نقش نخبگان اسراييل در اشغال جنوب لبنان (1)

با نگاهي به پيشينه تاريخي و سياسي جامعه جهاني در مي يابيم نخبگان سياسي از نقش قابل توجهي در فرايند تشکيل و ثبات نظام سياسي برخوردارند . با مقايسه کانونهاي نخبه ساز در سيستمهاي سياسي گوناگون مي توان به برخي از وجوه افتراق جامعه اسراييل با جوامع ديگر پي برد . نهادهايي چون ارتش ، دانشگاه ، مدارس
يکشنبه، 30 آبان 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقش نخبگان اسراييل در اشغال جنوب لبنان (1)

نقش نخبگان اسراييل در اشغال جنوب لبنان (1)
نقش نخبگان اسراييل در اشغال جنوب لبنان (1)


 

نويسنده:حسين سيروس




 
با نگاهي به پيشينه تاريخي و سياسي جامعه جهاني در مي يابيم نخبگان سياسي از نقش قابل توجهي در فرايند تشکيل و ثبات نظام سياسي برخوردارند . با مقايسه کانونهاي نخبه ساز در سيستمهاي سياسي گوناگون مي توان به برخي از وجوه افتراق جامعه اسراييل با جوامع ديگر پي برد . نهادهايي چون ارتش ، دانشگاه ، مدارس مذهبي و ... به عنوان خاستگاه برگزيدگان و نخبگان اسراييل نقش مهمي ايفا مي کنند . با توجه به اين که رژيم اسراييل از بدو تشکيل تاکنون با معضلات نظامي و امنيتي متعددي روبرو گرديده است ، جايگاه ارتش در اين رژيم از اهميت و اعتبار قابل ملاحظه اي برخوردار است . نظر به اين که اغلب رهبران و سياستمداران اسراييل از تحصيلات دانشگاهي برخوردار بوده و مدارج علمي را کسب نموده اند ، دانشگاه نيز نقش عمده اي را در پرورش نخبگان و برگزيدگان ايفا کرده است . با توجه به فرا رسيدن اولين سال عقب نشيني اسراييل از جنوب لبنان ضمن بررسي اجمالي اهداف اشغال جنوب لبنان از منظر نخبگان وقت و آشنايي با ديدگاهها و نقطه نظرات شخصيتهاي تأثير گذار ، به علل و ديدگاه رهبران اسراييل در مدت اشغال تا عقب نشيني و علل و تأکيد اکثر شخصيتهاي مهم اين رژيم مبني بر عقب نشيني تا مرزهاي فلسطين اشغالي پرداخته خواهد شد . براي نمونه مي توان ديدگاه «رافائل ايتان » رييس وقت ستاد کل ارتش اسراييل را در نظر گرفت که معتقد به کاربردن راه حل نظامي بود . اين در حالي بود که نخبگان حزب کارگر ، «اسحاق رابين »و «مرد خاي گور »، - هر دو زماني رياست ستاد ارتش را بر عهده داشتند - معتقد بودند عمليات گسترده زميني قادر به حل مسائل نخواهد بود و در اين شرايط بهتر است با حفظ آتش بس اهداف دنبال شوند . اما اين مخالفت ، به معناي مخالفت حزب کارگر با عملياتي محدود و با هدف ايجاد يک حريم امنيتي در جنوب لبنان نبود . در اين ميان نخبگان دولت وقت معتقد بودند که يک عمليات محدود ، بي معني است و تا هنگامي که «ساف »همچنان به صورت تهديد در بيروت باقي است ، هر گونه تهديد در بيروت باقي است ، هر گونه عملياتي در جنوب لبنان تنها يک درمان موقتي محسوب مي شود .(1)
پس از پيروزي حزب ليکود در انتخابات ژوئن 1981اوضاع بار ديگر دگرگون شد . اين پيروزي انعکاسي از تحولات جامعه اسراييل و برآيند تغيير تمايلات و ذائقه عمومي بود و رفته رفته در «بگين » به عنوان نخست وزير ، دولت و حزب متبوعش - ليکود - يک نوع احساس اعتماد به نفس . تمايل به عملي ساختن عقايدش در مورد حفظ و گسترش سرزمين ملت يهود را القا نمود . پس از انتصاب «آريل شارون » به عنوان وزير دفاع اين کابينه ، به نظر مي رسيد که ابزار مناسبي براي ادامه سياست و عقيده مذکور (حفظ و گسترش سرزمين اسراييل» برگزيده شده است .(2) وي کسي بود که در فضاي سنتي «ديويد بن گورين »و «موشه دايان » در دوران ايجاد حصارهاي دفاعي در سالهاي دهه 1950و 1960رشد کرده و از سال 1977 در توسعه آباديهاي يهودي نشين و ساخت و ساز شهرکهاي متعدد در کرانه باختري نقش مهمي را ايفا نموده بود . او همچنين جايگاه مهي را در ميان جامعه اسراييل به عنوان يک ژنرال کار آزموده و فرمانده اي مقتدر در جنگهاي اعراب و اسراييل به خود اختصاص داده بود .(3) وي پس از گذشت کمتر از 6 ماه که تصدي وزارت دفاع را برعهده داشت ، در فرايند سياستگذاريهاي دفاعي نقش مؤثري را ايفا نمود و تا حدود زيادي سياستگذاريهاي خارجي و بين الملل را نيز تحت نفوذ خويش درآورد .
در اکتبر سال 1981 شارون «خط سرخ » اسراييل و ديدگاه خود را در مورد آنچه که در پرتو آن توسل به جنگ توجيه ناپذير مي گرديد ، ارائه نمود :
1- دستيابي اعراب به سلاحهاي اتمي
2-تمرکز نيروهاي عرب در حاشيه مرزهاي اسراييل
3- نقض موافقتنامه هاي خلع سلاح از سوي آنها
4- اقدامات جنگي و خصمانه از قبيل مداخله در ارتباطات هوايي و دريايي اسراييل(4)
شارون به عنوان يکي از بنيانگذاران اشغال معتقد بود که از يکسو با درگير شدن عراق در جنگ با ايران و فعال شدن مخاصمات اردن و سوريه خطر جبهه شرقي تا حدي برطرف شده و از سوي ديگر پس از کمپ ديويد و پديد آمدن يک شکاف بين اعراب و طرد مصر از سوي کشورهاي عربي و اسلامي ، اسراييل مي تواند با برخورداري از يک تفوق نظامي فعاليتهاي خود را بدون هراس چنداني در يک نقطه متمرکز نمايد . در اين ميان مواضع آمريکا نيز پيرامون بحران در جنوب لبنان تأثير به سزايي در ميان تصميم گيرندگان و نخبگان اسراييلي در راستاي اخذ تصميم اشغال به همراه داشت .(5) تابستان سال 1982 شارون و ديگر اعضاي کابينه اهداف اسراييل را در عمليات لبنان در دو محور به روشني اعلام نمودند :
الف)نابود ساختن استحکامات نظامي «ساف » در جنوب لبنان و ايجاد حريم امنيتي به عرض 40کيلومتر يعني به اندازه برد مؤثر توپخانه و موشک اندازهاي ساف .
ب) از ميان بردن موقعيت ساف در بقيه نقاط - بويژه در بيروت - به منظور محدود نمودن تسلط اين سازمان بر نظام سياسي لبنان و کاهش نقش آن در درگيريهاي اعراب و اسراييل .
موضوع ديگري که ذهن نخبگان وقت اسراييل را بسيار به خود مشغول نموده بود - و به عنوان يکي ديگر از اهداف مهم که آنها در تصميم حمله به لبنان براي خود متصور بودند - تأثير گذاري بر جريان انتخابات رياست جمهوري لبنان بود . پايان دوره رياست جمهوري «الياس سرکيس »و نياز به انتخاب جانشيني براي وي در خلال ماههاي مي تا سپتامبر ، مسأله اي نبود که از نظر مقامات دولت تل آويو پنهان بماند . انتخاب رييس جمهور و در پي آن دولتي هماهنگ با اهداف اسراييل ، مي توانست عرصه را بر سوريه تنگ کند و سوريه را با اهداف اسراييل هماهنگ سازد . در آن هنگام ، سه کانديداي اصلي در عرصه انتخابات مطرح بودند : «بشير جميل » از جبهه لبنان ، «سليمان فرنجيه » که از سوي سوريها حمايت مي شد و «ريمون اده » يک ناسيوناليست مستقل لبناني با ويژگيهاي ضد سوري و ضد فلسطيني . احتمال چهارم ايجاد يک نوع ائتلاف بود . به اين ترتيب که يا شانس انتخاب سرکيس افزايش يابد و يا اين که يک سياستمدار بي طرف ماروني چون «جان عزيز » به عنوان کانديدا معرفي گردد .
در ميان کانديداها ، نظراسراييل بيشتر متوجه حمايت از بشير جميل بود و اعتقاد بر اين بود که در صورت پيروزي او در انتخابات ، اين امر مي تواند طرح اسراييل براي آينده لبنان را کامل کند و اسراييل با آسودگي از ناحيه جنوب لبنان ، همه تلاش خود را متوجه مقابله با سوريه نمايد .
يکي ديگر از موضوعاتي که تا حدودي در حاشيه اقدامات اصلي قرار داشت و اگر در طرح پيش بيني شده به درستي عمل مي شد ، مي توانست بطور طبيعي نياز اسراييل را بر آورد ، بهره برداري از آب ليتاني بود . در صورت تفوق اسراييل و پيروزي جميل و خروج سوري ها و فلسطيني ها از لبنان بهره برداري از آب ليتاني مي توانست کاملاً عملي باشد . در روز ششم ژوئن 1982 کابينه اسراييل با انتشار اعلاميه اي اهداف عمليات نظامي در جنوب لبنان را بيان نمود که در محورهاي ذيل خلاصه مي شد :
1- به نيروهاي دفاعي اسراييل دستور داده شد تا ساکنان «جليله » را از معرض برد آتش تروريستها در لبنان و همچنين محل استقرار پايگاهها و مقر فرماندهي آنها دور نگه دارد .
2- اين عمليات از سوي اسراييل به عنوان عمليات «صلح براي جليله » نامگذاري شد .
3- در جريان اين عمليات نيروهاي سوري مورد حمله واقع نخواهند شد ، مگر اين که که از جانب آنها تعرضي صورت گيرد که اسراييل در پاسخ به تعرضات ، خود را محق مي داند .
4- اسراييل همچناني خواهان امضاي موافقت نامه صلح با لبنان مستقل (به گونه اي که سوريه در فرايند تصميم گيري در لبنان از هيچ گونه نقشي برخوردار نباشد ) است تا تماميت ارضي اين کشور محفوظ بماند .
5- هدف اصلي بنيانگذاران اشغال ، ايجاد يک کمربند امنيتي در شمال اسراييل بود و باني اصلي و طراح اشغال ، وزير دفاع وقت آريل شارون بود . وي معتقد بود که يک پيروزي محدود بر سوريه در لبنان ، در جهت نيل به اهداف جنگ مؤثر و مناسب است. پس از حمله ارتش اسراييل و فالانژها به جنوب لبنان و درگيري با نيروهاي ساف و تصرف مناطقي در غرب و جنوب ، نخبگان اسراييل خود را مهياي تحسين و تمجيد مي ديدند . خروج ساف از بيروت و انتخاب بشير جميل به رياست جمهوري ، حاکي از اين بود که اهداف اسراييل از حضور در لبنان در شرف تکوين است . مرکز سياسي لبنان از تسلط سوريه و ساف بيرون آمده و در نظر بود تا دولت مرکزي مقتدري با ويژگي همکاري نزديک با اسراييل بنيانگذاري شود .
در خواست دولت جديد لبنان مبني بر لزوم خروج نيروهاي سوري از شرق و شمال اين کشور - که به تفوق نيروهاي نظامي اسراييل در مثلث مرزي لبنان ، سوريه و اسراييل منتهي مي شد - معادلات سياسي را دچار دگرگوني ساخت . با اين همه منطقه هنوز آبستن حوادث ديگري بود که نه تنها با طرحهاي اسراييل هماهنگي نداشت ، بلکه مشکلاتي را نيز براي نيروهاي اشغالگر بوجود آورد . انتشار طرح خاورميانه اي ريگان ، ترور بشير جميل ، اشغال بيروت غربي توسط اسراييل و بازتاب جهاني اين اشغال ، قتل عام صبرا و شتيلا و انتخاب امين جميل به رياست جمهوري لبنان از جمله مؤلفه هايي بود که نخبگان اسراييلي يا انتظار آن را نداشتند و يا اهداف و محصول ديگري را از آن توقع داشتند .

پی نوشت ها :
 

1-رابينوويچ ، ايتمار . جنگ براي لبنان ، جوادصفايي ، غلامعلي رجبي يزدي (تهران :سفير ، 1368) ص139.
2- آريل شارون نخست وزير اسراييل در يکي از تازه ترين اظهاراتش که در جمع رؤساي اقليتهاي يهودي جهان به مناسبت پنجاه و سومين سالگرد اشغال فلسطين صورت گرفت گفت : ما بايد همواره يک چيز را در خاطر داشته باشيم و آن اينکه ملت يهود کشور کوچک زيبايي دارد که نعمتهاي زيادي در آن وجود دارد ، اما اين کشور براي ما خيلي کوچک است !«شبکه يک تلويزيون اسراييل - 1380/2/3».
3- علت عمده انتخاب وي از سوي جامعه اسراييل براي تصدي منصب نخست وزيري نيز بر پايه ويژگيهاي شخصيتي و ذاتي وي استوار بود زيرا شارون اصلاً برنامه اي را براي انتخابات سال 2000 ارائه ننمود که پيروزي وي را در راستاي ارائه برنامه اي مناسب توجيه نمايد . (جهت اطلاع بيشتر ر.ک : به کابينه آريل شارون و صفحه شطرنج سياسي ، ضميمه ويژه 580، 79/12/22 ، مؤسسه تحقيقات و پژوهشهاي سياسي علمي ندا ).
4- رابينووپچ ، ايتمار ، پيشين ص 149.
5- الکساندر هيگ ، وزير خارجه وقت آمريکا ، نظرات خود را در رابطه با راه حل بحران لبنان در بهار 1982(26ماه مي ) به هنگام سخنراني در شوراي شيکاگو در مورد روابط خارجي بطور علني ابراز نمود : لبنان امروز به صورت يک کانون خطر در آمده است زمان آن فرا رسيده است تا اقدامي لازم در جهت حفظ تماميت ارضي لبنان ، در مرزهاي شناخته شده بين المللي آن و حمايت از يک دولت مرکزي قوي که قادر باشد تا يک جامعه آزاد ، باز و دموکراتيک و بطور سنتي چند حزبي را بوجود آورد ، صورت گيرد .
 

منبع:پايگاه نور ش 30
ادامه دارد...



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.