چي بگم و چي بپرسم؟

در شماره پيش در مورد استرس هاي جلسه خواستگاري گفتيم. اما بعد از همه آن سرخ و سفيد شدن ها و عرق ريختن ها، نبايد فراموش تان شود که رفته ايد خواستگاري و بايد خواسته تان را بگوييد. نکته هايي که بايد بهشان دقت کنيد اينهاست:
چهارشنبه، 14 مهر 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چي بگم و چي بپرسم؟

چي بگم و چي بپرسم؟
چي بگم و چي بپرسم؟


 






 

شش نکته که در خواستگاري بايد مدنظر داشت
 

در شماره پيش در مورد استرس هاي جلسه خواستگاري گفتيم. اما بعد از همه آن سرخ و سفيد شدن ها و عرق ريختن ها، نبايد فراموش تان شود که رفته ايد خواستگاري و بايد خواسته تان را بگوييد. نکته هايي که بايد بهشان دقت کنيد اينهاست:

1 ظاهر
 

يعني به دلم مي نشيند يا نه؟ يعني اگر کسي اول اول، قبل از هر چيز برود به دنبال مال و اموال و اينکه معدل طرف چند است؟ خوش صحبت است يا نه؟ نتيجه کار درست نمي شود. بعضي ها با خودشان رودربايستي دارند. بالاخره ازدواج يکسري ابعاد روحي دارد، يکسري ابعاد جسماني که خيلي هم لازم و خوب است. منتها ابعاد جسماني اش را بايد در راستاي ابعاد روحي پيش برد و هدايت کرد. بعضي وقت ها طرف اصلا نمي داند که با چه جور کسي مي خواهد زندگي کند. در حالي که اول از هم بايد از ظاهر طرف خوشت بيايد؛ اين ظاهر از قد و هيکل گرفته تا پوشش و عطر و ادکلن را شامل مي شود. پسند ظاهري، مذهبي و غيرمذهبي نمي شناسد.

2 پدر و مادر و رابطه آنها با هم
 

اينکه احترام مي گذارد به آنها يا نه؟ ضميرجمع به کار مي برد يا نه؟ اصلا به اسم صدا مي زند پدر و مادرش را؟ نوع پوشش و نشستنش در مقابل آنها، رفتار و طرز صحبتش با خانواده من چگونه است؟ اعتماد به نفس دارد؟ با من ارتباط چشمي برقرار مي کند يا نه؟ با خانواده من ارتباط برقرار مي کند يا هر چه خانواده من از او مي پرسند، هيچ چيز نمي گويد و سرش را مي اندازد پايين؟ آيا هرچه به او مي گويند تبديل به تعارف مي شود؟ «به به چه دخترخوشگلي!» تبديل مي شود به اينکه «ممنون خوشگلي از خودتان است!» يا «خيلي ممنون!» ببينيد، با چند گفت و گويي که در اين جلسه داريم، مي توانيم وزن شخصيتي طرف را حدس بزنيم.

3 هوش
 

سرعت صحبت کردن، صحبت ها را خوب فهميدن، ايهامات و کنايات را خوب فهميدن، ذخيره لغوي داشتن، اينکه از حرف من استنباط دارد؛ مثلا يکي مي گويد: «من دوست دارم در زندگي رفاه داشته باشم». يک آدمي که هوش دارد، مي پرسد: «منظورتان رفاه در زمينه مادي است يا معنوي؟» اما يک کسي که هوش نداشته باشد، مي گويد: «من هم مي خواهم رفاه داشته باشم». هوش انواع مختلف دارد. اينجا منظور من هوش شخصيتي است. دو تا آدمي که هوش شخصيتي شان مثل هم نيست، حرفي براي گفتن با هم ندارند. باهوشي را در جلسه نمي شود فهميد، اما ناهماهنگي هوش ها را مي شود. اينکه هرچه مي گويي طرف نگاهت مي کند، يا مرتب منظورت را اشتباه مي فهمد، نشان مي دهد که هوشش پايين است.اگر در مکالمه دو طرف عبارت «نه منظورم اين نبود» زياد شنيده شود، اين يعني هوش شخصيتي شان به هم نمي خورد.

4 روياهاي مشترک
 

بالاخره ما مي رويم و به آن داستاني که در ذهن مان پرورانديم، مي رسيم؛ مثلا اگر ما عاشق آلن دلون هستيم، آخر سر هم مي رويم با کسي ازدواج مي کنيم که يک چيزي از آلن دلون را يادمان بياورد. اين بحث مفصلي دارد که بفهميم داستان پنهان آدم ها چيست. اين چيزها را در جلسه خواستگاري نمي شود به اش رسيد. خيلي از اين مسائل را بهتر است به عهده مشاور گذاشت؛ مثلا اگر يک دختري هست که در خانواده اش هميشه پدر و مادر با هم دعوا داشته اند اما هيچ وقت جدا نشده اند، داستان پنهان اين دختر اين است که هميشه عشق را جايي مي شود پيدا کرد که دعوا هم باشد. اگر شما ندانيد که داستان عشقي طرف چيست، چطور مي توانيد به او عشق بورزيد؟

5 نظام ارزشي
 

اين طوري نباشد که طرف تحصيلات عاليه و موقعيت علمي خيلي بالايي داشته باشد در حالي که من خيلي توي باغ علم نيستم. داشتن اين اطلاعات باعث مي شود که نقاط اشتراک و اختلاف هاي دو طرف مشخص شود؛ مثلا دختر مي آيد مي گويد من شاگرد اول رشته جامعه شناسي دانشگاه شهيد بهشتي هستم و وقتي اين را مي گويد کلي به خودش افتخار مي کند. اما من فردي هستم که شاگرد اول شدن برايم هيچ محلي از اعراب ندارد. اين نشان مي دهد که ما نظام ارزشي مان با هم زمين تا آسمان فرق دارد. نظام ارزشي دو طرف بايد نسبتا با هم يکي باشد؛ يعني چيزهايي که براي يکي عزيز و بزرگ است، براي ديگري بي اهميت يا حتي معمولي نباشد.

6 شباهت دينداري
 

ما دينداري هاي مختلفي داريم. يعني نبايد به واژه هاي کلي بسنده کرد و بايد ته و توي قضيه را در آورد؛ مثلا پسر مي گويد که من دنبال زن محجبه هستم. دختر هم مي گويد که من محجبه ام؛ اين در حالي است که دختر حجاب جلوي غريبه دارد، اما جلوي پسرخاله، پسرعمه، آن حجابي که جلوي غريبه دارد، حفظ نمي کند. خب، پسر اين را نمي تواند تحمل کند و عصباني مي شود. اين جزئيات را بايد همان اول در بياوريد. شما بايد درباره مفهومي به اسم شباهت دينداري حتما گفت و گو و حتي معاشرت کنيد. چون خيلي ها توهم دارند؛ مثلا يک فردي مي گويد من ديندارم اما دينداري اش فقط در حد اخلاقيات است؛ يعني به نماز و روزه و اين چيزها اهميت نمي دهد. شما دقيقا چيزي را که انتظار داريد همسرتان باشد، همان را برايش توصيف کنيد.
منبع: ن.همشهري جوان، ش.260



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.