داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (36)

انس مالك مى‏گويد: روزى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله خطبه‏اى خواند بسيار عميق و مشروح كه هرگز مانند آن را نشنيده بودم در ضمن خطبه فرمود: » لو تعلمون ما اعلم، لضحكتم قليلاً و لبكيتم كثيراً«. اگر شما آنچه را من آگاهى دارم آگاه بوديد، خنده كم مى‏كرديد و گريه بسيار مى‏نموديد حاضران تحت تاثير قرار گرفته و شرمنده شدند، بطورى كه سر در گريبان فرو برده و گريه مى‏كردند.
دوشنبه، 24 خرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (36)
داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (36)
داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (36)






نهى از سؤال بيجا

انس مالك مى‏گويد: روزى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله خطبه‏اى خواند بسيار عميق و مشروح كه هرگز مانند آن را نشنيده بودم در ضمن خطبه فرمود: » لو تعلمون ما اعلم، لضحكتم قليلاً و لبكيتم كثيراً«. اگر شما آنچه را من آگاهى دارم آگاه بوديد، خنده كم مى‏كرديد و گريه بسيار مى‏نموديد حاضران تحت تاثير قرار گرفته و شرمنده شدند، بطورى كه سر در گريبان فرو برده و گريه مى‏كردند.
در اين ميان شخصى پرسيد: پدر من كيست؟
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: فلان كس (و او شرمنده شد). در اين هنگام آيه 101 سوره مائده نازل گرديد:
يا أيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أشْياءَ إنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَ إنْ تَسْئَلُوا عَنْها حينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللَّهُ عَنْها وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَليمٌ (5مائده/101) اى مؤمنان از چيزهايى پرس و جو نكنيد كه چون بر شما آشكار شود، شما را اندوهگين كند، و اگر در زمانى كه قرآن نازل مى‏گردد، پرس‏وجو كنيد، [حكم و تكليف شاق آن] بر شما آشكار مى‏گردد، خداوند از آن گذشته است و خدا آمرزگار مهربان است.
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از مسائلى سؤال نكنيد كه اگر براى شما آشكار گردد شما را ناراحت مى‏كند. به اين ترتيب اسلام از سؤالهاى بيجا و بى حاصل كه زيانش بيش از نفعش مى‏باشد نهى فرموده است.1

داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (36)

علاقه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به قرآن

رسول اكرم صلّى اللَّه عليه و آله علاقه شديدى به قرآن داشت بطورى كه عادت آن حضرت چنين بود كه اگر كسى يك آيه قرآن را در نزد ايشان مى‏خواند. حضرت آيه بعد را به دنبال آن مى‏خواند و از طرفى آن حضرت منبع محبت بود. روزى يك نفر مهدور الدم يعنى كسى كه به خاطر جرمى حكم قتلش را صادر كرده بودند به امام على عليه السّلام متوسل شد و عرض كرد: يا على! چه كنم تا پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله مرا ببخشد؟
امير مؤمنان عليه السّلام به او فرمود: به حضور پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله برو و اين آيه (91 سوره يوسف) را تلاوت كن:
قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا وَ إنْ كُنّا لَخاطِئينَ (12يوسف/91) گفتند به خدا، خداوند تو را بر ما برترى داد، و ما خطاكار بوديم.
به خدا سوگند، خداوند تو را بر ما تقدم داشته و ما خطاكار بوديم.
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بى درنگ آيه بعد (92 سوره يوسف) را قرائت فرمود:
قالَ لا تَثْريبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أرْحَمُ الرّاحِمينَ (12يوسف/92) [يوسف] گفت امروز سرزنشى بر شما روا نيست، خداوند شما را مى‏آمرزد و او مهربان‏ترين مهربانان است.
امروز ملامت و توبيخى بر شما نيست خداوند شما را مى‏بخشد و او مهربانترين مهربانان است.
و قرائت اين آيه، از طرف رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله به منزله حكم عفو آن حضرت از آن شخص گنهكار محسوب گشت.2

پی نوشت :

1 - حكايتهاى شنيدنى، جلد 1، صفحه 85.
2 - مهر تابان، صفحه 84 به نقل علامه طباطبائى. حكايتهاى شنيدنى، جلد 2، صفحه 161.

منبع:www.payambarazam.ir




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.