ديدگاه ها و پيشينه جوادي شمقدري

نزديک به بيست سال پيش ،جواد شمقدري در دانشگاه محل تحصيل نگارنده (که از قضا در ان جا ،دکتر محمد حسيني وزير جديد ارشاد ،از روي کتاب تبصره المتعلمين ،درس فقه مقدماتي را تدريس مي کرد )به مناسبتي فرهنگي حضور يافت و در سخنراني اش، نکته هاي جالبي را مطرح کرد. از جمله گفت که چرا سينماي ايران نمي تواند مانند
چهارشنبه، 17 شهريور 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ديدگاه ها و پيشينه جوادي شمقدري

ديدگاه ها و پيشينه جوادي شمقدري
ديدگاه ها و پيشينه جوادي شمقدري


 






 
نزديک به بيست سال پيش ،جواد شمقدري در دانشگاه محل تحصيل نگارنده (که از قضا در ان جا ،دکتر محمد حسيني وزير جديد ارشاد ،از روي کتاب تبصره المتعلمين ،درس فقه مقدماتي را تدريس مي کرد )به مناسبتي فرهنگي حضور يافت و در سخنراني اش، نکته هاي جالبي را مطرح کرد. از جمله گفت که چرا سينماي ايران نمي تواند مانند سينماي آمريکا مخاطب را به گونه اي تهييج کند که عناصر ايدئولوژيک را هم پذيرا شود. در جايي ديگر نيز بخشي از دانش و بينش سينمايي خود را مديون رهنمودهاي بزرگان انقلاب مانند آيت الله خامنه اي و شهيد مرتضي مطهري دانست. اين نکته ها به خوبي نشان مي داد که شمقدري در بستر سينما مؤلفه اي اساسي را دنبال مي کرد:متجلي ساختن مکتب ولايت و بنيان هاي اسلام انقلابي و ايدئولوژيک. نيم نگاهي به آثار اين سينما گر پنجاه ساله مشهدي نيز نشان مي دهد که از اولين روزهاي فعاليت هنري اش در پي تحقق يا نزديکي به اين ايده بود. او پس از روزههاي پرشور اوايل انقلاب که با «انقلاب فرهنگي »و رويدادهاي مشابه قرين شده بود و نيز رها کردن دانشگاه علم و صنعت (محل تحصيل و فعاليت هاي سياسي دانشجويي محمود احمدي نژاد در همان ايام )که در آن درس مهندس مکانيک مي خواند براي عزيمت به جبهه ،کار سينما را با ساخت مستندهاي جنگي (مانند صداي پاي نور ،نخل هاي سرخ ،و کربلاي پنج )در جبهه ها براي گروه شاهد تلويزيون آغاز مي کند که اغلب شان از معروف ترين مستندهاي جنگي آن دوره اند. سپس در حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي و مرکز اسلامي آموزش فيم سازي مشغول فعاليت و تحصيل مي شود و مدرکش را از همين نهاد دوم مي گيرد.
مستند بلندي که سال 1368درباره در گذشت امام خميني و تشييع و تدفين و سوگواري ايشان مي سازد (آفتاب و عشق )شهرت او را بيش تر کرد تا اين که اولين فيلم بلند سينمايي اش را با نام بر بال فرشتگان در سال 1371کارگرداني کرد که به عنوان يک کار اول موفق مي نمود ؛هم در جشنواره جايزه بهترين فيلم اول را گرفت و هم نظر مساعد برخي منتقدان را جلب کرد .ششمقدري در اين فيلم در قالبي تعليقي سعي کرده بود تداوم پيام دفاع مقدرس را در دوران بعد از جنگ هم معتبر و مهم معرفي کند.اما فيلم دومش توفان شن که چهار سال بعد توليد شد موفقيت کار نخستش را تکرار نکرد و برخلاف صميميت جاري در بر بال فرشتگان، شعاري و اغراق آميز بود ،منتها به دليل مضمونش که درباره عمليات پنهان نظامي و ناکام آمريکايي ها عليه انقلاب اسلامي و سقوط هواپيماهاي شان در صحراي طبس بود، در جهان جنجال هايي رسانه اي و کنجکاوي هايي وسيع را بر انگيخت او ظاهرا مي خواست در اين فيلم يک به اصطلاح «بيگ پروداکشن »و در عين حال انقلابي و ضد آمريکايي بسازد که به هرحال کارش همچون عمليات خود آمريکايي ها نگرفت.اما اين فيلم آخرين اثر سينمايي شمقدري بود و پس از ان بجز فعاليت هايي محدود در تلويزيون ،چندان خبر هنري از او شنيده نمي شد .
اين دوران فترت در واقع دوران اصلاح طلبان بود ؛دوراني که شمقدري در گفت و گويي با ماهنامه «فيلم »(شماره 335)،دوران هشت ساله محروميتش از کار به خاطر پايداري و شهامت بيان عقيده اش ناميده بود.شمقدري در باب صراحتش درست مي گفت او که از سالها پيش در هيأت اسلامي هنرمندان (به عنوان نهادي که پايبندي به ارزش هاي انقلاب اسلامي و خط ولايت را از اصول بنيادين عضويت و فعاليت در خود مي داند )جزو فعالان اصلي بود و در جريان انتخابات رياست جمهوري سال76از رقيب اصلي سيد محمد خاتمي حمايت کرده بود (در انتخابات سال 80هم اعلام کرد که به دکتر احمد توکلي رأي ميد هد )،حلا در موقعيتي قرار گرفته بود که سطوح و سياست هاي رسمي دولت را مغاير با ديدگاه هايش مي انگاشت و از هر فرصتي براي بيان مخالفت هايش بهره مي گرفت .او در اين هشت سال عليه «رانت خواري خانه سينما،اعتياد سينما گران ،انحراف سينماي ايران به سمت سرمايه سالاري و حاکميت ابتذال ،تجاوز به حريم ديني در بسياري از فيلم ها ،همراهي آمريکا با فيلم سازان جشنئاره اي »و نيز مخالفت با مصداق هايي مانند دايره و مارمولک و شخص معاون وقت سينمايي ،زنده ياد سيف الله داد (که در ادبيات شمقدري «به جاي معاونت در پي سطلنت بود »)بارها سخنراني و مصاحبه کردو به صدور بيانيه پرداخت .پيروزي محمود احمدي نژاد در انتخابات نهم رياست جمهوري براي شمقدري فرصتي دوباره را احيا کرد تا نه در حاشيه ،بلکه در کانون جريان هاي فرهنگي مطرح شود . اين انگاره نه صرفا به دليل روي کار آمدن جناح مورد عقيده و علاقه شمقدري و شکست جبهه مورد انتقادش ،بلکه عمدتاً به خاطر نقش انکار نا پذير او در رأي آوردن رييس جمهور جديد بود . شمقدري با ساخت فيلم هاي تبليغاتي احمدي نژاد ،تا حد زيادي توانست نکاتي از قبيل ساده زيستي ،عدالت خواهي و مبارزه با رانت خواران اقتصادي را او ويژگي هاي اين کانديدا در سطح عموم معرفي کند و فارغ از جنبه هاي فني و زيبايي شناسي کارش ،به خوبي توانست با اقشار فرودست جامعه ارتباط برقرار کند . حالا ديگر نام او در صدر گمانه زني هاي معاونت سينمايي دولت جديد قرار داشت ،اما گزينه نهايي صفار هرندي ،وزير جديد ارشاد ،جعفري جلوه بود . اين که چرا بر خلاف انتظار عمومي ،چنين تصميمي رقم خورد البته هنوز نامعلوم است ولي شايد متوليان تازه فرهنگ و هنر در پي يک جور ثبات نسبي و تعادل و حرکت لطئي بودند و نه اقدامات انقلابي و جنجالي ،و احتمالاً از رفتار شناسي شمقدري ،نتيجه اي جز اين گرفته بودند . انتصاب شمقدري به سمت مشاور هنري رييس جمهور ظاهراً چندان براي او رضايت بخش نبود وباز شمقدري از هر فرصتي بهره مي گرفت تا به ابراز ديدگاه هايش در واکنش به اقدامات مختلف وزير ارشاد و معاون سينمايي اش بپردازد . انگار تقدير بر اين قرار گرفته بود که اين دوران هم او با بيانيه و سخنراني بيش تر محشور باشد تا اجرا و سياست گذاري هاي فعالانه.
شمقدري که در اوايل کار دولت نهم صحبت از اميدواري به اينده اي روشن و پر رونق مي کرد ،در بهمن 1384و هنگام برگزاري اولين جشنواره فجر دولت جديد ،ديدگاه هاي انتقادي اش را علني ساخت .او برخي از جهت گيري هاي جشنواره را هدايت شده از جانب بيگانگان ناميد و بيش از 80درصد فيلم هاي آن را در راستاي دولت سابق و با صفاتي از قبيل «زننده و نامأنوس »ارزيابي کرد. اين طليعه اي بود تا چند ماه بعد از اين انتقاد صريح، از عضويتش در هيأت امناي بنياد فارابي استعفا دهد و مدتي بعد نيز گفت که تفکرات رييس جمهور در حوزه سينما اجرا نشده است . جشنواره بيست و پنجم فيلم فجر باز محملي ديگر بود تا اعتراض هاي او به معاونت سينمايي وقت رسانه اي شود و رسماً از داوري جشنواره نيز به خاطر برگزيدن برخي مصاديق که «توهين کننده به مردم ورييس جمهور »مي دانست ايراد بگيرد. ديگر اختلاف ها بين مشاور هنري احمدي نژاد با وزير ارشاد و معاونيش ،به سطحي اشکار و برجسته رسيده بود و حتي حضور جعفري جلوه در جشن انجمن منتقدان و نويسندگان سينمايي هم بستري بود تا شمقدري فضاي حاکم بر مراسم را ليبرالي ارزيابي کند . اين روند در جشن خانه سينما (در ايراد به نمايش و پذيرش فيلم هاي بدون پروانه نمايش )و ساير محافل مشابه نيز واکنش هايي مشابه برانگيخت. او سال 87هم در پي حضور اعضاي آکادمي اسکار موضع محکمي گرفت و ابراز داشت «مسئولان سينمايي کشور تنها موقعي حق دارند با اعضاي آکادمي اسکار و سينما گران هاليوود جلسه رسمي داشته باشند که از آن ها به خاطر توهين ها و افتراهايي که به ملت ايران در طي سي سال گذشته روا داشته اند، عذر خواهي کنند. ملت و انقلاب ايران بارها از سوي فيلم هاي هاليوودي به نا حق مورد هجمه قرار گرفته و فهرست بلند بالاي اين فيلم ها بيان گر خشم و نفرت صحنه گردانان هاليوود از ملت بزرگ ايران است .بدون دخترم هرگز و 300 دونمونه فاحش و سراسر دروغ پردازي است و هم چنين فيلم کشتي گير يکي از آخرين آن هاست .اگر چه مي دانيم همين الان نيز در حال ساختن فيلم هاي ديگري هستند که هدف ان توهين و تهمت به ملت بزرگ ايران و فرهنگ غني اين سرزمين است . چه طور مي توانيم در يک نشست صميمي با فيلم سازان آمريکايي بنشينيم ، در حالي که آن ها همچنان در صدد تحقير و توهين به مردم ايران و انقلاب بزرگ اين ملت هستند ؟ما موقعي سياست تغيير اوباما را باور مي کنيم که اين تغيير در هاليوود نيز ديده شود و اگر هاليوود به دنبال اصلاح رفتار خود با ملت ايران و فرهنگ و تمدن اسلامي ايران ماست، بايد اين عذر خواهي را رسما اعلام کنند. در غير اين صورت، مسئولان ايراني که با آن ها جلساتي داشته باشند، قطعاً در پيشگاه وجدان بيدار ملت ايران و همه آزادي خواهان پاسخي نخواهند داشت و تاريخ از آن ها به خوبي ياد نخواهد کرد.»
شمقدري پيش از اين نيز در جريان ابراز تمايل اليور استون به ساخت مستندي در باره محمود احمدي نژاد موضع ضد آمريکايي اش را به روشني اعلام کرده بود و اساسا از مقتدرترين افرادي بود که در اين راستا مانع از تحقق خواسته استون شدو به جايش در سال هاي بعد ،از مستند سازهاي خارجي ديگري براي اين کار استفاده شد. همان زمان که شمقدري توانست اراده اش را بر فيلم ساز شهير آمريکايي چيره کند، مي شد دريافت دايره تعامل او با رييس جمهور بسي گسترده تر از يک مشاور ساده است . اين مهم موقعي نتيجه عيني به خود گرفت که سال گذشته در استانه جشنواره فجر، احتمال به محاق رفتن فيلم درباره الي روز به روز داشت بيش تر مي شد . صفار هرندي به خاطر ماجراي يکي از بازيگران اين فيلم در ايفاي نقش در فيلمي آمريکايي و نيز نوع ظهور در محافل هنري و رسانه اي ،چندان تمايلي به نمايش عمومي اين فيلم نداشت و اين در حالي بود که شمقدري ضمن اعلام امکان بازگشت اين بازيگر واز سرگيري مجدد فعاليت هايش در صورت ندامت از کارش ،نامه اي به رييس جمهور نوشت و در آن دلايل عدم نمايش اين فيلم را غير منطقي خواند و خواستار حل مشکل شد . دستور مساعد رييس جمهور، قدرت مانور شمقدري را درزمينه اختلافي به نفع ديدگاه خودش ،بيش از پيش نمايان ساخت و البته بسياري هم بعداً با تماشاي اين فيلم پر قدرت دريافتند کار شمقدري چه بزنگاه ارزشمندي بر اي سينماي ايران بود .
شمقدري پس از مرحوم داد ،دومين فيلم سازي است که به مسند مديريت کلان مناسبات سينمايي کشور تکيه زده است. شناخت او از سينما در قياس با مدير يا مديراني که تا به حال يک بار هم از پشت دوربين به هستي ننگر يسته اند، شاخصه اي مثبت است .شايد حمايتش از مواردي همچون درباره الي و سنتوري و تلاش ثمر بخش او براي صدور مجوز نمايش به رنگ ارغوان در نخستين اقدام مهمش پس از انتصاب تأثير گرفته از همين شاخصه مثبت باشد. او آدمي صريح است (بر خلاف جعفري جلوه که منوياتش را به سختي مي شد از لا به لاي جمله هاي اديبانه اش دريافت )و شايد همين نمودي از يک مديريت شفاف باشد.
منبع:ماهنامه فيلم شماره 401



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.