شهادت امام حسین علیه السلام یک فقدان واقعی بود و چه چیز می توانست این فاجعه و ضایعه ی بزرگ را جبران کند. آنجا که کسانی می میرند ولی گویا اصلا نبوده اند.
و چون موجودیتی نداشته و اثری مثبت بر حیاتشان بار نبوده، مرگشان جایی را خالی نمی کند - چون چیزی نبوده اند - ولی مرگ امام حسین تفسیر واژه ی فقدان شد.
در این مطلب به شرح فراز بیست و نهم زیارت اربعین اشاره خواهیم کرد : «وَ مُتَّ (1) فَقِیداً مَظْلُوماً شَهِیداً» و (شهادت می دهم که) از دنیا رفتی در حالی که محروم از حق خود و مظلوم و شهید بودی)
پرداختن به این مطلب که : امام حسین علیه السلام چگونه از حق خودش محروم شد؟ از طرفی منظور از مظلوم بودن امام چیست؟ چرا این لقب را برای امام حسین بکار می برند؟
چرا در زیارت اربعین امام حسین (ع) را مظلوم و محروم از حق معرفی می کند؟
محروم بودن امام حسین(ع)
فقید به معنی گم گشته و محروم و از دست رفته آمده است و در اینجا معنی محروم و از دست رفته در مورد حضرت علیه السلام صادق است، چرا که حضرت علیه السلام از دست رفتند.در حالی که از حقوق خویش محروم شدند، حتی از آبی که مهریه مادرشان فاطمه زهرا بود. محروم شدن درباره حضرت علیه السلام ، صادق است.
چرا که در حالی از دنیا رفت که از کمترین چیز که آب باشد، محرومش کردند، آبی که خداوند بخاطر وجود ائمة اطهار علیه السلام در اختیار مردم قرار داد، چنانچه در حدیث کساء می خوانیم که خداوند قسم یاد می کند:
«وَعِزَّتی وَجَلالی، إِنّی ما خَلَقتُ سَماءً مَبنیَّةً ولا أَرضاً مَدحِیَّةً، وَلا قَمَراً مُنِیراً وَلا شَمساً مُضِیئَةً، ولا فَلَکاً یَدُورُ ولا بَحراً یَجری وَلا فُلکاً تَسری، إِلاّ لِأجلِکُم وَمحبّتکُم»
(به عزّت و جلالم سوگند که من نیافریدم، آسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نه ماه تابان و نه خورشید درخشان و نه کهکشانها و ستارگان چرخشگر و نه دریای روان و نه کشتی در جریان را مگر بخاطر شما و محبّت و دوستی شما)
مظلوم بودن امام حسین(ع)
حضرت علیه السلام از دنیا رفتند در حالی که مظلوم بودند. راوی می گوید: «در آن موقعی که اهل بیت حسین علیهم السلام درب مسجد جامع شام بودند، پیرمردی نزد آنان آمد و گفت:«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی قَتَلَکُمْ وَ أَهْلَکَکُمْ وَ أَرَاحَ الْبِلَادَ مِنْ رِجَالِکُمْ وَ أَمْکَنَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْکُمْ فَقَالَ لَهُ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ یَا شَیْخُ هَلْ قَرَأْتَ الْقُرْآنَ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَهَلْ عَرَفْتَ هَذِهِ الْآیَةَ {قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی} (2)
قَالَ الشَّیْخُ قَدْ قَرَأْتُ ذَلِکَ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ فَنَحْنُ الْقُرْبَی یَا شَیْخُ فَهَلْ قَرَأْتَ هَذِهِ الْآیَةَ {وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی} (3)
قَالَ نَعَمْ قَالَ عَلِیٌّ فَنَحْنُ الْقُرْبَی یَا شَیْخُ وَ هَلْ قَرَأْتَ هَذِهِ الْآیَةَ {إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً} (4)
قَالَ الشَّیْخُ قَدْ قَرَأْتُ ذَلِکَ قَالَ عَلِیٌّ فَنَحْنُ أَهْلُ الْبَیْتِ الَّذِینَ خُصِّصْنَا بِآیَةِ الطَّهَارَةِ یَا شَیْخُ قَالَ فَبَقِیَ الشَّیْخُ سَاکِتاً نَادِماً عَلَی مَا تَکَلَّمَ بِهِ وَ قَالَ بِاللَّهِ إِنَّکُمْ هُمْ فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ تَاللَّهِ إِنَّا لَنَحْنُ هُمْ مِنْ غَیْرِ شَکٍّ.
وَ حَقِّ جَدِّنَا رَسُولِ اللَّهِ إِنَّا لَنَحْنُ هُمْ فَبَکَی الشَّیْخُ وَ رَمَی عِمَامَتَهُ وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَی السَّمَاءِ وَ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَبْرَأُ إِلَیْکَ مِنْ عَدُوِّ آلِ مُحَمَّدٍ مِنْ جِنٍّ وَ إِنْسٍ ثُمَّ قَالَ هَلْ لِی مِنْ تَوْبَةٍ فَقَالَ لَهُ نَعَمْ إِنْ تُبْتَ تَابَ اللَّهُ عَلَیْکَ وَ أَنْتَ مَعَنَا فَقَالَ أَنَا تَائِبٌ فَبَلَغَ یَزِیدَ بْنَ مُعَاوِیَةَ حَدِیثُ الشَّیْخِ فَأَمَرَ بِهِ فَقُتِلَ»(5)
سپاس خدا را که شما را کشت و نابود ساخت، و شهرها را از مردان شما آسوده کرد، و امیر مؤمنان یزید را بر شما مسلّط نمود. امام سجّاد علیه السلام فرمودند: ای پیرمرد! آیا قرآن خوانده ای؟
پیرمرد گفت: آری. امام سجّاد علیه السلام فرمودند: آیا معنی این آیه را فهمیده ای که خداوند می فرماید: «بگو ای پیامبر، من برای رسالت مزدی جز دوستی با خویشانم را از شما نمی خواهم» پیرمرد گفت:
آری خوانده ام. امام سجّاد علیه السلام فرمودند: منظور از خویشان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در این آیه ما هستیم. ای پیرمرد! آیا این آیه را خوانده ای؟
«بدانید از هر آنچه سود بردید یک پنجم آن مخصوص خدا و رسول و خویشان است». پیرمرد گفت: آری خوانده ام. امام سجّاد علیه السلام فرمودند: ای پیرمرد! خویشان در این آیه ما هستیم.
ای پیرمرد آیا این آیه را خوانده ای؟ «همانا خداوند خواسته است که ناپاکی را از شما خاندان بر دارد و شما را پاک و پاکیزه گرداند». پیرمرد گفت: آری خوانده ام.
امام سجّاد علیه السلام فرمودند: این آیه در شأن ما نازل شده است. در این هنگام پیرمرد در سکوت فرو رفت و از گفتار جسورانه خود پشیمان شد و گفت: تو را به خدا شما همانید که گفتید؟
امام سجّاد علیه السلام فرمودند: آری سوگند به خدا بدون تردید ما همان خاندانیم، به حقّ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ما همان خویشاوندان او هستیم. پیرمرد پس از شناخت آنها، گریه کرد و از شدّت ناراحتی، عمامّه خود را از سر گرفت و
بر زمین زد و دستهایش را به سوی آسمان بلند نموده و گفت: خدایا! ما از دشمنان جنّی و انسی آل محمّد صلی الله علیه و آله وسلم بیزاریم. سپس به امام سجّاد علیه السلام عرض کرد:
آیا توبه ام پذیرفته است؟ امام سجّاد علیه السلام : آری اگر توبه کنی، خداوند توبه ات را می پذیرد و با ما خواهی بود. پیرمرد گفت:
من توبه کردم. این خبر به یزید رسید، یزید فرمان داد آن پیرمرد را بکُشید، جلّادان یزید او را به شهادت رساندند
از جمله ادله ای که دلالت می کند بر اینکه حضرت علیه السلام را مظلومانه به شهادت رساندند، این است که حضرت علیه السلام خود را معرفی نمود و از قاتلینش اقرار گرفت و فرمود:
«أَنْشُدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْرِفُونَنِی قَالُوا نَعَمْ أَنْتَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وسلم وَ سِبْطُهُ قَالَ أَنْشُدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وسلم قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ قَالَ أَنْشُدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ أَبِی عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیهما السلام.
قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ قَالَ أَنْشُدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ أُمِّی فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی صلی الله علیه و آله وسلم قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ قَالَ أَنْشُدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ جَدَّتِی خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ أَوَّلُ نِسَاءِ هَذِهِ الْأُمَّةِ إِسْلَامّا .
قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ قَالَ أَنْشُدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ حَمْزَةَ سَیِّدَ الشُّهَدَاءِ عَمُّ أَبِی قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ قَالَ أَنْشُدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ جَعْفَراً الطَّیَّارَ فِی الْجَنَّةِ عَمِّی قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ قَالَ أَنْشُدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ هَذَا سَیْفُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وسلم أَنَا مُقَلِّدُهُ .
قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ قَالَ أَنْشُدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ هَذِهِ عِمَامَةُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وسلم أَنَا لَابِسُهُ قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ قَالَ أَنْشُدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ عَلِیّاً علیه السلام کَانَ أَوَّلَ الْقَوْمِ إِسْلَامّا وَ أَعْلَمَهُمْ عِلْماً وَ أَعْظَمَهُمْ حِلْماً وَ أَنَّهُ وَلِیُّ کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ.
قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ قَالَ فَبِمَ تَسْتَحِلُّونَ دَمِی وَ أَبِی صلی الله علیه و آله وسلم الذَّائِدُ عَنِ الْحَوْضِ یَذُودُ عَنْهُ رِجَالًا کَمَا یُذَادُ الْبَعِیرُ الصَّادِرُ عَنِ الْمَاءِ وَ لِوَاءُ الْحَمْدِ فِی یَدِ أَبِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ قَالُوا قَدْ عَلِمْنَا ذَلِکَ کُلَّهُ وَ نَحْنُ غَیْرُ تَارِکِیکَ حَتَّی تَذُوقَ الْمَوْتَ عَطَشا»(6)
(شما را به خدا سوگند می دهم، آیا مرا می شناسید؟ گفتند: خدا را شاهد می گیریم، آری تو فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و سبط او هستی. فرمود: شما را به خدا آیا می دانید که جدّ من رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم است؟ گفتند:
آری به خدا. فرمود: شما را به خدا آیا می دانید که مادرم فاطمهh دختر محمّد صلی الله علیه و آله وسلم است؟ گفتند: آری به خدا.
فرمود: شما را به خدا آیا می دانید که پدرم علی بن ابی طالب علیهما السلام است؟ گفتند: آری به خدا. فرمود: شما را به خدا آیا می دانید جدّه من خدیجهh دختر خویلد نخستین زنی است
که به اسلام گروید؟ گفتند: آری به خدا. فرمود: شما را به خدا آیا می دانید که حمزه علیه السلام سیّد شهیدان، عموی پدرم است؟ گفتند: آری به خدا. فرمود:
شما را به خدا آیا می دانید که جعفر طیّار علیه السلام در بهشت عموی من است؟ گفتند: آری به خدا فرمود: شما را به خدا آیا می دانید این شمشیری که در دستم است، شمشیر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم است، که من آن را به همراه گرفته ام؟ گفتند: آری به خدا. فرمود:
شما را به خدا آیا می دانید که این عمامّه که بر سر دارم، عمامّه رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم است و من آن را بر سر دارم؟ گفتند: آری به خدا. فرمود
: شما را به خدا آیا می دانید که علی علیه السلام نخستین انسانی بود که مسلمان شد و بیشتر از همه مردم دارای علم بود، و حلمش از همه وسیعتر بود، و او رهبر هر مرد و زن با ایمان است؟ گفتند: آری به خدا. فرمود:
پس چرا ریختن خون مرا مباح می دانید؟ با اینکه پدرم فردای قیامت، حوض کوثر را در اختیار دارد، و گروهی را از نوشیدن آب دور سازد، همان گونه که شتر تشنه را از آب باز دارند، و در روز قیامت پرچم سپاس و تقدیر در دست او است؟
گفتند: آری همه اینها را می دانیم، ولی ما تو را رها نمی کنیم تا مرگ را با لب تشنه بچشی؟
شناخت کلامی امام حسین در زیارت عاشورا
دومین مرتبه شناخت امام خسین و سایر ائمه در زیارت عاشورا، شناخت کلامی(7) است که بخش هایی از زیارت عاشورا عهده دار این مطلب استلَعَنَ اللّهُ اُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ وَ أَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمْ الَّتی رَتَّبَکُمُ اللّهُ فِیها: «خدا لعنت کند آن کسانی را که شما را از حق مسلم تان (مقام امامت) بازداشتند و از آن جایگاهی که خداوند برایتان از ازل مقدر و مقرر فرموده بود منع کردند.»
زیرا مسأله امامت چیزی نبود که خداوند متعال و رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم از آن غفلت داشته باشند بلکه در منظومه معرفت دینی امامت به عنوان متمم و مکمّل رسالت مطرح است، همان طور که رسالت متمم خلقت می باشد.(8)
طرح جانشینی بلافصل حضرت علی علیه السلام در روز غدیر که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم آن را ابلاغ کرد با نزول آیه «اَلْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ»(9) جامه عمل پوشید.
و آن روز بود که دین کامل شد و حتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم از آغازین روزهای رسالت، برای این روز سرنوشت ساز و حیاتی زمینه سازی می فرمود.(10)
همان طور که طبق دلیل های فراوان عقلی و نقلی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم باید معصوم باشد، امام هم باید معصوم باشد(11)
و چون عصمت که شرط امامت است، حقیقتی ملکوتی و باطنی، و فراتر از فهم توده مردم است و مثل سایر صفات ظاهری، واضح و آشکار نیست تا مردم بتوانند واجدانِ آن شرایط و صفات را انتخاب کنند.
لازم است از طرف خداوند یا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم یا ائمه ومعصومان قبلی افرادی که واجد این صلاحیت هستند معرفی شوند تا در بزرگ ترین مطلب بعد از نبوت، یعنی مسأله امامت مردم به خطا نروند که این کار هم انجام شده است.(12)
(رتّبکم اللّه فیها)؛ از بین احادیث فراوانی که بر این مطلب دلالت می کنند به یک حدیث از امام هشتم علیه السلام بسنده می کنیم:
اِنَّ الإِمامَةَ اَجَلُّ قَدْراً وَ اَعْظَمُ شَأْناً وَ أَعْلی مَکاناً وَ اَمْنَعُ جانِباً وَ اَبْعَدُ غَوراً مِنْ أَنْ یَنالَها النّاسُ بِعُقُولِهِمْ أَوْ یَنالُوها بِآرائِهِمْ أَوْ یُقیمُوا بِاخْتِیارِهِمْ .
«مقام امامت برتر و والاتر و بالاتر از آن است که انسان های عادی بتوانند به جوانب وعمق آن پی ببرند،
امامت بزرگ تر از آن است که با رأی گیری بتوان به آن رسید، امامت مهم تر از آن است که مردم به اختیار خود امامی تعیین کنند، امام، معصوم است.
امام یگانه روزگارش است، امام کسی است که خدایش او را برگزیده است، کجا عقل بشری قادر است آن را تشخیص بدهد؟ ...»(13)
طبق روایات فراوان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نام مقدس یکایک ائمه علیهم السلام از حضرت علی علیه السلام تا امام زمان علیه السلام را مشخص فرموده و هر یک از ائمه علیهم السلام درباره امامت امام بعدی تصریح کرده اند. از انبوه این دست روایات به بیان یک روایت اکتفا می کنیم:
«جابر بن عبداللّه انصاری می گوید: وقتی آیه شریفه «أطیعُوا اللّهَ وَ اَطیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِیِ الاْءَمْرِ مِنْکُمْ»(14)
نازل شد، پرسیدم یا رسول اللّه! خدا و رسولش را شناختیم، اولی الامر که خداوند اطاعت آن ها را قرین اطاعت شما قرار داده است چه کسانی هستند؟
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: ای جابر! آنان جانشینان من هستند، آنان امام مان بعد از من هستند که اول آنان علی بن ابی طالب است.
پس از او حسن، پس از او حسین، بعد از او علی بن الحسین، بعد محمد بن علی که لقب اش در تورات باقر است. تو او را درک می کنی، سلام مرا به او برسان.
بعد از او صادق، جعفر بن محمد، پس از او موسی بن جعفر، بعد از او علی بن موسی، پس از او محمد بن علی، بعد از او علی بن محمد، پس از او حسن بن علی، بعد از او کسی که نام او به نام من محمد و کنیه اش کنیه من ابوالقاسم، حجت اللّه در زمین و بقیة اللّه در بین بندگانش و فرزند حسن بن علی است ... .»(15)
منظور از شناخت کلامی، اثبات امامت حضرات معصومان علیهم السلام آن طور که در علم کلام اثبات می شود، می باشد.
شهادت مظلومانه امام حسین(ع) از منظر امام صادق (ع)
امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه {وَ إِذَا الْمَوْءُدَةُ سُئلَتْ * بِأَیّ ذَنبٍ قُتِلَتْ} (16) (و در آن هنگام که سؤال شود:به کدامین گناه کشته شدند؟!). فرمودند: «این آیه در شأن حسین بن علی علیهما السلام نازل شده است»(17)
یعنی فردای قیامت سؤال می شود که امام حسین علیه السلام به چه گناهی کشته شد. و نیز به فرمایش امام صادق علیه السلام منظور از مظلوم در آیه:
{وَ لَا تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتیِ حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقّ وَ مَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا فَلَا یُسْرِف فی الْقَتْلِ إِنَّهُ کاَنَ مَنصُورًا}(18)
«و نفسی را که خداوند (در همه ادیان به وی مصونیت داده و کشتن آن را) حرام نموده، جز به حق (مانند موارد قصاص، ارتداد و حدود شرعی) نکشید.
و کسی که مظلوم کشته شود ما حتماً برای ولیّ او تسلّطی قرار داده ایم (که می تواند قصاص کند یا دیه بگیرد یا عفو کند) پس او نباید در کشتن اسراف کند (شکنجه و مثله کند یا بیش از یک نفر را بکشد).
زیرا که او (به وسیله تشریع این حکم) یاری شده است (و شخص قصاص شده نیز در مقدار بیش از محکومیت، مورد یاری ما قرار دارد)، امام
حسین علیه السلام می باشد». بنابراین امام حسین علیه السلام مظلوم قرار گرفتند.
امّا شهید بودن امام حسین علیه السلام ، همانطوری که در اوائل این زیارت توضیح دادیم. امام حسین علیه السلام نه تنها شهید در راه خدا است بلکه سیّد و سرور شهداء است،
چنانچه رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در حدیثی فرمودند: «إِنَّهُ سَیِّدُ الشُّهَدَاءِ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ»(19)
آیا نه چنین است که حسین علیه السلام در دنیا و آخرت بزرگ شهیدان خلق اولین و آخرین می باشد. به طور حتم و قطع ایشان سرور شهداء است.
از اولّین و آخرین در دنیا و آخرت. بالاترین مقام را شهید نزد خدا دارد و امام حسین علیه السلام که سید و سرور شهداء است، از مقام عظیمی نزد خداوند برخوردار است.
لذا چنانچه امام صادق علیه السلام می فرمایند: «مَا مِنْ شَهِیدٍ إِلَّا وَ یُحِبُّ أَنْ یَکُونَ مَعَ الْحُسَیْنِ علیه السلام حَتَّی یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ مَعَهُ»(20)
(نیست شهیدی مگر آنکه دوست دارد که با حضرت امام حسین علیه السلام بوده تا در معیّت آن جناب داخل بهشت شوند).
مقام و مرتبه شهادت آن قدر عظیم است که رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم آروزی آن را داشتند و می فرمودند: «وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ، لَوَدِدتُّ أَنِّی أُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ، ثُمَّ أَحْیَا ثُمَّ أُقْتَلُ، ثُمَّ أَحْیَا ثُمَّ أُقْتَلُ، ثُمَّ أَحْیَا ثُمَّ أُقْتَلُ»(21)
(سوگند به آن که جانم در دست اوست، دوست دارم که در راه خدا کشته شوم و سپس زنده گردم و باز کشته شوم و بار دیگر زنده گردم و باز کشته شوم)(22).
در حدیث مفصلی که امیرالمؤمنین علیه السلام از رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نقل فرموده اند، چنین آمده است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم سوگند یاد کردند:
«فَوَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَوْ کَانَ الْأَنْبِیَاءُ عَلَی طَرِیقِهِمْ لَتَرَجَّلُوا لَهُمْ لِمَا یَرَوْنَ مِنْ بَهَائِهِمْ حَتَّی یَأْتُوا إِلَی مَوَائِدَ مِنَ الْجَوَاهِرِ فَیَقْعُدُونَ عَلَیْهَا وَ یَشْفَعُ الرَّجُلُ مِنْهُمْ سَبْعِینَ أَلْفاً مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ جِیرَتِهِ»(23)
سوگند به آن کسی که جانم در دست اوست، اگر انبیاء صلی الله علیه و آله وسلم بر سر راه شهیدان باشند، به احترام آنها از مرکب پیاده می شوند.
چرا که مقام و ارزش شهیدان را در پیشگاه خدا مشاهده می کنند. و هر یک از شهیدان درباره هفتاد هزار نفر از خاندان و همسایگان خود شفاعت می کند
خود شهید چنانچه رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: «از نخستین افرادی است، که وارد بهشت می شود»(24)
امام رضا علیه السلام از پدرانش از رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نقل نمودند: «أَوَّلُ مَنْ یَدْخُلُ الْجَنَّةَ شَهِیدٌ»(25) اولّین کسی که وارد بهشت می شود، شهید است
امام حسین علیه السلام و لقب مظلوم
مظلوم یکی از لقبهای سیدالشهدأ(ع) است که اغلب با نام او همراه است. در بسیاری از زیارتنامه ها، دعاها و احادیث، بر این لقب امام تأکید شده است.
برخی از مفسران نیز با توجه به روایات، بعضی از آیات را، در این زمینه به امام تطبیق دادهاند. برای نمونه، آیات 227 سورة شعرأ و آیة وَ مَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِی سُلْطَـَنًا(26) وهر کس مظلوم کشته شود به سرپرست وی قدرتی دادهایم.
آیه به احترام خون انسانها و حرمت شدید کشتن آنان اشاره کرده و می فرماید: در صورت روی دادن چنین عملی، حق قصاص برای اولیای مقتول مظلوم، ثابت است.
در روایاتی این مفهوم به شهادت حضرت تطبیق داده شده است. فردی از امام صادق از تفسیر آیه پرسید. وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً :
حضرت فرمود: مراد امام حسین است که مظلومانه کشته شد. و ما اولیای او هستیم و قائم ما به هنگام ظهور به خون خواهی حضرت قیام خواهد کرد.(27)
بنابراین یکی از دلایل مشهور شدن حضرت به مظلومیت وجود این آیات و روایات است. دیگر این که آن ظلمی که به حضرت امام حسین و اهلبیت ایشان شد، به هیچ یک از امامان دیگر نشد.
ناگفته نماند، مظلومیت حضرت، به معنای منظلم و ظلمپذیر بودن ایشان نیست بلکه به معنای مظلوم واقع شدن آن حضرت و ظلم در حق ایشان است .
چرا که بدیهی است از امام حسین و یاران ایشان در تمام صحنهها جز شهامت صلابت و عظمت، چیز دیگری دیده نشده و روشن است که این شهامت و شجاعت با مظلوم واقع شدن آنان و ظلم در حق آنان منافات ندارد.
برداشت ها از واژه مظلوم
پس اصل مظلومیت به هیچ عنوان قابل تردید نیست. و آنچه باعث شده است که این سوال مطرح شود، تصورات ما از واژه مظلوم است.چرا که شاید ما معمولا کسانی را مظلوم می شناسیم، که در مقابل ظالم از خود هیچ حرکتی نشان نمی دهند و به تعبیری ظلم پذیر هستند. و قطعا امام حسین (ع) این گونه نبود.
و علیرغم آنکه کشته شدن آنها قطعی بود، تا آخرین لحظه و تا آخرین رمق، تسلیم دشمن نشدند. و علیرغم تعداد اندکشان، تدبیر نظامی اندیشیدند، پشت خیمه ها را گودال کندند و در آن هیزم ریختند و ...
و هر کدام از یاران و اصحاب امام (ع) که به میدان می رفتند، با نهایت دلاوری و رشادت مبارزه می کردند و تعداد زیادی از دشمنی که بویی از انسانیت نبرده بود را به درک واصل کردند.
بله کسی که مظلومیت را با ذلت توام دیده، پذیرش این واژه برایش سخت است. اما امام (ع) در اوج مظلومیت، در اوج عزت نیز قرار داشت. و این ندای امام (ع) که تابلوی فخر شیعه است، در تمام تاریخ به گوش می رسد که: هَیْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ
و چگونه می توان جز این اندیشید که قرآن شریف می فرماید: وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنینَ (۸ منافقون) عزت از آنِ خدا و پیامبرش و مؤمنان است. و امام حسین (ع) که احیاء کننده دین، و پدر معنوی بندگان خدا (ابا عبدالله) است، در نقطه اوج این عزت قرار دارد.
مظلومیت امام به چه معناست؟
پیش از آن که به پاسخ اقدام نماییم لازم است گفته شود، اولاً: روایاتی وجود دارد که واژه مظلومیت به همه امامان اطلاق شده است؛ مانند حدیثی از پیامبر (ص) که فرمودند: "...آرى و اللَّه در آن زمان من و على و فاطمه و حسن و حسین و نه امام اولاد حسین که همه مظلوم اهل بیت من بودند، همه یک جا جمع خواهیم بود".(28)
ثانیاً: پیامبر (ص) و ائمه (ع) عنایات ویژه ای به مظلومیت امام حسین (ع) داشتند؛ یعنی بیشتر به مظلومیت ایشان مى پرداختند و براى ایشان عزادارى مىکردند تا جایی که برادرش امام حسن (ع) در حقش فرمود:
«لا یوم کیومک یا ابا عبد اللّه».(29) آنان واژه مظلوم را به ادامه نام امام حسین (ع) اضافه می کردند(30)خوب است بدانیم که در حدیثی از امام صادق (ع)، آیه 33 از سوره اسراء،(31)
به مظلومیت امام حسین (ع) نسبت داده شده است(32) و همه اینها دلیل آن است که ترسیم چهره ای مظلوم از حضرت، مورد قبول پیامبر (ع) و ائمه (ع) بوده است.
حال که روشن گردید این واژه از سوی معصومان به امام حسین (ع) اطلاق می شده است و آنان می خواستند چنین چهره ای از آن امام ترسیم کنند.
باید دید که معنای مورد نظر از مظلومیت امام حسین (ع) در کلمات این بزرگواران چیست؟ از این رو می گوییم که می توان مظلومیت را به دو نوع تصور کرد:
1. مظلومیتی که در آن امام را ضعیف و ستم پذیر جلوه داده و او را از مقام اتصال به قدرت لا یتناهی پروردگار جدا کنیم.
2. مظلومیتی که در آن امام را ضعیف نشان ندهیم، بلکه برای بیان مصائب وارده بر ایشان مجبور باشیم ظلم های دشمنان را نسبت به آن امام همام و اهل بیتش ذکر کنیم.
همان طور که شهید مطهرى در باره معنای مظلومیت گفته است، این کلمه به دو معنا است: یکى ستم کشى؛ دیگرى ستمدیدگى، انسانهایى هستند که به علت ضعف درونى، ظلم و ستم را مىپذیرند.
و ایشان ستم کشانند و کسانى نیز هستند که در نفس یا حقوقشان ظلم و ستم مىشوند، اما نه به جهت ضعف درونى، بلکه به خاطر رعایت مصالحى مهم تر از شخص و یا حقوقشان که مورد تعدى واقع شده، ظلم را مىبینند و صبر مىکنند همچنان که علی (ع) فرمود:
«صبرت و فی العین قذى و فى الحلق شجا»؛ به صبر گراییدم در حالى که دیده از خار غم خسته بود، و آوا در گلو شکسته،(33) و مظلومیت ائمه (ع) از نوع دوم است و تمام مصائب وارده را از جهت مصلحت بشریت، امت مسلمان و اسلام عزیز تحمل کردهاند.
براین اساس؛ مظلوم بودن امام حسین؛ به معنای تحلیل ظلمهایی است که بر حضرت و یاران او تحمیل شد، و هیچ منافاتی با عزّت مندی آن شخصیت عظیم ندارد.
بلکه عزّت سیدالشهداء و همراهانش را بیشتر روشن میسازد؛ زیرا با تبیین ظلم دشمنان آن حضرت و چگونگی برخورد اباعبدالله (ع) با آن و تشریح ابعاد ظلمستیزی ایشان، مشخص میگردد که روحیه عزیزانه چگونه و در چه قالبی میتواند در برابر ظلم ایستادگی کند.
البته علت ترسیم چهره امام حسین به انسانی مظلوم، می تواند دلایل دیگری نیز داشته باشد که در ذیل به آن می پردازیم:
1. مصائب وارده قبل از شهادت(34) و مصائب وارده بعد از شهادت(35)، آن قدر شدید، زیاد و وحشتناک بود که در دوران جاهلیت نیز سابقه نداشت. (36).
از سوی دیگر این همه جنایت در یک روز بر امامی با عزت و شرافت، وارد گردید. آیا این همه بر مظلومیت حضرت گواهی نمی دهد؟ و خود به خود چهره ای مظلوم از امام به نمایش نمی گذارد؟
2. بیدار کردن افکار عمومی جهان باید از راه ذکر فضائل حضرت و بیان ظلم و ستم دشمنان در حق ایشان انجام می شد، تا عکس العمل هایی چون قیام مختار به وجود آید. پس نیاز بود تا چهره ای مظلوم از حضرت برای مردم ترسیم شود.
3. اشک ریختن برای امام حسین (ع) و محزون بودن در ایام شهادت ایشان از طرف ائمه بسیار تأکید شده است، محمّد بن مسلم مىگوید: امام باقر (ع) فرمود:
على بن الحسین (ع) مىفرمود: هر مؤمنى که چشمش براى کشته شدن حسین (ع) اشک بریزید تا بر گونهاش روان گردد، خداوند او را در بهشت در غرفههایى جاى مىدهد که روزگارانى دراز در آن خواهد ماند. (37).
و چون اشک ریختن و حزن برای امام حسین (ع) راهی ندارد به جز بیان فضائل و ستم های وارده بر ایشان.
در این صورت لازمه بر پایی مجالس عزاداری تبیین مظلومیت حضرت است، در حالی که این مظلومیت دلالت بر ضعف و ناتوانی ندارد، بلکه بر شجاعت و عزت(38). امام اشاره می کند.
4. بیان مظلومیّت اهل بیت (ع) علی الخصوص امام حسین (ع) و افشاى بدعت ها و جنایات دشمنان اهل بیت مى تواند چراغ هدایتى براى نسل هاى آینده باشد، تا بتوانند دوستان را از دشمنان تشخیص دهند.
از این رو ذکر مصائب اهل بیت (ع) علی الخصوص امام حسین (ع) و ترسیم چهره ای مظلوم از ایشان ضروری است.
مستفاد از ادله ذکر شده، اثبات این نکته است که بیان مظلومیت یا ترسیم چهره ای مظلوم از اهل بیت (ع) علی الخصوص امام حسین (ع) به معنای دوم آن(39).
از طرف شرع مقدس پذیرفته شده، بلکه لازم است، ولی ترسیم چهره ای مظلوم از امام حسین (ع) به معنای اول (40). آن، که در برخی از مجالس عمداً یا سهواً اتفاق می افتد، مسلماَ بدعت و حرام است.
مظلومیّت امام حسین یک بعدی نبوده است
مظلومیّت امام حسین(علیه السلام) و یارانش در یک بُعد نبوده است بلکه ابعاد گوناگونى از مظلومیّت در حادثه کربلا دیده مى شود:دعوت کردن امام و بىوفایى نسبت به آن حضرت، کشتن مهمان، بستن آب به روى آن حضرت و یاران و زنان و کودکان اهل بیت او، جنگ نا برابر سى هزار نیروى مجهّز در برابر 72 تن، کشتن کودک شیرخوار، حمله به کودکان و زنان، آتش زدن خیمه ها،
تاختن اسب بر پیکر شهدا، سرها را بالاى نیزه بردن، جلوگیرى از دفن پیکر شهیدان، اسارت زنان و کودکان آل پیغمبر(صلى الله علیه وآله) و گرداندن آنها در شهرهاى مختلف و جهات دیگر مظلومیّت، همه از ویژگى هاى این حادثه است که آن را از حوادث مشابه دیگر جدا مى سازد.
ابعاد مظلومیّت اهل بیت(علیهم السلام) در آن روز چنان بود که گاه دشمن بى رحم نیز مى گریست; از جمله در آنجا که زینب کبرى(علیها السلام) خطاب به «عمربن سعد» فرمود:
«یا عُمَرَ بْنَ سَعْد! أَیُقْتَلُ اَبُوعَبْدِاللهِ وَ أَنْتَ تَنْظُرُ إِلَیْهِ»؛ (اى عمر سعد! ابوعبدالله را مى کشند و تو نظاره مى کنى)
در آن حال، اشک عمر سعد سرازیر شد و بر چهره زشت و ناپاک او فرو غلتید به گونه اى که از شرم، صورت از زینب(علیها السلام) برگرداند.(41)
به گفته موسیوماربین آلمانى: «مصائبى که حسین(علیه السلام) در راه احیاى دین جدّش برخود وارد ساخت، بر شهیدان پیش از او برترى اش داد و بر هیچ یک از گذشتگان چنین مصائبى وارد نشده است ... در تاریخ دنیا، هجوم این گونه مصائب مخصوص حسین(علیه السلام) است».(42)؛ (43)
نتیجه:
بی شک شهادتامظلومانه مام حسین علیه السلام مصیبت عظمى است. ویژگى این حادثه آن است تنها خق امام پایمال نشده است.بلکه در این ماجرا، نه فقط یک انسان مؤمن وحق طلب، بلکه امامى معصوم، پنجمین فرد از اصحاب کساء و فرزند فاطمه زهرا علیها السلام دختر رسول خدا صلى الله علیه و آله، به دست مردمى که خود را از امّت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله مى دانستند به گونه اى دردناک و بى سابقه به شهادت رسید.
کشتن امام حسین علیه السلام با آن همه عظمت معنوى و اصل و نسب خانوادگى، در روز روشن و در آن صحنه، کار ساده اى نبود که تاریخ بتواند آن را فراموش کند.امامی که با شهادت از حق مسلم بازماند و این عین مظلومیت است .
هر چند کشتن هر انسان مؤمن و هر نفس محترمى جرم بزرگى است، ولى به یقین کشتن مردى که حجّت خدا بر روى زمین و امام عصر خویش است .
و براى مبارزه با ظلم و ستم به پا خاسته، آن هم به آن شیوه بسیار ناجوانمردانه، گناه سنگینى است که نمى توان از کنار آن به سادگى گذشت
پی نوشت:
1.در بعضی نسخ مِتَّ ذکر شده است.
2.شوری، 33.
3.انفال، 41.
4.احزاب، 33.
5.بحارالأنوار، ج45، ص129.
6.لهوف، ص86.
7.منظور از شناخت کلامی، اثبات امامت حضرات معصومان علیهم السلام آن طور که در علم کلام اثبات می شود، می باشد.
8. اشاره به حدیث شریف قدسی «لَوْلاکَ لَما خَلَقْتُ الاَفْلاکَ وَ لَوْلا عَلِیٌّ لَما خَلَقْتُکَ»؛ «اگر تو [ای رسول ما] نبودی زمین و آسمان و عالم را نمی آفریدم .و اگر علی علیهم السلام نبود تو را نمی آفریدم.»؛ چه این که خلقت بدون رسالت و ابلاغ به مردم ناقص است.
9. سوره مائده (5) آیه 3.
10. کشف المراد، ص 367.
11. همان، ص 349 ـ 350؛ بدایة المعارف، ج 1، ص 210 ـ 223 و ج 2، ص 6، 40 ـ 42.
12. بدایة المعارف، ج 1، ص 98 ـ 123.
13. اصول کافی، دارالاضواء، ج 1، ص 256؛ بحارالانوار، ج 23 ـ 26؛ بدایة المعارف، ج 2، ص 11 ـ 15.
14. سوره نساء (4) آیه 59.
15. تفسیر المیزان، ج 4، ص 435.
16.تکویر، 8 و9.
17.بحارالأنوار، ج44، ص220.
18.اسراء، 33.
19.بحارالأنوار، ج44، ص238.
20.کامل الزیارات، ص111.
21.کنزالعمال، ح10564.
22.برای اطلاع بیشتر به اوائل زیارت از همین کتاب مراجعه کنید.
23.بحارالأنوار، ج97، ص13.
24.همان، ج68، ص272.
25.همان.
26. سوره اسرأ،33
27.تفسیر عیاشی، محمد بن مسعود عیاشی، ج 2، ص 290، چاپخانة علمیه.
28. نک: مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 25، ص 7، مؤسسة الوفاء، بیروت، لبنان، 1404 هـ ق؛ دوانى، على، مهدى موعود، ترجمه، ج 13، بحارالانوار، ص 1237، ، چاپ بیست و هشتم، نشر دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1378 ش.
29. الصدوق، الأمالی ، ص 115.
30. در بسیاری از زیارتنامهها، دعاها و احادیث این اطلاق و کاربرد وجود دارد.
31. "مَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً".
32. فردی از امام صادق از تفسیر آیه 33 از سوره اسراء پرسید، حضرت فرمود: مراد امام حسین است که مظلومانه کشته شد و ما اولیای او هستیم و قائم ما به هنگام ظهور به خون خواهی حضرت قیام خواهد کرد. بحارالأنوار، ج 44، ص 218؛ عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج 2، ص 290، چاپخانه علمیه.
33. نهج البلاغة، خطبه 3، ص 48، منشورات دار الهحرة، قم..
34. مانند: شهادت فرزندان، برادران، یاران و تحمل تشنگی خود و اهل حرم و ... .
35.مانند: هتک حرمت اردوگاه اهل بیت ایشان، بی احترامی به سر آن حضرت و خاندانش در کوفه و شام و ... .
36. امام رضا (ع) با اشاره به این مصائب می فرمایند: "محرم ماهى است که اهل جاهلیت در آن ماه جنگ و خونریزى را حرام مىدانستند ولى دشمنان در آن ماه خون ما را ریختند، حرمت ما را شکستند، زنان و فرزندان ما را به اسارت گرفتند"؛ بحارالأنوار، ج 44، ص 283، باب 34، ثواب البکاء على مصیبته، ح 17.
37. انصارى محلاتى، محمد رضا، ثواب الاعمال، ترجمه، انصارى، ص 163، چاپ اول، نشر نسیم کوثر، قم،1382 ش.
38. نک: نجفى، محمد جواد، زندگانى حضرت امام حسین (ع)، ص 74، چاپ سوم، نشر اسلامیه، تهران، 1364 ش.
39. مظلومیتی که در آن امام را ضعیف نشان نمی دهند، بلکه برای بیان مصائب وارده بر ایشان مجبور هستند ظلم های دشمنان را نسبت به آن امام همام و اهل بیتش ذکر کنند.
40.مظلومیتی که در آن امام را ضعیف و ستم پذیر جلوه می دهند و او را از مقام اتصال به قدرت لا یتناهی پروردگار جدا می کنند.
41.بحارالانوار، ج 45، ص 55.
42. مطابق نقل: درسى که حسین به انسان ها آموخت، ص 287.
43. گرد آوری از کتاب: عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، سعید داودی ومهدی رستم نژاد،(زیر نظر آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى) ، امام على بن ابى طالب علیه السلام ، قم ، 1388 ه. ش ، ص 33.
منابع:
شکیبا اصفهانی، سیدمحمود، 1341 -، شرح زیارت اربعین، قم: عطر عترت،1396.https://sarallah.valiasr-aj.com/include/VIEW.php?bankname=LIBLIST&RADIF=0000023174
https://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=4&lid=0&catid=46161&mid=414705
https://makarem.ir/main.aspx?lid=0&mid=246428&typeinfo=25&catid=23257
https://sarallah.valiasr-aj.com/include/showquestion.php?code=472
https://www.islamquest.net/fa/archive/fa4236
https://www.islamquest.net/fa/archive/fa445
https://erfan.ir/farsi/63185.html
https://soalcity.ir/node/2909