هنوز پرونده باز است
نويسنده: جواد محدثي
«حيات ابدي» از گرماي خورشيد شهادت است.
«سود ابدي» در سايه معامله با خداست.
شهيدان مي دانستند که «زمزم شهادت» پاک کننده دل و جان از آلودگي هاي دنيوي است و کوثر جانبازي گواراتر از شهد و شراب است. اين بود که خود را در اين چشمه ازلي شست و شو دادند و عطر ابديت يافتند، آنان چنان که هنوز هم پس از سال ها که از شهادتشان مي گذرد، نام و يادشان مشام جان و فضاي جامعه را عطر آگين مي سازد.
وقتي جبهه شهادت به روي عشاقان گشوده شد، فرصتي پيش آمد تا اين امت رشيد در کوره جنگ آبديده شوند. مردم، قدر اين فرصت را دانستند و نسيمي را که از بهشت مي وزيد، به همه وجود پذيرا شدند و غنچه وجودشان در وزش آن نسيم که از کوي ابديت مي وزيد، شکوفا شد. هشت سال، پيکرهاي شهيدان را بر دوش کشيدند و ادامه ي راهشان را فرياد زدند.
هشت سال، با جان خود و عزيزانشان «سپر دفاعي» ساختند، تا سيل بندي عظيم در برابر هجوم تجاوز برپا کنند. هشت سال، با جسدهاي مطهر، سنگر ساختند و براي هموار کردن «راه کربلا»
قطعات بدن و قطرات خون و کاسه هاي سر و قفسه هاي سينه را هديه دادند و در نبرد «تن و تانگ»، ايثارگرانه حضور يافتند، تا توانستند نگهبان ميراث امام باشند.
هشت سال، در «مدينه ايران»، هجوم احزاب ائتلافي کفر و نفاق را دفع کردند، تا پايه هاي نظام محمدي استوار شد. هشت سال، در «کربلاي ايران» با خون خويش، سند حقانيت اين راه و پيوند آن را با عاشوراي حسيني امضا کردند، تا رسوايي استکبار و مزدورانش را به صورت يک «تابلوي جهاني» نمايش دهند.
سال هايي بود خدايي،
روزهايي بود بهشتي،
فضايي بود عرشي و ملکوتي،
کمياي «معنويت» خاک جبهه ها را به «زرناب» تبديل کرده بود. تنفس در آن فضا، انسان ها را دگرگون مي کرد و عنصر عقيده و روح ايمان و شهادت طلبي، سبب سازترين عامل براي پيروزي اسلام و نصرت هاي الهي و امدادهاي غيبي بود.
جبهه هاي جهاد، امت ما را در پيشگاه خدا و رسول، روسفيد کرد. مقاومت رزمندگان، انقلاب و امت را در مقابل ملل جهان سر بلند ساخت.
بارقه اي که از روح شهيدان بر ملت ما مي نشت، شهادت طلباني عاشق و عارف مي پروراند که بر «امتداد» آن راه، پيمان مي بستند و ميثاقشان با امام و شهدا ناگسستني مي شد.آن راه، هنوز هم گشوده است و داوطلب مي طلبد.
نه پرونده ي شهادت و جهاد بسته شده، نه کاروان شهيدان پرونده ي «ثبت نام» را بسته اند.
آنان که «صلابت» و «عطوفت» را در هم مي آميزند،
آنان که جهاد و عرفان را با هم دارند،
آنان که اهل «صلاح» و «سلاح» اند،
آنان که شور و شعور را يک جا دارند،
آنان که تولّي و تّبري را تفکيک ناپذير مي دانند،
آنان که دوست نواز و دشمن ستيزند،
آنان که ولايت مدار و شيطان گريزند،
آري... آنان، در امتداد همان راه و به سوي همان هدف در حرکت اند. جبهه، يک «فرهنگ» بود، نه صرفاً صحنه اي براي عمليات نظامي. دفاع مقدس، يک ايمان بود به «جهاد في سبيل اللّه»، نه صرفاً تخليه ي شور جواني!
رزمندگان، در هشت سال دفاع مقدس، تمرين مي کردند، تا توانايي و آمادگي حضور در رکاب مهدي(عج) براي برپايي «نظام مهدوي» کسب کنند و لياقت سربازي امام زمان(عج) را پيدا کنند.
جبهه ي عظيمي که با ظهور آن «منجي موعود» گشوده خواهد شد، نيروهايي مصمم، وارسته، عاشق فداکار، از جا و جان رهيده، سخت کوش و بي ادعا، حماسي و معنوي و اهل صلاح و سلاح مي طلبد. باشد که توقيق حضور در «عصر ظهور» داشته باشيم و دين خود را به آيين محمدي و خط علوي و مکتب عاشورايي ادا کنيم. پيش شرط اين حضور، تجهيز خويش و جامعه به «ايمان» و «آگاهي» و «عمل به تکليف» و «تعهد به ولايت» است. هرگز مباد، که در آزمون، مردود شويم. و از «خط» بيرون افتيم.
آنان که اهل «صلاح» و «سلاح» اند.
آنان که شور و شعور را يک جا دارند،
آنان که تولّي و تبّري را تفکيک ناپذير مي دانند،
آنان که دوست نواز و دشمن ستيزند،
آنان که ولايت مدار و شيطان گريزند،
آري... آنان، در امتداد همان راه و به سوي همان هدف در حرکت اند.
منبع:ماهنامه امتداد
/ن