همدلي از همزبوني بهتره
آشنايي با تاثير استفاده بهجا از کلمات در برقراري روابط مثبت با ديگران
قبل از حرفزدن، کلماتي را که ميخواهيد بهزبان بياوريد، انتخاب کرده و مزهمزه کنيد و بدانيد که چگونه ميخواهيد آنها را بهزبان بياوريد. براي مثال اگر در حال گفتگو هستيد، ميتوانيد «نظر» خود را بيان کنيد که شنونده آن را بهعنوان کاري که بهنظر شما بايد انجام شود، ميشنود. اما اگر کلمه «احتمالاً» را به کار بريد شنونده ايده شما را ميشنود، نه بهعنوان کاري که بايد انجام دهد بلکه بهعنوان چيزي که ميتواند بعدها درباره آن فکر کند و آزادانه دربارهاش تصميم بگيرد.
دردسرهاي کلمات
اين جمله به نظر بيضرر ميرسد ولي به محض اينکه کلمه «اما» را بهزبان ميآوريد، شخص مقابل فقط منفيها را ميشنود حتي اگر در حال تعريف کردن از او باشيد. گفته خود را اصلاح کنيد و بهتر ارتباط برقرار کنيد: «عزيزم غذاي امشب خيلي خوشمزه شده بود و تازه با گوجه فرنگي، خوشمزهتر هم ميشه!»
فرق اين دو جمله در اين است که شما از «و» بهجاي «اما» استفاده کردهايد و جمله مثبتتر بهگوش ميرسد. به اين شکل هم نظر خود را بيان کردهايد و هم شنونده آن را به نحوي مثبت درک کرده است.
«بايد» يکي ديگر از اين کلمات است که ميتواند پيام نادرستي را بهگوش شنونده برساند. اين دو را با يکديگر مقايسه کنيد: «بايد بيشتر چاي دمکني.» يا: «ممکن است بيشتر چاي دم کني؟»
در جمله دوم از ممکن است بهجاي «بايد» استفاده کرديد و احتمال کار را بيان کرديد نه کاري که حتماً بايد انجام گيرد. اگر درباره چيزي که طرف مقابل ميگويد مطمئن نيستيد، ميتوانيد بگوييد: «براي اينکه منظورت را بهتر متوجه شوم» و سپس به سوال خود ادامه دهيد.
روش سوال کردن براي درک بيشتر مطلب، ميتواند قشنگ باشد. با پرسش شنونده پي ميبرد که تمام حواس شما به حرفهاي او معطوف شده است و دوست داريد منظورش را کاملا بفهميد و زماني که اين کار را ميکنيد، ارتباطتان نيز با وي مستحکمتر ميشود.
هنر مکالمه
در واقع گوش دادن، يکي از شيوههاي موثر در ارتباط است که اغلب از آن به گونهاي نادرست استفاده ميشود. اگر بهطور مداوم ذهن خود را خالي نکنيد نميتوانيد به طور کامل متوجه هدف طرف مقابل شويد.
چه چيزي بگوييد و چه نگوييد، زماني که داريد به موضوعي که بعدها ميخواهيد بگوييد فکر ميکنيد، در واقع داريد مزاحم حرف زدن طرف مقابلتان ميشويد. در عوض سعي کنيد مشتاقانه تمام حواس خود را به او بدهيد. معني حرفهايش را بفهميد و درک کنيد که چه دارد ميگويد. چنانچه هر کجاي صحبت او را متوجه نشديد، آزادانه از او بخواهيد منظورش را برايتان بازگو کند. صحبت کردن يعني احترام گذاشتن، حرفهاي يکديگر را متوجه شدن و درک کردن.
هنگامي که در حال گفتگو هستيد، به چشمان طرف مقابل نگاه کنيد. زماني که در حين حرف زدن آنها، به نقطهاي ديگر نگاه ميکنيد، اينطور بهنظر ميآيد: «چيزي که داري ميگي اصلا مهم نيست.» يک لحظه خودتان را جاي او بگذاريد و ببينيد آيا دوست داريد در حين صحبت شما، طرف مقابل جاي ديگري را نگاه کند؟ اينطور بهنظر خواهد رسيد که گفتههاي شما براي او هيچ اهميتي ندارد. به طريقه بيان کردن کلمات خود توجه کنيد. آيا اينطور بهنظر ميرسد که داريد طرف مقابل را کوچک ميکنيد يا داريد با لحني دلسوزانه با او حرف ميزنيد؟ آيا داريد عجولانه کلمات حساس را بهزبان ميآوريد يا مايلايد کلماتتان بهطور کامل درک شوند؟ آيا از روي احساسات حرف ميزنيد يا از روي اضطراب؟ مهم فقط کلمات نيستند، لحن بيان شما نيز به همان اندازه اهميت دارد.
حرفهاي خودتان را قبول داريد؟
هميشه حرف خودتان را قبول داشته باشيد و حرفي بزنيد که خود آن را باور داريد. براي گفتههاي خودتان احترام قايل شويد و کلماتي را که انتخاب ميکنيد، محترم بشماريد. تصميم بگيريد که از چه کلمهاي استفاده کنيد نه اينکه از روي ناچاري آن را به کار ببريد. شما براي کلمات، جملات و سوالات خود حق انتخاب داريد. با دقت فکر کنيد و فکر کردن قبل از حرف زدن را براي خودتان بهصورت يک عادت در بياوريد و به اين صورت يک دوست، همسر و بهطور کلي يک فرد موفق در اجتماع باشيد.
منبع:http://salamat.com
/خ