ازدواج و تأمين بهداشت رواني از نگاه قرآن و حديث

در حاليکه جهان با شتاب توصيف ناپذيري به سوي صنعتي شدن و جهاني عاري از دشواري و سختي و تحولات عميق فن آوري در حال حرکت است، همچنان موضوع بيماري ها و مشکلات رواني، موضوعي در خور توجه و نه چندان خشنودکننده به حساب مي آيد.
يکشنبه، 30 آبان 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ازدواج و تأمين بهداشت رواني از نگاه قرآن و حديث

ازدواج و تأمين بهداشت رواني از نگاه قرآن و حديث
ازدواج و تأمين بهداشت رواني از نگاه قرآن و حديث


 

نويسنده: مصطفي احمدي فر




 

بسمه تعالي

چکيده:
 

در حاليکه جهان با شتاب توصيف ناپذيري به سوي صنعتي شدن و جهاني عاري از دشواري و سختي و تحولات عميق فن آوري در حال حرکت است، همچنان موضوع بيماري ها و مشکلات رواني، موضوعي در خور توجه و نه چندان خشنودکننده به حساب مي آيد.
از جمله راهکارهايي بهداشت روان فردي و اجتماعي، ازدواج است. ازدواج براي افراد و جوامع، آرامش و امنيت خاطر، انس و مودت، برکات اقتصادي و آخرتي و سلامت و امنيت اجتماعي، به ارمغان مي آورد و آنان را از جايگاه خود به کمالات برتر معنوي سوق مي دهد.
مکتب اسلام در خصوص اين موضوع به لحاظ مبنايي و محتوايي از غناي والايي برخوردار است و نقش بسزايي در کاهش و از بين بردن فشارهاي رواني دارد. اسلام، راهکارها و سفارشهايي در اين بين دارد که زمينه ساز تقويت روحي و رواني افراد در اجتماع است؛ آن سان که فشارهاي رواني مردم را از بين مي برد و بهداشت رواني آنان را در اين زمينه تقويت و يا تأمين مي کند.

کليد واژگان: بهداشت روان، ازدواج، قرآن، حديث، اجتماع.
 

مقدمه:
 

کسب آرامش و اطمينان و دوري از پريشان حالي يکي از اساسي ترين نيازهاي فطري بشر است و از ديرباز جزء مسائل اساسي بشر بوده است. جوامع بشري همچنان شاهد وجود هزاران بيمار رواني و گسترش پديده هايي نظير فقر، جنگ، اعتياد، خودکشي، و بزهکاري و ديگر بيماري هاست، که
چونان خوره اي ماند که روح و جان انسان ها را دربر گرفته و آن ها را به تدريج به هلاکت مي رساند. از اين رو يکي از اهداف و برنامه هاي نظام هاي اجتماعي، تلاش براي بالا بردن رفاه، بهزيستي و بهداشت روان افراد است؛ چرا که بهداشت رواني يکي از نيازهاي ضروري افراد در جامعه تلقي مي گردد و عملکرد مطلوب جامعه مستلزم برخورداري از افرادي است که از حيث سلامت و بهداشت رواني در وضعيت مطلوبي قرار داشته باشند. اما هزاره سوم ميلادي در شرايطي آغاز مي گردد که جهان همچنان درگير مشکلات عديده اي در ابعاد رواني است. و اکنون در قرن 21، انسان مضطرب افسرده و بحران زده عصر حاضر، بيش از هر زماني ديگر خود را در آستانه ي سؤالاتي اساسي در مقوله ارزشها و سلامت رواني مي يابد و عامل پيدايش بسياري از ناسازگاريها و نابهنجاري ها را تضادهاي ارزشي و عدم استقرار يک نظام ارزشي سازمان يافته شده در فرد مي داند و اينک با توجه به اهميت اين موضوع، هزينه اي که کشورهاي جهان بابت پيشگيري و درمان بيماري هاي رواني و يا مبارزه با برخي ناهنجاري هاي رواني پرداخت مي کند، سهم قابل توجهي از بودجه کشورها را به خود اختصاص مي دهد، گرچه اين پژوهشها عموماً در کشورهاي توسعه يافته صورت گرفته، اما با تمام تلاشهاي صورت گرفته در اين زمينه، وضعيت بهداشت رواني در اين کشورها وخيم است. اما نکته قابل توجه در اين بحث اينست که بسياري از اين کشورها، به ابعاد زيرساختي در ظهور و گسترش اختلالات رواني و اينکه چرا علي رغم بهبود وضعيت گسترش اجتماعي، توفيقي در کاهش و مهار اختلالات رواني افراد به دست نيامده، توجهي نداشته اند؟ در اين ميان با تأملي کوتاه در شرايط جوامع با گسترش ارتباطات انساني در سطوح مختلف بين المللي، اين نکته احساس مي شود که با وجود تلاشهاي فراوان در زمينه بهبود شرايط رواني افراد، عوامل برهم زننده ي تعادل رواني روز به روز افزايش يافته و احساس نيازمندي به بهداشت رواني در افراد و جوامع افزايش روز افزوني پيدا کرده است.
اديان الهي و آيينهاي کهن بشري، از ديرباز اين معضل را پيش بيني کرده و ضمن تشريح علل آرامش روحي و رواني، راهکارهايي براي پاسخ به اين نياز اساسي بشر ارائه داده اند تا جوامع بشري در برابر فشارهاي رواني دچار آشفتگي نگشته و افراد انسجام شخصيتي و بهداشت رواني خود را حفظ کنند. از جمله نکاتي که اسلام بدان توجه نموده است امر ازدواج است و اين مهم را گوشزد مي کند که ازدواج مهم ترين عامل بهداشت روان در افراد و جوامع مي باشد و ازدواج زمينه ساز روابط بهتر و پيوندهاي عاطفي و حمايتي در اجتماع است.

الف) کليات:
 

1-مفهوم شناسي بهداشت روان:
تعريف بهداشت و سلامت روان، چندان ساده نيست و برخي بر اين باورند که اصولاً تعريف سلامت رواني ممکن نيست و مشکل بحث بهداشت رواني هم از آنجا سرچشمه مي گيرد که هنوز تعريف صحيح و قابل قبولي براي هنجار، بيماري و سلامتي در دست نيست.
اصطلاح بهداشت رواني از آن دسته از مفاهيمي است که در روان شناسي مورد مناقشه فراواني بوده و هست و اين جدال از آن جا سرچشمه مي گيرد که هنوز تعريفي صحيح براي بهنجاري نداريم. از سوي ديگر تعاريفي از بهداشت روان ارائه گرديده که برخي از آنان را مورد بررسي قرار مي دهيم. بسياري از مردم طبقه بنديهاي هنجار و ناهنجاري در بهداشت روان را به طور ذهني و بدون دقت و غالباً به صورت ارزش گذارانه و در اشاره به رفتار خوب يا بد به کار مي برند. مازلو در اين باره مي گويد: «به طور کلي کوششهاي صورت گرفته براي تعريف بهنجاري، يا جنبه آماري داشته و يا به فرهنگي خاص مربوط مي شده و يا جنبه ي پزشکي – بيولوژيک داشته است. اما اين ها فقط تعاريف رسمي هستند، نه تعاريف معمولي و روزمره. معناي غيررسمي اين واژه، صريح و روشن است. اکثر مردم هنگاميکه مي پرسند، بهنجار چيست؟، همين معناي غيررسمي را در ذهن دارند. اين در اکثر موارد حتي در مورد افراد حرفه اي، هنگامي که اوقات نيز رسميشان را مي گذرانند، يک سؤال ارزشي به شمار مي رود و منظور از اين سؤال عملاً اين است که چه چيز را بايد ارج نهيم؟ چه چيز براي ما خوب است و چه چيز بد؟ از چه چيز بايد نگران باشيم و از چه چيز بايد احساس گناه، و يا احساس تقوا کنيم. روانپزشکان، سالم بودن را نداشتن علائم بيماري رواني تلقي مي کنند، به عبارت ديگر، سلامتي و بيماري را در دو قطب مخالف يکديگر قرار مي دهند و براي اينکه فرد سالمي بيمار شود بايستي از قطب سالم به قطب مخالف برود.»
تعاريفي ديگر در اين موضوع مطرح گرديده است که بايد آنان را از زواياي مختلف مورد نقد و بررسي قرار داد.

1-1ديدگاه نگارنده:
 

تعاريف يادشده پيرامون بهداشت روان، از جهات متعدد قابل نقد و بررسي و تکميل است؛ چرا که اين تعاريف جامع افراد نيست، تعريفي که به نظر نگارنده، جامع و کامل است بدين شرح است:
بهداشت روان، اصول، قواعد و روش هايي است که در طي چهار مرحله، فرد را از آشفتگي و پريشان حالي مي رهاند و آرامش روحي، رواني و انسجام شخصيتي را براي افراد به ارمغان مي آورد. آن چهار مرحله بدين ترتيب است:
مرحله اول، تأمين، ايجاد و حفظ: اين مرحله بيشتر به جنبه هاي بهداشتي و سعي در ايجاد عوامل سلامتي و پيشگيري قضيه اشاره دارد؛ چرا که پيشگيري مقدم بر درمان است.
مرحله دوم، تعادل: بعد از سپري کردن مرحله اول، فرد بايد به دنبال تعادل شخصيتي و رواني باشد.
مرحله سوم، تقويت: مهمترين مرحله در رسيدن به هدف، مرحله سوم است. در اين مرحله شخص بايد عواملي را که منجر به آرامش رواني مي باشد به عبارت ديگر، ماحصل مراحل قبل را در خود تقويت نمايد.
مرحله چهارم، تکامل: آخرين مرحله، تکامل است و آن سير حرکت تکاملي است براي رسيدن به تکامل نفس. فرد در اين بخش به ويژگيهاي نهان شخصيتي خويش پي مي برد و با درمان بيماري ها و کاستي هاي نفساني خويش، به مرحله کمال و انسجام نائل مي گردد.

2-مفهوم شناسي نکاح:
 

نکاح در لغت به معناي ضم (پيوستن) است و لغت زوج به معناي قرين و مقارن از يک جنس اطلاق شده است. «الزواج يدلّ علي مقارنه شيئ لشيء من ذلک». همچنين نکاح در اصطلاح عرب، به معاني مختلفي بيان شده است. اين واژه هم بر «عقد» و هم بر «وطي» اطلاق شده است. از ظاهر بيشتر آيات قرآن استفاده مي شود که نکاح به معني عقد است.

3- اهميت و ضرورت بهداشت روان:
 

عدم وجود سلامت و بهداشت روان در اکثريت جوامع بشري و فشارهاي ناشي از برخي عوامل بازدارنده، يکي از عواملي است که ضرورت اين موضوع را بر همگان گوشزد مي نمايد.
اين مسئله مورد پذيرش تمام عقلاست که حل مسائل ملي و بين المللي تا حد زيادي به روشن بيني در زمينه روح و روان بشر و جلوه هاي گوناگون آن بستگي دارد؛ چرا که وجود يک جامعه سالم و جامعه اي عاري از هر گونه پريشان حالي، مشکلات و مصيبتها، منوط به داشتن افرادي سالم از لحاظ جسم و روان است. بدين ترتيب، اين موضوع، از موضوعاتي است که پيش رو محققان است.
بهداشت و سلامت رواني يکي از نيازهاي اجتماعي است و در شرايط کنوني جوامع و گسترش و تعميق روابط روزافزون ارتباطات انساني در سطوح بين المللي، اين نکته احساس مي شود که عوامل برهم زننده تعادل، آرامش روان و علل پديدآورنده بحران هاي رواني، افزايش و پيچيدگي خاصي يافته و احساس نياز فردي و اجتماعي به سلامت و آرامش رواني، افزايش روزافزوني يافته است. بديهي است هر گونه تلاش در زمينه دستيابي به آرامش و سلامت روان، مستلزم پژوهشها و تحقيقات وسيع پژوهشگران و محققان و به کار بستن نتايج پژوهشها توسط
دستگاههاي اجرايي است.
رابطه بهداشت روان افراد با ديگر بخشها و عوامل تأثيرگذار جامعه، رابطه مستقيم است و اينان لازم و ملزوم يکديگرند. چون شرايط مختلف اجتماعي، اقتصادي، سياسي، فرهنگي و... متأثر از بهداشت روان افراد جامعه است.
سازمان جهاني بهداشت (1990)، ضمن توجه دادن مسئولان کشورها به تأمين سلامت و بهداشت رواني افراد، همواره بر اين مهم تأکيد دارد که ميزان شيوع اختلالات رواني در کشورهاي صنعتي و کشورهاي در حال توسعه، رو به افزايش است و اين در حالي است که در برنامه ريزيهاي توسعه اجتماعي و اقتصادي پائين ترين اولويت به آنها داده شده است. دليل اين افزايش را تا حدّ زيادي مي تواند وابسته به رشد روزافزون جمعيت، تغييرات سريع اجتماعي همچون شهرنشيني، فروپاشي خانواده هاي گسترده و مشکلات اقتصادي دانست.
تأمين سلامتي اقشار جامعه يکي از مسائل اساسي هر کشور است که بايد آن را از سه بعد جسمي، رواني و اجتماعي مد نظر قرار داد. با توجه به افزايش بيماران رواني در سراسر جهان، زيانهاي مالي و معنوي ناشي از اين بيماري ها و همچنين کمبود تسهيلات، امکانات و نيروهاي تخصصي لازم براي ارائه خدمت به آن ها به نظر مي رسد که انجام خدمت پيشگيرانه در اين زمينه ضروري است و تأمين بهداشت رواني افراد به عنوان يک اقدام مثبت اجتماعي، اقتصادي، پزشکي و بهداشتي براي تمام کشورها و ملت ها جنبه الزامي دارد.

ب) نقش ازدواج در تأمين بهداشت رواني:
 

1- تأمين آرامش روحي و امنيت خاطر فردي در سايه ي ازدواج:
فطرت و طبيعت انسان، احساس نياز به آسايش، آرامش جسمي و روحي و انس و مودّت دارد و يکي از مهم ترين راهکارهاي نيل به آرامش و آسايش، امر ازدواج مي باشد و در سايه سار ازدواج، افراد به آرامش و امنيت خاطر فکري رسيده و از تشويش و اضطراب روحي و رواني دور خواهند بود.
ازدواج نه تنها موجب آرامش و امنيت خاطر فرد مي گردد بلکه پوچ گرايي، بيهودگي و احساسي تنهايي را در افراد از بين برده و پناهگاه عاطفي و رواني خاصي را براي ايشان فراهم مي آورد.
اين نياز که در سرشت انسان ريشه دارد، چنان قابل توجه است که آيات و روايات متعددي را به خود اختصاص داده است. خداوند متعال مي فرمايد:
هُوَ الَّذي خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحدَه وَ جَعَلَ منْهِا زَوْجَها لِيَسْکُنَ إِلَيْها فَلَمَّا تَغَشَّئَهَا حَمَلَتْ حَمْلاً خَفيفاً فَمَرَّتْ به فَلَمَّا أثْقَلَت دَّعَوَا اللهَ رَبَّهُماً لَئِنْ ءَاتَيْتَنَا صَالِحاً لَّنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِينَ؛
او خدايي است که (همه) شما را از يک فرد آفريد و همسرش را نيز از جنس او قرار داد، تا در کنار او بياسايد. سپس هنگامي که با او آميزش کرد، حملي سبک برداشت، که با وجود آن، به کارهاي خود ادامه مي داد و چون سنگين شد، هر دو از خداوند و پرودگار خود خواستند «اگر فرزند صالحي به ما دهي، از شاکران خواهيم بود!»
و در جاي ديگر مي فرمايد:
وَ مِنْ ءَايَاتِه أنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أنفُسِکُمْ أزْواجاً لِّتَسْکُنُواْ إلَيْهَا وَ جَعَلَ بَيْنَکُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمةَ إِنَّ فيُ ذَالِکَ لَايَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَکَّرُونَ
و از نشانه هاي او اين که همسراني از جنس خودتان براي شما آفريد تا در کنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد در اين نشانه هايي است براي گروهي که تفکّر مي کنند!
جهت روشن شدن معناي آيه لازم است واژه سکون وسکونت ازنظر اهل لغت بررسي شود.
«سکن» در لغت به معناي استقرار و ثبوت است که در مقابل حرکت قرار مي گيرد و اين شامل استقرار و ثبوت مادي و معنوي، ظاهري و باطني مي شود و گاه از آن به طمأنينه و رفع اضطراب تعبير مي کنند و اگر با «الي» متعدي شود به معني اعتماد و اطمينان است.
سکن اليه به معني مال اليه و گاهي از آن تعبير کلي مي کنند؛ السکن کل ما سکنت اليه من محبوب و سکن اليه شامل سکون جسمي و روحي مي شود. از اين رو «لتسکنوا» و «ليسکن» مطلق است و شامل هرگونه آرامش و سکون مي شود.
از تعليل آيه ي
خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا اليها
اين نکته به دست مي آيد که علت خلق زن براي مرد و بالعکس، همان سکونت و آرامش است و از آيات قبل برداشت مي شود که ازدواج موجب آرامش زن و مرد مي شود. و همسر شايسته لازمه اين آرامش و آسايش است.

2- مصونيت از گناه؛ تقويت و تثبيت صفاي جنسي:
 

در اثر ازدواج غريزه جنسي که يکي از قوي ترين غرائز انساني است در مسير طبيعي خود قرار مي گيرد و اين پديده موجب مي گردد تا انسان از گناهاني که به خاطر ميل جنسي انجامي مي دهد تا حد زيادي مصون بماند و هيچ گاه دامن خود را به روابط نامشروع جنسي، آلوده نسازد و همچنين موجب مي گردد انسان در مسير کمال و خودسازي معنوي بيشتر قدم بگذارد. البته واضح است که مسير طبيعي و فطري غريزه جنسي جز با برقرار شدن ارتباط جنسي با جنس مخالف ارضاء نمي شود؛ لکن مسلّم است که غريزه جنسي خود به خود راه صحيح ارضاء را به انسان نشان نمي دهند؛ مثل گرسنگي که انسان آن را احساس مي کند و با خوردن برطرف مي شود، آن را نيز درک مي کند، اما اين که چه چيز بخورد، ديگر آن را طبيعت گرسنگي بيان نمي کند.
قرآن کريم، راه هاي انحرافي را گوشزد نموده و اين گونه روش ها باطل شمرده و راهکارهاي صحيح را معرفي مي کند:
وَ الَّذينَ هُمْ لِفُرُجِهِمْ حَافِظُونَ * إِلَّا عَليً أزْواجِهِمْ أوْ مًا مَلَکَتْ أيْماَنهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيرٌ مَلُومُين؛
و آنها که دامان خود را (از آلوده شدن به بي عفتي) حفظ مي کنند تنها آميزش جنسي با همسران و کنيزانشان دارند، که در بهره گيري از آنان ملامت نمي شوند.
اين آيه و آيات مشابه، رابطه با جنس مخالف را محدود به چهارچوب قانون و شرع مي نمايد.
ناگفته پيداست که هنگامي که فرد در طوفان جنسي خود غوطه ور است و راهي براي ارضاء اين غريزه ندارد، پيوسته در اضطراب و تشويش روحي و رواني به سر مي برد ولي با ازدواج، اين نيازها برطرف گشته و آرامش روحي و جسمي را براي فرد به ارمغان مي آورد.

3-دريچه ورود به برکات و توسعه اقتصادي:
 

يکي از مهم ترين بيماري هاي رواني که امروزه دامنگير جوامع گشته، بيماري هاي ناشي از فقر و نبود امکانات مالي است. اصولاً بسياري از مردان و زنان براي فرار از زير بار مسئوليت ازدواج، فقر و نبود امکانات مالي و در پي آن مشکلات جسمي و روحي را عنوان مي کنند ولي قرآن کريم صريحاً متذکر مي شود که دريچه روزي و برکات در ازدواج قرار داده شده است:
وَ أنکِحُواْ الْأيَامَي مِنکُمْ وَ الصَّالِحينَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَ إِمَائکُمْ إِن يَکُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللهُ مُن فَضْلِهِ وَ اللهُ وُاسُعٌ عَلِيمٌ؛
مردان و زنان بي همسر خود را همسر دهيد، همچنين خادمان صالح و صالحه و درستکارتان را اگر فقير و تنگدست باشند خداوند از فضل خود آنان را بي نياز مي سازد خداوند گشايش دهنده و آگاه است!.
در اين آيه نه تنها به والدين بلکه به همه کساني که مي توانند مقدمات ازدواج زنان و مردان را فراهم نمايند به تعاون امر مي نمايد و براي اطمينان خاطر آن ها در زمينه رفع مشکلات مادي مي فرمايد که اگر تنگدست و فقير باشند خداوند متعال از فضل خود روزيشان مي دهد. دليل آن هم روشن است؛ زيرا انساني که ازدواج ننموده کمتر احساس مسئوليت کرده و تمامي استعداد خود را براي کسب درآمد مشروع بسيج نمي کند ولي پس از ازدواج به يک شخصيت اجتماعي تغيير يافته و در مقابل همسر و خانواده احساس مسئوليت مي کند و از تمام هوش و استعداد خود بهره مي گيرد و با صرفه جوئي و ابتکار و با کمک همسر و ديگران بر مشکلات فائق مي آيد.
امام صادق (ع) مي فرمايد: «من ترک التزويج مخافه الفقر فقد اساء الظن بالله عزوجل؛ کسي که براي ترس از فقر ترک ازدواج کند به خداوند بد گمان شده است».
علاوه بر اين دلائل مادي، امدادهاي غيبي و نيروي معنوي الهي به کمک افرادي مي آيد که براي حفظ کرامت و پاکي خود اقدام به ازدواج مي کنند.

4- رشد و شکوفايي عوامل معنوي:
 

ازدواج در فرهنگ اسلامي، پيوندي مقدس است که موجب حفظ دين، افزايش ثواب عبادت و به وجود آورنده مودت، رحمت و محبت است. ازدواج همچنين عاملي مؤثر در حفظ پاکدامني و طهارت دل هاست و آدمي را از حضيض حيوانيت به کمالات برتري معنوي سوق مي دهد. چونانکه رسول گرامي اسلام (ص) فرمودند: من احب ان يلقي الله طاهراً مطهراً فليتعفف بزوجه؛ هرکس مي خواهد خدا را در حال پاکيزگي و طهارت ملاقات کند به وسيله ازدواج عفت پيشه سازد».
ازدواج با مهار يکي از سرکش ترين نيروها يعني غريزه جنسي از يک سو و از سوي ديگر با رحمت و مودت الهي که بر زوجين جاري مي شود، کمال نفس و نورانيت دل را براي زوجين به ارمغان مي آورد.

5- تأمين سلامت رواني و امنيت اجتماع:
 

يکي از مهم ترين راهکارهاي سلامت روان در اجتماع، ازدواج مي باشد. ازدواج و تأسيس کانون گرم خانواده، زمينه جرم و بزه کاري را در جامعه کاهش مي دهد. آماري که توسط محققان علوم اجتماعي ارائه مي گردد، مؤيد اين مطلب است. در يک تحقيق ميداني که بر 500 تن از جوانان انگلستان انجام گرفت، اين نتيجه به دست آمد که جوانان پس از ازدواج و تشکيل خانواده، کمتر به انجام اعمال مجرمانه روي مي آورند و خلاف کاري و جرم در آنان کاهش مي يابد و در مقابل، افرادي که مبادرت به ازدواج نورزيده اند، به اعمال خلاف و بزه کاري اجتماعي، بيشتر روي مي آورند و زمينه کارهاي ناهنجار در آنان بيشتر است.
پيامبر اکرم (ص) در اين باره مي فرمايند: «واکثروا اهل النار العُزاب؛ بيشتراهل جهنم، مجردين هستند».
اين حديث شريف به روشني دلالت مي کند بر اينکه گناه و ناهنجاري در ميان افرادي که ازدواج ننموده اند، بيشتر است و به همين دليل گرفتار آتش شده اند و هنگامي که گناه و ناهنجاري توسط اين دسته از افراد بيشتر شود، امنيت اجتماعي و سلامت رواني اجتماع به مخاطره مي افتد. در مقابل افرادي که ازدواج نموده اند از آرامش رواني و جسماني برخوردارند و جامعه کمتر از سوي اين افراد دچار ناهنجاري مي گردد.

نتيجه:
 

يکي از نيازهاي ضروري افراد در نهاد خانه و خانواده و جامعه بهداشت رواني است که موجب گسترش ارتباطات انساني در سطوح مختلف گرديده و امنيت اجتماعي، فردي و فرهنگي را به همراه خواهد داشت. اهميت و ضرورت بهداشت روان به ويژه در جوامع صنعتي و در حال پيشرفت وقتي بيشتر مورد توجه ما قرار مي گيرد که نتايج پژوهش ها و تحقيقات پژوهشگران زمينه هاي دست يابي به آرامش و سلامت روان را مطرح ساخته و فعاليت هاي پيشگيرانه را بهترين راهکار تأمين بهداشت و سلامت روان مي دانند . قرآن کريم با تبيين صحيح و اصولي اين موضوع ازدواج را از مهمترين عوامل تأمين کننده بهداشت روان در افراد جوامع دانسته و آن را زمينه ساز آرامش و امنيت خاطر فرد مطرح، که با آن پوچ گرائي، بيهودگي و احساس تنهائي در افراد از بين رفته و افراد پناهگاه عاطفي و رواني خاصي مي نمايند. قرآن کريم آثار پيشگيرانه ازدواج را سلامت رواني، امنيت خاطر فردي، مصونيت از گناه، ساماندهي ارتباطات و غرائز جنسي به صورت مشروع دانسته و علاوه بر اين امور ازدواج را موجب برکات و توسعه اقتصادي و رشد شکوفائي عوامل معنوي در نهاد خانه و خانواده دانسته است که موجب حفظ و تعالي شخصيت خانوادگي و اجتماع آحاد جامعه مي گردد و احياء روح مسئوليت پذيري و تلاشگري براي حفظ و حراست از خانواده و تأمين معيشت زندگي مشترک از جمله نتايج اين راهکار مؤثر و پيشگيرانه قرآن است.
منابع:
1.Mental Health
2- ميلاني فر، بهروز، بهداشت رواني، چاپ پنجم، نشر قومس، ميلاني فر، 1379، 35.
3-Normalit
4- Maslow
5-احمد بن فارس، مقاييس اللغة، مصر مکتبه المصطفي البابي المجلسي، چاپ دوم، 1389 ق. ذيل لغت الزواج.
6-نور، آيه 32؛ نساء، آيه 6؛ احزاب، آيه 49.
7.World Helth Organization
8- اعراف، آيه 189.
9- روم، آيه 21.
10- مصطفوي، التحقيق في کلمات القرآن، تهران، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر، 1360، ج 5، ص 189.
11- احمد بن فارس، مقاييس اللغة، پيشين، ج 3، ص 89.
12- فخرالدين رازي، تفسير الکبير، بيروت، دارالاحياءالتراث العربي، بي تا، ج 25، ص 110.
13- محمد بن حسن حرالعاملي، وسائل الشيعه، قم، انتشارات آل البيت، چاپ اول، 1409 ق، کتاب النکاح، باب 14 ح 7.
ر. ک: حسن اعراف، آيات 80 – 81.
14- مومنون، آيات 5 – 6.
15- نک: ناصر مکارم شيرازي و همکاران، تفسير نمونه، دارالکتب الاسلاميه، 1372 ش، ج 17، ص 289.
16- حسين نوري طبرسي، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل البيت، 1408 ق، ج 14، ص 150. نور، آيه 32.
17- نک: ناصر مکارم شيرازي و همکاران، تفسير نمونه، دارالکتب الاسلاميه، 1372 ش، ج 17، ص 289.
18- حسين نوري طبرسي، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل البيت، 1408 ق، ج 14، ص 150، نور، آيه 32.
19- ر. ک: محمد سبزواري، الجديد في تفسير القرآن المجيد، بيروت، دارالتعارف، 1402 ق، ج 5، ص 111؛ محمد بن عمر فخرالدين رازي، التفسير الکبير (مفاتيح الغيب)، مصر، مطبعه البهيه المصريه، بي تا، ج 23، ص 214؛ محمود بن عمر زمخشري، الکشاف عن الحقائق غوامض التنزيل، قم، ادب الحوزه، بي تا، ج 3، ص 235؛ ابوالفضل رشيدالدين ميبدي، کشف الاسرار و عدة الابرار، تهران، انتشارات اميرکبير، 1361 ش، ج 2، ص 118.
20- علي بن جمعه حويزي عروسي، تفسيري نورالثقلين، مطبعه علميه، قم، 1382 ق، ج 3، ص 597. به نقل از من لا يحضر الفقيه شيخ صدوق.
21- نک: ناصر مکارم شيرازي و همکاران، تفسير نمونه، پيشين، ج 14، ص 464 – 465.
22- محمد بن حسن حر العاملي، وسائل الشيعه، قم، انتشارات آل البيت، 1412 ق، ج 20، ص 17، ح 11.
23- محمد بن حسن حر العاملي، وسائل الشيعه، پيشين، ج 29، ص 18، ح 1.
24- حسين نوري طبرسي، مستدرک الوسائل، پيشين، ج 14، ص 150، باب 1، ح 25.
25- حسين محبوبي منش، تغييرات اجتماعي ازدواج، مجله کتاب زنان، شماره 26، 1383 ش، ص 183.
26- محمد بن حسن حر العاملي، وسائل الشيعه، پيشين، ج 20، ص 20، باب 2، ح 7.
27- براي مطالعه بيشتر ر. ک: سيد اسحاق حسيني کوهساري، پژوهشي قرآني در خصوص جايگاه خانواده در اسلام، فصلنامه علمي پژوهشي، پژوهش هاي ديني، سال اول، شماره دوم، ص 139 – 160؛ هادي اسلامي پناه، ازدواج پژوهي در آيات الهي، فصلنامه کتاب زنان، سال هفتم، شماره 27، ص 11 – 47.
منبع:فصلنامه قرآني کوثر / شماره 33



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط