر مشكلات را ميداد. ثانياً اينكه اين عمل تمايز آشكاري بين دولت صفويه و امپراتوري عثماني كه قدرت اصلي جهان اسلام در قرن دهم بود، بوجود آورد و بدين ترتيب به دولت صفوي هويّت ارضي و سياسي داد.
دكتر ولايتي در اين مورد ميگويد: شاه اسماعيل از رسمي كردن مذهب شيعه اثني عشري، دو مقصود را دنبال ميكرد: يكي برانداختن حكومت ملوك الطوايفي و ديگري جايگزين كردن حكومتي مقتدر و متمركز تحت لواي مذهب تشيع.
شاه اسماعیل با برخورداری از نیروی جان بر کف قزلباش عزم نمود، که ایران را متحد سازد. ابتدا سلطان مراد حاکم عراق عجم -که پسر سلطان یعقوب آق قویونلو بود- را در نواحی مابین همدان و بیجار شکست داد و سلطان مراد به شیراز گریخت. شاه اسماعیل او را تعقیب نمود و او از ترس به بغداد گریخت و شاه اسماعیل بدون جنگ شیراز را تصرف نمود و از آنجا به قم رفت.
سپس بر حسین کیای چلاوی حاکم سمنان و فیروزکوه پس از جنگی سخت غلبه کرد. و نهایتا یزد و ابرقو را که در اختیار محمدکره بود، تصرف کرد و از شهری به شهری رفت و حکام محلی را برانداخت و یا تابع خود نمود. آنگاه در سال ۸۸۷ ه.ش. (۹۱۴ه.ق.) عازم عراق عرب شد و بغداد و نجف را نیز فتح نمود. بدین ترتیب او در مدت هفت سال تمام ایران بزرگ به جز برخی نواحی نظیر خراسان و ارمنستان را تصرف نمود و حکومتی واحد و مستقل را در آن برقرار ساخت و به عنوان پادشاه ایران تاجگذاری نمود.
از جمله اقدامات شاه صفوی برای تجلیل از امامان شیعه ضرب سکه با نام امامان دوازدهگانه شیعه، قرار دادن نام ۱۲ امام معصوم به عنوان سجع مهر شاهی ، تعمیر و توسعه آرامگاه امامان در شهرهای عراق و مشهد و نیز ایجاد ساختمان مقبره برای امامزادهها در شهرهای ایران و طرح آب رسانی از فرات به نجف بود.
شاه اسماعیل کلیه وظایف اداری و کشوری را به ایرانیانی سپرد که در اعتقادشان به تشیع جای شک و شبهه نبود و بسیاری از آنان پیشینه طولانی در کارهای دیوانی داشتند. نامدارترین رجال او عبارت بودند از: امیر زکریا تبریزی، محمود خان دیلمی، قاضی شمس الدین لاهیجانی، امیر نجم رشتی، امیر نجم ثانی، میر سید شریف شیرازی و شمس الدین اصفهانی.
شاه اسماعیل به رسوم و آیینهای مذهبی و ملی بسیار علاقه نشان میداد و به ایجاد آبادانی و بناهای یادبود اهتمام داشت. مهمترین آثاری که از دوران وی به یادگار مانده، عبارتاند از ۴ بازار دور میدان قدیم اصفهان؛ مدرسه هارونیه و بقعه امام زاده هارون در اصفهان. وی بناهای یادبودی هم در اوجان فارس و شیراز و آبادانی و ساختمانهای متعددی در خوی و تبریز بنیاد کرد.
دفع فتنه ازبک و آزادي خراسان: (918 - 916 هجري قمري/ 1512 - 1510 ميلادي)
شاه اسماعیل که با آشوبگري و اغتشاش به سختی دشمنی میکرد تبریز را به پایتختی برگزید و در همان سال تاجگذاری به جنگ قوم ازبک رفت (این قوم در شمال شرق ایران در ازبکستان فعلی ساکن بوده و هرگاه که فرصتی به دست میآورند به خاک ایران تجاوز میکردند). در نبرد مرو که در حوالی مرو رخ داد ۱۷۰۰۰ ایرانی توانستند ۲۸۰۰۰ سپاهی ازبک را درهم بكوبند.
خان ازبک که پدرانش دست تيموريان را از ماوراءالنهر کوتاه کرده و شيبکخان نيز، مقارن 913 هجري قمري/ 1507ميلادي خراسان را از چنگ اولاد سلطان حسين بايقرا بيرون آورده بود، از خاندان شيبانيان ماوراءالنهر بودند. محمدخان شاهيبيگ معروف به شيبکخان، در آيين تسنن تعصب بسيار داشت و بعد از غلبه بر خراسان، در مشهد طوس و در هرات هر کس را که به تشيع منسوب بود، بهشدت عقوبت ميکرد و يا با خشونت بسيار ميکشت. چون داعيه خلافت داشت و خود را حامي مذهب تسنن هم ميدانست، از غلبه تشيع در ايران ناخرسند بود و به شاه اسماعيل نامههاي تهديدآميز آکنده از طعن و دشنام مينوشت. ازبک، شاه ايران را به خاطر داشتن عقايد تشيع بهشدت تحقير ميکرد و به لشکرکشي به ايران تهديد مينمود. نامههاي او بيش از حد تحقيرآميز و آکنده از دشنام بود و بهشدت غرور شاه جوان را جريحهدار ميساخت. اقدام او به دستاندازي به کرمان سرانجام پادشاه صفوي را به لشکرکشي برضد او مصمم کرد.
براي دفع فتنه ازبک، که در خراسان بهشدت در آزار شيعيان ميکوشيد و در تمام آن خطه، در تعقيب شيعه و برانداختن اين آيين، خشونت را از حد گذرانده بود، شاه اسماعيل لشکر به خراسان برد. مشهد طوس را آزاد کرد و سپاه ازبک را مغلوب و تا حدود مرو دنبال نمود. هرات را هم بهتصرف خود درآورد و در نزديک مرو در برخورد با سپاه شيبکخان، او را بهسختي شکست داد. طي اين نزاع، نزديک ده هزار تن ازبک کشته شدند و شيبکخان هم در معرکه نبرد بهقتل رسيد. (916 هجري قمري/ 1510 ميلادي)
جسدش را صوفيان لشکر بهاشارت صوفي اعظم و در واقع براي خرسندي خاطر او، تکه تکه کرده و خوردند. از سر او يک جام زرين براي شاه درست کردند. دست بريده او را، شاه نزد حاکم مازندران فرستاد تا بدينگونه او را که به خاطر اتکاء بر قدرت ازبک نسبت به شاه صفوي، دم از استقلال ميزد، بهراه اطاعت درآورد.
در فتح مرو، پادشاه صفوي، خواجه ظهيرالدين بابر، فرمانرواي تيموري هند را که به چنگ ازبک اسير افتاده بود، با حرمت و عزت شايسته به نزد بابر فرستاد و بدينگونه بين خاندان صفوي و تيموريان هند رابطه دوستي برقرار کرد که بعد از وي نيز دستکم براي مدتي همچنان باقي ماند. با آنکه حاصل بلافاصله اين دوستي که اتحادي مشترک عليه خانان ازبک بود به پيروزي منجر نشد و حتي اميرالامراي سپاه قزلباش، امير ياراحمد اصفهاني معروف به منجم ثاني، در طي جنگ کشته شد (918 هجري قمري/1512 ميلادي)، اما شاه صفوي چندي بعد اين شکست را جبران کرد و بهزودي بار ديگر مهاجمان ازبک را به ترک خراسان و عقب نشيني به ماوراءالنهر واداشت.
سلطان سليم اول، پادشاه عثماني که در اين ايام مثل شيبکخان ازبک و حتي بيش از او، در آيين تسنن تعصب ميورزيد، مبارزه با انتشار عقايد شيعه را لازمه داعيه خلافت اسلامي خود ميدانست و از بسط قدرت (شيخ اغلي) خانقاه اردبيل در مجاورت مرزهاي شرقي قلمرو خود ناخرسند و دلنگران بود.
سپاه قزلباش در اين هنگام از حيث تعداد بهزحمت به نيمي از اين عده ميرسيد ( برخي گفته اند شاه اسماعيل حدود 30 هزار سرباز براي اين جنگ داشته است) و البته هم فاقد اسلحه آتشين کارساز و فراوان بود. از سوي ديگر، سپاه قزلباش طرز آرايش نيرو در برابر توپخانه را هم که برايش ناشناخته بود و تازگي داشت، نميدانست. پادشاه صوفي که در اين ايام در نواحي عراق بود، با اين تعداد سپاه از اصفهان با عجله بهدفع دشمن شتافت. محمدخان استاجلو حاکم دياربکر هم که قلمرو او يک هدف عمده اين لشكرکشي سلطان سليم بود و خود از صوفيان جاننثار خاندان صفوي محسوب ميشد، با قواي خود به سپاه شاه پيوست. جنگ در دشت چالدران بين اروميه و خوي در دوم رجب 920 هجري قمري/ 23 اوت 1514ميلادي روي داد.
چالدران نام يکي از دهستانهاي دوگانه بخش سيهچشمه شهرستان ماکو، از شمال به دهستان قلعه درهسي و آواچيق، از جنوب به دهستان سگمنآباد و الند، از خاور به دهستان بهجيگ و از باختر به مرز ايران و ترکيه محدود ميباشد. دهستان چالدران از 84 روستاي بزرگ و کوچک تشکيل شده كه مهمترين آنها عبارت از سيهچشمه، قرخ بلاغ، بابالو، سعدل، امامقليکندي، زيوه و خذرلي ميباشد. اين منطقه کوهستاني در نزديك سلسله جبال ساريچمن در مرز ايران و ترکيه واقع و آب و هواي آن در قسمتهاي مرزي سردسير و ييلاقي و در ساير قسمتها معتدل است. آب روستاهاي چالدران ازرودخانههاي قزلچاي و چالدران و قنات و چشمهسار تامين ميشود. حرفه مردم آن زراعت و دامداري و تربيت زنبور عسل و محصول عمده آن غلات، حبوبات، پشم، لبنيات و عسل است. صنايع دستي چالدران شامل جاجيمبافي و جوراببافي ميباشد.
تبريز به دست دشمن افتاد، اما ادامه توقف در آنجا براي سپاه مهاجم ممکن نشد. دو هفته بعد، شاه صفوي دوباره به تختگاه خود تبريز بازگشت. البته ديار بکر و قسمتي از نواحي کردنشين اطراف آن در دست عثماني باقي ماند، اما سلطان عثماني موفق بهنابودي دولت نوبنياد شيعي، که آن را سد راه توسعه خود در مرزهاي شرق ميدانست، نشد. اشغال بخشهایی از آذربایجان توسط عثمانی تا زمان شاه عباس کبیر ادامه داشت. (البته پس از شاه اسماعیل نیز آنان هرگاه که فرصتی بدست میآوردند به ایران حمله میکردند و اختلافات مرزی و مذهبی دو کشور تا زمان سقوط امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول طول کشید.)
همسر اسماعيل به دست دشمن اسير گشت و اين واقعه تا آخر عمر، پادشاه جوان را دچار تألم شديد و احساس خفت کرد.
پس از اين نبرد، شاه اسماعيل به عزاداري پرداخت، خرقۀ سياه ميپوشيد و پرچمها را به رنگ سياه درآورد و بر روي آنها كلمۀ «القصاص» نوشته شد. وي ديگر مانند گذشته توجه خود را مصروف امور دولت نميكرد.
شاه اسماعيل براي صوفيان قزلباش كه اكثراً جزء غلات شيعه بودند، خداي زنده و مظهر كمال و قدرت بود كه هميشه پيروز ميگردد، ولي شكست چالدران به افسانۀ شكست ناپذيري و عقيدۀ خرافي الوهيت وي پايان داد.
شاه اسماعيل پس از حدود 23 سال پادشاهي، در سن 38 سالگي در روز دوشنبه 19 رجب سال 930 درگذشت و جسد او را در آرامگاه نياكانش در خانقاه «شيخ صفي» به خاك سپردند. وي هنگام مرگ نه فرزند از خود به يادگار گذاشت؛ چهار پسر به نامهاي: طهماسب ميرزا، القاسب ميرزا، سام ميرزا و بهرام ميرزا. و پنج دختر بنامهاي: خانش خانم، پريخان خانم، مهين بانو سلطانم، فرنگيس خانم و شاه زينب خانم.
پس از وی فرزندش شاه طهماسب یکم به پادشاهی ایران رسید.
زمان حکومت : ۹۰۳ - ۸۸۱ خورشیدی (۹۳۰ - ۹۰۸ قمری و ۱۵۲۴ - ۱۵۰۲ میلادی)
شاه جانشين: شاه طهماسب یکم زادروز : ۲۶ تیر ۸۶۶ خورشیدی (۱۷ ژوئیه ۱۴۸۷ (میلادی)
درگذشت: ۲ خرداد ۹۰۳ خورشیدی، ۲۳ مه ۱۵۲۴ (میلادی) ۳۶ سال زادگاه : اردبیل محل فوت: اردبیل آرامگاه: اردبیل
منابع تحقیق :
پژوهشكده باقر العلوم www.pajoohe.com
www.beenesh.ir
Fa.wikipedia.org
و كتاب هاي :
جعفریان، رسول، صفویه از ظهور تا زوال، تهران:مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول:۱۳۷۸
حسيني، غياث الدين بن همام الدين؛ حبيب السير، زير نظر دكتر محمد دبير سياقي،1362چاپ سوم
خواندمير، امير محمود؛ ايران در روزگار شاه اسماعيل و شاه طهماسب صفوي، بی جا، 1370 ش، چاپ اول، ص 438.
پارسا دوست، منوچهر؛ شاه اسماعيل اوّل، پادشاهي با اثرهاي ديرپاي در ايران و ايراني، بی جا، 1375 ش، چاپ اوّل
روملو، حسن بيگ؛ احسن التواريخ، تصحيح دكتر عبدالحسين نوايي، بی جا، انتشارات بابك، 1357ش، ص 68.
سيوري، راجر؛ ايران در عصر صفوي، ترجمۀ احمد صبا، بی جا، كتاب تهران، 1363 ش، چاپ اوّل
تاج بخش، اجمد؛ تاريخ صفويه، شیراز، انتشارات نويد، 1372 ش، چاپ اوّل ص 59 .
ولايتي، علي اكبر؛ تاريخ روابط خارجي ايران در عهد شاه اسماعيل، تهران، مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، 1375
تاریخ ایران و جهان (۲)، سال دوم آموزش متوسطه، رشتهٔ علوم انسانی، دفتر برنامهریزی و تالیف کتابهای درسی ایران، ۱۳۸۲
مهدی کیوانی. اسماعیل اول صفوی. دایرةالمعارف اسلامی.
عالم آرای عباسی
جهانگشای خاقان
روضه الصفا
تاریخ جهان آرا
لب التواریخ
درباره مهرهای شاه اسماعیل اول
گلشن مراد
ايران عصر صفويه
/ج
شاه اسماعيل اول، بنيانگذار سلسله قدرتمند، ايراندوست و شيعه صفوي است . شاه اسماعيل يک روز از زندگي را آرام ننشست و براي سربلندي ايران و بازپسگيري خاکهاي اشغالشدهاش تا آخرين نفس نبرد کرد. نخست باکو را تصرف كرد. آنگاه در سال 914 ق راهي عراق عجم شد که در دست اعراب اشغال شده بود و آنجا را مجدد به خاک ايران افزود. سپس ازبکهاي متجاوز را شکست داد. آنگاه مرو و هرات و بلخ را که امروز در افغانستان و ترکمستان و ازبکستان واقع شده را جزئي از خاک ايران کرد. در سال 920 ق پس از تجاوز سلطان سليم به خاک ايران راهي نبرد با امپراتوري متجاوز عثماني (ترکيه کنوني) شد و حماسه دشت چالدران را آفريد. نبرد چالدران اهميت فراواني در تاريخ ايران دارد. از يک سو به دليل آنکه شاه اسماعيل از تمام اقوام ايراني گيلکي، کرد، لر، بختياري، آذري، بلوچ، خوزي و . . . ياري خواست و ايراني يکپارچه پس از حدود هزار سال پديد آورد و از سوي ديگر به دليل آنکه در چالدران، ايرانيان هيچ اسيري ندادند و همگي تا آخرين نفس ايستادگي کردند و کشته دادند حائز اهميت است. ايرانيان در چالدران حماسهاي از خود آفريدند که تا ايران باقي است حماسه چالدران نيز پابرجاست. عليرغم اين تلاش مهمترين بخشهاي کردنشين ايران به اشغال ترکان عثماني درآمد و هرگز ديگر به ايران مسترد نشد. شاه اسماعيل راهي گرجستان نيز شد و اين سرزمين آريايينژاد را نيز به ايران متصل کرد. در سال 929 ق گرجستان بار ديگر بخشي از خاک ايران شد. وي تمامي حکومتهاي ملوکالطوايفي را دوباره متحد کرد و متجاوزان را بر سر جاي خود نشاند و ايراني متحد, يکپارچه و قدرتمند در تاريخ به جاي گذاشت.
تصویری از شاه اسماعیل از هنرمند ناشناس ونیزی در قرون وسطا، نسخه اصلی در موزه فلورانس نگهداری میشود
تبار شاه اسماعيل اول
«مارتا» ظاهراً تا پايان عمر، مسيحي بود و اكنون قبرش در محوطۀ آرامگاه صفويان – خارج بقعۀ "شيخ صفي" است.
کودکی
نگارهای از اسماعیل
پس از كشته شدن «حيدر»، يعقوب بيك، خواهر خود حليمه را به همراه سه فرزند حيدر، علي، ابراهيم و اسماعيل در رجب سال 893 هـ در حالي كه اسماعيل يكسال بيشتر نداشت، در قلعه اصطخر فارس زنداني كرد.
در فارس
در اردبیل و لاهیجان
بدین ترتیب اسماعیل از یک سو تحت تأثیر فرهنگ صوفیانه خانقاه شیخ صفی بود و از سوی دیگر احتمالاً در گیلان با برخی آموزههای ایران باستان و تشیع امامی آشنا شده و مجموعه این آموزهها او را برای بدل شدن به یک حاکم مقتدر، فرمانده نظامی و پیشوای مذهبی آماده ساخت.
بازگشت به اردبیل
۱- شاملو از تاتارهای زاویه شمال شرق مدیترانه و شمال غرب شام
۲- تکه لو از قبایل تکه در ناحیه جنوبی آناتولی
۳- قاجار از تاتارهای شمال و شرق آناتولی
۴- روملو
۵- قره مان از منطقه کیلیکیه در جنوب آناتولی و اطراف قونیه
6- ورساق از منطقه کیلیکیه در شمال دریای مدیترانه
7- ذوالقدر از بخش علیای فرات بین سوریه و ترکیه کنونی
7- استاجلواز شرق آناتولی
۹- بیات از شرق آناتولی
علاوه بر این قبایل دستجاتی از قبایل مغول ساکن در نواحی تالش و سوادکوه نیز در اردوی اسماعیل بودند که در برابر ترکان در اقلیت بودند و "صوفیان تالشی" نامی ده میشدند.
از قیام تا پادشاهی
تصرف آذربایجان
در جنگی که نزدیک قلعه گلستان روی داد، فرخ یسار با وجود بیست هزار جنگاور مغلوب و کشته شد. اما قلعه گلستان در مقابل سپاه صوفیان به مقاومت پرداخت و بلافاصله تسلیم نشد. با این حال باکو تسلیم شد و شاه اسماعيل كه به شجاعت و از جان گذشتگي مشهور بود بر شكوه خود ميان وفاداران خويش افزود.
سردار خردسال با بزرگواري از حوالی شروان عزیمت کرد و راه آذربایجان را پیش گرفت. در ناحیه شرور نزدیک نخجوان در گیری سختی بین الوند بیگ آق قویونلو و لشکر شاه اسماعیل رخ داد(۸۸۰ش/۹۰۷ ق /۱۵۰۱ م) در این نبرد لشکریان شاه اسماعیل رشادت های فراوانی از خود بروز دادند و شعار تر کی "قربان اولدقم ٬صدقه اولدقم" سر داده اعلام جانفشانی در راه مولایشان اسماعیل میکردند سر انجام الوند بیک شکست خورد و به ارزنجان گریخت و شاه اسماعیل پیروزمندانه وارد تبریز شد و سلطنت خود را با اعلام و اظهار ولايت شیعه که با آیین و افكار عمومي اکثریت اهل شهر تطابق داشت، اعلام كرد.(تبريز يكي از مهمترين پايگاههاي محبين اهل بيت در آن زمان بود.)
کلاه خود شاه اسماعیل صفوی
یکی این که این سلسله اولین سلسله کاملاً مستقل ایرانی و ملي بعد از حمله اعراب به ایران (در سال ۳۲ ه.ق) بودهاست یعنی پس از هشتصد سال توانست با افتخار نام ایران را بر روی نقشهها برگرداند.
دوم اینکه مذهب تشیع در ایران توسط شاه اسماعیل مذهب رسمی اعلام شد كه در اعتلا و پيروزي هاي چشمگير آينده آن سلسه تاثير به سزايي داشت.
"شاه اسماعيل" پس از نشستن بر تخت پادشاهي دستور داد تا همۀ خطبا، خطبه بنام دوازده امام بخوانند و عبارت «اشهد أنّ علياً ولي الله» را به اذان اضافه كنند و فرمان داد، در بازارها ابابكر و عمر و عثمان را لعن كنند و هر كس مخالفت كرد، سرش را از تن جدا كنند. وي در مقابل مخالفت اطرافيان خود، مبني بر عواقب رسمي كردن مذهب «شيعه اثني عشري» گفت: «مرا بدين كار واداشتهاند؛ خداي عالم و حضرت معصومين همراه منند و من از هيچ كس باك ندارم و يك كس را زنده نميگذارم، روز جمعه ميروم و خطبه مقرر ميدارم.
اعلام تشیع به عنوان مذهب رسمی
"شاه اسماعيل" پس از نشستن بر تخت پادشاهي دستور داد تا همۀ خطبا، خطبه بنام دوازده امام بخوانند و عبارت «اشهد أنّ علياً ولي الله» را به اذان اضافه كنند و فرمان داد، در بازارها ابابكر و عمر و عثمان را لعن كنند و هر كس مخالفت كرد، سرش را از تن جدا كنند. وي در مقابل مخالفت اطرافيان خود، مبني بر عواقب رسمي كردن مذهب «شيعه اثني عشري» گفت: «مرا بدين كار واداشتهاند؛ خداي عالم و حضرت معصومين همراه منند و من از هيچ كس باك ندارم و يك كس را زنده نميگذارم، روز جمعه ميروم و خطبه مقرر ميدارم.
در مورد انگيزههاي شاه اسماعيل از رسمي كردن مذهب تشيع بايد گفت: اين اقدام اولاً توان يك ايدئولوژي مذهبي پويا را به خدمت دولت جديد درآورد و به دولت قدرت غلبه بر مشكلات را ميداد. ثانياً اينكه اين عمل تمايز آشكاري بين دولت صفويه و امپراتوري عثماني كه قدرت اصلي جهان اسلام در قرن دهم بود، بوجود آورد و بدين ترتيب به دولت صفوي هويّت ارضي و سياسي داد.
دكتر ولايتي در اين مورد ميگويد: شاه اسماعيل از رسمي كردن مذهب شيعه اثني عشري، دو مقصود را دنبال ميكرد: يكي برانداختن حكومت ملوك الطوايفي و ديگري جايگزين كردن حكومتي مقتدر و متمركز تحت لواي مذهب تشيع.
پیوستن قبایل ترک آناتولی
ایجاد وحدت ملی
شاه اسماعیل با برخورداری از نیروی جان بر کف قزلباش عزم نمود، که ایران را متحد سازد. ابتدا سلطان مراد حاکم عراق عجم -که پسر سلطان یعقوب آق قویونلو بود- را در نواحی مابین همدان و بیجار شکست داد و سلطان مراد به شیراز گریخت. شاه اسماعیل او را تعقیب نمود و او از ترس به بغداد گریخت و شاه اسماعیل بدون جنگ شیراز را تصرف نمود و از آنجا به قم رفت.
سپس بر حسین کیای چلاوی حاکم سمنان و فیروزکوه پس از جنگی سخت غلبه کرد. و نهایتا یزد و ابرقو را که در اختیار محمدکره بود، تصرف کرد و از شهری به شهری رفت و حکام محلی را برانداخت و یا تابع خود نمود. آنگاه در سال ۸۸۷ ه.ش. (۹۱۴ه.ق.) عازم عراق عرب شد و بغداد و نجف را نیز فتح نمود. بدین ترتیب او در مدت هفت سال تمام ایران بزرگ به جز برخی نواحی نظیر خراسان و ارمنستان را تصرف نمود و حکومتی واحد و مستقل را در آن برقرار ساخت و به عنوان پادشاه ایران تاجگذاری نمود.
کشورداری
از جمله اقدامات شاه صفوی برای تجلیل از امامان شیعه ضرب سکه با نام امامان دوازدهگانه شیعه، قرار دادن نام ۱۲ امام معصوم به عنوان سجع مهر شاهی ، تعمیر و توسعه آرامگاه امامان در شهرهای عراق و مشهد و نیز ایجاد ساختمان مقبره برای امامزادهها در شهرهای ایران و طرح آب رسانی از فرات به نجف بود.
شاه اسماعیل کلیه وظایف اداری و کشوری را به ایرانیانی سپرد که در اعتقادشان به تشیع جای شک و شبهه نبود و بسیاری از آنان پیشینه طولانی در کارهای دیوانی داشتند. نامدارترین رجال او عبارت بودند از: امیر زکریا تبریزی، محمود خان دیلمی، قاضی شمس الدین لاهیجانی، امیر نجم رشتی، امیر نجم ثانی، میر سید شریف شیرازی و شمس الدین اصفهانی.
شاه اسماعیل به رسوم و آیینهای مذهبی و ملی بسیار علاقه نشان میداد و به ایجاد آبادانی و بناهای یادبود اهتمام داشت. مهمترین آثاری که از دوران وی به یادگار مانده، عبارتاند از ۴ بازار دور میدان قدیم اصفهان؛ مدرسه هارونیه و بقعه امام زاده هارون در اصفهان. وی بناهای یادبودی هم در اوجان فارس و شیراز و آبادانی و ساختمانهای متعددی در خوی و تبریز بنیاد کرد.
جنگ با دشمنان خارجی
جنگ شاهاسماعیل و ابوخیرخان
دفع فتنه ازبک و آزادي خراسان: (918 - 916 هجري قمري/ 1512 - 1510 ميلادي)
شاه اسماعیل که با آشوبگري و اغتشاش به سختی دشمنی میکرد تبریز را به پایتختی برگزید و در همان سال تاجگذاری به جنگ قوم ازبک رفت (این قوم در شمال شرق ایران در ازبکستان فعلی ساکن بوده و هرگاه که فرصتی به دست میآورند به خاک ایران تجاوز میکردند). در نبرد مرو که در حوالی مرو رخ داد ۱۷۰۰۰ ایرانی توانستند ۲۸۰۰۰ سپاهی ازبک را درهم بكوبند.
خان ازبک که پدرانش دست تيموريان را از ماوراءالنهر کوتاه کرده و شيبکخان نيز، مقارن 913 هجري قمري/ 1507ميلادي خراسان را از چنگ اولاد سلطان حسين بايقرا بيرون آورده بود، از خاندان شيبانيان ماوراءالنهر بودند. محمدخان شاهيبيگ معروف به شيبکخان، در آيين تسنن تعصب بسيار داشت و بعد از غلبه بر خراسان، در مشهد طوس و در هرات هر کس را که به تشيع منسوب بود، بهشدت عقوبت ميکرد و يا با خشونت بسيار ميکشت. چون داعيه خلافت داشت و خود را حامي مذهب تسنن هم ميدانست، از غلبه تشيع در ايران ناخرسند بود و به شاه اسماعيل نامههاي تهديدآميز آکنده از طعن و دشنام مينوشت. ازبک، شاه ايران را به خاطر داشتن عقايد تشيع بهشدت تحقير ميکرد و به لشکرکشي به ايران تهديد مينمود. نامههاي او بيش از حد تحقيرآميز و آکنده از دشنام بود و بهشدت غرور شاه جوان را جريحهدار ميساخت. اقدام او به دستاندازي به کرمان سرانجام پادشاه صفوي را به لشکرکشي برضد او مصمم کرد.
براي دفع فتنه ازبک، که در خراسان بهشدت در آزار شيعيان ميکوشيد و در تمام آن خطه، در تعقيب شيعه و برانداختن اين آيين، خشونت را از حد گذرانده بود، شاه اسماعيل لشکر به خراسان برد. مشهد طوس را آزاد کرد و سپاه ازبک را مغلوب و تا حدود مرو دنبال نمود. هرات را هم بهتصرف خود درآورد و در نزديک مرو در برخورد با سپاه شيبکخان، او را بهسختي شکست داد. طي اين نزاع، نزديک ده هزار تن ازبک کشته شدند و شيبکخان هم در معرکه نبرد بهقتل رسيد. (916 هجري قمري/ 1510 ميلادي)
جسدش را صوفيان لشکر بهاشارت صوفي اعظم و در واقع براي خرسندي خاطر او، تکه تکه کرده و خوردند. از سر او يک جام زرين براي شاه درست کردند. دست بريده او را، شاه نزد حاکم مازندران فرستاد تا بدينگونه او را که به خاطر اتکاء بر قدرت ازبک نسبت به شاه صفوي، دم از استقلال ميزد، بهراه اطاعت درآورد.
در فتح مرو، پادشاه صفوي، خواجه ظهيرالدين بابر، فرمانرواي تيموري هند را که به چنگ ازبک اسير افتاده بود، با حرمت و عزت شايسته به نزد بابر فرستاد و بدينگونه بين خاندان صفوي و تيموريان هند رابطه دوستي برقرار کرد که بعد از وي نيز دستکم براي مدتي همچنان باقي ماند. با آنکه حاصل بلافاصله اين دوستي که اتحادي مشترک عليه خانان ازبک بود به پيروزي منجر نشد و حتي اميرالامراي سپاه قزلباش، امير ياراحمد اصفهاني معروف به منجم ثاني، در طي جنگ کشته شد (918 هجري قمري/1512 ميلادي)، اما شاه صفوي چندي بعد اين شکست را جبران کرد و بهزودي بار ديگر مهاجمان ازبک را به ترک خراسان و عقب نشيني به ماوراءالنهر واداشت.
نبرد شاه اسماعيل اول با عثماني: (920 هجري قمري/ 1514 ميلادي):
سلطان سليم اول، پادشاه عثماني که در اين ايام مثل شيبکخان ازبک و حتي بيش از او، در آيين تسنن تعصب ميورزيد، مبارزه با انتشار عقايد شيعه را لازمه داعيه خلافت اسلامي خود ميدانست و از بسط قدرت (شيخ اغلي) خانقاه اردبيل در مجاورت مرزهاي شرقي قلمرو خود ناخرسند و دلنگران بود.
شورش شاه قلي تکلو در عثماني در عهدشاه اسماعيل اول:
سپاه قزلباش در اين هنگام از حيث تعداد بهزحمت به نيمي از اين عده ميرسيد ( برخي گفته اند شاه اسماعيل حدود 30 هزار سرباز براي اين جنگ داشته است) و البته هم فاقد اسلحه آتشين کارساز و فراوان بود. از سوي ديگر، سپاه قزلباش طرز آرايش نيرو در برابر توپخانه را هم که برايش ناشناخته بود و تازگي داشت، نميدانست. پادشاه صوفي که در اين ايام در نواحي عراق بود، با اين تعداد سپاه از اصفهان با عجله بهدفع دشمن شتافت. محمدخان استاجلو حاکم دياربکر هم که قلمرو او يک هدف عمده اين لشكرکشي سلطان سليم بود و خود از صوفيان جاننثار خاندان صفوي محسوب ميشد، با قواي خود به سپاه شاه پيوست. جنگ در دشت چالدران بين اروميه و خوي در دوم رجب 920 هجري قمري/ 23 اوت 1514ميلادي روي داد.
چالدران نام يکي از دهستانهاي دوگانه بخش سيهچشمه شهرستان ماکو، از شمال به دهستان قلعه درهسي و آواچيق، از جنوب به دهستان سگمنآباد و الند، از خاور به دهستان بهجيگ و از باختر به مرز ايران و ترکيه محدود ميباشد. دهستان چالدران از 84 روستاي بزرگ و کوچک تشکيل شده كه مهمترين آنها عبارت از سيهچشمه، قرخ بلاغ، بابالو، سعدل، امامقليکندي، زيوه و خذرلي ميباشد. اين منطقه کوهستاني در نزديك سلسله جبال ساريچمن در مرز ايران و ترکيه واقع و آب و هواي آن در قسمتهاي مرزي سردسير و ييلاقي و در ساير قسمتها معتدل است. آب روستاهاي چالدران ازرودخانههاي قزلچاي و چالدران و قنات و چشمهسار تامين ميشود. حرفه مردم آن زراعت و دامداري و تربيت زنبور عسل و محصول عمده آن غلات، حبوبات، پشم، لبنيات و عسل است. صنايع دستي چالدران شامل جاجيمبافي و جوراببافي ميباشد.
تبريز به دست دشمن افتاد، اما ادامه توقف در آنجا براي سپاه مهاجم ممکن نشد. دو هفته بعد، شاه صفوي دوباره به تختگاه خود تبريز بازگشت. البته ديار بکر و قسمتي از نواحي کردنشين اطراف آن در دست عثماني باقي ماند، اما سلطان عثماني موفق بهنابودي دولت نوبنياد شيعي، که آن را سد راه توسعه خود در مرزهاي شرق ميدانست، نشد. اشغال بخشهایی از آذربایجان توسط عثمانی تا زمان شاه عباس کبیر ادامه داشت. (البته پس از شاه اسماعیل نیز آنان هرگاه که فرصتی بدست میآوردند به ایران حمله میکردند و اختلافات مرزی و مذهبی دو کشور تا زمان سقوط امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول طول کشید.)
همسر اسماعيل به دست دشمن اسير گشت و اين واقعه تا آخر عمر، پادشاه جوان را دچار تألم شديد و احساس خفت کرد.
پس از اين نبرد، شاه اسماعيل به عزاداري پرداخت، خرقۀ سياه ميپوشيد و پرچمها را به رنگ سياه درآورد و بر روي آنها كلمۀ «القصاص» نوشته شد. وي ديگر مانند گذشته توجه خود را مصروف امور دولت نميكرد.
شاه اسماعيل براي صوفيان قزلباش كه اكثراً جزء غلات شيعه بودند، خداي زنده و مظهر كمال و قدرت بود كه هميشه پيروز ميگردد، ولي شكست چالدران به افسانۀ شكست ناپذيري و عقيدۀ خرافي الوهيت وي پايان داد.
همکاري با غرب عليه عثماني:
وسعت ايران در زمان شاه اسماعيل اول:
مرگ
شاه اسماعيل پس از حدود 23 سال پادشاهي، در سن 38 سالگي در روز دوشنبه 19 رجب سال 930 درگذشت و جسد او را در آرامگاه نياكانش در خانقاه «شيخ صفي» به خاك سپردند. وي هنگام مرگ نه فرزند از خود به يادگار گذاشت؛ چهار پسر به نامهاي: طهماسب ميرزا، القاسب ميرزا، سام ميرزا و بهرام ميرزا. و پنج دختر بنامهاي: خانش خانم، پريخان خانم، مهين بانو سلطانم، فرنگيس خانم و شاه زينب خانم.
پس از وی فرزندش شاه طهماسب یکم به پادشاهی ایران رسید.
زمان حکومت : ۹۰۳ - ۸۸۱ خورشیدی (۹۳۰ - ۹۰۸ قمری و ۱۵۲۴ - ۱۵۰۲ میلادی)
شاه جانشين: شاه طهماسب یکم زادروز : ۲۶ تیر ۸۶۶ خورشیدی (۱۷ ژوئیه ۱۴۸۷ (میلادی)
درگذشت: ۲ خرداد ۹۰۳ خورشیدی، ۲۳ مه ۱۵۲۴ (میلادی) ۳۶ سال زادگاه : اردبیل محل فوت: اردبیل آرامگاه: اردبیل
منابع تحقیق :
پژوهشكده باقر العلوم www.pajoohe.com
www.beenesh.ir
Fa.wikipedia.org
و كتاب هاي :
جعفریان، رسول، صفویه از ظهور تا زوال، تهران:مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول:۱۳۷۸
حسيني، غياث الدين بن همام الدين؛ حبيب السير، زير نظر دكتر محمد دبير سياقي،1362چاپ سوم
خواندمير، امير محمود؛ ايران در روزگار شاه اسماعيل و شاه طهماسب صفوي، بی جا، 1370 ش، چاپ اول، ص 438.
پارسا دوست، منوچهر؛ شاه اسماعيل اوّل، پادشاهي با اثرهاي ديرپاي در ايران و ايراني، بی جا، 1375 ش، چاپ اوّل
روملو، حسن بيگ؛ احسن التواريخ، تصحيح دكتر عبدالحسين نوايي، بی جا، انتشارات بابك، 1357ش، ص 68.
سيوري، راجر؛ ايران در عصر صفوي، ترجمۀ احمد صبا، بی جا، كتاب تهران، 1363 ش، چاپ اوّل
تاج بخش، اجمد؛ تاريخ صفويه، شیراز، انتشارات نويد، 1372 ش، چاپ اوّل ص 59 .
ولايتي، علي اكبر؛ تاريخ روابط خارجي ايران در عهد شاه اسماعيل، تهران، مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، 1375
تاریخ ایران و جهان (۲)، سال دوم آموزش متوسطه، رشتهٔ علوم انسانی، دفتر برنامهریزی و تالیف کتابهای درسی ایران، ۱۳۸۲
مهدی کیوانی. اسماعیل اول صفوی. دایرةالمعارف اسلامی.
عالم آرای عباسی
جهانگشای خاقان
روضه الصفا
تاریخ جهان آرا
لب التواریخ
درباره مهرهای شاه اسماعیل اول
گلشن مراد
ايران عصر صفويه
/ج