سبک شناسي شعرکمال الدين اسماعيل اصفهاني (خلاق المعاني )(2)
اصطلاحات موسيقي
ليک هم خوش نبود از دف و نايي خالي
اصطلاحات فلسفي :
بس نيست کت نبي و نبي هر دو مقتد است ( ديوان ص 19 )
اصطلاحات رياضي :
ز شوق گردد جذر اصم به طبع سميع ( ديوان ، ص 352 )
اصطلاحات نرد و شطرنج :
که در شطرنج جفت شاه باشد (ديوان ،ص 690 )
نرد و شطرنج به دست آيد و درشيوه خويش
راستي نيست هم از برگ و نوايي خالي
( ديوان ، ص 704 )
اصطلاحات طبي :
بر تواتردليل استقاست
( ديوان ، ص 356 )
اصطلاحات نجومي :
و گرچه هست به صوت چو فرقدان نرگس
( ديوان ، ص 101 )
هر اقتصاد که قرآن سعود را باشد
ز اتصال بدين حضرت همايون باد
( ديوان ، ص 570 )
اشاره کمال اسماعيل به بروج دوازده گانه ، منازل قمرو بازي و هنرنمايي با صاطلاحات دشوارنجومي نظير:ارتفاع ، اتصال ، کف الخضيب و ... هنرمندانه صورت گرفته است .
همچنين ترکيباتي از قبيل : بريد گردون ، تتق مينا ،چشمه طباخ ، حقه پيروزه رنگ ، سرمه دان چرخ ، قراضه هاي نجوم و غيره فراوان يافت مي شود . اين ترکيبات تلفيقي ، از مصطلحات نجومي با رنگ ادبي است .
بريد گردون هر روز از دگر منزل
به خدمت آمده با مژده دگرگون باد
( ديوان، ص 571 )
قرن ششم عصر ترويج معارف ديني و قرآني است . تعصبات و جدال هاي عالمان ديني زمينه رشد و پرورش اين گونه معارف را فراهم مي ساخت . آيات ، احاديث و اخباري که در اشعار کمال آمده ، دليل مهارت وي در علوم ديني و زبان عربي است :
بخواندند جاسوا خلال الديار
محابابند هيچ بر اوليا
(ديوان ، ص 254 )
برعزم قاب قوسين اندر دمي لطيف
چون تير بر گذشته زافلاک چنبري
(ديوان ، ص 3 )
چل روز از آن سبب گل آدم سرشته شد
تا قصر دين بخشت وجودت شود تمام
(ديوان ، ص 3 )
تشبيه دراشعارکمال اسماعيل به جهت مشبه به هاي متنوع و تازه ازجايگاه ويژه اي برخورداراست .او که شاعري صورتگر است به فرم بيان بسياراهميت مي دهد و اغلب موضوع واحدي را به طرق مختلف و اشکال گوناگون مي پرورد .
درياي وحي را شده غواص جبرئيل
جوهر کلام حق و زبان تو جوهري
(ديوان ،ص 3 )
رخي چنان که زخورشيد و ماه نتوان کرد
خطي چنان که زمشک سياه نتوان کرد
(ديوان ،ص 698 )
در اين دوره تصوير ساده و محسوس به تصويرپيچيده و انتزاعي بدل مي شود و ايجاز و اختصارجاي گستردگي و تفضيل را در تصاويرشعري مي گيرد صور خيال در اين دوره با مضامين جديد ، گرايش به استعاره و رمزي شدن دارد .استعاره يکي از هنرمندانه ترين فنون ادبي است که در ديوان اشعار کمال بيشتر از نوع مکنيه تخييليه است .
دردست عقل ،نورمساعي تو چراغ
بر کام نفس ، حکم مناهي تو لگام
(ديوان ،ص 2 )
به دست تيغ ،گريبان زندگي شده چاک
به پاي عمر،درافتاده دامن خذلان
(ديوان ، ص 37 )
به چشم عقل ، ببين و به ذوق جان درياب
کزين لذيذتر و خوب تر تواند بود
(ديوان ، ص 21 )
يکي از مشخصات شعر کمال به کار بردن صنايع بديعي و فنون مختلف فصاحت و بلاغت است . در اينجا فقط به چند نمونه اشاره مي شود :
ارسال المثل :
تنگ بد جاي موش در سوراخ
بست جاروب نيز بر دنبال
(ديوان ، ص 614 )
لف و نشر :
و ليک هيچ دو را حسن و لطف آن تو نيست (ديوان ،ص 269 )
ايهام :
در بند موي آن دل قطران شده اسير
ايهام در دو کلمه ازرقي :
2 ـ نام شاعر معروف
و قطران :
1 ـ نام شاعر معروف
2 ـ روغني سياه که از سرو کوهي مي گيرند)مي باشد .
«کمال الدين از سخنوران و قصيده سرايان بزرگ است که غزليات و رباعيات نغزي دارد اين سخنور در دو صنعت ايهام و حسن تعليل مهارت بي مانندي دارد و حافظ از لفظ استوار و اين دو صنعت ظريف کمال تاثير و الهام گرفته است »
لحن موسيقي کلام شاعران بازتاب روح و روان آنهاست و راهي به سوي شخصيت پر رمز و رازشان است .تناسب اوزان و معاني ، گزينش الفاظ استوار و سنگين ، بازي با رديفهاي متنوع ،کاربرد صنايع بديعي و معنوي به اشعارکمال اسماعيل شکوهي خاص بخشيده است .دراشعار وي بحورناموزون و نامطبوع گذشته چون بحر قريب که اشعراني چون ناصرخسرو به کار برده اند مشاهده نمي شود .کمال تنهيتهاي خود را دربحرشاد هزج و نغمه هاي غم انگيز مرآثي را دربحرمحزون رمل سروده ، که مرثيه هاي او تداعي گرآه جگر سوز پدري داغ ديده است .
يکي ازجنبه هاي هنرنمايي کمال اسماعيل انتخاب رديفهاي متنوع و دشواري است که در تمامي موارد به خوبي ازعهده برآمده و به کمک آنها به شعر خويش سحر و جاذبه اي کم نظير بخشيده است . و بيشترين نوع رديف در شعر کمال از نوع رديفهاي اسمي ( نرگس ، شکوفه ) رديفهاي فعلي ( نمي پردازد ،همي کوشيد ) و رديفهاي طولاني ( پديد نيست ،مبادا هرگز ) است .
« بعد از خاقاني اگر به ديوان کمال الدين اصفهاني نگاه کنيم مي بينيم رديفهاي اسمي زياد تر دارد و از نظر نوع اسمهايي که در رديف قرار دارد تازگي دارد .ازقبيل : شکر ، نرگس و گلزار . اين رديفهاي اسمي اغلب جامد و ايستايند و بيشتر براي نمايش دادن قدرت شاعري گويندگان بوده است و نيز رديفهاي فعلي سبب شده که به طور کلي تصويرهاي شعري ، در شعر دوره هاي بعد خلاصه و کوتاه شود و استعاره ها و اضافه هاي تشبيهي جاي تشبيهات دقيق و کامل دوره قبل را بگيرد »( موسيقي شعر ، 1368 ، ص 153 ـ 412 ) کمال اسماعيل با به کارگيري انواع متنوع جناس در ديوان خود نمونه هاي بسيارنغزو بديعي از اين صنعت ادبي را به نمايش گذاشته است . يکي اززيباترين جلوه هاي جناس در شعر او مربوط به جناس زايد است .
جناس زايد
مخر غرور دم صبح و دم شب ، زنهار
نه مرغ زيرکي ؟ از راه دام و دد برخيز
(ديوان ،ص 25 )
جناس تام :
لاجرم بوسه بها جزو خطا مي خواهند
(ديوان ،ص 709 )
آميزش مفردات و مرکبات عربي با زبان پارسي در اين دوره بيش از هر زماني شدت يافت . شاعران و نويسندگان علاوه بر کاربرد اصطلاحات علمي و صنايع بديعي از لغات و ترکيبات و اصطلاحات زبان عربي استفاده مي کردند و اين امر باعث تکلف و پيچيدگي زبان مي شد کاربرد لغات ،اصوات ،ترکيبات و جملات عربي به وفور در اشعارکمال يافت مي شود . از ويژگيهاي مهم در زبان شعر کمال نشانه هاي قدمت مي باشد که عبارتند از :
استعتمال لغات کهن دري : فش ، ايرا ، ايرمان ،ايهمه ، نهمار و ...
استعمار لغات فارسي سره :خارپشت ، نهتبن ،اژدرها ،خروه وار ،آرنگ و ...
استعمال لغات مهجور :خايسک ،اهريان ، زاستر و ...
نتيجه گيري :
پی نوشت ها :
عضو هيات علمي واحد انار کرمان
1ـ تاريخ ايران کمبريج ، با سورث ، سي . آ ، گرد آورنده جي . آ . بويل ( 1366 ) ، ج پنجم ، مترجم حسن انوشه ، تهران انتشارات امير کبير .
2 ـ تحول شعر فارسي ، موتمن زين العابدين ، ( 1339 ) ، چاپ کتابفروشي حافظ و مصطفوي .
3 ـ حافظ نامه ، خرمشاهي ، بهاء الدين ( 1367 ) چاپ اول ، تهران ، انتشارات سروش .
4 ـ ديوان ، کمال الدين اسماعيل،اصفهاني ، ( 1348 ) به اهتمام حسين بحرالعلومي ، تهران انتشارات دهخدا .
5 ـ ديوان ، سيد حسن غزنوي ، ( 1362 ) چاپ دوم ،تصحيح محمد تقي مدرس رضوي ، تهران و انتشارات اساطير .
6 ـ سبک شناسي شعر ، شمسيا ، سيروس ، ( 1376 ) ، چاپ سوم ، تهران ، انتشارات فردوس .
7 ـ سير رباعي در شعر ، شمسيا سيروس ، ( 1363 ) ،تهران ،انتشارات آشتياني
8 ـ سيرغزل درشعرفارسي ،شمسيا سيروس ، ( 1369 ) چاپ دوم ، تهران ، انتشارات فردوس.
9 ـ فنون بلاغت و صناعات ادبي ، همايي ، جلال الدين ، ( 1363 ) چاپ دوم ، تهران ، نشر توس .
10ـ کليات سبک شناسي ، شمسيا ، سيروس ، ( 1366 ) چاپ اول ، تهران ، انتشارات فردوس .
11 ـ موسيقي شعر ، شفيعي کدکني ، محمدرضا ، ( 1368 ) ، چاپ دوم ، تهران ، انتشارات آگاه .
نشريه پايگاه نور ،شماره 11.