
در دنیای پرهیاهوی امروز، که سرعت تغییرات و پیچیدگی مسائل، ذهن انسان را به خود مشغول ساخته است، دین و معنویت، به عنوان دو نیاز اساسی بشر، نقشی بیبدیل در آرامش و سعادت او ایفا میکنند.
دین، با ارائه مجموعهای از آموزهها و دستورات الهی، به انسان کمک میکند تا مسیر درست زندگی را یافته و با چالشهای آن به درستی روبرو شود.
با این وجود، متأسفانه امروزه شاهد بیتوجهی برخی از افراد، به ویژه جوانان، به دین و آموزههای آن هستیم. این مسئله، زنگ خطری برای جامعه اسلامی است و نیازمند بررسی دقیق علل و ارائه راهکارهای مناسب برای مقابله با آن است.
در این مقاله، به بررسی جامع دلایل بیتوجهی برخی از افراد به دین میپردازیم. این دلایل، میتواند شامل عوامل مختلفی از جمله عدم شناخت صحیح دین، رفتار نادرست برخی از دینداران، معرفی ناقص دین، مشکلات اقتصادی و اجتماعی، تأثیر رسانهها و فضای مجازی، عدم وجود الگوهای مناسب، و عدم توجه به نیازهای روحی و معنوی باشد.
چرا برخی از افراد به دین بیتوجهاند؟
تأثیر رسانهها و فضای مجازی
رسانهها و فضای مجازی، با تبلیغات منفی و ارائه اطلاعات نادرست، میتوانند نقش مهمی در بیتوجهی برخی از افراد به دین داشته باشند.برخی از رسانهها، با نشان دادن چهرهای خشن و افراطی از دین، سعی در تخریب چهره اسلام و ایجاد ترس و وحشت از آن دارند. همچنین، فضای مجازی نیز پر از اطلاعات نادرست و گمراهکننده در مورد دین است که میتواند باعث ایجاد ابهام و سردرگمی در افراد شود.
برای مقابله با این مسئله، لازم است که رسانهها و فضای مجازی، با ارائه اطلاعات صحیح و شفاف در مورد دین، نقش سازندهای در این زمینه ایفا کنند. همچنین، لازم است که افراد، با تفکر و تعقل، اطلاعات ارائه شده در رسانهها و فضای مجازی را بررسی کنند و از پذیرش اطلاعات نادرست و گمراهکننده پرهیز کنند.
عدم شناخت صحیح دین و زیباییهای آن
دین مبین اسلام، سرشار از زیباییها و آموزههای متعالی است که متأسفانه گاهی اوقات به درستی معرفی نشده و مورد شناخت قرار نگرفته است. امام رضا (علیهالسلام) در حدیثی گهربار میفرمایند: «إِنَّ النَّاسَ لَوْ عَرَفُوا مَحَاسِنَ کَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا»؛[1] اگر مردم زیباییهای سخنان ما را میدانستند، از ما پیروی میکردند.
این حدیث شریف به روشنی بیانگر این است که عدم توجه و گرایش برخی از افراد به دین، ناشی از عدم شناخت صحیح و کامل آن است. اگر زیباییها، حکمتها و آموزههای عمیق دین به درستی برای مردم تبیین شود، بدون شک، بسیاری از آنها جذب آن شده و به آن عمل خواهند کرد.
متأسفانه، در برخی موارد، دین به گونهای نادرست و ناقص معرفی شده است که نه تنها موجب جذب افراد نمیشود، بلکه حتی باعث دافعه و دلزدگی آنها نیز میگردد.
برای مثال، برخی از افراد، دین را مجموعهای از دستورات خشک و بیروح میدانند که هیچ ارتباطی با زندگی واقعی آنها ندارد. در حالی که دین اسلام، نه تنها به مسائل عبادی و اخلاقی توجه دارد، بلکه به تمام جنبههای زندگی انسان، از جمله مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نیز پرداخته و برای آنها راهکارهای مناسبی ارائه کرده است.
یکی دیگر از مواردی که باعث عدم شناخت صحیح دین میشود، تفسیرهای نادرست و برداشتهای غلط از آموزههای دینی است. برای مثال، برخی از افراد، مفهوم «توکل» را به معنای دست کشیدن از تلاش و کوشش و سپردن همه چیز به خدا میدانند. در حالی که توکل، به معنای اعتماد به خدا در کنار تلاش و کوشش است.
برای روشن شدن بیشتر این موضوع، به ذکر چند مثال دیگر میپردازیم:
1- مفهوم دعا
برخی از افراد تصور میکنند که دعا کردن، به معنای نشستن و انتظار کشیدن برای تحقق آرزوها است. در حالی که دعا، نوعی ارتباط معنوی با خداوند است که به انسان آرامش و امید میبخشد و او را برای تلاش و کوشش بیشتر آماده میکند.
2- مفهوم حجاب:
برخی از افراد، حجاب را به معنای محدودیت و اسارت زن میدانند. در حالی که حجاب، پوششی است که زن را از آسیبهای اجتماعی و روانی حفظ میکند و به او آزادی و امنیت بیشتری میبخشد.
3- مفهوم جهاد:
برخی از افراد، جهاد را به معنای جنگ و خونریزی میدانند. در حالی که جهاد، به معنای تلاش و کوشش در راه خدا است و میتواند شامل جهاد اکبر (مبارزه با نفس) و جهاد اصغر (مبارزه با دشمن) باشد.
بنابراین، برای رفع این مشکل، لازم است که دین به درستی و با استفاده از روشهای صحیح و جذاب به مردم معرفی شود. باید زیباییها، حکمتها و آموزههای عمیق آن برای همگان تبیین شود و پاسخگوی نیازهای واقعی آنها باشد.
همچنین، باید از تفسیرهای نادرست و برداشتهای غلط از آموزههای دینی پرهیز شود و مفاهیم دینی به درستی و با استفاده از منابع معتبر برای مردم تبیین شود.
شناخت دین، یک فرآیند مستمر و دائمی است که نیازمند تلاش و کوشش فردی و جمعی است. هر فردی باید با مطالعه، تفکر و تدبر در آموزههای دینی، سعی در شناخت هرچه بیشتر آن داشته باشد. همچنین، نهادهای مذهبی و فرهنگی نیز باید با برگزاری برنامههای آموزشی و فرهنگی، نقش مؤثری در این زمینه ایفا کنند.
جامعیت دین و پاسخگویی به نیازهای مختلف انسان
دین اسلام، دینی جامع و کامل است که به تمام نیازهای انسان، اعم از نیازهای روحی، جسمی، عاطفی و اجتماعی، توجه دارد. این دین، نه تنها به مسائل عبادی و اخلاقی، بلکه به مسائل مربوط به شادی، غم، خنده و گریه نیز پرداخته است.قرآن کریم، در این زمینه میفرماید: «وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَ أَبْکى» ؛ و همانا اوست که میخنداند و میگریاند. [2]این آیه شریفه بیانگر این است که خداوند، هم خنده و شادی را برای انسان قرار داده است و هم گریه و غم را.
خنده و شادی، از جمله نیازهای طبیعی انسان هستند که به او کمک میکنند تا با مشکلات و سختیهای زندگی مقابله کند و روحیه خود را تقویت کند. گریه و غم نیز، از جمله احساسات طبیعی انسان هستند که به او کمک میکنند تا احساسات منفی خود را تخلیه کند و به آرامش برسد.
بنابراین، دین اسلام، نه تنها به مسائل عبادی و اخلاقی، بلکه به تمام جنبههای زندگی انسان توجه دارد و برای آنها راهکارهای مناسبی ارائه کرده است.
اجتناب از خرافات و پیرایههای نادرست در دین
یکی دیگر از عواملی که باعث بیتوجهی برخی از افراد به دین میشود، وجود خرافات و پیرایههای نادرست در دین است. برخی از افراد، به اشتباه، خرافات و عقاید نادرست را به عنوان بخشی از دین معرفی میکنند و این امر باعث میشود که برخی از افراد از دین گریزان شوند.دین اسلام، همواره با خرافات و عقاید نادرست مبارزه کرده است و پیروان خود را به تفکر و تعقل در آموزههای دینی دعوت کرده است. بنابراین، لازم است که از خرافات و پیرایههای نادرست در دین پرهیز شود و آموزههای دینی به درستی و با استفاده از منابع معتبر برای مردم تبیین شود.
راه ورود و دسترسی به حقایق، راه کسانی است که خداوند سبحان آنها را وسیلۀ فیوضات و باب علم خویش قرارداده است که همان پیامبر اسلام«ص» و ائمۀ طاهرین«ع» هستند، نه خرافات و بدعت هایی که ساخته و پرداختۀ بشر عادی است. خداوند متعال در قرآن می فرماید:
«ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقابِ؛[3] و شما آنچه را که رسول حق دستور می دهد بگیرید و هر چه را که نهی می کند واگذارید و از خدا بترسید که عقاب خدا بسیار سخت است ». پیروی کامل از تعالیم حیات بخش رهبران آسمانی، ضامن محفوظ ماندن از ظلمات خرافات و انحرافات است.
در تاریخ اسلام، نمونههای زیادی از گرفتاری مردم در چنگال اساطیر و خرافات نقل شده است. به عنوان مثال علّت ننوشیدن آب توسّط حیوانات را وجود دیوها در میان شاخ و جسم حیوانات میدیدند و یا اگر کسی را عقرب و مار میگزید، بر گردن مار و عقرب گزیده، زیور آلات طلایی میآویختند و…[4].
عواملی مانند: جهل و نادانی به عقاید اصیل اسلامی، مفاهیم قرآن، تقلیدهای کورکورانه از آداب و رسوم جاهلیّت،[5] سودجویی و منفعت طلبی برخی از افراد؛ مانند: ماجرای گوساله پرستی، پیروان حضرت موسی علی نبینا و آله ـ علیه السّلام ـ[6] تأثیرات عقاید خرافی پیشینیان و تعصّبهای بیجا و بدون پایه و …[7]
چنان که قرآن کریم، با طرح برخی از عوامل و اسباب خرافات به مبارزه با آن پرداخته؛ از طرفی با راهکارها و راهنماییها در جهت زدودن و برداشتن خرافات در میان مردم تلاش کرده است.
در بسیاری از آیات خداوند تبارک و تعالی انسان ها را به تعقّل و اندیشه در این امور توجّه داده است؛ چنان که میفرماید: «کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ[8]؛ این چنین خداوند آیات خود را برای شما شرح میدهد، شاید اندیشه کنید!.»
خداوند تبارک و تعالی برای از بین بردن خرافات و اوهام و از طرفی نشر و گسترش حقایق و معارف الهی پیامبران فراوانی را مبعوث فرموده و به آن ها مأموریت داده که انسانها را با حقایق آشنا سازند. ما در هر امّتی رسولی برانگیختیم که:
«خدای یکتا را بپرستید؛ و از طاغوت اجتناب کنید!» خداوند گروهی را هدایت کرد، و گروهی ضلالت و گمراهی دامانشان را گرفت، پس در روی زمین بگردید و ببینید عاقبت تکذیب کنندگان چگونه بود.
هم چنین یکی دیگر از راههای جلوگیری از ترویج خرافات، امر به معروف و نهی از منکر می باشد، زیرا گرایش به خرافات از منکرات به حساب میآید: چنان که قرآن کریم میفرماید:
« وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[9]؛ باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی، و امر به معروف و نهی از منکر کنند! و آن ها همان رستگارانند»[10]
رفتار نادرست برخی از دینداران
یکی دیگر از عواملی که باعث بیتوجهی برخی از افراد به دین میشود، رفتار نادرست برخی از دینداران است. برخی از افرادی که خود را به دین منتسب میکنند، رفتارهایی انجام میدهند که با آموزههای دینی مغایرت دارد. این امر باعث میشود که برخی از افراد، دین را با رفتار این افراد اشتباه بگیرند و از دین گریزان شوند.برای مثال، اگر فردی که خود را مسلمان مینامد، دروغ بگوید، تقلب کند، یا به دیگران ظلم کند، این امر میتواند باعث شود که دیگران، اسلام را دینی نادرست و ظالمانه بدانند.
همچنین، اگر فردی که خود را متدین مینامد، به جای عمل به آموزههای دینی، فقط به ظاهر دینداری اکتفا کند و از اخلاق و انسانیت غفلت کند، این امر میتواند باعث شود که دیگران، دین را مجموعهای از مناسک بیروح بدانند و از آن دلسرد شوند.
بنابراین، لازم است که دینداران، همواره در رفتار خود، آموزههای دینی را رعایت کنند و الگوی مناسبی برای دیگران باشند. دینداران باید در گفتار و کردار خود، صداقت، امانتداری، عدالت، و مهربانی را رعایت کنند و از هرگونه رفتار نادرست که باعث خدشهدار شدن چهره دین میشود، پرهیز کنند.
قرآن مجید همواره متوجه این مشکل(تضاد بین اعتقادات و اعمال) بوده و آنرا یک امر ناپسند دانسته و از آن به شدت نهی کرده است و میفرماید: "ای کسانی که ایمان آوردهاید؛ چرا سخنی میگویید که عمل نمیکنید! نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نمیکنید"![11]
حال چه باید کرد؟ آیا باید دست از اعتقادات صحیح برداشت؟ آیا اشکال در ناحیۀ اعتقادات است، یا در ناحیۀ انسانهای مدعی ایمان و اسلام؟
بیقین اعتقادات و آموزههای دین اسلام کاملترین و صحیحترین آموزهها است؛ لذا باید ریشههای این تضاد را شناخت و آنها را از بین برد. فقط به دو مورد از این ریشهها اشاره می کنیم
1- جهل و ناآگاهی کامل از دستورات زندگیساز اسلام و فلسفه و آثار آنها:
طبیعی است که هر چه معرفت و شناخت بیشتر باشد، علاقهمندی و پایبندی بیشتر است، و بر همین اساس یکی از دستورات مؤکد اسلام فرمان به کسب علم و دانش در تمام مراحل زندگی است.
و ایمان اینان نیز با ارزشتر تلقی شده است، ولی با کمال تأسف باید اعتراف کرد که اکثر مدعیان اسلام و ایمان، اطلاعات کافی از دستورات و احکام اسلام ندارند که همین امر باعث فاصله گرفتن کردار آنها از اسلام میشود.
2- ضعف ایمان
از نظر اسلام ایمان مراتبی دارد که از ضعیفترین درجات، یعنی ایمان به زبان شروع میشود تا به نقطۀ اوج خود، یعنی یقین به باورهای دینی میرسد.امام صادق(ع) میفرماید: "با زیاد شدن میزان ایمان، درجات مؤمنان نزد خداوند برتری مییابد...".[12]
معرفی ناقص دین بخاطر جهالت
یکی دیگر از عواملی که باعث بیتوجهی برخی از افراد به دین میشود، معرفی ناقص دین است. برخی از افراد، به جای معرفی کامل دین، فقط به بخشی از آن، مانند مسائل عبادی، میپردازند.و از سایر جنبههای دین، مانند مسائل اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، غفلت میکنند. این امر باعث میشود که برخی از افراد، تصور کنند که دین فقط به مسائل عبادی محدود میشود و هیچ ارتباطی با زندگی واقعی آنها ندارد.
برای مثال، اگر در مسجد فقط روضه خوانده شود و از سایر برنامههای فرهنگی و اجتماعی، مانند جشنهای مذهبی، مسابقات علمی، و کلاسهای آموزشی، غفلت شود، این امر میتواند باعث شود که افراد، مسجد را فقط به عنوان مکانی برای عزاداری بشناسند و از سایر جنبههای آن غافل شوند.
همچنین، اگر در رسانهها فقط به جنبههای عبادی دین پرداخته شود و از سایر جنبههای آن، مانند مسائل مربوط به خانواده، جامعه، و محیط زیست، غفلت شود، این امر میتواند باعث شود که افراد، دین را فقط به عنوان مجموعهای از دستورات عبادی بشناسند و از سایر جنبههای آن غافل شوند.
بنابراین، لازم است که دین به صورت کامل و جامع به مردم معرفی شود و تمام جنبههای آن، از جمله مسائل عبادی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، برای مردم تبیین شود. دین باید به عنوان یک نظام جامع و کامل که به تمام نیازهای انسان پاسخ میدهد، معرفی شود.
مقام معظم رهبری در شرح این حدیث می فرماید.قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْحَیَاءُ حَیَاءَانِ حَیَاءُ عَقْلٍ وَ حَیَاءُ حُمْقٍ فَحَیَاءُ الْعَقْلِ هُوَ الْعِلْمُ وَ حَیَاءُ الْحُمْقِ هُوَ الْجَهْلُ» :« رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود: حیا دو گونه است: حیاء عقل و حیاء حماقت، حیاء عقل علم است و حیاء حماقت نادانى». [13]
حیاءِ عقل آن است که انسان از روی عقل احساس حیاء کند، مثل حیاء در هنگام ارتکاب گناه، و یا حیاء در مقابل کسانی که احترامشان لازم است و این حیاء، علم است یعنی رفتاری عالمانه میباشد.
و حیاء جهل آن است که از پرسیدن و یادگرفتن یا از عبادتکردن و امثال آن، حیاء کند (مثل کسانی که در بعضی محیطها، از نماز خواندن، خجالت میکشند) و این حیاء، رفتاری جاهلانه است[14]
همچنین در خطبه نماز جمعه اشاره کردند که امروز هم هرجایی که بشر در دنیا ضربه خورده است - چه ضربهی سیاسی، چه ضربهی نظامی و چه ضربهی اقتصادی - اگر ریشهاش را کاوش کنید، یا در جهل است، یا در زبونی. یعنی یا نمیدانند و معرفت لازم را به آنچه که باید معرفت داشته باشند، ندارند؛ یا اینکه معرفت دارند، اما خود را ارزان فروختهاند؛ زبونی را خریدهاند و حاضر به پستی و دنائت شدهاند!
امام سجّاد و امیرالمؤمنین - بنابر آنچه که از آنها نقل شده - فرمودهاند: « أَلَا حُرٌّ یَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا إِنَّهُ لَیْسَ لِأَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِیعُوهَا إِلَّا بِهَا » [15]: و آن حضرت فرمود: آیا آزاد مردى نیست که این نیم خورده دنیا را به اهل دنیا واگذارد براى وجود شما قیمتى جز بهشت نیست، آن را جز به بهشت نفروشید
ای انسان! اگر بناست هستی و هویت و موجودیت تو فروخته شود، فقط یک بها دارد و بس و آن بهشتِ الهی است. به هرچه کمتر از بهشت بفروشی، سرت کلاه رفته است. اگر همهی دنیا را هم به قیمتِ قبول پستی و ذلّت و زبونی روح به شما بدهند، جایز نیست. [16]
مثال عدم معرفی درست دین از استاد قرائتی
در اسلام، قطع دست دزد با 26 شرط همراه است. این بدان معناست که هر کس مرتکب دزدی شود، لزوماً دستش قطع نخواهد شد. اگر قرار بود هر کس که حتی یک قلم دزدی کند، دستش قطع شود، بسیاری از افراد بیدست میشدند. چه کسی از میان شما یا ما میتواند ادعا کند که هرگز چیزی را دزدی نکرده است؟حتی در دوران کودکی یا بزرگسالی، بسیاری از ما ممکن است مرتکب چنین اعمالی شده باشیم. به عنوان مثال، زمانی که من کودک بودم، به روستاهای اطراف کاشان میرفتم و از درختان میوه میچیدم و فرار میکردم.
در آن زمان، من به دلیل آگاهی از این موضوع که هنوز به سن پانزده سالگی نرسیدهام، از این کار میکردم. بعدها، زمانی که در پانزده سالگی طلبه شدم، متوجه شدم که در اسلام آمده است کسانی که مال مردم را بدون اجازه برمیدارند، حتی اگر در کودکی باشد، باید صاحب مال را راضی کنند.
حتی اگر فرد در خواب باشد و به طور ناخواسته چیزی را بشکند، پس از بیداری باید خسارت آن را جبران کند. این موضوع شامل حال همه میشود، چه خواب باشد یا بیدار، چه مست باشد یا هوشیار، چه کودک باشد یا بزرگسال. بنابراین، ما پولی جمع کردیم و به سراغ صاحبان درختها رفتیم و به آنها گفتیم:
«آقاجان، ما دو سه سال پیش از این درختها میوه خوردیم و فرار کردیم. این پول را بگیرید و ما را حلال کنید.» اکثر آنها پول را نگرفتند، اما برخی نیز پذیرفتند.
قطع دست دزد در اسلام تنها در صورتی انجام میشود که 26 شرط خاص وجود داشته باشد. به عبارت دیگر، از میان دو میلیون دزد، ممکن است تنها یک نفر دستش قطع شود.
یکی از این شرایط این است که دزد باید آیهای از قرآن را شنیده باشد که به او هشدار میدهد. اگر دزدی دستگیر شود و بگوید: «من نمیدانستم که قرآن میگوید دست دزد را قطع کنید»، و اگر آیه «وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَه» [17] به گوش او نرسیده باشد، دستش قطع نخواهد شد.
شرط دوم این است که دو شاهد عادل باید دزدی را مشاهده کرده باشند. اگر دزدی اتفاق افتاده باشد، اما دو شاهد عادل وجود نداشته باشد، دست دزد قطع نمیشود.
شرط سوم این است که دزد باید جایی را سوراخ کرده یا دیواری را شکسته یا قفلی را باز کرده باشد. اگر فردی در مکانهایی مانند دانشگاه، فرهنگسرا، حمام، حسینیه، مسجد، پادگان، بازار، خیابان یا تیمچه چیزی را بردارد و فرار کند، او دزد محسوب میشود و ممکن است دستگیر و زندانی شود، اما دستش قطع نخواهد شد، زیرا جایی را خراب نکرده است.
برای اینکه دست دزدی قطع شود، باید یا قفلی را باز کرده یا دیواری را خراب کرده باشد. این 26 شرط وجود دارد، اما بسیاری از مسلمانان جوان از این شرایط اطلاع ندارند.
آنها تنها شنیدهاند که اسلام دست دزد را قطع میکند، اما از شرایط و جزئیات آن بیخبرند. این عدم آگاهی باعث میشود که اسلام به صورت ناقص معرفی شود و این موضوع ممکن است باعث کاهش علاقه به اسلام شود. اسلام باید به طور کامل و با تمام جزئیاتش معرفی شود.
افراط و تفریط در تبلیغ دین
اگر قرار باشد آقای قرائتی درباره دین برای شما صحبت کند، این کار باید در حد اعتدال انجام شود. اگر کلاس بیش از نیم ساعت طول بکشد، ممکن است باعث خستگی و بیعلاقگی شما شود. اگر از صبح تا ظهر شما را در کلاس نگه دارد، ممکن است فردا وقتی بگویند آقای قرائتی میآید، شما فرار کنید. این به دلیل افراط و تندروی است.از سوی دیگر، تفریط نیز مشکلی است که در برخی موارد دیده میشود. افراط و تفریط در بسیاری از زمینهها، از جمله در مساجد، ورزش، تحصیلات و دیگر حوزهها وجود دارد.
در اسلام، اعتدال و میانهروی بسیار مهم است. در دعای «اهدنا الصراط المستقیم» که در نماز خوانده میشود، از خداوند میخواهیم که ما را به راه راست هدایت کند. راه راست یعنی راهی که نه افراط دارد و نه تفریط. متأسفانه گاهی تحلیلهای غلط و تفسیرهای نادرست از مفاهیم دینی ارائه میشود.
به عنوان مثال، وقتی گفته میشود «صبر کن»، برخی آن را به معنای سکوت و تحمل بیعدالتی تفسیر میکنند. در حالی که صبر در اسلام به معنای مقاومت و قیام در برابر ظلم نیز هست. قرآن میگوید: «قُمْ فَأَنْذِرْ»[18] (بلند شو و هشدار بده) و از طرف دیگر میگوید: «اصبر» (صبر کن). [19] این دو مفهوم مکمل یکدیگر هستند. صبر به معنای این نیست که در برابر ظلم سکوت کنیم، بلکه به معنای این است که در عین مقاومت، آرامش خود را حفظ کنیم.
همچنین، درک نادرست از مفاهیمی مانند عدالت نیز مشکلآفرین است. برخی فکر میکنند عدالت به معنای یکسان بودن همه چیز است.
مثلاً اگر کسی بپرسد: «اگر خدا عادل است، چرا یک نفر بوعلی سینا شده و دیگری نشده؟»، این سؤال ناشی از درک نادرست از عدالت است. عدالت به معنای یکسان بودن همه چیز نیست، بلکه به معنای دادن حق هر کس به اوست. به عنوان مثال، اگر یک معلم به همه دانشآموزان نمره یکسان بدهد، این عدالت نیست، بلکه بیعدالتی است.
هر دانشآموز باید بر اساس تلاش و تواناییهایش نمره بگیرد. همینطور در پزشکی، اگر پزشکی به همه بیماران یک نسخه بدهد، این کار اشتباه است. هر بیمار نیاز به درمان خاص خود دارد.
در مورد انسانها نیز این موضوع صادق است. خداوند انسانها را با تفاوتهای طبیعی آفریده است. این تفاوتها به معنای بیعدالتی نیست، بلکه هر کدام از این تفاوتها نقش خاص خود را در زندگی دارند.
به عنوان مثال، انگشتهای دست هر کدام شکل و عملکرد متفاوتی دارند، اما همه آنها برای انجام کارهای مختلف ضروری هستند. این تفاوتها نشاندهنده ظلم نیست، بلکه نشاندهنده حکمت و عدالت خداوند است.
متأسفانه گاهی مفاهیم دینی به اشتباه تفسیر میشوند. به عنوان مثال، وقتی گفته میشود کسی دختر یا پسر خوبی است، ممکن است تنها به نمرههای درسی او توجه شود، در حالی که خوب بودن تنها به نمرههای درسی محدود نمیشود.
خوب بودن شامل اخلاق، رفتار، نماز، حجاب و دیگر جنبههای زندگی نیز میشود. قرآن کریم نیز به این موضوع اشاره کرده است و میگوید: «الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات» (به جز کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند). [20]
این آیه نشان میدهد که ایمان و عمل صالح باید در همه جنبههای زندگی انسان وجود داشته باشد، نه فقط در یک بخش خاص.
در نهایت، افراط و تفریط در تبلیغ دین و تفسیر مفاهیم دینی میتواند باعث بیتوجهی به دین شود. برای جذب مردم به دین، باید از روشهای معتدل و منطقی استفاده کرد و مفاهیم دینی را به درستی و بدون تحریف تفسیر نمود.
مثالی دیگرانتظار امام زمان (عج) و زهد
یکی دیگر از عواملی که باعث بیتوجهی برخی از افراد به دین میشود، برداشتهای نادرست و ناقص از مفاهیم دینی است. برای مثال، مفهوم انتظار امام زمان (عج) و مفهوم زهد، از جمله مفاهیمی هستند که گاهی اوقات به درستی درک نمیشوند و به همین دلیل، برخی از افراد، تصورات نادرستی از آنها دارند.
انتظار امام زمان (عج)
برخی از افراد، انتظار امام زمان (عج) را به معنای دست کشیدن از تلاش و کوشش و نشستن و انتظار کشیدن برای ظهور آن حضرت میدانند. در حالی که انتظار امام زمان (عج) به معنای آماده بودن برای ظهور آن حضرت و انجام وظایف و تکالیف دینی و اجتماعی است.
انتظار امام زمان (عج) یعنی اینکه انسان، همواره در حال آمادهباش باشد و خود را برای یاری آن حضرت آماده کند. این آمادگی، شامل تهذیب نفس، کسب علم و معرفت، انجام اعمال نیک، و تلاش برای اصلاح جامعه است.
بنابراین، انتظار امام زمان (عج) به معنای بیکار نشستن و فقط دعا کردن نیست، بلکه به معنای تلاش و کوشش برای تحقق اهداف و آرمانهای آن حضرت است.
زهد
برخی از افراد، زهد را به معنای ترک دنیا و لذتهای آن میدانند. در حالی که زهد به معنای دلبسته نبودن به دنیا و استفاده درست و به اندازه از نعمتهای آن است.
زهد به معنای این است که انسان، دنیا را وسیلهای برای رسیدن به آخرت قرار دهد و نه هدف خود. زاهد، از نعمتهای دنیا به اندازه نیاز خود استفاده میکند و از زیادهروی و اسراف پرهیز میکند.
بنابراین، زهد به معنای ترک کامل دنیا و لذتهای آن نیست، بلکه به معنای استفاده درست و متعادل از آنهاست.
فهم درست قرآن با استناد به آیات و روایات
یکی دیگر از عواملی که باعث بیتوجهی برخی از افراد به دین میشود، عدم فهم درست قرآن و سنت است. برخی از افراد، بدون توجه به قواعد تفسیر و تأویل، و بدون در نظر گرفتن روایات و احادیث معصومین (علیهمالسلام)، به تفسیر و برداشت از آیات قرآن میپردازند و این امر میتواند منجر به برداشتهای نادرست و گمراهکننده شود.یکی از موضوعات مهم در شناخت اسلام، فهم درست قرآن با استناد به آیات و روایات است. برای این کار، نیاز به تخصص و دانش کافی در زمینههای مختلف از جمله ادبیات عرب، تفسیر قرآن، حدیث و فقه است.
هر مسلمانی باید بتواند به منابع معتبر و اسلامشناسان متخصص دسترسی داشته باشد. اسلامشناسی که تنها با چند سال مطالعه یا با دانش محدود ادبیات عربی آشنا باشد، نمیتواند به درستی مفاهیم قرآن را تفسیر کند. اسلامشناسی نیاز به سالها مطالعه و تخصص دارد.
به عنوان مثال، در یک جلسه مشاهده کردم که جوانها مشغول مطالعه و تفسیر قرآن بودند. از آنها پرسیدم: آیا با ادبیات عرب، قرآن و حدیث آشنا هستید؟ پاسخ دادند: خیر، اما یکی از اعضای گروه دارای مدرک فوقلیسانس ادبیات عرب است و فکر میکنیم دیگر نیازی به حضور یک عالم دینی نداریم.
در پاسخ به آنها گفتم: بر اساس دانش ادبیات عرب، تفسیر این آیه چیست؟ قرآن میفرماید: «فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ»[21] معنای این آیه چیست؟ «فی» به معنای «در» و «قتل» به معنای «کشتن» است.
پس آیه میگوید: در کشتن اسراف نکنید. آیا این به معنای آن است که میتوان یک نفر را کشت؟ خیر، این آیه داستانی پشت خود دارد که باید آن را بدانیم تا مفهوم آیه را درک کنیم.
داستان این آیه مربوط به دو قبیله است که با یکدیگر درگیر شدند. یکی از قبایل گفت: اگر شما یکی از ما را بکشید، ما دو نفر از شما را خواهیم کشت. قبیله دیگر پاسخ داد: اگر شما دو نفر از ما را بکشید، ما چهار نفر از شما را خواهیم کشت.
در اینجا قرآن میفرماید: در کشتن اسراف نکنید و به جای آن، قانون «یکی به یکی» را اجرا کنید. یعنی اگر یک نفر از شما کشته شد، تنها یک نفر از طرف مقابل را بکشید، نه بیشتر.
این آیه در واقع به موضوع قصاص اشاره دارد که در آیات دیگر نیز به آن پرداخته شده است، مانند آیه «وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ»[22]
این آیات به معنای آن نیست که هر کس میتواند به دلخواه انتقام بگیرد، بلکه به معنای اجرای عدالت و رعایت تناسب در مجازات است.
همچنین، آیاتی مانند «جاهِدِ الْکُفّارَ وَ الْمُنافِقِینَ»[23] ممکن است به ظاهر به معنای جنگ با کفار و منافقان تفسیر شود، اما باید توجه داشت که این آیات در شرایط خاصی نازل شدهاند و تفسیر آنها نیاز به شناخت دقیق تاریخی و دینی دارد. به عنوان مثال، در آیه دیگری آمده است: «وَ قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقاتِلُونَکُمْ» [24]
این آیه به معنای جنگ با کسانی است که با شما میجنگند، نه هر کسی که خارج از دین اسلام است. تفسیر نادرست این آیات میتواند به برداشتهای افراطی و خشونتآمیز منجر شود، همانطور که در مورد گروههایی مانند داعش مشاهده میشود.
در نتیجه، فهم درست قرآن و روایات نیازمند تخصص، دانش و شناخت دقیق تاریخی و دینی است. بدون این دانش، تفسیر آیات ممکن است به برداشتهای نادرست و خطرناک منجر شود. بنابراین، هر مسلمانی باید در تفسیر قرآن و احکام دینی به منابع معتبر و اسلامشناسان متخصص مراجعه کند.
برای درک بهتر این موضوع، اجازه دهید مثالی بزنم. فرض کنید من بگویم: «من باید مایعات بنوشم.» سپس اضافه کنم: «من باید شیر بنوشم.» اگر این دو جمله را کنار هم قرار دهیم، شما چه چیزی به من میدهید؟ آب یا شیر؟ پاسخ واضح است: شیر.
حالا اگر بگویم: «من بچهام را دوست دارم»، و سپس اضافه کنم: «حسین را دوست دارم» یا «زهرا را دوست دارم»، منظور من کدام بچه است؟ طبیعتاً یا حسین یا زهرا. این مفهوم در اصطلاح علم اصول فقه به عنوان «مطلق و مقید» شناخته میشود.
به این معنا که اگر ابتدا یک مفهوم کلی بیان شود و سپس یک مورد خاص به آن اضافه گردد، مورد خاص، مفهوم کلی را محدود و مشخص میکند.
به عنوان مثال، اگر بگویم: «میوه بخر»، این یک دستور کلی است که شامل همه انواع میوهها میشود. اما اگر بعد از آن بگویم: «خیار بخر»، مشخص میشود که منظور من فقط خیار است. همینطور اگر بگویم: «مایع به من بدهید» و سپس اضافه کنم: «شیر به من بدهید»، منظور من شیر است.
یا اگر بگویم: «برو یک لباس برای من بخر»، و سپس بگویم: «برو یک پیراهن بخر»، شما چه میخرید؟ پیراهن. این قاعده نشان میدهد که اگر یک مفهوم کلی بیان شود و سپس یک مورد خاص به آن اضافه گردد، مورد خاص، مفهوم کلی را محدود و مشخص میکند.
این قاعده در تفسیر قرآن نیز کاربرد دارد. به عنوان مثال، در یک آیه قرآن آمده است: «مشرکین را بکش» و در جای دیگری آمده است: «منافقین را بکش».
اگر تنها به این آیات نگاه کنیم، ممکن است برداشت شود که باید همه مشرکین و منافقین را کشت. اما قرآن در آیه دیگری میگوید: «قاتلوا الذین یقاتلونکم» (با کسانی که با شما میجنگند، بجنگید). [25]
این آیه مشخص میکند که منظور از کشتن مشرکین و منافقین، تنها کسانی هستند که با مسلمانان میجنگند و به آنها حمله میکنند. بنابراین، مفهوم کلی «کشتن مشرکین» با آیه بعدی که میگوید «با کسانی که با شما میجنگند بجنگید»، محدود و مشخص میشود.
متأسفانه برخی افراد بدون در نظر گرفتن این قواعد، آیات قرآن را به صورت نادرست تفسیر میکنند. به عنوان مثال، گروههایی مانند داعش با استناد به آیاتی که به ظاهر دستور به کشتن مشرکین میدهند، اقدام به خشونت و کشتار میکنند، در حالی که آیات دیگر قرآن این دستور را محدود به کسانی میکند که با مسلمانان میجنگند. این تفسیر نادرست ناشی از عدم توجه به قواعد تفسیر و فهم ناقص از قرآن است.
در نتیجه، برای فهم درست قرآن و احکام دینی، نیاز به تخصص و دانش کافی در زمینههای مختلف از جمله ادبیات عرب، تفسیر قرآن، حدیث و فقه است. اسلامشناسی که تنها با چند سال مطالعه یا با دانش محدود ادبیات عربی آشنا باشد، نمیتواند به درستی مفاهیم قرآن را تفسیر کند. اسلامشناسی نیاز به سالها مطالعه و تخصص دارد.
در نهایت، برخی از دلایل بیتوجهی به دین عبارتند از: عدم شناخت صحیح از اسلام، وجود خرافات، عملکرد نادرست برخی مسلمانان، و تفسیرهای نادرست از مفاهیم دینی. برای جذب مردم به دین، باید از روشهای معتدل و منطقی استفاده کرد و مفاهیم دینی را به درستی و بدون تحریف تفسیر نمود.
نقش والدین در بیتوجهی جوانان به دین:
والدین به عنوان اولین و مهمترین الگوی فرزندان در زندگی، نقش بسیار مهمی در شکلگیری باورها و ارزشهای دینی آنها ایفا میکنند. متأسفانه، گاهی اوقات عملکرد نامناسب والدین میتواند منجر به بیتوجهی جوانان به دین و آموزههای آن شود.بیتوجهی والدین به مسائل دینی
والدینی که خود به مسائل دینی بیتوجه هستند و اهمیتی به انجام فرایض دینی از جمله نماز و روزه نمیدهند، نمیتوانند الگوی مناسبی برای فرزندان خود باشند. فرزندان از رفتار والدین خود الگو میگیرند و اگر والدین نسبت به دین بیاعتنا باشند، احتمال بیتوجهی فرزندان به دین نیز افزایش مییابد.
رفتار نامناسب والدین نمازخوان با فرزندان
گاهی اوقات والدینی که خود نماز میخوانند، به دلیل رفتار نامناسب با فرزندان، آنها را از دین و نماز دلزده میکنند. تندی و بداخلاقی، تحقیر و سرزنش، و عدم توجه به نیازهای عاطفی فرزندان، میتواند باعث ایجاد احساس منفی در آنها نسبت به دین و نماز شود.
عدم آموزش صحیح مسائل دینی
بسیاری از والدین، اطلاعات کافی در مورد مسائل دینی ندارند و نمیتوانند به سؤالات و شبهات فرزندان خود در این زمینه پاسخ دهند. این امر میتواند باعث ایجاد ابهام و سردرگمی در فرزندان شود و در نتیجه به بیتوجهی آنها به دین منجر شود.
عدم ایجاد فضای دینی در خانه
خانهای که در آن خبری از نماز و قرآن و مسائل دینی نیست، نمیتواند محیط مناسبی برای رشد و پرورش دینی فرزندان باشد. والدین باید سعی کنند با خواندن نماز و قرآن در خانه، و صحبت کردن در مورد مسائل دینی با فرزندان، فضای معنوی و دینی را در خانه ایجاد کنند.
نتیجهگیری:
بیتوجهی برخی از افراد به دین، معضلی پیچیده و چندوجهی است که ریشه در عوامل متعددی دارد. از عدم شناخت صحیح دین و معرفی ناقص آن گرفته تا رفتارهای نادرست برخی دینداران، مشکلات اقتصادی و اجتماعی، تأثیر رسانهها و فضای مجازی، فقدان الگوهای مناسب، و عدم توجه به نیازهای روحی و معنوی، همگی در این امر دخیل هستند.برای مقابله با این چالش، لازم است با رویکردی جامع و همهجانبه، به رفع این عوامل پرداخته شود. معرفی صحیح و جذاب دین، ترویج الگوهای مناسب، رفع مشکلات اقتصادی و اجتماعی، استفادهی آگاهانه از رسانهها و فضای مجازی، و توجه به نیازهای معنوی افراد، از جمله راهکارهای مؤثر در این زمینه هستند.
همچنین، نقش خانواده، به عنوان اولین و مهمترین نهاد تربیتی، در تربیت دینی فرزندان و ایجاد فضایی معنوی در خانه، بسیار حائز اهمیت است. والدین باید با رفتار و گفتار خود، الگوی مناسبی برای فرزندان در زمینه دینداری باشند و به سؤالات و شبهات آنها در این زمینه پاسخ دهند.
در نهایت، باید به این نکته توجه داشت که گرایش به دین، امری قلبی و اختیاری است و نمیتوان آن را به کسی تحمیل کرد. با این حال، با فراهم کردن زمینههای مناسب و ارائه اطلاعات صحیح و شفاف، میتوان به افراد در انتخاب مسیر درست زندگی کمک کرد و زمینهی گرایش آنها به دین و معنویت را فراهم نمود.
پی نوشت ها:
1.میزان الحکمه، ج 8، ح 13797.2.سوره نجم ، 43.
3.سوره حشر، 7
4. ر.ک: سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ج1، ص57ـ62.
5. بقره: 2/ 170.
6. طه: 20/ 87- 96.
7. بقره: 2/ 170.
8. بقره: 2/ 242؛ و نیز حدید: 57/17؛ مائده: 5/58؛ نحل: 16/67.
9. آلعمران: 3/ 104.
10. ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه،ج5، تهران: دارالکتب الاسلامیة، ص448ـ460.
11.سوره صف، 2 و 3.
12. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 66 ، ص 171- 172.
13.کافی ،محمدبن یعقوب کلینی : ج ۲ ص ۱۰۶ ح۶ تحف العقول،حسن بن شعبه حرانی :ص ۴۵، بحارالانوار،علامه مجلسی :ج۶۸ ص ۳۳۱
14.شرح حدیث جلسه بیست و دوم/حیاء عقل و حیاء جهل(.۱۳۷۸/۰۸/۱۸)
15.نهج البلاغه قصار ۴۵۶
16.بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران(۱۳۷۹/۰۱/۲۶)
17.سوره مائده، آیه 38.
18.آیه 2 سوره مدثر
19.آیه 10 سوره مزمل
20.آیه 3 سوره عصر
21. سوره اسراء/33.
22.سوره مائده/45.
23. سوره توبه/73
24. سوره بقره/190.
25.آیه 190 سوره بقره
منابع:
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/89/8042/105823https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=1908
https://www.islamquest.net/fa/archive/fa798
https://wiki.ahlolbait.comآیه 3 سوره عصر
https://wiki.ahlolbait.comآیه 190 سوره بقره
https://esmeazam.com/category
ttps://gharaati.ir