گاوخوني؛ نگين فيروزه اي ديار زنده رود

پهنه اي به وسعت 41371کيلومتر مربع (حدود 3 برابر بزرگي استان گيلان)، قلمرو آب شناختي تالابي 43 هزار هکتاري را شامل مي شود که همچون نگيني فيروزه اي و درخشنده، يکي از مهم ترين عوامل پيدايش، پايداري و استمرار حيات در طول چند هزار سال گذشته – در بخش مرکزي ايران زمين – بوده است. گاوخوني نام اين تالاب
شنبه، 3 مهر 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گاوخوني؛ نگين فيروزه اي ديار زنده رود

گاوخوني؛ نگين فيروزه اي ديار زنده رود
گاوخوني؛ نگين فيروزه اي ديار زنده رود


 

نويسنده:مهندس محمد درويش (1)




 

پيامدهاي زيست محيطي مرگ گاوخوني؛ نگين فيروزه اي ديار زنده رود
 

ديباچه

لب زنده رود و نسيم بهار
رخ دلستان و مي خوشگوار

چنان بيخ اندُه ز دل بَر کَنَد
که بيخ ستم، خنجر شهريار (2)

پهنه اي به وسعت 41371کيلومتر مربع (حدود 3 برابر بزرگي استان گيلان)، قلمرو آب شناختي تالابي 43 هزار هکتاري را شامل مي شود که همچون نگيني فيروزه اي و درخشنده، يکي از مهم ترين عوامل پيدايش، پايداري و استمرار حيات در طول چند هزار سال گذشته – در بخش مرکزي ايران زمين – بوده است. گاوخوني نام اين تالاب ارزشمند است که در فاصله ي 176 کيلومتري جنوب شرقي شهر اصفهان و 12 کيلومتري ورزنه قرار دارد و به دليل ارزش هاي منحصر به فردش در 23ژوئن سال 1975 ميلادي در کنوانسيون جهاني رامسر به ثبت رسيده است. به ديگر سخن، گاوخوني يکي از 22تالاب بين المللي ايران (3) از مجموع 1847تالابي است که تاکنون به صورت رسمي در سياهه ي تالاب هاي کنوانسيون رامسر پذيرفته شده اند (4). افزون بر آن به دليل ميزباني ديرينه و شايسته از پرندگان مهاجر، توسط سازمان بين المللي حيات پرندگان به عنوان يکي از مناطق مهم براي زيست پرندگان تشخيص داده شده است.
گاوخوني موجوديت خود را بيش از هر چيز مديون رودخانه اي است به نام زاينده رود که سرچشمه اش 405کيلومتر آن سوتر در دامنه هاي زردکوه بختياري وکوه هاي غرب اصفهان واقع در شهرستان هاي فريدون شهر و فريدن قرار دارد. رودخانه اي که از نظر طول و در بين 123رودخانه ي اصلي ايران، در شمار 11رودخانه ي طويل کشور قرار مي گيرد و از نظر متوسط حجم دبي سالانه نيز – با 41مترمکعب در ثانيه- در شمار 15رودخانه ي پرآب ايران (5) جاي دارد.
از همين روست که زاينده رود به حق مهم ترين جريان دائمي آب شيرين در فلات مرکزي ايران به شمار مي رود؛ رودخانه اي که نمي توان نقش آن را در شتاب توسعه و ماندگاري حيات ايران مرکزي ناديده انگاشت. به ديگر سخن، اگر سزاوارانه اصفهان را نصف جهان مي ناميم و به پاس اعتبار ديرينه ي فرهنگي و کهن زادبوم هاي يگانه ي تاريخي اش به جهانيان فخر مي فروشيم، بايد به ياد داشته باشيم که اگر زاينده رودي وجود نداشت که از دل اين ديار زرخيز عبور نکند و اگر گاوخوني اي نبود تا به پايداري بوم شناختي سرزمين کمک ننمايد، هرگز اصفهان را نمي توانستيم زنده رود بناميم و آن را عروس شهرهاي ايران خطابش کنيم.
 

پيشينه ي تاريخي
 

نخستين پوستر برگزاري کنفرانس در سال 1349 – رامسر
 

بيش از 38 سال پيش، کنوانسيون جهاني رامسر (6)، تنها با حضور 18 کشور – که يکي از آن ها ايران بود- آغاز گرديد، اما امروزه شمار کشورهاي امضاءکننده ي اين پيمان ارزشمند به 159 رسيده است (7)؛ کشورهايي که برخي از آن ها در شمار ثروتمندترين و مرفه ترين کشورهاي شمال محسوب مي شوند و جملگي حسرت و افسوس آن را مي خورند که چرا نامشان در بين 18 کشور نخست برپاکننده ي اين پيمان نيست؛ کشورهاي پيش گامي که در آغاز دهه ي هفتاد ميلادي پاي پيماني را امضا کردند که در بخشي از آن آمده است: «تالاب ها بايد از بالاترين درجه ي حفاظتي برخوردار باشند». اما متأسفانه به رغم وجود چنين التزام هوشمندانه اي، بايد اعتراف کرد در طول چهار دهه ي گذشته، نه تنها از شتاب زوال تالاب ها کاسته نشد، بلکه شدت هم گرفت. چرا که درک نوع بشر از سازوکار و نحوه ي عملکرد اين عرصه هاي کم نظير، بسيار ابتدايي و ساده انگارانه بوده است. به طوري که در پاره اي از موارد، پيش از شناخت اهميت و بهره گيري صحيح از اين مجموعه هاي دل انگيز و هوش ربا، آنان را به راحتي از دست داده ايم. آشکار است که يکي از بنياني ترين دلايل اين زوال غم انگيز، به عدم شناخت صحيح از ويژگي ها، محدوديت ها و قوانين حاکم بر مناطق يادشده مربوط مي شود؛ جهلي که سبب شده استفاده نابخردانه از سرزمين، شتاب بگيرد و تالاب ها چاره اي جز تحمل فشاري خارج از توان بوم شناختي خويش نداشته باشد.
ديگر پيامد بسيار مهم تر اين نابخردي و آزمندي آشکار، آن است که وقتي بوم سازگان تالابي، در معرض زوال و نيستي قرار گيرد، خواه ناخواه ديگر بوم سازگان هاي کوهستاني و دشتي نيز متأثر و دچار آسيب خواهند شد، چرا که بوم سازگان هاي کوهستاني نيز با بوم سازگان هاي دشتي و تالابي در ارتباط تنگاتنگ هستند، به نحوي که مي توان گفت: حيات يکي در گرو سلامت ديگري است.

تالاب چيست و اهميت آن کدام است؟
 

مطابق تعريفي که در کنوانسيون جهاني رامسر مورد تأکيد و تأييد قرار گرفته است: «به مناطق پست باتلاقي، مردابي، آبگيرهاي طبيعي يا مصنوعي، دائمي يا موقت داراي آب ساکن يا جاري، شيرين، نيم شور يا شور و مناطق داراي آب هاي دريايي که عمق آن ها در حالت جزر کامل از 6 متر تجاوز نمي کند، تالاب گويند.» جايگاه استقرار تالاب را اصطلاحاً، منطقه ي گذرگاهي (بين آب و خشکي) گويند و از همين رو، نوعي کناربوم (8) به حساب مي آيند. اين زيستگاه ها، يکي از مناسب ترين مکان هاي استقرار حيات وحش، به ويژه پرندگان و آبزيان مهم جهان و به خصوص گونه هاي در حال انقراض هستند و از همين رو، از اهميت راهبردي فراواني برخوردارند. تالاب ها از ديرباز، نقش صافي (فيلتر) هاي اوليه ي آب را در طبيعت برعهده داشته اند؛ نقشي که امروزه به سبب اثرات تخريبي فعاليت هاي انسان در حوزه ي فن سپهر (9) و افزايش بارِ آلودگي هاي منتج از آن موسوم به تکنوژنيک (10)، به مرور مختل و از تأثير آن کاسته شده است. اين در حالي است که با از دست رفن تالاب ها، نقش مثبت و چندجانبه ي آن ها در زيست بوم (توليدات زيستي، اهميت زيستگاهي و ژنتيکي، جلوگيري از سيلاب، تخليه و تأمين آب هاي زيرزميني، تثبيت اراضي ساحلي، مهار فرسايش و افزايش کيفيت آب) نيز، براي هميشه از بين خواهد رفت. تالاب ها به دليل کناربوم بودن، در درون خود از تنوع فراوان زيستگاهي برخوردارند که اين ويژگي، از طرفي موجب فزوني کميت انواع آنان و از طرف ديگر، سبب پيچيدگي ساختار و عملکردشان مي شود. تنوع پديدآمده در درون و اطراف تالاب ها، سبب تأمين شرايطي مطلوب براي پذيرايي از جلوه هاي گوناگون حيات گياهي و جانوري مي شود؛ رخدادي که به نوبه ي خود غلظت تنوع زيستي را افزايش مي دهد و بدين ترتيب، اين مجال فراهم مي شود تا طيفي گسترده و متنوع از انواع گوناگون زيستگاه ها در بستري به نام «تالاب» امکان زيست يابند؛ زيستگاه هايي که هر يک، پذيراي جمع کثيري از انواع زيستمندان هستند.
دريافت مهم تر آن که تالاب ها نه تنها خود موجبات حضور گونه هاي متنوع گياهي و جانوري را فراهم مي آورند، بلکه اثرات وجودي آن ها بر مناطق حاشيه اي نيز سبب آفرينش زيستگاه ها و گونه هاي گياهي و جانوري متنوع ديگري مي شود. گفتني است، يکي از مهم ترين عوامل مؤثر در پيدايش رويشگاه هاي گياهي و ايجاد زيستگاه هاي غني، مناسب و متنوع جانوري، تغييرات پيوسته ي سطح آب در اين مناطق است که به تناوب غرقاب شده و سپس از آب خارج مي شوند. بنابراين انتظار مي رود، شکل هاي گوناگون حيات به تدريج با چنين تغييراتي کاملاً خوي بگيرند و سازگار شوند؛ تغييراتي که به واسطه ي مهيا کردنِ بستري مناسب براي رشد شمارِ قابل توجهي از انواع بي مهرگان، سبب گشته تا تالاب ها و مناطق اطراف آن ها را، بهشت پرندگان ساحلي لقب دهند؛ پرندگاني که با وجود قرار داشتن در شمارِ مظاهر بي بديل و آسماني حيات، در تالاب ها، اين امکان را يافته اند تا نمايشي ناهمتا از گوناگوني الوانِ حيات را در پهنه اي زميني، ارائه دهند.
افزون بر دلايلي که تاکنون در توجيه ارزش بي مانند تالاب ها بيان شده است، اين زيستگاه ها به دلايل ديگري نيز واجد اهميت هستند و در مرکز توجه شمارِ رو به گسترش از انسان ها، گياهان و جانوران قرار داشته و دارند، از جمله ي آن دلايل مي توان به اهميت تالاب ها در چرخه ي مواد شيميايي و زيست شناختي، تنوع زيستمندان، پالايش مواد آلاينده، ارزش هاي زيباشناختي، تفريحي، فرهنگي، زيستگاهي و سرانجام کارکردي (فونکسيونل) اشاره کرد.
از منظر مقايسه ي استعداد توليدي نيز، تالاب ها در شمارِ حاصلخيزترين بوم سازگان هاي جهان جاي دارند، به طوري که توليد خالص اوليه ي آن ها در واحد سطح از تمامي ديگر بوم سازگان هاي جهان (به جز جنگل هاي باراني) بيش تر است. توان باروري آن ها نزديک به دو برابرِ عرصه هاي کشاورزي متمرکز (نظير نيشکر و ذرت) است. اين در حالي است که تالاب ها براي رسيدن به چنين سطح چشم گيري از توليد، بر خلاف کشتزارهاي متمرکز، هيچ نيازي هم به تزريق داده هاي کشاورزي، يعني آب، کود و سم ندارند. چنين است که بر پايه ي ستاده هاي برآمده ي حاصل از پژوهش ها و بررسي هاي انجام شده روي پاره اي از تالاب هاي آب شيرينِ دنيا، آشکار شده است: توليد خالص تالاب ها، به تنهايي تا 14درصد از کل توليد خشکي هاي کره ي زمين را تشکيل مي دهد. اهميت اين توليد و بزرگي سهم آن، هنگامي قابل لمس تر خواهد بود که بدانيم: محدوده ي قلمرو چنين تالاب هايي سهم ناچيزي از مجموع مساحت خشکي هاي کره ي زمين، يعني: کم تر از يک و نيم درصد آن را در اشغال خود دارد (11). علاوه بر آن، تالاب ها زيستگاه اصلي پرندگان آبزي به شمار مي روند؛ پرندگاني که از نظر زمستان گذراني، لانه گزيني و زادآوري، اهميتي فرامنطقه اي و جهاني دارند. نکته ي حائز اهميت آن است که چون هر يک از تالاب ها تنها مي توانند بخشي از نيازهاي چرخه ي زيستي اين پرندگان را تأمين کنند، حفاظت کامل از آن ها، در گرو همکاري هايي سازمان يافته و پايدار در سطوح ملي، منطقه اي و جهاني خواهد بود؛ همکاري هايي که شوربختانه سال هاست که در زيست محيط وطن نه رنگ و بوي منطقه اي و جهاني داشته است (مانند بلايي که گاوخوني آوردند و آورديم) و نه نشاني از مسئوليت ملي در آن هويدا است! وگرنه چرا بايد هامون، هورالهويزه، بختگان، کم جان، طشک، گاوخوني، اروميه، انزلي، گندمان، ميانکاله، ارژن، پريشان و ... با چنين تنش هاي بنيان کني روبرو باشند؟
واقعيت آن است که تالاب ها به دليل برخورداري از کارکردهايي متنوع، منافع اقتصادي، اجتماعي، زيست محيطي، امنيتي و علمي زيادي را مي توانستند و مي توانند برايمان به ارمغان آورند؛ کارکردهايي نظير آب توسط مردم، ترسيب کربن، پيش گيري از نفوذ آب هاي شور، جلوگيري از فرسايش خاک و حفظ سواحل، کمک به حاصل خيزي خاک، رسوب گيري، نگهداري مواد معدني، پالايش مواد سمي، بانک ژن، توليد کارمايه (انرژي)، رونق گردشگري طبيعي (بوم گردي)، حفظ جمعيت هاي حيات وحش، توليد مواد خام، محل تخم ريزي گونه هاي مختلف ماهيان، زيستگاه پرندگان بومي و مهاجر و در يک کلام: خزانه ي بي بديل حيات، خزانه اي که همچون بانک مرکزي هر دولتي، مي تواند به عنوان معتبرترين پشتوانه و ضمانت بقاي هر نظامي به شمار آيد. به راستي کدامين سامانه ي طبيعي يا انسان ساخت را سراغ داريد که به تنهايي توانايي آفرينش و در اختيار نهادن چنين انبوه بي نظيري از مواهب و مزيت هاي ارزشمند به بشر باشد. آن هم بدون کوچک ترين چشمداشتي و طلب کردن پولي؟! تالاب ها فقط از ما انسان هاي قدرنشناس اندکي تفکر مي خواستند تا دريابيم که پاسداري از تالاب، برابر است با پاسداري از حيات روبه رشد اجتماعي همين مردمي که در نخستين سال هاي پيروزي انقلاب اسلامي مهر تأييد خويش را بر قانون اساسي اي زدند که به صراحت محمل هاي قانوني را در اصل هاي 45 و 50 براي حفاظت و پاسداري بي چون و چرا از مواهب طبيعي خويش فراهم آورده بود.

موقعيت ممتاز تالاب ها در مناطق خشک
 

همان طور که اشاره شد، تالاب ها را مي توان عزيزترين و ارزشمندترين پاره از زيستگاه ها يا بوم سازگان هاي حياتي جهان دانست، چرا که کميت و کيفيت حيات و تنوع و تعدد کارکردهاي غيرقابل تبادل اين محيط هاي آبي، قابل قياس با هيچ بوم ساخت يا بوم سازگان زنده ي ديگري در کره ي زمين نيست. از همين رو، متوسط ارزش هر هکتار تالاب نيز تا 22 هزار دلار در نظر گرفته شده است که بيش از 200برابر ارزش خدماتي است که به طور متوسط از يک هکتار زمين زراعتي به دست مي آيد.(12) افزون بر آن، يک نکته ي حايز اهميت ديگر در مورد تالاب ها، موقعيت زيست اقليمي است که در آن مستقر هستند. به عبارتي روشن تر، معمولاً هر چه طبيعت محيطي که تالاب را در خود جاي داده، خشن تر و به يک مفهوم «شکننده تر» باشد؛ انتظار مي رود که ارزش هاي وجودي آن تالاب در حفظ پايداري و تعادل بوم شناختي منطقه نيز نمود بيش تري يابد. از همين روست که تالاب هايي چون هامون در شرق يا هورالهويزه در غرب و يا همين تالاب گاوخوني در مرکز کشور که متأثر از شرايط اقليمي خشک و شکننده در محيط پيراموني شان هستند، به مراتب از ارزش هاي بالاتري نسبت به اغلب همتايان شان در نقاط معتدل تر و مرطوب تر برخوردار هستند و در رده بندي تالاب ها عموماً در کلاس يک يا دو از بين 5کلاس ممکن (13) جاي مي گيرند؛ بدين معني که کاربري غيرقابل تعويض اين نوع تالاب ها، سبب مي شود که جايگزيني آن ها در زندگي انسان ها غيرممکن يا بسيار هزينه بر و دشوار باشد.
شايد به دليل وجود چنين اهميت هايي باشد که بر اساس مواد 59 و 65 برنامه پنج ساله ي چهارم توسعه، نه تنها حفظ بوم سازگان (اکوسيستم) تالاب هاي کشور مورد توجه قانون گذار قرار گرفته است. بلکه دولت مؤظف شده تا نسبت به ارزشگذاري اقتصادي تالاب اقدام کند. افزون بر آن، در بند هـ ماده ي 17 همين قانون (14)، موضوع انتقال آب بين حوضه اي تنها در شرايطي قابل طرح دانسته شده است که با آموزه هاي منتج از توسعه ي پايدار و رعايت منافع ملي و زيست محيطي تناقض نداشته باشد.

موقعيت مکاني و کارکردهاي ارزشمند گاوخوني در فلات مرکزي ايران
 

تالاب 63 هزار هکتاري گاوخوني (15) در شمال شرقي بخش جرقويه، جنوب غربي شهرستان نائين، غرب منطقه ي ندوشن از استان يزد، شمال غربي کوير ابرقو و شرق دهستان رودشتين واقع شده است. اين مرداب به شکل يک گلابي از شمال به جنوب کشيده شده و به دليل خشکي و کمبود آب، به طور کلي تا شعاع ده ها کيلومتر خالي از سکنه است. در سمت غرب آن تپه هاي شني روان قرار دارند که از فاصله ي چند کيلومتري شهر ورزنه آغاز مي شود و تا نزديکي جنوب شرقي روستاي خارا از توابع بخش جرقويه ادامه مي يابد. جبهه ي شرقي تالاب مجاور کوه هاي شيرکوه، سياه کوه و ندوشن قرار دارد و در جنوب آن پهنه ي وسيعي از اراضي نمک زار واقع شده است. محدوده ي تالاب گاوخوني در جبهه ي شمال به صحاري جنوب غربي شهر نايين و جنوب دهستان هاي تودشک و مشکنان ختم مي شود.
اين تالاب به عنوان تنها درياچه ي آب شور دائمي در فلات مرکزي کشور عمل مي کند که با تثبيت پوشش گياهي مانع از حرکت شن هاي روان به نواحي شرقي استان اصفهان، از جمله شهر ورزنه مي گردد و نقش مؤثري در مهار بيابان زايي و همچنين تغذيه ي آب هاي زيرزميني ايفا مي کند. علاوه بر اين در بهبود و بهسازي کيفيت آب و خاک و جلوگيري از فرسودگي و جابه جايي خاک و کنترل سيلاب نيز نقش دارد. از ديگر کارکردهاي تالاب، مي توان به چراي دام از مراتع اطراف، بهره برداري از نمک آن، ترسيب کربن، افزايش ظرفيت گرمايي ويژه و تعديل اقليم، نگهداري مواد مغذي، شکار و صيد پرندگان و ماهيان (16)، برداشت گياهان اطراف تالاب براي استفاده هاي رايج، کمک به دوام و استقرار 12هزار هکتار عرصه هاي تاغ کاري شده موجود در منطقه، رسوب گيري، حفظ پايداري آبادبوم هاي انساني تقويت صنعت طبيعت گردي و حفظ تنوع زيستي و ذخاير ژنتيکي اشاره کرد.

ويژگي هاي بوم شناختي گاوخوني
 

بخش وسيعي از اراضي اطراف تالاب را زمين هاي شور غيرزراعي تشکيل مي دهند و فقط در برخي مناطق شمال غرب آن زمين هاي زراعي وجود دارد. در گاوخوني جوامع زيستي گوناگوني وجود دارد که تشکيل يک بوم سازگان خاص را داده اند و داراي زنجيره ي غذايي متعدد و پيچيده اي هستند. کناره هاي تالاب پوشيده از گياهان حاشيه اي است و سطح وسيعي از تالاب را گياهان آبزي به ويژه ني پوشانده است. به دليل شور بودن آب رودخانه و تبخير بالا، خاک منطقه داراي شوري بالا است و بيش تر پوشش گياهي منطقه را گياهان شور روي يا شور پسند و نيز گونه هاي شناور، غوطه ور، بن درآب و حاشيه اي تشکيل مي دهند. از جمله مهم ترين اين گونه ها بايد به موارد زير اشاره کرد:
گز.Tamarix spp، گونه هاي درختچه اي تاغ Haloxylon salicornicum، کلاه ميرحسن اصفهاني Acantholimon aspadamum، خارشتر Alhagi camelorum، اشنان Seidlitzia rosmarinus، اسکنيبل Caligonum، ريش بز يا ارمک Ephedra spp، ني Phragmites communis، علف شور Salsola crassa، اسپند Peganum harmala، کاروانکش Atraphaxis spp، تلخه بيان Sophora SP، جغجغه Prosopis stephaniana، علف هفت بند Polygonum amphibium و قيچ Zygophyllum aichwaldii (17).
همچنين از بين گونه هاي جانوري مي توان انواع متنوعي از پستانداران، پرندگان (18)، خزندگان، دوزيستان و ماهي ها را ذکر کرد. از آن جمله، مهم ترين پستانداران تالاب عبارت اند از: شغال Canis aureus و گراز Sus scrofa و از گونه هاي مهم ماهي بايد به شاه کولي Chalcalburnu chalcoides، سياه ماهي Varicohinus aculeatus، کپور و مارماهي اشاره کرد (19).

مؤلفه هاي تهديدکننده و تحديدکننده ي تالاب
 

تخريب پوشش گياهي تالاب و اطراف آن در اثر پيش روي کوير و چراي بي رويه ي دام در منطقه، قطع يک سره ي بيشه زارها، تاغ زارها و درختچه هاي اطراف تالاب، ورود زه آب اراضي کشاورزي و پساب هاي صنعتي و شهري به رودخانه ي زاينده رود و تالاب گاوخوني، نوسانات ورودي آب به تالاب و عدم تخصيص حق آبه ي طبيعي آن (ناشي از مديريت نادرست منابع آبي در بالادست) به ميزان 10 الي 15 درصد از کل حجم دبي سالانه ي زاينده رود –که ميزان آن را يک ميليارد و هفت صد ميليون مترمکعب برآورد مي کنند- (20)، افزايش رسوبات سطح بستر تالاب، صيد و شکار بي رويه ي ماهي و پرندگان از مهم ترين عوامل تهديدکننده و تحديدکننده ي اين تالاب محسوب مي شوند.

رمز ماندگاري گاوخوني چيست؟
 

تالاب گاوخوني دست کم در پيشينه اي به درازاي يکي از دوره هاي زمين شناسي به حيات خويش ادامه داده است و بنابراين، دليلي ندارد که هيچ مؤلفه ي طبيعي آزاردهنده اي مانند خشک سالي هاي دوره اي بتواند حيات اين تالاب ارزشمندي کويري را به مخاطره اندازد.
دريافت موصوف از آن جهت مي تواند اميدوارکننده باشد که يادآوري مي کند: همه چيز در دستان ما و تحت کنترل مديريت حاکم بر سرزمين است. اين مديريت بايد با بازتعريف اولويت ها و نياز هاي راهبردي خويش متناسب با ردپا و توان اکولوژيکي منطقه، شجاعت يک جراحي دردناک، اما لازم و کارساز را در حوضه ي آبخيز زاينده رود دارا باشد.
اگر فقط خسارت ناشي از خشک سالي در سال زراعي گذشته به بيش از 112ميليارد تومان رسيد (21) و امسال اين رقم از مرز باورنکردني يک هزار و پنجاه ميليارد تومان (22) هم گذر کرده است و کشاورزان زحمتکش اصفهاني را با شوکي بنيان کن مواجه ساخت، نبايد صرفاً بر بنياد آموزه هاي متأثر از مديريت بحران، به تسکين درد و پرداخت خسارت و اهداي وام از محل صندوق ذخيره ي ارزي اکتفا کرد. بايد بر مبناي مديريت خطرپذيري حرکت نمود و ساماني را در ديار نصف جهان تعريف کنيم که به مدد آن، آسيب پذيري کشاورزان و کارآفرينان و توليدکنندگان در چنين رخدادهايي به کمينه رسد.
مهم ترين دلايل اُفت کمي و کيفي آب ورودي به تالاب عبارت است از افزايش مصرف آب در هر سه بخش شرب، کشاورزي و صنعت و نيز تزريق مواد سمي متأثر از:
- رشد جمعيت و مهاجرت به استان اصفهان و درنتيجه افزايش مصرف آب
- توجه شبکه هاي آبرساني و انتقال آب به شهرها و استان هاي مجاور از قبيل يزد و کاشان
- افزايش سطح اراضي کشاورزي حاشيه ي زاينده رود و استفاده از روش ها و شگردهاي نادرست و پرمصرف آبياري و يا کشت هايي که متناسب با محدوديت هاي حاکم بر منطقه نيست و متعاقب آن ورود زهکش هاي کشاورزي حاوي علف کش ها، آفت کش ها و کودهاي شيميايي به رودخانه ي زاينده رود و تالاب گاوخوني.
- توسعه ي فضاهاي سبز شهري
- افزايش مصارف جديد از جمله مصارف صنعتي و توسعه ي صنايع بزرگ از جمله فولادسازي و ورود پساب هاي آلوده و فلزات سنگين به منابع آب سطحي زيرزميني.

نیازها

سال 1381

سال 1390

سال 1400

نیاز شرب

301

492

582

نیاز صنعت

145

294

394

کشاورزی

4984

5550

5550

تبخیر از سطح دریاچه و رودخانه

-------

50

50

محیط زیست

70

70

70

نفوذ

-------

88

88

مصرف کل

5500

6545

6735

  جدول1: نیازهای مصرفی حوضه ی آبخیز زاینده رود در سه مقطع زمانی (میلیون متر مکعب در سال)

همان طور که از جدول 1 مشخص است، سهم بخش کشاورزي از مجموع آب قابل استحصال استان، چيزي بين 85 الي 90درصد بوده است. همچنين بيش ترين ميزان توليد محصول نيز مربوط به سال زراعي 85-1384 است که رقم کل آن 5318631تن بوده است (23). يعني در خوشبينانه ترين حالت، به ازاي مصرف هر مترمکعب آب در بخش کشاورزي استان بين 700 تا 900 گرم ماده ي غذايي توليد شده است که تقريباً برابر با ميانگين کشوري است، اما از استاندارهاي جهاني (توليد 3کيلوگرم محصول به ازاي مصرف يک مترمکعب آب) فاصله ي بسيار دارد.
سؤال اصلي اين است که چرا بايد در يکي از غني ترين استان هاي کشور از نظر سرمايه هاي انساني و زيرساخت هاي نرم افزاري، همچنان راندمان توليد کشاورزي چنين نازل باشد؟ آن هم هنگامي که مجموع شاغلين اين بخش، فقط حدود11/3 درصد از مجموع شاغلين استان را شامل مي شوند (24).
يک بار ديگر آمارها را مرور کنيد: بيش از يک هزار ميليارد تومان در سال زراعي جاري به بخش کشاورزي استان خسارت وارد شده که در غالب وام هاي مختلف يا کمک هاي نقدي اغلب آن ها توسط دولت جبران شده است. آيا بهتر نيست چنين سرمايه ي گزافي در مسير بهبود دانش به کار رفته در بخش کشاورزي مورد استفاده قرار گيرد؟ استفاده از روش هاي آبياري تحت فشار، ترويج کشت گلخانه اي، انتخاب و کاشت آن گروه از محصولاتي که بيش ترين بازده را با توجه به شرايط بوم شناختي منطقه دارند، بهبود صنايع مرتبط با برداشت و حمل و انبارداري محصولات کشاورزي و ... از جمله راه کارهايي است که استان اصفهان از کارمايه ي لازم براي پيشرفت در آن بهره مند است.
فقط کافي است تصور کنيد راندمان اين بخش به دو برابر افزايش يابد؛ اين يعني آن که بخش کشاورزي اصفهان مي تواند با نيمي از آبي که در اختيارش قرار مي گيرد، همين مقدار توليد داشته باشد و در آن صورت با آب مازاد حاصل هم، زاينده رود پرآب خواهد بود و گاوخوني به حيات خويش ادامه خواهد داد و نشاط و سلامتي دوباره به ديار زنده رود بازخواهد گشت.
حال تصور کنيد به موازات اين اقدام، مديريت استان سياست هاي کنترل جمعيت خويش را بر مبناي سند 20 ساله مهار کند، سرمايه گذاري در بخش استحصال انرژي هاي نو افزايش يابد، صنعت گردشگري استان زيرساخت هاي خود را در حد نام بلند اصفهان ارتقاء بخشد، سامانه ي لوله کشي شهري مرمت شده و از هدر رفتن آب جلوگيري گردد، صنايع پرمصرف آب، استانداردهاي خود را بهبود بخشند و سرانجام نظارت جدي تري بر برداشت آب در بالادست زاينده رود از طريق موتورپمپ ها اعمال شود (25)؛ آنگاه ديار زنده رود چه دوران بهشت گونه اي را که تجربه نخواهد کرد.

فرجام سخن
 

تالاب ها به يقين از آن دست سرمايه هاي طبيعي به شمار مي آيند که کم تر مي توان جايگزيني براي آن معرفي کرد؛ چرا که اثري ماندگار در هر دو حوزه ي مادي و فرامادي بر زندگي انسان و نبات برجاي مي نهند. در حقيقت، اگر مي پذيريم: «هر منبع طبيعي يا دارايي زيست محيطي، مي تواند نوعي "سرمايه ي طبيعي" محسوب شود که ارزش آن براي جامعه، طبق تعريف معادل با ارزش استهلاک منافع آتي است که مي توان از مصرف آن دارايي به دست آورد. به سخني ديگر، ارزش سرمايه هاي طبيعي را بايد مترادف با بقاء و ادامه ي حيات نسل انسان در نظر گرفت.» بايد بر اين واقعيت نيز صحه نهيم که هيچ سرمايه ي طبيعي در جهان وجود ندارد که به اندازه ي تالاب ها بتواند به ماندگاري و بقاي باکيفيت حيات در کره ي زمين کمک کند.
با اين وجود و به رغم چنين دانستگي سترگي، بايد اعتراف کنيم که تا همين اواخر هيچ کوشش قابل توجهي براي کمي کردن اين سرمايه هاي ناب طبيعي صورت نگرفته بود و کسي در انديشه هاي محاسبه ي ارزش جنگل، تالاب، خاک کشاورزي، آب پاک و ... از اين منظر نبود. غم انگيزتر آن که امروز هم که در ماده 59 از قانون برنامه ي چهارم اين اجازه به سازمان حفاظت محيط زيست داده شده است تا به ارزش گذاري اقتصادي مواهب طبيعي محيط زيست کشور بپردازد (26)، عملاً يک فرصت سوزي ديگر اتفاق افتاد و اينک که در پايان راه برنامه ي چهارم قرار داريم، هنوز اين مطالعات هم به درستي آغاز نشده است! چرا؟! در حقيقت اگر امروز برنامه ريزان و طراحان چيدمان توسعه ي کشور از ارزش واقعي منافع اين سرمايه هاي طبيعي بي مانند در سبد توليد ناخالص ملي کشور آگاه بودند، بي شک نقشه ي راه چيز ديگري بود و امروز نبايد در سوگ خاموشي زنده رود و خشکي گاوخوني دست به آسمان مي ساييديم و اين گونه نگران مي بوديم.

کلام آخر آن که
 

سال ها پيش انديشمندي لبناني گفته بود: «دريغ بر ملتي که دَم برنمي آورد، مگر هنگامي که در تشييع جنازه گام برمي دارد؛ خود را نمي ستايد، مگر در ميان ويرانه هايش؛ و عصيان نمي کند، مگر هنگامي که گردنش در ميان تبر و کنده قرار دارد.»
اينک ما بايد ثابت کنيم که در شمار آن ملت هايي نيستيم که بايد برايشان دريغ ورزيد و افسوس خورد. ما بايد ثابت کنيم که به آن درجه از بلوغ و توسعه يافتگي رسيده ايم که بتوانيم اولويت هاي اصلي و مؤلفه هاي اساسي مؤيد رفاه پايدار خود و فرزندان مان را بشناسيم، انتخاب نماييم و از آن ها حمايت کنيم.
حرفم اين است که اگر من نوعي، امروز بايد در دفاع از بديهياتي فرياد زنم که سال هاست درستي و اصالت آن ها به اثبات رسيده است، ريشه اش در کاهلي خود ماست. اگر مجبورم در دفاع از روشنايي روز و تاريکي شب قلم بزنم و بگويم: «منابع طبيعي را نبايد سد راه توسعه پنداشت». يا «سدسازي نبايد به قيمت ناپايداري اکولوژيک سرزمين تمام شود.» يا «حفظ تالاب ها، براي تضمين توان زيست پالايي سرزمين مقدس مادري لازم است.» يا «مرگ هر گونه ي گياهي يا جانوري، يعني سوختن يک کتاب خطي و يگانه.» يا «در هيچ جاي دنيا با افتخار از رقم جاده کشي خود به بهاي مرگ جنگل هاي طبيعي شان ياد نمي کنند.» يا ... دليلش در ناداني يا سهل انگاري و تنبلي ماست.

هموطن عزيز زنده رودي من!
 

امروز من و تو بايد در انديشه ي افزايش راندمان بهره وري از مزيت هاي نسبي سرزمين خود مي بوديم؛ امروز بايد مي کوشيديم تا راندمان آبياري در بخش کشاورزي را از 80 به 90 درصد برسانيم، نه از 30 به 40 درصد! امروز بايد در انديشه ي ساخت سلول هاي فتوولتاييکي مي بوديم که مي توانست به جاي توليد يک مگاوات انرژي از 5 هکتار بيابان در ساعت، دو برابر اين مقدار را از يک هکتار بيابان استحصال کند و بدين ترتيب، من و تو در سرزميني زيست مي کرديم که نه تنها به مرزهاي واقعي خودکفايي رسيده بود، بلکه با افتخار سهم بزرگي از نياز کارمايه (انرژي) کشور و جهان را تأمين مي کرد.
ما بايد کليشه ها را بشکنيم و نشان دهيم که مي شود از وابستگي معيشتي به سرزمين کاست، اما در عين حال مردمي ثروتمند و بانشاط بود که در طبيعتي پايدار و زيبا روزگار مي گذرانند و از جريان روح بخش زاينده رود و دم مسيحايي گاوخوني لذت مي برند.

پي نوشت:
 

اين مقاله قبلاً به همايش "همايش علل بحران زاينده رود در اصفهان" ارائه شده است.
1-عضو هيأت علمي مؤسسه ي تحقيقات جنگل ها و مراتع کشور.
2- حسين ابن محمد ابن ابي الرضا آوي مترجم کتاب «محاسن اصفهان».
http://www.isfahan.ir/visitorpages/Show.aspx?IsDetailList=true&ItemID=58
3- http://www.ramsar.org/pdf/sitelist.pdf.
4- http://www.ramsar.org/cda/ramsar/display/main/main.jsp?
Zn=ramsar&cp=1-31-218_4000_0__
5- http://www.iranrivers.ir/rivers/RiversIdcard.htm.
6- http://www.ramsar.org/cda/ramsar/display/main/main.isp?
Zn=ramsar&cp=1-36-62_4000_0__
7- http://www.ramsar.org/cda/ramsar/display/main/main.jsp?
Zn=ramsar&cp=1-36-123^23808_4000_0__
8- Ecotone
9-Technosphere
10- مجموع عمليات ناشي از کاربرد ابزارها، ماشين آلات و ديگر فعاليت ها يا فشارهاي انساني را عمليات تکنوژنتيک – Technojenic- گويند.
11- رقم دقيق مساحت تالاب هاي ثبت شده در کنوانسيون بين المللي رامسر تا ماه جاري ميلادي برابر است با: 181365679 هکتار. رقم نظير آن در کشور نيز برابر است با:
1481147 هکتار که از نسبت جهاني آن هم کمتر است و به يک درصد خاک کشور هم نمي رسد. اما چه بلاهايي که سر همين يک درصد از خاک ارزشمند وطن تاکنون نياورده ايم!
12- گفتني است که اين نوع ارزش گذاري نيز با توجه به مفهوم عميق سرمايه ي طبيعي که – شرح آن گذشت – شايد نتواند به درستي تمامي ارزش هاي تالاب ها را به ويژه از منظر اثري که بر روي شادابي روحي و رواني مردم متأثر از آن باقي مي نهد، نمايش دهد. از همين روست که برخي از بوم شناسان اصولاً اعتقاد دارند که قيمت گذاري بر روي خدماتي که به کيفيت زيست کمک مي کند، آن گونه که سزاوار است و با توجه به محدوديت هاي موجود در علم اقتصاد، امکان پذير نيست.
13- http://www.iranrivers.ir/Coastal/talab.htm
14- http://www. Mefa.gov.ir/laws/ShowPLst.asp? DN=4&nFrom=1&nTo=60
15- اين رقم دربردارنده ي بيشينه ي مساحت تالاب در زمان مهاجرت پرندگان (از ماه آبان تا فروردين سال بعد) است (هر چند در برخي سال هاي پرآب، رقم مزبور به حدود 72 هزار هکتار هم رسيده است). در بقيه ماه هاي سال نيز، مساحت تالاب چيزي در حدود 47 هزار هکتار خواهد بود (به نقل از مسعود باقرزاده کريمي، کارشناس مسئول دفتر تالاب ها در سازمان حفاظت محيط زيست). با اين وجود، مقدار ثبت شده ي آن در سايت رسمي کنوانسيون رامسر، 43 هزار هکتار است.
16- با رعايت موازين علمي و شيوه نامه هاي معاونت محيط طبيعي سازمان حفاظت محيط زيست کشور.
17- به طور کلي، خانواده اسفناج با داشتن بيش از 17 گونه ي گياهي، بيشترين فراواني و تنوع گياهي را در اين منطقه داراست. البته در کل آبخيز زاينده رود، بيش از 910 گونه ي گياهي از 390 جنس و 83 خانواده شامل انواع گياهان اندميک با ارزش ژنتيکي، دارويي، زينتي، خوراکي و صنعتي شناسايي شده است.
18- در سال گذشته کمتر از 200 قطعه، در سال 86 حدود 500 قطعه و در سال 85 حدود 1200 قطعه پرنده در اين تالاب مشاهده و ثبت شده است. پيش بيني مي شود که اين روند منفي در سال جاري هم ادامه يابد.
19- در مجموع تعداد 229 گونه جانور متعلق به 147 جنس و 70 خانواده از 5 رده ي مهره داران شامل: 49 گونه پستانداران، 125 گونه پرنده، 42 گونه خزنده، يک گونه ي دوزيست و 12 گونه ماهي در حوضه آبخيز زاينده رود شناسايي شده است.
20- علاوه بر زاينده رود که مهم ترين منبع تأمين کننده ي آب تالاب گاوخوني به شمار مي رود، بايد به ريزش هاي آسماني، آبراهه هاي فصلي و سيلاب هاي حاصل از کوه هاي مجاور هم به عنوان ديگر منابع آبي کمک کننده به تالاب اشاره کرد.
21- http://www.iraneconomist.com/economical/industry-energy-automobile/756- -60- - - - - -.html
22. http://www.irna.ir/View/FullStory/?NewsId=633019
23- http://www.isfahanportal.ir/framework.jsp?SID=104
24- از يک ميليون و 403 هزار شاغل استان اصفهان 158 هزار نفر در بخش کشاورزي به فعاليت اشتغال دارند که 11/3 درصد شاغلان استان را تشکيل مي دهند.
http://www.irna.ir/View/FullStory/?NewsId=633019
25- آب خروجي از سد زاينده رود در مسير خود در اثر زايش بايد نسبت به خروجي آب از سد خيلي بيشتر شود، اما به نظر مي رسد طي دو سال اخير زاينده رود نه تنها زايش داشته اند بلکه از ميزان آب در طول مسير کاسته شده است.
اسفنديار اميني (مديرعامل کانون خبرگان کشاورزي شهرستان اصفهان) در گفتگو با خبرنگار مهر در اصفهان در خصوص ميزان آب خارج شده از سد زاينده رود طي سال گذشته اظهار داشت: به گفته سازمان آب منطقه اي در سال 86-87، يک ميليارد و 350 ميليون مترمکعب آب از دريچه سد خارج شده که از اين ميزان 350 ميليون مترمکعب به کشاورزي، 120 ميليون مترمکعب براي صنعت و 370 تا 400 ميليون مترمکعب به مصارف شهري اختصاص يافته است. در صورتي که اين اعداد را با هم جمع و از آب کل تفريق کنيد، مشاهده مي شود که 470 ميليون مترمکعب گم شده است.
http://www.shfaf.ir/fa/pages/?cid=6944
26- http://www.mefa.gov.ir/laws/ShowPLst.asp?
DN=4&nForm=96&nTo=111.
 

منبع:ماهنامه فني – تخصصي دانش نما 75 – 174



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
تعجب مجری شبکه منوتو از قدرت نیروهای ویژه حزب الله!
play_arrow
تعجب مجری شبکه منوتو از قدرت نیروهای ویژه حزب الله!
حمله جنگنده های رژیم صهیونیستی به محله اللیلاکی
play_arrow
حمله جنگنده های رژیم صهیونیستی به محله اللیلاکی
شعار مردم بعد از تجمع در میدان فلسطین در واکنش به اتفاقات لبنان: انتقام انتقام!
play_arrow
شعار مردم بعد از تجمع در میدان فلسطین در واکنش به اتفاقات لبنان: انتقام انتقام!
ارتباط مستقیم شبکه سه با لبنان / خبرنگار شبکه سه روی آنتن تلویزیون: اگر سیدحسن نصرالله شهید شده باشد...
play_arrow
ارتباط مستقیم شبکه سه با لبنان / خبرنگار شبکه سه روی آنتن تلویزیون: اگر سیدحسن نصرالله شهید شده باشد...
واکنش آنتونی بلینکن وزیرخارجه ‎آمریکا به اتفاقات ساعات اخیر در لبنان
play_arrow
واکنش آنتونی بلینکن وزیرخارجه ‎آمریکا به اتفاقات ساعات اخیر در لبنان
ضامن سلامت حرکت ملت ایران
play_arrow
ضامن سلامت حرکت ملت ایران
آب خوردن عجیب رییس شورای ریاستی انتقالی هائیتی هنگام سخنرانی در سازمان ملل!
play_arrow
آب خوردن عجیب رییس شورای ریاستی انتقالی هائیتی هنگام سخنرانی در سازمان ملل!
برجام و FATF پوشش‌هایی برای جاسوسی
play_arrow
برجام و FATF پوشش‌هایی برای جاسوسی
نتانیاهو در سازمان ملل باز هم تابلو و نقشه از ایران به نمایش گذاشت!
play_arrow
نتانیاهو در سازمان ملل باز هم تابلو و نقشه از ایران به نمایش گذاشت!
پیام صوتی کودک ایرانی خطاب به امام حسین (ع)
play_arrow
پیام صوتی کودک ایرانی خطاب به امام حسین (ع)
ماجرای عصبانیت رهبر انقلاب از بنی‌صدر از زبان محسن رضایی
play_arrow
ماجرای عصبانیت رهبر انقلاب از بنی‌صدر از زبان محسن رضایی
شنیده شدن صدای تیراندازی در هنگ مرزی منطقه تهلاپ میرجاوه
play_arrow
شنیده شدن صدای تیراندازی در هنگ مرزی منطقه تهلاپ میرجاوه
گزارش یک جنگ
play_arrow
گزارش یک جنگ
مسئول رسانه‌ای حزب‌الله: سیدحسن نصرالله در محل حمله نبوده و در سلامت است
play_arrow
مسئول رسانه‌ای حزب‌الله: سیدحسن نصرالله در محل حمله نبوده و در سلامت است
وحیدی، فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه در شبکه خبر: هر فرمانده‌ای شهید می‌شود فرمانده‌ای دیگر به میدان می‌آید
play_arrow
وحیدی، فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه در شبکه خبر: هر فرمانده‌ای شهید می‌شود فرمانده‌ای دیگر به میدان می‌آید