مصلحان گمنام
منبع : راسخون
مقدمه
شهید ثانی «رحمه الله علیه» در كتاب لمعه می فرماید: « آیات و روایات امر به معروف آن قدر زیاد است که کمر را می شکند» و در اهمیت مساله همین بس که سالار عشق حضرت اباعبدالله الحسین «علیه السلام» همه عزیزانشان را به قربانگاه کربلا می برند تا امر به معروف و نهی از منکر را زنده کنند، پس می توان گفت که احیاء این دو فریضه نشانه عشق انسان به امام حسین «علیه السلام» و نوعی سربازی امام زمان ( ارواحنا فداه) است.
مرحوم حضرت امام خمینی «رحمه الله علیه» در تحریر الوسیله می فرمایند: «این دو فریضه از والاترین واجبات می باشد و وجوبش از ضروریات دین است و منکر آن در صورت توجه به لازمه انکار آن از کفار می باشد.»
اثرات اخروی آن نیز در فرمایشات پیامبر «صلوات الله علیه و آله» معلوم می شود: که فرمودند:«گروهی هستند که نه پیامبرند و نه شهید ولی مردم به مقام آنها که به خاطر امر به معروف و نهی از منکر به دست آورده اند غبطه می خورند». (2) کسی که درد دین دارد و دلسوز نسبت به خود و دیگران است و نور ایمان با گوشت و پوست و استخوان او آمیخته شده، نمی تواند در مقابل معصیت الهی بی تفاوت باشد، لذا در مواجهه با معصیت با قاطعیت و جدیت اما با نرمی و مهربانی برخورد می کند و در جهت هدف از خلقت خود قدم بر می دارد که در روایات از این گونه افراد به عنوان خلیفه الله تعالی و خلیفه رسول الله «صلی الله علیه وآله» یاد شده است. (3) مساله امر به معروف و نهی از منکر نوعی یاری رساندن به دیگران در مسیر کمال و سعادت دنیا و آخرت است ورابطه عمیقی با واجبات و تکالیفی که همه آنها در مقابل امر به معروف و نهی از منکر مانند رطوبت دهان در مقابل دریاست،(4) دارد. در همین راستا و طبق فرمایش دلسوزانه رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیه الله العظمی خامنه ای «دام عزه العالی» که فرمودند: «مساله امر به معروف و نهی از منکر مثل مساله نماز، یاد گرفتن آن واجب است و شما باید بروید مسائل آن را یاد بگیرید» ، برآن شدیم تا از بین عزیزان دلسوز جامعه که تمام همتشان زمینه سازی برای ظهور مولایمان صاحب الزمان ارواحنا فداه می باشد، تعدادی را به عنوان نیروهای ستاد احیاء گزینش کنیم و ضمن آموزش دادن این مهم به آنان و توجیه کامل این عزیزان نسبت به برنامه های از پیش تعیین شده بتوانیم گامی ناچیز در راه سربازی امام زمانمان «علیه السلام» برداریم.
از رابطین گرامی تقاضامندیم که ضمن مطالعه دقیق و کامل این جزوه ما را در راه نیل به اهداف این ستاد، یاری دهند امیدوارم، در ظل عنایات خاصه حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه و رهبری های مدبرانه مقام معظم رهبری «دام عزّه» ، همواره موفق و پیروز باشید.
آثار شوم سکوت در مقابل گناه و علّت بي تفاوتي در بعضي افراد :
طبق روایات شریفه ، بی تفاوتی در مقابل فساد باعث می شود که خدای متعال از خوبان جامعه نیز دعا را مستجاب نکند (5) و باعث نزول عذاب خواهد شد و همچنین افراد بی تفاوت مانند مرده ای در میان زندگان خواهند (6) بود.
اما دیگر آثار آن عبارتند از:
الف) کمک به انجام گناه
ج) عادی شدن گناه در جامعه و شیوع آن
ه) قساوت قلب، تا جائيكه هيچ نصيحتي در او تأثير گذار نخواهد بود و از سنگ سخت تر خواهد شد.
و) به انزوا رفتن مومنین
ح) دگرگوني ارزشها به ضد ارزشـها : مردم بايـد توجه داشـته باشنـد كه اگر ايــن بي تفاوتيها و عادت كردن به وضعيت موجود جامعه ، ادامه پيدا كند ، فقط پيدايش يك عاشورا مي تواند آنرا اصلاح كند . اينجاست كه پيامبر عظيم الشأن صلي الله عليه وآله از وضعيت آخرالزمان چنين خبر مي دهند : (نقل به مضمون) « زماني بيايد كه زنانتان فاسد و جوانانتان فاسق شوند و همه با بي تفاوتي امر به منكر و نهي از معروف نمي كنند ، اصحاب تعجب كردند و پرسيدند مگر چنين چيزي ممكن است ؟
فرمودند بدتر از اين نيز خواهد شد، زمانيكه مردم امر به منكر ونهي از معروف مي كنند و باز در پاسخِ تعجب ِاصحاب فرمودند : بدتر از اين نيز خواهد شد، زمانيكه درجامعه معروف منكر و منكر معروف شود » حالا شما قضاوت كنيد كه اصلاح كردن چنين جامعه اي چگونه ممكن خواهد بود ؟ خداوند متعال در سوره بقره آيه251 مي فرمايند اگر گروهي از مردم جلو فتنه و فساد ديگران را نگيرند همه زمين به فساد كشيده خواهد شد .
اما علت بي تفاوتي بعضي نسبت به فريضتين اينست كه حتي آگاهترين اقشار جامعه نسبت به موضوع جاهلند و اهميت و آثار فوق العاده آنرا نمي دانند و شايد اين مسئله به خاطر عدم فرهنگسازي صحيح نسبت به اين دو واجب از طرف مسئولين فرهنگي ما بوده است .
توجیهات کسانی که امربه معروف و نهی از منکر را ترک می کنند:
الف) می گویند اثری ندارد یا این که احتمال تاثیر وجود ندارد.
قبل از هر جوابي نظر خوانندگان گرامي را به جملة مختصر و مفيد مقام معظم رهبري «دام عزّه» جلب مي كنم كه مي فرمايند : « اثر زبان قطعی است ».
اما 10 جواب اساسي :
1) ممکن است فعلاً تاثیر نکند اما در بلندمدت تاثیرش را خواهد گذاشت همان طور که قیام امام حسین «علیه السلام» نیز در بلند مدت اثر معجزه آسائی گذاشت.
2) بر فرض موثر نباشد، خود این عمل اطاعت از قانون الهی و نوعی ارزش است،
مثلاً کسانی که بار اول حجّشان است و لو موئی نداشته باشند که بتراشند مستحب است تیغ را به سر بکشند تا اطاعت از قانون الهی کرده باشند و هم چنین نظیر اطاعت از مقررات رانندگی در هر حال ولو ماشینی در خیابانها نباشد.
3) اگر امر به معروف و نهی از منکر به بهانه اثر نکردن در جامعه ترک شود این دو فریضه مقدس به فراموشی سپرده می شود و فرصت طلبان سوء استفاده خواهند کرد.
4) بر فرض تاثیر نکند امّا با این تذکر لذت گناه در کامش گرفته خواهد شد و لااقل نمی تواند با خیال راحت گناه کند و فضا را برای گناه ناامن می داند.
5) گرچه او تاثیرپذیری را به روی خود نیاورد اما بدانیم در اعماق روح او و در فطرت پاک او موثر است و لااقل لحظاتی فکر او را مشغول خود خواهد کرد، پس اثر چیزی نیست که قابل دیدن باشد، بلکه یک مساله قلبی است.
6) تذکر زبانی گامی است به سوی خودسازی و کمال خودمان، و این جدای از ثوابهای عظیمی است که در دنیا و آخرت اثرات آن را خواهیم دید مانند معلمی که به وظیفه خود عمل می کند، اگر همه شاگردان هم اعتنا نکنند و اثری نداشته باشد حقوق او محفوظ خواهد بود و برای محفوظات خودش نیز موثر است، چرا که هیچ عملی در این دنیا نابودشدنی نیست و تجسمی خواهد داشت و همـانگونه كه هر كس لباس مي شويد دست خودش نيز پاك مي شود ، كسيكه مردم را به خير دعوت مي كند ، به طور طبيعي سعي مي كند تا خودش نيز اهل آن خير شود.
7) بر فرض موثرنباشدتذکرزبانی تمرین روحیه شجاعت و جرات در نفس انسان است.
8) تذکر زبانی راه انبیاء «علیهم السلام» است، همانطور که خدای متعال به حبیب خود پیامبر «صلی الله علیه و اله» می فرماید: «فذکر انما انت مذکر» (سوره مبارکه غاشیه آیه 21) ، خلق را متذکر ساز که وظیفه تو غیر از این نیست.
9) تذکر زبانی اتمام حجت است برای گنهکار تا در قیامت نگوید نمی دانستم و از طرفی مومن نیز مواخذه نشود که چرا اتمام حجت نکردی؟ قرآن کریم می فرماید: «عذراً او نذرا»(7)، (تذکر دادن) یا باعث عذر خوبان و یا ترس بدان می شود.
10) قرآن می فرماید تذکر بده چرا که تذکر برای مومنین سودمند است «فذکر فان الذکری تنفع المومنین».(8)
حداقل صحبتی که می توان کرد این است که اگر بر فرض، احتمال تاثیر نباشد واجب نیست، نه این که ممنوع باشد. مرحوم امام «رحمه الله علیه» می فرمایند: در امر به معروف و نهی از منکر لازم نیست صددرصد به نتیجه برسیم، حتی اگر یک درصد هم اثر داشت واجب است.(9) ما نیز مامور به وظیفه ایم نه نتیجه،نوح «علیه السلام» بعد از 950 سال تذکر، کمتر از 100 نفر به او ایمان آوردند.
مقام معظم رهبری «دام عزه» ، می فرمایند: بعضی می گویند که باید احتمال تاثیر وجود داشته باشد، من می گویم احتمال تاثیر همه جا قطعی است مگر در نزد حکومتهای قلدر و سلاطین، آنهایند که حرف حساب به گوششان فرو نمی رود و اثر نمی کند اما برای مردم حرف اثر دارد.(10)
ب) خجالت و حیا !
دومین توجیه کسانی که امر به معروف و نهی از منکر را ترک می کنند، خجالت و حیا است در حالی که در حدیث می خوانیم« لاحیاء فی الدین» در انجام واجبات و ترک محرمات حیائی وجود ندارد.
ج) ترس
دوستان خدا نه از گذشته خود ترس دارند و نه از آینده خود محزونند «الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لاهم یحزنون»(11) مومن فقط از خدا می ترسد و بس، الا این که یقین کند جان او در خطر است (که البته معمولاً این طور نیست).
د) کم شدن مشتری در مغازه
امام باقر و امام صادق علیهما السلام فرمودند: « امر به معروف و نهی از منکر کنید و نترسید زیرا نه رزق شما قطع و نه مرگ شما نزدیک خواهد شد». (12) و باز در این زمینه مولایمان علی «علیه السلام» می فرمایند: امر و نهی رزق کسی را قطع نمی کند و بالاخره قرآن كريم خيال ما را راحت مي كند و مي فرمايد اگر مردم مناطق ايمان آوردند و تقوا پيشه كنند ( كه از مصاديق امر به معروف است ) به طور قطع از آسمان و زمين بركاتي خواهيم گشود . (13)
تذکر :
خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: « و الله احق ان تخشاه» (14) و از خدا سزاوارتر بود بترسی و در آیه 39 همان سوره پیرامون مصلحان و مبلغان می فرماید: «و یخشونه و لایخشون احداً الا الله و کفی بالله حسیبا»، از هیچ کس جز خدا نمی ترسند و خدا به تنهائی برای حساب خلق کفایت می کند.
مقام معظم رهبری «دام عزه» می فرمایند: جامعه اسلامی با امر به معروف زنده می ماند، قوام حکومت اسلامی به امر به معروف است.
انواع عکس العملهای مخاطبین که مورد امر به معروف و نهی از منکر قرار می گیرند:
1- پذیرش: در این صورت باید او را دعا و از او تشکر کنیم، مثلاً بگوئيم از پذیرش شما ممنونم، موفق باشید، البته می توانیم قبل از تذکر نیز دعا کنیم مثلاً امیدوارم خداوند سخن مرا در دل شما موثر کند، که در این صورت صداقتمان را اثبات می کنیم.
2- سکوت: در این صورت چه نشانه رضایت و چه نشانه مخالفت باشد ماموریت الهی انجام شد.
3- مخالفت: در این صورت می توانیم بگوییم خدایا شاهد باش پیغامت را به بنده ات رساندم یا بگوییم به جای مخالفت خوبست کمی فکر کنید، یا این که گفته شود من وظیفه ام را انجام دادم.
دلائل نپذیرفتن امر و نهی :
1) تکبر: مانند شیطان که همین رذیله، او را به زمین زد و عمدتاً سرچشمه اش: علم، مال، قیافه، قبیله، ریاست، سن و سال و ... و علت اصلیش جهل و نادانی است.
معصوم عليه السلام مي فرمايند « نشانه تكبر آن است كه حرف حق را نپذيري »
2) تعصب های بی جا: البته اگر تعصب و پافشاری بر آرمانهای مقدس اسلام باشد به جاست و در غیر این صورت بی جا خواهد بود و باعث می شود که فقط خودش را بر حق بداند؛ و برای دیدن و شنیدن حقیقت، کور و کر شود.
3) لقمه حرام: امام حسین «علیه السلام» در روزعاشورا ، علت موثرنبودن نصیحتهایشان
را پر شدن شکمهای آنان از حرام عنوان می کنند.
4) تربیتهای غلط خانوادگی
5) تبلیغات سوء علیه دین و هم چنین ناصحین
و بالاخره قرآن کریم می فرماید:« فمالهم عن التذکره معرضین کانهم حُمُرُ مستنفره فرت من قسوره» (15)، چرا آنها از این تذکر روی گردانند؟ آنان به خران رمنده ای مانند که از شیری گریزان شده اند.
نکته جالب و مهم :
جالب اینجاست که اگر ضررهای جسمی را تذکر دادیم کسی ناراحت نمی شود، حتی تشکر هم می کنند مثلاً بگوییم این غذا را نخور چون مسموم است یا مواظب باش در چاه نیفتی، اما در صورتی که ضررهای معنوی تذکر داده شود آن را نوعی توهین می دانند در حالی که این ضررهای روحی و معنویست که انسان را به هلاکت دنیا و آخرت می کشاند و چاه گناه به مراتب خطرناکتر از چاههای متعارف دنیایی است؛ اما وای بر وقتی که انسان دنیازده و دچار خواب غفلت شود. امیرالمومنین «علیه السلام» در نهج البلاغه می فرمایند: دنیای(مذموم) مردار است و طالب آن لاشخوری بیش نخواهد بود.
انواع روشهای مهم کاربردی در امر به معروف و نهی از منکر:
پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله مي فرمايند : هر كس امر به معروف مي كند بايد شيوه اش نيز معروف باشد . (16)
اقسام مخاطبین :
1) افرادی که به صورت گذری با آنان برخورد می کنیم.
2) افرادی که معمولاً با آنان مانوسیم یا رفت و آمد داریم (خویشاوندان، همسایگان، دوستان).
3) افرادی که با آنان در مجلسی نشسته ایم یا افرادی که به طور موقت با آنها هستیم مثل افراد حاضر در میهمانی، جلسه و مسافرت.
4) مواقع خاص دیگر.
قسم اول :
افرادی هستند که معمولاً مصلحان گمنام با آنان مربوطند، در اينجا نکاتی بسیار مهم وجود دارد که لازم است آمرین و ناهین به آنها توجه خاص داشته باشند، زیرا آنان در حقیقت مامور ابلاغ پیام خدای متعال به مردمند و هرگونه ذهنیت بدی از فکر مخاطب باید رفع گردد.
1) هنگام تذکر زبانی مهمترین عامل اثرگذاری، دید و تفکر ما نسبت به مخاطبینمان است که همین امر، نوع و روش تذکر ما را به وجود می آورد، و معمولاً دیدها و تفکرهاست که باید اصلاح گردد چرا که هدف اصلی ما اصلاح و تربیت است.
باید بدانیم افرادی که به نوعی مرتکب گناه می شوند مسلمان هستند و طالب کمال، لکن به دلائلی از جمله جهل نسبت به منکر بودن آن کار یا عاقبت گناه، دست به اعمال ناشایست می زنند که البته خود ما نیز از این امر مبرا نیستیم، اما هر کس به نوبه خودش.
پس مهم این است که سعی کنیم از خود شخص انتقاد نکنیم بلکه فقط از کار زشتش انتقاد کنیم مثلاً بگوییم شما که الحمدلله انسان موفق و باشخصیتی هستید، بهتر است فلان کار را هم انجام ندهید، در حدیثی از معصوم «علیه السلام»
می خوانیم، «چه بسا خدای متعال افرادی را دوست دارد اگر چه از عملشان ناخشنود است»(17) ، درست همان طور که می خواهیم به برادر، خواهر یا فرزندمان تذکری بدهیم که معمولاً توام با نوعی رابطه قلبی است.
2) اول خوبیهایش را بگوییم، مثلاً بگوئیم کسی که این قدر منظم، پاکیزه و زیباست حیف نیست درون را نیز همرنگ ظاهر نکند، یا این که ای کاش این بدی را هم نداشتی، یا شما که پیداست خانم محترمه ای هستید ای کاش پوششتان نیز برخلاف رضایت امام زمان «علیه السلام» نبود، پس توجه داریم که در این روش مخاطب احساس شخصیت می کند.
اما دقت داشته باشیم که حضرت علی «علیه السلام» در كتاب شريف غررالحكم می فرمایند: «اذا مدحت فاختصر» زیاده روی در تعریف صحیح نیست مثلاً بگوییم شما وزنه ای برای اسلامید و ... .
3) بلافاصله بعد از تذکر او را دعا کنیم مثلاً بگوییم ان شاء الله موفق باشی، یا ان شاءالله خوشبخت شوی (اولش خوبی، آخرش دعا و در این میان تذکر).
4) تذکر زبانی باید با ملایمت، نرمی و مهربانانه باشد، چرا که خدای متعال هنگامی که حضرت موسی «علیه السلام» را برای تذکر زبانی نزد فرعون فرستاد می فرماید: « فقولا له قولاً لیّنا»(18) یعنی با فرعون نیز با گفتاری نرم صحبت کنید ، مثلاً می توانیم اینطور نهی از منکر کنیم: برادر عزیز یا خواهر محترمه، این کار با شخصیت شما سازگار نیست. البته این نکته لازم است که نرمی باید توام با قاطعیت باشد در آیات دیگر قرآن کریم نیز می خوانیم:
«و قولوا للناس حسنا»(19)- «الیه یصعد الکلم الطیب»(20)، و بالاخره باید به گونه ای تذکر بدهیم که یقین کند ما دلسوزش هستیم، نه این که کاری کنیم، مخاطبمان از دین زده شود، حدیث زیبائی از معصوم «علیه السلام» است که مي فرمايند : «من احبّک نهاک»، یعنی کسی که تو را دوست دارد، نهیت می کند، دوست آن نیست که انسان را در حال غفلت بخنداند یا سکوت کند بلکه دوست آن است که انسان را با تذکر زبانی بیدار کند یا حتی بگریاند.
5) او را از خودمان بدانیم، تا احساس مقابله نکند، مثلاً از این کلمات استفاده کنیم، برادرم، خواهرم، پسرم و ... درست مانند انبیاء «علیهم السلام» که هنگام تذکر دادن به قوم خود از کلمه یا قوم (قومی) یعنی ای قوم من، استفاده می کردند، حضرت لقمان «علیه السلام» نیز هنگام تذکر به فرزندشان بارها می فرمایند، «یا بنی»، ای پسرک من.
6)به هیچ عنوان در تذکرمان از اهانت، فحش و ناسزا استفاده نکنیم زیرا خود، منکری بسیار بزرگ است و مومن هیچ گاه زبانش به ناسزا گفتن نباید آلوده شود حتی در مقابل دشمن، در حدیثی می خوانیم که «من حسن کلامه کان النجح امامه» کسی که سخنش نیکو بود پیروزی در پیش روی اوست و قرآن کریم نيز مؤمنين را از بد دهنی به لشگر کفر منع کرده است (21) . جدای از این که باید عزت نفس و غرور افراد را مقابل دیگران خدشه دار نکنیم، بدانیم با تخریب شخصیت افراد هرگز موفق به اصلاح نمی شویم.
7) از کلمات دو پهلو که از آن برداشتهای مختلف می شود استفاده نکنیم، (مثلاً کلمه حجاب). بلکه تذکر باید صریح و روشن باشد مثلاً خواهرم مانتوی تنگ شما برازنده شخصیت شما نیست و خلاف حیاست یا این که پوشاندن موهای سر دستور خدای متعال است همچنین از کلمات نامفهوم یا اصطلاحات علمی یا خارجی استفاده نکنیم بلکه کلمات باید شیوا، روشن و روان باشد.
8) از راه تحریک غیرت و احساسات او وارد شویم، مثلاً به کسی که نگاه حرام می کند بگوییم آیا حاضری پسری به ناموس خودت چنین نگاه کند؟ لذا در روایت است که شخصی از معصوم «علیه السلام» پرسید آیا می شود به پشت سر نامحرم نگاه کرد؟ حضرت جواب دادند: آیا حاضری کسی به پشت سر ناموس خودت نگاه کند؟ گفت نه، فرمودند پس آنچه برای خودت نمی پسندی برای دیگران نیز مپسند.
9) بیان اشتراک با تبهکاران بزرگ: بعضی به خاطر تنفری که از آن تبهکار دارند تحت تاثیر قرار می گیرند، مثلاً به کسی که سگ بازی یا شرابخواری می کند بگوییم این حرکت زشت ازکارهای یزید «علیه اللعنه» است، یا این که به خانم بدحجاب بگوییم، مستر همفر جاسوس انگلیسی پس از سالیان دراز تحقیق در کشورمان تنها راه مبارزه با دین و ایمان جوانان و كشور عزيزمان ايران را کنار رفتن حجاب مخصوصاً چادر از سر زنهای ایرانی می داند.
10) بیان اشتراک با مومنان: مثلاً به کسی که بداخلاق و اخمو است بگوییم، پیامبر خدا «صلی الله علیه و آله» همیشه متبسم بودند.
11) بیان پاداش و عذاب الهی: مثلاً به کسی که دچار بعضی از گناهان شهوانی است بگوییم، حیف است انسان لذات دائمی و واقعی بهشتی را فدای لذات پوچ و زودگذر دنیا کند، یا بگوییم ما که طاقت مشکلات و مصیبتها و آتش دنیا را نداریم چگونه می توانیم طاقت عذاب آخرت را داشته باشیم؟ یا می توانیم بعضی آیات بهشت و جهنم را بیان کنیم.
12) بی ارزش جلوه دادن گناه، مثلاً جهانگیرخان قشقائی «رحمت الله علیه» که به دنبال فراگیری موسیقی بود به او گفته شد : «گیرم در این رشته فارابی زمان شدی، باز مطربی بیش نخواهی بود». و همين جمله بود كه مسير زندگي او را تغيير داد.
13) سلام کردن کلید ارتباط است و راه را برای تاثیرگذاری هموار خواهد کرد.
14) بعد از تذکر می توانیم آن را تاکید کنیم مثلاً بگوییم، جدی بگیر، یا متوجه شدی؟
15) تذکر زبانی می تواند سؤالی باشد، مثلاً آیا از خدا نمی ترسی؟ آیا ما همیشه در محضر خداوند نیستیم؟ قرآن کریم می فرماید:« آیا وقت آن نرسیده است که قلبهای شما با یاد خداوند خاشع شود»؟(22) در این صورت خود به خود متوجه پاسخ می شود و فکرش نیز مشغول خواهد شد.
16) امر و نهی بدون خطاب مثلاً از کنار بدحجابی که رد می شویم بگوییم حجاب دستور خداست و نشانه حیا و غیرت است.
یاد آوری به مصلحان گمنام: ( اکیپ های تذکر لسانی )
انسانها سه دسته اند:
دسته دوم اشقیا: آنان افرادی هستند، نظیر دسته اول لکن بغض اهل بیت «علیهم السلام» را نیز دارند و کسانیکه در ردیف اول بودند، زمینه خلافت اشقیا را فراهم نمودند مانند معاویه، ابن ملجم ، یزید و... .
دسته سوم مذنبین: آنان کسانی هستند که گناه می کنند اما قصد مخالفت با خدای متعال را ندارند، بلکه در اثر غفلت، جهالت یا فشار انواع شهوات دست به گناه می زنند و سپس پشیمان می شوند.
قرآن کریم به این افراد می فرماید نا امید از رحمت الهی نباشید که خداوند متعال همه گناهان را می بخشد (23) ( به شرط توبه واقعی).
ناصحین عزیز دقت داشته باشند، افرادی که در کوچه و خیابان با آنان برخورد می کنیم از نوع دسته سوم هستند و موضع تذکر زبانی و کیفیت آن، اینجا معلوم می شود. جهالت را نمی شود با کج خلقی و عصبانیت برطرف کرد بلکه با استدلال قوی و ملاطفت باید برخورد کرد حتی با دسته های اول و دوم. ( و جادلهم بالتی هی احسن (24) ). البته باید توجه داشت که گاهی باید قانون از موضع قدرت وارد شود، مانند مواردی که تکثیر شهوت می کند یا جوانان را به تباهی می کشاند مانند ماهواره، مواد مخدر و... که این مرحله ازآن به هیچ عنوان به عهده نیروهای مردمی نيست.
قسم دوم :
1) با مطالعه کتابهای دینی معتبر استدلالی بحث کنیم و دلیل منطقی ارائه دهیم
2) از مهمترین روشها در این قسم این است که انسان بتواند با رفتارش در دیگران اثرگذار باشد. «کونوا دعاه الناس بأعمالكم» (25) مثلاً رفتار صحیح یک خوش حجاب می تواند بهترین تبلیغ حجاب در بین اقوامش باشد. امام صادق عليه السلام به شخصي بنام شقراني فرموده اند كار زشت از هر كس سر زند زشت است ولي اگر از تو سر زند زشت تر است همانطور كه كار نيكو از هر كس نيكوست ولي اگر از تو سر زند نيكوتر است و اين بخاطر جايگاه تو است نسبت به ما ، پس قدر خود را بدان .(26)
ما مي توانيم بااعمالمان باعث زينت امام زمانمان عليه السلام باشيم و همين امر موجب جذب افراد به دين است نه اين كه باعث ننگ امام زمانمان عليه السلام باشيم و نتيجه رفتارمان طرد شدن افراد از دين و متدينين باشد .
3) فردی که تازه می خواهد در مسیر قرار گیرد را سعی کنیم از واجباتش شروع کنیم و کم کم او را در صراط مستقیم قرار دهیم، سپس مستحبات و ...
4) بازسازی روحیه او نقش مهمی دارد زیرا بعضی در اثر کثرت گناه، روحیه ناامیدی در آنان ایجاد شده است، باید به او گفت همین ناامیدی از گناهان کبیره است، یا بگوییم خدای متعال در قرآن کریم قول داده که جمیع گناهان را می بخشد و حتی می توانیم نمونه هائی از ره یافتگان را برای او بازگو کنیم.
5) گاهی می توانیم به دربگوییم که دیوار بشنود، مثلاً به بغل دستیش تذکر بدهیم، چنانچه خدای متعال به عیسی «علیه السلام» می فرماید: آیا تو به این مردم گفته ای که من و مادرم را خدای خود بدانید؟«ء انت قلت للناس اتخذونی و امی الهین اثنین ؟» (27)
6) آسان سازی: مثلاً بگوییم مگر فلانی نبود که اهل معصیت بود اما با اراده ای آهنین به همه معاصی پشت پا زد.(ارائه نمونه هائی از توابین)
7) غیرمستقیم: مثلاً بگوییم گاهی بعضی دچار غفلت می شوند، یا این که شیطان در باطن بعضی نفوذ پیدا کرده است.
8) تغافل: یعنی ندیده یا نشنیده گرفتن و خود را به غفلت زدن.
9) تحسین یا هدیه دادن به نیکوکار نزد گنهکار: مثلاً بگوییم: من وظیفه خود دانستم از شما که اهل مسجد هستید یا با حجاب هستید تشکر کنم و سپس او را دعاکنیم.(به طوری که فرد گنهکار بشنود) یا حتی می توانیم در نزد گنهکاران به او هدیه بدهیم چرا که معصوم «علیه السلام» می فرماید: «الانسان عبید الاحسان» انسان بنده احسان است.
10) مبارزه منفی با آنان طبق فرمایش پیامبر «صلی الله علیه و آله» :
الف) معامله نکردن با او در بازار
ب) کمک نکردن به او در مشکلات
ج) رابطه آشکارا با او نداشتن و دلیلش آیه 68 سوره مبارکه انعام است که می فرماید: «فلا تقعد مع القوم الظالمین» با کسانی که با گناه، ظلم به خود و دیگران می کنند نشست و برخاست نکنید.
امام صادق «علیه السلام» به اصحاب خود فرمودند: چرا مانع رفتار ناشایست بعضی نمی شوید؟ پاسخ دادند، آنها سخن ما را نمی پذیرند، حضرت فرمودند: در این صورت از آنان کناره گیری کنید و از نشست و برخاست با آنان بپرهیزید.(28) البته گاهی انسان علم دارد که ارتباط با او باعث هدایتش می شود که در اینجا وظیفه متفاوت است، به شرطي كه خود او تحت تأثير رفتار سوء او واقع نشود .
11) تهدید به مرگهای ناگهانی، مردن در حال گناه، گسترش سلطه شیطان، انتقام خدا در دنیا و آخرت، منتهی شدن به تمسخر و تکذیب آیات و ...
12) گاهی نسبت به اطرافیان از نکوهش نیز استفاده کنیم مثلاً بگوییم تو که این قدر ادعای تدین داری، چرا اخلاقت این قدر بد است؟ یا تو که الحمد لله اهل مسجد
و منبر هستی چرا غیبت می کنی؟ مگر از فلانی کمتری؟ البته حضرت علی «علیه السلام» می فرمایند: «اذا ذممت فاقتصر» در مذمت زیاده روی نکن.(29)
قسم سوم :
1) قرآن کریم می فرماید: «واذا رایت الذین یخوضون فی ایاتنا فاعرض حتی یخوضوا فی حدیث غیره» چون گروهی را دیدی که برای خرده گیری و طعنه زدن در آیات ما گفتگو می کنند از آنان دوری کن تا در سخنی دیگر وارد شوند.(30) و باز قرآن کریم خطاب به مومنین می فرماید: «با منافقانی که کافر به آیات الهی هستند و آیات را مسخره می کنند همنشین نشوید تا در سخنی دیگر وارد شوند و اگر با آنان مجالست کنید حقیقتاً مانند آن منافقان خواهید بود و خداوند منافقان و کافران را با هم در جهنم می کند».(31) امام صادق «علیه السلام» جلسه ای که در آن شراب آوردند را ترک فرمودند و در حدیثی می خوانیم: « لا ینبغی للمومن ان یجلس مجلسا یعصی الله و لایقدر علی ترکه» ، سزاوار نیست برای مومن، در مجلسی که در آن معصیت می شود و قادر نیست آن را تغییر دهد، بنشیند(32) و بالاخره امام علی «علیه السلام» می فرمایند: «فروا کل الفرار من الفاجر الفاسق» (33) حقیقتاً فرار کنید از بدکار تبهکار. پس اگر می توانیم مسیر جلسه را تغییر دهیم والا ترک کنیم. وبايد بدانيم كه در صورت بي تفاوتي ،در گناه آنان شريك خواهيم بود.
2) ارائه جایگزین: می توانیم به جای غیبتی که در جلسه مطرح می شود مسیر سخن را تغییر دهیم و بحث دیگری را شروع کنیم و همیشه هنگام نهی کردن، به جای آن جایگزینش را نیز معرفی کنیم.
3) اگر خواستیم در مجلسی به فردی تذکر دهیم، سعی کنیم در مقابل دیگران نباشد و عزت و غرور دیگران را خراب نکنیم.
قسم چهارم ، موارد خاص :
1) مکاتبه و نوشتن: گاهی اثر قلم بالاتر از زبان است، قلمی که خدای متعال در قرآن به او قسم خورده و در حدیث است که خداوند صدای قلم را دوست دارد و اگر مواردی که در تذکر زبانی گفتیم این جا نیز رعایت شود صددرصد آن را مطالعه می کند و اثر فوق العاده ای در اعماق وجود او خواهد گذاشت.
2) تلفنی
3) باواسطه
نکته: تشخیص چگونگی استفاده از روشها نیز با خود فرد می باشد که با درنظر گرفتن مقتضیات زمان و مکان و روحیات مخاطب اقدام کند.
تذکرات مهم درباره تذکر زبانی :
1) مهمترین مساله در امر به معروف و نهی از منکر این است که از ملامت هیچ ملامت کننده ای نهراسیم، در مقابل توهینها و تمسخرهای دیگران صبر و تحمل داشته باشیم و توجه داشته باشیم که بیشترین توهینها وتمسخرها را خود ائمه علیهم السلام ، مخصوصاً پیامبر صلی الله علیه و اله تحمل نمودند. ما باید در راه حفظ همین حلال و حرامهای الهی که خون عزیزترین انسانهای عالم برای آن ریخته شده از همه وجودمان مایه بـــگذاریم. خــداوند در قرآن کریم به پیامبرش مي فرمايد :
« فاصبر علی مایقولون» یعنی که در مقابل حرفهای دیگران صبر داشته باشد و این همه سفارش و پاداش تنها برای کسانی نیست که بدون دردسر امر به معروف کنند.
خداوند در سوره مبارکه مائده یکی از صفات یاران امام زمان «علیه السلام» را این طور بیان می کند: «ولا یخافون لومه لائم» (34)
از ملامت هیچ ملامت کننده ای نمی ترسند و در حدیثی از معصوم «علیه السلام» می خوانیم:
«قل الحق و لو کان علیک» حق را بگو و لو به ضررت باشد.
البته توجه داشته باشیم که تمسخرکنندگان در قیامت مورد تمسخر خداوند قرار خواهند گرفت: «الله یستهزءبهم و یمدهم فی طغیانهم یعمهون».(35)
و بالاخره بدانیم که سربازی و نوکری امام زمان «علیه السلام» و انجام وظیفه خرج دارد، و به این سادگی نخواهد بود.
2) در فتواها آمده است امر به معروف و نهي از منكر كنيد گرچه به همة آنچه مي گوئيد عمل نمي كنيد، (حتي قصد اخلاص نيز شرط نيست ) در اينجا سؤالي مطرح مي شود كه آيات و روايات، كسانيكه به گفتارشان عمل نكنند را انتقاد شديد كرده است و اين صحبت با مفهوم آيات و روايات سازگاري ندارد ؟ پاسخ اين است كه اين آيات وروايات پيرامون افرادي است كه از اعمال زشتشان ناراحت نمي شوند و به فكر توبه نيستند ، يعني آنان كه بناي خوب شدن ندارند و فعل زشتشان را قبول دارند، اما در غير اين صورت اين افراد نه تنها مجوز امر به معروف را دارند بلكه بر آنان واجب خواهد بود ،ٍ البته بديهيست كه اگر انسان به آنچه مي گويد عمل كند تأثير نفس او دو چندان خواهد بود و حرفيكه از دل بر آيد ، بر دل نيز مي نشيند.
3) هرگز بر تذکر خود، پافشاری نکنیم، بلکه فقط بگوییم و رد شویم.
4) از هرکس به اندازه خودش انتظار داشته باشیم و نباید کسی که ایمان بیشتری دارد، از دیگران توقع بیش از ظرفیتشان داشته باشد.
5) منکرهای قبلی او را یادآوری نکنیم و فقط رفتار فعلی او را تذکر بدهیم.
6) معروفها و منکرهایی را تذکر بدهیم که قطعی است، لذا موارد اختلاف فتوا را تذکر ندهیم.
7) نیروهای مردمی حق تجسس در حریم خصوصی افراد را ندارند.
8) مراعات حال دیگران را بکنیم مثلاً اگر مخاطبمان برای مساله ای عصبانی یا ناراحت است، هرگز به او تذکر ندهیم.
9) مرحوم امام «رحمه الله علیه» می فرمایند: سزاوار است آمر به معروف و ناهی از منکر خویشتن را منزه از گناه و عیب نبیند و خود را برتر از کسی که گناهی مرتکب شده است، نپندارد.
10) سعی کنیم تذکرمان مختصر و مفید باشد.
11) امر به معروف و نهی از منکر در هر سنی نیز شیوه های مخصوص به خود را دارد، مثلاً نوجوان را باید از راه اظهار محبت، تشویق، جایزه و کلماتی مانند عزیزم و ... وارد شد و جوان را از طریق مشاوره ای، سوالی، تقویت شخصیت او و استدلالی وارد بشویم و بدانیم که پذیرش یک جوان(در صورت برخورد صحیح) سریع خواهد بود.اما بزرگسال بر اساس سن و تجربه زیاد، معمولاً می توانیم آنان را نسبت به عمل خود به قضاوت بگیریم، مانند وضویی که حسنین «علیهما السلام» در مقابل آن پیرمرد
گرفتند، و علی «علیه السلام» می فرمایند اصلاح بعضی از راه احترام به آنان است.(36)
12) مقام معظم رهبری «مدظله العالی» می فرمایند: در مواردی که نظم ، قانون و حاکم اسلامی است و نسبت به معروف ومنکر اهتمام دارند وظیفه عموم مردم تذکر با زبان است، اقدامات بالاتر و برخوردهای انقلابی به گردن دولت است، اما اگر در منطقه ای حاکم اسلامی نبود تا نسبت به معروف و منکر غیرتی نشان دهند، خود مردم می توانند بعد از تذکر زبانی برخورد انقلابی با حفظ مراحل و شئون و تدریج برخورد انقلابی داشته باشند.
از این کلام آقا متوجه می شویم که مرحله اجرایی امر به معروف و نهی از منکر به دست حکومت اسلامی است و نیروهای مردمی هرگز حق برخورد را ندارند.
13) تذکر مرد و زن به یکدیگر: در صورتی که همه موازین شرعی از جمله موضع تهمت نبودن و از الفاظ مناسب و نگاه نکردن به چهره او، استفاده شود اشکال ندارد، مثلاً بگوییم خواهرم، الگوی شما فاطمه زهرا «علیها سلام» است و پوشش شما خلاف آن است، یا اگر پدر، شوهر یا محرمی با اوست می تواند به او بگوید.
14) در تذکر زبانی شرط سنی وجود ندارد، لذا وظیفه همگانی است و احدی معاف از آن نیست حتی کر و لالها.
15) آمر به معروف و ناهی از منکر باید ظاهری آراسته، نظیف و مرتب داشته باشد و در غیر اینصورت اثر معکوس خواهد داشت.
فراگير بودن امر به معروف و نهي از منكر
اين دو فريضه مربوط به گناهان شخصي نيست بلكه در تمامي ابعاد دين ساري و جاري است ، لذا تمام وزارتخانه ها ،سازمانها ،قوه قضائيه ،صدا وسيما و حتي شركتهاي خصوصي و... ميدان امر به معروف و نهي از منكر است (حتي در مستحبات و مكروهات ) و اين جاست كه جايگاه ستاد احياء امر به معروف ونهي از منكر مشخص مي شود .
در جواب انواع مخالفت ها :
1) شاید بگوید من آزادم، جواب می دهیم، انسان تا به جائی آزاد است که آزادی فکری و روحی دیگران را به خطر نیندازد، یا مي توانيم بگوئیم، بله آزادی که گناه می کنی، اگر بنده خدا بودی گناه نمی کردی و بجاست که همین جا حدیثی گهربار از پیامبر اسلام «صلی الله علیه و آله» بیان کنیم که می فرمایند: گناه اگر در خلوت انجام گرفت، ضررش فقط به خودش می رسد و اگر در جامعه انجام گرفت، ضررش برای تک تک مردم خواهد بود.(نقل به مضمون) .(37)
و در حدیثی دیگر است که می فرماید: « من ترک الشهوات کان حرا » ، کسی که شهواتش را ترک کند آزاد خواهد بود.
غلام همّت آنم كه زير چرخ كبود
ز هر چه رنگ تعلّق پذيرد آزاد است
2) شما چکاره اید؟ جواب می دهیم: پیام رسان خدا، یا مامورم پیام امام زمانمان «علیه السلام» را به شما برسانم، یا مامور انجام وظیفه.
3) مملکت صاحب دارد، جواب می دهیم: اتفاقاً همان صاحب مملکت گفته امر به معروف و نهی از منکر کنم، یا بگوئیم اتفاقاً همان صاحب مملکت امر به معروف و نهی از منکر را واجب کرده.
5) دیگران بدترازمنند، جواب می دهیم: بدتری دیگران مجوزگناه کردن شما نیست.
6) فضولی مکن، جواب می دهیم: کمکت می کنم، اگر هم دخالت باشد دخالت خداست نه من.
7) به شمامربوط نیست،جواب می دهیم به خداکه مربوط است من هم مبلغ خدا هستم.
8) عیسی به دین خود و موسی به دین خود، جواب می دهیم: ولی ما مسلمانیم و مسلمانان نسبت به یکدیگر مسئولند.
9) قلبت پاک باشد، جواب می دهیم: قلب با عمل صالح پاک می شود نه با معصیت، همان گونه که در قرآن کریم ایمان همیشه با عمل صالح آمده است «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات» .
10) تو را در یک قبر و مرا در قبر دیگر خواهند گذاشت جواب می دهیم: بله قبرها جداست ولی ربطی به مسؤلیتی که ما نسبت به یکدیگر داریم ندارد.
11) گناه من کوچک است، جواب می دهیم: مخالفت باخدای بزرگ، بزرگ است.
12) تو متعصبی جواب می دهیم: بله نسبت به دین خدا و خون شهدا متعصبم.
امام سجاد «علیه السلام» در دعای مکارم الاخلاق: خدایا به من روحیه انتقادپذیری و پیروی از کسانی مرحمت فرما که مرا ارشاد می کنند.
خلاصه کلام این که تذکر زبانی لازم و واجب است و اگر واقعاً این حرکت، به عنوان یک فرهنگ در می آمد، یقیناً عمده مفاسد در جامعه اصلاح می شد، همان طور که مقام معظم رهبری دام عزه العالی نیز می فرمایند: اگر 10 نفر به یک نفر تذکر دهند، اثرش از بمب اتم بالاتر است.
کارهای فرهنگی در جامعه ما از واجبات است .
اما نوعی دیگر از امر به معروف و نهی از منکر، برنامه ریزی فرهنگی است که کاری ریشه ای و بنیادی است. اسوه و الگوی همگی ما در جمیع مراحل زندگی (طبق آیات شریفه قرآن کریم) پیامبر اکرم «صلوات الله علیه و آله» هستند، که شبانه روز دغدغه هدایت
مردم را داشتند و در این راه اراده و استقامتی بی نظیر داشتند و لحظه ای فکر شکست به خودشان راه ندادند.ایشان چنان حریص در هدایت مردم بودند که خداوند در قرآن کریم به پیامبرش می فرماید:« لعلک باخع نفسک الا یکونوا مومنین»(38) ای پیامبر، جان خودت را فدای این مردم می کنی که ایمان نمی آورند. ایشان اگر جوانی را در حال گناه می دیدند چنان دلسوز بودند که تمام هم و غمشان هدایت او بود و چنان ناراحت می شدند که انگار بنا بود ایشان به جای او در آتش قهر خدای متعال بسوزند.
خداوند به موسی «علیه السلام» فرمود، می دانی چرا تو را به پیامبری برگزیدم؟ برای این که در تو سوزی بود که در دیگران نبود.
آیا ما که ادعا می کنیم از پیروان انبیاء و ائمه «علیهم السلام» هستیم، اینگونه ایم؟ آیا کسی که ذره ای ایمان در وجودش باشد می تواند نسبت به گناه بی تفاوت باشد؟ آیا ما فقط وظیفه اصلاح خود را داریم و نسبت به دیگران مسوولیتی نداریم؟
این جاست که اهمیت برنامه های فرهنگی مشخص می شود، اما جای تاسف است که در جامعه ما این فریضه بزرگ مهجور مانده و بدتر از آن بعضی کارهای ضد دینی به عنوان کارهای فرهنگی تلقی شده و در این میان، جوانان پاک و تشنه جامعه ما هستند که در آتش شبیخون فرهنگی دشمنِ بیدار می سوزند و موجبات آزردگی خاطر امام زمانمان علیه السلام فراهم شده است.
امیرالمومنین «علیه السلام» می فرمایند نسبت به بدترین مردم هم امید هدایت داشته باشید. آگاه باشیم که حتی جوانانی که به بدترین فسادها مبتلا شده اند و به ظاهر امیدی به هدایتشان نیست اگر بدانند فضاهایی برای آرامش معنوی و روحی آنان فراهم شده و نیز می توانند جواب شبهات دینیشان را به طور قانع کننده بگیرند، همانان نیز اصلاح خواهند شد. امروزه با توجه به فرهنگِ دجّال منشِ آخرالزمان، فعالیت در عرصه فرهنگ دینی جوانان، در حقیقت لبیک گفتن به ندای هل من ناصر ینصرنی امام حسین «علیه السلام» است و در عین حال بالاترین ثواب اُخروی را در پی خواهد داشت.قرآن کریم می فرماید: « و من احیا ها فکانما احیا الناس جمیعا» (39)، اگر یک نفر را (علی الخصوص جوان) از لحاظ دینی و فکری زنده کند، مانند این است که همه عالم را زنده کرده باشد.
اما جای بسی تاسف است، در حالی که دشمنان جوانان ما، مخصوصاً صهیونیستها با ثروتهای نجومی علیه دین ما حمله ور شده اند و انواع سی دی ها و نوارها و تصویرهای مبتذل را با نازلترین قیمت رواج داده اند، کانونهای فرهنگی و دلسوزانِ جوانان معمولاً با کمبود بودجه مواجه هستند و باید از عزت نفسشان مایه بگذارند.
بیائیم قبل از آن که آینده جوانانمان بیش از این به خطر بیفتد، به فریاد این نسل نو برسیم.
به امید روزی که این نوع امر به معروف و نهی از منکر به معنای واقعی کلمه در جامعه اسلامی ما، فرهنگسازی شود و بتوانیم به طور ریشه ای به جنگ با منکرات برویم.
در اهمیت برخورد عملی با فساد
خداي متعال در قرآن كريم مي فرمايد : الذين ان مكناهم في الارض اقاموا الصلوه واتو الزكوه و امروا بالمعروف ونهو عن المنكر ولله عاقبه الامور(آنانكه خدا را ياري مي كنند)آنهايي هستند كه اگر در روي زمين به آنان اقتدار و تمكين دهيم نماز به پا
مي دارند و زكوه مي دهند و امر به معروف و نهي از منكر مي كنند كه عاقبت كارها بدست خداست .(40)
در نظام اسلامی هر مجموعه ای وظائف تعریف شده خود را دارد، مسئولین فرهنگی و هر دستگاهی به نوبه خود، از اوجب واجباتشان، برنامه ریزی دقیق و پیگیر، برای ارتقاء فرهنگ دینی مردم علی الخصوص جوانان است، اما این مهم، هیچ منافاتی با برخورد عملی و قاطع با فساد که مرحله نهایی امر به معروف و نهی از منکر است را ندارد، زیرا در هر گونه تربیتی باید دو عامل تشویق و تنبیه در کنار یکدیگر باشد و هرگز این دو از یکدیگر جدا نخواهند شد.
عدم برخورد عملی با فساد توسط قانون و با توجیحهای مختلف از جمله لزوم فرهنگ سازی، اولاً توهین ودهن کجی به قرآن کریم و ثانیاً به تک تک مومنان، مخصوصاً خانواده های معظم شهدا خواهد بود که هرگز طاقت چنین منظره های
تاسف انگیزی در سطح شهر را ندارند، پس امر به معروف و نهي از منكر تنها يك خواهش عاجزانه نيست بلكه در مراحل آخر آن بايد از موضع قدرت وارد شد . خداوند در قرآن كريم مي فرمايد : فقاتلوا التي تبغي حتي تفيئ الي امرالله (41)
نکته مهم
همانا کیفر آنان که با خدا و رسول او به جنگ برخیزند و در زمین به فساد کوشش کنند جز این نباشد که آنها را به قتل رسانند، یا به دار کشند یا دست و پایشان به خلاف ببرند یا با تبعید از سرزمین صالحان دور کنند، این ذلت و خواری عذاب دنیوی آنهاست و اما در آخرت به عذابی بزرگ معذب خواهند بود.
معلوم نیست، این چه طرز تفکریست که هرگاه قانون با جرمهایی که ضررهای جسمی دارد، مانند نبستن کمربند ایمنی برخورد می کند کسی آن را بد، یا توهین به دیگران نمی داند و بحث لزوم فرهنگ سازی را پیش نمی کشد، اما هرگاه قانون با جرمهایی که ضررهای معنوی و روحی برای جامعه دارد وهزاران هزار بار از ضررهای دنیوی خطرناکتر است و دنیا و آخرت را تباه می کند و حتی تعرض به ناموس خود افراد را به دنبال دارد، همه حتی بعضی صاحبنظران عَلَم مخالفت برمی دارند، اما سوال اینست که آیا در مساله دزدی که به منزلشان می آید نیز همین نظر را دارند؟!!. آیا نباید با دزدان ایمان جوانان و مظاهر علنی فساد، برخورد قاطع صورت بگیرد؟
وقتی جبرئیل «علیه السلام» ، علت هلاک شدن بعضی از اقوام را پرسید، خدای متعال فرمود: «من به آنان امکانات دادم و بر مردم قدرت دادم ولی در راه امر به معروف و نهی از منکر از قدرت استفاده نکردند.»
در سوره مبارکه حج آیه 41 نیز تصریح به همین روایت دارد که باید در راه این دو فریضه از قدرت استفاده کرد، زیرا در این میان کسانی هستند که قصد دهن کجی و لجبازی با دین دارند و امنیت اخلاقی جامعه را به خطر انداخته اند.
گاهی لازم بود مولا علی «علیه السلام» با شلاق یا ذوالفقار وارد بازار می شدند و با مظاهر علنی فساد برخورد می نمودند و این مساله به کرات در روایات صحیح السند (مخصوصاً کتاب شریف وسائل الشیعه در جلدهای 16 و 18) آمده است.
نتیجه کلام
در پایان این قسمت وظیفه دارم که از نیروهای سختکوش انتظامی و نظامی تشکر کنم و از خدای متعال، برای این سربازان امام زمان «علیه السلام» و قضات محترمی که همیشه حامی آنان بوده اند، توفیقات روزافزون مسئلت نمایم.كسانيكه به دنبال آرامش روحي و سلوك معنوي هستند، بخوانند.
لازم است عزيزان آمر به معروف وناهي از منكر، به نكته ظريفي توجه داشته باشند، كه ارتباط با اجتماع ناسالم و برخوردهاي اجتماعي (ولو ضروري) خواهي نخواهي روح انسان را قدري كدر مي كند و حجاب نفساني مي آورد.
لذا از طرفي قطع كردن ارتباطات اجتماعي و خصوصا فريضه مقدس و مهم امر به معروف ونهي از منكر ممكن نيست و از طرفي انسان بايد مواظبت از حالات معنوي و روحي خود نيز داشته باشند تا مبادا خودشان نيز تحت تأثير جو مسموم آخر الزمان قرار نگيرند.
در حديثي قدسي مي خوانيم : خلقت الأشياء لأجلك و خلقتك لأجلي، خداي متعال مي فرمايد ( اي انسان، همه عالم وجود را آفريدم براي تو و تو را آفريدم براي خودم ) لذا هدف از خلقت انسان خدائي شدن و همچنين مهدي گونه شدن و تهيه توشه براي سفر قيامت است و انسان بايد در لحظه لحظه زندگي به فكر اصلاح نفس و خودسازي باشد ، البته نه به معناي اينكه فقط به فكر خود باشد ، بلكه وظيفه امر و نهي و هدايت ديگران را نيز دارد ، امام علي (عليه السلام ) مي فرمايند: « هركس در او سه ويژگي باشد دنيا و آخرتش سالم مي ماند :
1) كسيكه امر به معروف كند و خود پايبند به آن باشد.
2) آنكه نهي از منكر كند و خود نهي پذير باشد.
3) آنكه براي اجراي حدود خدا (انجام واجبات و ترك محرمات) مواظبت كند.» (42)
و باز فرمودند و أمر باالمعروف تكن من اهله : امر به معروف كن تا از اهل آن شوي (43) اما با توجه به موقعيت و وظيفه حساسيكه آمرين و ناهين در اجتماع دارند و در عين حال بايد مواظبت از حالات معنوي خود داشته باشند تا كمتر تحت تأثير اجتماع واقع شوند، توجه دوستان را به موارد مجرب و مهم ذيل جلب مي كنم.
دستورالعمل هائي مجرّب براي نجات از تأثيرپذيري در آخرالزمان :
1) مهم ترين دستورالعملي كه اهل دل و كسانيكه در حال سلوك الي الله هستند رمز موفقيت خود و ديگران مي دانند ، آنست كه انسان سعي كند هرروز ارتباط و توسل به امام حسين ( عليه السلام ) داشته باشد (ولو به اندازه چند دقيقه ) ،اين ارتباط مي تواند به شكل مناجاتها وحرفهاي خودماني ،يادآوري مصائب حضرت و يا خواندن زيارت عاشورا و وارث باشد.
در رواياتي مي خوانيم كه همه ما كشتي نجاتيم اما كشتي امام حسين (عليه السلام) سريعترين است،آيت الله قاضي رحمت الله عليه فرمودند : هيچ ولييي به جايي نرسيد مگر با توسل و ارتباط با سيد الشهداء ( عليه السلام ) .
2) احترام ، نوكري و اطاعت والدين كه خداي متعال در قرآن كريم اهميت آن را در كنار اطاعت از خود قرار داده است و اين راه ، راه ميان بر به سوي خداي متعال و رمز مهم موفقيت بزرگان است.
3) نماز اول وقت و حضور قلب در نماز و خوبست بدانيم رمز سلوك شيخ حسنعلي نخودكي اصفهاني دقت در نماز بوده است
4) هر روز 100 مرتبه استغفار با حالت توجه.
5) مقيد بودن به تسبيح حضرت زهرا عليها سلام با حالت توجه كه يكي از موجبات عاقبت به خيريست.
6) صبحهاي جمعه، نماز امام زمان ( عليه السلام ) به نيّت تعجيل در فرج و سلامتي آقا و در برخورد با مشكلات ، خصوصاً در مورد مسائل اخلاقي ، يابن الحسن و ارتباط روحي با آقا را فراموش نكنيم .
7) در هر هفته يك يا دو مرتبه مناجات تائبين و محبين از مناجات خمس عشر با توجه به معاني آن .
8) مراقبت از از اعضاء و جوارح خصوصا چشم و زبان .
مرحوم حاج آقا رحيم ارباب رحمت الله عليه فرمود در طول نود سال زندگي نگاه به نامحرم نكرده ام ، به همين جهت به مقامات بلند نائل شده و از همين رهگذر است كه مشاهده جمال و جلال الهي مي كنند و حقايق عالم را مي بينند.
مراقبت از چشم تا اندازة زيادي ازوسوسه هاي شيطان خصوصاً در مورد غريزة جنسي مي كاهد
9) نماز شب كه به تضمين قرآن كريم ، ثواب آنرا جز خداي متعال كسي نميداند.
10) ارتباط مستمر با جلسات سخنراني ، توسل و علماي بزرگوار
11) دور بودن از فضاهائيكه زمينه و مقدمات گناه را فراهم ميكند:
الف) دوري از وسيله گناه : عكس، فيلم ، سي دي، آلت قمار ، موسيقيهاي مبتذل و...
ب) دوري از محل گناه : مانند ميهمانيها و مجالسيكه رعايت حريم محرم و نامحرم نميشود.
ج) دوري از رفقائيكه انسان را به ياد گناه مي اندازند و معمولا اهل حرفها ، داستانهاو شوخيهاي تحريك آميز هستند.
د) دوري از بيكاري و تنهائي كه انسان را دچار فكر گناه مي كند و فكر گناه مقدمه انجام است، به همين خاطر است كه در حديثي مي خوانيم، خداي متعال به جوان بيكار غضب مي كند.
آنچه مهم است، اينست كه انسان، قدرت برانجام گناه داشته باشد و به خاطر خداي متعال ترك كند كه در اين صورت طبق روايات شريفه قدرش از مجاهد شهيد در راه خدا بالاتر است زيرا جهاد اكبر نموده است.
امير المؤمنين ( عليه السلام ) در نهج البلاغه مي فرمايند : چند روزي كوتاه را در دنيا (در مقابل گناه و انجام واجبات) صبر كنيد ، عوضش به دنباله آن، يك راحتي ابدي در انتظار شماست و باز در همانجا فرمودند : به ياد آوريد كه لذات حرام دنيا (خيلي زود) قطع مي شود اما تبعات آن (در دنيا و آخرت) خواهد ماند.
پس بياييم عقلمان را بيشتر به كار بيندازيم و خود را در دام لذات پوچ و زودگذر و پشيمان آور دنيا قرار ندهيم ، لااقل روزي يك مرتبه به ياد سفر آخرت يعني همان خانه ابديمان بيفتيم زيرا هميشه عاقل دنبال لذات ماندگارمي گردد و نگاهي عميق تر به دنيامي كند.
قرآن كريم از قول اهل دوزخ مي فرمايد، و قالو لوكنا نسمع او نعقل ما كنا في اصحاب السعير ، مي گويند اگر ما (دردنيا) گوش شنوا داشته باشيم و عقلمان را به كار مي گرفتيم امروز از دوزخيان نبوديم(44). بدانيم كه شيطان ( بنابر اعتراف خودش در قيامت )، هيچ قدرتي بر ما ندارد ، الا اينكه فقط دعوت و وسوسه مي كند و اين ما هستيم كه اجابت ميكنيم، پس بايد خودمان را تحقير و ملامت كنيم نه شيطان را (45)
دشمن ترين دشمنان به ما، خودمان هستيم لذا امام سجاد (عليه السلام) در مناجاتشان مي فرمايند« خدايا من از خودم فرار كردم و به تو پناه آوردم.» پس بايد عليه خودمان انقلاب به پا كنيم و قصوراتمان را تقصير اين و آن نگذاريم.
ما هميشه بايد در حال آماده باش باشيم زيرا مرگ ناگهاني فرا ميرسد و اجازه پلك به هم زدن هم به ما نخواهد داد و ياد مرگ بهترين نگهبان انسان خواهد بود .
در قرآن كريم مي خوانيم : ففروا الي الله اني لكم نذير مبين، به درگاه خدا فرار كنيد كه من از جانب او با بياني روشن شما را مي ترسانم(46) .
جوانان عزيز توجه داشته باشند كه اگر لذت شيريني مناجات با خدا را مي چشيدند ، همچنين اگر لذت ترك لذت را مي چشيدند ، آنرا با تمام لذات حرام دنيا عوض نمي كردند.
ما همه مريض روحي و معنوي هستيم و رب العالمين در حكم طبيب ماست ،لذا اگر از ارتباط با خداي متعال لذت روحي نمي بريم ، مانع از طرف ماست كه مريضيم نه اينكه عبادت شيريني نداشته باشد، درست مانند مريض جسمي كه از لذيذترين غذاها لذت نمي برد . همه ما گمشده اي در قلبمان و زندگيمان داريم و تا وقتي كه آنرا در خودمان پيدا نكنيم به آرامش واقعي دست پيدا نخواهيم كرد و آن گمشده چيزي نيست جز محبت الهي و آنچه كه در طول آن است يعني محبت اهل بيت (عليه السلام) .
مسائلي كه تا حال گفته شد حاصل نمي شود مگر با يك اراده قوي و آهنين ، همچون فضيل بن عياض كه با شنيدن يك آيه قرآن ، با اينكه اهل هر گناه و معصيتي بود ، مسير زندگي خود را براي هميشه تغيير داد .
پس بايد در زندگي شعار« من مي توانم » را هرگز فراموش نكنيم و هميشه برزبان جاري كنيم .
بترسيم از روزي كه پشيماني سودي نخواهد داشت و مورد توبيخ خداي متعال قراربگيريم ، چرا كه در روز قيامت خداي متعال به مجرمين مي فرمايد : اي جن و انس ، آيا پيامبراني از جنس خودتان نيامدند و آيات من را براي شما نخواندند و شما را از اين روز نترسانيدند ؟ (47)
اين جاست كه امام سجاد (عليه السلام) دردعاي ابو حمزه مي فرمايند و اعني با البكاء علي نفسي ، خدايا كمكم كن كه بحال (بدبختي و غفلتم) گريه كنم.
خوشا بحال آنان كه خلوتهايشان با مناجات با امام زمان ارواحنا فداه و گريه بر بديهاي گذشته شان مي گذرد و گنجهاي سعادت دنيا و آخرتشان را در دعاهاي سحريشان گدايي مي كنند و قلوبشان مالامال از محبت الهي است .
ان شاءالله ما نيز بتوانيم در صف آنان قرار بگيريم و با شهادت در راه امام زمانمان (عليه السلام) عاقبت به خير شويم.
خدایا
به من روحیه انتقاد پذیری و پیروی از کسانی مرحمت فرما که مرا ارشاد می کنند.
حضرت امام سجاد «علیه السلام» ( صحیفه سجادیه)
پی نوشت ها :
1- سوره مبارکه آل عمران آیه 104
2- مستدرك ج 2 ص 358
3- مجمع البيان ج 3 ص 484
4- نهج البلاغه – حكمت 374
5- نهج البلاغه نامه 48 ص 558
6- وسائل الشيعه جلد 11 ص 404
7- سوره مبارکه مرسلات آیه 6
8- سوره مبارکه ذاریات آیه 55
9- تحریر الوسیله ج 1
10- سخنرانی معظم له در دانشگاه تهران 22/2/77
11- سوره مبارکه یونس آیه 62
12- میزان الحکمه ج 6 ص 263
13- سوره مباركه اعراف آيه 96
14- سوره مبارکه احزاب آیه 37
15- سوره مبارکه مدثر49- 51
16- كنزالعمّال حديث 5523
17-بحارالانوارج36ص233
18-سوره مبارکه طه آیه 44
19- سوره مبارکه بقره آیه 83
20- سوره مبارکه فاطر آیه 10
21- سوره انعام آية 108
22- سوره مبارکه حدید آیه 16
23- سوره مباركه زمر آية 53
24- سوره مباركه نحل آية 125
25- بحارالانوار ج 5 ص 198
26- بحارالانوار ج 47 ص 349
27- سوره مبارکه مائده آیه 116
28 - وسائل الشيعه جلد 11 ص 415
29- غرر و درر الحکم ج 3 ص 116
30- سوره مباركه انعام آيه 68
31- سوره مباركه نساء آيه 140
32- وسائل الشيعه ج 11 ص 503
33- غررالحكم ج 4 ص 427
34- سوره مبارکه مائده آیه 54
35-سوره مبارکه بقره آیه 15
36- بحارالانوار ج 75 ص 82
37-بحارالانوار ج 97 ص 78
38- سوره مباركه شعرا ، آيه 3
39- سوره مباركه مائده آيه 32
40- سوره مباركه حج آيه 41
41- سوره مباركه حجرات آيه 9
42- مستدرك الوسايل ج 12 ص 206
43- نهج البلاغه نامه 31
44- سوره مباركه ملك آيه 10
45- سوره مباركه ابراهيم آيه 22
46- سوره مباركه ذاريات آيه 50
47- سوره مباركه انعام آيه 130