4 عامل مهم و تاثیرگذار در شادکامی و لذت افراد

در این نوشتار به بررسی عوامل و تاثیرات شادی بر روی زندگی و سبک زندگی افراد با اتکا به آموزه های دینی خواهیم پرداخت
شنبه، 15 مهر 1402
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
4 عامل مهم و تاثیرگذار در شادکامی و لذت افراد

1. امنیت و شادکامى

بستر لازم براى لذّت بردن از زندگى، وجود «امنیت» است. بدون امنیت، زندگى، جلوه اى نخواهد داشت؛48 زیرا شیرینى آن به وسیله تلخى ترس از بین مى رود.49 پیامبر خدا صلى الله علیه و آله مى فرماید:
هیچ خیرى... در وطن نیست، مگر با امنیت و شادى.50


امام على علیه السلام رابطه میان این دو مفهوم را به خوبى بیان کرده، فرموده است:

هر شادى، نیاز به امنیت دارد.51

و در کلام دیگرى مى فرماید:
رفاه زندگى در امنیت است.52

بنابراین، یکى از نعمت هاى دنیا برخوردارى از امنیت است53 و به جهت جایگاهى که دارد، مى توان آن را گواراترین نعمت دانست. امام على علیه السلام مى فرماید:
هیچ نعمتى گواراتر از امنیت نیست.54
 

2. سلامت و لذّت

امام صادق علیه السلام مى فرماید: لذّت زندگى هنگامى قابل درک است که انسان از نعمت سلامت، برخوردار باشد.55 تن بیمار، زندگى را براى انسانْ تلخ مى کند. اگر سلامت، وجود نداشته باشد، ثروتمندترین افراد نیز از زندگى خود لذّت نمى برند. امام على علیه السلام در این باره مى فرماید:
به وسیله عافیت، لذّت زندگى درک مى شود.56

اگر همه امکانات، فراهم باشد، ولى سلامت وجود نداشته باشد، لذّت انسان، کامل نمى گردد:
با وجود سلامت، لذّتْ کامل مى شود.57

مثلاً لذّت غذاى مطبوع، هنگامى درک مى شود که انسان، سالم باشد:
با سلامت مزاج، لذّت غذا درک مى شود.58

بنابراین، سلامت، برترینِ نعمت هاست59 و هیچ لذّتى گواراتر از عافیت (سلامت تن و روان) نیست؛60 اما با این حال، یکى از نعمت هاى فراموش شده است. براى لذّت بردن از سلامت، باید قدر آن را شناخت و در نگه دارى آن کوشید.
 
4 عامل مهم و تاثیرگذار در شادکامی و لذت افراد

3. لذّت خواب

زمان، به دو قسمت شب و روز تقسیم شده است. روز، براى تلاش و فعالیت و کسب روزى، و شب، براى استراحت و برطرف کردن خستگى. اگر شب براى استراحت و رفع خستگى قرار داده نمى شد، کار مداوم و خستگى هاى پیاپى، جسم انسان را فرسوده مى کرد.

همان گونه که در بحث لذّت کار مطرح کردیم، تلاش و فعالیت، یکى از عوامل آرامش و بهداشت روان است؛ اما کار و تلاش مستمر هم، موجب خستگى جسمانى و روانى مى گردد. از این رو، انسان در کنار کار، به استراحت نیز نیاز دارد. روز، براى تلاش قرار داده شده و شب، براى استراحت.

خواب و استراحت اگر به درستى انجام شود، نقش مؤثّرى در آرامش روانى انسان ها دارد و در نتیجه، بر میزان رضایت از زندگى افراد خواهد افزود و نباید به سادگى از کنار آن گذشت. خداوند در قرآن کریم خواب را مایه راحتى و آسایش معرفى کرده است: «وَ جَعَلْنَا نَوْمَکمْ سُبَاتًا.61  و خواب شما را مایه آسایش و استراحت قرار دادیم».

و در جاى دیگر قرآن کریم آمده است:
«وَ هُوَ الَّذِى جَعَلَ لَکمُ الَّیلَ لِبَاسًا وَ النَّوْمَ سُبَاتًا.62
و اوست که شب را براى شما پوشش قرار داد و خواب را مایه راحتى».

شب، همانند رواَندازى است که انسان را در برمى گیرد و انسان، چون به خواب مى رود، آسوده مى گردد.

مرحوم علاّمه طباطبایى رحمه الله در تعریف «سُبات» مى گوید:
سبات به معناى راحتى و رها شدن است؛ زیرا خواب، باعث آرامش و آسودگى قواى جسمانى از خستگى و رنجى مى شود که در هنگام بیدارى، بر اثر تصرّفات نفس در بدن، عارض مى شود.63

در جاى دیگر قرآن نیز به آرام بخش بودن شب، اشاره شده است:
«هُوَ الَّذِى جَعَلَ لَکمُ الَّیلَ لِتَسْکنُواْ فِیهِ.64
او همان کسى است که براى شما شب را قرار داد تا در آن، آرامش یابید».
 

امام صادق علیه السلام به مفضل بن عمر مى فرماید:

اى مفضل! در طلوع و غروب آفتاب، به خاطر پدید آمدن و چرخش شب و روز، اندیشه کن. اگر طلوع خورشید نبود، کار جهانْ یکسره درهم مى شد و مردم، قادر به زندگى و رسیدن به امور خود نبودند.

دنیا تاریکستانى به زیان آنان بود و بدون نور، زندگى، گوارا نبود و از آن لذّت نمى بردند. نیاز به طلوع خورشید پیداست و به شرح بیش از این، نیازى نیست؛ ولى در راز غروب خورشید، اندیشه کن ! اگر غروب نبود، مردم، آرامش و قرار نداشتند، حال آن که اینان بیش از هر چیز، به آرامش و استراحت جسم و جان و حواس و مهلت یافتن هاضمه براى هضم غذا و رساندن غذا به تمام اعضا نیازمندند.65
 

4 عامل مهم و تاثیرگذار در شادکامی و لذت افراد

امام زین العابدین علیه السلام نیز در بیان آثار آرام بخشى شب و خواب، و نقش آن در لذّت بردن از زندگى مى فرماید:

پس شب را براى آنان آفرید تا در آن از حرکت هاى رنج آور و جنب و جوش هاى کار، آرامش یابند و آسایش و خواب آن را لباسى قرار داد که بپوشند تا براى شان مایه آسودگى و نیرومندى گردد و به لذّت و شهوت، دست یابند.66

بنابراین، یکى از عوامل آسایش زندگى، «خواب» است.67 خوابیدن به اندازه و به موقع، نقش مهمّى در رضایت از زندگى دارد. نباید خواب و استراحت ـ خصوصا هنگام شب ـ را بى اهمیت دانست.

زندگى امروز، خواب و استراحت ما را دچار اختلال کرده است. کم خوابى، بدخوابى، سر و صدا و... از عواملى است که موجب اختلال در خواب مى شود. با تنظیم خواب مى توان از زندگى، بهتر استفاده کرد و لذّت بیشترى از آن برد و بدین سان، از زندگى، احساس رضایت بیشترى داشت و شادتر زیست.
 

4. شوخ طبعى

یکى از زمینه هاى شادکامى، خنده و شوخى است. مزاح و شوخى، فشار روانى انسان را مى کاهد و فضاى روان را صفا و نشاط مى بخشد. امام کاظم علیه السلام نقل مى کند که روزى فردى اعرابى، خدمت پیامبر خدا صلى الله علیه و آله رسید و هدیه اى به ایشان داد.

سپس گفت: «پول هدیه ما را بده!». پیامبر خدا صلى الله علیه و آله با شنیدن این جمله، شروع کرد به خندیدن. پس از آن ماجرا هرگاه آن حضرت، اندوهگین مى شد، مى فرمود: «آن اعرابى چه کرد؟! اى کاش مى آمد».68
 
بنابراین یکى از راه هاى کاهش اندوه، شوخى کردن و خندیدن است. وانگهى یادآورى خاطرات خنده آور نیز مفید و تأثیرگذار است. ایمان و شوخ طبعى، منافاتى با یکدیگر ندارند. الگویى که دین از زندگى ارائه مى دهد، خالى از این قبیل امور نیست؛ بلکه برعکس، پیامبر خدا صلى الله علیه و آله یکى از ویژگى هاى اهل ایمان را شوخ طبعى آنان مى داند:
مؤمن، شوخ طبع و اهل بازى (سرگرمى) است و منافق، اَخمو (تُرشرو) و عصبى مزاج.69


با ورود اسلام به عنوان یک آیین زندگى به حجاز، برخى از اهل ایمان از امورى مثل خندیدن و مزاح کردن، دورى مى نمودند و زندگى را فقط در نماز و روزه و مناجات خلاصه کرده بودند. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله با این انحراف به مبارزه برخاسته و رعایت اعتدال را توصیه کردند و از آن جا که آنان خود را پیرو حضرت مى دانستند، حضرت مى فرمود:
همانا من هم بشرى مثل شما هستم که با شما شوخى مى کنم.70
 

4 عامل مهم و تاثیرگذار در شادکامی و لذت افراد

و در خطاب دیگرى مى فرماید:

اما من، هم نماز مى خوانم و هم مى خوابم، هم روزه مى گیرم و هم [در روز] غذا مى خورم، هم مى خندم و هم گریه مى کنم. پس کسى که از راه و روش من، روى گرداند، از من نیست.71

روزى امام صادق علیه السلام از یونس شیبانى پرسید: «وضع شوخ طبعى در میان شما چگونه است؟». گفت: اندک است. حضرت فرمود:
این گونه عمل نکنید؛ چرا که شوخى کردن، از خوش اخلاقى است و تو بدین وسیله، برادر خود را شاد مى سازى.72

در این کلام، دو نکته زیبا وجود دارد:
یکى این که شوخى کردن، یکى از مؤلّفه هاى حُسن خلقى است که دین بر آن تأکید دارد و دوم این که این کار، مایه سرور و شادمانى دیگران مى شود و بدین وسیله، اندوه آنان کاهش مى یابد.
 

جالب این که امام صادق علیه السلام در ادامه سخن به همین نکته اشاره کرده، مى فرماید:
و همانا سیره پیامبر خدا صلى الله علیه و آله این بود که با کسى شوخى مى کرد تا او را مسرور سازد.73

در کنار همه فضایل حضرت، یکى از سیره هاى ایشان این بود که افراد غمگین را به وسیله شوخى کردن، شاد مى ساخت. امام على علیه السلام در این باره مى فرماید:
سیره پیامبر خدا صلى الله علیه و آله این بود که وقتى یکى از اصحاب خود را غمگین مى دید، او را به وسیله شوخى کردن، شاد مى کرد و مى فرمود: خداوند، نفرت دارد از ترش رویى در چهره برادرش.74

گذشته از این که خود انسان مى تواند با شوخ طبعى بار فشارهاى روانى خود را کاهش دهد، دیگران نیز مى توانند به وسیله شوخى کردن با او، بار غم و اندوه وى را بکاهند


حدّ شوخى کردن

 
4 عامل مهم و تاثیرگذار در شادکامی و لذت افراد


البته شوخى کردن، مرزهایى دارد که نباید از آن تجاوز کرد. یکى این است که از مرز حق و صداقت خارج نشود. شوخى نباید به باطل کشیده شود و یا آلوده به دروغ و... گردد. به پیامبر خدا صلى الله علیه و آله با تعجب عرض کردند: شما با ما شوخى مى کنید؟ حضرت فرمود: «ولى جز حق نمى گویم».75

در جایى حضرت تصریح مى کند که:
من اگر چه با شما شوخى مى کنم، ولى جز حق نمى گویم.76
 

مرز بعدى این است که شوخى نباید به دشنام، آلوده باشد. امام باقر علیه السلام مى فرماید:

خداوند ـ عزوجل ـ کسى را که در جمع، بدون دشنام دادن، شوخى مى کند، دوست مى دارد.77

مرز سوم این که شوخى نباید از راه تمسخر دیگران صورت گیرد. ممکن است برخى از راه برداشتن وسایل دیگران با آنان شوخى کنند و از راه ترساندن آنان، خودشان بخندند. در چند مورد نقل شده که اصحاب پیامبر خدا صلى الله علیه و آله این گونه شوخى کردند و حضرت، ناراحت شده، آنان را از این گونه شوخى نمودن برحذر داشتند.78

مرز چهارم، شوخى با نامحرم است. شوخى با نامحرم، زمینه را براى گناه فراهم مى سازد؛ از این رو باید از آن پرهیز کرد. اگر هزینه یک شوخى، ارتکاب گناه باشد، ارزش آن را ندارد که انجام شود. ابو بصیر مى گوید: در کوفه به زنى قرآن مى آموختم. روزى با وى شوخى کردم. وقتى خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم، مرا سرزنش کردند و فرمودند: «دیگر این کار را تکرار نکن».79

مرز پنجم، کثرت شوخى و خنده است. هر چیزى و از جمله شوخى و خنده، اگر از حدّ خود بگذرد، پیامدهاى ناگوارى خواهد داشت. قهقهه زدن و خندیدن زیاد، موجب قساوت قلب و مردن دل مى گردد و هیبت و وقار انسان را از بین مى برد.80

 
48. غرر الحکم، ح10259؛ عیون الحکم والمواعظ، ص30.
49. غرر الحکم، ح10257؛ عیون الحکم والمواعظ، ص232.
50. کتاب من لا یحضره الفقیه، ج4، ص370؛ الإختصاص، ص243.
51. مطالب السؤول، ص50؛ بحار الأنوار، ج78، ص7.
52. غرر الحکم، ح10253؛ عیون الحکم والمواعظ، ص271.
53. امام صادق علیه السلام: «نعمت هاى دنیا امنیت و سلامت جسم اند» معانى الأخبار، ص408.
54. غرر الحکم، ح10254؛ عیون الحکم والمواعظ، ص544.
55. الأمالى، صدوق، ص291؛ المحاسن، ج1، ص9.
56. غرر الحکم، ح11155؛ عیون الحکم والمواعظ، 188.
57. غرر الحکم، ح11156؛ عیون الحکم والمواعظ، ص186.
58. غرر الحکم، ح11157؛ عیون الحکم والمواعظ، ص189.
59. غررالحکم، ح11148؛ عیون الحکم والمواعظ، ص23.
60. غررالحکم، ح11149 و11151؛ عیون الحکم والمواعظ، ص31.
61. سوره نبأ، آیه 9.
62. سوره فرقان، آیه 47.
63. المیزان فى تفسیر القرآن، ج20، ص162.
64. سوره یونس، آیه 67؛ ر. ک: سوره نمل، آیه 86؛ سوره غافر، آیه 61.
65. توحید المفضل، ص128؛ بحار الأنوار، ج58، ص175.


66. الصحیفة السجادیه، ص39؛ مصباح المتهجّد، ص245، ح361؛ بحار الأنوار، ج58، ص199.
67. امام صادق علیه السلام: «خواب، مایه آسودگى تن است» کتاب من لا یحضره الفقیه، ج4، ص402؛ الأمالى، صدوق، ص 441.
68. الکافى، ج2، ص663، ح1؛ سنن النبى، ص121.
69. تحف العقول، ص49؛ بحار الأنوار، ج77، ص155.
70. الجامع الصغیر، ج1، ص394، ح2579؛ کنز العمّال، ج3، ص648.
71. الکافى، ج2، ص85، ح1؛ سنن النّبى، ص114.
72. الکافى، ج2، ص663، ح3؛ مکارم الأخلاق، ص21.
73. همان جا.


74. مستدرک الوسائل، ج 8، ص321؛ کشف الریبة، ص82؛ سنن النّبى، ص128.
75. سنن الترمذى، ج3، ص241، ح2058؛ تاریخ بغداد، ج3، ص117؛ تنبیه الخواطر، ج1، ص111؛ مکارم الأخلاق، ص21.
76. الجامع الصغیر، ج1، ص402، ح2629؛ کنز العمّال، ج3، ص648.
77. الکافى، ج2، ص663، ح4؛ کتاب من لایحضره الفقیه، ج1، ص474، ح1372؛ المحاسن، ج1، ص293.
78. ر. ک: سنن أبى داوود، ج2، ص4، ح301؛ الأدب المفرد، ص82، ح241؛ سنن الترمذى، ج4، ص462، ح2160؛ الترغیب والترهیب، ج3، ص484، ح1 و 2 و ص484، ح5.
79. بحار الأنوار، ج46، ص247، ح35؛ وسائل الشیعة، ج20، ص198، ح25419.
80. ر. ک: میزان الحکمه، ج7، ص3223 و ج11، ص5545.
 

منبع:
هنر رضایت از زندگى، عباس پسندیده، انتشارات: دفتر نشر معارف، چاپ نهم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.