7 تیر 1389 / 15 رجب 1431 / 28 ژوئن 2010

1) 7 تيرماه سال 1287 هجري شمسي : قيام ستارخان سردار ملي عليه استبداد محمد عليشاه و خاندان سلطنتي آغاز شد . مردم تبريز در اين قيام شركت فعال داشتند و در كنار ستارخان مجاهدتهاي بسيار كردند . ستارخان همچنين رهبري مجاهديني را به عهده داشت كه با عين الدوله به مبارزه برخاسته بودند . وي در اين قيام عزم و ايمان بسيار از خود نشان داد و پس از فتح تهران و خلع يد محمد عليشاه با پيروزي وارد تهران شد و قواي استبدادي شاه قاجار را مضمحل نمود .
پنجشنبه، 3 تير 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
7 تیر 1389 / 15 رجب 1431 / 28 ژوئن 2010
7 تیر 1389 / 15 رجب 1431 / 28 ژوئن 2010
7 تیر 1389 / 15 رجب 1431 / 28 ژوئن 2010

7 تیر 1389 / 15 رجب 1431 / 28 ژوئن 2010 1) 7 تيرماه سال 1287 هجري شمسي : قيام ستارخان سردار ملي عليه استبداد محمد عليشاه و خاندان سلطنتي آغاز شد . مردم تبريز در اين قيام شركت فعال داشتند و در كنار ستارخان مجاهدتهاي بسيار كردند . ستارخان همچنين رهبري مجاهديني را به عهده داشت كه با عين الدوله به مبارزه برخاسته بودند . وي در اين قيام عزم و ايمان بسيار از خود نشان داد و پس از فتح تهران و خلع يد محمد عليشاه با پيروزي وارد تهران شد و قواي استبدادي شاه قاجار را مضمحل نمود .
7 تیر 1389 / 15 رجب 1431 / 28 ژوئن 2010 2) انفجار دفتر حزب جمهوري اسلامي و شهادت مظلومانه شهيد بهشتي و يارانش (1360ش): يك روز پس از سوء قصد به جان حضرت آيت‏اللَّه خامنه‏اي در ششم تيرماه 1360، در ساعت 20 و 30 دقيقه شامگاه روز يكشنبه هفتم تيرماه 1360، جلسه‏اي در سالن اجتماعات دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي واقع در سرچشمه تهران برگزار شد. بحث روز درباره تورم بود اما عده‏اي از اعضا خواستند كه درباره انتخابات رياست جمهوري نيز صحبت شود. شهيد بهشتي سخنانش را با اين جملات آغاز كرد: "ما بار ديگر نبايد اجازه دهيم استعمارگران براي ما مهره‏سازي كنند و سرنوشت مردم ما را به بازي بگيرند و..." اين آخرين كلمات آن بزرگوار بود كه از لبانِ حقگوي ايشان بيرون تراويد. ناگهان انفجاري مهيب روي داد و در كمتر از ثانيه‏اي، از سالن اجتماعات حزب جمهوري اسلامي جز تلي از خاك، چيزي نماند. فاجعه انفجار دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي در تهران و شهادت مظلومانه هفتاد و دو تن از برجستگان و نيروهاي لايق و كارآمد انقلاب و در رأس آنها شهيد مظلوم آيت‏اللَّه بهشتي از سوي سازمان جهنمي منافقين، عكس‏العمل استكبار جهاني و عوامل داخلي آنها در قِبال بركناري بني‏صدر خائن و حذف ضدانقلاب از صحنه سياسي كشور توسط مسؤولين نظام اسلامي بود. عوامل اين جنايت بزرگ معتقد بودند كه در اثر كشتار مسؤولان عالي‏رتبه، اوضاع كشور بهم مي‏ريزد و انقلاب اسلامي از بين خواهد رفت ولي به كوري چشم دشمن، انقلاب ما پايدارتر شد و هيچگونه تزلزلي در اركان نظام به وجود نيامد. در انفجار دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي علاوه بر آيت اللَّه دكتر بهشتي، تعداد زيادي از وزراي كابينه و نيز نمايندگان مجلس شوراي اسلامي به شهادت رسيدند. حضرت امام خميني(رحمة الله علیه) پس از اين حادثه فرمودند: "ملت ايران در اين واقعه، 72 نفر به عدد شهداي كربلا را از دست داد. بهشتي خار در چشم دشمنان اسلام بود".
3) عمليات ايذايي ظفر 3، در منطقه غرب كشور توسط ارتش (1364ش)
4) بمباران شيميايي سردشت توسط قواي بعث عراق (1366 ش): رژيم عراق كه از پيروزي در جبهه‏هاي جنگ عليه ايران نااميد شده بود ، تصور مي‏كرد با حملات شيميايي مي‏تواند خواسته‏هاي خود را بر ملت ايران تحميل نمايد. از اين‏رو در تاريخ 7 و 8 تيرماه 1366، هواپيماهاي بمب‏افكن عراقي با بمب‏هاي شيميايي به چهار نقطه پر ازدحام و متراكم جمعيتي شهر سردشت حمله كردند و زن و كودك و خُرد و كلانِ مردم بي‏گناه آن شهر و اطراف آن را آماج گازهاي كشنده و دهشتناك شيميايي قرار دادند. بمباران شيميايي شهر مرزي سردشت فجيع‏ترين و وحشتناك‏ترين تهاجم شيميايي بود كه آثار و پي‏آمدهاي منفي زيادي به بار آورد. جمهوري اسلامي ايران، اين تهاجم را غير انساني اعلام كرد و شهر سردشت را نخستين شهر قرباني جنگ افزارهاي شيميايي در جهان بعد از بمباران هسته‏اي هيروشيما ناميد. حمله شيميايي هواپيماهاي متجاوز رژيم بعث عراق به شهر سردشت در غرب ايران، به شهادت 110 نفر و مجروح شدن پنج هزار تن انجاميد. با كمال تاسف، هنوز هم تعدادي از مردم مقاوم و شريف شهرستان سردشت با آثار و پي‏آمدهاي اين بمباران دست به گريبان هستند و در رنج و درد به سر مي‏برند. به رغم ارتكاب اين جنايت هولناك، مجامع جهاني هيچ اقدامي در جلوگيري از ادامه تجاوز به عمل نياوردند، حتي آن رژيم خونخوار را هم ملامت نكردند و چون گذشته بي‏اعتنا از كنار اين حادثه گذشتند.
5) عمليات فتح 7 در حلبچه توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامي (1366 ش)
6) افتتاح دوازدهمين كنفرانس بين‏المللي وحدت اسلامي (1378 ش): همزمان با هفته وحدت، دوازدهمين كنفرانس وحدت اسلامي با عنوان اسلام و امت اسلامي در قرن آينده، در مركز همايش‏هاي بين المللي صدا و سيما در تهران برگزار شد. در اين كنفرانس كه به همت مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي برگزار گرديد، بيش از شصت نفر انديشمند خارجي از چهل كشور جهان و جمع كثيري از علما و انديشمندان حضور داشتند. شركت كنندگان در اين كنفرانس به بحث و بررسي پيرامون موضوعات تحولات دنياي اسلام در يكصد سال اخير، مشكلات دنياي اسلام در عصر حاضر و وظايف و مسؤوليت‏هاي امت اسلامي در آستانه قرن 21 پرداختند. ايجاد روابط صميمانه و برادرانه بين اهل سنت و شيعيان، شناخت متقابل علما و شخصيت‏هاي مذاهب از يكديگر، تلاش در جهت نزديك ساختن ديدگاه‏ها در موضوعات اخلاقي و دفاع عالمانه و منطقي از اصول وارزش‏هاي اسلام در برابر تبليغات مسموم جهاني، بررسي مشكلات سياسي و اجتماعي عام دنياي اسلام و اعلام مواضع مشترك درباره آن، آشنايي ميهمانان با دستاوردهاي علمي و عملي انقلاب و افكار و انديشه‏هاي امام خميني(ره) و تلاش در جهت غنا بخشيدن به ابعاد فكري حركت بيداري اسلام در سطح جهان از مهم‏ترين اهداف برگزاري اين كنفرانس بود.
7 تیر 1389 / 15 رجب 1431 / 28 ژوئن 2010 7) روز قوه قضاييه
8) آغاز نخستين مهاجرت مسلمانان مكه به حبشه(5 بعثت): در پي فشار طاقت فرساي مشركان قريش بر مسلمانان، پيامبر اكرم(ص) به تعدادي از پيروانِ خود دستور داد تا براي در امان ماندن از اذيت و آزار مشركين، به سرزمين حبشه مهاجرت كنند. جمعي از مسلمانان كه 11 مرد و 4 زن بودند به سرپرستي "عُثمان بنَ مظعون" به حبشه مهاجرت كردند و زمينه‏ساز مهاجرت بعدي مسلمانان به سرپرستي "جعفر بن ابيطالب(ع)" شدند. اين مهاجرت‏ها، طي ساليان متمادي، سبب نفوذ و گسترش دين اسلام در قاره‏ي آفريقا شد.
7 تیر 1389 / 15 رجب 1431 / 28 ژوئن 2010 9) تغيير قبله از بيت‏المقدس به سوي كعبه به قول مشهور(2 ق): پس از دستور واجب شدن نماز بر مسلمانان، پيروان اين آيين الهي، به طرف بيت‏المقدس، محلي كه مورد احترام اديان ديگر از قبيل يهوديت و مسيحيت بود، نماز مي‏خواندند. ولي پس از هجرت پيامبر اسلام به مدينه، يهوديان اين شهر، پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) را مورد طعنه قرار داده و از اين كه مسلمانان از قبله‏ي يهوديان براي نماز استفاده مي‏كنند، آنان را استهزاء مي‏كردند. سرانجام در حالي كه 17 ماه از ورود پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) به مدينه مي‏گذشت، به دستور خدا، كعبه، قبله‏ي مسلمانان گرديد. اين دستور در حالي كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نماز ظهر را در مسجد بني‏سَلَمه اقامه مي‏كرد از جانب خداوند صادر شد. پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) در حالِ نماز، روي به مسجدالحرام كرد و دو ركعت پاياني نماز ظهر را به سوي كعبه خواند و به همين دليل اين مسجد در تاريخ اسلام به "ذوالقبلَتَين" معروف شده است.
7 تیر 1389 / 15 رجب 1431 / 28 ژوئن 2010 10) وفات عقيله‏ي بني هاشم، ام المصائب "حضرت زينب كبري"(سلام الله عليها) (62 ق) : حضرت زينب(سلام الله عليها) پس از بازگشت از شام و رجعت به مدينه، همواره در مجالس خود از راه امام حسين(علیه السلام) و مصايب عاشورا سخن مي‏راند و مردم را عليه حكومت جور تحريك مي‏كرد. كم كم كار به جايي رسيد كه اقامت آن حضرت در مدينه با مخالفت والي شهر روبرو گرديد و ايشان عازم شام شد. سرانجام آن حضرت در سن 56 سالگي به سراي باقي شتافت. محل دفن آن بانوي مجلله مورد اختلاف است و برخي شام، مدينه وعده‏اي مدفن ايشان را در سرزمين مصر مي‏دانند.
7 تیر 1389 / 15 رجب 1431 / 28 ژوئن 2010 11) انتخاب اصفهان به پايتختي دولت پادشاهي صفوي توسط "شاه‏عباس‏اول" (1006 ق): تا سال 1006 ق، قزوين پايتخت حكومت صفويه بود ولي در اين روز شاه عباس صفوي، اصفهان را مركز حكومت خود قرار داد و تلاش فراواني در آباد سازي اين شهر صورت داد. اصفهان تا پايان حكومت صفوي جزو آبادترين شهرهاي ايران بود.
7 تیر 1389 / 15 رجب 1431 / 28 ژوئن 2010 12) اعمال ام‏داوود در آخرين روز از ايام اعتكاف
13) 28 ژوئن سال 1778ميلادي : معاهده تاريخي برلين در پايان كنگره‏اي به همين نام ميان نمايندگان روسيه ، آلمان ، فرانسه ، انگليس و اتريش به امضاء رسيد . كنگره برلين به خواست بسيمارك صدر اعظم وقت آلمان تشكيل شد و نتايج قابل ملاحظه‏اي براي آن كشور بدنبال داشت . با اين معاهده به قدرت سياسي و نظامي آلمان به اوج خود رسيد . همچنين تأثير اين معاهده در جنگهاي جهاني اول و دوم بسيار عميق و در خور توجه داشت .
7 تیر 1389 / 15 رجب 1431 / 28 ژوئن 2010 14) 28 ژوئن سال 1824ميلادي : پرو به استقلال رسيد . اين سرزمين از اوايل قرن شانزدهم ميلادي به تصرف اسپانيا درآمد و تا سال 1821ميلادي بخشي از امپراتوري اسپانيا بود . استعمارگران اسپانيايي استثمار مردم پرو و غارت منابع طبيعي اين سرزمين را تا يك قرن بعد ادامه دادند و همين امر انقلاب آزاديخواهانه مردم پرو را شدت بخشيد . سرانجام در جريان مبارزات خوزه سان مارتين و سيمون بوليوار رهبران جنبش هاي انقلابي آمريكاي جنوبي ، پرو مستقل و از حكومت جمهوري برخوردار شد . اين كشور با مساحتي حدود يك ميليون و سيصد هزار كيلومتر مربع در آمريكاي جنوبي واقع و با اكوادور ، كلمبيا ، برزيل ، شيلي و بوليوي هم مرز است .
7 تیر 1389 / 15 رجب 1431 / 28 ژوئن 2010 15) تولد "ژان ژاك‏روسو" متفكر، نظريه‏پرداز و فيلسوف بزرگ فرانسوي (1712م) : ژان ژاك روسو فيلسوف و نويسنده بزرگ فرانسوي - سوئيسي در 28 ژوئن 1712م در ژنو پايتخت سوئيس به دنيا آمد و در روزهاي آغازين زندگي، مادرش را از دست داد. روسو تحت سرپرستي پدر، موفق به تحصيل نشد. اما مطالعه را فراموش نكرد. وي تا شانزده سالگي به همين منوال گذراند تا اين كه به جهانگردي روي آورد. در اين مدت او براي گذراندن زندگي به خدمتكاري و پست‏ترين خدمات اشتغال جست تا اين كه ساكن پاريس شد. روسو پس از آنكه زني دون پايه و بي‏سواد را به همسري گرفت، صاحب پنج فرزند شد اما به پرورش و تربيت هيچ يك از اين فرزندان نپرداخت و به محض آنكه متولد شدند، آنها را به پرورشگاه كودكان سِر راهي سپرد. روسو تقريباً چهل ساله بود كه قدم در ماجراي فلسفه گذاشت و رساله‏هايى در اين زمينه نگاشت. وي پس از آنكه از جانب دولت فرانسه بي‏عدالتي‏ها را مشاهده كرد، بر آن گشت كه تمام توان خود را صرف واژگون ساختن حكومت فرانسه، و همه حكومت‏هايى كه بدون رضايت رعايا فرمان مي‏راندند، كُنَد. وي انسان را طبيعتاً خوب مي‏دانست و مي‏گفت اين تنها سازمان‏ها و تشكيلات است كه او را بد مي‏سازد. روسو اعلام داشت كه بدترين تشكيلات ما، مالكيت خصوصي است. نخستين انساني كه قطعه زميني را محصور ساخت و با خود انديشيد كه اين زمينْ متعلق به من است، مؤسس واقعي حكومت ظلم و جور بود. سرانجام، روسو نتيجه مي‏گيرد: تنها راه درمان اين مصيبت آن است كه تمدن را كنار بگذاريم و به طبيعت بازگرديم، زيرا همه مردم در حالت طبيعي خود، خوب هستند. انسان وحشي براي خوشبختي به چيزي جز غذا احتياج ندارد، وقتي كه سير شد، با طبيعت و با همه همنوعانش در دوستي و صلح و صفاست. انتشار افكار روسو، او را به شهرت رساند، با اين حال، مشاجرات فراواني را نيز برانگيخت. روسو معتقد بود كه فرهنگ و تمدن، مايه شر و ظلم و فساد است و بسط تمدن موجب عدم تساوي مي‏گردد. روسو خواهان برافكندن نظام پليد و ايجاد دنيايى بهتر براي نسلي خوش‏بخت‏تر بود. او خصوصيات اين دنياي خيالي را در كتاب‏هايى چند از جمله هلوئيز جديد و قرارداد اجتماعي نگاشت كه از محرك‏هاي انقلاب كبير فرانسه شدند و بيش از يك قرن، سرمشق انديشه فلسفي و كارهاي سياسي بودند. روسو با هر نوع حكومت زور مخالف بود و هر اقدامي در جهت تحميل اراده بر ديگران را ناپسند مي‏دانست. هم‏چنين با اينكه روسو، خود فرزندانش را به پرورشگاه سپرد و از تربيت آنها، شانه خالي كرد، با اين حال به تربيت كودكان و جوانان، توجهي خاص داشته و كتابي مخصوص در تربيت با نام اِميلْ نگاشته است كه موجب تحول عظيمي در فرهنگ جهان شد. او در اين كتاب داستانْ مانند، اصول و قواعد تربيت را عنوان نموده و قوانين پرورش را مطرح ساخته است. او معتقد بود كه بايد در تربيت كودكان و جوانان، تا جايى كه ممكن است، قيد و بند را كنار گذاشت و آنان را به حالت طبيعي و آزادي پرورش داد تا با تكيه بر فطرت سليم خود، به خوبي تربيت يابند. روسو هم‏چنين همانند ديگر حكيمان قرن هجدهم، با مسيحيت و آداب ديني كه كشيشان مقرر داشته‏اند مخالفت مي‏ورزيد. علاوه بر كتاب اميل، از روسو آثار متعددي بر جاي مانده كه اعترافات در 12 جلد، تفكرات تنهايى و بحث‏هايى درباره علم و هنر و... از آن جمله‏اند و در حدود ده اثر از روسو نيز به فارسي ترجمه شده‏اند. روسو نويسنده‏اي بود با روحي بسيار نيرومند، شاعري پرهيجان و عاشق طبيعت و نقاش عواطف و احساسات كه بر ادبيات اروپايى، تاثير قابل ملاحظه‏اي برجاي گذاشت. انديشه‏هاي سياسي او سال‏ها پس از مرگش مورد توجه قرار گرفت. روسو زيبايى كوهستان و جاذبه زندگي خانواده و خلوص و سادگي آداب و رسوم را در آثار خود آشكار ساخت و حق عشق را چنانكه بايد، ادا كرد. شيوه نثر روسو به نثر فرانسه استحكام و اصالت بخشيد. به طوري كه گفته‏اند با روسو، دنياي جديد آغاز شد. به طور كلي روزگار ژان ژاك روسو، همه به دربدري و بي‏خانماني گذشت. تندمزاجي، غرور و خودپسندي بسيار و سوء ظن شديدي داشت ولي در عين حال حساس، باذوق و صاحب قلم بود. گفته هايش غالباً با عقايد متعارف و احكام ظاهر عقل مخالفت دارد اما با بلاغت تمام و حرارت مفرط، مقرون است. سال‏هاي پاياني عمر ژان‏ژاك روسو، در نتيجه صدماتي كه كشيد، در عدم تعادل روحي و سوءظن شديد گذشت تا اينكه سرانجام در دوم ژوئيه 1778م، يك سال قبل از انقلاب كبير فرانسه در 66 سالگي درگذشت. با اين حال آثار وي تأثيري عظيم در مردمان زمان خود گذاشت و از عوامل بزرگ شكل‏دهي انقلاب فرانسه محسوب مي‏شوند تا جايي كه روسو را پيامبر انقلاب فرانسه مي‏خواندند.
7 تیر 1389 / 15 رجب 1431 / 28 ژوئن 2010 16) تولد دكتر "آلِكْسيسْ كارل" جراح و زيست‏شناس فرانسوي (1873م) (ر.ك: 5 نوامبر)
17) ترور ولي‏عهد اتريش - مجارستان در سارايوو و ايجاد بهانه براي شروع جنگ جهاني اول (1914م): از نيمه دوم قرن نوزدهم، اگرچه جنگ‏هاي پراكنده‏اي در سطح جهان ميان كشورهاي مختلف ادامه داشت، اما توليد و انباشت سلاح، سازماندهي ارتش‏ها، شكل‏گيري قدرت‏هاي افزون‏خواه و عقايد و افكار توسعه‏طلبانه باعث شد تا در دوره صلح مسلح، جهان در انتظار فاجعه‏اي جهاني قرار بگيرد اين فاجعه با حادثه‏اي به ظاهر كم اهميت آغاز شد. در 28 ژوئن 1914م فرانتِس فردينانْدْ، ولي‏عهد اتريش و همسرش توسط يك دانشجوي صرب در جريان سفر اين دو به شهر سارايوو ترور و به قتل رسيدند. به دنبال اين حادثه، دولت اتريش خواستار دخالت مستقيم در بازجويى و ساير مراحل پرونده اين قتل شد. دولت صربستان از توطئه قتل ولي‏عهد اتريش اطلاع نداشت ولي متهم به شركت در اين توطئه شد و دولت اتريش ضمن آمادگي براي يك تهاجم نظامي به صربستان، روز 23 ژوئيه 1914م اولتيماتوم شديد اللحني به دولت صربستان فرستاد. صربستان براي جلوگيري از وقوع جنگ، قسمت اعظم شرايطي را كه اتريش در اولتيماتوم خود عنوان كرده بود پذيرفت ولي اتريش كه قصد تصرف صربستان و دفع خطر نهضت‏هاي اسلاوْهاي جنوبي را داشت پاسخ صربستان را قانع كننده تشخيص نداد. به همين بهانه، اتريش يك ماه بعد از ترور ولي‏عهد و 5 روز پس از اولتيماتوم، در 28 ژوئيه 1914م به‏صربستان حمله كرد و از ماه اوت همان سال، با حمايت آلمان از اتريش و حمله ارتش آلمان به بلژيك، جنگ جهاني اول، رسماً آغاز شد. (ر.ك: 28 ژوئيه)
18) امضاي قرارداد صلح ورساي بين متفقين و متحدين در پايان جنگ جهاني اول (1919م): با شكست آلمان و متحدان آن در جريان جنگ جهاني اول، مقدمات امضاي قرارداد پايان جنگ و ترك مخاصمه بين طرف‏هاي درگير مهيا گرديد. كارشناسان مالي و اقتصادي كه پس از پايان جنگ اول جهاني، به حساب هزينه‏ها و خسارات وارده بر كشورهاي متخاصم رسيدگي كرده بودند، خسارات جنگ را بيش از 330 ميليارد دلار برآورد كردند و براي جبران اين خسارت، شرايط سنگيني را بر شكست خوردگان تحميل نمودند. در نهايت، شرايط صلح و غرامت جنگي كشورهاي مغلوب، در كنفرانس صلح پاريس كه از روز 18 ژانويه سال 1919م تا بيستم ژانويه سال 1920م تشكيل شد، تعيين گرديد. اولين و مهم‏ترين قراردادي كه در جريان كنفرانس صلح پاريس، تنظيم و امضا شد پيمان صلح وِرساي بود كه شرايط صلح با آلمان را تعيين مي‏كرد. هنگام تصويب قرارداد ورساي در كنفرانس صلح پاريس، آلمان به يك كشور جمهوري تبديل شده بود و يك رئيس جمهور سوسياليست در رأس آن قرار داشت. هم‏چنين صدراعظم آلمان نيز يك سوسياليست بود و وقتي كه او از مضمون آن قرارداد اطلاع يافت از مقام خود استعفا داد و هيچ يك از وزيران ارشد آلمان نيز حاضر به امضاي اين قرارداد نشدند. در نتيجه دو عضو درجه دوم دولت آلمان در روز 28 ژوئن 1919م، قرارداد صلح را در كاخ ورساي امضا كردند. با امضاي اين قرارداد در كاخ ورساي در حومه پاريس، جنگ جهاني اول به طور رسمي به پايان رسيد و نمايندگان آلمان، تمامي مفاد قرارداد 440 ماده‏اي ورساي را پذيرفتند. به موجب اين قرارداد، آلمان متعهد شد كه تعداد افراد ارتش خود را در سقف يك‏صد هزار نفر حفظ كند، تسليحاتِ خود را كاهش دهد و بخشي از اراضي متصرفاتش را به كشورهاي پيروز مانند فرانسه و انگليس واگذار نمايد. هم‏چنين متفقين، آلمان را به پرداخت مبلغ هنگفتي به عنوان غرامت مجبور كردند. از ديگر مفاد پيمان تاريخي ورساي، تأسيس جامعه ملل بود كه پس از پايان جنگ جهاني دوم به صورت سازمان ملل متحد درآمد. با اين حال، هيچ يك از اين بندهاي قرارداد، در سال‏هاي بعد، مانع از قدرت‏گيري مجدد آلمان و آغاز جنگ جهاني دوم نگرديد و دو دهه بعد، دنيا بار ديگر، جنگ جهاني دوم را به خود ديد.
19) افتتاح مركز اسلامي واشينگتن (1957م)
20) استقلال مجمع الجزاير سيشل از انگلستان (1976م) (ر.ك: 5 ژوئن)
21) انتقال ظاهري قدرت به دولت انتقالي پس از سقوط رژيم بعث عراق (2004م): پس از حمله نيروهاي امريكايى به عراق در 20 مارس 2003م و در پي فروپاشي رژيم بعثي، ابتدا ژنرال گارنر و سپس پل بِرِمِر مسئوليت اداره امور عراق را برعهده گرفتند. اگرچه سقوط صدام حسين مورد استقبال مردم تحت ستم عراق واقع شد، اما آنها حضور نظاميان بيگانه به ويژه اشغال‏گران امريكايى را پذيرا نشدند. در 13 ژوئيه همين سال، شوراي حكومت انتقالي با 25 عضو درعراق تشكيل شد و اين گروه بر سر طرح انتقال قدرت به يك دولت موقت عراقي تا اول ژوئيه 2004 با پل برمر به توافق رسيدند. شوراي حكومت انتقالي، در 8 مارس 2004م قانون اساسي موقت عراق را به امضاء رسانيد. در همين حال از يك طرف شهرهاي عراق شاهد اعتراضاتِ مردمي نسبت به حضور اشغال‏گران بود و اين مسئله‏اي بود كه حتي مطبوعات امريكايى نيز به آن اذعان داشتند و از طرف ديگر امريكا به خروج از بحران و فرار از باتلاق خود ساخته، مي‏انديشيد. بنابراين مسئله انتقال ظاهريِ قدرت سرعت بيشتري يافت. در همين راستا در 28 ماه مه 2004م نخست‏وزير و سه روز پس از آن رئيس‏جمهور عراق توسط شوراي حكومت انتقالي برگزيده شدند. سرانجام در روز 28 ژوئن 2004م در حالي كه دو روز به زمان تعيين شده براي انتقال رسمي قدرت باقي مانده بود، امريكا در اقدامي ناگهاني قدرت را به صورت رسمي به عراقي واگذار نمود. اگرچه گفته شده است دليل اين كار پيشگيري از عمليات احتمالي مخالفان بوده اما در واقع امريكا در پي فرار از پرداخت هزينه‏هاي بيشتر و فريب افكار عمومي عراق بود. چرا كه در عين حالْ همچنان سرنخ تمامي تصميمات و برنامه‏ريزي‏ها در عراق در اختيار امريكا باقي ماند. انتقال حاكميت به دولت موقت، از موج ناآرامي‏ها و اعتراضات مردمي نكاست و اين انتخاب را پيش روي امريكا و ديگر اشغال‏گران نهاد كه بهترين راه بيرون آمدن از باتلاق عراق، خروج از اين كشور است.




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط