جايگاه حمايت از محيط زيست در آموزه هاي اسلام

تحولات اجتماعي و صنعتي در جوامع مختلف، دگرگوني ها و مسائل جديدي را در پي داشته و مباحث جديدي را برانگيخته و حتي دسته جديدي از جرائم را مطرح نموده است؛ که در اين راستا، مي توان از جرائم زيست محيطي به عنوان يکي از اشکال نوين بزهکاري ياد کرد.
سه‌شنبه، 4 آبان 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جايگاه حمايت از محيط زيست در آموزه هاي اسلام

جايگاه حمايت از محيط زيست در آموزه هاي اسلام
جايگاه حمايت از محيط زيست در آموزه هاي اسلام


 

نويسنده:ابراهيم باطني*




 

چکيده
 

تحولات اجتماعي و صنعتي در جوامع مختلف، دگرگوني ها و مسائل جديدي را در پي داشته و مباحث جديدي را برانگيخته و حتي دسته جديدي از جرائم را مطرح نموده است؛ که در اين راستا، مي توان از جرائم زيست محيطي به عنوان يکي از اشکال نوين بزهکاري ياد کرد.
اگر چه بشر از ابتدا به اهميت و احترام محيط زيست توجه داشته است اما با پيشرفت علم و فناوري، انسان طبيعت را مقهور خويش ساخت و با تغييري بنيادين در نگرش به محيط زيست، راه تسلط و بهره کشي روز افزون از طبيعت هموار گرديد. پس از انقلاب صنعتي و با بروز مشکلات و معضلاتي که معلول استفاده از تکنولوژي است؛ محيط زيست به طور گسترده اي مورد توجه واقع شد؛ تا آنجا که حفاظت از محيط زيست و جلوگيري از آلودگي آن يکي از مهمترين مسائل اواخر قرن بيستم به شمار مي آيد. اما نکته قابل تأمل و پرسش اصلي اينکه؛ حمايت از محيط زيست در نگرش ديني و آموزه هاي اسلام از چه جايگاهي برخوردار است؟
کليد واژه ها: محيط زيست، آموزه هاي ديني، مشارکت عمومي و تفسير موضوعي.

مقدمه
 

عصر معاصر و به طور مشخص دهه هاي 1960 و 1970 را بايد آغاز دوره ي بيداري و آگاهي گسترده و جهاني در زمينه ي محيط زيست دانست؛ به طوري که ديگر به هيچ وجه نمي توان مسائل زيست محيطي را ناديده انگاشت. بشر پس از طي سه دوره تعامل با محيط زيست در جوامع شکارچي، جوامع کشاورزي و به طور خاص با انقلاب صنعتي که منشا بسياري از دگرگوني ها در علم و توليد و اختراعات و اکتشافات مختلف است. همراه با انقلاب صنعتي که از حدود سال 1760 ميلادي به تدريج آغاز گرديد؛ انقلاب هاي فرهنگي ـ اجتماعي نيز به وجود آمد.(برونوسکي، بي تا، ص1) پس از کشف طبيعت در اين مرحله، مفهوم جديد دگرگون ساختن طبيعت براي کسب انرژي از آن و تبديل صورتي از انرژي به صورتي ديگر، مهم ترين وسيله پيشرفت علم شد. (برونوسکي، بي تا، صص 29-32؛ ير 1380، صص295-297) در پي انقلاب صنعتي يک انقلاب اجتماعي نيز شکل گرفت و مفاهيمي همچون برابري اجتماعي، برابري حقوق و برابري معنوي را برقرار ساخت و طي يک تغيير نگرشي بنيادين، انساني که تا مدتي پيش تنها ساکن زمين و جزئي از طبيعت بود در اين دوره خود را مالک و حاکم بر زمين پنداشت و راه پيشرفت و پيروزي را در غلبه و تسلط بر جهان دانست اگر چه اين طريق، تخريب و نابودي بخش هايي از محيط زيست را به دنبال داشته باشد. (Ward and Dubos, 1974,p.24) پس از تخريب و نابودي گسترده محيط زيست، عصر آگاهي در زمينه ي محيط زيست فرا رسيد سر فصل اين آگاهي گسترده و جهاني، انديشه همراهي با طبيعت و در نظر گرفتن ظرفيت هاي آن به جاي غلبه و سيطره محض بر طبيعت است. نسل حاضر به دنبال رفع معضلات زيست محيطي با مديريت و برنامه ريزي، حمايت قانوني و به طور کلي جايگزيني تکنولوژي و صنايع پاک زيست محيطي به جاي تکنولوژي آلاينده و مخرب و همچنين حفاظت خردمندانه از محيط زيست مي باشد.(Ledgerwood and Idole Broadhurst,1999,pp.169-188)
امروزه مسائل زيست محيطي مورد توجه اقشار مختلف، به خصوص فلاسفه، دانشمندان و سياستمداران است. اغلب شرکت هاي معتبر در کشورهاي پيشرفته نيز توجه به مسائل زيست محيطي را جزئي اصلي از برنامه و مديريت استراتژيک خود به حساب مي آورند. در حال حاضر اين عقيده ايجاد شده که پس از انقلاب کشاورزي و انقلاب صنعتي، اکنون جامعه بشري به «انقلاب محيط زيست» نيازمند است (لواساني، 1372، ص17) و به نظر مي رسد براي اولين بار، محيط زيست به عنوان محور سياست جهاني مورد توجه قرار گرفته است. (لواساني، 1372، ص7) در همين راستا انجمن ها و گروه ها و سازمان هاي طرفدار محيط زيست؛ موسوم به سبزها يا احزاب تحت عنوان «صلح سبز» (1)، به طور گسترده فعاليت مي کنند تا توجه مردم جهان را بيش از پيش به واقعيات زيست محيطي و لزوم حمايت از آن در جهت حفظ و استمرار نسل بشر و ديگر موجودات و منابع طبيعي موجود جهان، جلب کنند.
کوتاه سخن اينکه، معضلات زيست محيطي ـ که عمدتاً دستاورد جوامع صنعتي و رشد تکنولوژي است ـ با طيف گسترده اي از مسائل همراه است از انواع آلودگي ها گرفته تا تخريب مرتع، جنگل و نابود گونه هاي گياهي و جانوري (به خصوص گونه هاي نادر و در حال انقراض) فرسايش خاک، رشد جمعيت انساني و...؛ و اين نيست مگر به علت پيوستگي و درهم تنيدگي چرخه هاي حيات. بر شبکه حيات همبستگي و هماهنگي حکيمانه اي حاکم است؛ به طوري که در اين مجموعه هر جزء نقش و تأثير خاص خود را دارد. لذا نبايد بيش از توان و ظرفيت موجود، تعادل اين مجموعه را به هم زد؛ چرا که در غير اينصورت عواقب ناگوار و جبران ناپذير اين زياده خواهي، افزون طلبي و فساد دامنگير همه خواهد شد.(2) علاوه بر اين مسائل زيست محيطي، داراي ويژگي ها و ابعاد متنوع و گوناگوني بوده و نيازمند مطالعات و همکاري هاي ميان رشته اي است. محيط زيست با علوم مختلفي مانند اقتصاد، پزشکي، روان شناسي، جامعه شناسي، زيست شناسي و جغرافيا ارتباط پيدا مي کند. بر همين اساس امروزه رشته هاي مرتبط با محيط زيست در حال گسترش اند؛ رشته هايي نظير: شيمي محيط زيست، اقتصاد محيط زيست و مهندسي محيط زيست.
حقوق نيز به عنوان ضابطه و ابزاري براي برقراري نظم، امنيت و آسايش اجتماع در راستاي انجام رسالت خود، پيوند و رابطه اي محکم و رو به گسترش با محيط زيست برقرار نموده و نقش مهمي در حمايت و حفاظت از محيط زيست بر عهده گرفته است. در اين راستا، پاسخ به عوامل تهديد کننده ي محيط زيست و جرائم زيست محيطي به يک نگرش جامع و سياست مؤثر و منسجم و همچنين فرهنگ سازي قوي نياز دارد.
علاوه بر اينکه نگرش وآموزه هاي ديني مي تواند نقش مهم و بنياديني در ارائه ي بينش صحيح در تبيين جايگاه محيط زيست و وظيفه انسان در قبال آن ايفا نمايد، نظام حقوقي اسلام و موازين اسلامي جزئي از فرهنگ ما و زيربناي حقوق کشور ايران و جهان اسلام است؛ لذا برآنيم تا در اين مجال به اختصار جايگاه حمايت از محيط زيست در آموزه هاي اسلام را موضوع بحث قرار دهيم.

1. مفهوم محيط زيست
 

اصولا ارائه تعريف جامع و مانع واژگان و مفاهيم، کار دشواري است .«محيط زيست»(3) در معنايي که امروزه به کار مي رود؛ در بسياري از زبان ها، اصطلاحي نو و تازه است. کاربرد آن در زبان فرانسه به قرن دوازدهم باز مي گردد. (کيس، 1379، ج1، ص5) اين اصطلاح از آغاز دهه 1360 کاربردي مستمر و مؤثر پيدا کرده و در خلال همين دهه کلمات جديدي براي بيان اين مفهوم در زبان هاي مختلف مورد استفاده قرار گرفته (4) اين امر نشان از سابقه تقريبا 30 ساله توجه بخش عظيمي از جهان، به طور همزمان، نسبت به پديده اي تازه است که پيش روي جهان مدرن قرار دارد.(کيس، 1379، ج1، ص5)
بعضي از نويسندگان در مورد ارائه مفهومي دقيق از محيط زيست و امکان ارائه تعريفي جامع، حقوقي و واحد از آن، اظهار ترديد نموده اند. (تقي زاده انصاري، 1376، ص14) مفهوم محيط زيست نيز در کشورهاي مختلف با توجه به اهميتي که هر کشور براي عناصر مشخص زيست محيطي قائل است مي تواند متفاوت باشد؛ به عنوان مثال در يک کشور حمايت از آبهاي دريايي و مسأله صيد از اهميت خاصي برخوردار است و محيط زيست با اين رويکرد و بر اساس محيط زيست دريايي تعريف مي شود و در کشور ديگر حمايت از جنگل ها و مراتع حائز اهميت مي باشد، لذا با تأکيد بر عنصر جنگل و مرتع، محيط زيست تعريف مي گردد. با اين وجود در حقوق ايران تعريف دقيقي از محيط زيست صورت نگرفته است.
مفهوم لغوي واژه Environment، محيط، احاطه کننده اطراف و دور و بر مي باشد. که اصطلاحاً Environment The براي بيان مفهوم محيط زيست به کار گرفته شده است (آريان پور، 1366، ج2، ص332؛ p. ,2000, Hornby 421)
در فرهنگ ما واژه طبيعت به اين مفهوم نزديک است با اين تفاوت که طبيعت تنها ناظر به هر چيزي است که دست بشر در ايجاد آن دخالت نکرده باشد. (تقي زاده انصاري، 1376، ص10) در واقع اصطلاحات محيط زيست با اصطلاح بيوسفر (زيست کره) کاملا مرتبط مي باشد؛ بيوسفر يا لايه حياتي که «يونسکو» (5) خصوصاً آنرا به کار مي برد با يکي از وسيع ترين تعاريف محيط زيست مطابقت دارد و محيط زيست اصلي انسان را تشکيل مي دهد و عبارت است از محيط زندگي بشر يا آن بخش از جهان که بنا به دانش کنوني بشر همه حيات در آن جريان دارد. (کيس، 1379، ج1، ص5)
براي ارائه تعريف انسان محوري از محيط زيست، مي توان گفت:
«محيط زيست، به تمامي محيطي اطلاق مي شود که نسل انسان به طور مستقيم و غيرمستقيم به آن وابسته است و زندگي و فعاليت هاي او در ارتباط با آن قرار دارد». (ميرقوام، 1375، ص3) و به زبان ساده محيط زيست عبارت است از «هوا، آب، خاک، گياه، جنگل، بيشه، مرتع، دريا، درياچه، رودخانه، چشمه، آبزيان، حيوانات، کوه ، دشت، جلگه، کوير، شهر و يا ده شامل کوچه، خيابان، ساختمان (اعم از تاريخي و عادي و کارخانه) و غيره».(بنان، 1351، ج1، ص5)
همچنين در تعريف محيط زيست آمده است که «محيط زيست عبارت است از محيطي که فرايند حيات را فراگرفته و با آن برهم کنش دارد. محيط زيست، از طبيعت، جوامع انساني و نيز فضاهايي که با فکر و به دست انسان ساخته شده اند تشکيل يافته است و کل فضاي زيستي کره زمين، يعني زيست کره (بيوسفر)، را فرا مي گيرد». (بهرام سلطاني، 1371، ج6، ص1)
در نهايت با توجه به تعريف حقوقي و نسبتا جامع مورد استفاده در کنوانسيون مسئوليت مدني خسارات ناشي از اعمال خطرناک در محيط زيست، مصوب شوراي اروپا، محيط زيست به طور کلي شامل موارد زير مي شود: (کيس، 1379، ج1، صص6و7)
ـ منابع طبيعي اعم از تجديدپذير و غير قابل تجديد، مانند: هوا، آب، خاک و کليه جانوران و گياهان و تأثير متقابل اين عوامل بر يکديگر.
ـ اموال و دارايي هايي که جزء ميراث فرهنگي مي باشند.
ـ مناظر و چشم اندازهاي ويژه.

2. دين و حمايت از محيط زيست در جهان معاصر
 

با نگاهي گذرا به تاريخ اديان، احترام فراوان و حتي گاهي سرسپردگي و پرستش مظاهر طبيعت در ادوار مختلف، به روشني مشاهده مي شود. از حدود سي سال پيش با اوج گيري معضلات و مباحث زيست محيطي و احساس نياز به تقويت عوامل فرهنگي به عنوان ابزاري کارآمد، بحث هاي مربوط به دين و محيط زيست در محافل علمي و تخصصي مورد توجه قرار گرفت و در کنار اقدامات و حمايت هاي حقوقي مطرح گرديد.
در اين خصوص کنفرانس هاي متعددي جهت حل بحران هاي زيست محيطي با مشارکت و تقويت فرهنگي ديني برگزار گرديده است. از جمله اين تلاش ها مي توان به کنفرانس بين المللي مسکو(1990 م) با موضوع حل بحران هاي زيست محيطي از طريق پيوند علم و دين (6) و همچنين کنفرانس هاي دانشگاه هاروارد بين سال هاي (1996 تا1998) و سه کنفرانس آکادامي هنرها وعلوم کمبريج، سازمان ملل و موزه تاريخ طبيعي در نيويورک که به جمع بندي نتايج ده کنفرانس هاروارد مي پردازد، اشاره نمود. در تهران نيز کنفرانس بين المللي با عنوان «دين و دنياي معاصر» برگزار گرديد و علماي اديان مختلف به طرح پاره اي از ديدگاه هاي مربوط به محيط زيست و اخلاق زيست محيطي پرداختند و نقش اديان در رابطه با اين موضوع را مورد بررسي قرار دادند. (رشاد، 1381، صص29-25)
در کشور ما علاوه بر صبغه فرهنگي، آموزه هاي ديني، پايه و اساس حقوق را تشکيل مي دهد و موازين اسلامي زيربنا و مبناي نظام حقوقي مي باشد و به موجب اصل چهارم قانون اساسي، کليه ي قوانين و مقررات بايد بر اساس موازين اسلامي باشد. اين اصل بر اطلاق يا عموم همه اصول قانون اساسي و قوانين و مقررات ديگر حاکم است از اين رو نگرش نسبت به محيط زيست از منظر آيات قرآن و آموزه هاي اسلام به عنوان مبناي حقوقي و فرهنگي حائز اهميت خواهد بود.

3. حمايت از محيط زيست در آموزه هاي اسلام
 

در حال حاضر به دليل تداوم بحران هاي زيست محيطي، ديدگاه جهاني نسبت به مذهب تغيير يافته و به عنوان يکي از عوامل مؤثر در کاهش معضلات زيست محيطي مورد توجه قرار گرفته است اکنون بسياري از طرفداران محيط زيست بر اين اعتقادند که «سياست زيست محيطي» کارآمد، نيازمند جامعيت و حمايت هاي ديني و اخلاقي است؛ چرا که در تعاليم اديان اسلام، يهود، مسيح، هندو، زردشت و... احترام به طبيعت و همه ي عالم وجود، به عنوان يک اصل اخلاقي مورد توجه و عنايت است. (کيس، 1379، ج1، ص708)
از آنجا که اسلام اصول و مباني فراگير و جامعي دارد از جمله اين اصل که «خداوند در کره زمين عقل و خرد را به عنوان يک لزوم ذاتي به بشر عطا کرد، از اين رو بشر اداره کننده در کره زمين است که بايد از روي صداقت از آن نگهداري و حفاظت کند» (7) توجه به اين نکته نيز لازم است که موازين اسلامي جزئي از فرهنگ و زيربناي حقوق کشور ايران است؛ از اين رو توجه به نگرش اسلام در خصوص مسائل زيست محيطي از بعد نظري و علمي حائز اهميت است. در ادامه، حمايت از محيط زيست از منظر آموزه ها و مباني اسلام و همچنين نقش حکومت اسلامي را در اين راستا مورد بررسي قرار مي دهيم.

3. 1. ديدگاه اسلام نسبت به محيط زيست
 

هدف تعاليم اسلام ارائه سيستمي از ارزش هاست که ملحوظ داشتن آن ، مسير تکاملي عالم وجود و انسان را تضمين کند. در اين راستا رابطه انسان با خدا، خود، ديگران و محيط تبيين مي گردد. اين سيستم در برگيرنده ي مباحث مربوط به محيط زيست، از جمله نحوه ي استفاده از منابع، نحوه ي ارتباط انسان با طبيعت و از همه مهم تر، نحوه ي نگرش انسان به خويش و به عالم وجود و ارتباط بين آنها بوده و نه تنها براي انسان، بلکه براي تمامي موجودات ديگر از جمله حيوانات، گياهان و حتي جمادات حقي قائل است. آئين اسلام، حتي به حفظ محيط زيست در شرايط جنگي نيز توجه داشته و تخريب و انهدام محيط زيست، کشتار حيوانات اهلي، استعمال مواد سمي و شيميايي و مانند آن در زمان جنگ منع کرده است. (ضيائي بيگدلي، 1375، ص148) خلاصه اي از آموزه ها و نظام ارزشي زيست محيطي از منظر اسلام در اين فصل تبيين مي گردد.
3. 1. 1. جامعيت اسلام
اسلام به عنوان دين خاتم، رسالت ارائه ي برنامه اي جامع براي سعادت و تکامل مادي و معنوي فرد و جامعه را بر عهده دارد. خداوند متعال نيز بر اين معنا که از بيان هيچ چيز در قرآن فروگذار نشده و بيان کامل هر چيزي در آن آمده است، (8) تأکيد دارد، لذا وظيفه ي ما تلاش و جهد جهت درک و استنباط اصول و احکام در زمينه هاي مختلف است.
«اسلام در کليه شئون و روابط انساني اعم از روبط الهي و بشري، بلکه حتي در چگونگي ارتباط انسان با حيوانات و ديگر اشياء دخالت کرده و براي همه آنها مقرراتي وضع نموده است؛ ليکن اين بدان معني نيست که براي هر موضوع با عنوان ويژه و متداول امروزي آن، حکم خاصي مقرر داشته است، بلکه احياناً کليات و يا اصول و قواعدي وضع نموده که مي توان از آن حکم موضوع مورد نظر را به دست آورد. مسأله ي محيط زيست هم از همين قبيل است به يقين در هيچ يک از منابع اسلامي به عنوان محيط زيست حکمي مطرح نشده است ولي بدون ترديد درباره آب، خاک، زمين، هوا، پاکي و ناپاکي، نظافت، آلودگي، طوفان، باد، گرد و خاک، آتش سوزي، و مسائلي از اين قبيل در آيات و احاديث و ساير منابع، احکام زيادي وجود دارد که به کمک آنها مي توان مقررات دقيقي براي مسائل محيط زيست به دست آورد. متأسفانه به علت قصور و يا شايد به جهت اينکه محققان اسلامي از آغاز طرح اين عنوان تا اين اواخر خود را نيازمند تحقيق در اين مسائل نمي ديدند؛ تاکنون در اين مورد از نظر اسلامي تحقيق و پژوهشي انجام نگرفته است.» (گرجي، 1363، ص111)
3. 1. 2. آيات قرآن
آيات متعددي از قرآن کريم به مظاهر مختلف طبيعت با عنوان نشانه ها [آيات]يي از خداوند و جلوه اي از قدرت او مي پردازد، حتي خداوند به آنها قسم ياد مي کند و انسان را به تدبر و تأمل در اين آفرينش حکيمانه فرا مي خواند. بحث از طبيعت و محيط زيست در آيات قرآن گسترده است اما عصاره و خلاصه کلام که مي تواند به خوبي پيوستگي و ارتباط حکيمانه انسان با محيط را بيان نمايد در اين گفتار به نيکي متجلي مي شود:
خداوند متعال به صراحت مي فرمايد:« هُوَ أنشَأکُم مِّنَ الأرضِ وَ استَعمَرکُم فِيهَا»؛ (هود، 61) او خدائي است که شما را از زمين بيافريد و آبادانيش را به شما واگذاشت. و ضمن تأکيد بر اين که نظام هستي بر اساس صلاح آفريده شده، در موارد متعددي از ايجاد فساد در اين نظام نهي مي کند.(9)
در جايي ديگر نيز پس از تجويز استفاده از رزق خداوندي، مي فرمايد: در روي زمين فتنه و فساد نکنيد.(10) طبيعي است که استفاده نابخردانه از مواهب طبيعت و زياده روي در بهره برداري از آن، يا آلودگي محيط، از موارد فساد در روي زمين خواهد بود. بنابراين انساني که خداوند او را جانشين خود معرفي مي کند(11)، مي بايست جايگاه خود را باز شناسد و با خردورزي و شايستگي اين وظيفه را به انجام رساند.
3. 1. 3. احاديث
در احاديث نيز تأکيد فراواني بر اخلاق زيست محيطي و حمايت از محيط زيست وجود دارد که تنها به عنوان نمونه به چند مورد اشاره مي نماييم.
در روايتي از پيامبر اکرم (ص) دين اسلام دين پاکيزگي معرفي و ضمن اينکه پاکيزگي دستور همگاني براي مردم تلقي شده،بهشت را نيز که مظهر پاکيزگي است، مختص به پاکيزگان دانسته است. (حيدري، 1379، ج2، ص998) درخت کاري، ايجاد فضاي سبز و آب روان مورد تأکيد آموزهاي ديني قرار گرفته است و مسلمانان به اين موارد تشويق شده اند بر اساس روايتي از پيامبر اکرم(ص) سه چيز سبب روشني چشم دانسته شده است: نگاه به فضاي سبز، آب جاري و روي نيکو. (حيدري، 1379، ج1، ص292)
در جاي ديگر آمده است: هر گاه نهالي در دست شما است و قيامت بر پا مي شود در آن فرصت کوتاه آن نهال را بکاريد.(حيدري، 1379، ج2، ص713) در روايت ديگر کاشتن درخت و جاري ساختن قنات و... در رديف تعليم دانش و ساختن مسجد شمرده شده است.(حيدري، 1379، ج1، ص497)
رسول گرامي اسلام فرمودند سه گروه اند که در اثر کار خود مورد لعنت خداوند قرار مي گيرند: کساني که اماکن عمومي، سايبان ها و محل پياده شدن مسافران را آلوده کنند و کساني که آب عمومي (آب نوبتي) را غصب کنند و کساني که سد معبر کرده، مانع عبور عابران شوند.(حرعاملي، بي تا، ج1، ص325)
3. 1. 4. اصول مسلم و قواعد فقهي
در اسلام احکام عامي وجود دارد که با استفاده از آنها مي توان مسائل جديد را بررسي و تطبيق داد. مهمترين اين اصول، اصل لاضرر مي باشد. اين اصل در حقيقت روح حاکم بر تمام قوانين اسلامي است.(محقق داماد، 1363، صص 168-133) طبق اين قاعده هيچکس نمي تواند فعاليتي که به زيان ديگري باشد انجام دهد و در صورتي که هر گونه زياني از او به ديگري وارد شود، گر چه اين کار او به منظور اعمال حق خويش باشد؛ ضامن جبران خسارت وارده شده است، حتي تمسک به اصل تسليط، «الناس مسلطون علي اموالهم»، تا زماني امکان پذير است که بين آن و قاعده لاضرر تعارضي به وجود نيايد در غير اين صورت، اصل لاضرر مرجح است.(محقق داماد، 1363، ص156) بر همين اساس، هر شخصي که با توليد يا مصرف خود باعث آلوده سازي محيط زيست شود؛ از جهت شرعي ضامن است و در مواردي که طرف مقابل او اجتماع يا نسل هاي آينده باشد؛ دولت موظف است به نمايندگي از عموم مردم، به احقاق حق آنان و جلوگيري از چنين عملي بپردازد. (صادقي و فراهاني، 1382، ص43)
در اصل چهلم قانون اساسي نيز به اين قاعده اشاره شده و در حقوق بين الملل نيز مفاد آن با تفاوت هايي وجود دارد.(تقي زاده انصاري، 1378، ص68) علاوه بر اصل لاضرر، موازين ديگري نيز وجود دارد که با استناد به آنها مي توان مانع اجراي اعمالي شد که باعث تخريب و آلوده سازي محيط زيست مي شوند بنابراين ثروت هاي عمومي مربوط به همگان هستند و لطمه زدن به آنها حتي در حکومت جور نيز جايز نيست. از اين ثروت هاي عمومي و موهبت هاي طبيعت در اسلام به عنوان انفال ياد شده است.
يکي ديگر از اين موازين امر به معروف و نهي از منکر است. قرآن کريم علاوه بر اينکه از همگان مي خواهد عمل صالح انجام دهند؛ از مردم مي خواهد که ديگران را نيز به عمل صالح و کارهاي خوب امر کنند.(12) امر به معروف و نهي از منکر محدود به مسائل خاصي نيست بلکه يک فرهنگ سازنده و «سياست جنايي مشارکتي» کارا در جامعه اسلامي است.(حاجي ده آبادي، 1383، صص106-77) از آنجا که يکي از منهيات مهم، لطمه زدن به ثروت هاي عمومي است؛ لذا بايد از چنين اعمالي نهي و جلوگيري نمود و به تعبير قرآن کريم از فتنه اي که تنها دامن ستمکاران را نمي گيرد، ترسيد.(13)

3. 2. حکومت اسلامي و محيط زيست
 

بعضي از اموال و دارايي هاي موجود در کره زمين، وضعيتي خاص دارد؛ اين اموال، دارايي و ثروت عمومي و موهبتي الهي براي همه مردم مي باشد؛ در اسلام از اين دارايي ها با عنوان انفال ياد مي شود. مالکيت اين اموال، شخصي نيست، بلکه در اختيار حاکم يا حکومت اسلامي قرار مي گيرد تا با رعايت مصالح جامعه ي اسلامي و مردم مورد استفاده قرار گيرد؛ لذا مالکيت امام و دولت اسلامي در اين موارد به لحاظ منافع شخصي حاکم يا گروهي خاص نيست.(ميرحسيني، 1380، صص103 ـ 107)
انفال در مفهوم وسيع خود، يعني تمام ثروت هاي طبيعي از قبيل جنگل ها و بيشه ها و حتي معادن، بنابر قولي و کليه اراضي آزاد مانند زمين هاي موات و قله هاي کوه ها و قعر دره ها و ساحل درياها و اموال منقول و غيرمنقول که مالک ندارند، مانند دارايي هاي بازمانده از شخصي که وارث ندارد و اموالي که مالکان، آنرا به هر دليل رها کرده و رفته باشند و کليه اموال پادشاهان کفر در سرزمين هاي فتح شده و اشياء بي همتا، نفيس و قيمتي که در ميان غنائم باشد.(طباطبايي، 1379 ق، ص41)
قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران نيز با الهام از تعاليم عاليه اسلام به مسأله انفال و دارايي هاي عمومي توجه نموده است. به موجب اصل 45 قانون اساسي، «انفال و ثروت هاي عمومي از قبيل زمين هاي موات يا رها شده، معادن، درياها، درياچه ها، رودخانه ها و ساير آب هاي عمومي، کوه ها، دره ها، جنگل ها، نيزارها، بيشه هاي طبيعي، مراتعي که حريم نيست، ارث بدون وارث و اموال مجهول المالک و اموال عمومي که از غاصبين مسترد مي شود در اختيار حکومت اسلامي است تا بر طبق مصالح عامه نسبت به آنها عمل نمايد؛ تفصيل و ترتيب استفاده از هر يک را قانون معين مي کند.»
مواد 25 و 26 قانون مدني نيز بر مالکيت و تصرف دولت بر اموال عمومي بر اساس مصالح عمومي و منافع ملي اشاره دارد. بنابراين انفال در عصر غيبت در اختيار ولي فقيه و حکومت اسلامي قرار مي گيرد تا نحوه صحيح استفاده عموم را از آنها تعيين کند و بهره برداري از آنها را تحت نظم خاصي در آورد؛ از اين رو انفال در اختيار حکومت اسلامي است تا بر طبق مصالح عمومي از آن بهره برداري کند.(شمس، 1376 ، ص46؛ تقي زاده انصاري، 1378، صص44-43)
از سوي ديگر فراهم کردن زمينه رفاه عمومي از وظايف اصلي دولت است با توجه به اينکه داشتن محيط زيست سالم يکي از مؤلفه هاي برقراري رفاه در جامعه به شمار مي رود اين اصل را اقتضا مي کند؛ تا با هر فعاليتي که به گونه اي، رفاه عمومي را مختل مي سازد، برخورد شود؛ اصل 48 قانون اساسي نيز بر اين مسأله تأکيد مي کند.
هر سياست يا فعاليتي که انجام يا ترک آن به مختل شدن نظم جامعه منجر شود؛ ممنوع است. براي مثال با اين که بهره برداري از مشترکات و مباحات در نظام اقتصادي اسلام مجاز شمرده شده است، هر گاه بر اثر ازدياد جمعيت و فراواني استفاده از اين منابع، آن منبع مشترک از بين برود يا آسيب جدي بيند و در نتيجه، نظام بهره برداري از آن مختل شود، اين آزادي مشروع، محدود مي شود. در ماده 44 قانون اساسي ضمن برشمردن انواع مالکيت به اين نکته اشاره شده است.
بنابر آنچه ذکر گرديد؛ دولت جهت برقراري اصول فوق الذکر با رعايت مصلحت و در نظر گرفتن ضمانت اجراي مناسب، بايد به قانونگذاري و تحديد آزادي اشخاص بپردازد، طبيعي است که محدوديت آزادي افراد نيز بايد سنجيده و در حد ضرورت باشد تا زمينه بهره برداري بهينه، مدبرانه وعادلانه از مواهب طبيعي را فراهم سازد. (صادقي و فراهاني، 1382، ص44)

نتيجه
 

بر شبکه حيات، پيوستگي و هماهنگي اي حکيمانه حاکم است؛ در اين مجموعه هر جزء، نقش تأثير و ظرفيت خاص خود را دارد. لذا نبايد بيش از توان و ظرفيت موجود، تعادل اين مجموعه را بر هم زد. متأسفانه با پيشرفت هاي چشمگير علم و فناوري و پس از انقلاب صنعتي، انسان راه غلبه و يورش به طبيعت را در پي گرفت و تا جايي پيش رفت که اکنون خود را با موضوع معضلي به نام «بحران زيست محيطي» روبرو مي بيند. حل بحران زيست محيطي نيازمند آگاهي و بينشي صحيح نسبت به محيط زيست است؛ نگرشي حقوقي که در فرهنگ ديني اسلام بسيار ريشه دار تر از رشته اي به نام حقوق محيط زيست به عنوان رشته اي جوان با عمري در حدود 30 سال است که در خانواده حقوق بين الملل متولد شد و رشد و نمو پيدا کرد و حقوق داخلي و ملي کشورهاي مختلف را نيز تحت تأثير قرار داد. حمايت از محيط زيست در آموزه هاي اسلام، به عنوان منبع اصلي حقوق ايران، به روشني قابل مشاهده است؛ اگر چه اين نکته را نيز نبايد ناديده انگاشت که تبيين و تنقيح اين موضوع به طور همه جانبه، در يک سياست منسجم و اجراي آن در عمل نياز به فعاليت علمي بيشتر انديشمندان اسلامي دارد.
امروزه مفهوم حق انسان بر داشتن محيط زيست سالم، به عنوان يکي از حقوق بنيادين بشر به رسميت شناخته شده و مورد تأکيد قرار گرفته است و اصول پيشگيري، مشارکت عمومي و توسعه پايدار به منظور حفاظت از محيط زيست تجويز گرديده که آموزه هاي ديني در بردارنده مباني حقوقي و فرهنگي اين اصول، به خصوص دو اصل اول است و حاکميت اسلامي نيز وظيفه ي برنامه ريزي، مديريت و نظارت به خصوص در اجراي مطلوب توسعه پايدار را بر عهده دارد.

پی نوشت ها :
 

*عضو هيأت علمي دانشگاه پيام نور(مرکز اصفهان) 1- Green peac
2 ـ « وَ اتَّقُوا فِتنَهً لَّا تَصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنکُم خاصَّهً»: و بترسيد از بلايي که تنها دامنگير ستمکاران نيست و همه را فرا مي گيرد.(انفال، 25)
3 - Environment
4 ـ معادل اين مفهوم Umwelt در زبان آلمان، Milieu در زبان هلندي، Medio ambiente در زبان اسپانيايي Meio ambiente در زبان پرتعالي، بيئه در زبان عربي، Okruzhauchaia Sreda در زبان روسي، Kankyo در زبان ژاپني و... است.
5 - UNESCO
6 ـ Preserving and cherishing the Earth: An Appeal for joint commitment in science and Religion, Global Forum, (January, 1990), National Religious Partnership for the Environment, Moscow.
10- "Islamic Principles for the Conservation of the Natural Environment", IUCN Environmental policg and law paper, No. 20, 1938, p.9
8 ـ «مَّا فَرَّطنَا فِي الکِتابِ مِن شَيءٍ»؛ (انعام، 38) ما در اين کتاب از بيان هيچ چيز فروگذار نکرديم. «وَ نَزَّلنَا الکِتابَ تِبياناً لِکُلِّ شَيءٍ»؛ (نحل،89 ) کتابي به سوي تو فرستاديم که بيان کامل همه چيز در آن است.
9 ـ «...وَ لا تُفسِدُوا فِي الأرضِ بَعدَ إِصلاحِهَا...»؛ (اعراف، 56) و در روي زمين پس از آنکه کار آن نظم و اصلاح يافت به فساد و تباهکاري برنخيزيد.
10 ـ «...وَ لا تَعثَوا فِي الأرضِ مُفسِدينَ»؛ (بقره، 60) و در روي زمين به فساد و فتنه انگيزي نپردازيد.
11 ـ «وَ إذ قَالَ رَبُّکَ لِلمَلَئکَهِ إِنّي جَاعِلٌ فِي الأرضِ خَليفَهً...»؛ (بقره ، 30) آن گاه که پروردگارت به فرشتگان فرموده من در زمين خليفه اي ( از شر) خواهم گماشت.
12 ـ «...وَ أمُر بِالعُرفِ...»، (اعراف، 199)
13 ـ «وَاتَّقُوا فِتنَهً لَّا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنکُم خاصَّهً...».(انفال، 25)
 

کتابنامه:
1. قرآن کريم
2. نهج الفصاحه، (1379)، تحقيق غلام حسين حيدري، قم: مؤسسه انصاريان، جلد 2.
3. آريان پور کاشاني، عباس، (1366)، منوچهر آريان پور کاشاني، فرهنگ انگليسي به فارسي، تهران: اميرکبير، چاپ دهم، جلد اول.
4. برونسکي، ج، (بي تا)، عروج انسان (به سوي قدرت )، ترجمه آذر آريانپور، دانشگاه آزاد ايران.
5. بنان، غلامعلي، (1351)، محيط زيست انسان و جلوگيري از آلودگي آن، تهران: انجمن ملي حفاظت منابع طبيعي و محيط انسان، جلد اول.
6. بهرام سلطاني، کامبيز، (1371)، مجموعه مباحث و روش هاي شهر سازي ـ محيط زيست، تهران: مرکز مطالعات و تحقيقات شهرسازي و معماري ايران، چاپ اول، جلد ششم.
7. ير، دمپي، (بهار 1380)، تاريخ علم، ترجمه عبدالحسين آذرنگ، چاپ دوم، تهران: سازمان سمت.
8. تقي زاده انصاري، مصطفي،(1376)، حقوق کيفري محيط زيست، تهران: نشر قومس، چاپ اول.
9. ـــــــــ،ــــ،(1378)، حقوق و منابع طبيعي، مجله جنگل و مرتع، ش 43.
10. حاجي ده آبادي، محمد علي، (تابستان 1383)، امر به معروف و نهي از منکر و سياست جنايي، فصلنامه فقه و حقوق، شماره اول.
11. حر، عاملي، محمدبن الحسن، وسائل الشيعه، بيروت: احياء التراث العربي، جلد1.
12. رشاد، علي اکبر، (1381)، نقش دين در دنياي نو، دين و دنياي معاصر، تهران: انتشارات المهدي.
13. شمس، احمد، (پاييز 1376)، نظام حقوقي اراضي ملي شد، تهران: نشر دادگستر، چاپ اول.
14. صادقي، حسين و فراهاني، سعيد، (تابستان 1382)، محيط زيست از منظر دين و اقتصاد، فصلنامه تخصصي اقتصاد اسلامي، چاپ و نشر مؤسسه فرهنگي دانش و انديشه معاصر، شماره 10.
15. ضيائي، بيگدلي، محمدرضا، (تابستان 1375)،اسلام و حقوق بين الملل، تهران: گنج دانش، چاپ اول.
16. طباطبايي، محمدحسين،(1379ق)، تفسير الميزان، انتشارات دارالکتب اسلاميه، ج9.
17. قوام، ميرعظيم، (1375)، حمايت کيفري از محيط زيست، تهران: انتشارات سازمان حفاظت محيط زيست، چاپ اول.
18. کيس، الکساندر، (1379)، مقدمه اي بر حقوق بين الملل محيط زيست، ترجمه محمدحسن حبيبي، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، جلد 1.
19. گرجي، ابوالقاسم، (خرداد 1363)، «اسلام و محيط زيست» مجله نور علم (نشريه جديد جامعه مدرسين حوزه علميه قم)، دوره اول، شماره 4.
20. لواساني، احمد، (1372)، کنفرانس بين المللي محيط زيست در ريو، تهران: مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه چاپ اول.
21. محقق داماد، مصطفي، (1363)، قواعد فقه، انتشارات علوم اسلامي، تهران، چاپ اول.
22. ميرحسيني، سيداحمد، (زمستان 1380)، «انفال و جايگاه آن در اسلام»، مجله مجتمع آموزش عالي قم، سال سوم، شماره يازدهم.
منبع:مجموعه مقالات قرآن و حقوق - ش 3



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.