حقوق بشردوستانه در آموزه مهدويت (2)

بايد گفت: مجموعه قواعد حقوق بشردوستانه به طور جدي تلاش مي‌کند از مردمي كه در جنگ شركت نداشته‌ يا از آن دست كشيده‌اند، حمايت به عمل آورد؛ كساني مانند غير نظاميان، زخمي‌ها، بيماران، اسيران جنگي، كشتي شكستگان و امدادگران پزشكي و مذهبي. نيز حمايت از بيمارستان‌ها، آمبولانس‌هاي امداد و اماكن فرهنگي را هم در دستور كار خود دارد.
يکشنبه، 30 خرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حقوق بشردوستانه در آموزه مهدويت (2)
حقوق بشردوستانه در آموزه مهدويت (2)
حقوق بشردوستانه در آموزه مهدويت (2)

نويسنده:حجت الاسلام محمدعلي ابراهيمي




اهداف و الزامات حقوق بشر‌دوستانه

بايد گفت: مجموعه قواعد حقوق بشردوستانه به طور جدي تلاش مي‌کند از مردمي كه در جنگ شركت نداشته‌ يا از آن دست كشيده‌اند، حمايت به عمل آورد؛ كساني مانند غير نظاميان، زخمي‌ها، بيماران، اسيران جنگي، كشتي شكستگان و امدادگران پزشكي و مذهبي. نيز حمايت از بيمارستان‌ها، آمبولانس‌هاي امداد و اماكن فرهنگي را هم در دستور كار خود دارد.
به دلايل زير، پيروي از حقوق مخاصمات مسلحانه ضرورت دارد:
أ: اين حقوق براي دولت‌ها و اشخاصي حقيقي که در قلمرو آن‌ها حضور دارند، الزام آور است. حقوق عرفي، مشتمل بر معيارهاي معيني است که رعايت آن براي کليه دولت‌ها اجباري است و حقوق قراردادي براي دولت‌هاي عضو آن معاهدات، لازم الاتباع است. در هر صورت، اين مقررات دربارة افراد ساکن در سرزمين دولت‌هاي مذکور نيز اعمال مي‌شود.
ب: نقض فاحش حقوق مخاصمات مسلحانه به منزلة يک جنايت جنگي تلقي شده و در محاکم داخلي يا دادگاه‌ كيفري بين‌المللي قابل تعقيب جزايي مي‌باشد.
ج: تبعيت از اين حقوق، پيامدهاي زير را در پي خواهد داشت:
1. رفتار حرفه‌اي اعضاي نيروهاي مسلح را مورد تأکيد قرار مي‌دهد.
2. روحية خوب و انضباط را افزايش مي‌دهد.
3. حمايت از سکنة غير نظامي در منازل آنان و همچنين در صحنة عمليات را تضمين مي‌کند.
4. رفتار متقابل را در قبال مجروحان، بيماران و اسيران جنگي، امکان پذير مي‌سازد.
5. امکان بازگشت صلح را بهبود مي‌بخشد و عناد ورزي را کاهش مي‌دهد، بدون آن‌که به بي‌ثباتي اوضاع بينجامد.
6. تضمين خواهد کرد که اقدامات نظامي صرفاً بر شکست نيروهاي نظامي دشمن متمرکز باشد.[10]

اهميت و ضمانت اجراي حقوق بشردوستانه

حقوق بشردوستانه بين‌المللي نزد جامعه جهاني بسيار مهم تلقي شده است. به دليل اين که هيچ معاهده بين‌المللي به اندازه تصويب کنوانسيون‌ها و پروتکل دوگانه آن، مورد توجه دولت‌ها واقع نشده است. استقبال وسيع کشورها و اشتياق به امضاي اين معاهدات، بهترين دليل اهميت و اعتبار آن خواهد بود. پس از اجرايي شدن مقررات مربوط به حقوق بشردوستانه بين‌المللي، جهان، شاهد تأثير‌گذاري و موفقيت اين معاهدات بوده و حتي در برخي مناطق که درگيري بين‌المللي يا داخلي پيش آمده، واکنش سريع کشورها را در پي‌داشته است؛ مانند حمله عراق به كويت و درگيري‌هاي داخلي زمان حكومت طالبان در افغانستان.
تفکر صلح جهاني که اکنون در قالب جهاني شدن (نه جهاني سازي اقتصادي) دنبال مي‌شود، ميان ملت‌ها ريشه فلسفي، اعتقادي و فرهنگي دارد و شايد باور روشنفکران و فرهيختگان جهان اين باشد که در چارچوب حقوق بشردوستانه بين‌المللي، رسيدن به آرمانشهر بشري ممکن باشد؛ بنابراين، اگر ما از حقوق بشردوستانه بين‌المللي چنين برداشتي به عمل آوريم، اميدواري به آيندة مطلوب زياد خواهد بود؛ همان طور که خود واضعان حقوق بشردوستانه نيز به اين امر توجه داشته و الزاماتي را براي تضمين اين بخش از حقوق بين‌الملل در نظر گرفته‌اند که شامل موارد زير مي‌شود:
ـ دولت‌ها تعهد دارند با جرايم جنگي و موارد نقض فاحش برخورد کنند.
ـ دولت‌ها ملزم هستند از طريق فرماندهان ارشد خود، تضمين کنند که مقررات مفصلي براي اجراي کنوانسيون ژنو در بارة افراد مجروح وضع شود. حتي مواردي که در کنوانسيون‌ها پيش بيني نشده هم مورد توجه آنان باشد. و افراد براساس اصول کلي مندرج در کنوانسيون‌ها هدايت شوند. ـ دولت‌ها وظيفه دارند متن کنوانسيون‌ها و پروتکل‌هاي ژنو را در وسيع‌‌ترين سطح ممکن در زمان صلح و نيز در زمان جنگ منتشر كنند؛ به گونه‌اي که همة مردم بتوانند از آن‌ها مطلع شوند.
ـ دولت‌ها متعهد هستند کنوانسيون‌هاي ژنو را به اعضاي نيروهاي مسلح خود به ويژه پرسنل پزشکي، روحانيان و افراد مسؤول امور اسراي جنگي بياموزند. همچنين کليه مقامات نظامي، کشوري و مسوؤلان اجرايي را موظف مي‌كند که با متن آن‌ آشنايي داشته باشند.
ـ دولت‌ها ملزم هستند با ياري جمعيت‌هاي صليب سرخ يا هلال احمر ملي، افراد واجد شرايطي را براي کمک به اجراي کنوانسيون‌ها و پروتکل‌هاي ژنو با تأکيد ويژه بر فعاليت کشور حامي‌، آموزش دهند.[11]
تمام اين آينده‌ نگري‌ها، براي اين صورت گرفته است که پايه‌هاي اصلي حقوق بشردوستانه محکم شود و تخلف از مقررات آن، به آساني امکان پذير نباشد؛ حتي کشورهاي نيرومند هم نتوانند بدون مسؤوليت و محکوميت از بار آن، شانه خالي کرده و از کنار آن به راحتي بگذرند.

آموزه مهدويت

از نظر واژه نگاران و اصطلاح شناسان، کلمه «آموزه» گاهي به معناي اعتقاد داشتن به يك حقيقت، و زماني هم به معناي تعليم و آيين مي‌آيد و در هر دو صورت مترادف با واژة «دکترين»[12] مي‌باشد. اين واژه، در معناي اول خود، داراي ساختار فلسفي و حكمت نظري است و در معناي دوم، جنبه كاربردي و حكمت عملي آن، افزون به نظر مي‌آيد.[13] همچنين اين كلمه در علوم مختلف به كار گرفته شده و معاني جداگانه‌اي از آن اراده مي‌گردد. در علوم سياسي، به معناي طرح است كه در قالب دكترين تبلور مي‌يابد (مانند دكترين برژنف).[14] در علوم تجربي نيز به معناي نظريه مي‌آيد كه روند ثبوتي خود را طي مي‌كند و به مرحله اثبات نرسيده است. و از نظر اديان و مذاهب به معناي آموزه‌هاي مذهبي و كلامي بوده و كاربرد تعليمي دارد (حكمت عملي در مقابل حكمت نظري).[15]
بعضي از مؤلفه‌هاي ديني داراي محوريت هستند كه از آن‌ها به آموزه‌هاي اعتقادي تعبير مي‌شود.‌ از اعتقاداتي كه در اسلام، از منزلت و مقام اصيل برخوردار است، نظريه مهدويت مي‌باشد كه قابليت انطباق با نظريه «موعود يا منجي گرايي»، «نجات يا رستگاري» و «هزاره گرايي» را در ديگر اديان دارد؛[16] بنابراين، منظور از آموزه مهدويت، مجموعه آموزش‌هايي است که به گرد محور مهدويت مي‌چرخد و در منابع اصلي اعتقادي مسلمانان (قرآن و روايات) بيان شده و بر محوريت تفکر مهدي‌گرايي قابل تبيين مي‌باشد؛ براي نمونه قرآن کريم مي‌فرمايد: «ما مي‏خواهيم بر مستضعفان زمين منّت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روي زمين قرار دهيم».[17] در روايات فراوان از رسول اکرم صلي الله عليه و آله نقل شده است که فرمود: «روزها و شب‌ها نگذرد )و دنيا پايان نپذيرد( تا اين‌كه خداوند، مردي از خاندان مرا برانگيزد كه همنام من است، و زمين را پر از عدل و داد كند؛ همان‌گونه پر از ظلم و ستم شده باشد».[18]
اگر براي چنين نظريه‌هايي که در منابع ديني اسلام وارد شده است، محملي يافت نشود، لغو بودن لازم مي‌آيد و چون خلف وعده از حکمت حکيم، عقلاً به دور است لازم است در تبيين آن، براساس اصول کلي و باورهاي ديني به عنوان راهكار عملي براي تمام اعصار و جوامع اهتمام شود، تا اگر حرفي براي گفتن باشد، در اين ظرفيت براي جهانيان عرضه گردد؛ نه اين كه فقط براي مقطع پس از پيروزي منجي باشد، تا اين اشكال پيش آيد كه در آن زمان جنگي نيست تا حقوق بشردوستانه موضوعيت پيدا كند. به هرحال حقوق بشردوستانه در پيش از ظهور و نيز هنگام ظهور، موضوعيت؛ دارد، به اين دليل كه در اين دو ظرف زماني، جنگ اتفاق مي‌افتد؛ بنابراين، منظور از كارايي آموزه‌ مهدويت، خصوص هنگامه ظهور نمي‌باشد؛ بلكه تأثير فراتر از آن، يعني قبل از ظهور و در حين ظهور مورد نظر است.

معارف مهدويت

براي يافتن پاسخ سؤال مطرح شده در اين پژوهش، ناگزير از ارائه اجمالي معارف مهدويت هستيم تا امكان عرضه حقوق بشردوستانه بر آن فراهم شده و اثبات فرضيه تحقيق ممكن گردد. براساس منابع اصيل اسلامي، معارف مهدويت در بردارنده مطالب زير مي‌باشد:
بخشي از آموزه مهدويت، به اصل اعتقاد به منجي،‌ ضرورت طرح مباحث دربارة ‌آن و ظهور حضرت مهدي عليه السلام مربوط مي‌شود. نيز اعتقاد به اين كه چنين شخصي متولد شده و اكنون نيز زنده است و در امور زندگي شيعيان خود، تأثير‌گذار مي‌باشد. قسمت ديگر اين آموزه، در بردارنده انتظار موعود است كه در ادياني مانند يهوديت، مسيحيت، زرتشتيان، هندوئيسم، بوديسم و اسلام در باره آن نويد داده شده است. شيعه اماميه اعتقاد راسخ دارد كه شخص موعود، فرزند امام حسن عسكري عليه السلام است و ديگر ويژگي‌هاي آن امام همام از قبيل لقب، نام، طول عمر، خصوصيات جسماني و شمايل ظاهري آن را نيز برمي‌شمارند.
غيبت، بخش ديگر از معارف مهدويت را تشكيل مي‌دهد، كه در اين زمينه سخن بسيار است. متفكران تلاش دارند مفاهيم غيبت صغرا و كبرا، علل اصلي‌ و فوايد آن را بيان كرده و زندگي امام غايب،‌ اماكن منسوب به آن،‌ ارتباط با امام و وظايف منتظران را تبيين نمايند. نيابت از امام زمان عليه السلام، اوضاع جهان پيش از ظهور، نشانه‌ها، شرايط، و زمينه‌هاي ظهور هم بخش ديگر از آموزه مهدويت است كه دانستن آن، ضرورت مضاعف دارد.[19] مباحثي مانند رجعت، آگاهي از عصر ظهور، شناخت مدعيان دروغين و آسيب شناسي تفكر مهدويت را هم نمي‌توان از نظر دور داشت. همين طور اعتقاد به اين كه تفكر مهدويت، انديشه ايستا نيست و به دوره خاص مربوط نمي‌شود. ياران آن حضرت در طول تاريخ، افرادي هستند كه آمده و رفته‌اند و خواهند آمد. نفس زندگي امام مهدي عليه السلام در پشت پرده غيبت، تأثير‌گذار بوده و در عرصه حيات معتقدان خود نقش آفريني مي‌كند و اين، جزء لاينفك اين معارف مي‌باشد. نفس اين باور، نيرو بخش بوده و به پيروان خود انگيزه مي‌دهد كه زي انساني داشته، در پي‌كسب معرفت و معنويت باشند و در حيات مادي خود، نوع دوستي يا بشر دوستي را از ياد نبرند.
مبناي اين تفكر، خدا محوري است. انسان محوري و اصالت اومانيستي كه برخاسته از انديشه ليبراليسم است، نفي مي‌شود. انسانيت را در دايره توحيد، ارزش گذاري كرده و به انسان موحد، بها خواهد داد. حركت بر اساس عدالت،‌ آزادي، انديشه سالم و مثبت فكر كردن، از ديگر آموزه‌هاي معارف مهدويت است. نيز مي‌توان گفت: اين تفكر در پي‌گسترش وحدت ديني، مذهبي و اعتقادي است؛ ولي نه از طريق زور و قدرت نمايي، (دست كم در دوره قبل از ظهور) بلكه به وسيلة به كارگيري مجادله احسن و اقناع منكران آن.[20] در نهايت نيز ظهور منجي است كه با تشكيل حكومت بي‌بديل، صلح تمام عيار و امنيت كامل را در سطح جهان برقرار خواهد كرد.

پی نوشت ها :

[10]. آنتوني پ و راجرز پل مالرب، کميته ملي حقوق بشر دوستانه، قواعد کاربردي حقوق مخاصمات مسلحانه، تهران، اميركبير، 1382ش، ص 38.
[11]. همان، ص 315.
[12]. Doctrine.
[13]. علي آقا بخشي، فرهنگ علوم سياسي، تهران، چاپار، 1383ش ؟؟؟.
[14]. محمود طلوعي، فرهنگ جامع سياسي، تهران، علم، سوم، 1385ش، ص 509.
[15]. واژه آموزه، يك اصطلاح نو‌پيدا است و در فرهنگ كهن پارسي اثري از آن يافت نمي‌شود. در فرهنگ‌هاي نوين، كلمه دكترين و آموزه، مترادف هم دانسته و ترجمه شده و اين طور فهميده مي‌شود كه اين دو كلمه به‌يك معنا باشد. در عين حال، درباره آن، تفصيل قابل توجه انجام نگرفته و جاي بحث دارد. به ناچار با فقدان تفصيل در فرهنگ‌هاي معتبر، ناگزيريم از فرهنگ سياسي بهره ببريم، هرچند كه حقوق و علوم سياسي اخيراً از هم منفك شده و در سابق يك رشته را تشكيل مي‌دادند.
[16]. سيد رضي موسوي گيلاني، دكترين مهدويت، تهران، بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف، 1384ش، ‌ص61.
[17]. ]وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَي الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ[ قصص (28):‌5.
[18]. «لَنْ تَنْقَضِي الأَيامُ وَ اللَّيالِي حَتَّي يبْعَثَ اللَّهُ رَجُلا مِنْ أَهْلِ بَيتِي يوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِي يمْلَؤُهَا عَدْلا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»؛ نور الدين أبى بكر الهيثمى، بغية الباحث، بي‌جا، بي‌تا، دارالطلائع، باب 15، ح 789، ص 248؛ شيخ مفيد، الإفصاح في الإمامة، قم، انتشارات كنگره جهانى شيخ مفيد، قم، 1413ق، ص102.
[19]. محمد بن ابراهيم نعمانى، ‏الغيبة، تهران، صدوق، 1397ق، ‏باب 9، ص 140.
[20]. محدث اربلى، ‏كشف الغمة، تبريز، بني هاشمي، 1381ش، ج ‏2، ص 436.

منبع:www.entizar.ir
ادامه دارد...




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط