بررسي عوامل موثر در بزهکاري نوجوانان و جوانان
نويسنده:مريم عالي زاده
مفهوم شناسي بزه و بزهکار
عوامل اثرگذار بر بزهکار نوجوانان و جوانان
1- خانواده ، با داشتن يکي از ويژگي هاي زير، نقشي پر رنگ در ناهنجاري اخلاقي و اعتقادي فرزندان ايفا مي کند:
الف) رفتاري بي ثبات والدين با فرزند
ب) پاي بند نبودن خانواده به ارزش هاي اخلاقي و اعتقادي
ج) تبعيض و تفاوت گذاشتن ميان فرزندان
د) درگيري ها و اختلاف هاي خانوادگي و رفتارهاي نادرست خود والدين.
هـ) طلاق والدين.
2- مدرسه
3- اجتماع که خود شامل اين ريز مجموعه هاست :
الف) شرايط محيطي و ساختار شهري نابسامان
ب) اقتصاد ناسالم
ج) رسانه هاي گروهي: راديو، تلويزيون، سينما، مطبوعات.
پيام متن :
1- خانواده
تعداد زيادي از بزهکاران در خانواده هايي بزرگ شده اند که از محبت والدين محروم بوده اند و بيشتر وقت ها ميان اعضاي خانواده ناسازگاري ، کدورت وجود داشته است. «به طور کلي ، 91 درصد نوجوانان بزهکار از اختلافات شديد عاطفي رنج مي برند . خشونت ، کمبود محبت و تحقير فرزندان از سوي والدين از وضع خانواده هايي است که بيشتر نوجوانان بزهکار در آن به سر مي برند. کمبود محبت، شخص را به انتقام جويي هدايت مي کند. از سويي، محبت زياد و غير منطقي يا دور نگه داشتن کودک و نوجوانان از ديگران سبب مي شود که کودک ، خود را در شمار آدم هاي معمولي نداند و از هم سالانش کناره گيري کند و روش اجتماعي زندگي کردن را نياموزد. در نتيجه ، شخصيت منحرفي پيدا کند. براي نمونه ، اگر از آغاز خردسالي، هرچه کودک بخواهد در اختيارش بگذارد ، در حقيقت به طور غير مستقيم به او زورگويي و تجاوز را ياد مي دهند و به تدريج ، اين حالت در وي تقويت مي شود و در دوران بزرگ سالي مي کوشد به حقوق ديگران تجاوز کند. چنين افرادي هستند که رفتار ضد اجتماعي پيدا مي کنند و بزهکار مي شوند.(2)
پيام متن :
ب) پاي بند نبودن خانواده به ارزش هاي اخلاقي و اعتقادي
پاي بند نبودن خانواده به اصول و ضوابط اخلاقي و اعتقادي، عامل موثر در گسترش بزهکاري نوجوانان است . در ايران، بيشتر بزهکاران از خانواده هايي هستند که به ارزش هاي ديني و اعتقادي و اخلاقي پاي بند نيستند . در حقيقت، کودکان مفاهيم اخلاقي درست و نادرست را براساس ارزش ها و باورهاي والدين خود در کودکي مي آموزند از طرفي، خانواده هايي که اصول اخلاقي و اعتقادي را رعايت نمي کنند ، ارزش هايي که به نوجوانان ياد مي دهند، ضد ارزشند و وجدان اخلاقي آنان به گونه اي مناسب رشد نمي يابد.(3)
خانواده هايي که در روابط فاميلي و خانوادگي حريمي براي پوشش يا برخورد خود قائل نيستند و خانواده اي که از حضور ماهواره و فيلم هاي ضد اخلاقي در خانه خود ابايي ندارد، در واقع ، بذر کج روي و انحراف هاي اخلاقي و بزهکاري را در ذهن و روان فرزندان خود مي کارد.
پيام متن :
ج) تبعيض و تفاوت گذاشتن ميان فرزندان
بيشتر والدين به فرزندان خوب خود بيش از اندازه محبت مي کنند و پاداش مادي و معنوي بسيار مي دهند و به فرزندان بد خود بي مهري مي کنند و خشونت نشان مي دهند ، بي خبر از آنکه چنين فرزنداني ، اين رفتار والدين با خود را تبعيض و بي عدالتي مي دانند. در نتيجه ، درصدد تلافي بر مي آيند و در برابر اين گونه رفتارها واکنش نشان مي دهند.(4)
تبعيض والدين ميان فرزندان ، مقايسه فرزندان با يکديگر و با دوستان و آشنايان، تحقير و سرزنش هاي پي در پي کودکان در حضور جمع و دوستان ، به احساس نا امني ، پايين آمدن خود باوري ، ايجاد حس حسادت ميان فرزندان ، نگراني ، ترس و گريز از خانواده در فرزند مي انجامد. اينها خود عواملي هستند براي گرايش نوجوان به ناسازگاري با محيط اجتماعي و خانواده و در نهايت ، گرايش به کج روي و بزهکاري.
پيام متن :
د) درگيري ها و اختلاف هاي خانوادگي و رفتارهاي نادرست والدين
ريشه بسياري از ناسازگاري هاي جوانان را بايد در منش و رفتار والدين آنها در دوره نخست کودکي جست. هنگامي که جوان با مسائل زندگي روبه رو مي شود ، واکنش هايي نشان مي دهد که منبع الهام آنها، واکنش هاي والدين او در چنين وضعي بوده است .(5)
در اين ميان، رفتار پرخاشگرانه والدين، از راه ديداري و تقليد آموخته مي شود و آثار رواني محيط نا آرام خانواده ، در دوران کودکي و دروان بلوغ با انواع ناهنجاري ها و بيماري هاي رواني ظاهر مي شود . مشاجره هميشگي پدر و مادر و اطرافيان، آثار شومي بر روان فرزند به جا مي گذارد . محيط بي صفاي خانوادگي ، درگيري هاي لفظي ، فقر فرهنگي ، بي سوادي والدين، بي نظمي در امور زندگي ، اعتياد به الکل و مواد مخدر، از عواملي هستند که شايستگي و ارزش کانون خانواده را نزد فرزندان خدشه دار مي کنند . در چنين وضعي، نوجوان به سبب نداشتن آرامش رواني، به تحصيل و کار خود بي علاقه مي شود و همواره نگران و پريشان است و ثبات روحي ندارد . آثار اين ناراحتي ، بعدها در ساله هاي بلوغ و برزگسالي به صورت عصيان و پرخاشگري ظاهر مي شود و او را به ارتکاب جرايم گوناگون وا مي دارد .(6)
پيام متن :
2. ريشه بسياري از ناهنجاري هاي اخلاقي فرزندان و بزهکاري ها را بايد در نابسامان بودن احوال خانواده ها جستجو کرد .
هـ) طلاق والدين
کودکي که از ديدار مادر محروم است و پدر را نيز حامي واقعي خود نمي بيند لحظه هايش را با ترس، نگراني نا اميدي سپري مي کند. ادامه يافتن اين روند به پيدايش رفتارهاي عصبي ، حالت هاي پرخاش گرانه و به فرار از خانه و مدرسه مي انجامد . دراين ميان ، به سبب احساس ناامني و ناخشنودي فرد در خانواده و جامعه، براي دوري از اين وضع به گروهها و دوستاني پناه مي برد که گاه عامل و زمينه ساز انحراف و بزهکاري در وي مي شود و از او شخصي خطا کار و بزهکار مي سازد .
پيام متن :
2- مدرسه
محيط مدرسه در شکل دهي شخصيت دانش آموزان نقش بسزايي دارد و بخشي از سرنوشت آينده دانش آموز، در مدرسه رقم مي خورد . بسياري از انسان هاي بزرگ ، وام دارمعلمان خوب و شايسته هستند و ريشه موفقيت خود را در پرورش يافتن در مدرسه اي اخلاق مدار و دانش محور مي دانند. ريشه بسياري از بزهکاري ها و ناهنجاري هاي رفتاري را نيز در همين مدرسه بايد جست و جو کرد . نا کارآمدي معلم ، تبعيض و بي عدالتي مربيان ميان دانش آموزان و تحقير و اهانت به آنان ، از عواملي است که دل سردي دانش آموز را از محيط مدرسه در پي دارد و او را از محيط آموزش و پرورش گريزان مي کند. در نتيجه زمينه براي ارتکاب انواع خلاف ها و جرم ها براي وي فراهم مي آورد.
پيام متن :
3. اجتماع
عامل اقتصادي نقش مهمي در بزهکاري نوجوانان دارد . پژوهشگران درباره چگونگي اثرگذاري عامل اقتصاد ، ديدگاه هاي گوناگوني دارند. گروهي تضاد طبقاتي و توزيع ناعادلانه ثروت و برخي فقر و تهي دستي و عده اي تمايل به ثروتمند شدن در عين بي کاري را عامل جرم مي دانند. به طور کلي ، فقر در زير مجموعه اقتصاد ، يکي از عوامل اصلي ارتکاب جرم و بزهکاري به ويژه در نوجوانان و جوانان به شمار مي رود. (7) البته در اين ميان ، نقش اراده شخص را در روي نياوردن به بزهکاري نبايد ناديده گرفت؛ زيرا حتي انساني که در بدترين وضع اقتصادي به سر مي برد، مي تواند با داشتن اراده و توکل بر خدا، خود را از پي آمدهاي زيان بار آن حفظ کند و همواره راه درست را براي خود برگزيند.
پيام متن :
ب) رسانه هاي گروهي
رسانه هاي گروهي مانند راديو، تلويزيون و مطبوعات از جمله عواملي هستند که در تربيت ، هدايت و بالابردن شعور اجتماعي کودکان و نوجوانان نقش موثري ايفا مي کنند و اگر جهت آن بر خلاف خير و صلاح عمومي جامعه باشد کج روي ، فساد و بزهکاري را در پي خواهد داشت . در اين زمينه ، سينما و تلويزيون به سبب جذابيتشان اثر گذاري بيشتري دارند.
سينما نوعي وسيله ارتباط جمعي است . وقتي شخص کتاب مي خواند ، امکان آن را دارد که کتاب را هر لحظه کنار بگذارد و درباره آن بينديشد، ولي هنگام تماشاي فيلم، شخص کاملاً جذب آن مي شود به گونه اي که مجال و توانايي دخالت اراده و فکر براي مدتي از دست او مي رود و حتي گاه خود را مشابه شخصيت هاي فيلم مي سازد. اين تاثير ، بر روي نوجوانان و جوانان و افراد کم دانش بيشتر است .
به دليل اثرگذاري قوي و انکار ناپذير رسانه هاي گروهي بر روي مخاطبان ، در صورتي که اين رسانه ها با باورهاي ديني و فرهنگ بومي ناهماهنگ و برخلاف باورهاي اسلامي مردم باشند، به عنوان عاملي براي فراهم آوردن جرم و بزه براي مخاطبان خود، به ويژه نوجوانان و جوانان عمل مي کنند.
پيام متن :
پي نوشتها:
1- داوود نعمتي رضايي - مقاله «علل بزهکاري نوجوان» نشريه اصلاح و تربيت ،ش 53.ص 7.
2- همان ، ص 9.
3- همان
4- نک : همان، ص 11.
5-مهدي کي نيا.مباني جرم شناسي، 1373 چ 4. ج 2. ص 609.
6-مقاله «علل بزهکاري نوجوانان» ص 9.
7-مقاله «علل بزهکاري نوجوانان» صص 11 و 12.
/خ