ايران ، افغانستان و جنجال‎هاي تحميلي

يكي از عوامل برقراري ثبات و تامين امنيت درافغانستان، تعامل مثبت و سازنده با همسايگان است و اهميت تأثيرگذاري آن، در اين عرصه، كمتر از ساير عوامل نمي‏باشد، ولي تاكنون، يا به دليل عدم درك اين اهميت، كمتر بدان توجه صورت گرفته است و يا برخي گروه ها وحلقات داخلي و تعدادي كشورهاي خارجي، به خاطر رسيدن به اهداف سود جويانه خويش، به عمد، نه تنها
يکشنبه، 3 مرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ايران ، افغانستان و جنجال‎هاي تحميلي
ايران ، افغانستان و جنجال‎هاي تحميلي
ايران ، افغانستان و جنجال‎هاي تحميلي

نويسنده:سيد عيسي حسيني مزاري




يكي از عوامل برقراري ثبات و تامين امنيت درافغانستان، تعامل مثبت و سازنده با همسايگان است و اهميت تأثيرگذاري آن، در اين عرصه، كمتر از ساير عوامل نمي‏باشد، ولي تاكنون، يا به دليل عدم درك اين اهميت، كمتر بدان توجه صورت گرفته است و يا برخي گروه ها وحلقات داخلي و تعدادي كشورهاي خارجي، به خاطر رسيدن به اهداف سود جويانه خويش، به عمد، نه تنها سعي در به فراموشي سپردن نقش اين عامل مي كنند كه تلاش مضاعف مي نمايند تا تعامل مثبت وسازنده، جاي خود را به تضاد و اصطكاك با همسايه‏ها بدهد.
از اين رو، بارها ديده شده است كه بر سر مسايل واهي و يا موضوعاتي كه نياز به هيچ كشمكش و جنجالي ندارد و از راه منطقي و قانوني قابل بحث و وصول به نتيجه است، احساسات افغان ها عليه يك همسايه تحريك گرديده وباعث مي شود تا ماه ها وبلكه سالها، تنش و حداقل برخورد هاي لفظي ميان طرفين ادامه يابد.
پاكستان، يكي از كشورهايي است كه در مقاطع خاصي از تاريخ در برابر افغانستان قرارداده شده است و به اندازه اي به آتش احساسات نفرت انگيز در دوطرف مرز دميده شد كه علاوه بر آغازوتشديد بگومگو هاي تبليغاتي، هر دو كشور آماده حملات نظامي عليه ديگري گرديده و اين وضع تا دويا سه سال پيش ادامه داشته است، اين درحالي است كه اگرچه برخي از نهاد هاي رسمي وغير رسمي همسايه جنوبي، در راستاي دخالت درامورافغانستان، اقدامات نابخشودني را روي دست داشتند وهنوز هم دارند اما نبايد فراموش كرد كه پاكستان كشوري است كه بسياري از دولتمردان و اتباع آن، بالاترين كمك ها را در حق مهاجرين ومجاهدين افغانستان روا داشتند و حالا هم اين ظرفيت وجود دارد كه اگر با تدبير و فراست، موضوعات فيمابين دنبال گردد، از ظرفيت هاي مثبت پاكستاني ها مي توان بيشترين استفاده را براي تامين امنيت و بازسازي افغانستان كرد و ظرفيت هاي منفي را به مثبت تبديل نمود و رويكردهاي اشتباه پاكستاني ها را اصلاح و در برابر اجحاف ها و حق كشي هاي بعضي ازنهاد هاي رسمي و غير رسمي اين كشور كه تحت هيچ شرايطي حاضر به تغيير رويكرد ودست برداشتن از توطئه نمي باشند، از راه هاي معقول ملي وبين المللي استفاده نمود.
جمهوري اسلامي ايران، همسايه غربي افغانستان، كشوري كه خدمات آن براي مجاهدين ومهاجرين افغاني و كمك بي شايبه آن براي بازسازي ونوسازي افغانستان خارج از احصا است، هدف ديگر توطئه گران داخلي وخارجي مي باشد. اگرچه بعد از سقوط طالبان وبه وجود آمدن حاكميت جديد، گاه وبيگاه اتهاماتي عليه اين كشور از سوي نهادهاي غربي و يا ارگان ها ومراكز غير رسمي افغانستان وارد گرديده ولي در دوسه سال اخير، هجم اين تبليغات و شايعه پراكني ها عليه همسايه غربي ما افزايش يافته و در اين شب و روز ها، به اوج خود رسيده كه در 8 سال گذشته سابقه نداشته است.
ابتدا ايران را متهم به دخالت درنا امني هاي افغانستان نمودند و گفتند ونوشتند كه اين كشوراز گروه طالبان حمايت نموده، به خصوص سلاح دراختيار آن قرار مي دهد، اما در هيچ مقطعي، نه تنها كشورها وگروه هاي اتهام زننده، اين اتهام را ثابت نتوانستند كه دولت افغانستان نيز با اطمينان آن را رد نموده، جمهوري اسلامي ايران را بهترين دوست وهمكار منطقه اي وجهاني مردم وكشور خود خواند.
گاه ديگر ايران به دخالت در امور فرهنگي ومذهبي برچسپ زده شد و با اين بهانه، عليه شخصيت هاي ديني، فرهنگي وسياسي افغانستان تبليغات مسمومي صورت گرفت و اين روند تا جايي پيش رفت كه حتي به حضرت امام خميني "ره " ، مرشد ومراد مسلمانان و رهبر ومقتداي مبارزان دنيا و مجاهدين افغانستان، توهين صورت گرفت، ولي باز نه تنها از اين گونه رويكرد، طرفي نبستند كه با احساسات پاك و خالص اسلامي مردم افغانستان مواجه گرديدند و متوجه شدند كه اگر از اين حربه بيش از اين بهره گيرند، احساسات ملي افغان ها جريحه دارشده، با مخالفت عمومي اتباع اين كشور مواجه گرديده، آن گاه منافع صحنه گردانان اين دسيسه به خطر خواهد افتاد.
اين بار موضوع اعدام مهاجرين افغاني در ايران را پيش كشيدند و آن را دربوغ وكرنا نمودند كه گويا مقامات جمهوري اسلامي ايران بيش از 40 تن از اتباع افغانستان را اعدام كرده وسه هزار محكوم به اعدام ديگر نيز در زندان هاي اين كشور به سر مي برند. از طرح اين موضوع در حالي سؤاستفاده مي شود كه:
اولا هيچ كس وجرياني، منكر درستي پيگيري حقوق اتباع افغانستان در خارج از كشور نمي باشد، وتاكيد جدي نيز وجود دارد كه نه حالا بلكه در هرزمان ديگر مي بايست اين رويه وجود داشته باشد ونه تنها حقوق مهاجرين مقيم ايران مورد بازخواست قراربگيرد كه بايد به سراغ ديگر كشورها نيزرفته و ديده شود كه مهاجرين ما درآن كشورها ازچه وضع وروزگاري برخوردارند، به خصوص درعربستان كه اتباع افغانستان حتي به خاطرابرازعقيده، گرفتارگرديده وتا مرزاعدام نيز پيش رفته اند و همچنان در ديگركشورهاي منطقه وجهان كه ده ها و صدها وبلكه هزاران مهاجرافغاني با بدعت هاي گوناگون مواجه بوده، علاوه براينكه حيثيت وناموس خود را برباد رفته مي بينند، جانهاي شيرين خويش را نيز از دست مي دهند.
دوما، راه هاي قانوني و رسمي وجود دارد كه در حيطه وظايف وزارت امورخارجه افغانستان است تا اقدام مناسب نموده، با حفظ احترام متقابل، از مقامات كشور ميزبان بخواهد كه در رابطه با شايعه اعدام دستجمعي افغان هاي مهاجر توضيح بدهند. اگر اين عمليه واقعيت دارد، برچه معيار و قانوني صورت گرفته است و چه توجيهي براي افكار عمومي وجود دارد. در صورت واقعيت مسئله، ايراني ها حتما دليل قانع كننده ارائه خواهند نمود و اگر دليل قناعت بخش نداشتند پاسخگو خواهند بود و در راستاي جبران اشتباه اقدام خواهند كرد و اگر چنين چيزي واقعيت نداشت، باز وظيفه وزارت امورخارجه تنوير افكار عمومي و پذيرفتن مردم، روشنگري اين وزارت است نه اينكه هرچه وزارت خارجه وساير مقامات دولت، تاكيد كنند كه 6 نفر اعدام شده آن هم به جرم قاچاق مواد مخدر اما عده اي مغرضانه اصرار بر رد اين واقعيت وجا انداختن شايعه خود ساخته شان داشته باشند.
اينجاست كه اكثر تحليل گران وصاحب نظران امورافغانستان معتقداند كه برپا نمودن جنجال اعدام مهاجرين و وارد نمودن اتهامات عليه جمهوري اسلامي ايران، نه، قانوني بوده ونه هم، دلسوزانه و نه تنها به مصلحت ملي و اسلامي افغان ها نمي باشد كه برخلاف منافع آن ها بوده و آنچه مشخص مي نمايد اينكه، عوامل وحلقاتي، در راستاي دامن زدن به موضوعات تنش زا و اختلاف آفرين، برنامه اي از پيش تعيين شده و صرفا براساس منافع گروهي وكشوري خود دارند و مطابق آن نيزعمل مي نمايند.
آگاهان امور، علل و عوامل مختلفي را در پس دامن زدن تبليغات كور و مسموم اخير عليه جمهوري اسلامي ايران بر مي شمارند:
تحت فشار قرار دادن دولت ، جهت دوري گزيدن از ايران
عده‏اي معتقدند: خارجي ها براي خود افغانستان، به اين كشور نيامده اند، بلكه براي پيگيري منافع خود، درآن حضور پرهزينه دارند و سعي شان همواره بر اين بوده كه از اين كشور جنگ زده وفلاكت ديده به عنوان پايگاه عملياتي استفاده نموده، عليه كشورهاي همسايه افغانستان و منطقه اقداماتي را روي دست بگيرند. يكي از كشورهاي هدف، جمهوري اسلامي ايران است و از همان ابتدا براي سردمداران غربي اين ذهنيت وجود داشت كه مي توانند از وابستگي سران افغاني و دل به دست آوردن اتباع افغانستان، به اين خواسته نايل شوند و با استفاده از خاك كشور، حركات ايذايي و چه بسا حملات نظامي را عليه خاك جمهوري اسلامي ايران طراحي نمايند. اما ديري نپاييد كه اين رؤيا به حقيقت خلاف تصور آن ها تبديل شد و فهميدند كه نه تنها غربي ها در نزد مقامات وطن دوست افغاني ازهيچ جايگاهي برخوردار نيستند وافغان ها هم به هر وعده وعيدي دل خوش نمي كنند وخادم را از خاين تشخيص مي دهند، كه جمهوري اسلامي ايران، به دلايل مختلف، از جايگاه بسيار بالا و برجسته اي در ميان شخصيت هاي افغاني وعامه مردم كشوربرخوردارند واين جايگاه روز به روز وسيع تر و شاخص تر مي شود و از اهميت فزاينده اي برخوردار مي گردد و رئيس جمهور كشور هم بارها به اين مسئله توجه داشته، در بحراني ترين شرايط ، با اظهارات به جا وسنجيده، باعث تحكيم بيش از پيش روابط با جمهوري اسلامي ايران گرديده است. چنانچه در اين اواخر، اين مراوده وتعامل مثبت افزايش يافته تا جايي كه رئيس جمهوركرزي، درارگ رياست جمهوري با مهمان خود، احمدي نژاد ابراز اعتقاد هماهنگ نموده، مواضع ضد غربي وي را به نوعي تاييد مي كند. سفر حامدكرزي به ايران و تشرف وي به حضور حضرت آيت الله العظمي امام خامنه اي و روابط وتعاملات ديگر، گوياي يك رابطه عميق بين ايران وافغانستان مي باشد. از اين رو غربي ها اين روند را برنتافته، به تكاپوافتادند تا به هر نحو ممكن، افغانستان را از ايران دوركنند و رئيس جمهور كشور ما را نيز قانع نمايند تا از پيگيري سياست نزديك نمودن دوكشور، دست بردارد.
به عقيده اين تحليلگران، حركت هاي تخريبي قبلي وجنجال آفريني اخيرعليه ايران، در همين راستا بوده و دست هاي خارجي تلاش دارند با فشار تبليغاتي سنگين و ايجاد حركاتي جهت هتاكي وبي حرمتي عليه رهبر انقلاب اسلامي، دولت افغانستان را وادار به تغير رويكرد و شخصيت هاي تصميم گيرنده ايران را عصباني وناراحت نموده تا احيانا گرفتار تصاميم عجولانه و نسنجيده نمايند و از اين راه، روابط افغانستان وقدرتمند ترين كشور همسايه را پرتنش نموده، سپس ماهي مقصود خويش را بگيرند.

ايجاد تنفر عمومي عليه ايران

اجانب به اين امر واقف شده اند كه دولت افغانستان ولو خود بخواهد اما جداي از شخصيت ها و مردم افغانستان نمي تواند مسير جداگانه اي را مشي نمايد بنابراين با دنبال نمودن جنجال آفريني عليه ايران، تلاش دارند به دو هدف عمده دست پيدا نمايند:

هدف اول

مواضع حامد كرزي در رابطه با حفظ روابط با همسايه ها، اگر چه ناشي از هوش و تدبير سياسي و مديريتي ايشان است اما اگر معتقد به علاقه وتمايل قلبي ايشان در اين راستا نباشيم، خواهي نخواهي مبتني بر خواست هاي داخلي نيز مي باشد و چون ايشان اين احساس را دارد كه اكثر قريب به اتفاق شخصيت هاي جهادي وسياسي و احزاب و گروه هاي اسلامي، ديد ويژه و مثبتي نسبت به جمهوري اسلامي ايران دارند، ولو خود نخواهد، صرف، توجه به همين خواست، آقاي رئيس جمهور را وامي دارد تا از همسايگي ايران حسن استفاده بنمايد. تلاش در جهت دامن زدن به ذهنيت منفي نسبت به جمهوري اسلامي ايران و حداقل ايجاد فضاي رعب و وحشت وترساندن برخي از شخصيت ها و وادار نمودن آن ها به سكوت وعدم واكنش ، اين اتكاي مواضع آقاي كرزي را از ميان برده و وقتي رئيس جمهور، شاهد باشد كه شخصيت ها و گروه هاي حامي وي، از ايران نه تنها دل خوشي ندارند كه از آن متنفرند و يا حاضر به بروز و ظهور مواضع مثبت نسبت به ايران نمي باشند، ممكن به نظر مي رسد كه ايشان هم در رويكرد سياسي خود نسبت به همسايه غربي كشور تغيير ايجاد نمايد.

هدف دوم

بيگانه‏ها، متوجه گرديده‏اند كه حتي اگر موضع دولت و سران و شخصيت‏هاي اسلامي افغانستان، نسبت به ايران بد و نامناسب باشد و همه آنان مطابق نظر آن ها عمل نمايند اما مردم در موضعگيري با دولت هماهنگ نباشند بلكه برعكس، بيشترين ديد مثبت ميان مردم نسبت به ايران وجود داشته باشد، به هيچ وجه نيات اجانب، عليه ايران از خاك افغانستان تحقق پذيرفتني نمي گردد. چه اينكه در اين صورت، نه تنها هيچگونه بستري براي يك چنين اهدافي عليه همسايه غربي، در افغانستان مهيا نمي باشد كه چه بسا در صورت احساس مردم از اين نيات، با عكس العمل شديد ملي مواجه شوند. اين است كه تغيير ذهنيت مردم افغانستان نسبت به ايران، براي خارجي ها از اولويت بالا برخورداراست وحاضرند هزينه هاي سرسام آوري را دراين رابطه متحمل شوند، تا در صورت توفيق به اين هدف، اهداف بعدي را دنبال نمايند و آنگاه نه تنها مخالفت مردم افغانستان را در پي نداشته باشند كه حمايت ميليوني افغان ها را نيز به همراه خواهند داشت. از اين رو به زعم بدخواهان، دامن زدن به شايعه اعدام مهاجرين درايران و حيثيتي ساختن آن، مي تواند زمينه دور شدن افغانستان ازايران و بلكه ايجاد دشمني ميان دو دولت وملت همسايه را فراهم نمايد.

تحت شعاع قرار دادن اعمال جنايت‏كارانه خارجي‏ها

تحت شعاع قراردادن كشتار افغان‏ها توسط نيروهاي خارجي و ورود بي ادبانه آنها در درون خانه افغان ها ودستگيري و زنداني نمودن صدها تن هموطن، ازديگر دلايل جنجال هاي تبليغاتي اخير مي باشد كه دسته ديگري از صاحب نظران اذعان بر آن دارند. چنانچه وجود يك چنين مشكلاتي از سوي نيروهاي خارجي، بارها مورد اعتراض عمومي قرارگرفته، تاجايي كه افكار واذهان عامه داخلي وخارجي را تحت تاثير قرارداده، فشارمضاعفي عليه خارجي هاي حاضر درافغانستان ايجاد نموده است. اما وجود يك سوژه تبليغاتي ديگر كه بتواند افكارافغان ها را از اين همه بي بندوباري و تجاوز به عنف نيروهاي نظامي خارجي، منحرف ساخته، چند روزي به خود مشغول نمايد و دست تصميم گيرندگان و عاملان سياست‏هاي غربي درافغانستان ومنطقه را باز گذاشته، در فضاي پرهياهوي تبليغاتي، به اهداف از پيش تعيين شده خود برسند بسيار ضروري احساس شده و اين سوژه، در شرايط فعلي، بهتر از تبليغات فراگير عليه جمهوري اسلامي ايران، چيز ديگري نخواهد بود.

تحت شعاع قراردادن مشكلات فراگير داخلي

به فراموشي سپردن مشكلات داخلي، اعم از فساد اداري، نا به ساماني هاي سياسي، عدم تامين حقوق شهروندي، وضعيت اقتصادي مردم، وضعيت راه هاي مواصلاتي، بهداشت، تعليم وتربيه، شرايط بد زندانيان افغان در زندان هاي كشور و زندان هاي تحت نظارت غربي ها، و ده ها وصد ها مشكل ديگر نيز بي ارتباط با اين جو تبليغاتي مسموم نمي باشد. به بيان ديگر، بانيان پيگيري جنجال هاي اخير عليه ايران، تلاش دارند افكار عمومي را مشغول نموده مانع فكر نمودن افغان ها به مشكلات اساسي داخلي و مسايل مربوط به خارجي ها شوند. زيرا يكي از شعارهاي غربي هاي حاضر درافغانستان، تامين امنيت وبهبودي شرايط زندگي مردم درعرصه هاي مختلف سياسي، فرهنگي واجتماعي واقتصادي وبهداشت بود اما اينك مردم نه تنها به اين آمال نرسيده اند كه فرسنگ ها فاصله دارند ومسلما عامل اين عقب ماني و دور شدن از زندگي مطلوب نسبي را كم كاري، بي توجهي و يا تعمد غربي ها مي دانند و به همين منظور خارجي ها براي درامان ماندن از تمركز اعتراض ملي افغان ها ، نياز به انحراف اذهان دارند كه يكي از راه هاي اين انحراف، برپا نمودن جنجال تبليغاتي عليه جمهوري اسلامي ايران مي‏باشد.

تشديد نا امني داخلي و ايجاد نا بساماني منطقه‏اي

گروهي از آگاهان نيز اين ايده را همواره بروز داده اند كه ممكن است حلقاتي درصدد نا امن كردن منطقه باشند حال چه از راه ترورها وعمليات هاي انتحاري و چه از طريق ايجاد تنش هاي اجتماعي وفرهنگي و بعيد به نظر نمي رسد كه سازمان دهندگان تحركات تبليغي عليه جمهوري اسلامي ايران، به دنبال اين هدف حركت كنند و چون مي دانند كه از يكسو ممكن است دستجات ديگري از اتباع كشور، از توهين و هتاكي نسبت به رهبر بزرگ مذهبي خود يعني حضرت امام خامنه اي بر آشفته گرديده، در پاسخ به عاملان اين حركت سخيف، وارد صحنه شوند كه نتيجه طبيعي اين روند، برافروخته شدن آتش نفاق داخلي خواهد بود و از سوي ديگرتبليغات وتظاهرات افغاني ها در كابل، تاثير مستقيم بر روي روحيه ايراني ها گذاشته چه بسا ممكن است حتي برخي ادارات ونهادهاي اين كشور ، سخت گيري هايي را عليه مهاجرين افزايش دهند ونيز دستجات و گروه هايي كه آنها نيز قطعا سروسري با محافل خارجي خواهندداشت و بي ارتباط با سازمان دهندگان اصلي اين ماجرا نخواهندبود، به صورت سازمان يافته، اهرم هاي فشار عليه مهاجرين مقيم ايران را به كار گرفته و براي رسيدن به اين هدف، حتي از كشتن و ضرب وشتم عمدي افغان هاي مهاجرابا نكنند، آنگاه از اين وضع بهره برداري هاي تبليغاتي بيشتر نموده وبه اين ترتيب تنش بين دوكشور را به حد اعلا افزايش دهند و بستر را براي سؤ استفاده هاي بعدي اجانب فراهم نمايند.

اجراي قانون كاپيتالاسيون

يكي از موضوعات مورد پيگيري در جنجال تبليغاتي اخير، استرداد مجرمين افغاني به افغانستان است، به اين معنا كه اگرچه افغاني در ايران جرم نموده اما براي محاكمه بايستي به افغانستان تحويل داده شود، عينا همان قانون كاپيتالاسيوني كه در زمان رژيم شاهنشاهي ايران، اجرا مي شد ولي حضرت امام خميني "ره " عليه آن شوريد و در نهايت به وسيله ايشان لغو گرديد. براساس مفاد اين قانون، آمريكايي مجرم درايران، قابل محاكمه در اين كشور نبود مگر جهت اين كار به كشور متبوعش عودت داده مي شد، حتي اگر اين مجرم درايران شاكي خصوصي داشت و حال معلوم نبود كه اين آمريكايي واقعا به سزاي عملش مي رسيد و يا مجازاتي مطابق جرمش را متحمل مي گرديد.
كساني كه حالا در تلاش اند تا اين قانون اجرا شود و ايراني ها با فشارهاي همه جانبه تن به اين رويه داده وواقعا مجرمين افغاني ي كه درايران مرتكب جرم شده اند را به افغانستان تحويل بدهند، فردا، نيروهاي خارجي حاضر درافغانستان نيز روي قواي ثلاثه افغانستان فشار وارد خواهند كرد تا قانوني دركشور تصويب شود كه براساس آن، خارجي هاي مجرم در اينجا، در كشور خودشان محاكمه شوند واگر دولت وقواي مقننه وقضاييه افغانستان زير بار نروند و مخالفت نمايند، بلافاصله تعامل اينجنيني در ميان ايران وافغانستان مثال زده شود و براساس آن خواهان تدوين وتصويب در حقيقت كاپيتالاسيون ديگردرتاريخ افغانستان شوند وبدينترتيب، سند برده گي نوين مردم افغانستان را امضا نمايند وكشور را دستي دستي تقديم اجانب كنند.
به هرحال، علت هرچه باشد، پيامد جو مسموم كنوني نه به نفع مردم ودولت افغانستان است ونه حتي به نفع خارجي هاي طرفدار يك چنين فضايي و مسلما هر مشكلي در افغانستان ايجاد شود اگرچه قربانيان اصلي آن مردم مظلوم افغانستان اند اما قبل از هركسي دود آن چشم بيگانگان را كور خواهد كرد. بنابراين لازم به نظر مي رسد كه دولت افغانستان هرچه زود وقاطع، وارد عمل گرديده با جلوگيري از اقدامات سوء استفاده‏كنندگان، اولا صداقت و تدبير خود را به نمايش بگذارد و درثاني مردم وميهن‏دوستي خويش را ثابت نمايد و هرچه عاجلتر درراستاي فروكش دادن فضاي متشنج فعلي داخلي ومنطقه‏اي، كوشش مضاعف كند، در غير آن فردا دير است و افسوس و پشيماني هم كارايي نخواهد داشت.
منبع:www.abna.ir




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط