مقدمه:
بزرگترین مراجع تقلید فقیهان و دانشوران شیعه همانند آیة الله العظمی بروجردی و امام خمینی و شیخ عباس قمی که در بررسی اسناد دعاها و زیارت ها خبره بوده و دقت بسیار داشته اند، همین زیارت نامه حضرت معصومه علیهاالسلام را می خوانده اند.و اعتماد و توجه آنان را به این زیارت نامه نمی توان دست کم انگاشت چه این که برای بسیاری از امامزاده ها زیارت نامه هایی ساخته شده اما هرگز به کتابهایی از قبیل بحار و مفاتیح الجنان و... نتوانسته راه پیدا کند.
و مراجع تقلید، فقیهان و محدثان به آنها اعتماد و اعتنا نمی کرده اند. بررسی محتوا و متن این زیارت نامه نیز حکایت از نهایت اتقان آن داشته و از قراین وثاقت و صحت صدور آن از معصوم است.
اگر متن این زیارت نامه انشای یکی از عالمان شیعه بود، علی القاعده مطابق با زیارت نامه های مأثور انشاء می شد و در باره صفات انتخاب شده برای معصومان علیهم السلام شبیه آنان بود. در حالی که این گونه نیست.
بدین سان سند زیارت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام در نهایت اعتبار است چه اینکه بی شک تعبیر به «بعض کتب الزیارات» به معنای تضعیف آن کتاب نیست.
در این مطلب راسخون شرحی بر سه فراز از زیارت حضرت معصومه(س) «السلام علی آدم صفوة اللّه»، «السلام علی نوح نبیّ الله»، «السلام علی ابراهیم خلیل الله» خواهیم داشت.
شرحی بر سه فراز زیارتنامه حضرت معصومه علیهاالسلام
«السلام علی آدم صفوة اللّه»
آدم - علی نبینا و آله و علیه السلام از دیدگاه اسلام نخستین پیامبر است و آفرینش وی و دیگر مسایل مرتبط به این پیامبر بزرگ از اهمیت بالایی برخوردار است، نام آدم بیست و پنج بار در قرآن آمده است .و در دهها روایت رسیده از معصومان علیهم السلام ابعاد گوناگون مرتبط به آدم توضیح داده شده است.(1) به هر حال یکی از القاب آدم «صفی الله»(2) است.
«صفو» در لغت به معنای خالص بودن چیزی است و از این رو به سنگ صاف و خالص «صفا» می گویند.(3) و به عسل خالص و صاف که آمیخته با چیزی نباشد عسل مصفّی گفته می شود، «انهار من عسل مصفی»(4)، و بنا بر این «اصطفا» به معنای انتخاب کردن قسمت خالص چیزی است.
خداوند متعال در قرآن می فرماید: «ان الله اصطفی آدم و نوحاً و آل ابراهیم و آل عمران علی العالمین».(5)
«همانا خداوند آدم، نوح، خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید.»فلمّا مهّد ارضه، وانفذ امره،اختار آدم علیه السلام خیرة من خلقه..» (6)
پس ازآن که خدای متعال زمینش را آماده ساخت و پهن کرد و فرمان خود را در باره آفرینش جاری ساخت، آدم علیه السلام را برگزید.
از آیات متعدده و روایات پرشماری استفاده می شود که آدم علیه السلام «صفی الله» است، و در زیارت های متعدد این صفت برای این پیامبر عظیم الشأن الهی، آورده شده است،.
تتبع در این آیات و روایات نشان می دهد که مقصود از «صفوة الله» آن است که خداوند آفرینش آدم را از همان آغاز در مقایسه با دیگر مخلوقات، آفرینش ممتازی قرار داد و وی را بر دیگر مخلوقات خود برتری داد از این رو بر طبق این آیه و آیاتی از این قبیل آدم و آدمیان بر دیگر آفریدگان و یا بسیاری از آنان برتری دارند،(7)
زیرا خداوند از روح خود در آدم دمیده(8) و وی را جانشین(9) و امین خود در زمین ساخته و با دادن اختیار و فراهم آوردن زمینه هدایتش راه تکامل را بر وی هموار کرده است.
بدین سان، به طور کلی انسان مخلوق برگزیده و برتر خداوند است.(10) و به طور خاص آدم علیه السلام صفی خداوند است،(11) زیرا او نخستین انسانی است که خداوند وی را جانشین خود در زمین ساخته (12)
و اول کسی است که باب «توبه» را به روی وی گشوده(13) و آغازین فردی است که خدا برای او دین پدید آورده است.(14)
خلاصه مطلب همان است که امیر مؤمنان علی علیه السلام در نهج البلاغه، فرمود: که خداوند چون زمین را آفرید و آن را برای زیستن بشر آماده ساخت، آدم را از میان مخلوقاتش برگزید و وی را بر آنها برتری دارد... .
از این رو جا دارد و مناسب است که به هنگام زیارت معصومان و اولیاء الله به آدم آفریده ممتاز و نخستین پیامبر خدا، و خلیفه او در روی زمین و آفریده برگزیده او نیز سلام دهیم، در این سلام که در زیارت حضرت معصومه علیها السلام آمده است.
در واقع به دلیل این سلام دادن نیز اشاره شده است، سلام بر آدم که آفریده برگزیده خدا است. و چون برگزیده است و خالص و صاف و آمیخته با آلودگی ها و فساد نیست خداوند او را پیامبر معصوم و خلیفه خود در زمین قرار داده است.
«و الله أعلم حیث یجعل رسالته»(15) نتیجه این سلام آن است که بشر باید از آدم به عنوان پیامبر معصوم، خلیفه خدا در زمین، الگو بگیرد و همواره در راه سعادت گام بردارد.
«السلام علی نوح نبیّ الله»
دومین مرحله از نبوت پیامبران بزرگ الهی با نبوت نوح علی نبینا و آله و علیه السلام آغاز می گردد، زندگی و کوشش های خالصانه این پیام آور عظیم الشأن الهی از نگاه قرآن اهمیت خاصی دارد.از این رو نام او چهل و سه بار در قرآن، در بیست و هشت سوره ذکر شده است (16) در این آیات و در روایات رسیده از معصومان علیهم السلام مطالب گوناگون، عبرت آمیز و سود مندی در باره ابعاد مختلف زندگانی ایشان آمده است(17) که شرح آنها با موضوع این پژوهش تناسب ندارد.
این پیامبر بزرگ الهی در راه تبلیغ معارف الهی، استوار سازی و گسترانیدن فضیلت و عدالت، بسیار کوشید و در این مسیر بسی شکیبایی و شرح صدر از خود نشان داد که می تواند(18) الگوی انسانهای خداجو و فضیلت خواه باشد.
خداوند متعال وی را به شرح صدر،(19) زبان مهرآمیز،(20) اصلاح امور،(21) احسان به دیگران،(22) استقامت برای رسیدن به هدف،(23) خیر خواهی(24) از فضیلت هایی است که خداوند متعال نوح و دیگر پیامبرانش را به آن ستوده است.
و به طور خاص نوح بنده بسیار شکر گزار خدا «عبد شکور»(25) از بندگان مؤمن(26) و از کسانی است که بدانان نعمت های (ویژه) خود را ارزانی داشته (27) و آنان را بر جهانیان فضیلت و برتری داده است.(28)
سه نکته مهم در باره نوح
افزون بر همه ویژگی های این پیامبر عظیم الشأن الهی و نعمتهای بزرگی که خداوند به ایشان داده است، سه نکته مهم در باره نوح وجود دارد که از اهمیت خاصی برخوردار است.1- نوح پیامبر (نبی) و فرستاده (رسول) الهی است و مأموریت دارد(29) قوم خویش را به راه سعادت رهنمون سازد و آنان را از گمراهی و ضلالت برهاند؛.
از این رو در آیات متعددی از قرآن کریم و در روایات متنوع و مختلفی از ایشان به عنوان پیامبر؛ بلکه پیامبر اولوالعزم یاد شده است، بدین سان نوح نبیّ الله و رسول الله است.(30)
2- رسالت و پیامبری نوح با دیگر پیامبران الهی از این جهت متفاوت است که او نخستین پیامبری است که دارای شریعت و کتاب بوده است(31) حلقه نخست پیامبران اولوالعزم و به عبارت دیگر شیخ الانبیاء است؛(32) بر پایه آیات قرآن او قومش را به توحید و زدودن اندیشه.
از اوهام شرک آمیز(33)، تسلیم در برابر خداوند متعال(34) استوار سازی عدالت در جامعه،(35) و پالایش دامن جامعه انسانی از زشتی ها و منکرات، و راست گویی و وفای به پیمان ها فرا می خواند.
در روایتی از امام باقر علیه السلام در این باره چنین آمده است: اسماعیل جعفی می گوید امام باقر علیه السلام چنین فرمود:«شریعت نوح آن بود که خداوند یکتا و یگانه از سر اخلاص عبادت شده و هیچ شریکی برای او قرار داده نشود.
و این همان فطرتی است که خدا انسان را بر پایه آن آفریده است و از نوح و دیگر پیامبران پیمان گرفته است که خدا را عبادت کنند و ساحت قدسی او را به شرک نیالایند و نوح را فرمان داده است.
به نماز، امر به معروف و نهی از منکر و مراعات حلال و حرام الهی و بر او (اجرای) احکام حدود و ارث را واجب نکرده است. پس این است شریعت نوح...»(36)
نتیجه این نکته آن که نوح دارای شریعت، احکام و کتاب و نخستین پیامبر اولوالعزم و شیخ الانبیاء بوده است.
3- بر طبق آیات و روایات بی شماری نوح قوم خود را نفرین کرده و از خدا خواست ریشه آنان را از زمین برکند و در پی این نفرین کیفر ویران گر الهی نازل شد و آب زمین را فرا گرفت و جز اندکی از مؤمنان همه قوم نوح را به هلاکت رسانید.
و نسل جدیدی پس از طوفان نوح باقی ماندند که خداوند آنان را مشمول نعمت های خاص خود ساخت(37) و بدین ترتیب بود که نوح را می توان پدر نسل دوم از مؤمنان دانست، به همان سان که آدم أبوالبشر پدر هردو نسل به شمار می آید،
نوح نیز نخستین پیامبر و پدر این نسل بود و این نکته یکی از دلایلی است بر این که در این زیارت و امثال آن نوح نبیّ الله خوانده شده است و به رسالت او اشاره نشده است به عبارت دیگر به جای رسول الله از او به نبی الله یاد شده است.
به همان سان که نافرمانی مردم از او به قدری بود که در واقع زمینه انجام رسالت را از بین برده بود از این رو بر او نبیّ الله اطلاق شده است نه رسول اللّه.
با توجه به همه این ویژگی ها و امتیازهای نوح است که باید نام او جاودان بماند «و ترکنا علیه فی الآخرین»(38) و باید بر او سلام کرد ؛ چه اینکه خداوند متعال بر او سلام و درود فرستاده است «سلام علی نوح فی العالمین»(39)
بی شک یکی از بهترین راههای جاودان ماندن نام نوح سلام بر او در زیارت های معصومین علیهم السلام است(40) این سلام ها در واقع از سویی زنده نگه داشتن نام او و از سویی سلام بر او است که خداوند به
هر دو نکته در قرآن اشاره کرده است و زیارت حضرت معصومه علیها السلام در واقع در بر دارنده هر دو نکته است و همان طور که در آینده گفته خواهد شد یکی از برکت ها و عظمت های این زیارت نامه همین مطلب است و آخرین مطلب آن است که چگونه به او سلام دهیم و نام او را با چه صفتی یاد کنیم؟
پاسخ این پرسش از سه نکته ای که در پایان ویژگی های نوح آوردیم روشن شد، بر طبق آن نکات نوح رسول الله، نبیّ الله و شیخ الانبیاء و نخستین پیامبر اولوالعزم و حلقه آغازین پیامبرانی است که شریعت و کتاب داشته اند به عبارت دیگ:
او بنیان گذار سلسله نوینی از پیامبران و پدر و پیامبر نسل جدیدی از مؤمنان که در کشتی خود آن ها را جای داد تا نسلشان حفظ شود. از این رو مناسب ترین نوع سلام به آن پیامبر بزرگ آن است که بگوییم «السلام علی نوح نبیّ الله» چه این که در بر دارنده مفاهیمی است که بدان اشاره شد.
«السلام علی ابراهیم خلیل الله»
ابراهیم خلیل الله در زمره طلایه داران موحدان تاریخ است، آن پیامبر و بنده خالص و عاشق خداوند دارای اندیشه هایی زلال و تابناک، اعمالی خالص و پاک بود و چنان زیبا زیست و با آدمیان، طبیعت زمان خویش و خدایان دروغین آنان و باورهای شرک آلودشان با منطقی چنان زیبا و استوار جهانیان برخورد کرد.که در خدا باوری و هدایت و ارشاد به آن حقیقت سراسر نور و سعادت الگوی همه داجویان و حق طلبان تاریخ شد و به مرحله ای رسید که خداوند به بزرگترین و آخرین پیامبرش فرمان داد که به طور علنی بگو من از دین حنیف و دین ابراهیم پیروی می کنم.(41)
این قهرمان بی بدیل توحید چهارمین پیامبری است که در قرآن از او یاد شده و دومین حلقه از زنجیره پیامبرانی است که دارای شریعت و کتاب بوده و پیامبرانی مانند حضرت لوط علی نبینا و آله و دین او را تبلیغ می کرده اند(42) و در واقع پیشوای گروهی از پیامبران بوده است.
در قرآن کریم شصت و نه بار از او یاد شده است.در این آیات و در روایات متعددی از ابعاد مختلف زندگی طلایه دار موحدان تاریخ گزارش شده و نکته ها و عبرت ها و معارف سودمند و مؤثری در ضمن این گزارش ها فراروی عاشقان کلام خدا و سخنان معصومین علیهم السلام نهاده شده است.
که شرح آن ها در این مختصر نمی گنجد و فرصتی بیشترتر می طلبد و در این پژوهش تنها به یکی از صفات برجسته و ممتاز آن یگانه و بی همتای روزگار خویش، که همان عنوان «خلیل الله» است بسنده می شود.
ویژگی های ابراهیم در قرآن
بر پایه برخی از گزارش ها ابراهیم در بیابان پا به عرصه گیتی نهاد، زیرا مادرش از ترس آنکه مبادا مأموران ستمگر حاکم زمان فرزندش را به قتل رسانند، راهی بیابان شد و در آن جا ابراهیم به دنیا آمد و به همین دلیل او را به دور از چشم نامحرمان در غاری پنهان ساخت و مخفیانه به آن غار آمده و و فرزند دلبندش را شیر می داد.(43)ابراهیم در میان طبیعت با صفا و پاکیزه رشد کرد و بالید و با عنایت های خاص خداوند از همان جوانی به درک و رشد خاصی دست یافت و به مقام های ارجمندی نایل شد.(44)
القاب و اوصاف بسیار مهمی برای ابراهیم در قرآن آمده است: بر پایه این آیات او بنده شایسته خدا،(45) اهل احسان و نیکوکاری،(46)
دارای قلب سلیم،(47) مطیع در برابر پروردگار(48) و خاضع و خاشع در پیشگاه ربوبی،(49) شکر گزار،(50) بسیار راستگو،(51) بردبار و شکیبا،(520) اهل انابه و بازگشت به خدا،(53) دارای قلبی سرشار از حزن و اندوه در برابر پروردگار،(54) دارای دین حنیف،(55) مقام نبوت، رسالت و حتی امامت بود.(56)
او در راه خدا به مسافرت ها و هجرت های بزرگی دست یازید(57)، او - به امر الهی - فرزند و همسرش را در بیابان کویر و بی آب و علف جای داد و بر خدا توکل کرد،(58) یک تنه به مبارزه با بت و پرستی اوهام و خرافات و اندیشه های نادرست روزگار خود برخاست(59)؛
بسیار مهربان و بخشنده و مهمان نواز بود،(60) شب و روز هر گاه فرصتی دست می داد به زمزمه و راز و نیاز با محبوب و خالق خود می پرداخت(61) و در اجرای احکام الهی دریغ نمی ورزید. و اهل یقین(62) و اخلاص در یاد خدا بود(63)
و خدا به ایشان نیرو و توان خاصی بخشیده(64) و وی را در زمره برگزیدگان و پیامبران اولوالعزم قرار داده(65) و بر ایشان کتاب آسمانی فرو فرستاده و او را به صراط مستقیم رهنمون ساخته بود.(66)
یکی از بزرگترین توفیقات ابراهیم خلیل آن بود که خانه کعبه و قبله گاه مسلمین و موحدان را به فرمان الهی بنیان نهاد(67) و به نص کلام الهی او به تنهایی یک امت بود.
ابراهیم از امتحانهای بسیار سخت، دشوار و طاقت فرسا سربلند و سر افراز در آمد(68) به همان سان که چون پیروزمندانه بتکده را ترک کرد و در مقابل محاکمه علنی و بازجویی بت پرستان قرار گرفت شجاعانه ایستاد و خم به ابرو نیاورد بلکه از این فرصت برای اثبات پوچی و نادرستی بت پرستی بهره برد و بت پرستان و بازجویان را سخت نکوهش کرد(69)
خداوند از سر لطف در سن پیری به او دو فرزند شایسته و صالح بخشید(70) و نبوت را در نسل او گذاشت(71) و خاندانش را مشمول رحمت و برکات خویش ساخت(72) و بدین سان بود که قلّه های رفیع سعادت را در نوردید.
و در درگاه الهی به درجات و مقامهای والا و بالایی رسید(73) و توانست ملکوت آسمانها و زمین را در همین دنیا ببیند(74) و به معرفت کامل دست یابد و شاید بدین دلیل بود که قرآن او را به تنهایی یک امت
دانست(75) و لذا او را به عنوان الگو معرفی کرده و از همگان خواسته است از او پیروی کنند(76) از میان همه صفتها و القاب و عناوینی که خداوند به ابراهیم داده است.
«خلیل الله» بودن ایشان ممتاز و برجسته است و از آنجا که در زیارتها و از جمله زیارت حضرت معصومه علیها السلام این واژه به کار رفته است به شرح و بررسی آن می پردازیم.
»خلیل الله»
»خلیل» واژه ای است عربی و به معنی دوست،(77) و در قرآن کریم به همین معنا به کار رفته است و در این فرض از «خلّه» با ضم «خ» مشتق شده است.برخی از مفسران گفته اند ممکن است «خلیل» از «خلّة» به فتح «خ» مشتق شده و در این فرض به معنای نیازمند است. در باره خلیل بودن ابراهیم هر دو معنای یاد شده آمده است، برخی از مفسران معتقدند خلیل الله به معنی دوست خدا است و ابراهیم دوست خدا بود و صد البته خود را نیازمند به خداوند نیز می دانست(78)
همان طور که قرآن می فرماید «یا لیتنی لم اتّخذ فلانا خلیلاً»(79) و برخی ضمن رد نکردن احتمال یاد شده، خلیل را به معنای نیازمند دانسته اند و به اعتقاد آنها ابراهیم از آنرو خلیل است که خود را همیشه نیازمند به خدا می دانست و اصولاً خلیل کسی است که نیازهای خود را از دوستش بخواهد(80).
و از اینرو اعمالش را تنها و تنها برای او و خالصانه انجام می داد از برخی از روایات دیدگاه دوم استفاده می شود و از گروهی از آنها تفسیر اول به نظر می رسد، میان این دو گروه از روایات و این دو تفسیر منافاتی نیست و ضمن اعتراف به این نکته که این دو معنای واژه «خلیل» متفاوت است و از دو «وزن متغایر» مشتق شده است.
در باره تفسیر این آیه شریفه «و اتخذ الله ابراهیم خلیلاً»(81) می توان گفت که هر دو خصلت در او جمع بوده است. او هم دوست خدا بوده است؛ یعنی شبها و روزها یکسره به یاد خدا بوده و همواره با او انس داشته و چنان به او محبت می ورزیده که همه چیز را و از جمله همه وجودش را برای خدامی خواسته است.
و جلوه های این محبت را در ساختن خانه خدا انتقال زن و بچه اش را به کویری خشک و بی آب و علف، قربانی کردن فرزند یگانه و بی بدیلش را در راه خدا، انفاق همه اموالش را در راه رضایت پروردگار، می توان به وضوح مشاهده کرد.
و این ها و جز اینها (حبّ پیامبر خدا و اظهار ارادت و علاقه به امیرمؤمنان و امام حسین علیهم السلام) بود که خلیل الله نامیده شد. و تمام رمز و راز زندگی و اسرار خود را با خداوند در میان می گذاشته و خداوند نیز او را دوست داشته و با الهامات غیبی اسراری در او به ودیعت نهاده و رازها و رمزها به او آموخته است.
نکته مهم آن است که بدانی دوستی با خدا با دوستی با دیگران متفاوت است؛ خدا آفریننده و مالک انسان است و ضمن آگاهی از ظاهر و باطنش و قدرت بر نابودی و هر گونه تغییر و تحوّل در او، از هر جهت بر او احاطه دارد و از این رو انسان پیوسته و همواره و در همه حال و همه چیز و از هر جهت نیازمند به اوست(82)
و متأسفانه بسیاری از آدمیان از این نکته مهم غفلت ورزیده اند اما کسی چون ابراهیم که دوست خدا است و با او انس دارد و خالصانه خدایش را یاد می کند به این نکته توجه دارد و در هر زمان و مکان خود را نیازمند به خدا می داند و چنان به این مسأله باور دارد که باور استوار و ریشه دار او در همه اعمالش جلوه کرده است.
پیامبر خدا صلوات الله علیه و آله در مناظره ای که با یهودیان داشت به هر دو معنی یاد شده اشاره فرمود.یهودیان در پی آن بودند که از اعتقاد پیامبر خدا به «خلیل الله» بودن ابراهیم سوء استفاده کرده و آن را ابزار اثبات برخی از عقاید باطل و نادرست خود قرار دهند، از این رو آن حضرت مفهوم «خلیل الله» را اینگونه توضیح داد.
این گفته ما که ابراهیم «خلیل الله» است بدین معنا است که «خلیل» یا مشتق از خلّه [به ضم] و یا مشتق از خلّة [به فتح خا [است (ودر این فرض دوم) به معنای نیازمندی و احتیاج است (و مقصود از) خلیل بودن ابراهیم آن است که او به خدا نیازمند بوده و فقط به او توجه داشت و از غیر خدا کاملاً بریده و روی گردان و بی نیاز بود.
و گواه این مطلب آن است که چون خواستند او را در آتش اندازند، او را در منجنیقی نهادند. خدا جبرئیل را مبعوث ساخت و فرمود بنده ام (ابراهیم) را دریاب، جبرئیل (شتابان) به سمت او آمد و او را در هوا ملاقات کرد و گفت: «...خداوند مرا فرستاده است برای یاری تو. »
ابراهیم در پاسخ گفت: خدا مرا بس است و او بهترین وکیل است (و نیازی به تو ندارم) «حسبی الله و نعم الوکیل» جز از او چیزی نمی خواهم و به غیر او نیازی ندارم ؛ از این روی خداوند او را خلیل خود نامید ؛ یعنی کسی که نیازمند به خدا و محتاج به اوست و تنها به او توجه کرده و از غیر او بریده است.
و اما اگر از «خلة» به ضم «خ» گرفته شده باشد، بدین معنا است که... که او بر اسراری آگاه شده که دیگران از آنها آگاه نیستند. و معنایش آن است که خداوند از امور مرتبط به او آگاهی دارد و این به معنای تشبیه خداوند به آدم نیست(83)؛ مگر نمی بینیاگر ابراهیم به طور کامل از دیگران بریده نباشد خلیل خدا نخواهد بود و نیز اگر اسرار الهی را نداند خلیل او نمی تواند باشد....».(842)
همان طور که در این روایت آمده است ؛ خلیل بودن را می توان به هر دو معنا دانست و منافاتی میان آنها نیست. در واقع کسی که دوست خدا باشد و خداوند او را به عنوان دوست خود برگزیده باشد و از اوصاف خدا آگاه باشد و خدا را خالق، رازق، و دارای احاطه جامع و کامل بر بنده اش و همه مسایل مرتبط با او بداند؛ خود را کاملاً به خداوند نیازمند دانسته، از غیر او می برد و به حضرت پروردگار می پیوندد.
بدین سان همه آنان که دوست خدایند خود را کاملاً به او نیازمند می دانند و همه انسانها نیازمند به خدا هستند، یعنی همه را محتاج به خود آفریده است ولی همه را به عنوان دوست برنگزیده است از این رو در روایتی امام صادق علیه السلام چنین نقل کرده اند:
«خدا اگر ابراهیم را به عنوان خلیل و دوست انتخاب کرد به خاطر نیاز به دوستی او نبود بلکه از آن روی بود که ابراهیم بنده مفید پروردگار و کوشا در راه رضای او بود».(85)
برخی از معاصران بر این باورند که «خلیل» به معنای دوست است و نمی تواند به معنای دیگری باشد ؛ چه اینکه سیاق این آیه نشان می دهد خداوند مقام خاصی (خلیل بودن را) به ابراهیم داد.
و اگر «خلیل» به معنای دوست باشد این مطلب صحیح است و ابراهیم علی نبینا و علیهالسلام - به عنوان دوست خدا انتخاب شده است اما اگر به معنای نیازمند باشد همه موجودات نیازمند به خدا هستند و این معنا اختصاصی به ابراهیم ندارد.(86)
به نظر می رسد مقصود از نیازمندی آن است که ابراهیم احساس نیازمندی مطلق و فقر در همه مسایل زندگی در برابر خدا داشت و همه چیز را فقط از او می خواست و تنها او را بی نیاز می دانست نه آن که ابراهیم - مانند دیگر موجودات - نیازمند به خدا بود.
در پایان این بخش تفسیر علامه مجلسی از «خلیل» بودن حضرت ابراهیم علیه السلام را مطرح می کنیم: در بحارالانوار در این باره چنین آمده است: «واتخذ الله ابراهیم خلیلاً» یعنی خداوند ابراهیم را دوستدار خود قرار داد ؛
یعنی دوستی خود را در او به طور کامل و به گونه ای نفوذناپذیر قرار داد و مقصور از آن که ابراهیم دوست خدا است آن است که دوستان خدا را دوست می دارد و دشمنانش را دشمن. و مقصود از دوستی خدا با او آن است که هرگاه کسی بخواهد به او زیانی رساند، خدا یاری کننده او خواهد بود ؛ همان طور که چون نمرود می خواست او را به آتش افکند، خدا یاریش کرد...»(87)
و در مرآة العقول در این باره چنین می نویسد: «خلیل یعنی کسی که دل را از همه چیز جز خداوند خالی کند و در همه چیز تنها و تنها از او بخواهد و همه پیامبران ضرورتی ندارد به این مقام رفیع برسند».(88)
چه کسی لقب «خلیل» را به ابراهیم داد؟
خداوند متعال در قرآن می فرماید «و من أحسن دینا ممّن اسلم وجهه للّه و هو محسن و اتّبع ملّة ابراهیم حنیفا و اتّخذ الله ابراهیم
خلیلاً»(89): «و کیست از جهت دین نیکوتر از آن که خود را تسلیم خدا کند و حال آن که نیکوکار باشد و از آیین پاک و خالص ابراهیم پیروی کند و خدا ابراهیم را به عنوان دوست خود برگزید».
بر پایه این آیه لقب خلیل را خداوند متعال به او داده است و بر پایه گروهی دیگر از روایات رسول الله،(90) جبرئیل،(91) عزرائیل(92) و دیگر فرشتگان(93) و امام موسی بن جعفر علیه السلام(94) او را «خلیل الله» دانسته اند.
از مناظره پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم با یهودیان استفاده می شود که انتقاد به «خلیل الله» بودن ابراهیم به اندازه ای نزد رسول الله روشن و مسلّم بوده است که یهودیان در پی سوء استفاده از آن بر آمدند.(95)
چرا ابراهیم خلیل الله شد؟
ابراهیم چگونه به مقام «خلیل اللهی» رسید و چه امتیازی این منزلت والا را نصیب ایشان ساخت؟ بررسی روایات نشان می دهد دستیابی به این مقام به دلایل زیر بوده است.1- سجده های طولانی و بسیار:
«امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند به این دلیل ابراهیم را خلیل خود ساخت که بسیار بر زمین سجده می کرد».(96)
2- صلوات بر محمد و آل محمد:
حضرت امام محمد تقی علیه السلام می فرماید: خدا از آن رو ابراهیم را به عنوان دوست خود برگزید که بسیار بر محمد و اهل بیت او صلوات می فرستاد.(97)
3- نماز شب و غذا دادن به مردم:
جابر بن عبد الله انصاری می گوید: از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم، فرمود: «خدا از آن رو ابراهیم را به عنوان خلیل خود برگزید که به مردم طعام می داد و چون شب فرا می رسید و مردم می خوابیدند (او بیدار بود) و نماز شب می خواند».(98)
4- مردم دوستی و بی نیازی از مردم:
از امام رضا علیه السلام نقل شده است که خدا از آن رو ابراهیم را به عنوان خلیل خود برگزید که هرگز جواب رد به کسی نداد و از کسی جز خدا چیزی نخواست.(99)
جلوه های دوستی با خدا
حضرت ابراهیم، خلیل الله بودن را به ارزانی بدست نیاورد، آن پیامبر بزرگ الهی با مجاهدت های عظیم و در نتیجه با عنایات خداوند به این مقام دست یافت و البته همانگونه که دستیابی به این مقام سهل و آسان نیست.
حفظ این مقام هم بس سخت و دشوار است که «عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکلها». اطلاعات مرتبط به زندگی ایشان بسیار کم است و تنها دست مایه در این باره روایاتی است که از معصومان علیهم السلام به دست ما رسیده است بر طبق این روایات، دوستی ابراهیم با خدا جلوه های زیبا و دل انگیزی دارد؛ چون او را در آتش انداختند،.
در حالی که آتش زبانه می کشید و شعله هایش فروزان تر می گشت، جبرئیل شتابان خود را به او رساند و اظهار داشت آمده ام کمکت کنم ابراهیم در پاسخ گفت، به تو نیازی ندارم و تنها از خدا کمک می خواهم(100)
(او دوست من است و از آشکار و نهان من آگاه) و چون در خواب دید که فرزند یگانه و بی همتایش اسماعیل را باید سر ببرد مشتاقانه مقدمات ذبح او را فراهم ساخته، کارد را به دست گرفته با قوت بر گلوی اسماعیل کشید تا در راه دوست سر از تن او جدا کند .
بر طبق برخی روایات جبرئیل با گروهی از فرشتگان به خانه او آمد او سفره غذایی از گوساله بریان برای ایشان انداخت(101) و از آنان خواست غذابخورند، جبرئیل در پاسخ گفت تا قیمت آن را معین نکنی لب به غذا نخواهیم زد، ابراهیم گفت:
قیمتش آن است که در آغاز «بسم الله» بگویید (و با یاد محبوب من آغاز کنید) و چون خوردن غذا تمام شد، خدای را با ذکر «الحمد لله رب العالمین» شکر کنید، جبرئیل به یارانش نگاه کرده و فرمود:
«حق للّه ان یتخّذ هذا خلیلاً»(102) در روایت دیگری آمده است که روزی ابراهیم در محاسن خود موی سفیدی دید، خدای را شکر گذارده و فرمود:
«ستایش برای پروردگار جهانیان است که مارا به این سن رسانید در حالی که به اندازه یک چشم به هم زدن گناه نکرده ام».(103) او قهرمان میدان شکیبایی و انابه و بازگشت به خدا بود و همواره در حال دعا و خضوع و خشوع در برابر درگاه دوست.(104) و بدین سان بود که خداوند پس از مقام «خلیل اللهی» مقام امامت را نیز به ایشان عطا فرمود.(105)
خلاصه آنچه در باره ابراهیم آوردیم آن شد که او از پیامبران اولوالعزم الهی بود که خداوند نعمت های عظیمی به او بخشیده بود و القاب و ویژگی های خاص به خود را داشت.
و از میان این همه القاب وی به خلیل الله یا خلیل الرحمان شهره شد چه اینکه این عنوان و لقب از امتیازی خاص به خود برخوردار است. و به دلیل این همه فضیلت است که خداوند فرمود: «ما نام نیک او را جاودان و برای آیندگان باقی گذاشتیم و سلام بر ابراهیم».(106)
اما چگونه از این پیامبر الهی یاد کنیم و چگونه به او سلام دهیم، در زیارت نامه حضرت فاطمه معصومه علیها السلام چنین آمده است «السلام علی ابراهیم خلیل الله».
پی نوشت:
1.جناب علامه مجلسی تنها در ج 11 بحار الاوار بیش از 200 حدیث در باره آدم آورده است، ر.ک: بحار الانوار ج 9 ص 305 و ج 10 ص 76 و ج 40 ص 82 و 110 و ج 46 ص 352 و ج 57 ص 94 و ج 60 ص 244 و ج 62 ص 60 و ج 5 ص 27 و 28 و ج 14 ص 22 و 347 و 502.2.این لقب ویژه آدم نیست بلکه در باره حضرت نوح علیه السلام و رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و بسیاری از دیگر پیامبران نیز بکار رفته است ولی در باره آدم به دلیل آنچه گفته خواهد شد برجستگی خاص به خود را دارد.
3.مفردات راغب ماده «الصفو». قاموس قرآن، ج 4، ص 126؛ ترتیب کتاب العین، ج 7، ص 163-162.
4.سوره محمد، آیه 15.
5.سوره آل عمران، آیه 33.
6.نهج البلاغة، فیض الاسلام، خطبه 90 (اشباح)، ص 263.
7.ر.ک: طبیعت و محیط زیست از دیدگاه اسلام، ص 31 تا 38، (به قلم نگارنده).
8.سوره ص، آیه 71: «اذ قال ربک للملائکة انّی خالق بشراً من طین فاذا سوّیته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین»
9.سوره انعام، آیه 165، سوره ص آیه 26، سوره یونس آیه 14 و سوره فاطر آیه 39 و سوره بقره آیه 30
10.و لقد کرّمنا بنی آدم... و فضّلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا» سوره اسراء آیه 70 .
11.ر.ک المیزان ج 3 ص 165، تفسیر نمونه ج 2 ص 518.
12.انی جاعل فی الارض خلیفة» سوره بقره آیه 30، ر.ک: المیزان ج 3 ص 165.
13.ثمّ اجتباه ربّه فتاب علیه و هدی» سوره طه آیه 123، همان منبع.
14.همان منبع، «اما یأتینّکم منی هدیً فمن تبع هدای فلا یضل و لا یشقی» سوره طه آیه 123.
15.سوره انعام، آیه 124.
16.ر.ک:قاموس قرآن، ج7، ص 124؛ ازجمله در سوره نوح 26 آیه درباره آن حضرت است.
17.بحار الانوار ج 11 ص 342 - 285.
18.همان.
19.سوره اعراف آیه 60 و 61.
20.همان.
21.همان و سوره هود، آیه 64.
22.سوره صافات، آیه 79 و 80.
23.سوره اسراء آیه 3، سوره عنکبوت آیه 14، سوره نوح آیات 10 - 5.
24.سوره اعراف آیه 62 و سوره هود آیه 34.
25.انه کان عبداً شکوراً» سوره اسراء آیه 3. ر.ک بحار الانوار ج 11 ص 290 و مجمع البیان ج6 ص 396.، شکور بودن نوح برخاسته از ویژگیهای اخلاقی اوست نه پیامبریش.
26.انه من عبادنا المؤمنون» سوره صافات، آیه 81.
27.اولئک الذین انعم الله علیهم من النبیّین و من ذریة آدم و ممن حملنا مع نوح» سوره مریم، آیه 58.
28.ان الله اصطفی آدم و نوحاً. علی العالمین» سوره آل عمران، آیه 33.
29.سوره نساء، آیه 163 ؛ سوره نوح آیه 1 ؛ سوره حدید آیه 26 ؛ سوره عنکبوت آیه 14 ؛ سوره مؤمنون آیه 23.
30.ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن ج 2 ص 141 و 142 و ج 3 ص 165 ؛ در باره رسول و نبی میان دانشوران اختلاف است، ر.ک المیزان ج 2 ص 140.
31.همان؛ منشور جاوید قرآن، ج 11، ص 17 و 18؛ بحار الانوار، ج 11، ص 298: «عن رسول الله صلوات الله علیه و آله أوّل نبیّ أرسل نوح»
32- در تفسیر ابوالفتوح، ج 6، ص 193 در این باره چنین آمده است: اگر گویند نوح را چه تخصیصی است و دیگر پیغمبران هستند که از او فاضلترند؟ گوییم: برای آن که ابوالبشر بود. پس از آدم علیه السلام که در عهد او همه عالم خراب شدند و همه جانوران جز آنان که در کشتی بودند دگر آن که او اوّل پیغامبر بود که صاحب شرع بود... و گفته اند برای آنکه او شیخ الانبیاء بود ج 6 ص 193.
33.سوره نوح، آیات 3 و 15 تا 20 و سوره آل عمران، آیه 19.
34.همان آیات.
35.سوره آل عمران آیات 151 و 152.
36.بحار الانوار ج 11 ص 331 ؛ کافی ج 8 ص 283.
37.اولئک الذین أنعم الله علیهم من النّبیّین و من ذریّة آدم و ممن حملنا مع نوح» سوره مریم آیه 58.
38.سوره صافات آیه 78 «نام نیک او را در میان آیندگان باقی گذاردیم».
39.همان آیه 79، «سلام و درود بر نوح در (میان) همه جهانیان».
40.زیارت هایی از قبیل زیارت وارث.
41.سوره نحل آیه 123 ؛ سوره آل عمران آیه 95 ؛ سوره بقره آیه 95.
42.. ر.ک: منشور جاوید قرآن ج 11 ص 286.
43.دایرة المعارف تشیع، ج 1، ص 264، چاپ دوم با تصرف.
44.سوره انبیاء آیه 51.
45.سوره بقره، آیه 130: «و انّه فی الآخرة لمن الصالحین».
46.سوره صافات، آیه 109 - 110: «سلام علی ابراهیم. کذلک نجزی المحسنین».
47.سوره صافات ،آیه 84: «و انّ من شیعته لابراهیم اذ جاء ربّه بقلب سلیم».
47.سوره صافات آیه 103.
49.سوره نحل آیه 120.
50.همان 121.
51.سوره مریم آیه 41.
52.سوره توبه آیه 114 و سوره هود آیه 75.
53.سوره هود آیه 75.
54.سوره هود آیه 75.
55.سوره آل عمران آیه 95.
56.بقره آیه 124.
57.سوره صافات، آیه 99؛ ر.ک منشور جاوید قرآن، ج 11، ص 255 - 217.
58.سوره بقره آیه 126 و سوره ابراهیم آیه 37، این نکته از دلایل خلیل بودن اوست.
59.سوره انبیاء، آیات 56 - 52؛ سوره شعراء، آیات 82 - 69؛ سوره عنکبوت آیه 17 - 16 و آیه 25؛ سوره زخرف، آیه 27 - 26.
60. بحار الانوار، ج 12، ص 4.
61.سوره ص آیه 46.
62.سوره انعام آیه 75.
63.سوره ص آیه 45.
64.سوره بقره آیه 130.
65.سوره مریم آیه 41 و سوره ص آیه 47 و سوره انعام آیه 33 و سوره بقره آیه 127. اصول کافی ج 1 ص 175 ؛ مرآة العقول ج 2 ص 286.
66.سوره انعام آیه 87.
67.سوره بقره، آیه 127؛ سوره ابراهیم، آیه 35؛ سوره حج، آیه 24.
68.سوره صافات، آیات 108 - 101.
69.سوره انبیاء، آیات 67 - 59 و سوره صافات، آیات 96 - 94.
70.صافات، آیه 101.
71. سوره بقره، آیه 129 - 127 و 124.
72.سوره هود آیه 73.
73.سوره انعام آیه 83.
74.سوره انعام آیه 75.
75.سوره نحل آیه 120.
76.سوره ممتحنه آیه 4.
77.قاموس قرآن ج 1 ص 96؛ و التحقیق فی کلمات القرآن، ج 3 ص 14، به نقل از منابع مختلف لغوی.
78.به عنوان نمونه ر.ک: تفسیر نمونه ج 2 ص 145.
79.سوره فرقان آیه 28.
80.تفسیر المیزان ج 5، ص 96.
81.سوره نساء آیه 125.
82. لذا پس از آیه شریفه «و اتخذ اللّه ابراهیم خلیلاً» فرموده است «و للّه ما فی السموات و ما فی الارض...» المیزان، ج 5، ص 94.
83.اشاره به شبهه یهودیان است که خلیل بودن را ملازم با شبیه بودن می پنداشتند.
84.الاحتجاج ص 19 نور الثقلین ج 1، ص 554؛ بحارالانوار ج 9، ص 260.
85.تفسیر نمونه ج 4 ص 146 به نقل از مجمع البیان.
86.همان.
87.بحارالانوار ج12، ص 2.
88.مرآة العقول ج 2 ص 284.
89.سوره نساء آیه 125.
90.الاحتجاج ص 19؛ تفسیر نورالثقلین ج 1، ص 554.
91.بحارالانوار ج 12، ص 31 و ص 5.
92.کافی ج 1، ص 175.
93.بحارالانوار ج 1، ص 33.
94.همان، ص 31.
95.خود حضرت ابراهیم نیز بارها خدا را «خلیل» و دوست خود خواند، ر.ک: تفسیر قمی، ذیل آیه 125. و بحارالانوار ج 12، ص 9 و ص 11 و تفسیر نورالثقلین ج 1، ص 555 و ص 554 به نقل از اصول کافی.
96.علل الشرایع، ص 34؛ بحارالانوار، ج 12، ص 4؛ تفسیر نورالثقلین ج 1، ص 555 - 554.
97.علل الشرایع ص 34؛ بحارالانوار ج 12، ص 4.
98.همان منابع.
99.عیون اخبارالرضا، ج 2، ص 76 و بحارالانوار ج 12، ص 4 و تفسیر نور الثقلین ج 1، ص 554.
10..بحارالانوار ج 12، ص 5 ص 39.
101.همان ص 5.
102.بحارالانوار، ج 12، ص 5.
103.همان، ص 8.
104.همان، ص 12.
105.سوره بقره، آیه 124؛ اصول کافی، ج 1، ص 175.
106. «و ترکنا علیه فی الآخرین. سلام علی ابراهیم». سوره صافات، آیات 109 - 110.