توأم بودن علم و دين در قرون گذشته
مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) می فرمایند:
در آداب المتعلمين- يعني آداب احترام شاگرد به استاد- کتاب ها نوشته شد. شهيد ثاني، کتابي تحت عنوان «منيه المريد في اداب المفيد و المستفيد» دارد؛ يعني استاد و مستفيد (شاگرد) آدابشان در مقابل هم چيست. شاگرد بايستي نوکر استاد باشد. واقعاً هم ماها در حوزه هاي علميه همين گونه بوديم. حقيقتاً اگر استادي اجازه مي داد که شاگرد دنبال سرش تا خانه او را بدرقه کند، اين شاگرد خوشحال بود. اصلاً شاگرد، استاد را انتخاب مي کند. حوزه، براي انتخاب استاد، اجباري نيست. هنوز هم همين طور است. طلبه، اين درس و آن درس مي رود و بالاخره يکي را انتخاب مي کند. بعد سر درس اشکال مي کند و هيچ حرفي را از استاد تعبدي قبول نمي کند. الان هم همين طور است. الان هم هر کس باشد، فرقي نمي کند. من وقتي در اين جا درس مي دهم، طلبه ها مي آيند اشکال مي کنند و تا وقتي که باور و قبول نکنند، ساکت هم نمي شوند. اگر هم ساکت بشوند، مي گويند اشتباه کرديم. يعني در محيط هاي علمي ما، نسبت به حرف استاد هيچ تعبدي نيست و شاگرد اين طور با استاد جري برخورد مي کند. اما همين شاگرد با آن استادي که اين گونه جري برخورد مي کند، مثل نوکر اوست. حالا البته به آن شدت سابق نيست. تا زمان هاي ما واقعاً بود، ولي هنوز هم با محيط دانشگاه خيلي فرق دارد. يعني شاگردي رد بشود و به استادش احترام نکند، اصلاً چنين چيزي معقول نيست؛ چه رسد به اين که به استادش اهانت کند. اگر اهانت کند، مي گويند چرا اهانت مي کني، به درسش نيا، چه اجباري داري؟
غرضم حرف آن آقاست که مي گفت: چندين قرن- مثلاً دوازده يا سيزده قرن- علم و دين همراه بود. شاگرد در تاريکي بايد جلوتر از استاد برود که اگر چاله يي هست، او بيفتد، استادش نيفتد. بايد مثل نوکر استادش باشد.
منبع:www.khamenei.ir
/ن