فلسطين و صهيونيزم (8) مبارزات
درس هشتم: مبارزات فلسطينيها
تـا قبل از شروع جنگ جهانى دوم چند اعتصاب و درگيرى بين فلسطينيها و يهود صورت گرفت كه در آن موارد يهوديها از حمايت نيروهاى انگليسى برخوردار بودند. بطور كلى اولين مبارزات اعـراب مـربـوط بـه قـيـامـهـاى مـردم تـحـت سـلطـه امـپـراتـورى عـثـمـانـى بـود. انـگـلسـتان با قـول بـه تـشـكيل سرزمين مستقل عربى موفق شد اعراب را بر ضد امپراتورى عثمانى بشوراند كـه اوليـن حـركت آن روز نهم شعبان 1334 ه .ق .در شهر مكه صورت گرفت ، به تدريج اين قـيـامـهـا سـراسـر سرزمين عربى را در بر گرفت و با همكارى متفقين تمام مناطق عربى از زير يوغ عثمانى آزاد شد.
بـر خـلاف وعـده مـتـفـقـيـن مبنى بر استقلال اعراب ، كليه سرزمينهاى عربى بين برندگان جنگ تـقـسـيـم شـد. در فـلسـطـيـن مـقـامـات قيموميت (بريتانيا) اعلام كردند كه وظيفه آنان اجراى وعده بالفور است . بدين ترتيب نطفه تشكيل دولت يهود بسته شد.
مبارزات فلسطينيها قبل از تأسيس رژيم صهيونيستى
ايـن هـيـأت دلايـل شـورش را چـنـيـن بـرشـمـرد: يـأس از وعده استقلال ، ترس و وحشت ناشى از اجراى وعده بـالفـور، تـرس از مـهـاجـرت انـبـوه يـهـوديـان بـه فلسطين ، دخالتهاى آژانس يهود در امور فـلسـطـيـنـيـان .(160)در پايان گزارش توصيه شده بود كه آژانس يهود غير قانونى اعـلام شـود. شـورش دوم در روز يـازده ارديـبـهـشـت 1300 (اول مـاه مـه 1921) بـه مـدت پـانـزده روز صـورت گـرفـت . عـلل ايـن شورش چنين بيان شده ؛ احساس ناامنى عربها، پشيمانى از فرصتهاى از دست رفته ، تنفر از يهود، ناراحتى شديد از حمايتهاى حكومت از يهوديان ، ترس و وحشت از سرنوشت آينده و عـصـبـانـيـّت نـاشـى از مـحـروم شـدن از اسـتـقـلال .(161)
تـا قـبـل از جـنـگ جـهـانـى دوم سـه شـورش ديگر به ترتيب در سالهاى 1308 (1929 م) ، 1312 (1933 م) و 1315 (1936 م) بـه وقـوع پـيـوسـت كه بطور كلى علت هاى آن عبارت بود از: تـوسـعـه مـهاجرت يهوديان ، تصرف اراضى مسلمانان ، بى اعتنايى به مسلمانان فلسطينى ، مسلح كردن يهوديان ، پشتيبانى گسترده انگلستان از يهوديان ، فشارهاى مالياتى بر اعراب ، شورشهاى مصر و سوريه و تشويق مردم فلسطين به انقلاب .
شيوه هاى مبارزاتى فلسطينيان قبل از تأسيس رژيم صهيونيستى اصـل نخست در مبارزات فلسطينيها، در اين مقطع شيوه هاى مسالمت آميز سياسى بوده و هرگاه اين شيوه ها به نتيجه نرسيده است ، به اسلحه يا ساير شيوه ها روى آورده اند، مواضع و خواسته هـاى فـلسـطـيـنـيـهـا از طـريـق كـنـگـره هـاى مـلى بـه گـوش مـقـامـات انـگـلستان رسيده است . از سـال 1919 تـا سـال 1939 در مـجـمـوع هـشـت كـنـگـره تشكيل شد.(162)
مـذاكـره بـا مـقـامـات انـگلستان جهت توضيح وضع فلسطين و مطالبه حقوق قانونى اين ملّت از طـريـق اعـزام هيأتهايى به اين كشور از ديگر اقدامات فلسطينيان بوده است ، هر چند اعزام اين هيأتها نتيجه مطلوبى در بر نداشته است .
بخش ديگرى از مبارزات مردمى فلسطينيها، مبارزات منفى است كه به شكلهاى زير نمود پيدا مى كرد: تشكيل كميته هاى ملى اعتصابات عمومى ، تظاهرات ، مبارزه منفى با قوانين قيموميت و تخلّف از آن ، مبارزه مسلحانه .(163)
نـتـيـجه مبارزات : با تشديد مبارزات فلسطينيها، نظرات مقامات بين المللى و بويژه انگليسيها بـه مـسـأله فـلسـطـيـن جـلب مـى شـد و هـيـأتـهـايـى مـأمـور بـررسـى عـلل قـيـامـهـا مـى شـدنـد.
در نـتـيجه همين مبارزات بود كه انگلستان اقدام به انتشار (سه كتاب سـفـيـد)(164)بـه مـنـظـور حـل وفـصـل اخـتلافات بين يهوديان و مسلمانان فلسطين كرد. بـتـدريـج انـگـليـسـيـهـا نـظـر مـسـاعـدتـرى به اعراب پيدا كردند و همين امر منجر به نگرانى صهيونيستها و گرايش به آمريكا شد.
سازمانهاى سياسى و رهبرى نهضت تاقبل از تشكيل رژيم صهيونيستى قانونى ترين و مردمى ترين نهاد در سرزمين فلسطين (شوراى مسلمين) نام داشت . رياست اين شورا با حاج محمد امين الحسينى مفتى اعظم بيت المقّدس بود. اين شورا بر محاكم شرع و اوقاف نيز نظارت داشت . امين الحسينى سالها با استعمار انگليس و نهضت صهيونى به مبارزه پرداخت . در جنگ جهانى اوّل از افسران عثمانى بود، در دوران قيموميت ، به اتهام مبارزه مسلّحانه بر ضد انـگـلسـتـان بـه اعـدام مـحـكـوم و سـپـس بـخـشـيـده شـد.
در سـال 1937 مـقـامـات انـگـلستان او را به اتهام متّحد ساختن ممالك عرب برضد ادعاهاى يهوديان تـوقـيـف كـردنـد، ولى وى مـوفـّق بـه فـرار شـد و تـا سال 1939 در لبنان اقامت داشت . در خلال جنگ جهانى دوّم ، اعراب را به شورش بر ضد متفقين تـشـويـق كـرد. مـدتـى در آلمـان بـود، پـس از پـايـان جـنـگ بـه دليـل احـتمال دستگيرى به مصر گريخت . پس از پايان دوره تسلّط انگليسيها بر فلسطين به رياست حكومت فلسطين منصوب شد.(1948)(165) يـكـى ديـگر از مبارزان راه آزادى فلسطين (شيخ عزّالدّين قسّام) بود.
(1935م) بـا دويست رزمنده مسلّح به نبرد با صهيونيستها پرداخت كه در اين نبرد دو مـعـاون وى شـهـيـد شـدنـد. شـهـادت ايـن دو تن باعث گسترش قيام به تمام فلسطين شد. اين شـورشـهـا پـنـج مـاه ادامـه يـافـت .
در نـبـرد دوّم ، نـيـروهـاى انـگـليـسـى جـنگل را محاصره كرده و هواپيماهاى اكتشافى جهت پيدا كردن قسام و يارانش به پرواز درآمدند. در ايـن درگـيـرى ، (شيخ) به همراه چهار تن از همرزمانش شهيد شدند. خبر انهدام اين شبكه را انـگـلسـتـان بـا آب و تاب و تهديد منتشر كرد. اجتماع عظيمى جهت تشييع پيكر عز الدين قسام و سـاير شهدا بر پا شد. اين حادثه فلسطين را لرزاند و مردم را به طرف انقلابى عظيم سوق داد. به همين دليل از اين حادثه به عنوان مقدمه انقلاب ياد مى شود.(166)
از ديـگـر مبارزان راه آزادى فلسطين ، (عبدالقادر حسينى) بود. وى فرزند موسى كاظم پاشا الحسينى رئيس كميته اجرايى مسلمانان شهر يافا و تحصيلكرده رشته حقوق دانشگاه الازهر مصر بـود. پـس از اتـمـام تـحـصـيـلات بـا وارد شدن به امور دولتى ، اداره جديدى به نام (دايره ارضـى) تـأسـيـس كـرد و بـه تـمـاس مـسـتـقـيـم بـا روسـتـايـيـان پـرداخـت .
او بـعـد از متشكل كردن مبارزان فلسطينى ، اولين حمله منسجم خود را در دسامبر 1934 (1313) انجام داد.
شهادت عز الدين قسام تأثير زيادى در او گذاشت ورهبرى قيام مردم را پس از شهادت قسام به دسـت گـرفـت و بـا نـيروهاى انگليسى و اسرائيلى به نبرد پرداخت . عبداالقادر از جمله رهبران مبارزى بود كه به ماجراجويى و عمليات برق آسا شهرت داشت و حمله به باشگاههاى يهودى را در سـرزمـيـن فـلسطين شروع كرد.
سرانجام پس از يك سلسله مبارزات خونين ، خود به همراه عده اى از يارانش به شهادت رسيدند.(167) طـولانـى تـريـن مـبـارزات را (حـسـن سـلامـه) داشـت كـه از سـال 1315 (1936م) مـبـارزات خـود را آغـاز كـرد. او در جـنـگـهـاى مـتـعـددى عـليـه انـگلستان و صـهـيـونـيـسـتـهـا شـركـت كـرد. قـبـل از جنگ جهانى دوم مبارزات مردم فلسطين به اوج خود رسيد. انـگـليسيها قول احقاق حقوق مسلمانان فلسطينى را دادند و بر همين اساس پيشنهاد متاركه جنگ از سـوى آنـهـا بـه عمل آمد، ولى مثل هميشه خيانت ورزيدند و نبرد را آغاز كردند. حسن سلامه كه با اطـلاع از خـيـانـت انـگـليـسـيـهـا خـود را مـخـفـى سـاخـتـه بـود، دو بـاره بـه مـبـارزه پـرداخت .
در سال 1323 (1944 م) سلامه با حمايت آلمانها، در فلسطين با انگلستان مبارزه مى كرد. در همين سال با عده اى از همرزمانش با چتر نجات از يك هواپيماى آلمانى در شهر اريحا فرود آمدند. اما سلامه به دليل اطلاع انگليسيها در مورد حضور وى ، در كوههاى بيت المقدس متوارى و مخفى شد. او پس از اين واقعه در جنگهاى متعدد ديگرى شركت كرد كه آخرين آنها در جنگ (رأس العين) در سـال 1327 (1948م) بـود. در ايـن نبرد وى رشادتهاى زيادى از خود نشان داد، ولى بر اثر كـثـرت نيروى دشمن بيشتر يارانش شهيد شده و وى نيز بشدت مجروح شد و در بيمارستان به شهادت رسيد.(168)
مقاومت فلسطين پس از تشكيل رژيم صهيونيستى
اساسنامه سازمان آزاديبخش فلسطين (ساف) در پى اقدامات شقيرى و ديدارهاى وى از كشورهاى عـربـى تـهـيه شد و در همان سال ، نخستين كنگره فلسطين با حضور ملك حسين ، پادشاه اردن و نـمـايـنـدگـان سـايـر كـشـورهـاى عـرب ، در قـسـمـت شـرقـى (مـسـلمـان نـشـيـن) بـيـت المـقـدس تـشـكـيـل و مـنشور واساسنامه سازمان آزاديبخش فلسطين تصويب شد. در اين كنگره مقرر شد كه واحدهاى نظامى ازميان فلسطينيها تعيين و آموزشهاى لازم را در دانشكده هاى نظامى كشورهاى عرب فراگيرند.(169)
سـازمـان آزاديـبخش فلسطين تحت تأثير شديد عبدالناصر، ناسيوناليسم عربى وى و آرمان تـحـقـق وحـدت اعراب بود.(170) در اين ميان ، بيش از آنكه به رسالت اصلى خود يعنى آزادى فلسطين بپردازد، درگير مسائل غير اصولى شد. به همين جهت موفقيت چندانى كسب نكرد و در پـى شـكـسـت اعـراب در جـنـگ ژوئن 1967 (1346) بـه كـلى از بـيـن رفـت و بقاياى آن تحت الشـعـاع سـازمـان فـلسـطـيـنـى (الفـتح) قرار گرفت ،(171) سازمانى كه عده اى از جـوانـان فـلسـطـيـنـى از جـمـله يـاسـر عـرفـات آن را در سال 1344 (1965 م) به وجود آوردند.
بـطـور كـلى سازمانهاى مقاومت فلسطينى زيادى ، در فاصله بين سالهاى 1346 (1967م) تا 1349 (1970 م) تـأسـيـس شـد كـه تـعـداد آنـهـا بـه پـنجاه سازمان مى رسيد؛ اما بيشتر اين سـازمـانـهـا بـه عـلت تـعـداد اندك اعضا و فقدان امكانات ، يا متلاشى شدند و يا در سازمانهاى بـزرگـتـر ادغـام گـرديـدنـد.(172)
بـطـور خـلاصـه ، ايـن سـازمـانـهـا، بـه دلايـل مـخـتـلف ، كـارى از پـيـش نـبـردنـد و در حـقـيـقـت يـكـى از دلايـل قـيـام فـلسـطـيـنـيهاى مسلمان همين سر خوردگى و نا اميدى از سازمانهاى نظامى و سياسى بود.
ارزيابى مبارزات مردم فلسطين قبل از شروع انتفاضه
بـه هـر حـال ، مـى تـوان عـلل شـكـسـت مـبـارزات فـلسـطـيـنـيـهـا را حول دو محور عوامل درونى و بيرونى خلاصه كرد.
الف ـ عوامل درونى
هـيچ نيرويى نمى تواند در مقابل نيروى اراده ملتها مقاومت كند، بويژه آنكه ملتى داراى فـرهـنـگى پويا و غنى اسلام باشد. تاريخ گوياى غلبه ملتهاى تحت ستم بر دولتهاى تا دنـدان مـسلح بوده است .
مبارزات رهايى بخش مردم الجزاير عليه فرانسه ، مبارزات مردم ويتنام بـرضـد آمـريـكـا، مـبـارزات شـكـوهـمـند مردم مسلمان ايران عليه شاه و آمريكا نمونه هايى ازاين مـبـارزات اسـت . هـمـانگونه كه پيروزى ملتهاى تحت ستم ارتباط نزديكى با سعى و مجاهدت و رهـبـرى خـردمـنـدانـه آن دارد شـكـسـت يـك مـلت نـيـز مـعـلول كـاسـتـى در ايـن عـوامـل اسـت ، بـطـور كـلى عوامل داخلى به نتيجه نرسيدن مبارزات مردم فلسطين را مى توان در موارد زير خلاصه كرد:
1 ـ نداشتن رهبرى واحد
2 ـ عـدم احـسـاس خـطـر واقـعـى
اين امر از فقدان رهبرى آگاه و متعهد كه بـتـوانـد عـمـق تـوطـئه هـاى دشـمـن را بـه مـلت بـشـنـاسـانـد، نـاشـى مـى شـد. در مـقابل ، عده اى هم كه آينده را به خوبى درك مى كردند و دست به اقدامات مسلحانه مى زدند، از مقبوليت عامه بر خوردار نبودند.
3 ـ عـدم تـداوم و اسـتـمـرار مـبـارزات
4 ـ توسل جستن به مقامات قيموميت
5 ـ خـالى كـردن صـحنه براى صهيونيستها
6 ـ تـوسـل جـسـتـن بـه پادشاهان عرب
ب ـ عوامل بيرونى
مـلّت مـسـلمـان فـلسطين امروزه با الهام از تعاليم حيات بخش اسلام و انقلاب اسلامى و به كمك تـجارب گرانبهاى هفتاد ساله خود، روش جديدى را در مبارزه آغاز كرده اند كه به اعتراف اغلب تـحـليـل گـران سـياسى ، قرين موفقيت بوده و استمرار آن نويد بخش آزادى قدس عزيز خواهد بود. آنچه بيش از همه ملّت مسلمان فلسطين را در ادامه راه خونبار خويش مصمّم و اميدوار كرده است ، پـديـده انـقـلاب اسـلامـى اسـت كـه خـبـر از طـلوع صـبـح صـادق عـزّت ، شـرافـت ، استقلال و آزادگى اسلامى مى دهد.
پی نوشتها :
158 ـ سرگذشت فلسطين يا كارنامه سياه استعمار، ص 139.
159 ـ همان .
160 ـ سرگذشت فلسطين يا كارنامه سياه استعمار ، ص 140.
161 ـ همان ، ص 147.
162 ـ ر.ك : سرگذشت فلسطين ، ص 139 ـ 294.
163 ـ سرگذشت فلسطين يا كارنامه سياه استعمار ، ص 139 ـ 249.
164 ـ ر.ك : سرگذشت فلسطين ، ص 152 و 178 و 252 .
165 ـ تاريخ اورشليم (بيت المقدس) ، ص 381.
166 ـ سـرگذشت فلسطين يا كارنامه سياه استعمار، ص 197؛ همچنين ر.ك : شيخ عز الدين قـسـام ، بـنـيانگذار انقلاب اسلامى فلسطين ، روزنامه جمهورى اسلامى ، مسعود نورى ، 3 / 6 / 1361.
167 ـ تـاريـخ شـصـت سـاله فـلسـطـيـن ، امـيـل غـورى ، تـرجـمـه عبدالرسول جامعى ، ص 184 ـ 201، نشر ناشر، 1362.
168 ـ تاريخ اورشليم (بيت المقدس) ، ص 258.
169 ـ مـسـأله لبـنـان و فـلسـطـيـن ، مـصـطـفـى مـلكـوتـيـان ، جـزوه درسـى مـسـائل منطقه اى ايران ، انتشارات مركز بررسى و تحقيقات عقيدتى سياسى سپاه پاسداران ، ص 151، 1367.
170 ـ همان .
171 ـ همان .
172 ـ همان .
/ن