آشنایی با ماه مبارک رمضان و آثار و فواید آن

در این نوشتار، به پیشینه ماه رمضان و روزه گرفتن، برنامه ریزى برای میهمانی خدا در ماه رمضان، ابعاد روزه و آثار آن، انس با خدا، حس دعا و راز و نیاز با خدا در ماه رمضان و چگونگی حفظ آثار ماه رمضان خواهیم پرداخت.
سه‌شنبه، 7 فروردين 1403
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آشنایی با ماه مبارک رمضان و آثار و فواید آن

پیشینه ماه رمضان و روزه گرفتن

برخى «رمضان» را از «رمض» مشتق مى دانند که به معناى تافته شدن سنگ ها، از شدّت گرما است و چون وجوب روزه در ماه رمضان، مصادف با شدّت گرما بوده است، نام این ماه را رمضان گذاشته اند. به یک تعبیر ماه رمضان، ماه سوزاندن گناهان و بلکه بالاتر سوزاندن نفس آدمى است که انسان خام را پخته مى کند تا حجاب انانیت و خود خواهى از میان برداشته شود.

برخى دیگر رمضان را مشتق از «رمیض»، به معناى ابر و باران در پایان چلّه تابستان و ابتداى فصل پاییز مى دانند که گرماى تابستان را دور مى کند. به این دلیل این ماه را «رمضان» گفته اند که بدن هاى آدمیان را از گناهان مى شوید1. 

برخى دیگر «رمضان» را بر گرفته از «رمضت النصل ارمضه رمضاً» مى دانند؛ به این معنا که نیزه را میان دو سنگ مى گذاشتند و بر آن مى کوفتند تا نازک شود. به این تعبیر رمضان؛ یعنى، انسان خود را میان طاعت و عبادت الهى قرار مى دهد تا نفس او نرم و آماده بندگى شود. از این رو برخى مى گویند: «رمضان» نامى است که اسلام بر این ماه گذاشته است و بنابر نظر دیگر، از زمان جاهلیت بر این نام بوده است2. 
 

در معناى «رمضان» به دو نکته که در روایات بیان شده، اشاره مى گردد:

1. در بسیارى از احادیث اهل بیت علیهم السلام از گفتن کلمه «رمضان» به تنهایى نهى و توصیه شده است که آن را «ماه رمضان» نام گذارند؛ زیرا «رمضان» یکى از اسماى الهى است3. از امیر مؤمنان علیه السلام نقل شده است: «نگویید رمضان؛ بلکه بگویید ماه رمضان و احترام آن را رعایت کنید»4. 

امام باقر علیه السلام فرمود: «نگویید «این رمضان» و «رمضان رفت» و یا «رمضان آمد»؛ زیرا «رمضان» نامى از نام هاى خداوند است که نمى آید و نمى رود. رفتن و آمدن، ویژگى هاى موجود زایل شدنى است»5.

پس در حقیقت «رمضان»، نامى از نام هاى خداوند است و ماه رمضان، ماه الهى است. به همین تعبیر از پیامبر گرامى اسلام صلّى الله علیه و آله در خطبه شعبانیه وارد شده است: «ایها الناس قد اقبل الیکم شهر الله»6؛ «اى مردم! همانا ماه خدا به سوى شما روى آورده است».

2. در روایات متعدد، ماه رمضان اول سال معرفى شده؛ چنان که امام صادق علیه السلام فرموده است: «اول سال ماه رمضان است»7 و به این دلیل اگر این ماه سالم باشد، همه سال درست و سالم خواهد بود8.

فروردین اول سال، بر اساس اعتدال طبیعت و مناسب براى کشاورزى است و ماه محرم، اول سال در ماه هاى قمرى است. اما براى ساکنان و کسانى که به دنبال خودسازى هستند، ماه رمضان اول سال است. در ماه هاى رجب و شعبان، بایست حساب سالشان را صاف و پاک کنند و با پاکى به مهمانى خداوند گام نهند.

بر اساس صریح آیه قرآن، روزه براى امت هاى گذشته نیز واجب بوده است: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا کتِبَ عَلَیکمُ الصِّیامُ کما کتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکمْ»9. از این آیه به دست مى آید که در ملت ها و امت هاى پیشین نیز روزه واجب بوده است. اما این ملت ها چه کسانى بوده اند؟ نقل هاى تاریخى از مصر، یونان، روم و هند باستان، نمونه هاى روزه دارى را نقل کرده است. در کتاب مقدس نیز بر روزه دارى تأکید و تشویق شده است10.

در قاموس کتاب مقدس آمده است: «روزه در تمام اوقات در میان هر طایفه و هر ملت و مذهب، در موقع اندوه و زحمت غیرمترقبه، معمول بوده است»11.

از تورات نیز برمى آید که موسى علیه السلام چهل روز روزه داشته است: «هنگام بر آمدنم به کوه، لوح هاى سنگى را (لوح هاى عهدى که خداوند با شما بست) بگیرم. آن گاه در کوه چهل روز و چهل شب ماندم؛ نه نان خوردم و نه آب نوشیدم»12.

همچنین از انجیل لوقا نیز برمى آید که حواریون مسیح روزه مى گرفتند13.

روزه به عنوان یک عمل عبادى، در میان یهود رواج دارد؛ ولى تنها در روز «کیپور» (روز کفار) این عمل صورت مى گیرد. در این روز یهودیان از غروب روز قبل تا شبانگاه این روز، براى کفّاره گناهان روزه مى گیرند و از خوردن و آشامیدن، استحمام و کار پرهیز مى کنند و در کنیسه ها به عبادت و استغفار مشغول مى شوند14.

آشنایی با ماه مبارک رمضان و آثار و فواید آن
 

برترى ماه رمضان بر سایر ماه های قمری 

براساس روایات «ماه رجب»، ماه تقویت ارتباط با خداوند است و در «ماه شعبان» صلوات بر محمد و آل محمد و التزام به سنت پیامبر صلّى الله علیه و آله بسیار سفارش شده است. در «ماه رمضان»، قابلیت ضیافت الهى و بخشش امت در هر شبانه روز مطرح است که نقطه اوج آن، شب قدر و شب عید فطر است.

پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله فرمود: «رجب ماه خدا، شعبان ماه من و ماه رمضان، ماه امت من است»15.

روایات در این زمینه مختلف است؛ بعضى، ماه رجب و ماه رمضان، ماه خدا معرفى شده است. البته در حقیقت تمامى این ماه ها، متعلق به خداوند است؛ لکن بعضى از ماه ها، ویژگى خاصى دارند. در برخى دیگر، ماه رجب به امام على علیه السلام نسبت داده شده و این ممکن است به جهت تولد آن حضرت در این ماه باشد و یا اشاره به مقام ولایت باشد. 

ارتباط صحیح و حقیقى با خداوند، جز از طریق ولایت ممکن نیست؛ زیرا «ولایت» انسان را به «نبوت» متصل مى گرداند و «نبوت» نیز ما را به «توحید» مرتبط مى کند. این حقیقت در «شب قدر» براى اولیاى الهى کشف مى شود؛ به طورى که ملائکه و روح، مقدّرات عالم را بر قلب مبارک امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) نازل مى کنند. در حدیثى آمده است: «با سوره قدر بر ولایت ما ائمه استدلال کنید»16.

بنابراین چون این امت با اقتدا به رسول خدا صلّى الله علیه و آله و حضرت على علیه السلام، مى توانند به بالاترین مقامات توحیدى و معنوى نایل شوند و این معنا در ماه رمضان امکان پذیرتر است؛ لذا ماه رمضان به ماه خدا نامیده شده است و به جهت شرافت این ماه براى امت و آمرزش گناهان و پاک شدن بندگان، به ماه امت نیز نسبت داده شده است17.
 

برنامه ریزى برای میهمانی خدا در ماه رمضان 

میهمانى خداوند، به معناى اکرام و رحمت خاص الهى بر بندگان است؛ زیرا بندگان ـ اعم از مؤمن و کافر ـ در سراسر زندگى خود، در سر سفره اکرام و رحمت الهى نشسته اند. اما میهمانى در ماه رمضان، اکرام و رحمت خاص براى روزه داران است. بر اساس روایات، چند موضوع نشان از میهمانى خداوند است:

1. از شب اول ماه رمضان، درهاى بهشت باز مى شود و تا شب آخر بسته نمى شود18.

2. از ابتدا تا انتهاى ماه رمضان، درهاى جهنم بسته مى شود19.

3. شیاطین در بند و زنجیر مى شوند تا نتوانند روزه بندگان را خراب کنند20.

4. ماه رمضان، ماهى است که ابتداى آن رحمت، وسطش آمرزش گناهان و پایان آن، آزادى از آتش جهنم است21؛ یعنى، با رحمت الهى به میهمانى دعوت و آمرزیده مى شویم و در پایان میهمانى به عنوان هدیه، از آتش جهنم آزاد مى گردیم.

5. وجود شب قدر در این ماه است که ارزش آن، از هزار ماه بیشتر است و عبادت در آن، نتایج بسیارى دارد و سرنوشت یک سال بندگان در آن تعیین مى گردد22. 

بدون تردید موفقیت در هر کارى، مستلزم برنامه ریزى صحیح است و آن هنگامى میسّر است که:

الف. برنامه ناظر به اهدافى باشد که انسان، در پیش روى دارد.

ب. اهداف وقتى از شفافیت برخوردار مى شود که فرصت پیش آمده یا امکانات فراهم شده، به خوبى شناخته و ارزش گذارى گردد.

ج. وقتى انسان ارزش فرصتى را بداند و یا اهمیت نعمتى را درک کند، قدر آن را بهتر مى داند و بیشتر از آن بهره مى برد.

پس باید از این فرصت سرنوشت ساز، بیشترین بهره را ببریم و اگر بخواهیم به این هدف دست یازیم، باید براى لحظه لحظه آن حساب باز کنیم؛ حتى براى ساعاتى که در حال خواب یا استراحت هستیم.

براى استفاده کامل از ماه رمضان، هر کس باید متناسب با موقعیت شغلى و وضعیت جسمانى و روانى خویش، برنامه ریزى کند. در این صورت باید وقت خود را به چند بخش تقسیم کنیم:

بخش اول. علم و معرفت
در این ماه باید با جدیت تمام، در جهت دانش افزایى تخصصى و معرفت یابى بنیادین و اعتقادى بکوشیم.

بخش دوم. عبادت و مناجات
در ماه رمضان، علاوه بر عبادت هاى معمول ـ که در طول سال همیشه باید انجام دهیم ـ عبادت هاى واجب و مستحب دیگرى نیز اضافه شده است؛ مانند: روزه گرفتن، تلاوت قرآن، خواندن دعاهاى ماه رمضان، احسان و... براى انجام دادن این اعمال، تأکید فراوانى شده است و باید در برنامه ریزى ماه رمضان، در نظر گرفته شود.

بخش سوم. خواب و استراحت
لازمه استفاده بهینه از دو بخش گذشته، این است که خواب و استراحت انسان به مقدار کافى انجام شود. در غیر این صورت در دو بخش اول نیز موفق نخواهد بود. در ماه مبارک رمضان، به دلیل جابه جایى اوقات غذا و تغییراتى دیگر، تا حدودى چرخه خواب و استراحت نیز تغییر مى کند. توصیه ما این است که بکوشید میزان خواب خود را خیلى تغییر ندهید و وقت آن را نیز خیلى به هم نزنید. 

فقط با کمى تغییر در چرخه خواب، برنامه خواب و استراحت خود را ادامه دهید؛ براى مثال اگر هنگام سحر حدود یک ساعت (براى سحرى خوردن و خواندن نماز شب و نماز صبح) بیدار مى مانید؛ این مقدار از خواب را در روز جبران کنید. بعد از نماز ظهر و عصر ـ با توجه به اینکه ناهار از برنامه روزانه حذف شده است ـ زمان مناسبى براى استراحت و خواب است. در این صورت مقدارى از شب را مى توانید بیدار بمانید و از وقت تان استفاده بهترى بکنید.

آشنایی با ماه مبارک رمضان و آثار و فواید آن
 

توصیه هاى ماه رمضان:

علاوه بر آنچه بیان شد، رعایت نکات زیر به کیفیت استفاده از ماه رمضان مى افزاید:

1. بر ترک محرماتى که بر اعضاى دیگر لازم گردیده ـ به ویژه محرمات چشم، گوش و زبان ـ و نیز استفاده از غذاى حلال، اهتمام ویژه اى داشته باشید.

2. در شبانه روز چند نوبت قرآن تلاوت کنید؛ براى مثال حدود پانزده دقیقه در روز و پانزده دقیقه در شب.

3. دعاها را تقسیم کنید و آنها را در چند نوبت در شبانه روز بخوانید. روزها به همان مقدار دعایى که بین نماز یا بعد از نمازهاى یومیه خوانده مى شود، اکتفا کنید. اما شب ها وقت بیشترى را صرف خواندن دعا کنید. اگر بعضى از دعاها طولانى است، لازم نیست هر شب همه آن دعا را بخوانید.

4. براى استفاده بهینه از زمان در هنگام رفت و آمد، ذکر بگویید (البته ذکرهاى بدون صدا و آرام تا شائبه ریا به وجود نیاید). بکوشید از مرحله ذکر زبانى، به مرتبه توجّه به معناى ذکر و ذکر قلبى و یاد واقعى خداوند برسید؛ به طورى که او را حاضر و ناظر بر خود بدانید.

بهترین ذکر ـ به ویژه براى رفع بعضى مشکلات ظاهرى و نیز روحى و روانى ـ ذکر «استغفار» و «لا اله الا الله» است.

5. دائم الوضو باشید و حتى قبل از خواب نیز وضو بگیرید و به بستر خواب بروید؛ زیرا در ماه رمضان، خواب نیز عبادت است و نفس کشیدن تسبیح به حساب مى آید.

6. از شب زنده دارى و احیا ـ به ویژه در شب هایى که فرداى آن تعطیل است ـ غفلت نکنید. شاید یکى از مهم ترین اعمال در این ماه، شب زنده دارى، تهجّد، استغفار و نماز شب در نیمه شب ها است.

7. در مجالس بیان احکام و معارف دینى و موعظه، در مساجد یا حسینیه ها شرکت کنید. بسیارى از علما و مجتهدان نیز مقیدند، به موعظه و ذکر مصیبت واعظان و سخنرانان گوش فرا دهند.

به طور کلى شرکت در مجالس مذهبى، قرار دادن خود در معرض نفحات و نسیم هاى رحمت الهى است که نقش مهمى، در حفظ دین و معنویت انسان دارد.

8. از انجام دادن ورزش هاى سنگین، در طول ماه رمضان بپرهیزید و بکوشید ورزش هاى سبک و آرام (مانند پیاده روى یا نرمش) انجام دهید.

9. از غذاهاى قندى و پروتئین دار در رژیم غذایى خود بیشتر استفاده کنید (مانند خرما و لبنیات).

10. از پرخورى هنگام افطار و سحرى جدا بپرهیزید؛ زیرا علاوه براینکه چرخه خواب شما را به هم خواهد زد، از سایر برنامه هاى عبادى و درسى نیز بهره کافى نخواهید برد.

11. از هدر دادن انرژى بى جا و بى مورد اجتناب کنید؛ براى مثال از حرف زدن هاى بى مورد و تماشاى برنامه هاى تلویزیونى غیرضرورى بپرهیزید.
 

ابعاد روزه و آثار آن

روزه ابعاد گوناگونى دارد و آثار فراوانى از نظر مادى و معنوى در وجود انسان مى گذارد که از همه مهم تر «بعد اخلاقى و فلسفه تربیتى» آن است.

یک. آثار تربیتى

1 ـ 1. تلطیف روح
روح انسان، همواره در حال تدبیر بدن است و بدن بدون تدبیر روح، مانند کشتى بدون ناخدا است. در ماه رمضان، به دلیل امساک از خوردن و آشامیدن و محدود کردن آن به ساعاتى مشخص و نیز کنترل حواس (مانند چشم، گوش و تمامى مجارى ورود اطلاعات به درون ذهن)، فراغت روح و نفس بیشتر فراهم مى شود. فعالیت روح براى پرداخت به امور مادى و دنیوى کاهش مى یابد و امکان پرداخت به امور معنوى بیشتر مى شود. در نتیجه روح از لطافت بیشترى برخوردار مى گردد.

1 ـ 2. تقویت اراده
خداوند برنامه روزه دارى را به گونه اى تنظیم کرده است که انسان باید در ساعت معینى، از خوردن و آشامیدن بپرهیزد و در ساعت خاصى، مى تواند آزادانه بخورد و بیاشامد و از لذت هاى حلال استفاده کند.

ملزم شدن انسان ها به اجراى دقیق این برنامه و تکرار آن طى یک ماه، تمرین بسیار مناسبى است براى عادت دادن نفس به امورى، غیر از آنچه در ماه هاى دیگر عادت کرده بود و این عمل، عزم و اراده انسان را تقویت مى کند.

1 ـ3. کنترل غرایز
روزه دار باید در حال روزه ـ با وجود گرسنگى و تشنگى ـ از غذا و آب و سایر لذات (از قبیل لذت جنسى)، چشم بپوشد و ثابت کند که او همچون حیوانات، در بند اسطبل و آب و علف نیست. او مى تواند زمام نفس را به دست گیرد و بر هوس ها و شهوت هاى خود مسلّط شود و این امر باعث مى گردد که غرایز به کنترل او در آید و علاوه بر این، در بهره ورى از آنها تعدیلى به وجود آید. خلاصه اینکه روزه، انسان را از عالم حیوانى ترقى داده و به جهان فرشتگان صعود مى دهد.

تقوا و پرهیزگارى در تربیت اخلاق اسلامى یک مسلمان، نقش بسیار مهمى دارد و براى رسیدن به این صفت شایسته، بهترین عبادت روزه است. قرآن درباره آن مى فرماید: «لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ»23؛ یعنى، نتیجه و علّت غایى روزه، تقوا از محارم الهى است.

وقتى پیامبر صلّى الله علیه و آله در خطبه «شعبانیه»، فضایل ماه رمضان و روزه را برشمرد، امیرمؤمنان على علیه السلام پرسید: بهترین اعمال در این ماه چیست؟ فرمود: «الورع عن محارم الله »24؛ «پرهیز و اجتناب از معاصى و گناهان است». 

بنابراین روزه، عامل بازدارنده از گناه و عامل سرکوب کننده نفس عصیانگر است. شخص با عمل به این دستور الهى، به خوبى روح تقوا و پرهیزگارى را در خویش زنده مى کند؛ زیرا با روزه، اصلاح نفس و تربیت آن، آسان تر مى شود؛ زیرا گرسنگى و دیگر محرومیت هاى روزه، شعله هاى سرکش غریزه هاى حیوانى و هواهاى نفسانى را خاموش مى سازد.

پر شدن شکم زمینه بسیارى از ناهنجارى ها و تحریک شهوات، غوطه ورى در حرام و ظهور خواهش هاى باطل در نفس مى شود؛ چنان که در حدیثى آمده است: «انى اخاف علیکم من البطن والفرج»25؛ «من از شکم و شهوت بر شما بیمناک هستم». اگر شکم عفیف باشد و به قدر ضرورت اکتفا کند و از حرام و شبهه بپرهیزد، بدون شک دامن نیز عفیف مى شود. عفت این دو عضو، زمینه بسیار خوبى براى نشاط معنوى و صفاى دل و باطن خواهد شد.

1 ـ4. روحیه ایثار و نوع دوستى
انسان موجودى اجتماعى است و انسان کامل، کسى است که در همه ابعاد وجودى رشد کند. روزه، بعد اجتماعى انسان را در کنار سایر ابعاد او رشد مى دهد؛ بدین صورت که درس مساوات و برابرى در میان افراد اجتماع است. با عمل به این دستور مذهبى، افراد متمکن وضع گرسنگان و محرومان اجتماع را به طور محسوس در مى یابند و به دنبال آن درک، به این نتیجه مى رسند که باید به فکر بیچارگان و محرومان باشند. 

اگر توجه به حال گرسنگان، جنبه حسّى و عینى پیدا کند، اثر بیشترى دارد و روزه به این موضوع مهم اجتماعى، رنگ حسّى مى دهد. با رشد این بعد اجتماعى، انسان نسبت به هم نوعان خود بى تفاوت نمى شود و دردهاى فراگیر اجتماعى (مانند فقر و گرسنگى) را حس مى کند و مصداق این سخن حکیمانه سعدى مى شود که:
بنى آدم اعضاى یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوى به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار

به راستى اگر کشورهاى ثروتمند جهان و اغنیا، چند روز از سال روزه بدارند و طعم گرسنگى را بچشند، باز هم این همه گرسنه در جهان خواهد بود؟! آیا میلیون ها انسان با سوء تغذیه و کمبود مواد غذایى مواجه خواهند شد؟!
 

دو. آثار بهداشتى

بدون تردید در علم پزشکى، اثر معجزه آساى امساک، در درمان انواع بیمارى هاى جسمانى و روانى به اثبات رسیده است. عامل بسیارى از بیمارى ها، زیاده روى در خوردن غذاهاى مختلف است. پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله فرمود: «واعلم ان المعدة بیت الداء و ان الحمیة هى الدواء»26؛ «معده مرکز و خانه هر دردى است و پرهیز [از غذاهاى نامناسب و زیاده خورى]، اساس هر داروى شفابخش است». 

منشأ بسیارى از بیمارى هاى روانى، افکار غلط، سوء ظن، گناه و شناخت غیرمعقول و غیرمنطقى است و روزه با ایجاد محدودیت هایى، هم معده و دستگاه گوارشى را تقویت مى کند و هم با کنترل افکار و اجتناب از گناه، روان انسان را از آلودگى ها باز مى دارد.

به عبارت دیگر روزه، زباله ها و مواد اضافى و جذب نشده بدن را مى سوزاند و در واقع، بدن را «خانه تکانى» مى کند و روح را با تلاوت قرآن و خواندن دعاهاى ویژه تقویت مى نماید. 

خلاصه اینکه با روزه، سلامتى جسمانى و روانى انسان تضمین مى شود و بر همین اساس پیامبر اسلام صلّى الله علیه و آله فرمود: «صوموا تصحّوا»27؛ «روزه بگیرید تا سالم شوید». روزه اگر با شرایطى که دارد گرفته شود، اثرات مهم تربیتى، اجتماعى و بهداشتى براى انسان دارد28.

آشنایی با ماه مبارک رمضان و آثار و فواید آن
 

تفاوت روزه با ریاضت های غیردینی

«ریاضت» در لغت چند معنا دارد:
1. تحمل رنج و تعب براى تهذیب نفس و تربیت خود یا دیگرى؛ 2. تمرین و ممارست؛ 3. کوشش و سعى؛ 4. گوشه نشینى توأم با عبادت و کفّ نفس29. در اصطلاح؛ یعنى، تحمل رنج و مشقت و از نظر جسمانى خود را در محدودیت قرار دادن و در قبال آن به یک توانمندى هاى روحى رسیدن.

انواع ریاضت

از یک چشم انداز مى توان ریاضت را به دو نوع تقسیم کرد:
1. ریاضت به صورت مطلق؛ قطع نظر از آموزه هاى دینى؛
2. ریاضت در قالب آموزه هاى دینى و براساس معیارهاى شرعى. فرق هاى این دو عبارت است از:

یکم. ریاضت به معناى مطلق، عبارت است از اینکه انسان از هر راه ممکن، جسم خود را به مشقّت بیندازد تا مهارت ها و توانمندى هایى را در بعد روحى به دست آورد؛ قطع نظر از اینکه آیا چنین عملى از نظر احکام شرعى و مبانى دینى صحیح است یا نه. از این رو مرتاضانى که بدون در نظر گرفتن شریعت الهى، ریاضت مى کشند، براى رسیدن به هدف خود، هر عملى را انجام مى دهند! 

حال فرقى نمى کند این کار از نظر شرعى حرام باشد، یا با کرامت انسانى سازگار نباشد؛ زیرا آنان بر این باورند که فلان عمل، موجب تقویت روح یا اراده شان مى شود. 

حال آنکه در ریاضت هاى دینى (مانند روزه)، هرگز فرد از چارچوب شریعت خارج نمى شود و هر قدرت و نیرویى براى او مطلوب نیست. او براساس احکام الهى روزه مى گیرد؛ زیرا اعمال احکام دینى، براى این است که انسان را در حوزه عبودیت خدا قرار دهد و او را به مقام قرب الهى برساند. پس نتیجه واثر ریاضت هاى شرعى و غیرشرعى کاملاً با هم متفاوت است.

دوم. فرق دیگر ریاضت دینى با ریاضت غیردینى، این است که دین، به انسان اجازه ضرر زدن به خود یا به دیگرى را نمى دهد و اعمال او همواره باید فایده عقلایى داشته باشد. براى مثال روزه عمل واجبى است که افراد مکلّف، باید آن را بگیرند. اما همین روزه اگر در جایى موجب آسیب شدید جسمانى، یا بیمارى و یا تشدید آن گردد، حکم آن لغو مى شود و چنین فردى نباید روزه بگیرد.

در حالى که مرتاض، ممکن است عملى را به این جهت انجام دهد که موجب تقویت اراده شود و کارى ندارد به اینکه این عمل ممکن است براى او ضرر داشته باشد یا نه. به عبارت دیگر بر اساس قاعده کلى «لاضرر و لا ضرار فى الاسلام»، ضرر رساندن و ضرر دیدن در اسلام و احکام آن، قرار داده نشده است. همچنین بر اساس قاعده «لا یکلِّفُ الله نَفْساً إِلاّ وُسْعَها»30، خداوند براى هیچ کس بیشتر از توانایى اش تکلیف نمى کند.

مرتاض این قواعد و اصول را نه تنها مد نظر ندارد؛ بلکه ممکن است برخلاف آن عمل کند؛ به این جهت که مى خواهد با ریاضت، ابعاد روحى و روانى خود را تقویت کند. از همین رو بسیارى از احکام اولیه، ممکن است در مورد عده اى، تغییر کند یا آن تکلیف اولیه از دوش آنان برداشته شود. براى مثال اگر کسى بیمار است و روزه گرفتن براى او ضرر دارد، یا درمان او را به تأخیر مى اندازد و نیز افرادى که مسافر هستند، نباید روزه بگیرند.

سوم. فرق دیگر مربوط به انگیزه و هدفى است که مرتاض دنبال مى کند. اگر از مرتاض  سؤال شود انگیزه و هدف تو از این عمل چیست، ممکن است بگوید: براى تقویت روح، یا به جهت تقویت اراده، یا به دلیل اینکه بتوانم توانایى به دست آورم. 

اما نخستین شرط روزه این است که روزه دار، باید نیت و قصد «قربت» کند: «انما الاعمال بالنیات»31. البته روزه دار نیز ممکن است انگیزه اش دستیابى به بهشت و نعمت هاى بهشتى باشد؛ اما باید قصد «قربة الى الله» کند. او مى خواهد در قالب بندگى، رضایت خدا را به دست آورد و به دنبال آن، از نعمت هاى مادى و معنوى نیز بهره بگیرد. پس در ریاضت هاى الهى، قصد و انگیزه الهى است؛ ولى معلوم نیست مرتاض چنین هدفى را دنبال کند.

چهارم. یکى دیگر از فرق هایى که بین ریاضت هاى غیر دینى و ریاضت هاى دینى وجود دارد، به کارگیرى محصولات و نتایج ریاضت است. یک انسان مؤمن ـ که در قالب عمل به احکام الهى به کمالاتى دست مى یابد ـ هرگز حاضر نیست از این کمالى که به دست آورده، سوء استفاده کند و در راه حرام، آن را به کار گیرد. 

اما مرتاض ممکن است در اثر ریاضت، توانمندى هایى به دست آورد و در راه غیرصحیح و غیرمشروع از آن استفاده کند. حال ممکن است  سؤال شود: مگر مى شود انسانى از طریق ریاضت هاى غیر دینى، به جایى برسد؟

جواب آرى است؛ زیرا ریاضت و نتایج آن، تحت نظام علّى و معلولى قرار دارد؛ یعنى، اگر علت (به مشقّت انداختن جسم) ایجاد شد، معلول (تقویت روح در بعدى از ابعاد) نیز حاصل مى شود. حال این علّت و معلول، ممکن است در قالب یک نظام ارزشى و الهى شکل بگیرد و یا ممکن است خارج از این نظام باشد. 

درست مثل یک چاقوى تیز که مى توانیم در راه صحیح و یا غلط از آن بهره بردارى کنیم و ممکن است این چاقو از طریق صحیح تیز شده باشد و یا از راه غصبى. بنابراین تقویت روح چیزى شبیه تیز کردن چاقو است. پس در سایه ریاضت هاى دینى، علاوه بر اینکه نفس انسان قدرتمند مى شود و او به کمالاتى مى رسد؛ به سعادت واقعى و جاودان نیز دست مى یابد. این امرى است که با ریاضت هاى غیر دینى حاصل نمى شود.

آشنایی با ماه مبارک رمضان و آثار و فواید آن
 

محدودیت شیطان در ماه رمضان

گفته مى شود که در ماه رمضان، شیطان به زنجیر کشیده مى شود، پس دلیل گناهان ما در این ماه چیست؟ اصولاً چرا خداوند به شیطان مهلت داده ما را به گناه بکشاند تا مجبور باشیم با این همه سختى، خود را از شرّ او رهایى بخشیم؟

این  سؤال، پرسشى بنیادین است که براى هر اندیشمند مسلمان رخ مى نماید و پاسخ به آن در گرو کاویدن جنبه هاى مختلف آن است. در این پرسش سه طرف ـ خداوند، انسان و شیطان ـ قرار دارد که به طور مختصر به بررسى آنها مى پردازیم:

1. هدف خداوند از آفرینش انسان، رساندن او به کمال است.

2. تبلور کمال انسان، در شناخت خداوند است و معرفت، در گرو عبادت او است. خداوند خود مى فرماید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاْءِنْسَ إِلاّ لِیعْبُدُونِ»32؛ «جن و انس را تنها براى عبادت خود آفریدم»؛ زیرا با عبادت و شناخت او، کمال انسان تحقق مى یابد.

3. انسان عبادت گر را تنها در صورتى مى توان در حال حرکت به سوى کمال دید که آگاهانه و با اختیار، این مسیر را انتخاب کرده باشد؛ نه آنکه همانند فرشتگان به صورت تکوینى به عبادت بپردازد و قدرت بر عصیان و نافرمانى خداوند نداشته باشد: «بَلْ عِبادٌ مُکرَمُونَ لا یسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یعْمَلُونَ»33.

و چه زیبا سروده است خواجه شیراز در این باره:
جلوه اى کرد رُخت دید ملک عشق نداشت
عین آتش شد ازین غیرت و بر آدم زد

4. خداوند به همین جهت انسان را موجودى مختار آفرید و انتخاب راه سعادت و شقاوت را در اختیار او نهاد؛ چنان که مى فرماید: «إِنّا هَدَیناهُ السَّبِیلَ إِمّا شاکراً وَ إِمّا کفُوراً»34؛ «ما راه را به انسان نشان دادیم، حال یا سپاس گزار است و یا ناسپاس».

5. از اینجا است که مسأله امتحان ـ به عنوان یکى از اهداف واسطه اى آفرینش انسان ـ مطرح مى شود؛ زیرا امتحان، تبلور اختیار انسان است و جاى شگفتى ندارد که در آیات فراوانى، طرح این مسأله را به گونه هاى مختلف مى بینیم؛ چنان که مى فرماید: «إِنّا خَلَقْنَا الاْءِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِیهِ»35؛ «ما انسان را از نطفه اى آمیخته آفریدیم تا او را بیازماییم»36.

6. برقرارى یک «امتحان عادلانه»، تنها در گرو وجود شرایط و امکانات براى گزینش مسیر خیر یا شرّ به وسیله انسان است. اما خداوند از آن رو که انسان را گل سر سبد مخلوقات خود مى داند و تنها براى آفرینش او به خود تبریک مى گوید «فَتَبارَک الله أَحْسَنُ الْخالِقِینَ»37، در جهت انتخاب مسیر کمال و خیر، امکانات فراوانى را در اختیار او گذاشته است. این ابزار و امکانات عبارت است از:

6 ـ 1. آفرینش بر اساس فطرت و گرایش ذاتى به خداوند: «فَأَقِمْ وَجْهَک لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ الله الَّتِى فَطَرَ النّاسَ عَلَیها»38.

6 ـ2. رهبرى و هدایت الهى به سوى حق به وسیله خود خدا: «قُلِ الله یهْدِى لِلْحَقِّ»39.

6 ـ3. الهام خوبى ها و بدى ها به انسان به منظور گزینش آگاهانه او: «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»40.

6 ـ4. محبوب قرار دادن ایمان به خداوند در نهاد انسان ها: «حَبَّبَ إِلَیکمُ الْإِیمانَ وَ زَینَهُ فِى قُلُوبِکمْ»41.

6 ـ 5. یارى رساندن ویژه به مؤمنان در مسیر زندگانى: «إِنّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِى الْحَیاةِ الدُّنْیا»42.43

6 ـ6. گشودن راه هاى هدایت به تناسب تلاش انسان: «وَالّذینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ الله لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ»44.

7. حال با وجود این همه امکانات در جانب خیر، بودن نیرویى در جانب شرّ، موجب مى شود که آزمایش الهى از حالت صورى در آید؛ یعنى، وجود نیروهایى که انسان را به سوى شرّ وسوسه مى کنند، باعث مى شود انسان واقعا در میان دو راهى ها، قرار گیرد و خود با اراده و عزم خویش، مسیرى را انتخاب کند.

به عبارت دیگر وسوسه هاى شیطانى، باعث مى شود که انسان به مبارزه برخیزد و با استمداد از عنایت هاى الهى، نبردى سهمگین را آغاز کند. به این وسیله نفس او پرورش و تکامل مى یابد و عالى ترین مدارج کمال ممکن را کسب مى کند و چون در این صورت امتحان جدى صورت گرفته است، حقیقت شخصیت او ـ خواه مثبت و ملکوتى یا منفى و منحط ـ بروز مى نماید؛ یعنى، انسان نهان خود را نشان مى دهد.

از اینجا بود که با نافرمانى ابلیس و رانده شدن او از درگاه الهى و سپس تقاضاى او براى اغواى نوع انسانى؛ خداوند با تقاضاى او موافقت کرد و به او مهلت داد تا در مقابل نیروهاى الهى، وسوسه گر انسان به سمت شرّ باشد. اما در عین حال قدرت او در این زمینه را محدود ساخت و هیچ سلطه اى را براى شیطان به طور مستقل بر انسان ها قرار نداد: «وَ ما کانَ لَهُ عَلَیهِمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاّ لِنَعْلَمَ مَنْ یؤمِنُ بِالاْخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها فِى شَک»45.

8. اغواگرى شیطان، تنها در انسان هایى مؤثر است که جانب شرّ را بر خیر ترجیح مى دهند؛ اما خالصان و خداجویان حقیقى، گزندى از او نمى بینند. چنان که شیطان خود بر ناتوانى خویش در این زمینه اعتراف کرده، مى گوید: «فَبِعِزَّتِک لَأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلاّ عِبادَک مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ»46.

بنابراین وسوسه گرى شیطان، پس از روى گردانى انسان از نداى فطرت و الهامات رحمانى است. چنین کسانى که با اختیار و انتخاب خود کفر ورزیده، قابلیت محبت و همراهى با پاک ترین انسان هاى روى زمین را از دست داده اند؛ سزاوار آن هستند که به وسوسه هاى شیطانى گرفتار شوند و این خود نوعى مجازات الهى نسبت به آنان در همین دنیا است: «أَ لَمْ تَرَ أَنّا أَرْسَلْنَا الشَّیاطِینَ عَلَى الْکافِرِینَ تَؤزُّهُمْ أَزًّا»47؛ «آیا ندانستى که ما شیطان ها را بر کافران گماشته ایم، آنان را شدیدا تحریک کنند؟».

9. خداوند متعال به جهت عنایت ویژه اش به مؤمنان، زمان ها، مکان ها و وسایطى براى آنها قرار داده است تا بتوانند از آنها استمداد جسته و در جهت حفظ و تقویت بعد معنوى خویش، تلاشى پیگیر داشته باشند. 

ماه رمضان ـ به ویژه شب قدر ـ بهترین زمان ها براى این جهت است. خداوند در این ماه، قدرت شیطان را محدود ساخته است (که از این محدودیت، به زنجیر کشیده شدن او تعبیر مى شود)؛ لکن این تنها زمینه خوبى براى حرکت به سوى کمالات معنوى است که به خواسته انسان مشروط است و اگر انسان نخواهد در مسیر تکامل ایمانى قرار گیرد ـ اگر چه روزه هم بگیرد لکن در ترک گناهان نکوشد ـ روزه تأثیرى ژرف در جان او نگذاشته، تنها تکلیفى را از او ساقط مى کند.

آشنایی با ماه مبارک رمضان و آثار و فواید آن
 

دوستى با خدا در ماه رمضان

اظهار محبت و دوستى در میان انسان ها، راه هاى مختلفى دارد؛ گاه کلمات آتشین و سخنان محبت آمیز در قالب شعر و نثر پیام محبت را مى رساند و گاهى ریزش بى امان اشک سوزان و شراره هاى قلب فروزان، پیک خوش خبر صفا و محبت است. هدیه دادن، احترام نمودن و پذیرایى کردن از دیگر نشانه هاى محبت ورزى است.

اظهار محبت خداوند به بندگانش، از نوع انفعالات و تأثراتى نیست که در میان انسان ها شایع است؛ چون او منزّه و مبرّا از این گونه حالات است. محبت خداوند به مخلوقاتش، به این جهت است که هر علتى به معلول و هر صانعى به مصنوع خود علاقه مند است؛ هر معلولى، ظهور و تراوشى از علت خود است و با آن سنخیت و مشابهت دارد. 

هر معلولى نیز به علت خود علاقه مند و دلبسته است؛ چون هستى و سرمایه وجودش را از او مى داند. هر چه علت قوى تر و ادراک معلول بیشتر باشد، دوستى و محبت میان آن دو شدیدتر است. پس بالاترین و قوى ترین نوع دوستى، محبتى است که خداوند نسبت به بندگان خود دارد:
سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد
ما به او محتاج بودیم، او به ما مشتاق بود

خداوند در آیات و روایات فراوانى، محبتش را به بندگانش ابراز کرده است: «إِنَّ الله یحِبُّ التَّوّابِینَ»48؛ «فَإِنَّ الله یحِبُّ الْمُتَّقِینَ»49؛ «وَ الله یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»50؛ «وَ الله یحِبُّ الصّابِرِینَ»51؛ و... .

در حدیث قدسى آمده است: «لو علم المدبرون کیف انتظارى لهم لماتوا شوقاً»52؛ «اگر آنان که از من روى گردانیده اند، مى دانستند که چه قدر منتظر آنان هستم، از شوق مى مردند».

محبت خداوند به بندگانش، داراى آثار و نشانه هایى است که در احادیث به آنها اشاره شده است. بعضى از این نشانه ها و آثار عبارت است از:

1. اطاعت از خداوند و پیروى از اولیاى او: «من سرّه ان یعلم ان الله یحبه فلیعمل بطاعة الله و لیتبعنا»53؛ «کسى که خوشحال مى شود از اینکه بفهمد محبوب خدا است، باید مطیع خدا و پیرو ما [اهل بیت] باشد».

2. زیاد به یاد خدا بودن: «اذا رأیت عبدى یکثر ذکرى فأنا اذنت له فى ذلک و انا احبه»54؛ «اگر بنده ام را ببینى که زیاد به یاد من است، خودم چنین اجازه اى به او داده ام و او را دوست مى دارم».

3. آرامش درونى و شکیبایى: «اذا احب الله عبداً زینَهُ بالسکینة و الحلم»55؛ «هنگامى که خداوند بنده اى را دوست بدارد، او را با زیور آرامش و شکیبایى مى آراید».

4. داشتن قلبى پاک و اخلاقى متعادل: «اذا احب الله عبداً رزقه قلباً سلیماً و خلقاً قویما»56؛ «زمانى که خداوند بنده اى را دوست بدارد، قلبى پاک و اخلاقى متعادل (به دور از افراط و تفریط) روزى اش مى کند».

5. دوست داشتن مطیعان و دشمنى با عاصیان: «اذا اردت ان تعلم ان فیک خیراً فانظر الى قلبک فان کان یحب اهل طاعة الله عز و جل و یبغض اهل معصیة ففیک خیر و الله یحبک»57؛ «اگر مى خواهى بدانى که در تو خیر و نیکى وجود دارد یا نه، به قلبت بنگر؛ اگر در آن دوستى و محبت نسبت به بندگان مطیع خداوند و بغض و کینه نسبت به گناه کاران یافتى، پس در تو خیر و نیکى است و خداوند تو را دوست دارد». نعمت وجود و حیات و استمرار آن و مجهز بودن به اسباب و لوازمى که براى ادامه زندگى و تکامل مادى و معنوى انسان بایسته است، از دیگر جلوه هاى محبت خداوند به بندگانش است.

شور و شوق و کشش و جذبه اى که گاه انسان در کانون وجود و نهان خانه ضمیرش احساس مى کند و او را به سوى کمال مطلق و هستى بى کران مى کشاند، از نشانه هاى دیگر لطف و محبت الهى است. اگر محبت و عنایت حق به بندگانش نبود و شبستان قلب ما با نور محبت او روشن نگشته بود، هرگز آتش اشتیاق در درونمان زبانه نمى کشید و نهر کوچک وجودمان، میلى به دریا شدن و بى کرانه گشتن پیدا نمى کرد:
رشته اى بر گردنم افکنده دوست
مى کشد آنجا که خاطر خواه اوست

احساس نیاز به دعا و تضرّع و خاکسارى در پیشگاه معبود متعال و عرض نیاز و حاجت با او، از آثار توجّه و عنایت و محبت خداوند به بندگانش است.

محبت بندگان و اولیاى خدا به جایى مى رسد که اعلام مى کنند: خدایا! اگر ما را در جهنم هم ببرى، باز هم اعلام مى کنیم دوستت داریم.

در مناجات شعبانیه چنین مى خوانیم: «و ان ادخلتنى النار اعلمت اهلها انى احبک»58؛ «خدایا! اگر مرا وارد آتش کنى، به دوزخیان اعلام مى کنم که دوستدار توام» و نیز در مناجات ابو حمزه ثمالى آمده است: 
«الهى! لو قرنتنى بالاصفاد و منعتنى سیبک من بین الاشهاد و دللت على فضائحى عیون العباد و امرت بى الى النار و حلت بینى و بین الابرار ماقطعت رجائى منک و ما صرفت تأمیلى للعفو عنک و لاخرج حبک من قلبى»59؛ 
«خدایا! اگر با غل و زنجیر به بندم کشى و لطف عام و شاملت را از من دریغ کنى و دیگران را از رسوایى هایم آگاه سازى و دستور دهى به آتشم ببرند و میان من و بندگان خوبت جدایى بیندازى؛ با این همه، امیدم از تو بریده نمى شود و از آرزوى عفو و گذشتت صرف نظر نخواهم کرد و محبت تو از قلبم بیرون نخواهد رفت».

دعاهاى اولیاى برگزیده و بندگان معصوم خداوند، سخنانى شاعرانه و مبالغه آمیز نیست که در گرما گرم غلبه احساسات بر زبان جارى شده باشد؛ بلکه بیان حال و مشاهدات آن خوبان پاک سرشت است. آنان عاشقان دلباخته و شیدایى اند که یکسره غرق تماشاى محبوب خویش بوده و جلوه هاى جمال و کمال دوست را در هر مظهر و موجودى، به روشنى مى بینند: 
«انت الذى لا اله غیرک تعرفت لکل شى ء فما جهلک شى ء و انت الذى تعرفت الىّ فى کل شى ء فرأیتک ظاهراً فى کل شى ء و انت المظاهر لکل شى ء»60؛ 
«تو آن خدایى که معبودى جز تو نیست. خود را به هر چیز شناسانده اى، به طورى که در نزد هیچ چیز ناشناس نیستى. تو آن خداوندى که در هر چیز، خود را به من نمودى، آن سان که تو را در هر چیزى آشکار دیدم و تو براى هر چیز ظاهر و هویدایى».

کى رفته اى ز دل که تمنا کنم تو را
کى گشته اى نهفته که پیدا کنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدى که من 
با صد هزار دیده تماشا کنم تو را

آن محرمان راز هستى، خانه دلشان را از غیر حق پرداخته و حرم قلبشان را منزلگاه جانان ساخته اند «القلب حرم الله فلا تسکن حرم الله غیر الله»61 ؛ «دل حرم خدا است، پس غیر را در آن منشان».

آنان پروانگان شمع ذات احدى و جمال ازلى هستند. هر چه از محبوب مى بینند، زیبایى و کمال است. اگر چه خداى حکیم و رحیم، بندگان پاک و برگزیده خود را با آتش عذاب نمى کند و در جهنم جاى نمى دهد؛ ولى اگر به فرض چنین هم باشد، در میان شعله هاى آتش، باز نظاره گر جمال محبوب اند و جز لطف، خوبى، کمال و جمال دوست چیزى نمى بیند.

در آتش ار خیال رخش دست مى دهد
ساقى بیا که نیست ز دوزخ شکایتى

آشنایی با ماه مبارک رمضان و آثار و فواید آن
 

حفظ آثار ماه رمضان

بدون تردید یک ماه روزه دارى و مبارزه عملى با هواهاى نفسانى، تأثیر بسیار عمیقى در روح و روان و سلامت جسمانى انسان دارد؛ اما چه کنیم روزه ما اثرش بر نفس و جان باقى بماند؟

در مرحله نخست باید بکوشیم روزه ما کامل و واقعى باشد؛ آن گاه اثر آن تا سال آینده؛ بلکه براى همیشه باقى مى ماند.

امام جعفر صادق علیه السلام مى فرماید: «هرگاه روزه دار هستى، پس باید گوش و چشم تو از حرام به دور و جوارح و اعضاى تو از زشتى ها پاک باشد. باید کارهاى بیهوده و لغو را از خود دور کنى... لازم است بر تو حلم و وقار و خشوع روزه واقعى [زیرا روزه دار واقعى کسى است که] کاملاً مراقب و مواظب تمامى شئون زندگى اش باشد تا کوچک ترین نواقص شرعى، عرفى و اخلاقى از او مشاهده نگردد... روزه دار باید در حد امکان، سکوت و خاموشى را اختیار کند؛ مگر ذکر خدا و بیان نیازمندى هایش. از قهقهه و بلند خندیدن بپرهیزد؛ زیرا خداوند بر خنده هاى قهقهه خشم دارد»62.

از این سخنان پر معناى امام صادق علیه السلام، استفاده مى شود که روزه وقتى کامل است و ما روزه دار واقعى محسوب مى شویم که این عمل، فقط خوددارى از خوردن و آشامیدن نباشد؛ بلکه همه اعضا و جوارح ما روزه دار باشد. چنین روزه اى کامل و واقعى است و طبعا اثر آن پایدار خواهد بود. البته علاوه بر آنچه گفته شد، دو عمل مهم دیگر باید انجام دهیم تا اثر روزه تا ماه مبارک رمضان بعدى باقى بماند: 

یکم. پرهیز از آنچه که موجب زایل شدن اثر روزه مى شود. علت غایى روزه دستیابى به «تقوا» (دورى از گناه) است؛ چه اینکه گناه با غایت و هدف روزه منافات دارد و در تعارض است و ما هنگامى مى توانیم از اثر روزه (تقواى الهى) به طور مستمر بهره مند شویم که رفتارمان، همسو و هم جهت و در راستاى پرهیزگارى باشد.

دوم. علاوه بر اجتناب از گناه، باید ارتباط خود را با آنچه در ماه مبارک رمضان انجام داده ایم، قطع نکنیم؛ یعنى، براى تقویت آثار روزه، گاهى روزه بگیریم. البته این روزه ها واجب نیست؛ ولى از نظر کیفیت باید به همان صورتى باشد که در ماه مبارک رمضان روزه مى گیریم؛ یعنى، همه اعضا و جوارح ما روزه باشد.

بنابراین استوارى عمل و مداومت بر آن، موجب مى شود اثر آن عمل باقى بماند. امام باقر علیه السلام فرمود: «دوست داشتنى ترین عمل نزد خداوند، عملى است که بنده آن را ادامه دهد؛ هر چند اندک باشد»63 

و یکى از دلایل استمرار عمل، حفظ و بقاى اثر آن است. از نظر علمى و تجربى نیز این حقیقت ثابت شده است که براى ماندگارى یادگیرى و نهادینه شدن صفات اخلاقى و معنوى، یک فرآیند دو مرحله اى را باید طى کرد: شکل گیرى و تثبیت و بقا.

هر مهارتى که انسان به دست مى آورد، براى تثبیت و بقاى آن، باید ارتباط خود را با آن مهارت ـ اگر چه به صورت اندک ـ حفظ کند. این مطلب در مورد مسائل معنوى و اخلاقى نیز صدق مى کند؛ یعنى، اگر مى خواهد اثرات ماه مبارک رمضان، نه تنها تا ماه رمضان بعدى حفظ شود؛ بلکه به عنوان یک سرمایه معنوى براى همیشه باقى بماند، باید ارتباط خود را با این ماه حفظ کند. نگه داشتن این ارتباط، ممکن نیست؛ مگر با انجام دادن همان اعمالى که در ماه رمضان انجام مى داد.

از این رو توصیه مى شود بعد از ماه مبارک رمضان، گاهى روزه بگیرید و تلاوت قرآن را ـ هر چند روزى یک صفحه ـ قطع نکنید و دعاهاى مربوط به ماه هاى بعد از رمضان را هر روز بخوانید. سیره عملى بزرگان دین ـ مانند پیامبر و ائمه علیه السلام ـ همواره این بوده که بعضى از روزها را روزه مى گرفتند و توصیه مى کردند که حداقل هر ماه سه روز، روزه بگیرید (اول، وسط و آخر ماه) و حداقل هر روز پنجاه آیه قرآن را تلاوت کنید و... 

این سیره و سفارش ها شاید براى استمرار و بقاى آثار ماه مبارک رمضان و تبدیل آن حالات معنوى، به صفات و ملکات ماندگار و همیشگى است؛ به گونه اى که این آثار جزء وجود و شخصیت انسان شود و همواره رفتارهاى او را تحت تأثیر قرار دهد.

آشنایی با ماه مبارک رمضان و آثار و فواید آن
 

انس با خدا، حس دعا و راز و نیاز با خدا در ماه رمضان

راه انس با چیزى، برقرارى ارتباط زیاد با آن است و این مطلب از نقطه نظر روان شناختى، امرى مسلّم و غیر قابل انکار است. در این رابطه پرسش هایى چند قابل طرح است:

چگونه انسان، این «بى نهایت کوچک»، مى تواند با آفریدگار هستى ـ آن «بى نهایت بزرگ» ـ رابطه برقرار کند و این پیوند، او را از خاک تا افلاک بالا برد؟ چگونه این «هیچ»، به آن «همه» متصل مى شود؟ آیا جز «دعا و نیایش»، راهى براى این پیوند هست؟ دعا چیست؟ شرایط آن کدام است؟ استجابت دعا یعنى چه؟ پیدا کردن «حال» در دعا چگونه به دست مى آید؟ به چه زبانى باید دعا کرد؟ نیایش چه تأثیر روحى و معنوى بر زندگى ما دارد و...؟

مى دانیم که دعا، تنها خواندن جملات و الفاظى چند ـ بى حضور دل و بى کشش روح ـ نیست؛ بلکه خواستن از ژرفاى جان است. اگر دعا از جان سوخته و عطشناک برآید، «اجابت» الهى، آب گوارایى بر عطش سوزان دل سوختگان خواهد بود.

باید اجازه داد تا پاى اشک، از جاده دل عبور کند. باید گذاشت وقتى آسمان دل مى گیرد، باران اشک جارى شود. باید گذاشت در حالت اضطرار و طلب و درماندگى، عنان سخن به دست دل داده شود تا صمیمانه با خدا حرف بزند و مثل یک کودک، زار بزند، اشک بریزد، با اصرار بخواهد و یقین داشته باشد که این پاى بر زمین کوبیدن و اشک ریختن و التماس کردن، موجب بر آمدن حاجت مى شود. «گریه»، سلاح نیایش گر و «امید»، سرمایه او است: «ارحم من رأس ماله الرّجاء و سلاحُه البکاء...»64. 

باید کارى کرد تا چشمه «ربّنا»، از دل بجوشد و بر کویر سینه هاى سوزان جارى شود و دشت عطشناک جان را سیراب کند.

حس دعا:
اگر «احساس نیاز» و «ابراز حاجت»، از طرف بنده و «قدرت رفع آن» و «اجابت دعا» از سوى خدا باشد؛ آنچه این دو سو را به هم وصل مى کند، «نیایش» است. هر چه انسان فقر و نیاز خویش را بیشتر بشناسد و به قدرت و رحمت الهى آگاه تر باشد، حسّ دعا بهتر به دست مى آید.

احساس بى نیازى، طغیان و روى گردانى مى آورد. قرآن کریم مى فرماید: انسان همین که خود را غنى و بى نیاز حس کند، سر به طغیان و گردن کشى مى گذارد: «کلاّ إِنَّ الاْءِنْسانَ لَیطْغى، أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى»65. 

هر چه فقر و نیاز خود را بیشتر حس کند و سررشته کارها را به دست معبود ببیند، کشش به سوى خدا بیشتر خواهد بود. قرآن مى فرماید: اى مردم! شما همه نیازمند خداوند هستید و او بى نیاز و ستوده است: «یا أَیهَا النّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى الله وَ الله هُوَ الْغَنِی الْحَمِیدُ»66.

نیازمندى و وابستگى انسان به خدا کافى نیست؛ بلکه درک این دو، برانگیزاننده آن «حس دعا» است. باید حجاب بین بنده و خالق کنار برود. غرور، خودخواهى، تکبّر، بى اعتنایى، طلب کارى، قساوت دل، یأس و نومیدى و... همه به نوعى «حجاب» به شمار مى رود. بر عکس، حالاتى همچون شکسته دلى، تضرّع، گریه، خشوع، امید، اضطرار، التجا، پناه آوردن، یقین به اجابت، خسته نشدن از طلب، رقّت قلب و... پرده ها و حجاب ها را کنار مى زند. سفارش حضرت پیامبر صلّى الله علیه و آله چنین است: آن گاه که رقّت دل حاصل شد، دعا را غنیمت شمارید، که رحمت خداوند است: «اغتنموا الدعاء عند الرقة، فانها رحمة»67.

خدا به کدام دل نزدیک تر است؟ نجواى کدام نیایش گر از بام خانه تا ملکوت خدا بالا مى رود؟

در کوى ما شکسته دلى مى خرند و بس 
بازار خود فروشى از آن سوى دیگر است

حدیث قدسىِ «انا عند المنکسرة قلوبهم»68؛ «من نزد شکسته دلانم»، اشاره به این حقیقت دارد که:
افتادگى آموز اگر طالب فیضى
هرگز نخورد آب، زمینى که بلند است

حضرت رسول صلّى الله علیه و آله هرگاه دعا و نیایش مى کرد، مانند شخص محتاجى ـ که دست نیاز و طلب گشوده و غذا مى خواهد ـ دست خود را به آستان خداوند بلند مى کرد69. این حالت نیاز و درماندگى است که رحمت را نازل مى کند و نگاه عنایت خدا را به سوى نیایش گر بر مى گرداند و «بزرگى»، در همین «فروتنى» و «عزّت» در سایه همین «تواضع» است.

«دعا» اقبال بنده به درگاه الهى و «اجابت»، اقبال خداوند به بنده است. اگر مفهوم آن دو در دل جاى گیرد، حالت دعا و نیایش پدید مى آید. چه سعادتى بالاتر از اینکه یک «بنده»، مورد عنایت «مولا» قرار گیرد و صدایش را بشنود و خوشش آید و جواب بدهد و گاهى جواب دادن را طولانى کند تا بیشتر صداى نجوا و نیایش بنده را بشنود.

پس از تأخیر استجابت، نباید چندان نگران و نا امید شد. گاهى مولا صلاح بنده را بهتر مى داند. گاهى هم تأخیر از جهت دیگر است؛ چنان که آمده است: «گاهى خداوند، اجابت دعاى مؤن را به تأخیر مى اندازد؛ چون مشتاق دعاى او است و مى فرماید: صدایى است که دوست دارم آن را بشنوم»70.

شاید هم، دعا از صمیم دل و از روى خلوص نیت نبوده و شرایط استجابت در آن فراهم نیست. مگر دعا از دل غافل و زبان یاوه گو و نیت آلوده و نیایش گر ریاکار، این اندازه اثر دارد که به آسمان رود و به آستان خدا رسد؟!

به هر حال، حال را هم باید از خدا خواست که «محوّل الاحوال» است. امام على علیه السلام مى فرماید: خشکیدن اشک از چشم ها، نتیجه قساوت دل و آن، نتیجه زیاد شدن گناهان است: «ما جفّت الدموع الا لقسوة القلوب، و ما قست القلوب الا لکثرة الذنوب»71.

عصیان و گناه، پرتگاه دل ماست
مسدود به روى عقل، راه دل ماست
خشکیدن اشک گریه از چشمه چشم
گویاى سقوط پایگاه دل ماست72

آشنایی با ماه مبارک رمضان و آثار و فواید آن

آداب دعا:
برخى از «آداب دعا» از این قرار است: 

1. مداومت و پیوستگى در دعا؛ یعنى همیشه، همه جا، در هر حال، غم و شادى، راحتى و رنج، فقر و دارایى، پیرى و جوانى، بیمارى و تندرستى، شدّت و رخا و... باید دعا کرد و به راز و نیاز با معبود پرداخت.

2. پرهیز از گناه؛ چرا که گاهى گناهان مانع اجابت دعا مى شود: «اللهم اغفرلى الذّنوب التى تحبس الدعا»73.

3. دعاى دسته جمعى و آمین گفتن گروهى از مؤنان؛ روایت است که: «هرگاه براى امام باقر علیه السلام مشکلى پیش مى آمد، زنان و کودکان خانواده را جمع مى کرد و دعا مى کرد و آنان آمین مى گفتند».74

4. دعا به نام هاى نیک خدا و ستایش و حمد و ثنا پیش از دعا؛ چرا که هر نامى کلید درى از رحمت هاى الهى است و هر اسمى خاصیتى دارد. ستایش الهى، شرط ادب پیش از عرض حاجت است.

5. بازگو کردن حاجت ها و بر شمردن نیازها؛ هر چند که خداوند داناى همه چیز است و هم نامه نانوشته مى خواند و هم اسرار نهفته مى داند؛ امّا خود این مطرح کردن، گامى نزدیک به اجابت است. امام صادق علیه السلام مى فرماید: «خداوند مى داند آنچه را که بنده اش هنگام دعا مى خواهد؛ ولى دوست دارد که نیازها را به درگاه الهى عرضه کند. پس هرگاه دعا مى کنى، حاجت هایت را یک به یک نام ببر».75

6. اصرار و الحاح و خسته نشدن و پیوسته خواستن؛ چرا که وقتى درى بسیار کوفته شود، کسى پیدا مى شود که در را باز کند. اصرار در دعا، مایه گشوده شدن در رحمت و اجابت الهى است.

7. داشتن همت بلند و خواستن حاجت هاى مهم؛ خواسته ها هر چه متعالى تر، با ارزش تر و فراگیرتر باشد، بهتر و به استجابت نزدیک تر است. خواسته ها، تنها مادى و براى رفع مشکلات معیشتى نباشد؛ خواسته هاى معنوى و اخروى نیز مد نظر باشد.

قرآن کریم مى فرماید: آنان که از خدا فقط دنیا مى خواهند، در آخرت نصیبى ندارند؛ امّا بعضى هم نیکى دنیا و هم نیکى آخرت و نجات از دوزخ مى خواهند:«رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الاْخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النّارِ»76.

در دعا پسندیده است از پیشوایان مکتب، بهره جوییم و ادب دعا کردن و داشتن خواسته هاى متعالى را از آنان بیاموزیم. دنیاى غنى و فراگیر «خواسته هاى متعالى» در دعاهاى معصومین، عالمى زیبا و بى پایان است. تنها کافى است به دعاى امام سجاد علیه السلام (دعاى مکارم الاخلاق)77 نظر بیفکنیم، تا با گوشه اى از نیازهاى والا و خواسته هاى متعالى از زبان آن زینت عابدان آشنا شویم.

توجه به این نکته بایسته است که مکان و زمان دعا، در رسیدن به آثار و نتایج مادى و معنوى آن، تأثیرى به سزا دارد و اولیاى الهى، مکان ها و اوقاتى را بیان کرده اند که دعا در آنها زودتر به اجابت مى رسد. در میان اوقاتى که مناسبت بیشترى براى دعا و مناجات با قاضى الحاجات دارد، ماه مبارک رمضان داراى جایگاهى ممتاز است و دعا و نیایش در این ماه، حال و هوایى دیگر و اثرى شگرف دارد.

ماه رمضان، تنها بهار قرآن کریم و هنگامه تلاوت کلام روح بخش خداوند نیست؛ بلکه فصل شکفتن گل واژه هاى دعا و غنچه هاى نیایش بر لب هاى مشتاقان مؤن نیز مى باشد. روزه داران خداجو، در زلال رمضان، دل و جان را مى شویند و بر گرد حریم دوست پرواز مى کنند و بر شاخسار ذکر و یادِ محبوب و دعا و نجواى با او، آشیان مى گیرند. با اشک روان، دشت تفتیده قلبشان را نمناک مى سازند و بر درد و زخم دلشان مرهمى مى نهند.

در این میان، دعاها و مناجات هاى امامان معصوم علیهم السلام، سوز و نوایى دیگر دارد. حقایق و معارفى که در این ماه عزیز، در قالب دعا از ناى پاک برگزیدگان حق برآمده، از محتوا و ژرفاى خاصى برخوردار است. انس با دعاهاى اهل بیت علیهم السلام در ماه رمضان، در بهره مندى بیشتر از مهمان خانه الهى و سفره گسترده این ماه، بسى سودمند و پرفایده است. دعاهاى رسیده از برگزیدگان حق در این ماه نورانى، بسیار است... .

«الهى! در هندسه وجود، توحید را نقطه پرگارمان ساز، دایره تلاشمان را بر محور نقطه ایمان قرار بده و خطّ زندگى را امتدادى از نقطه هاى نیاز بساز. زاویه دیدمان را باز کن تا چشم بگشاییم، به چهره حقیقت و گوش سپاریم، ولى به آهنگ معنویت».78

آشنایی با ماه مبارک رمضان و آثار و فواید آن
 

ماه رمضان و دعا براى بهشت

برخی این شبهه را مطرح می نمایند که: در بسیارى از آیات قرآن و بیشتر دعاهاى ماه مبارک رمضان از نعمت هاى بهشت و حورالعین و... گفته شده، اگر به گفته امام على علیه السلام عبادت براى تحصیل بهشت، کار تاجران است، آیا خود قرآن و دعاها تاجرپرور نیستند؟

هدف اصلى قرآن، دعوت مردم به بندگى حق تعالى است؛ لکن انگیزه این دعوت داراى مراتبى است که بالاترین آن، دیدار حق تعالى و بازگشت به مبدأ هستى است که از آن به «عبادت احرار» یاد مى شود. اما بسیارى از مردم یا از ترس جهنم و یا به شوق بهشت عبادت مى کنند و اگر بهشت و دوزخى در کار نبود، تن به عبادت نمى دادند. بنابراین بهشت و جهنم دو نعمت برزگ الهى است که انسان را کم کم به سمت محبوب دو سرا مى کشاند. 

قرآن نیز با توجه به اینکه مخاطبانش تمامى انسان ها هستند، بر هر سه جنبه بندگى آزادگان، بردگان و تاجران تأکید کرده است. آرى عبادت از روى ترس یا شوق، اگر چه مرتبه پایین ترى دارد؛ لکن بسیار بهتر از بندگى شیطان و نفس اماره است که انسان را به کلى از کمال مطلوبش باز مى دارد. 

از این جهت در آیات و روایات، نخست به پاداش هاى محسوس مى پردازد تا انگیزه انسان را، به دورى از بندگى شیطان دو چندان کند. سپس با وعده بهشت و رضوان الهى، آدمى را به بندگى خداوند مشتاق مى گرداند و انگیزه او را براى عبادت و بندگى عمیق تر مى سازد. در این مختصر به بعضى از آیات و روایات اشاره مى شود:
«وَعَدَ الله الْمُؤمِنِینَ وَ الْمُؤمِناتِ جَنّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها وَ مَساکنَ طَیبَةً فِی جَنّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ الله أَکبَرُ ذلِک هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»79؛ 
«خداوند اهل ایمان را ـ از مرد و زن ـ وعده فرموده که در بهشت خلد ابدى که زیر درخت هایش نهرها جارى است، درآورد و در عمارات نیکوى بهشت برین منزل دهد و بزرگ تر از هر نعمت، مقام رضا و خشنودى خدا را به آنان کرامت فرماید و آن به حقیقت فیروزى بزرگ است».

این آیه شریفه، به زن و مرد مؤمن وعده بهشت برین مى دهد و آن گاه مى فرماید: «و رضوان الهى برتر و والاتر است» و آن را رستگارى عظیم مى داند؛ یعنى، مردم را پله پله بالا مى برد. ابتدا از آنچه براى آنها درکش آسان تر و براى طبعشان خوشایندتر است، شروع مى کند. آن گاه دست آنان را مى گیرد و به بالا؛ یعنى، رضوان الهى مى برد و یادآور مى شود که رستگارى بزرگ، همان رضوان الهى است.

در آیه اى دیگر مى فرماید: 
«وَ فِی الاْخِرَةِ عَذابٌ شَدِیدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ الله وَ رِضْوانٌ»80؛ 
«در عالم آخرت [دنیاطلبان را] عذاب سخت جهنم و [مؤمنان را] آمرزش و خشنودى حق نصیب است».

آیه مذکور به هر سه مورد دوزخ، بهشت (مغفرة من الله) و جنّت رضوان (هدف والاى احرار)، اشاره دارد؛ یعنى، برخى جویاى بهشت و گروهى گریزان از دوزخ هستند. در این میان تنها آزادگان درصدد رضا و خشنودى بوده و جز خدا را نمى طلبند.

امام على علیه السلام مى فرماید: 
«ما عبدتک خوفا من نارک و لاطمعا فى جنتک بل وجدتک اهلاً للعبادة فعبدتک»81؛ 
«خداوندا! من تو را نه به جهت ترس از دوزخ و نه به طمع بهشت برین که من تو را سزاوار عبادت دیده و به پرستش تو مى پردازم».

امام سجاد علیه السلام نیز فرموده است: 
«یا نعیمى و جنتى و یا دنیاى و آخرتى یا ارحم الراحمین!»82؛ 
«اى خدایى که نعیم و بهشت من تویى و دنیا و آخرت من تنها تو هستى، اى رحم کننده ترین رحم کنندگان!».

توجه به این نکته بایسته است که افراد در مراتب ایمان و ابعاد شخصیتى، گوناگون هستند. امام صادق علیه السلام مى فرماید: 
«الایمان حالات و درجات و طبقات و منازل»83؛ 
«ایمان در افراد، حالات گوناگون و درجات و نیز مراحل و مراتب مختلفى دارد». 

بنابراین نمى توان از همگان انتظار عالى ترین هدف را داشت؛ چنان که دانش آموز ابتدایى را با تشویق و تهدید، باید به درس و مدرسه کشاند. باید دستشان را گرفت و پا به پا برد تا شیوه درست عبادت را بیاموزند. البته پس از آنکه آموختند، مى یابند که تنها خداوند شایسته پرستش است: «إِیاک نَعْبُدُ»84.

تشویق و تهدید، نقش عمده اى در تربیت و انگیزش افراد دارد و قرآن بهشت و دوزخ را چونان دو عامل مهم تشویق و تنبیه، مطرح کرده است. امام على علیه السلام مى فرماید: «پیامبران آمدند تا بشر را از قیامت و مواقف آن و آنچه براى اهل طاعت و معصیت فراهم شده ـ از بهشت و دوزخ و کرامت و خفّت ـ آگاه گردانند».85

حضرت فاطمه علیها السلام فرموده است: 
«ثم جعل الثواب على طاعته و وضع العقاب على معصیته زیادة لعباده عن نقمته و حیاشة لهم الى جنته»86؛
«خداى سبحان ثواب و عقاب را مقرر ساخت براى سوق دادن بندگان به بهشت برین و بر حذر داشتن آنها از نقمت و بلاى خود (دوزخ)».

پس هدف اصلى، «رسیدن به مقام رضوان خداوند سبحان» است؛ اما مردم داراى مراتب و حالات مختلفى اند و بسیارى از آنها را باید با ترس و شوق، به بارگاه الهى کشاند. آن گاه که آمدند، به مقامات بالاتر راهنمایى کرد.
 

نعمت هاى بهشتى و ازدواج با حورالعین در دعاهاى ماه رمضان

واژه «حور» از نظر لغت به معناى «خروج از حالت سابق و تبدیل به گونه جدید» است87. در تبدیل به گونه جدید، دو نظر میان مفسران هست. گروهى از جمله علامه طباطبایى بر این عقیده اند که: دقت و توجه درباره اوصافى که در قرآن مجید براى «حور» بیان گردیده، چنین استفاده مى شود که این تبدیل به گونه اوصاف زنانه است؛ نه موجودى که آثار و اوصاف مردانه را در بر داشته باشد. به همین جهت به نظر مى رسد که مراد از حور طایفه مؤنث باشد، نه طایفه مذکر.88

اما اینکه پاداش زنان مؤمن در بهشت چیست؟ در منابع کلامى و روایى چنین آمده که در روز قیامت، اگر همسر زن مومن، اهل بهشت بود، او را اختیار مى کند و اگر از اهل جهنم بود، یک مرد را از میان مردان بهشتى برمى گزیند. شاید فلسفه این کار این باشد که زن برخلاف مرد، از نظر طبیعت تعدّدپذیر نیست. به همین جهت مردى را انتخاب مى کند.

اما گروهى ـ از جمله آیت الله مکارم شیرازى ـ در مقابل مدعى اند که حورالعین مى تواند مذکر هم باشد. براساس این نظر شاید علت اینکه اوصاف حورى که در قرآن به کار رفته، بر مؤث دلالت مى کند، به این جهت باشد که گفت و گو و محاوره در آن آیات، با طایفه مردان مؤن بوده است، نه با زنان مؤن دنیوى. از این رو شیوه محاوره، اقتضا دارد که چنین اوصافى براى این موجودات، ذکر شود.

از مضمون برخى آیات و روایات، چنین برمى آید که مسأله لذت هاى جنسى، اختصاصى به مردان ندارد؛ بلکه زنان نیز در بهشت مى توانند براى خویش شوهرانى دلخواه برگزینند. اصطلاح «حور» نیز اختصاصى به زنان ندارد؛ بلکه حورهاى مذکر نیز در بهشت وجود دارند.

براى نمونه از امیرمؤمنان علیه السلام روایت شده است: «در بهشت بازارى است که در آن خرید و فروشى نیست؛ تنها در آنجا تصویر مردان و زنان وجود دارد. هر کس که تمایلى به آنان پیدا کند، از همان جا بر او وارد مى شود»89.

در بهشت هم حوریان بهشتى وجود دارند که از نعمت هاى بهشتى اند و در دنیا نبوده اند و هم زنان دنیا ـ که اهل بهشت باشند ـ با زیبایى و شکوهى برتر از حوریان در بهشت حضور دارند و چنانچه مایل باشند، به شوهران خویش مى پیوندند.

آشنایی با ماه مبارک رمضان و آثار و فواید آن
 

آمرزش گناهان در ماه رمضان با دعا و توبه

قرآن مجید مى فرماید: 
«مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِک یبَدِّلُ الله سَیئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ الله غَفُوراً رَحِیماً»90؛ 
«کسانى که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند که خداوند گناهان آنان را به حسنات تبدیل مى کند؛ و خداوند همواره آمرزنده و مهربان است».

علامه طباطبایى مى نویسد: هر کس گناهى مرتکب شده، اگر سه کار انجام دهد ـ افزون بر آنکه از عذاب سخت و جاودان روز قیامت نجات مى یابد ـ گناهانش به حسنات تبدیل مى گردد: 1. توبه یا بازگشت از گناه، 2. عمل صالح، 3. ایمان.

«توبه» پشیمانى و رجوع خاص به طرف پروردگار است و «عمل صالح» استقراربخش آن به شمار مى آید. از این رو، علامه مى فرماید: این توبه با عمل صالح به توبه نصوح تبدیل مى گردد. امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه «تُوبُوا إِلَى الله تَوْبَةً نَصُوحاً»91 فرمود: «بنده توبه کند، سپس به گناه باز نگردد»92. 

این توبه (توبه نصوح)، حالتى خاص است که قابل شکستن نیست و در قاموس آن، بازگشت به گناه وجود ندارد. از چنین توبه اى، عمل صالح هم بى هیچ زحمتى تحقّق مى یابد.

توبه اى که در این آیه ذکر شده و به ضمیمه عمل صالح، گناهان را به حسنات تبدیل مى کند، توبه اى است که هرگز شکسته نشود. بنابراین براى آنکه خداوند گناهان گذشته را ببخشد و آنها را به حسنه تبدیل کند، باید از گناهان گذشته پیشمان بود و با اعمال صالح، اثرات توبه را در وجود خود مستقر ساخت.

نقش توبه در گشودن راه سعادت و دریچه امید و قرار گرفتن در مسیر حق و اصلاح عملکردهاى غلط گذشته، خیلى اساسى است. بسیار مى شود که از انسان در طول زندگى ـ به ویژه در آغاز تربیت و اصلاح نفس ـ لغزش هایى سر مى زند! 

اگر درهاى بازگشت به روى او بسته شود، مأیوس مى گردد و براى همیشه از راه مى ماند و لذا در مکتب تربیتى اسلام، توبه به عنوان یک اصل تربیتى با اهمیت زیاد، مطرح است و این دین از تمام گنه کاران دعوت مى کند، براى اصلاح خویش و جبران گذشته، از این در وارد شوند.

امام سجاد علیه السلام در مناجات «تائبین» به پیشگاه خداوند، چنین عرضه مى دارد: «خدایا! تو کسى هستى که درى به سوى عفوت، بر روى بندگان خود گشوده اى و نامش را توبه گذاشته اى و فرموده اى: بازگردید به سوى خدا و توبه خالص کنید. اکنون عذر کسانى که از ورود به این در، بعد از گشایش آن غافل شوند، چیست؟»

در روایات به قدرى بر مسأله توبه تأکید شده که در حدیثى از امام باقر علیه السلام آمده است: «ان الله تعالى اشدّ فرحا بتوبة عبده من رجل اضلّ راحلته و زاده فى لیلة ظلماء فوجدها»93؛ 
«خداوند از توبه بنده اش بیش از کسى که مرکب و توشه خود را در بیابان در یک شب تاریک گم کرده و سپس آن را مى یابد، شاد مى گردد» 

و نیز: «التائب من الذنب کمن لاذنب له والمقیم على الذنب و هو مستغفر منه کالمستهزء»94؛ 
«کسى که از گناه توبه کند، همچون کسى است که اصلا گناه نکرده است و کسى که به گناه خود ادامه دهد ـ در حالى که استغفار مى کند ـ مانند کسى است که مسخره مى کند».

حقیقت توبه، همان پشیمانى و ندامت از گناه است که لازمه آن، تصمیم بر ترک گناه در آینده است و اگر گناه گذشته، کارى بوده که قابل جبران است، باید در صدد جبران برآید و به این ترتیب ارکان توبه را مى توان در چهار چیز خلاصه کرد: 1. ندامت، 2. تصمیم بر ترک گناه در آینده، 3. جبران گذشته، 4. استغفار و طلب آمرزش از خداوند.

پس «توبه» تنها استغفار یا پشیمانى از گذشته و حتى تصمیم به ترک گناه در آینده نیست؛ بلکه علاوه بر همه اینها، باید گنه کار در مقام جبران برآید و فسادى را که مرتکب شده، برطرف سازد. این صحیح نیست که مثلاً در جلوى دیگران، فردى را به دروغ و حیله متهم کند و بعد در خانه خلوت، استغفار نماید!! 

پس باید حقوقى از خداوند (مثل نماز و روزه و عبادات) و تکالیفى که ضایع و ترک کرده و نیز حقوقى از مردم را که تباه ساخته، جبران و آنها را تدارک کند و حقوق مردم را به آنها برگرداند و در صورت امکان و دسترسى، از آنها رضایت و حلالیت بطلبد.

از چند طریق انسان مى تواند تا حدودى دریابد که توبه او، مورد پذیرش واقع شده است یا نه:

1. احساس نشاط و آرامش خاصى که پس از دعا و توبه، به انسان دست مى دهد و به تعبیر دیگر احساس رهایى از گناهان و آلودگى ها.

2. هر قدر انسان از گناهان خود، به جد پشیمان شده و با تضرّع و التجاى بیشترى خدا را بخواند، توبه او پذیرفته تر است. بنابراین میزان انقلاب روحى انسان در حال استغفار نیز مى تواند به عنوان یک نشانه به کار آید.

3. میزان اعتماد به وعده هاى نیکوى الهى، قابلیت و عنایات الهى را افزون مى سازد. بنابراین هر اندازه خدا باورى و توکل و اعتماد به وعده هاى او را در خود افزون یافتیم، مى توانیم بیشتر امیدوار شویم که ما را پذیرفته است.

4. هر قدر آثار واقعى توبه در اعمال و کنش هاى ما بیشتر آشکار گردد (یعنى رغبت کمترى به گناه داشته باشیم و اراده و عزم راسخ ترى در اطاعت پروردگار بیابیم؛ این نشان مى دهد که توبه ما، واقعى ترى بوده و به همین نسبت، مقبول تر بوده گردیده است.

امام خمینى رحمه الله مى فرمود: «اگر بعد از ماه مبارک رمضان، تغییرى در حالات خود یافتید، به همان نسبت وارد ضیافت الهى شده اید؛ ولى اگر دگرگونى در شما پدید نیامد، از آن بى بهره ماندید»95.

آشنایی با ماه مبارک رمضان و آثار و فواید آن
 

توبه و جزاى اعمال

برخی این شبهه را مطرح می نمایند که: از یک طرف گفته شده با توبه گناهان آمرزیده مى شود؛ از طرف دیگر در قرآن داریم هر کس یک ذرّه شر و گناهى انجام دهد، در قیامت مى بیند (سوره زلزال)؛ حال کدام یک درست است؟! اگر توبه کنیم باز هم بازخواست مى شویم؟ فرق کسانى که از اول خوب بودند و کسانى که بعد توبه کردند، چیست؟

هر عمل نیک یا زشت، اقتضاى آن را دارد که پاداش و یا کیفر خود را به دنبال داشته باشند. این یک اصل کلى و عمومى است که در سوره «زلزال» به آن اشاره شده است. اما شرط هاى اساسى و موانع بازدارنده آن، در آیات دیگر آمده است: 
«إِلاّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِک یبَدِّلُ الله سَیئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ الله غَفُوراً رَحِیماً»96؛ 
«مگر کسى که توبه کند و ایمان آورد و کار شایسته انجام دهد. پس خداوند بدى هاى شان را به نیکى ها تبدیل مى کند و او همواره آمرزنده مهربان است». 

به تعبیر علامه طباطبایى، آیه توبه در اصطلاح علم اصول، «حاکم» بر آیه «زلزال» است.97

البته این روش در سایر قانون گذارى هاى بشرى نیز جارى است که از آن به عنوان تبصره یا متمم یاد مى شود. به عبارت دیگر اعمالى را که انسان انجام مى دهد، در قیامت مى بیند. اما این در صورتى است که اعمال خوب یا بد، تا هنگامه قیامت بماند؛ ولى اگر با توبه و انجام دادن حسنات، اعمال بد انسان محو شود و یا به جهت غیبت و ظلم، اعمال خوب انسان محو گردد، چیزى باقى نمى ماند که در هنگامه قیامت آن را ببیند.98

در علم اخلاق نیز گفته شده است: اعمال انسان گاهى به صورت «حال» و ناپایدار و گاهى به صورت «ملکه» و پایدار است. آنچه در قیامت مورد بازخواست قرار مى گیرد، آن ویژگى هاى ثابت آدمى و اعمال پایدار او است. اما آنچه به طور گذرا و مقطعى انجام داده و اصرارى بر آن نداشته است؛ بلکه از انجام دادن آن پشیمان شده است، آثار آن از صحیفه اعمال و صفحه دل او، پاک و به لطف خداوند نادیده گرفته مى شود و در قیامت مورد بازخواست و حسابرسى قرار نمى گیرد. ازاین رو گفته شده است: «توبه» عمل خیرى است که تائب جزاى آن را خواهد دید و یک شاخه از جزاى آن، محو خطاها و جرایم است.

پی‌نوشت‌ها: 
1. سیوطى، الدرالمنثور، ج 1، ص 183.
2. السید على خاتن الحسینى المدنى الشیرازى، ریاض السالکین فى شرح صحیفة السجادیة، ج 6، ص 10ـ11، تحقیق و نشر مؤسسة النشر الاسلامى قم بى تا.
3. طریحى، مجمع البحرین، ج 2، ص 223.
4. کلینى، کافى، ج 4، ص 69.
5. همان، ص 69 و 70.
6. سید بن طاووس، الاقبال، ج 1، ص 26. 
7. همان، ص 31.
8. همان.
9. بقره2، آیه 183.
10. سید محمدحسین، طباطبایى المیزان فى تفسیر القرآن، ج 2، صص 8ـ9.
11. قاموس کتاب مقدس، ص 427، به نقل از: تفسیر نمونه، ج 1، ص 633.
12. تورات، سفر تثنیه، ف 9، ش 9، به نقل از: تفسیر نمونه، ج 1، ص 632.
13. انجیل لوقا، ب 5، ش 3533.
14. حسین توفیقى، آشنایى با ادیان بزرگ، تهران، سمت، طه و مرکز جهانى علوم اسلامى، چاپ سوم، زمستان 1379 ش، ص 94.
15. شیخ صدوق، فضائل الاشهر الثلاثه، تحقیق میرزا غلامرضا عرفانیان، چاپ نجف، ص 24، ح 12.
16. الکافى، ج 1، ص 249.
17. وسائل الشیعة، ج 10، انتشارات آل البیت، ص 475، ح 9 و ص 480، ح 16.
18. بحارالانوار، ج 96، ص 344؛ میزان الحکمة، ج 5، ص 2132.
19. میزان الحکمة، ج 5، ص 2132.
20. همان.
21. همان.
22. همان.
23. بقره 2، آیه 183.
24. عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 266.
25. بحار، ج 1، ص 368.
26. بحارالانوار، ج 58، ص 307، بیروت، مؤسسة الوفاء.
27. همان، ص 255.
28. براى مطالعه بیشتر ر.ک:
الف. الکسى سوفورین، روزه، روش نوین، براى درمان بیمارى ها، ترجمه جعفر امامى.
ب. سید حسین موسوى لاهیجى، روزه، درمان بیمارى هاى روح و جسم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
پ. عبدالکریم بى آزار شیرازى، رساله نوین فقهى پزشکى، ج2، (دفتر نشر فرهنگ اسلامى).
ت. سید رضا پاک نژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج3؛ (انتشارات کتابفروشى اسلامیه).
29. فرهنگ معین.
30. بقره 2، آیه 286.
31. مستدرک الوسائل، ج 1، ص 90.
32. ذاریات 51، آیه 56.
33. انبیاء 21، آیه 26 و 27.
34. انسان 76، آیه 3.
35. همان، آیه 2.
36. همچنین ر.ک: آیات 31 سوره محمد؛ 35 سوره انبیاء؛ 155 سوره بقره؛ 7 سوره کهف؛ 165 سوره انعام؛ 7 سوره هود؛ 2 سوره ملک، 15 سوره فجر و... .
37. مؤمنون 23، آیه 14.
38. روم 30، آیه 30.
39. یونس 10، آیه 35.
40. شمس 91، آیه 28.
41. حجرات 49، آیه 7.
42. غافر 40، آیه 56.
43. با استفاده از: المیزان، ج 12، ص 159.
44. ابراهیم 14، آیه 12.
45. سبا 34، آیه 21.
46. ص 38، آیه 82 و 83.
47. مریم 19، آیه 83.
48. بقره2، آیه 222.
49. آل عمران 3، آیه 76.
50. همان، آیه 134.
51. همان، آیه 146.
52. میزان الحکمه، ج 4، ح 2797.
53. میزان الحکمه، ج 2، ص 223، ح 3135. 
54. همان، ح 3136. 
55. همان، ص 224، ح 3140.
56. همان، ح 3145.
57. همان، ص 233، ح 3190.
58. مفاتیح الجنان، اعمال ماه شعبان، مناجات شعبانیه.
59. همان، اعمال ماه مبارک رمضان، دعاى ابو حمزه ثمالى.
60. مفاتیح الجنان، اعمال ماه ذى الحجه، اعمال روز عرفه، دعاى عرفه امام حسین علیه السلام.
61. بحارالانوار، ج 67، ص 25، چاپ مؤسسه الوفاء لبنان.
62. بحارالانوار، ج 96، ص 292.
63. اصول کافى، ج 3، ص 129.
64. دعاى کمیل.
65. علق 96 آیه 6. 
66. فاطر 35 آیه 15. 
67. بحار الانوار، ج 93 ص 313. 
68. منیه المرید، ص 123 از تفسیر کشف الاسرار، ج 1، ص 135. 
69. ابن فهد حلّى، عدة الداعى، ص 139. 
70. بحارالانوار، ج 97 ص 296. 
71. همان، ج 70 ص 354. 
72. برگ و بار، ص 286. 
73. دعاى کمیل. 
74. کلینى، کافى، ج 2، ص 525. 
75. وسائل الشیعه، ج 4 ص 191. 
76. بقره 2، آیات 200 و 201. 
77. صحیفه سجادیه، دعاى 20 ؛ مفاتیح الجنان، دعاى مکارم الاخلاق.
78. حسن حسن زاده آملى، الهى نامه، ص 70. 
79. توبه 9، آیه 72. 
80. حدید 57، آیه 20. 
81. بحار، ج 67، ص 186. 
82. صحیفه سجادیه، ص 413. 
83. اصول کافى ج 2، ص 38. 
84. فاتحه 1، آیه 4. 
85. نهج البلاغه، خطبه 183. 
86. اعیان الشیعه، ج 1، ص 316؛ این جمله از حضرت على علیه السلام نیز نقل شده است. ر.ک: بحارالانوار، ج 6، ص 114 به نقل از: نهج البلاغة. 
87. براى آگاهى بیشتر ر.ک: حسن، مصطفوى، التحقیق فى کلمات القرآن، ج 2، ص 335. 
88. المیزان، ج 18، ص 240 و ج 19، ص 223 و 247. 
89. بحارالانوار، ج 1، ص 148. 
90. فرقان25، آیه 70. 
91. تحریم66، آیه 8. 
92. محمدى رى شهرى، میزان الحکمه، ج 1، ص 552. 
93. تفسیر نمونه، ج 24، ص 295. 
94. همان، ص 296. 
95. براى مطالعه بیشتر ر.ک: ترجمه جامع السعادات، مرحوم نراقى؛ ترجمه الاخلاق، مرحوم شبر؛ نقطه هاى آغاز در اخلاق، مهدوى کنى. 
96. فرقان 25، آیه 70. 
97. ر.ک: تفسیر المیزان، ج 20، ص 486، دارالکتب الاسلامیة. 
98. همان، ج 20، سوره زلزال. 
 

منبع

پرسش ها و پاسخ هاى برگزیده ویژه ماه مبارک رمضان، گروه محققان، دفتر نشر معارف، چاپ دهم، پاییز 89.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما