روشهاي تربيتي از ديدگاه قرآن و سيره نبوي(6)

واقعيت اين است که با استفاده از روش نه چندان پيچيده ي تفهمي (هرمنوتيک) در فهم نخستين آيات وحي مي توان به ارزش و جايگاه مفاهيمي چون خواندن، علم، قلم و معرفت پي برد. با نگاهي منطقي به اين قضيه نيز مي توان استنباط کرد ديني که آغازين کلامش با خواندن و علم شروع مي شود، بايد براي تعليم و تربيت انسان به طور کلي، و تعليم و تربيت دوران اوليه ي
پنجشنبه، 31 تير 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روشهاي تربيتي از ديدگاه قرآن و سيره نبوي(6)
 روشهاي تربيتي از ديدگاه قرآن و سيره نبوي(6
روشهاي تربيتي از ديدگاه قرآن و سيره نبوي(6)






1. مواد آموزشي

واقعيت اين است که با استفاده از روش نه چندان پيچيده ي تفهمي (هرمنوتيک) در فهم نخستين آيات وحي مي توان به ارزش و جايگاه مفاهيمي چون خواندن، علم، قلم و معرفت پي برد. با نگاهي منطقي به اين قضيه نيز مي توان استنباط کرد ديني که آغازين کلامش با خواندن و علم شروع مي شود، بايد براي تعليم و تربيت انسان به طور کلي، و تعليم و تربيت دوران اوليه ي زندگي انسان اهميتي خاص قائل شده باشد. با نظر به سيره ي پيامبر اعظم و تحليل گفتار و کلام و رفتار حضرت، آن گونه که با فرزندان خود يا فرزندان اصحاب يا انصار عمل مي کرد، اين گونه استنباط مي شود که پس از آموزش سواد و خط، مواردي چون تعليم و تربيت اعتقادي، آموزش مهارت هاي زندگي، آداب و رسوم اجتماعي، تربيت عبادي، آموزش احکام ديني و حکمت مهمترين ويژگي هاي تربيت نبوي از لحاظ محتوا و مواد آموزشي بوده اند.
أ. سواد آموزي: مي دانيم نخستين کلام وحي که بر پيامبر اکرم نازل شد کلمه ي «بخوان» بود و پاسخي که حضرت به جبرئيل داد اين بود که «چه بخوانم، من که سواد خواندن ندارم» در پاسخ رسول خدا به روح الامين، نکته اي بس مهم براي بشر نهفته و آن اينکه پايه ي پذيرش هر مسئوليت خطيري در زندگي، داشتن سواد و توانايي هاي مربوط به آن است. براي همين منظور هم بود که پيامبر عظيم الشأن اسلام از همان آغاز رسالت خطير خود به آموزش خواندن و نوشتن براي کودکان سفارش فرمود. «استفاده ي پيامبر از اسيران (جنگي) براي آموزش کودکان و گماشتن عبدالله بن عاص در مسجد مدينه براي آموزش سواد و خط بيانگر سيره ي حضرت در توجه به آموزش و سواد در دوران کودکي است». (1)
ب. آموزش قرآن: آموزش قرآن و حکمت پس از سواد آموزي و آموزش خط مطرح شده است. آن طور که تاريخ تعليم و تربيت در اسلام مشخص مي سازد. در صدر اسلام در مکتب خانه ها، تعليمات مقدماتي، يعني خواندن و نوشتن و حساب ساده و اندکي شعر و تاريخ و قرآن و حديث به صورت ساده آموزش داده مي شد. (2) بدون شک، اساس سيره ي تربيتي امامان معصوم برگرفته از سيره ي نبوي است. بنابراين، زماني که امام علي به فرزند خود امام حسن مي فرمايد: تعليم و تربيت تو را با آموزش کلام خدا آغاز کردم. (3) نشان مي دهد که اين مرحله ي آموزش از لحاظ موضوع و محتوا پس از سواد آموزي اوليه است که از سيره ي نبي اکرم درباره ي خود حضرت (حضرت علي) و نيز درباره ي اطرافيان و ياران اوليه ي خويش گرفته مي شود.
ج. آموزش آداب و مهارت هاي اجتماعي: آموزش آداب و مهارت هاي زندگي و سلوک اجتماعي همگام با رشد سني و افزايش ميزان فهم و درک اجتماعي کودکان، به صورت علمي و به هنگام رويارويي با رفتار خاصي از طرف کودکان به آن ها ارائه مي شده است. احاديث بسياري در اين زمينه از شيوه ي رفتار و نوع گفتار پيامبر در زمينه ي چگونگي حرکت و نشست و برخاست در حضور والدين، آداب غذا خوردن، مسواک زدن، رعايت نظافت فردي و اجتماعي، احترام به بزرگتر، تکريم مهمان، خوش رويي و تبسم در مقابل ديگران، پيش سلام بودن و موارد مشابه ديگر نقل شده است که ارائه ي همه ي آن ها در حد اين مقال نيست.
د. آموزش احکام ديني: آموزش احکام دين و تفسير و تأويل آيات قرآن که با نوعي حکمت آموزي نيز همراه بوده، در دوره ي نوجواني ارائه مي شده است. پيامبر عظيم الشأن امت خود را درباره ي آنچه براي فرزندان آخر الزمان اتفاق خواهد افتاد، هشدار مي دهد و ضرورت آموزش احکام و واجبات ديني به فرزندان امت را خاطر نشان مي سازد. از سيره ي امامان معصوم نيز اين گونه استنباط مي شود که خطر انحراف نوجوانان و جوانان از مسير دين و تأثير پذيري آن ها از آرا و عقايد خلاف دين و سبقت گرفتن «مرجئه هاي» (4) زمان بر خانواده هاي مسلمان در پرورش فکري، ذهني، اخلاقي فرزندان آن ها هميشه وجود داشته است و خواهد داشت.
هـ. آموزش و تربيت اعتقادي و عبادي: در سيره ي نبي اکرم آموزش اصول اعتقادي و بنيادي دين حنيف يعني معرفت به حق، اعتقاد به نبوت و اصل معاد و نيز معرفت به امام و اعتقاد به اصل امامت، با توجه به تناسب موضوع و ميزان درک و توانايي فهم کودکان توصيه شده است. در نظر گرفتن روش هاي تربيتي مناسب براي آموزش اصول اعتقادي به کودکان يکي از جلوه هاي زيباي تربيت نبوي است. توجه به پديده هاي قابل مشاهده ي عيني در طبيعت به منظور نشان دادن قدرت خداوند و جلوه هاي وجودي او براي کودکان از جمله اين موارد است. همچنين در زمينه ي تربيت عبادي روش هاي خاص پيامبر اکرم در آماده سازي ذهني و فکري کودکان براي برپا داشتن نماز و توجه به دعا و ذکر خداي متعالي و نيز آشنا سازي کودکان با ساير فروع و عبادات ديني اهميت بسيار بالايي دارد. روش هاي عمل تدريجي در تربيت عبادي همراه با تشويق و ترغيب کودکان به انجام فرايض، چشم پوشي و تساهل در اجراي برنامه هاي عبادي در سن کودکي، و فراهم آوردن شرايط مطلوب و مورد علاقه ي کودکان به منظور عادت دادن آن ها به انجام فرائض ديني از جمله مواردي است که در سيره ي نبي اکرم مورد استنباط است. امام علي (ع) در خطبه ي 31 خطاب به فرزندشان امام حسن (ع) مي فرمايند: فرزندم هيچ فقري بدتر از جهل و هيچ عدمي بدتر از بي عقلي نيست و هيچ چيزي وحشتناک تر از خودپسندي نيست و هيچ خويشاوندي بهتر از اخلاق نيکو نيست و هيچ ورعي بهتر از پرهيز از محرمات خدا و هيچ عبادتي مانند تفکر در صنع و خلقت خداوند نيست ... لا عبادة کالتفکر في صنعة الله. (5)

2. روش هاي تربيتي

روش هاي تربيتي منتسب به پيامبر عظيم الشأن اسلام اساساً برداشت هايي است که از کيفيت گفتار و چگونگي و کيفيت رفتار حضرت به دست آمده است. چگونگي بيان مطلب و چگونگي برخورد رفتار مربي با متربي در موقعيت هاي گوناگون تربيتي و ميزان اثر بخشي آن نوع رفتار و گفتار بر ذهن و روان کودک موضوعي است که بر کسي پوشيده نيست. در سيره ي نبي گرامي چه در مقوله ي گفتار و چه در مقوله ي رفتار از لحاظ کيفيت و چگونگي آن ها مواردي ملاحظه مي شود که کمتر مربي و معلمي توان انجام در تمام لحظات آموزشي و تربيتي در ميدان عمل را دارد.
تبيين ارتباط مفهومي سيره ي تربيتي نبي اکرم (ص) و ساير مفاهيم تربيتي مطرح شده در اين مطالعه با مباني هستي شناسي و انسان شناسي به طور کلي آنچه از سيره ي آن بزرگوار درباره ي روش هاي تربيتي کودکان فهميده مي شود آن است که افزون بر موعظه، به کارگيري اصولي چون ترغيب و ترهيب، ارشاد و راهنمايي، تذکر و عادت دادن کودکان به انجام فرايض و دروني سازي ارزش ها و آداب و مهارت اجتماعي نيز مورد نظر حضرت بوده است و مربيان افزون بر والدين و معلمان و ساير متوليان در تربيت به استفاده از آن توصيه شده اند.
توصيه هاي تربيتي پيامبر عظيم الشأن اسلام، ترجمان نگرش و نگاه عميق آن بزرگوار به جهان بيني، هستي شناسي و انسان شناسي اسلامي است. آن گاه که در تربيت آدمي از توجه داشتن به رشد کرامت و عزت نفس، آزادي و عدم تبعيض توصيه مي فرمايد، تا آنجا که به پرهيز از تنبيه و عدم عيب جويي از متربي امر مي فرمايد، در حقيقت توجه همه ي انديشه وران را به تبيين ارزش، جايگاه و منزلت انسان در نظام آفرينش يا بهتر بگوييم انسان شناسي مورد نظر اسلام معطوف مي دارد؛ زيرا ويژگي هاي انسان از منظر انسان شناسي اسلامي، آن گونه که پيش هم اشاره شد، استکمال عزت و کرامت، آزادي و عقلانيت و خود آگاهي انسان در مسير تکامل نفساني و روحاني وي مطرح شده است يا زماني که متوليان تربيت را به لباس و وجهه ي کودکي در آمدن و با کودکان از طريق بازي و ابراز محبت ارتباط برقرار کردن توصيه مي فرمايد، در واقع، توجه ما را به روش هاي بنيادي جامعه پذيري و اصول انتقال معارف اوليه به کودکان جلب مي کند. انسان به نظر ما، بدون تعادل با ديگران، از فيض رشد و کمال باز مي ماند. معرفت شناسي اسلامي، کسب معارف اوليه از طريق ابزار حسي را تأييد مي کند، و ابزار حسي انسان در تعامل رفتاري، گفتاري و مشاهده اي با ديگران است که رشد مي يابد و زمينه ي ادراک بهتر و بيشتر را ميسر مي سازد. حتي مي توان گفت که انسان در تعامل با نوع خود است که به معرفت به خويش پي مي برد و همان گونه که در مبحث جهان بيني اسلامي مطرح کرديم، اين نوع معرفت، مقدمه ي معرفت الاهي است. پس نتيجه مي گيريم که، در تعليم و تربيت اسلامي، از همان لحظات اوليه ي زندگي کودک، زمينه هاي رشد فراگير او را مد نظر قرار مي دهد و شرايطي را توصيه مي کند که چنانچه مدبرانه و آگاهانه به آن ها پرداخته شود، انسان هايي با جهان بيني الاهي که عشق به کمال و شوق وصال به منبع فيوضات خداوند تمام وجودشان را پر مي کند، به جامعه ي بشري عرضه خواهد کرد. اما لازمه ي تحقق چنين امري، اعتقاد عملي و نظري به چنين انديشه و روشي است. منظور از اعتقاد عملي آن است که به امکان وجود چنين روش ها و شيوه هاي تربيتي يقين داشته باشيم و در ساختارمند کردن نظريه ي مذکور و عينيت بخشيدن به آن اقدام کنيم. تعليم و تربيت اسلامي، چه از لحاظ محتوا و روش و چه از لحاظ اهداف و آرمان بر مبناي جهان بيني، هستي شناسي و آنگونه انسان شناسي استوار شده است که دامنه ي معرفت را از خود تا خدا، جهان شناختي را از ازل تا معاد و انسان شناختي را از سفلا به عليا و مرتبه ي خليفه الاهي شکل مي بخشد. بنابراين، ترسيم اصول کلي که بر مبناي جهان بيني، هستي شناسي و انساني شناسي در اسلام استخراج شده و راهنماي عمل مربيان تربيتي در مراحل گوناگون تعليم و تربيت آدمي واقع مي شود، نخستين گام در اجرايي کردن سيره ي نبوي و بناي نظام تعليم و تربيت اسلامي است.

نتيجه گيري

با توجه به آنچه بيان شد مي توان گفت: از ديد اسلام، جهان هستي که مجموعه اي از غيب و شهادت به شمار مي رود، آفريده خالق يکتا است. جهان هستي واقعيتي متحرک است که حرکت آن هدف دار بوده، رو به سوي کمال دارد و آرامش و سکون خود را در جهان آخرت خواهد يافت. در اين ميان انسان نيز در جايگاه يکي از پديده هاي هستي در عين حال که تابع نظم حاکي بر هستي است، ويژگي هاي مختص خود را دارد. از ديد اسلام، انسان موجودي آزاد و مختار است که مي تواند در وضعيت حاکم بر زندگي خود تغيير ايجاد کند و در عين حال، به دليل برخورداري از آزادي، در برابر اعمال و فعاليت هاي خود مسئول است. البته آزادي مورد اعتقاد اسلام آزادي عنان گسيخته نيست، بلکه در چارچوب قوانين و آموزه هاي الاهي معنا مي يابد. همچنين انسان با بهره گيري از ويژگي هاي عقلانيت خود و با آگاهي از خدا جهان و رابطه ي خويش با جهان مي تواند خود را به مقام والايي که شايسته ي آن است برساند. آنچه حرکت انسان را به سوي کمال نهايي اش که چيزي جز قرب به خداوند نيست، ميسر مي سازد و استعدادهاي بالقوه ي او را به فعليت مي رساند، تعليم و تربيت است. در اين جهت، سيره ي تربيتي نبي گرامي اسلام مي تواند راه گشاي عملي مسئولان نظام آموزشي کشور براي ايجاد وضعي باشد که در آن انسان ها بتوانند نيروهاي بالقوه ي خود را از همان دوران کودکي رشد داده به فعليت برسانند.
آنچه در اين مقاله، به اختصار و در عين حال با نقصان از سيره ي نبي اکرم در زمينه ي تربيت کودکان ارائه شد، فقط بخش کوچکي از مجموعه ي گسترده ي افعال و اقوال آن بزرگوار در اين خصوص است. اصل اساسي و مهم در تبيين سيره ي نبوي درباره ي تربيت کودکان، عملياتي کردن آن در نظام تعليم و تربيت کشور است. انجام اين مهم بدون فراهم سازي بستري مناسب و در خور، ميسر نخواهد بود. براي اين کار لازم است تا در مرحله ي اول، برنامه هاي آموزشي و محتواي کتب درسي نظام تربيت معلم کشور اصلاح شود تا معلماني تربيت شوند که با سيره ي تربيتي نبوي آشنا شده، شرايط علمي و عملي براي اجراي روش هاي تربيتي حضرت را بيابند.
در مرحله ي بعد، اصلاح محتواي کتاب هاي درسي در همه ي مقاطع تحصيلي ضرورت مي يابد. به گونه اي که محتواي آن ها با روش هاي تربيتي معلمان دوره ديده همخواني داشته، در تناسب کامل با آن باشد. در مرحله ي سوم، روش هاي ارزشيابي تحصيلي نيز بايد دگرگون شوند و نگاه مربيان معطوف به نمره هاي اکتسابي دانش آموزان در آزمون هاي تکويني و تکميلي نشود، بلکه تأکيد آن ها بيشتر بر ميزان دروني سازي، ارزشگذاري و علمي کردن جوانب گوناگون سيره ي نبوي در رفتار، گفتار و انديشه ي دانش آموزان شود.
نظام تعليم و تربيت اسلامي، نظام جامعي است که به پرورش همه ي استعدادهاي انسان به طور هماهنگ تأکيد دارد. در اين نظام، افزون بر توجه به رابطه ي دينداري با انسان با مبدأ آفرينش و تأکيد بر مسائل مذهبي و ديني، به پرورش انسان ها در جهت شناخت خود، عالم طبيعت و جامعه نيز اهميت داده مي شود. در واقع از نظر اسلام، انساني به معناي واقعي تکامل يافته است که در تمام اين جنبه ها رشد يافته باشد. بنابراين هر گونه قصوري در هر کدام از اهداف تعليم و تربيت اسلامي به معناي انحراف از آموزه هاي تربيتي اسلام تلقي مي شود.

زيرنويسها

1- ر. ک: علي حسين زاده، سيره ي تربيتي پيامبر و اهل بيت، ج 1.
2- همان.
3- نهج البلاغه، ن 31.
4- مرجئه: گروهي بودند که در زماني حضرت علي در مقابل خوارج و شيعيان پديد آمدند و اعتقاداتي بدعت گونه داشتند (ر. ک: سيد علي حسيني زاده، سيره ي تربيتي پيامبر و اهل بيت (ع)، ج 1).
5- محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج 1، باب 1، ج 13، ص 81.

منبع:نشريه اسلام و پژوهشهاي تربيتي شماره 1




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.