تجلي کربلا در آثار شعرا (3)
در آثارسنايي ،خاقاني ،عطار ،سعدي ،مولانا ،و استاد شهريار
نوعي ديگرديدگاه سمبليک مولانا ،بهره جستن از واقعه کربلا براي بيان واقعيات موجود درعالم هستي است .مولانا دردفتر ششم مثنوي شريف درداستاني با عنوان «تشبيه مغفلي که عمرضايع کند ...»از زاويه اي ديگربه حادثه کربلا پرداخته است .
خلاصه داستان :
پرس پرسان مي شد اندر افتاد
چيست اين غم برکه اين ماتم افتاد
اين رئيس زفت باشد که بمرد
اين چنين مجمع نباشد کارخرد
نام او والقاب او شرحم دهيد
که غريبم من شما اهل ده ايد
(همان ،ص869)
اما جواب عتاب آميز مي شنود :
آن يکي گفتش که هي ديوانه اي
تو نه اي شيعه عدو خانه اي
روزعاشورا نمي داني که هست
ماتم جاني که ازقرني به است
(همان ،ص869)
اما شاعر درجواب مي گويد :
گفت آري ليک دور يزيد
کي بدست اين غم چه ديراينجارسيد
چشم کوران آن خسارت را بديد
گوش کران آن حکايت را شنيد
خفته بودستيد تا اکنون شما
که کنون جامه دريديت از عزا
(همان ،ص869)
و مولانا ازاين داستان اينگونه نتيجه گيري مي کند و اززبان شاعر مي گويد :بدترين مرگ ها ،مرگي است که ناشي از خواب غفلت باشد و مولانا عاشورائيان را «خسروان دين »معرفي مي کند و مي گويد :
اگر روح آنان ازچنين زندان جسته است پس وقت شادي است نه عزا و ماتم :
چونکه ايشان خسرو دين بوده اند
وقت شادي شد چو بشکستند بند
سوي شادروان دولت تاختند
کنده و زنجير را انداختند
(همان ،ص869)
و در ادامه مي گويد اگر شما ازاحوال واقعي آنها باخبربوديد ،اينگونه ناله و شيون نمي کرديد زيرا که آنان در روز عاشورا در اين حال و مقام بودند :
روز ملکست و گش و شاهنشهي
گر تو يک ذره ازايشان آگهي
ورنه اي آگه برو برخود گري
زان که در انکار نقل و محشري
(همان ،ص869)
شمر و يزيد
دلست همچو حسين و فراق همچو يزيد
شهيد گشته دو صدره به دشت کرب و بلا
(ديوان شمس ،1382،ص134)
شب مرد و زنده گشت حياتست بعد از مرگ
اي غم بکش مرا که حسينم تويي يزيد
(همان ،ص355)
و گاهي يزيد در شعر مولانا نماد «سيرت بد »است :
در زهد اگر موسي و هارون آيي
وانگاه چون جبرئيل بيرون آيي
ازصورت زهد خود چه مقصود ترا
در سيرت اگر يزيد و قارون آيي
(همان ،ص1482)
خاقاني
امام حسين (ع):نماد مظلوميت
يزيد و شمر :نماد سيرت بد .
عاشورا :نماد نهايت رنج و مشقت .
کربلا :نماد سرزمين مصيبت .
من حسين وقت و نااهلان يزيد و شمر من
روزگارم جمله عاشورا و شروان کربلا
(ديوان خاقاني ،1382،ص2)
عطار و سعدي
يا رب به نسل طاهر اولاد فاطمه
يارب به خون پاک شهيدان کربلا
يا رب به صدق پيران راستگو
يارب به آب ديده ي مردان آشنا
دلهاي خسته را به کرم مرهمي فرست
اي نام اعظمت در گنجينه ي شفا
(کليات سعدي ،1383،ص648)
يا :
به ده مبشر و ده مقوله ي عام
به ده حس و به ده ايام ماه عاشورا
(ديوان عطار ،ص30)
استاد شهريار
بيان تاريخي واقعه
استاد شهريار در اشعار بسياري به حوادث جاريه در کربلا اشاره کرده اند که يکي از بهترين اين اشعارغزلي با عنوان »کاروان کربلا »است که استاد نحوه حرکت کاروان امام حسين (ع) از مکه به کربلا و همچنين نحوه شهادت امام حسين را بازگو کرده اند :
-ازحريم کعبه ي جدش به اشکي شست دست
مروه پشت سرنهاد اما صفا دارد حسين (ع)
(کليات استاد شهريار ،1377،ص70)
-دست آخر کز همه بيگانه شد ديدم هنوز
با دم خنجرنگاهي آشنا دارد حسين (ع)
شمرگويد گوش کردم تا چه خواهد از خدا
جاي نفرين هم به لب ديدم دعا دارد حسين (ع)
(همان ،ص70)
يا در شهادت علي اکبر (ع)گويد:
حسين بين که به نعش جوان خود چو رسيد
فقال بعدک يا بني علي الحيوه قفا
(همان ،جدوم ،ص646)
استاد شهريار نماز واقعي را نماز ظهر شهيدان عاشورا مي داند که در بهبوهه جنگ ،نمازاول وقت را ادا کردند :
اگرنمازشهيدان ظهر عاشوراست
نماز من به خدا نيست جز قيام و قعود
(همان ،ج1،ص504)
«دشمن فرصت نماز خواندن هم به سپاه امام نمي دهد .حسين به نماز مي ايستد تا ابراز نياز به آستان «الله »سرود بي نيازي از هر کس جزاو را بربام بلند زمان برخواند و زمزمه عشق را ترنم کند .»(خون خدا ،1373،ص57)
ديدگاه سمبليک
امام حسين (ع)در اشعاراستاد شهريار با نمادهاي گوناگون مطرح شده است ؛گاهي امام حسين (ع)نماد ظلم ستيزي است :
فرياد کن زظلم و تعدي که گفته اند
آنجا که قصه قصه زور است يا حسن (ع)
(همان ،ج2،ص601)
و گاهي نماد از خود گذشتن در راه معشوق :
جوش زد خون حسين و آخرين سرمشق داد
عارفان محوند در اين درس عرفاني هنوز
(همان ،ج1،ص539)
و گاهي نماد عشق و آزادي است :
بني اميه و آن دستگاه فرعوني
همان فسانه فرعون و گنج قارون شد
ولي حسين (ع)علمدار عشق و آزادي
لقب گرفت و شهنشاه ربع مسکون شد
(همان ،ج1،ص492)
کربلا
يک کاروان شوق و سوداي مشهدند
کآن صحن را به شور و نوا کربلا کنند
(همان ،ج1،ص221)
و گاهي نماد سوزو گداز است :
آمد صبا و بازم از وجد حالتي رفت
کز سوزوسازو رفت غوغاي کربلا بود
(همان ،ج2،ص430)
شهر شام
حيدر بابا -يار -يولداشلار دوندولر
ازجوروبي وفايي ياران فغان و آه
بير-بير مني چولده قويوب چوندولر
فرياد از اين گروه رفيقان نيمه راه
چشمه لريم،چراغلاريم ،سوندولر
مردند شمعهاي من اندر شب سياه
يامان يئرده گون دوندي ،آخشان اولدي
خورشيد شد نهان و جهان تيره فام شد
دنيا منه خرابه شام اولدي
دنيا مرا خرابه ي جانکاه شام شد
(کليات ترکي استاد شهريار ،1369،ص42)
(ديوان استاد ،ج1377،2ص343)
اين نکته شايان ذکر است که اصطلاح "خرابه شام "را کسي به اين زيبايي و بدين جامعيت بيان نکرده است .
يزيد
اما عجبا که خود پايتخت يزيد
خشتي ندهد نشان از ديو پليد
(همان ،ج2،ص492)
فهرست برخي از اشعاري که استاد در آن ها به واقعه ي کربلا اشاره کرده اند :دعوت تهران ،حماسه حسيني ،چراغ شام ،مرحبا حسين ،عرض تسليت ،مهمان عرش ،صلاي عام ،توديع حضرت حسين (ع)سرباز گمنام ،هفت تير ،سرود اسلام ،مناجات 2،کاروان کربلا ،تقديم به شب شعر شيراز ،کاروان شوق ،يا علي (ع)،خرابات مولا علي و قاضي شريع ،اشک مريم ،سلام ،دست علي به همراه بسيج ،به خانقاه يکرنگي ،بن بست حافظ ،جشن سده ،در ورود به شهرمدينه طيبه ،گل و بلبل سلام ،پايان روزگار ،قربانگاه جهاد ،يوم الله 22بهمن و ...
اشعارترکي
ابيات مذکور از شعراي فوق الذکر بيانگر اين مطلب است که شاعران با اعتقاد خاص خود به واقعه کربلا توجه داشته اند هر چند قسمتي از اشعار به صورت سمبليک بيان شده است ،اما هر سمبلي با نماد خود رابطه ي حقيقي و واقعي دارد .به عنوان مثال اگر شير نماد شجاعت است بي شک اين ويژگي از صفات حقيقي آن مورد است يا اگر زلف نماد کثرت است اين کثرت را در زلف مي توان ديد .پس اگر امام حسين (ع)نماد حقانيت ،مايه ي رستگاري ،خرمي ،مظلوميت ،عشق و آزادي ،ظلم ستيزي ،صبرو تحمل و ...است .بي هيچ ترديدي اين صفات ازخصوصيات بارز آن حضرت مي باشد .
ماحصل کلام آنکه بازتاب واقعه کربلا در اشعار شعرا چه به صورت بيان تاريخي و چه به صورت سمبليک با درنظر گرفتن شرايط اجتماعي و سياسي و مذهبي شاعران بيانگر حقانيت امام حسين (ع)و ظلم و جور دستگاه بني اميه بر خاندان پيامبر (ص)است و شعر با باور قلبي نقش بسزايي در ترويج فرهنگ حسيني در جامعه داشته اند .
پی نوشت ها :
* کارشناس ارشد -واحد تبريز
1-بررسي اين بازتاب خود نيازمند مقاله ي جداگانه ايست که دراين مقاله به ذکرچند مثال بسنده مي شود .
1.بخشايشي مقيمي ،ترجمه لهوف سيدبن طاووس ،انتشارات دفترنشراسلام ،چاپ 15،بهار 1385.
2-بهجت تبريزي ،محمد حسين ،ديوان اشعار ،انتشارات نگاه و زرين ،چاپ پانزدهم دو جلدي ،1377.
3-بهجت تبريزي ،محمد حسين ،کليات ترکي ،انتشارات نگاه و زرين ،چاپ چهارم ،1369.
4-دانشنامه ادب پارسي ،به سرپرستي دکتر حسن انوشه .
5-خاقاني ،بديل ،ديوان اشعار ،به اهتمام دکترضيائدين سجادي انتشارات زوار ،چاپ هفتم ،1382.
6-سعدي ،مصلح الدين ،کليات ،به اهتمام بها الدين خرمشاهي انتشارات دوستان ،چاپ چهارم ،1383.
7-سنايي ،ابوالمجد ،حدئقه سنايي ،به اهتمام مدرس رضوي انتشارات دانشگاه تهران ،1377.
8-سنايي ،ابوالمجد ،ديوان اشعار ،به اهتمام مدرس رضوي انتشارات سنايي ،چاپ چهارم .
9-عطار ،فريدالدين ،ديوان اشعار ،به اهتمام دکترتفضلي انتشارات علمي ،چاپ ششم ،تهران.
10-عمادزاده ،حسين ،زندگاني چهارده معصوم انتشارات مکتب قرآن ،چاپ نوزدهم ،1378.
11-کربلايي ،نادعلي ،مقتل سالارشهيدان ،انتشارات خزر،چاپ اول ،1419ه.ق
12-محدثي ،جواد ،خون خدا ،انتشارات اسلامي ،چاپ ششم ،1373.
13-مولوي بلخي ،جلال الدين ،مثنوي معنوي ،با مقدمه فروزانفرانتشارات امير مستعان ،1378.
14-مولوي بلخي ،جلال الدين ،ديوان شمس به اهتمام بديع الزمان فروزانفر ،انتشارات امير کبير،1382.
15-مهاجراني ،سيد عطاالله ،پيام آور عاشورا ،انتشارات اطلاعات ،چاپ دوم،1374.
16-مهدي پور ،محمد ،مجموعه مقالات کنگره ولايت و اهل بيت در گستره ادب پارسي ،دانشگاه تبريز ،1373.
نشريه پايگاه نور،شماره11.