گمشده جوانان و نوجوانان
فراگيرى سنتها در هر برههاى از زندگى بشر، امرى فرهنگى و متداول شمرده مىشود. اينكه بايد فرزندان خود را در جريان اصول سنتى زندگى و تطابق آن با روال تجربى زندگى فردى قرار داد، امرى بديهى و غيرقابل انكار است بافت كنونى جامعه جوان و نوجوان كشور به گونهاى است كه در ظاهر، پيروى از پارامترهاى سنت را در هر زمينهاى برنمىتابد، به غير از اين والدين نيز تلاشى مصرانه در جهت تلقين درونى اين فرهنگ در فرزندانشان به عمل نمىآورند و در برخى موارد تبعيت از سنت ديرينه را نشان از نوعى واپسزدگى فرهنگى ـ اجتماعى مىدانند. اين طرز تلقى امروزه در جوانان و نوجوانان به شدت شيوع يافته و از آن تعبيرى غلط مىشود. اينكه اگر از سنتها و عادات گذشته پيروى كنى، فردى سنتى و قديمى شمرده مىشوى و در عوض، اگر از اين رسوم تبعيت ننمايى، امروزى و روى مد محسوب مىشوى؛ اين طرز تلقى در روال زندگى روزمره از نوع پوشش، طرز مكالمه، نوع تعامل و حتى كار آينده آنها تاثيرگذار است و به نوعى افتخار زندگى آنها محسوب مىشود، از نظر اين عده كسانى كه از اين قواعد و فرامين پيروى ننمايند، انسانهايى عقب مانده محسوب مىشوند كه از علم روز جا ماندهاند. البته نبايد از محسنات يكى چنين طرز تلقى غافل بود. پيشرفتهايى كه نسل جوان و نوجوان كشور در امورى چون كامپيوتر، زبانهاى خارجى و تكنولوژى روز به دست آورده بىشك مرهون همين انبساط ذهنى آنان و تعلقشان به دنياى امروزى است. در مقابل نيز مىتوان از اين رهيافت، معايبى را نيز به دست آورد. معايبى چون ولخرجىهاى مفرط، پايبندى به دوستىهاى نامشروع و عدم التزام به خويشتندارى، و وارد شدن به مقولهى ابتذال در تمامى زمينهها سبب مىشود كه فرد، اگر يك پيروى منصفانه و معقول از امروزى بودن نداشته باشد، با مشكلاتى اينچنينى دست و پنجه نرم كند.
همواره و در هر مكتبى اينگونه بوده كه مدرنيته از پرچين سنت عبور مىكرده است. نسل گذشته در رعايت موازينى چون اخلاق، خانوادهدارى و مسايلى از اين دست، بسيار بهتر و با اصالتتر از نسل كنونى عمل مىكرده است. بايد مراقب بود كه فرزندان در تقابل با سنتها كه بعدى ارزشى دارند قرار ندهيم. افراط فرزندان در گرايش به منابع روزمرگى )كه مدرنيته خوانده مىشود( در زندگى آيندهى آنان فوقالعاده اثرگذار و تعيينكننده خواهد بود. بسيارى از مشكلات مادى كه امروزه در روابط زناشويى به وجود مىآيد نظير افسردگى، اصل تفاهم و چشم و همچشمى، بسيارى از بيمارىهاى نسل جديد نظير ايدز و هپاتيت و بسيارى از واكنشها چون استفاده از مشروبات الكلى، خودزنى، خودارضايى و در نهايت قتل يا خودكشى، بىترديد با توجه به روح تكنولوژى و افراط در استفاده از آن، بارور شده و به تجلى رسيدهاند. بنابراين خطر همواره احساس مىشود. جوان و نوجوانى كه فلسفهى نوع پوشش و يا طرز آرايش موهاى سر خود را نمىداند. پس در ديگر مسايل روزمره نيز بىتوجه به منطقى استدلالگر، دست به كارهايى مىزند كه عموم آنها، پشيمانى غيرقابل جبرانى را براى وى فراهم مىآورد.
همواره سنتها به مثابه ارزشها تلقى مىشده؛ كسى كه پايبند به سنتها بوده، از ارزشها حمايت مىكرده و در نتيجه كارهايش با حساب و كتاب و عقلانىتر بوده است. برخی نوجوانان و جوانان، سنت رامذموم مىداند و مىگويند: »سنت يعنى عقب ماندگى. من در زندگىام تحت هيچ شرايطى از سنت و اصول آن پيروى نمىكنم حتى در غذا خوردن خود نيز پيتزا را به قورمهسبزى ترجيح مىدهم«.
اين حرفها به هيچ وجه اعجابانگيز نيست چرا كه نمونهى ميليونى آن را مىتوان از زبان و دهان نوجوانان امروزى شنيد. والدين بايد تلاش بسيارى به خرج دهند تا بتوانند آن مكانيزم غالب كه جنبهاى فرهنگى ـ آموزشى دارد را در فرزندان خود احيا كنند. راه نجات هرگونه انحطاط و تحجرطلبى كاذب در ميان جوانان و نوجوانان، چنگ زدن به ريسمان ارزشهاست. ارزش چراغ هدايت هر نسلى است كه از راه انسانى طريق درست را نشان مىدهد، شايد معنويت به عنوان مهمترين زيرشاخهى ارزشها مطرح باشد كه گمشدهى جوان و نوجوان عصر ماست. ما در تبيين ارزشها به فرزندان نبايد آنها را متوجه اين مطلب نماييم كه سنت يعنى معنويت؛ مطمئناً در پناه رسوم قديم و پيروى از سنت مىتوانيم به ابعاد بيشترى از يك زندگى سعادتمند و فاخر براى فرزندانمان بيانديشيم.
منبع:http://isfahanziba.isfahan.ir /س
همواره و در هر مكتبى اينگونه بوده كه مدرنيته از پرچين سنت عبور مىكرده است. نسل گذشته در رعايت موازينى چون اخلاق، خانوادهدارى و مسايلى از اين دست، بسيار بهتر و با اصالتتر از نسل كنونى عمل مىكرده است. بايد مراقب بود كه فرزندان در تقابل با سنتها كه بعدى ارزشى دارند قرار ندهيم. افراط فرزندان در گرايش به منابع روزمرگى )كه مدرنيته خوانده مىشود( در زندگى آيندهى آنان فوقالعاده اثرگذار و تعيينكننده خواهد بود. بسيارى از مشكلات مادى كه امروزه در روابط زناشويى به وجود مىآيد نظير افسردگى، اصل تفاهم و چشم و همچشمى، بسيارى از بيمارىهاى نسل جديد نظير ايدز و هپاتيت و بسيارى از واكنشها چون استفاده از مشروبات الكلى، خودزنى، خودارضايى و در نهايت قتل يا خودكشى، بىترديد با توجه به روح تكنولوژى و افراط در استفاده از آن، بارور شده و به تجلى رسيدهاند. بنابراين خطر همواره احساس مىشود. جوان و نوجوانى كه فلسفهى نوع پوشش و يا طرز آرايش موهاى سر خود را نمىداند. پس در ديگر مسايل روزمره نيز بىتوجه به منطقى استدلالگر، دست به كارهايى مىزند كه عموم آنها، پشيمانى غيرقابل جبرانى را براى وى فراهم مىآورد.
همواره سنتها به مثابه ارزشها تلقى مىشده؛ كسى كه پايبند به سنتها بوده، از ارزشها حمايت مىكرده و در نتيجه كارهايش با حساب و كتاب و عقلانىتر بوده است. برخی نوجوانان و جوانان، سنت رامذموم مىداند و مىگويند: »سنت يعنى عقب ماندگى. من در زندگىام تحت هيچ شرايطى از سنت و اصول آن پيروى نمىكنم حتى در غذا خوردن خود نيز پيتزا را به قورمهسبزى ترجيح مىدهم«.
اين حرفها به هيچ وجه اعجابانگيز نيست چرا كه نمونهى ميليونى آن را مىتوان از زبان و دهان نوجوانان امروزى شنيد. والدين بايد تلاش بسيارى به خرج دهند تا بتوانند آن مكانيزم غالب كه جنبهاى فرهنگى ـ آموزشى دارد را در فرزندان خود احيا كنند. راه نجات هرگونه انحطاط و تحجرطلبى كاذب در ميان جوانان و نوجوانان، چنگ زدن به ريسمان ارزشهاست. ارزش چراغ هدايت هر نسلى است كه از راه انسانى طريق درست را نشان مىدهد، شايد معنويت به عنوان مهمترين زيرشاخهى ارزشها مطرح باشد كه گمشدهى جوان و نوجوان عصر ماست. ما در تبيين ارزشها به فرزندان نبايد آنها را متوجه اين مطلب نماييم كه سنت يعنى معنويت؛ مطمئناً در پناه رسوم قديم و پيروى از سنت مىتوانيم به ابعاد بيشترى از يك زندگى سعادتمند و فاخر براى فرزندانمان بيانديشيم.
منبع:http://isfahanziba.isfahan.ir /س