سخنرانی استاد رفیعی؛

شعارهای عاشورایی؛ رجز نافع بن هلال و موضوع محبت اهل‌بیت (علیه السلام)

نافع بن هلال مرادی بجلی، شخصیتی است که در مسیر کاروان اباعبدالله (ع) به امام حسین (ع) پیوست. وی زمانی که به میدان رفت، دو بیت رجز خواند. پیامی که رجزش داشت این بود که دین دو رکن دارد: تَوَلّی و تَبَرّی.
شنبه، 13 شهريور 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شعارهای عاشورایی؛ رجز نافع بن هلال و موضوع محبت اهل‌بیت (علیه السلام)
قال الله تبارک و تعالى: (یا أَیهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا اِتَّقُوا اَللّهَ وَ کُونُوا مَعَ اَلصّادِقِینَ).

توفیقی شد بحثی را به عنوان تحلیل شعارهای عاشورا آغاز کردیم؛ یعنی این رجزها و شعرهایی که امام حسین (ع)، اصحاب و بنی‌هاشم خواندند.
امشب رجزی را از نافع بن هلال نقل می‌کنیم. او غیر از هلال بن نافع است که از سپاهیان عمر بن سعد و گزارشگر کربلاست.
 

شخصیت نافع بن هلال

نافع بن هلال مرادی بجلی، از اصحاب خاص امیرالمؤمنین (ع) است و شخصیتی است که در مسیر کاروان اباعبدالله (ع) به امام حسین (ع) پیوست. وقتی حر لشکر ابی‌عبدالله (ع) را متوقف کرد، ایشان با سه نفر دیگر خدمت آقا رسیدند؛ البته حر مانع شد و گفت: من اجازه نمی‌دهم کسی به شما ملحق شود؛ امام فرمود: این‌ها از اول هم با ما بودند و الان به ما رسیده‌اند.

نافع بن هلال با ابی‌عبدالله (ع) آمد و این همان کسی است که دو سه مرتبه آب آورده است.

حتی بعضی‌ها گفته‌اند: شب عاشورا هم موفق شد یک مقدار آب برای خیمه‌های ابی‌عبدالله (ع) بیاورد. منتها تشنگی روز عاشورا خیلی شدید بوده است.

شب عاشورا وقتی ابی‌عبدالله (ع) سخنرانی مفصلی کرد، فرمود: فردا همه شهید می‌شوید هرکسی هم می‌خواهد، می‌تواند برود. هرکسی یک چیزی گفت. نافع گفت:

«وَاللهَ مَا کَرِهْنَا لِقَاءَ رَبِّنَا»؛
به خدا قسم ما از مرگ نمی‌ترسیم.

کسی که از مرگ نترسد هیچ تهدیدی برای او کارساز نیست. اصحاب امام حسین (ع) جان‌باخته بودند و جانشان را کنار گذاشته بودند؛ فقط فکر می‌کردند چقدر بیشتر می‌شود از دشمنان را کشت و از امام حسین (ع) دفاع کرد.

بعد گفت: یابن رسول الله!
«اِنَّا عَلَى نِیاتِنَا وَ بَصَائِرِنَا»؛
ما با آگاهی آمدیم و نیتمان هم خدایی است.

هرچیزی که با آگاهی باشد، محکم و استوار است. شما اگر دین را با آگاهی پذیرفتید و نماز را با فهم خواندید و عزاداری با شعور و فهم انجام دادید، هر چقدر هم علیه امام حسین (ع) و دین تبلیغ کنند، از دست نمی‌رود، چون محکم است. لذا دینتان را از روی جهل نپذیرید.

و بعد فرمود:
«نُوَالِى مَنْ وَالاکَ وَ نُعَادِی مَنْ عَادَاک»؛

تولی و تبری داریم هرکسی با شماست دوستش هستیم و هرکسی هم دشمن شماست با او تعارف نداریم. و این را هم اثبات کرد.

شعارهای عاشورایی؛ رجز نافع بن هلال و موضوع محبت اهل‌بیت (علیه السلام)


اقدامات نافع بن هلال در روز عاشورا

یک جوانی روز عاشورا به نام عمرو بن قرظه شهید شد. برادرش به نام علی بن قرظه در سپاه عمر بن سعد بود. او به امام حسین (ع) اعتراض کرد و گفت: «أضْلَلتَ أخی»؛ برادرم را گمراه کردی.

آقا فرمود: که برادرت هدایت شد و تو گمراه هستی. گفت: من کاری با این کارها ندارم؛ نمی‌میرم تا شما را بکشم. نافع ایستاده بود، شمشیر کشید و حمله کرد و با یک ضربه او را به درک واصل کرد و همان‌جا این برادر هم کشته شد.

نافع بن هلال دوازده تیر داشت و دوازده نفر را هم با آن کشت. وقتی دیگر تیرهایش تمام شد با شمشیر آمد؛ خیلی را کشت و مجروح کرد ولی از پشت‌سر جفت بازوهایش را شکستند و شمشیر و سپرش افتاد؛ و او را از پشت دستگیر کردند. شمر گفت: او را نکشید من او را نزد عمر بن سعد ببرم. چون عمر بن سعد خیلی ناراحت شد که دوازده نفر از آدم‌های به نام لشکرش را نافع کشته بود.

  او را نزد عمر بن سعد خبیث آوردند. رو به عمر بن سعد کرد و گفت: اولاً دوازده نفر از لشکریان تو را با تیر کشتم، آمار آنهایی را هم که با شمشیر کشتم و مجروح کردم ندارم. حالا هم بازوهایم شکسته است و الّا شما نمی‌توانستید من را دستگیر کنید.

عمر بن سعد به شمر گفت: تو او را بکش. شمر وقتی شمشیرش را بلند کرد، نافع گفت:

«الْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِی جَعَلَ مَنَایانَا عَلَى یدَی شِرَارِ خَلْقِهِ»؛
 خدا را شکر می‌کنم که بدترین آدم روی زمین دارد من را می‌کشد.
 
رجز نافع بن هلال
نافع به میدان آمد و دو بیت رجز خواند که در یک بیت خودش را و در بیت دیگر مذهبش را معرفی کرد:

أَنَا الْغُلاَمُ الْیمَنِی الْبَجَلِی
دِینِی عَلَى دِینِ حُسَینِ بْنِ عَلِی
أَضْرِبُکُمْ ضَرْبَ غُلاَمٍ بَطَلٍ
وَ یخْتِمُ اَللَّهُ بِخَیرٍ عَمَلِی

پیامی که این رجز دارد یعنی دین دو رکن دارد: تَوَلّی و تَبَرّی.

ما باید سه چیز را دوست داشته باشیم: ۱- اعتقادات و اندیشه، ۲- شخصیت‌هایی که آن اندیشه را آورده‌اند، ۳- عملکرد و رفتاری که آنها داشته‌اند.
 شخصی به علامه امینی گفت: ما خدا و پیامبر (ص) را قبول داریم، ائمه (ع) را هم قبول داریم و همه را دوست داریم اما اگر ابوالفضل‌العباس (ع) را دوست نداشته باشیم اشکال دارد؟
ایشان خیلی ناراحت شد، گفت: ابوالفضل‌العباس که سهل است اگر منِ امینی را هم قبول نداشته باشی، دینت خراب است؛ چون من هم دارم اسلام را ترویج می‌کنم.

شعارهای عاشورایی؛ رجز نافع بن هلال و موضوع محبت اهل‌بیت (علیه السلام)
 

دعای امام سجاد (ع)

امام سجاد (ع) می‌گوید: خدایا! سه چیز به من بده:
1. «أَسْأَلُکَ حُبَّکَ»؛ این که تو را دوست داشته باشم؛
۲. «وَ حُبَّ مَنْ یحِبُّکَ»؛ حبّ آنهایی که تو را دوست دارند؛
3. «وَ حُبَّ کُلِّ عَمَلٍ یوصِلُنِی إِلَى قُرْبِکَ»؛ آن کارهایی که تو دوست داری و باعث می‌شود نزد تو محبوب شوم، آنها را هم دوست داشته باشم؛ یعنی اعتقاد به اندیشه صحیح، شخصیت‌ها و عمل.
 

داستان

در زمان امام عسکری (ع) دزدی را گرفتند که آمده بود از صرافی دزدی کند. مأموران حکومت عباسی تا او را دستگیر کردند، گفت: من از شیعیان امام عسکری (ع) هستم. گفتند: به احترام امام عسکری (ع) تو را خدمت آقا می‌بریم.
امام عسکری (ع) فرمود:
«شِیعَتُنَا هُمُ اَلَّذِینَ یتَّبِعُونَ آثَارَنَا وَ یطِیعُونَنَا فِی جَمِیعِ أَوَامِرِنَا فَأُولَئِکَ شِیعَتِنَا»؛
شیعه ما کسی است که حرف ما را گوش می‌دهد و به عمل ما متعبد است.
«وَ مَنْ خَالَفَنَا فِی کَثِیرٍ مِمَّا فَرَضَهُ اَللَّهُ فَلَیسَ مِنْ شِیعَتِنَا»؛
و کسی که واجب خدا را زیر پا بگذارد و حرام خدا را زیر پا بگذارد شیعه ما نیست.
 
پیام رجز نافع، حب و بغض است؛ یعنی معلوم کنید از چه کسی خوشتان می‌آید و از چه کسی بدتان می‌آید. اولین کلمه‌ای را که پیامبر (ص) تعلیم داد در آن تولی و تبری است. «فَمَن یکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیؤْمِن بِاللَّهِ»؛ این مهم است.
 

محشور شدن با محبوب

وجود مقدس پیامبر گرامی‌اسلام (ص) نشسته بود شخصی وارد شد. گفت: یا رسول‌الله! «مَتَى اَلسَّاعَةُ»؛ چه زمانی قیامت می‌شود؟!

پیامبر (ص) فرمود: چه چیزی برای قیامت آماده کردی که سؤال می‌کنی؟ گفت: هیچ. من یک نمازی خواندم و روزه‌ای گرفتم اما مستحبات و اعمال فراوانی داشته باشم، ندارم. یک مسلمان حداقلی هستم ولی یک ویژگی دارم و آن این که شما را خیلی دوست دارم و قلبم پر از محبت شماست.

پیامبر (ص) فرمود:
«أَنْتَ مَعَ مَنْ أَحْبَبْتَ»
تو با کسی هستی که دوستش داری.

هرکسی هرچیزی را دوست دارد با آن محشور می‌شود.

پیام رجز نافع بن هلال تولی و تبری است.
 

ویژگی‌های محبان اهل‌بیت (ع)

امام صادق (ع) فرمود: محبین ما سه دسته هستند:
1. «طَبَقَةٌ أَحَبُّونَا فِی الْعَلاَنِیةِ وَ لَمْ یحِبُّونَا فِی اَلسِّرِّ»؛ دسته اول آشکارا و در حضور ما را دوست دارند اما در سرّ و خفاء محب ما نیستند.

اسلام دین فصلی نیست. محبت، تبعیضی نیست، مهم این است که در خفاء هم محبت باشد. اگر یک عده‌ای این‌طور شدند محبّ ضعیف هستند.

۲. «طَبَقَةٌ یحِبُّونَا فِی اَلسِّرِّ وَ لَمْ یحِبُّونَا فِی الْعَلاَنِیةِ»؛ دسته دوم در خفاء ما را دوست دارند و نماز شب می‌خوانند و دنبال گناه و معصیت نمی‌روند؛ ولی به مجلس امام حسین (ع) نمی‌آیند و می‌گویند: محبت قلبی است.

یعنی در حضور و اجتماع خوب نیستند؛ اما در سرّ ایمان را می‌خواهند. این هم کامل نیست بالاخره حفظ شعائر هم لازم است.

زراره از امام باقر (ع) پرسید: شخصی کارهایی در حضور مردم انجام می‌دهد و خوشحال می‌شود. این ریا است؟ آقا فرمود: نه.

اسحاق بن عمار پولدار بود و صدقه می‌داد. آمد انفاق آشکار را تعطیل کرد. مخفیانه یک منشی استخدام کرد به فقرا کمک کند. در درب خانه‌اش دربانی گذاشت تا فقرای شیعه را از در خانه او دور کند.

بعد از مدتی امام صادق (ع) او را در مکه دید و فرمود: چرا این کار را کردی؟ گفت: از شهرت و ریا می‌ترسم. فرمود: نمی‌دانی وقتی دو نفر یکدیگر را ملاقات می‌کنند، خداوند صد رحمت بر آنان فرود می‌فرستد.

لذا قرآن می‌فرماید: مخفی و آشکار انفاق می‌کنند.

3. «وَ طَبَقَةٌ یحِبُّونَا فِی اَلسِّرِّ وَ الْعَلاَنِیة»؛ دسته سوم کسانی هستند که هم آشکار و هم در خفاء ما را دوست دارند. این‌ها نزد خدا اعظم و والا هستند و تعدادشان هم کم است.

آن‌هایی که می‌خواهید با امام صادق (ع) باشید و با امام صادق (ع) محشور شوید جزو دسته سوم باشید؛ چون دسته سوم بهترین هستند.

پینوشت:
توبه، ۱۱۹.
تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۰۴؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۵۵۳؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۷۳.
الاخبار الطوال، ص۲۵۵؛ بغیة الطالب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۲۶۲۷.
اللهوف، ص۸۰؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۸۱؛ عوالم العلوم والمعارف، ج۱۷، ص۲۳۲.
تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۳۴؛ أنساب الاشراف، ج۳، ص۳۹۹؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۵۶۵.
تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۴۱؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۵۶۸؛ البدایة والنهایة، ج۸، ص۱۸۴.
المناقب، ج۴، ص۱۰۴.
بحارالانوار، ج۹1، ص۱۴۹.
الخرائج، ج۲، ص۶۸۴؛ الدرالنظیم، ص۷۴۳.
بقره، ۲۵6.
«عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ: أَنَّ رَجُلاً سَأَلَ اَلنَّبِیَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَتَى اَلسَّاعَةُ یَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ فَقَالَ مَا أَعْدَدْتَ لَهَا قَالَ مَا أَعْدَدْتَ لَهَا مِنْ کَثِیرِ صَلاَةٍ وَ لاَ صِیَامٍ وَ لاَ صَدَقَةٍ لَکِنْ أُحِبُّ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ قَالَ أَنْتَ مَعَ مَنْ أَحْبَبْتَ» (عمدة عیون صحاح الاخبار فی مناقب أمام الأبرار، ص۲۷۹).
برای مطالعه بیشتر در رابطه با این حدیث به ذیل عنوان ولایت مداری مراجعه شود.
«عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ اَلرَّجُلِ یَعْمَلُ اَلشَّیْءَ مِنَ اَلْخَیْرِ فَیَرَاهُ إِنْسَانٌ فَیَسُرُّهُ ذَلِکَ قَالَ لاَ بَأْسَ مَا مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ وَ هُوَ یُحِبُّ أَنْ یَظْهَرَ لَهُ فِی اَلنَّاسِ اَلْخَیْرُ إِذَا لَمْ یَکُنْ صَنَعَ ذَلِکَ لِذَلِکَ» (الکافی، ج۲، ص۲۹۷؛ وسائل الشیعه، ج۱، ص۷5؛ بحارالانوار، ج، ص۲۹4).
«عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: لَمَّا کَثُرَ مَالِی أَجْلَسْتُ عَلَى بَابِی بَوَّاباً یَرُدُّ عَنِّی فُقَرَاءَ اَلشِّیعَةِ فَخَرَجْتُ إِلَى مَکَّةَ فِی تِلْکَ اَلسَّنَةِ فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَسَلَّمْتُ عَلَیْهِ فَرَدَّ عَلَیَّ بِوَجْهٍ قَاطِبٍ مُزَوِّراً فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا اَلَّذِی غَیَّرَ لِی حَالِی عِنْدَکَ قَالَ اَلَّذِی غَیَّرَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ - قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ اَللَّهِ إِنِّی لَأَعْلَمُ أَنَّهُمْ عَلَى دِینِ اَللَّهِ وَ لَکِنِّی خَشِیْتُ اَلشُّهْرَةَ عَلَى نَفْسِی قَالَ یَا إِسْحَاقُ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ اَلْمُؤْمِنَیْنَ إِذَا اِلْتَقَیَا فَتَصَافَحَا - أَنْزَلَ اَللَّهُ بَیْنَهُمَا مِائَةَ رَحْمَةٍ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ مِنْهَا لِأَشَدِّهِمَا حُبّاً لِصَاحِبِهِ فَإِذَا اِعْتَنَقَا غَمَرَتْهُمَا اَلرَّحْمَةُ» (مشکاة الانوار، ص۱۰۳؛ بحارالانوار، ج۵، ص۳۲۳).
بقره، ۲۷۱.
تحف العقول، ص۳۲۵؛ بحارالانوار، ج۶۵، ص۲۷۵.

پی‌نوشت: برگرفته از کتاب سخن آرای 1 (سیری در رجزها و شعارهای عاشوراییان در سخنرانی های استاد دکتر رفیعی)


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.