خطوط رایج قبل از اسلام در ایران

خطوط قبل از اسلام در ایران عبارت بودند از: خطوط باستانی، خطوط میخی، خط آرامی، خط پهلوی، خط اوستایی، خط زند و پازند. با راسخون همراه باشید تا بیشتر با این خطوط آشنا شوید.
سه‌شنبه، 5 دی 1402
تخمین زمان مطالعه:
گردآورنده : ابوالفضل رنجبران
موارد بیشتر برای شما
خطوط رایج قبل از اسلام در ایران
از ابتدای تاریخ، بشر به دنبال آن بوده است تا به هر طریقی منظور و مفهوم خود را به دیگران منتقل کند. می‌دانیم که بشر در آغاز نوشتن نمی‌دانست و مقصود خود را تنها با گفتار، آن هم در حد رفع نیازهای روز ادا می‌کرد.

نوشتن فرآیند فیزیکی زبان گفتاری است. شاید بتوان گفت در حدود 35 هزار سال قبل از میلاد مسیح نقاشی های درون غارها به عنوان زبانی برای نوشتار مورد استفاده قرار می‌گرفته که مفاهیم زندگی روزمره را منتقل می کرده است.
این تصاویر که به عنوان خط تصویری از آن ها یاد می‌شود رویدادهایی مانند شکار و یا حوادث مختلف را انتقال می داد. 

اما نخستین گام بشر به سوی تمدن فرهنگ و دانش، پیدایش خط و اختراع الفباست. خط، زبانِ دست و حافظ افکار و آثار آدمی است. خط، وسیله یا هنری است برای ثبت و نوشتن اندیشه‌ها با استفاده از نشانه‌ها. بی‌تردید یکی از مهمترین و شاید شگفت‌انگیزترین ابداعات، خط است و تاریخچۀ پیدایش آن فرایند پیچیده‌ای دارد.

تاریخ پیدایش خط در جهان به درستی معلوم نیست و مورد اختلاف نظر محققان جهانی است.
اما به این اندازه روشن است که نخستین نوشتارهای انسان، بسیار ساده و ابتدایی بوده است؛ به این معنی که با طرزی به دور از ظرافت، تصویر چیزها را می‌کشیدند و به این ترتیب، مقصود خود را به دیگران می‌فهماندند.

از دیرباز محقّقان و پژوهشگران به اهمیّت خط پی برده‌ و همواره در صدد کشف چگونگی اختراع آن بوده‌اند. خط پس از پیدایش طی هزاران سال سیر تکاملی خود را پیموده تا به شکل کنونی به دست ما رسیده است. در ادامه با خطوط رایج پیش از ورود اسلام به ایران آشنا خواهید شد. با راسخون همراه شوید.


 
خطوط رایج قبل از اسلام در ایران
نقشۀ امپراتوری بزرگ هخامنشیان و نقشۀ گستردۀ ایران (راهنمای تخت جمشید) تهیه و تنظیم: ابوالفضل رنجبران
 
 

قبل از اسلام در ایران چه خطوطی رایج بوده است؟

تاریخچه خط در ایران و جهان دارای پیشینه‌ای طولانی است و قدمت آن به پارسی باستان به حدود 525 سال قبل از میلاد مسیح باز می‌گردد.

پس از آمدن اسلام به ایران، فرهنگ ایران در دو دورهٔ پیش از اسلام و پس از اسلام بررسی می‌شود. به همین ترتیب، مبحث خط نیز دو بخش می‌شود؛ بخشی از آن مربوط به خطوط پیش از اسلام در ایران و بخش دیگر مربوط به خط پس از اسلام است.

خطوط قبل از اسلام در ایران عبارت بودند از: خطوط باستانی، خطوط میخی، خط آرامی، خط پهلوی، خط اوستایی، خط زند و پازند.
 

آنچه درباره پیدایش خطوط باستانی میگویند

استاد بهرام کلهرنیا
استاد بهرام کلهرنیا می‌فرمایند: داستان پیدایش خط بسیار مفصل است؛ و موضوع به اندازه‌ای وسیع است که میتوان کتاب جداگانه‌ای در تاریخ پیدایش خط در ایران و جهان نوشت.

مثلا در پیدایش در اسطوره‌شناسی یونانی و رومی مایل هستند بگویند که خط را پرومتئوس از خدایان می‌دزدید و به انسان منتقل می‌کند؛ یا مثلاً در اسطوره‌های بسیار کهن‌تری در منطقۀ
بین‌النهرین مربوط به مدنیّت سومری گفته می‌شود که مردم هنگام ماهیگیری موجودی عجیب را از آب می‌گیرند که مردم از آزادی آن خودداری می‌کنند و بالاخره به توافق می‌رسند که نیمی از شبانه‌روز در آب و نیمی دیگر در جهان زندگی کند و مردم برای نخستین‌بار از او آتش افروختن و خط‌نویسی می‌آموزند.

یا در روایات زرتشتی از داستانهای ملی ایران چنین آمده است که طهمورث پس از آنکه بر مهاجمان غیر پارسی پیروز شد هفت گونه خط را که آنها به کسی یاد نمیداد بزور از آنها فرا گرفت یا در بند 19پاژند به نام (ائوگمدایچا) آمده است:«...و طهمورث زیناوند پسر ویونگهان بود که مهاجمان را به بند کشید و هفت‌گونه خط دبیری از ایشان بیاموخت».

 یا در تاریخ اسطورۀ ایرانی گونه‌ای از آفریدگار در اسطوره‌ها وجود دارد که در امور مادی جهان حکومت می‌کردند و آن‌ها برای نخستین‌بار نوشتن و ترسیم خط را یاد می‌دهند.

کسانی که در این زمینه اندکی ممارست و تحقیق بکنند فوراً به نکتهٔ مهمی برمی‌خورند و آن اینست که نیاکان بزرگوار ما دراین مدت دو هزار و پانصد سال که ما تاریخ مدون و معروف داریم هرگز در هیچ خطی تعصب نورزیده‌اند و هر زمان که خط آسان‌تر و بهتری‌پیدا شده است در پذیرفتن آن درنگ نکرده‌اند.

محمد بن جریر طبری
محمد بن جریر طبری در کتاب تاریخ طبری می‌گوید:«اندر پادشاهی طهمورث... و فارسی نخست او نبشت».
 
حسن پیرنیا
حسن پیرنیا در کتاب تاریخ ایران باستان، دیوان را مردمی غیرآریایی فرض کرده که به آریایی‌های مهاجم خط آموختند (محمودی بختیاری، ۱۳۵۷: ۲۱۴- ۲۱۶)
 
شرقشناسان
برخی از شرق‌شناسان معتقدند مقصود از این دیوها که حکایت آن نقل گردید اسرای آرامی بوده‌اند، زیرا ایرانیان قدیم عموم بیگانگان را دیو می‌خوانده‌اند و معلوم می‌شود که اسیران آرامی، قومی تاجرپیشه و سیّاح بودند، از خط‌های سایر اقوام نیز بااطلاع بوده‌اند و الفبای اوستایی و خط پهلوی را به ایران آورده‌اند و هر دو خط از ریشۀ خط آرامی اقتباس شده است.

حتی نقل می‌شود هنگامی که گشتاسب به پادشاهی رسید، نوشتن توسعه یافت و (زرتشت) پسر اسپتیمان (نام مؤسس آیین ایران باستان) ظاهر شد و کتاب شگفت‌انگیز خود را که به همۀ زبان‌ها بود نشان داد و مردمی که خود را به آموختن خط و نوشتن حاضر کرده و مهارت پیدا کرده بودند بسیار شدند.
 
عبدالله بن مقفع
عبدالله بن مقفع نیز زبان‌های فارسی را عبارت از پهلوی، دری، فارسی، خوزی و سُریانی می‌داند (ابن‌الندیم ۱۳۸۱:۲۲) ابن‌الندیم (متوفی در ۳۸۵ق) به نقل از روزبه (عبدالله بن مقفع متوفی در ۱۴۴ق) نیز خطوط هفتگانۀ رایج قبل از اسلام را این‌گونه نام می‌برد: دین دیفیریه یا دین دپیری (در اصل دین دپوریه بوده) به معنی خط دینی که اوستا را با آن می‌نوشتند، ویش دبیریه کشتج (کشتج معرب گشتک است امروزه به آن گشتک یا گشته می‌گویند)، نیم کشتج، کشتج و شاه دبیریه راز سهریه و راس سهریه.
 
خطوط رایج قبل از اسلام در ایران
  منبع: کتاب الفهرست / تهیه و تنظیم: ابوالفضل رنجبران

هُزوارش چیست؟
زوارشن همان هُزوارش است. کلمۀ هُزوارش(= زوارش) از مصدر ازوارتن به معنی بیان کردن، تفسیر نمودن و شرح دادن است و به همین معنی در نامه‌های پهلوی چون دین کرت بندهش و نامک‌های منوچهر چیتک‌های زادسپرم و شکند کمانیک ویچار آمده و در نوشته‌های تورفان (ایزوارتن) به کار رفته است (ابن‌الندیم، ۱۳۸1- ۲۴).

هُزوارش چیست؟ در نوشته‌های باستانی ایران به واژه‌ها یا بخش‌هایی از یک واژه گفته می‌شود که به زبان آرامی و به خط پهلوی نوشته می‌شد اما هنگام خواندن آنها برابر پارسی میانه آنها تلفظ می‌شد. هزوارش یک عادت خطی‌است و نه یک عادت زبانی.

یعنی واژه هایی که در خطوط ایران باستان نوشته می شد ولی خوانده نمی‌شد، چیزی شبیه همین . ، ؛ و...
که نوشته می شوند ولی خوانده نمی‌شوند

همچنین هجایی نیز دارند که به آن زوارشن(هُزوارش) گویند آن را جداگانه یا پیوسته می‌نوشتند و در حدود 1000 کلمه است، برای جدا کردن متشابهات از یکدیگر به کار می‌رود(ابن‌الندیم ۱۳۸۱، ۲۴- ۲۲)

ابراهیم پورداوود در مقدمۀ برهان قاطع صفحۀ ۱۲ می‌گوید: هُزوارش در سراسر نوشته‌های پهلوی چه در سنگ‌نوشته‌ها و چه در گزارش پهلوی اوستا (=زند) در نامه‌های پیش از اسلام و پس از اسلام (به استثنای آثار تورفان مانوی) هزارها کلمۀ سامی از لهجۀ آرامی به کار رفته است.

به این‌گونه کلمات که فقط در کتاب می امده و به زبان رانده نمی‌شد، هزوارش می‌گویند، به عبارت دیگر هزوارش یا ایدئوگرام علامت یا نشانه‌ای بوده به هیئت یک کلمۀ آرامی که به‌جای آن در خواندن یک کلمۀ ایرانی می‌نشاندند.
 

پیدایش خط میخی

سومری‌ها مخترع نخستین خط و کتابت بوده‌اند.
سومِر یا به‌طور دقیق‌تر شومِر، نخستین تمدّن شهری در منطقهٔ تاریخی جنوب میانرودان، جنوب عراق امروزی، بود که آن را نخستین تمدن در جهان با مصر باستان می‌نامند. از اقوام باستانی ساکن در جنوب سرزمین کنونی عراق یعنی میانرودان (سرزمین میانِ دو رود دجله و فرات) و شمال خلیج فارس بودند.

سومری‌ها به طرق مختلف در تکامل پیشرفت خط گام‌های مؤثری برداشتند تا آنجایی که نتیجۀ کوشش و زحمت‌های مستدام ایشان، منجر به ایجاد خط میخی گردید و مسلماً این قوم در پیشرفت هنر کتابت سهم بسزایی داشته‌اند و می‌توان گفت که اولین اختراع خط، مقارن با طلوع تمدن سومری‌ها بوده است. خط در سومر مراحل مختلف را طی کرد و از خط تصویری و ایدئوگرام به صورت خط میخی درآمد.
 

خط میخی سومری

سومری‌ها همچون مصری‌ها و چینی‌ها از نخستین اقوامی بوده‌اند که تمایل به ضبط گفتار و اندیشه‌هایشان داشتند و برای اینکار خط میخی را برگزیدند.(یوهانس فریدریش ـ زبانهای خاموش)

خط میخی آغازین سومری‌ها شباهت به خط مصری (هیروگلیف) دارد؛ یعنی خط میخی در اصل نوعی خط تصویر نگار بوده، آنرا بر روی الواح نقش می‌کردند و به همین دلیل رفته رفته تصویرها حالت ساده‌تر و زاویه مانندی به خود گرفتند و سرانجام علامت‌های تشکیل دهنده این خط به صورت میخ درآمدند. با اینحال برخلاف مصریان که برای نگارش خط هیروگلیف از پاپیروس، قلم نی و مرکب استفاده می‌کردند، سومری‌ها از لوحه‌های گلین نرمی استفاده می‌کردند؛‌ بدین ترتیب که با استفاده از قلم چوبی روی آنها می‌نگاشتند و سپس لوحه‌ها را می‌پختند. (یوهانس فریدریش ـ زبانهای خاموش)

با توجه به الواح به‌دست‌آمدۀ سومری، این امر محقق است که سومریان در ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد خط میخی داشته‌اند و آن را به نحو مؤثر پیشرفت داده‌اند. ملت‌های همسایۀ سومر (بابلی‌ها، ایلامی‌ها، پارس‌ها و آشوری‌ها) رفته‌رفته به ارزش و اهمیت خط میخی پی بردند و آن را از سومری‌ها به عاریت گرفتند و طبق مقتضیات زبان خود علامت‌های میخی را دگرگون کردند.

ایرانیان باستان در موفقیت‌های سومریان، ازجمله در ابداع خط میخی کوشش و فعالیت فراوانی نمودند. در هزارۀ دوم قبل از میلاد، خط میخی در سراسر خاور نزدیک متداول بود.

اما به‌تازگی برخی همچون دکتر عبدالمجید ارفعی بر اینکه سومریان مخترع خط در این منطقه بوده‌اند را زیر پرسش برده اند. این گروه برای این نظریه دو دلیل می‌آورد، یکی این که برخی نام‌های شهرهای سومری به گونهٔ هزوارش هستند که نشان می‌‌دهد که از زبان و خط دیگری گرفته شده و دلیل دیگر پیدا شدن اسنادی در جیرفت و شهر سوخته در خاور ایران به خط میخی آغازین است که کهن تر از خط سومری هستند.

سه مرحلۀ فرهنگی دورۀ تمدن سومریان
دورۀ تمدن سومریان از سه مرحلۀ فرهنگی تشکیل می‌شد: مرحلۀ پیش از اختراع خط، مرحلۀ پیدایش خط و مرحلۀ خط باستانی.
 
مرحلۀ پیش از اختراع خط
در مرحلۀ اول تنها پیشرفتی که نصیب سومریان گردید، فن حماسه‌سرایی بود. شعرای درباری و خنیاگران در مدح دلاوری‌های پادشاهان سومری سخن‌سرایی می‌کردند.
 
مرحلۀ پیدایش خط
در دومین مرحله که حدود ۲۰۰ سال طول کشید سومریان به آفرینش آثاری پرداختند که برای سومر و آسیای غربی اهمیت فراوانی داشت. فن معماری پیشرفت قابل توجهی کرد و احتمالاً اختراع خط در این مرحله صورت گرفت. اختراع خط سبب شد تا خاور نزدیک با همۀ اختلافات نژادی، دارای وحدت فرهنگی گردد.

شیوۀ نوشتن خط سومری با علامت‌های مصطلح آن زمان به‌تدریج از طرف کلیۀ ملل متمدن آسیای غربی به عاریت گرفته شد، در نتیجه فراگرفتن زبان و ادبیات سومری جزء مواد اساسی آموزش خواستاران دانش درآمد.

این گروه اندک از افراد باسواد در اجتماع‌های باستانی خاور نزدیک، وجهه و نفوذ بسیار داشتند.

پیروزی درخشان سومریان در امور معنوی و فکری سطح شناخت و آگاهی مردم خاور نزدیک در آن دوران را به طرز بی‌سابقه‌ای بالا برد و باید گفت که موفقیت‌های بزرگ سومریان، ثمرۀ فعالیت کوشش دست‌کم سه گروه نژادی بود: ایرانیان باستان، سامی‌ها و سومریان.

مرحلۀ خط باستانی
در مرحلۀ سوم تاریخ تمدن سومر یا (مرحلۀ خط باستانی) که چهار قرن به طول انجامید، موفقیت‌های معنوی و فرهنگی مرحلۀ دوم افزایش یافت، به‌ویژه در زمینۀ خط میخی که قبلاً تصویری اندیشه‌نگار بود و با گذشت زمان به هجایی تبدیل گردید. خط میخی در پایان مرحلۀ سوم برای ثبت حوادث تاریخی و اجتماعی و محاسبات روزمره به کار آمد (کریمر: ۱۳۸۵: ۱۸۹- ۱۹۰).

خط میخی در آغاز به‌صورت خط تصویری بود، علامت‌ها عموماً تصاویر اشیای گوناگون مادی بود، به‌جای کلماتی به کار می‌رفتند که معنای آنها با تصاویر مطابقت داشت. این شیوۀ خط‌نویسی، دو نقص بزرگ داشت، ابتدا پیچیدگی خود علامت‌ها؛ و دوم، تعداد بی‌شمار علامت‌ها که فراگرفتن آنها را بسیار دشوار و استفادۀ عملی از خط را غیرممکن می‌ساخت.

اِشکال اول را کاتبان سومری با آسان و ساده کردن علامت‌ها رفع کردند، به نحوی که تصاویر اولیّه با صورت‌های تغییریافتۀ بعدی هیچ‌گونه شباهتی نداشتند. اِشکال دوم را با محدود ساختن شمار علامت‌های تصویری برطرف ساختند.
 
مهمترین کاری که کاتبان سومری انجام دادند، تبدیل علامت‌های تصویری به حروف هجایی (آهنگی یا صوتی) بود.

خطوط رایج قبل از اسلام در ایران
   منبع: کتاب تاریخچه مصور الفبا و خط / تهیه و تنظیم: ابوالفضل رنجبران


مراحل تکامل خط میخی و تبدیل علامت‌های تصویری به حروف هجایی
مفهوم تصاویر ارائه‌شده در جدول به زبان سومری از این قرار است:

ستون افقی:
۱. تصویر ستاره به‌جای کلمۀ سومری (آن) یعنی آسمان
۲. این علامت به‌جای کلمۀ سومری (کی) یعنی زمین
3. تصویر نیم‌تنۀ بالای انسان به‌جای کلمۀ سومری (لو) یعنی مرد
۴. کلمۀ سومری (سل) و کلمۀ (مونوس) یعنی زن
۵. تصویر کوه به‌جای کلمۀ سومری(کور) یعنی کوه
6.تصویر زن و کوه، ترکیب این دو (زن کوهسانی) یا (کنیز)
۷. تصویر سر به‌جای کلمۀ سومری (سگ) یعنی سر
۸. تصویر جزئی از سر یعنی دهان و در سومری(دوگ) به معنی سخن‌گفتن
۹.تصویر ظرف غذا به‌جای کلمۀ سومری (نینده) یعنی غذا
۱۰. تصویری از دهان و ظرف غذا به‌جای کلمۀ سومری (کو) یعنی غذاخوردن
۱۱. تصویر جوی آب به‌جای کلمۀ سومری (آ) یعنی آب
۱۲. تصویر دهان و جوی آب به‌جای کلمۀ (نگ) یعنی نوشیدن
۱۳. تصویر پا در حال راه‌رفتن به‌جای کلمۀ سومری (دو) یعنی رفتن ایستادن
۱۴. تصویر پرنده به‌جای کلمۀ سومری (موشن) یعنی پرنده
۱۵. تصویر یک ماهی به‌جای کلمۀ سومری (خا) یعنی ماهی
۱۶. تصویر سر و شاخ‌های گاو به‌جای کلمۀ سومری (گود) یعنی گاو نر
۱۷. تصویر سر گاو به‌جای کلمۀ سومری (آب) یعنی گاو ماده
۱۸. تصویر خوشۀ جو به‌جای کلمۀ سومری (شه) یعنی جو.
 
ستون عمودی:
۱. قدیم‌ترین ادوار تکامل خط سومری
۲. چرخش ۹۰ درجه‌ای تصاویر به چپ تا علامت‌ها بر پشت قرار گیرند
۳. علامت‌های میخی بر روی گل
۴. علامت‌های میخی بر روی سنگ و فلز
۵ و ۶. علامت‌های میخی بین سال‌های 2350 تا ۲000 قبل از میلاد
۷. علامت‌های میخی در نیمۀ اول هزارۀ دوم قبل از میلاد
۸. علامت‌های میخی زده‌شده توسط کاتبان آشوری در هزارۀ اول قبل از میلاد.
 
خطوط رایج قبل از اسلام در ایران
  منبع: کتاب الفهرست / تهیه و تنظیم: ابوالفضل رنجبران
خطوط رایج قبل از اسلام در ایران
   منبع: موزه بریتانیا(تاریخ خط) / تهیه و تنظیم: ابوالفضل رنجبران

خط میخی ایلامی

سرزمین ایلام واقع در جنوب غرب ایران تا هزارۀ سوم پیش از میلاد با تمدن سومریان در ارتباط بودند. خط میخی سومری نخستین‌بار در هزارۀ سوم پیش از میلاد به‌عنوان خط زبان اکدی وارد ایلام شد. در نیمۀ دوم هزارۀ دوم پیش از میلاد شکل نوشتاری خط در ایلام به کمک خط سومری- اکدی شکل گرفت و در زبان ایلامی نیز مورد استفاده قرار گرفت.

زبان ایلامی از خانوادۀ زبان‌های سامی است. کتیبه‌های سلطنتی قرون ۱۲ و ۱۳ پیش از میلاد به خطی نوشته شده که میخی ایلامی میانه نامیده می‌شود. این خط بیشتر دارای خصوصیات هجایی است. تعداد اشارات واژه‌ای آن به ۲۵ و نمودارهای آن به ۷ و اشارات هجایی آن به ۱۳۱ عدد می‌رسد.

ایلامیان از آغاز دوره پیش ایلامی تا پایان دوره ایلام نو، حدود ۲۶۶۱ سال در جنوب غربی ایران زندگی و حکومت می‌کردند.

در برابر اسامی شهرها و کشورها، میخ‌های افقی ساده به عنوان نمودارهای معمولی به‌طرز ویژه‌ای استفاده می‌شده است (فریدریش، ۱۳۶۸: ۶۱ -۶۰).
 
خطوط رایج قبل از اسلام در ایران
  منبع: موزه لوور، پاریس(کتاب کهن دیار، جلد 1) / تهیه و تنظیم: ابوالفضل رنجبران


خط میخی پارسی، میخی ایرانی
خط میخی در اواخر هزارۀ چهارم قبل از میلاد، به‌صورت اندیشه‌نگاری و نقوش بوده و از آن زمان سومریان دورۀ اوروک (۳4۰۰ تا ۳1۰۰م) به بعد تحولاتی به وجود آمد و تدریجاً به‌صورت علامت و سپس آهنگی درآمد و سایر ملت‌ها از قبیل اکدی‌ها، بابلی‌ها، ایلامی‌ها و آشوری‌ها خط خود را از سومری‌ها اقتباس کردند.

نه‌تنها کشورهای مجاور بلکه قبایل دوردست مانند: هیتی‌ها، میتانی‌ها (در شمال سوریه و آسیای صغیر) اورارتو و سایر ملت‌های شرق باستان خط میخی را از آشوری‌ها و بابلی‌ها گرفته بلکه ایرانیان (مادها و پارس‌ها) نیز این خط را از آشوری‌ها یا ایلامی‌ها یا (هر دو) اقتباس کردند و آن را از صورت نموداری و آهنگی به شکل الفبایی درآوردند.

از خط و زبان مادی‌ها، چون هیچ‌گونه کتیبه‌ای پیدا نشده، اطلاعات دقیقی نداریم، اما همین‌قدر می‌دانیم که زبان مادی و پارسی چندان اختلافی با هم نداشتند زیرا هر دو قوم ایرانی و از یک نژاد بوده‌اند.

مادها و پارس‌ها در اواخر هزارۀ سوم یا اوایل هزارۀ دوم قبل از میلاد حکومتی تشکیل دادند که در قرن هفتم قبل از میلاد فوق‌العاده گسترش یافت.

بعضی از محققین (مخصوصاً اپر) معتقدند که خط میخی پارسی پس از سقوط آشوریان توسط مادها و پارس‌ها، از خط آشوری اقتباس گردید و هریک از شکل‌ها و علامت‌ها ساده گردید تا آنجا که در قرن ششم قبل از میلاد، حروف کافی برای کلیۀ اصوات ابداع شد و خط میخی آشوری به خط الفبایی میخی پارسی تبدیل گردید.

درهرحال آنچه محقَّق است و کتیبه‌های ایلامی و بابلی کنار کتیبه‌های پارسی مؤید آن است، این است که خط میخی هنگامی که به دست ایرانیان افتاده، ذوق و سلیقه و ابتکار و واقعیت زمان ایجاب کرد تا به‌منظور سهولت در نوشتن، اصلاحات و جرح و تعدیل‌هایی در آن صورت پذیرد.

 آنان اِعراب را جزء حروف آورده و خط را به صورت الفبایی درآوردند، به نحوی که در زمان پادشاهان هخامنشی به‌طرز ساده و روانی در کتیبه‌ها مورد استفاده قرار گرفت. درحالی‌که در آن ایام در ایلام و بابل به همان صورت اولیه یعنی نموداری و هجایی استفاده می‌شد. باید اذعان داشت که خط میخی پارسی ساده‌ترین نوع خط میخی بوده است.

 تقلیل حروف میخی از ۸۰۰ حرف بابلی، ۷۰۰ حرف آشوری و حدود ۳۰۰ حرف ایلامی به ۴۲ حرف و علامت میخی پارسی و آسان نمودن کار نویسندگی، یکی از کارهای برجسته و از ابتکارات مهم ایرانیان باستان (مادها و پارس‌ها) بوده است.

خط میخی پارسی مانند هیروگلیف مصری، از زیباترین خطوط باستانی است که در کنار نقوش برجستۀ تخت جمشید، در سینۀ کوه‌های نقش رستم، بیستون، همدان و شوش و نیز روی الواح زر و سیم به شکل زیبا و منظمی جلوه‌گری می‌کنند. لازم به ذکر است که اداری و نوشتاری در زمان هخامنشیان آرامی بوده است.

داریوش بزرگ در قسمتی از کتیبۀ بیستون می‌گوید: «...به خواست اهورامزدا این است نبشته ای که من کردم افزون بر این به فرمان من به زبان آریایی، هم بر پوست و هم بر چرم نوشته شد پیکرۀ خودم را نیز ساختم و همراه تبارنامه در اینجا آوردم این‌ها در پیش من نوشته و خوانده شد و گواهی مهر شد آنگاه من این نوشته را به همه‌جا برای همه ساتراپ‌ها (نام حاکم ایالت‌های قدیم) فرستادم تا به آگاهی مردم رسانند».

الفبای خط میخی پارسی ۴۲ علامت دارد و هر علامت از یک تا ۵ نقش دارد که به شکل میخ‌های افقی، عمودی و مایل است.
 
  • علامت (واژه جدا کن) که به دو صورت نگارش می‌گردید و برای نشان دادن حد فاصلۀ بین کلمات به کار می‌رفت تا خواننده حرفی را از کلمه‌ای به کلمۀ دیگر نبرد.
  • به کار بردن ۲۲ علامت برای نوشتن اعداد میخی.
 
خطوط رایج قبل از اسلام در ایران
   منبع: کتاب خط و خوشنویسی / تهیه و تنظیم: ابوالفضل رنجبران

علاوه‌بر خطوط میخی سومری، ایلامی و پارسی (ایرانی)، خطوط دیگر میخی در سایر تمدن‌های باستانی وجود داشته است که عبارت‌اند از: خط میخی بابلی، خط میخی آشوری، خط میخی اکدی، خط میخی هیتی، خط میخی خوری و خط میخی سایر ملت‌های شرق باستان.
 

خط آرامی

آرامی‌ها از نسل ارم بن سام بن نوح (ع) و شامل قبایلی سامی‌نژاد از اعراب بائده بودند. آرامی‌ها که مردمانی متمدن بودند، از قرن سیزدهم پیش از میلاد دارای خط و الفبا بودند و در پیشرفت و اشاعۀ خط خصوصاً در سوریه و بین‌النهرین نقش بسزایی را ایفا نمودند.

 آنان خط خود را با الفبایی که از الفبای فنیقی مشتق شده بود می‌نوشتند، این الفبا بسیار ساده و نوشتن آن بر پوست و پاپیروس بی‌اندازه آسان بود.

پراکندگی آرامی‌ها در نواحی مختلف مشرق و فعالیت‌های بازرگانی آن‌ها به انتشار خط آرامی کمک شایانی کرد و چون قدرت نظامی آنها از بین رفته بود و ملل بیگانه بیمی از تبلیغات سیاسی و مذهبی آنان نداشتند، در پذیرفتن این خط و زبان اشکالی نمی‌دیدند.
 
از قرن نهم قبل از میلاد دبیران و کاتبان آرامی در دربار آشوریان مشغول کار شدند و هخامنشیان این زبان را زبان امپراطوری خویش قرار دادند. خط آرامی ۲۲ حرف داشته است.

چه زمانی خط آرامی رواج یافت؟
 همان‌گونه که قبلاً اشاره شد خط میخی برای نقر و نقشِ کتیبه ها به کار می‌رفت و مناسب برای نامه‌نگاری و دیگر نیازهای عمومی نبود، ازاین‌رو خط ساده و الفبایی آرامی که از زمان کلدانیان در آسیای صغیر رواج داشت و به تدریج اهمیت پیدا کرد.

ابتدا برای سهولت هرجا به خط میخی مطلبی نوشته می‌شد، نام صاحب خط و اگر نوشته بر روی سفال یا جنس دیگر بود نام خریدار یا فروشنده در کنار آن به خط آرامی نوشته می‌شد، ولی بعدها این خط عمومیت یافت و به تمام قلمرو ایران و آسیای صغیر و مصر نفوذ پیدا کرد.

ازآن‌پس مکاتیب حکام و پادشاهان روابط ملل، روزنامه‌های حکومتی، فرمان‌ها و نوشته‌های عادی با خط آرامی نوشته شد. ترقی روزافزون این خط با حمایت و تقویت پادشاهان هخامنشی حاصل گردید.

پادشاهان معترض آیین و رسوم و خط و زبان ملل تابعه نمی‌شدند و خط آرامی که در نگارش سهل و آسان بود را در تمام کشورهای مفتوحه انتشار دادند.
 
انتشار زبان آرامی به دو لهجه
زبان آرامی به دو لهجه منشعب گردید: لهجۀ عراقی که آن را آرامی شرقی نامند و لهجۀ سوریه و فلسطین و طور سینا که آرامی غربی گویند. خط آرامی هم به چند شیوه و رسم‌الخط درآمد و آنچه در ایران ما در خط پهلوی قرار گرفت، شیوه و قلم آرامی عراقی بود.
 
خطوط رایج قبل از اسلام در ایران
   منبع: کتابخانه بریتانیا(تاریخ خط) / تهیه و تنظیم: ابوالفضل رنجبران

خطوط منشعب شده از آرامی عبارت‌اند از: خطوط فارسی پهلوی (پهلوی اشکانی، پهلوی ساسانی و اوستایی)، خط هندی (سنسکریت) خط عبری، خط سُریانی، تَدمُری، خط نَبَطی، خط مانوی، خط الیمایی، خط پالمیری و خط ماندایی.
 

خط پهلوی

دولت شاهنشاهی پارس در زمان داریوش بزرگ به منتهی درجه بزرگی و عظمت خود رسیده بود، بیش از ۲۲ ایالت جزو امپراتوری بزرگ خود داشت که عبارت بودند از: پارس، ماد، بابل، آشور، فلسطین، مصر سوریه، فنیقیه، لیدیا، فریگیا، یونیا، کاپادوسی،کیلیکیه، ارمنستان، قفقاز، افغانستان، بلوچستان، باختر، رود سند در هندوستان، سغد، باکتریا، ماساگت‌ها و دیگر قبایل آسیای میانه.
 پارسی‌ها در آن روزگار تحت فرمان یک نفر، بر ۴۰ میلیون ساکنان این نواحی حکومت می‌کردند که در تاریخ آن زمان سابقه نداشته است.
 
 پارسیان در طی تاریخ طولانی خود به زبان‌های گوناگون سخن می‌گفتند، ازجمله فارسی باستان که زبان دربار و بزرگان قوم در زمان داریوش اول بوده است.
 این زبان با زبان سنسکریت پیوند نزدیکی دارد. از لغت فرس قدیم دو شاخۀ زند یعنی زبان زند اوستا و شاخۀ پهلوی بیرون آمد، از شاخۀ پهلوی زبان فارسی کنونی برخاسته است.

خطوط رایج قبل از اسلام در ایران
  منبع: کتاب تاریخ خط های جهان / تهیه و تنظیم: ابوالفضل رنجبران

پهلوی از ریشۀ (پهلو) است که از بن (پرثوه) آریایی گرفته شده است در دوران پرثوها خط آریایی تکامل یافته و خط پهلوی پدید آمده است.

خط مردم پهلو، پارت، پرتوه، پرثوه، پهلوی بوده است. خط پهلوی در سراسر دورۀ میانه یعنی در زمان اشکانیان (۲56 تا ۲26م) و ساسانیان (352 تا 226م) معمول بوده و بر روی سکه‌ها، مهرها، سنگ‌نوشته‌ها، اسناد معاملات، کتاب‌ها و رساله‌های گوناگونی که به زبان‌های پارتی و فارسی میانه نوشته شده به کار می‌رفت.

پس از قتل دارا و غلبۀ اسکندر و تسلط سلوکیان بر ایران، خط و زبان و آداب و رسوم یونانی در ایران رواج یافت، اما دیری نپایید که خط پهلوی جای خط یونانی را گرفت، نوشته‌های ملی و ضرب سکه‌ها با خط پهلوی شروع شد.

خط پهلوی (خط پارسی میانه) در دورۀ اشکانی از خط آرامی اقتباس شد. با ظهور خط پهلوی خط آرامی برای زبان پهلوی کم‌کم منسوخ گردید. خط پهلوی نسبت به قوم پرثو، پهلوی خوانده شد و در عهد ساسانیان نیز همین خط با اندکی تفاوت به کار می‌رفت. خط پهلوی دارای ۲۵ حرف با آوا است.

خط پهلوی از جهت اصول شبیه خط فارسی جدید است. این شباهت موجود میان دو خط فارسی میانه و فارسی جدید بدان دلیل است که هر دو خط از یکجا سرچشمه گرفته‌اند. خطوط ایرانی میانه از خط آرامی که خود ریشۀ سامی دارد اقتباس شده است.
 
انواع خط پهلوی
  • خط پهلوی اشکانی (پهلوی شمالی) که بر روی مهرها و سکه‌های سلاطین اشکانی نوشته می‌شد. خط پهلوی اشکانی را خط پهلوی قدیم، خط پهلوانی (پهلوانیک)، خط پهلوی کلدانی، خط پرتوی و خط پارتی نامیده‌اند.
  • خط پهلوی ساسانی (پهلوی جنوبی) که آن را در کتیبه‌ها، سکه‌ها، نگینِ انگشتری‌ها و ظروف سیمین دورۀ ساسانیان به کار می‌بردند. خط پهلوی ساسانی را خط پارسیک، پهلوی جدید و خط پهلوی کتیبه‌ای می‌گفتند.
  • خط پهلوی کتابی (پهلوی تحریری) که با حروف متصل نوشته می‌شده و از حیث شکل با خطوط دیگر متفاوت بود برای نوشتن نامه‌ها و کتاب‌ها استفاده می‌شده است.
  • خط اوستایی (دین دبیره) که در دورۀ ساسانی از خط پهلوی ساسانی پدید آمد. خط پهلوی بعد از اسلام به سبب دشواری که در خواندن و نوشتن داشت، نتوانست مانند دیگر آداب و فرهنگ ملی ساسانی مقاومت کند و در ملت اثر بخشد، چندی نگذشت که این خط منحصر به موبدان زرتشتی شد و به سرعت رو به فنا و زوال نهاد. (مقتدایی 192:1393 -۱۹۶)
 
 
خطوط رایج قبل از اسلام در ایران
  منبع: کتاب تاریخ زبان فارسی / تهیه و تنظیم: ابوالفضل رنجبران

خط اوستایی

تا پیش از حملۀ اسکندر مشخص نبود که کتاب (اوستا) با چه نوع خطی نوشته می‌شده است اما در زمان اشکانیان و ساسانیان به‌ناچار با خط رایج پهلوی جمع‌آوری و مرتب شد که در عهد بلاش اول اشکانی (۵۱- ۷۸م) اوستای پراکنده جمع‌آوری شد و در زمان اردشیر اول (۲۲۴_۲۴۱م) و پسرش شاپور اول ساسانی (۲۴۱_۲۷۲م) مرتب و تکمیل گردید.

در قرن ششم میلادی اوستا به خط جدید (دین دبیره) یا (خط اوستایی) بر مبنای الفبای خط پهلوی ساسانی کتابت و مضبوط گردید.

موبد بزرگ ایران آذربد مهرسپندان و سایر بزرگان دین زرتشت در زمان شاپور دوم ساسانی، برای ضبط دقیق سرودهای دینی از خط پهلوی ساسانی، خطی به نام دین دبیره به معنی خط دینی یا (خط اوستایی) به وجود آوردند، این خط در بین قرون چهارم تا قرن ششم میلادی وضع گردید.

خط اوستایی از کامل‌ترین خطوط و مظهر یک خط کاملاً الفبایی است، به‌طوری که می‌توان  تمام زبان‌های متداول و معمول روزمرۀ دنیا را با این خط نوشت.
 
 کلماتی که با این خط نوشته می‌شوند درست با همان تلفظ اصلی خود خوانده می‌شوند. الفبای اوستایی ۴۸ علامت دارد که به صورت منفصل و جدا از هم و از راست به چپ نوشته می‌شوند.

به گفتۀ دین‌کرْت در عهد هخامنشیان دو نسخه از اوستا در ایران بوده که اسکندر یکی را در آتش‌سوزی استخر سوزانده و نسخۀ دیگر را با خود برده و آنچه راجع به طب و نجوم و فلسفه و جغرافیا و جز آن بوده به یونانی نقل داده و بخش‌های دیگر آن از میان رفته است.
 

زند و پازند

چون زبان اوستایی زبان کهن و باستانی بود، برای عامۀ مردم قابل فهم و درک نبود لذا در دورۀ ساسانی آنچه که از اوستا حفظ و مدوّن شده بود، به زبان فارسی میانه ترجمه و به خط پهلوی نوشته شد.
 
 علاوه بر ترجمه، توضیحات و تفسیرهایی نیز بر این متون افزوده گشت که بر روی هم ترجمه و تفسیرهای اوستا به زبان فارسی میانه و به خط پهلوی زندِ اوستا خوانده می‌شود.
 
متونی که به زبان فارسی میانه و به خط پهلوی بر اوستا می‌نوشتند را (زند) و متونی که به فارسی میانه و خط اوستایی نوشته می‌شد را (پازند) می‌خوانند و این نتیجه حاصل می‌شود که زند به معنی گزارش یا ترجمه و تفسیر اوستا است.
 
در دوران اشکانیان گزارش و ترجمۀ اوستا به لهجۀ پهلوی اشکانی بود، در دورۀ ساسانیان این ترجمه و تفسیر به لهجۀ پهلوی ساسانی دگرگونی یافت. زند اوستایی که از زمان ساسانیان به جای مانده، ۱۴۱۰۰۰ کلمه است که مهمترین بخش آن ۳۸۰۰۰ کلمۀ ویژه (وندیداد) و ۳۹۰۰۰ کلمه (یسنا) می‌باشد.
 
خطوط رایج قبل از اسلام در ایران
  منبع: کتاب گاتها / تهیه و تنظیم: ابوالفضل رنجبران
در پایان
پیدایش و سیر تکاملی خط در ایران و حتی جهان با تحولات بسیاری روبه‌رو بوده است که در این مقاله راسخون سعی کرد تا تاریخچه ای کوتاه از خطوط موجود در ایران پیش از اسلام بپردازد. امید است در مقالات آینده به بررسی خط پس از ورود اسلام به ایران بپردازیم وتاریخچه‌ی تکامل خطوط در ایران بگوییم. شما نیز می توانید اطلاعات خود درباره تاریخچه خط در ایران را در بخش نظرات سایت ما به اشتراک بگذارید.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.