آيا رودکي سراينده ي تمام کليله و دمنه است ؟

کتاب کليله و دمنه از جمله آن مجموعه هاي دانش و حکمت است که مردمان خردمند گردآورده اند و « به هر گونه زبان » نبشتند و از براي فرزندان خويش به ميراث گذاشتند و در اعصار و قرون متمادي گرامي مي داشتند ، مي خواندند و از آن حکمت علمي و آداب زندگي و زباني مي آموختند . ( مينوي ، 1377 ، مقدمه )
دوشنبه، 24 آبان 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آيا رودکي سراينده ي تمام کليله و دمنه است ؟

آيا رودکي سراينده ي تمام کليله و دمنه است ؟
آيا رودکي سراينده ي تمام کليله و دمنه است ؟


 

نويسنده : دکتر تقي وحيديان کاميار ( استاد زبان شناسي )




 

چکيده :
 

هدف از طرح موضوع اين مقاله اين است که آيا رودکي تمام کليله و دمنه را به نظم کشيده است؟ دلايلي که بر رد اين مطلب ارائه شده به قرار ذيل است :
1 ـ استناد به اين بيت فردوسي :
نبيند کسي نامه پارسي
نوشته به ابيات صد بار سي
2 ـ ابيات موجود منحصر به 5 باب اول کليله است که خود نشاني از منظوم نشدن باب هاي ديگر کليله و دمنه است .
3 ـ توجه به سکّه هاي دوره ساماني و ارزش آنها که به نظر مي رسد اين صله و انعام ، پاداشي براي نظم تمام کليله و دمنه نمي تواند باشد .

واژه هاي کليدي :
 

کليله و دمنه ـ باب هاي کليله و دمنه ـ ابيات منظوم موجود ـ شاهنامه.

آيا رودکي سراينده تمام کليله و دمنه است ؟
 

کتاب کليله و دمنه از جمله آن مجموعه هاي دانش و حکمت است که مردمان خردمند گردآورده اند و « به هر گونه زبان » نبشتند و از براي فرزندان خويش به ميراث گذاشتند و در اعصار و قرون متمادي گرامي مي داشتند ، مي خواندند و از آن حکمت علمي و آداب زندگي و زباني مي آموختند . ( مينوي ، 1377 ، مقدمه )
کليله و دمنه ، بيشتر شرح ماجراها و دسيسه هايي است که در دربار هند رخ مي داده و چون شرح اين دسيسه ها و ماجراها به طور مستقيم ميسر نبوده، لذا در سبک داستانهاي حيوانات به رشته تحرير درآمده است .
شک نيست که رودکي پدر شعر فارسي ، کتاب کليله و دمنه را به نظم درآورده ، اما آيا تمام کليله و دمنه را منظوم ساخته و يا قسمتي از آن را ؟
اصولاً اگر شاعري کتابي را به سفارش وزير يا پادشاهي منظوم مي سازد بايد تمام آن را بسرايد ، نه بخشي از آن را. کساني که درگذشته درباره نظم کليله و دمنه سخن گفته اند ، برآنند که رودکي تمام کليله را به نظم کشيده ، اينک نظر قدما را درباره نظم کليله و دمنه مي آوريم :
قديمي ترين ماخذ ، مقدمه شاهنامه ي ابومنصوري است . در آنجا مي خوانيم :
نصر بن احمد اين سخن بشنيد . خوش آمدش دستور خويش را ـ خواجه بلعمي ـ بر آن داشت تا از زبان تازي به زبان پارسي گردانيد تا اين نامه به دست مردمان اندر افتاد و هر کسي دست بدو اندر زدند و رودکي را فرمود تا به نظم آورد و کليله و دمنه اندر زبان خرد و بزرگ افتاد و نام او بدين زنده گشت . ( قزويني ، 1322 ، ص 33 )
تعالبي در کتاب خود به نام « غرر اخبار الفرس و سيرهم » در موضوع به نظم آوردن کليله توسط رودکي مي نويسد :
از آن روزگار باز کليله و دمنه هميشه در نزد شاهان پارس نگاهداري مي شد تا اين که ابن مقفع آن را به تازي بگردانيد و پس رودکي به فرمان نصر بن احمد آن را به سروده پارسي درآورد .
( تعالبي ، 1372 ، ص 361 )
فردوسي در شاهنامه ، کيفيت و چگونگي آوردن کليله به ايران و نظم آن توسط رودکي را اين گونه بيان مي کند :
نبشتند برنامه خسروي
نبد آن زمان خط بجز پهلوي
چنين تا به تازي سخن راندند
از آن پهلواني همي خواندند
چو مأمون جهان روشن و تازه کرد
خور و روز بر ديگر اندازه کرد
کليله به تازي شد از پهلوي
براينسان که اکنون همي بشنوي
به تازي همي بود تاگاه نصر
بدانگه که شد در جهان شاه عصر
گرانمايه بوالفضل دستور او
که اندر سخن بود گنجور او
بفرمود تا فارسي و دري
بگفتند و کوتاه شد داوري
از آن پس چو بشنيد راي آمدش
برو بر خرد رهنماي آمدش
همي خواستي آشکار و نهان
کزو يادگاري بود در جهان
گزارنده اي پيش بنشاندند
همه نامه بر رودکي خواندند
بپيوست گويا ، پراکنده را
بسفت اين چنين درّ آکنده را
( فردوسي ، 1308 ، ج 4 ، ص 34 )
ابوالمعالي نصرالله منشي در ترجمه جديد از کليله و دمنه عربي ابن مقفع در ديباچه کتاب خود مي گويد :
« و چون ملک خراسان به امير سديد ابوالحسن نصر بن احمد ساماني تعمدّه الله برحمته رسيد رودکي شاعر را مثال داد تا آن را نظم آورد که ميل طبعها به سخن منظوم بيش باشد » ( مينوي ، 1377 ، ص 23 )
پس از ابوالمعالي نصرالله منشي ، دولتشاه سمرقندي در تذکره الشعرا درباره رودکي مي نويسد :
... في الجمله طبعي کريم و ذهني مستقيم داشته و از جمله استادان فن شعر است و کتاب کليله و دمنه را در قيد نظم آورده و امير نصر را در حق او صلات گرانمايه بود چنانکه استاد عنصري شرح آن انعام در قصايد خود گويد . ( دولشتاه سمرقندي ، 1337 ، ص 37 )
حاج خليفه در کشف الظنون مي گويد :
پس از ابوالحسن نصر بن احمد ساماني آن را [ مراد کليله و دمنه ابن مقفع است ] به يکي از علماي عصر داد و او کتاب را به فارسي درآورد و شاعر وي رودکي آن را به بهترين نظم فارسي منظوم ساخت . ( محجوب ، 1336 ، ص 124 )
حسين واعظ کاشفي سبزواري در مقدمه انوار سهيلي مي نويسد :
... و ديگر باره ابوالحسن نصر بن احمد ساماني يکي از فضلاي زمان را امر کرد تا آن نسخه [ مراد کليله و دمنه ترجمه شده به عربي از زبان پهلوي است ] را از زبان عربي به لغت فارسي نقل نمود و رودکي شاعر نيز به فرموده سلطان آن را به رشته انتظام درآورد . ( همان )
اکثر معاصران نيز در بحث از نظم کليله درباره اين که رودکي همه کليله و دمنه را به نظم درآورده ترديد نکرده اند از جمله :
عبدالعظيم قريب در مقدمه ي خود بر کليله و دمنه مي گويد :
رودکي به امر امير نصر و وزير دانشمندش ابوالفضل بلعمي به نظم کليله و دمنه پرداخته و صله گرانمايه حاصل کرد . کتاب مزبور در بحر رمل مسدس مقصور يا محذوف بود و چنانکه بعضي نوشته اند اول آن بيت ذيل است :
هر که نامخت از گذشت روزگار
نيز ناموزد ز هيچ آموزگار
( همان ، ص 131 )
مرحوم بهار در کتاب سبک شناسي مجلد دوم ، در خصوص نظم کليله و دمنه مي نويسد :
بار ديگر رودکي به امر امير نصر بن احمد ساماني و تشويق بلعمي کتاب مزبور را به شعر فارسي در بحر رمل مسدس به نظم آورده و بيت اول آن چنين بوده است :
هر که نامخت از گذشت روزگار
نيز ناموزد ز هيچ آموزگار
( بهار، 1373 ، صص 2 ـ 251 )
ذبيح الله صفا در کتاب تاريخ ادبيات در ايران ، مجلديکم ، در بحث از احوال و آثار رودکي مي نويسد :
مهمترين اثر رودکي که تاکنون جز ابيات پراکنده اي از آن باقي نمانده کليله و دمنه منظوم است، ترجمه عربي اين کتاب در عهد امير نصر بن احمد و به فرمان او به دست ابوالفضل بلعمي صورت گرفت اين مثنوي در بحر رمل مسدس سروده شده است . ( صفا ، 1372 ، صص 80 ـ 379 )
خانلري در مقدمه کتاب داستانهاي بيدپاي در بخش ترجمه هاي کليله و دمنه مي نويسد :
در زمان نصر بن احمد ساماني ( 301 ـ 331 هـ ق ) به دستور وزير دانش پرور او ابوالفضل بلعمي شاعر بزرگ خراسان ، يعني رودکي ، را داشتند تا کليله و دمنه را به نظم فارسي درآورد و از اينجا مي توان گمان برد که در اين زمان کليله و دمنه کتاب معروفي بوده و داستانهاي آن شهرت و رواجي داشته است . در هر حال شکي نيست که رودکي اين کتاب را به نظم در آورده اما از متن آن جز ابياتي معدود که در فرهنگ ها خاصه لغت فرس اسدي به عنوان شاهد لغات دشوار آورده اند چيزي در دست نيست . ( البخاري ، 1361 ، ص 12 )
رضازاده شفق در کتاب تاريخ ادبيات ايران عقيده دارد که :
يکي از آثار مهم طبع رودکي، منظومه کليله و دمنه بود که اصل آن را دانشمند ايراني ، ابن مقفع از پهلوي به تازي نقل کرده و رودکي همان را به سلک نظم کشيده ولي افسوس از اين منظومه تنها ابياتي در کتاب ها و از آن جمله در کتاب فرهنگ اسدي طوسي و کتابي موسوم به تحفه الملوک به ما رسيده است . رودکي در مقابل اين خدمت از شاه انعام ديد و صله يافت . و بنابر بيتي که به عنصري نسبت داده شده است چهل هزار درم بگرفت . ( شفق ، 1352 ، صص 8 ت 137 )
زرين کوب در کتاب با کاروان حله بر اين عقيده است که :
وقتي شاعر مثنوي کليله و دمنه خويش را به امير نصر هديه کرد ، گذشته از پادشاه که خود چهل هزار درم به وي بخشيد ، ياران و نام آوران درگاه نيز به توزيع شصت هزار درم به شاعر دادند و اين مايه باز جست بود که شاعر را يک چند توانگر و بي نياز و فارغ از دغدغه اي کرده بود . ( زرين کوب ، 1372 ، ص 17 )
برتلس در کتاب تاريخ ادبيات فارسي از دوران باستان تا عصر فردوسي در تاثير سروده شدن کليله توسط رودکي مي نويسد :
اين نکته به خوبي گواهي و استوار شده است که رودکي براي نخستين بار داستان آوازه دار « کليله و دمنه » را به شعر پارسي دري درآورده است . او به دستور امير نصر به اين کار پرداخت و ترجمه عربي عبدالله بن مقفع و ترجمه فارسي ابوعلي بلعمي را بنياد کار خويش ساخت .
آورده اند که رودکي واپسين ويراستاري اين منظومه را هنگامي کرد که ديگر نابينا بود . بحر و وزن آن را مي توان نمايانيد . زيرا در برخي از فرهنگ ها بيت هاي پراکنده از منظومه اي که از آنِ رودکي است مانده و در آنها آشکارا سخن از کليله و دمنه است . [ يوگني ادوارد ويچ برتلس ، 1374 ، ص 221 ]
از فحواي سخن فردوسي در ابتداي داستان خسرووشيرين چنين استنباط مي شود که ابيات کليله و دمنه از سه هزار بيت هم کمتر بوده است :
کهن گشته اين نامه ي باستان
ز گفتار و کردار آن راستان
همي نو کنم گفته ها زين سخن
ز گفتار بيدار مرد کهن
بود بيست شش بار بيور هزار
سخن هاي شايسته و غمگسار
کسي نامه پارسي
نوشته به ابيات صد بارسي
چنانکه مي بينيم فردوسي مي گويد که کسي پيش از شاهنامه داستاني در بيش از سه هزار بيت نسروده است . طبيعي است که اين حکم شامل کليله و دمنه رودکي هم مي شود . جاي شگفتي است که عليرغم اين سخن صريح فردوسي ، فروزانفر ، بر اين باور است که رودکي کليله و دمنه را در 12 هزار بيت سروده است :
« يکي از منظومات رودکي که فردوسي هم آن را ستوده کتاب کليله و دمنه عربي است که بعد در زمان نصر بن احمد به پارسي ترجمه گرديد و بر حسب تشويق امير و وزير کارآگاه ابوالفضل بلعمي ( بنا به بعضي روايات ) در حدود سال 325 رودکي آن را به نظم کشيده وصله وافر يافت بنا به همين روايات گويا تعداد ابيات آن دوازده هزار بيت بوده است . ( محجوب ، 1336 ، ص 137 )
فروزانفر نمي گويد به استناد چه مدرکي تعداد ابيات کليله را دوازده هزار بيت مي داند . به هر حال، چنانکه گذشت ، هيچ يک از قدما و معاصران ترديد نکرده اند که ممکن است رودکي تمام کليله و دمنه را به نظم درنياورده باشد ، چنانکه گفتيم تنها از فحواي سخن فردوسي استنباط مي شود که ابيات کليله بيش از سه هزار بيت نبوده است .
به هر حال با توجه به سخن فردوسي اين ترديد پيش مي آيد که آيا رودکي تمام کليله را منظوم ساخته ؟ زيرا درست نمي نمايد که تمام کليله و دمنه در سه هزار بيت يا کمتر از آن منظوم شده باشد . به هر حال گفته فردوسي خود دليل مي تواند باشد بر اين که رودکي تمام کليله را منظوم نساخته باشد .
مهمترين راه بررسي اين که رودکي تمام يا بخشي از کليله را منظوم ساخته مطالعه در ابيات باقي مانده از کليله رودکي است .
دکتر دبير سياقي در اين باره تحقيق کرده است . البته هدف دبيرسياقي اين نبوده که ثابت کند که رودکي تمام کليله منظوم ساخته يا بخشي از آن را .
ـ بررسي ابيات بازمانده کليله منظوم پس از حذف ابيات مربوط به ترجمه سند بادنامه و ادب الکبير ابن مقفع طبق تحقيق دکتر دبيرسياقي بررسي ابيات باقي مانده کليله رودکي نشان مي دهد که اين ابيات تنها به پنج باب اول کليله ( آغاز کليله و دمنه ، باب برزويه طبيب ، باب شير و گاو ، باب دوستي کبوتر و زاغ و ... و باب بومان و زاغان ) مربوط مي شود .
منبع: نشريه پايگاه نور شماره 22



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط