فلسطين و صهيونيزم (2)
سابقه تاريخى پيدايش صهيونيزم
بـى شـك ، اصطلاحاتى چون صهيونيسم و صهيونيست به صورتى كه امروزه رايج و مصطلح است ، در گذشته نبوده ، ولى با توجه به خصايص ، صفات و اهدافى كه صهيونيستها بدان مـتـّصـف و مـعـتـقـد هـسـتـنـد، نـشـانـگـر قـدمـت و سـابـقـه آن مـى بـاشـد.(34) بـه عـنـوان مثال ، نوشته هايى از بعضى رهبران يهود در قرن دهم ميلادى در دست است كه شدّت اشتياق آنان را نـسـبـت بـه (ارض مـوعـود) بـيان مى كنند.(35)
در قرن ششم هجرى (دوازدهم ميلادى) ، نـهـضـتـى به نام (مسيح موعود) در ميان (خزران) (36) پديد آمد كه كوششى نافرجام براى به راه انداختن يك جنگ صليبى ديگر به منظور تسخير فلسطين بود.(37) از آنجا كه يهوديان تا قبل از مهاجرتشان به فلسطين ، سرزمين مستقلى ازخود نداشتند و بطور پـراكـنـده و در مـيـان مـلل ديـگـر، در سـراسر جهان زندگى مى كردند، مورد آزار و اذيت ديگران بويژه مسيحيان قرار داشتند، چرا كه از دير باز باهم دشمن بودند.
مظلوم نمايى يهود
بـطـور مثال ، (ويل دورانت) در كتاب (تاريخ تمدن) مى نويسد:
(در اسـپـانـيـاى مـسيحى ، گردانندگان دستگاههاى تفتيش عقايد كه يهوديان را به جرم عقيده و يـهـودى بـودن دسـتـگـيـر و شـكـنـجـه مـى كـردنـد، غـالبـا تـوسـط خـود يـهـوديـان اداره مـى شد.)(38)
پـيـش گـرفتن اين سياست از ناحيه صهيونيستها بدين منظور بود كه قشر يهودى ، جامعه را در يـك حـالت مـظـلومـيـت و فـشـار قـرار داده و سـپـس ، از انـفـجـار حاصل از آن ، در راستاى مقاصد خود استفاده كنند.
صهيونيستها براى اثبات مظلوميت خود به چند رويداد استناد مى كنند:
1 ـ اخـراج يـهـوديـان از اسـپـانـيـا
2 ـ قتل عام يهوديان در لهستان
3 ـ نـهـضـت ضـد يـهـود در روسـيـه
4 ـ مـاجراى (دريفوس)
5 ـ (يـهـودى كـشـى) در آلمـان
به اعتقاد نويسنده كتاب (توطئه كمونيزم و سرمايه دارى عليه بشريت) ، هدف صهيونيستها از حمايت هيتلر، پراكنده كردن يهوديها از آلمان و كـشـانـدن آنـهـا بـه سـرزمـيـن فـلسـطـيـن بـراى ايـجـاد اسرائيل موعود بود و هيتلر تمام امكانات مهاجرت را فراهم ساخت .(43) صـهـيـونـيـسـتـها، از اين طريق ، چهره زشت و ضد انسانى خود را در پشت نقاب (مظلوم نمايى) پـنـهـان كـرده ، زير پوشش تظلم و خونخواهى از يهوديان وانمود كردند كه چون يهود مركز و پـايـگـاهـى در جـهـان نـدارد، نـاچـار بـايـد فـكـرى بـراى ايـن مـشـكـل كـرد.
بـطـور مـثـال ، (ديـويـد بـن گـوريـون) كـه بـعـدهـا نـخـسـت وزيـر اسـرائيـل شـد، بـه صـراحـت اعـتـراف كـرد كـه از طـريـق عـمـّال خـود، در انـفـجـار يـكـى از كـنـيـسـه هـاى كـليـمـيـان (44)در بـغـداد، در سـال 1327 ه (1948/ م) ، دسـت داشـتـه تـا ثـابـت كـنـد كه يهوديان عراق تحت شكنجه و آزار هستند.(45) موقعيت استراتژيك فلسطين و طمع استعمارگران اسـتـعـمـارگـران بـه دليـل مـوقـعـيـت اسـتـراتـژيـكـى فـلسـطـيـن از مـدتـهـا قـبـل ، بـويـژه از قـرن سـيـزده (نـوزده مـيـلادى) ، بـراى كـنـتـرل ايـن سـرزمـيـن نـقـشـه مـى كـشـيـدنـد.
(نـاپـلئون بـنـاپـارت) در راسـتـاى تـشـكـيـل امـپـراتـورى شرق و مبارزه با نفوذ انگلستان در اين منطقه ، با انگيزه ايجاد يك دولت يـهـودى تحت سلطه خويش در فلسطين ، يهوديان اروپايى و آسيايى را به منظور حمله به اين سرزمين استخدام كرد.(46)
در سـال 1206 ه (1827/ م) يـكـى از يـهـوديـان بـريتانيايى استقرار يهوديان در فلسطين و كـشـيـدن راه آهـن از يـافـا بـه خـليـج فـارس بـراى وصـل كـردن سـواحـل مـديـتـرانـه بـه خـليـج فـارس را مـطـرح سـاخـت و بـريـتـانـيـا در سـال 1217 ه (1838/ م) اوليـن كـنـسـولگـرى اروپـايـى را در بـيـت المـقـدس تـأسـيـس كرد.(47)
سـرزمـيـن فـلسـطـيـن در نـيـمـه دوم قـرن نـوزدهـم بـه دليـل گـشـايـش كـانـال سـوئز، اشـغـال مـصـر تـوسـط بـريـتـانـيا، فروپاشى امپراتورى عثمانى و افزايش رقـابـتـهـاى اسـتـعـمـارى بـريـتـانيا، فرانسه ، آلمان و روسيه اهميت ويژه اى يافت .
كشورهاى بريتانيا، فرانسه ، هلند، بلژيك ، پرتغال ، اسپانيا و ايتاليا كه خطر گسترش نفوذ آلمانها را احساس كرده بودند، در سال 1286 ه (1907/ م) در نشستى به اين نتيجه رسيدند كه اگر آلمـان ، سـواحـل مـديترانه را تصرف كند، دولتهاى مزبور با خطر بزرگى رو به رو شده ، مـستعمراتشان در منطقه يكى پس از ديگرى از دستشان خارج خواهد شد. در اين كنفرانس توصيه شد كه منطقه مسلمان نشين مزبور را قطعه قطعه كنند.(48)
اقدامات سازمان جهانى صهيونيسم
وى اهـل بـوداپـسـت بـود و بـه حـرفـه خـبـرنـگـارى اشـتـغـال داشت . (هرتزل) به اعتقاد روژه گارودى ، منكر خدا و مذهب بود و حتّى با كسانى كه بـه يـهوديت به عنوان يك مذهب مى نگريستند، به شدت مبارزه مى كرد.(50) او به گفته خـودش تحت تأثير ماجراى (دريفوس) (51) قرار گرفت و كتابى تحت عنوان (دولت يهود) منتشر كرد و از يهوديان خواست براى تهيه يك وطن يهودى تلاش كنند.
عـده اى از يـهـوديـان ، بـه هـمـّت هـرتـزل در سـال 1276 ه (1897/ م) در شـهـر (بـال) سـوئيـس گـرد هـم آمـدنـد و طـى كـنـفـرانـسـى (سـازمـان جـهـانـى صـهـيـونـيسم) را تشكيل دادند.
هرتزل در مورد نتايج كنفرانس (بال) نوشت :
(اگـر بـخـواهـيم نتيجه كنگره بال را در يك جمله خلاصه كنيم كه من هرگز آن را فاش نخواهم ساخت ، بايد بگويم من دربال دولت يهود را پايه گذارى كردم .)(52)
ديپلماسى فعّال صهيونيسم
هـرتـزل نـتوانست نظر مساعد امپراتور عثمانى و آلمان را در مهاجرت يهوديان به فلسطين جلب كـنـد.
ايـن امـر صـهـيونيستها را بر آن داشت تا تبليغات زيادى عليه امپراتورى عثمانى به راه اندازند.(54)
هـرتـزل هـرچند نتوانست سران آلمان و عثمانى را با خود همراه كند، ليكن از فعاليت سياسى در ميان دولتهاى استعمارى باز نايستاد و راهى انگلستان شد و موفقيتهايى نيز به دست آورد. علت اين امر، چيزى جز اهميت منطقه خاورميانه در حفظ مستعمرات آسيايى انگلستان نبود.
گرچه يهوديان به دنبال ايجاد يك موطن براى خود بودند و بجز فلسطين ، نقاط ديگرى نيز مثل اوگاندا، قبرس ، تريپولى (ليبى) و آرژانتين را در نظر داشتند،(55) اما از آنجا كه پـادشـاهـى بـريـتـانيا به دلايل استراتژيكى كنترل بر فلسطين را در برنامه خود قرار داده بـود، تـصـميم گرفت از اهرم يهوديان براى كنترل خود بر اين منطقه حسّاس و مهم جهان استفاه كند.(56)
اقدامات رسمى بريتانيا در كنترل فلسطين
الف : مصوّبه كابينه بريتانيا
(هـربـرت سـامـوئل) (يـهـودى صـهـيـونـيـسـت و يـكى از وزراى دولت بريتانيا) در سـال 1294 ه (1915/ م) لايـحـه اى را بـه تـصـويـب كابينه رساند كه بر ضرورت سلطه بـريـتـانـيـا بر فلسطين تاكيد داشت .
اساس اين مصوّبه ، يهودى كردن فلسطين بود و بدين منظور خواستار مهاجرت يهوديان به اين سرزمين و خودمختارى آنان بود.(57)
ب : ايجاد تفرقه در امپراتورى عثمانى
هدف انگلستان از تشويق اعراب به قيام عليه تركان عثمانى اين بود كه با تضعيف نظامى تركها در منطقه ، از فـشـار بـر آبراه سوئز بكاهد و منابع نفتى عراق را از خطر حفظ كند. بعلاوه قصد داشت از اتحاد مسلمانان جلوگيرى كند و فتواى جهاد سلطان عثمانى را بى اثر سازد.(59)
ج ـ كشاندن صهيونيستهاى آمريكايى به قضيه فلسطين
انـگـلسـتان براى شكست دادن جبهه متحدين به رهبرى آلمان ، همواره سعى مى كرد پاى آمريكا را به جنگ جهانى اول بكشاند.
بـراى رسـيـدن بـه ايـن هدف از صهيونيستهاى آمريكايى در دستگاه حكومت كه از نفوذ فراوانى بـرخـوردار بـودنـد، استفاده كرد. در اين معامله سياسى ، انگلستان متعهد شد از آرمان صهيونيسم مبنى بر تشكيل دولت يهود حمايت كند.
سرانجام (لرد بالفور)، وزير خارجه وقت انگلستان ، اعـلامـيـه اى بـه شـرح زيـر حاكى از اظهار علاقه انگلستان به موافقت با خواست صهيونيستها صادر كرد:
(لرد روچـيـلد عـزيـزم ! خـوشـوقـتـم كـه بـه نـام دولت شـاهـنـشـاهـى انـگـلسـتـان بـا كـمـال صـراحـت وعـده ذيـل را بـه شـمـا ابـلاغ مـى كنم . اين وعده عطف به درخواست جمعيت يهودى صـهـيـونيسم است كه به اين وزارتخانه رسيده است و با آن موافقت شده است . دولت شاهنشاهى انـگـلسـتـان ، نـظـر لطـف مخصوصى به تشكيل وطن ملى يهود در فلسطين دارد، و در آينده نهايت سـعـى و كـوشـش خـود را در راه رسـيـدن بـه ايـن هـدف و تسهيل وسائل آن مبذول خواهد داشت . اين هم بطور وضوح معلوم باشد: نبايد كارى شود كه به حـقـوق اجـتـمـاعـى و مـذهـبى مردم غير يهودى فلسطين و حقوق و امتيازات سياسى يهودى در ساير ممالك ضررى وارد آيد.)(60)
انـتـشـار (بـيانيه بالفور) با عكس العمل اعراب ، بويژه (شريف حسين) ، امير مكه روبه رو شد، ولى دولت انگلستان با سياست مكّارانه خود با وعده و وعيدهاى توخالى آتش خشم آنان را خـامـوش كـرد. ايـن كـشـور در اقـدامـات بـعـدى ، مـقـدّمـات بـرپـايـى اسـرائيـل را بـه عـنـوان نـمـاينده استعمار و امپرياليسم غرب در قلب جهان عرب و اسلام فراهم آورد.
پی نوشت ها :
34 ـ ر.ك : تـوطـئه جـهـانـى ، مـحـمـد تـقـى تـقـى پـور، ص 30 ـ 32، 44 ـ 54؛اسـرائيـل فاشيسم جديد، محمد حسن وزيرى كرمانى ، بخش آشنايى با تورات ، ص 190 ـ 202، بنگاه ترجمه و نشر كتاب ؛ جهان زير سلطه صهيونيسم ، دفتر سياسى سپاه ، ص 87 ـ 105.
35 ـ تـوطـئه جـهانى ، محمد تقى تقى پور، ص 20 ـ 21، همچنين براى اطلاع بيشتر ر.ك : ماجراى اسرائيل ، صهيونيسم سياسى ، روژه گارودى ، ترجمه منوچهر بيات مختارى ، ص 40 ـ 84، انتشارات آستان قدس رضوى ، 1364.
36 ـ خـزران جـمـاعـتـى بـودنـد كـه در اواخـر قـرن هـفـتـم تـا اوايـل قـرن دهـم مـيـلادى ، دولتـى تـحـت عـنـوان خـزران يـا خـزر در قـفـقـاز و ولگـا تـشكيل دادند. آنان ابتدا از آيين (شمنى) كه نوعى بت پرستى بود، پيروى مى كردند، ليكن بعدها به دليل اهداف و اغراض سياسى به يهوديان گرويدند ...
(توطئه جهانى ، محمد تقى تقى پور، ص 21).
37 ـ همان .
38 ـ تـوطـئه جـهـانـى ، مـحمدتقى تقى پور، ص 38؛ جهان زير سلطه صهيونيسم ، دفتر سياسى سپاه ، ص 169.
39 ـ ماجراى اسرائيل ، صهيونيسم سياسى ، روژه گارودى ، ص 73.
40 ـ گيتاشناسى كشورها، ص 223.
41 ـ بـه اعـتـقـاد روژه گـارودى اصـالت ايـن اسناد مورد ترديد است و اين سند سازى تنها بـهـانـه اى بـراى مـظـلوم نـمـايـى يـهـوديـان بـوده اسـت . (مـاجـراى اسرائيل ، روژه گارودى ، ص 13.) 42 ـ تـوطـئه جـهـانـى ، تـقـى زاده ، ص 87 ـ 92، هـمـچـنـيـن ر.ك : واقـعـيـتـهـاى جـامـعـه اسـرائيـل ، جـك بـرن اسـتـيـفـن ، تـرجـمـه مـحـمـود افـتـخار زاده ، ص 17 ـ 18 و حقايقى درباره صهيونيسم ، زمان برداسكى ، ترجمه م . احمد آبادى ، ص 14 ـ 21، انتشارات كتيبه .
43 ـ توطئه كمونيزم و سرمايه دارى عليه بشريت ، گرى آلن ، ترجمه پرويز نجفيانى ، ص 148.
44 ـ ايـن كـليـميان از نام نويسى در ليست به اصطلاح مهاجرت به مناطق اشغالى فلسطين خوددارى مى كردند.
45 ـ توطئه جهانى ، تقى پور، ص 39.
46 ـ دولت اسـرائيل ، گالينا نيكيتينا، ترجمه ايرج مهدويان ، ص 19، انتشارات پيشگام ، تهران ، 1356.
47 ـ سـيـاسـت و حـكـومـت در فـلسطين اشغالى ، پايان نامه دوره كارشناسى ارشد، مصطفى ملكوتيان ، ص 32، دانشگاه تربيت مدرس ، 1367.
48 ـ اسرائيل ، فاشيسم جديد، وزيرى كرمانى ، ص 71.
49 ـ (1904 ـ 1860) He tzel Teodo e 50 ـ ماجراى اسرائيل ، روژه گارودى ، ص 12.
51 ـ ماجراى دريفوس در صفحه 3 همين درس توضيح داده شد.
52 ـ اسرائيل ، فاشيسم جديد، محمد حسن وزيرى كرمانى ، ص 216.
53 ـ پرونده فلسطين ، حكم دروزه ، ترجمه كريم زمانى ، ص 14، انتشارات بعثت .
54 ـ ر.ك : اسرائيل ، فاشيسم جديد، وزيرى كرمانى ، ص 253 ـ 258.
55 ـ ر.ك : دولت اسرائيل ، گالينا نيكيتينا، ترجمه ايرج مهدويان ، ص 31؛ منتقدان يهودى صهيونيزم ، موشه منوهين ، ترجمه وازريك درساهاكيان ، ص 29 ـ 32.
56 ـ ر.ك : پرونده فلسطين ، حكم دروزه ، ترجمه كريم زمانى ، ص 19 ـ 20.
57 ـ پرونده فلسطين ، حكم دروزه ، ترجمه كريم زمانى ، ص 20.
58 ـ فـرسـتـاده انـگلستان در مذاكره با امير مكه ، هنرى مكماهون ، نماينده انگلستان در قاهره بـود كـه بـر طـبـق طـرحـى مـوسـوم بـه (پـروتـكـل دمـشـق) وعـده انـگلستان مبنى بر حمايت از اسـتـقلال اعراب و ايجاد كشور عربى را تأييد كرد. (مرداد 1294، ژوئيه 1915). اين قرارداد بـسـيـار مـبهم و مجمل بود پيش از اينكه مركّب توافقات حسين ـ مكماهون خشك شود، وزرات خارجه انـگـلسـتان براى تعيين مناطق تحت نفوذ خود در استانهاى عربى تابع دولت عثمانى با دولت فـرانـسـه وارد مـذاكـره شـد و بـا ايـن كـار، هـمـه وعـده هـاى خـود را در مـورد بـه رسميت شناختن استقلال آن مناطق يكسره زير پا نهاد. اين توافق كه موسوم به قرارداد (سايكس ـ پيكو) است ، بـعـدها مورد موافقت روسيه تزارى قرار گرفت و به عنوان يك سند بين المللى رسميت يافت . بـه هنگام بروز انقلاب بلشويكى در روسيه تزارى ، انقلابيون اسناد اين توافقنامه را افشا كردند. آنگاه بود كه اعراب پى بردند چگونه فريب خورده اند.
59 ـ تـاريـخ نـويـن فـلسـطـيـن ، عـبـدالوهـاب كـيـّالى ، تـرجمه محمد جواهر كلام ، ص 88، انتشارات امير كبير، 1366.
60 ـ سرگذشت فلسطين يا كارنامه سياه استعمار، هاشمى رفسنجانى ، ص 113.
/ن