شرح قرآنی فراز پنجم دعای چهاردهم صحیفه سجادیه

دعای درخواست احقاق حق از ظالم مغرور در پرتو عدالت الهی

در این مقاله، شرحی قرآنی بر فراز پنجم دعای چهاردهم صحیفه سجادیه جهت آشنایی و تدبر بر مضامین والای این دعای شریف ارائه خواهیم داد.
سه‌شنبه، 31 تير 1404
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دعای درخواست احقاق حق از ظالم مغرور در پرتو عدالت الهی

مقدمه:

صحیفه سجادیه، همواره راهنمای سالکان الی الله و مأوایی برای دل‌های دردمند بوده است. این مجموعه دعایی، فراتر از نیایش صرف، درس‌هایی عمیق در باب شناخت خدا، اخلاق، عدالت، و سلوک معنوی را در خود جای داده است. 

فراز "قَدْ عَلِمْتَ، یَا إِلَهِی، مَا نَالَنِی مِنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ مِمَّا حَظَرْتَ وَ انْتَهَکَهُ مِنِّی مِمَّا حَجَزْتَ عَلَیْهِ، بَطَراً فِی نِعْمَتِکَ عِنْدَهُ، وَ اغْتِرَاراً بِنَکِیرِکَ عَلَیْهِ" از دعای چهاردهم، با ظرافت خاصی، به بیان مصیبت ناشی از ظلم و ستم، و ریشه‌های این ستم در طغیان و غرورِ ستمگر می‌پردازد. 

این فراز، نه تنها شکایت از ظالم، بلکه اعترافی به علم و آگاهیِ مطلق خداوند متعال و در عین حال، تبیینی برای علل وقوع ظلم در جامعه است. 

در این تحلیل، ضمن بررسی لغوی و معنایی عناصر کلیدی این فراز، با استناد به آیات قرآن کریم، به تبیین مفهوم طغیان در نعمت، پرده‌دری از حرمت‌های الهی، و ارتباط آن با غفلت و عذاب الهی خواهیم پرداخت.
 

متن و ترجمه فراز دعا:

(۵) قَدْ عَلِمْتَ، یَا إِلَهِی، مَا نَالَنِی مِنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ مِمَّا حَظَرْتَ وَ انْتَهَکَهُ مِنِّی مِمَّا حَجَزْتَ عَلَیْهِ، بَطَراً فِی نِعْمَتِکَ عِنْدَهُ، وَ اغْتِرَاراً بِنَکِیرِکَ عَلَیْهِ.
ای خدای من! محقّقاً می‌دانی، از (فلانی فرزند فلانی) ستمی به من رسیده که او را از آن ستم نهی کردی و پردۀ حرمتم را دریده که دریدنش را بر او منع فرمودی؛ این ستمگری و پرده‌دری، از باب طغیان در نعمت توست که در اختیار اوست و براساس غفلت و بی‌اعتنایی به خشم و غضب توست که گریبان او را خواهد گرفت.
 

شرح و تحلیل فراز دعا:

این فراز، با تاکید بر علم و آگاهی خداوند متعال ("قَدْ عَلِمْتَ، یَا إِلَهِی") آغاز می‌شود. این تاکید، نشان‌دهنده آن است که شکایتی که به درگاه الهی برده می‌شود، نه از روی جهل و ناآگاهی، بلکه با علم به اینکه خداوند از تمام جزییات آگاه است، صورت می‌گیرد.
 
سپس، به طور مشخص، به ظلمی که از سوی شخص معینی ("فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ") وارد شده، اشاره می‌شود. نکته مهم در این فراز، بیان این است که این ظلم، نه تنها خلاف اراده انسان‌ها، بلکه خلاف اراده الهی بوده است ("مِمَّا حَظَرْتَ وَ انْتَهَکَهُ مِنِّی مِمَّا حَجَزْتَ عَلَیْهِ"). به عبارت دیگر، ظلم، تجاوزی به حقوق و حدود الهی است.

دو مفهوم کلیدی در ادامه فراز مطرح می‌شوند: "بَطَراً فِی نِعْمَتِکَ عِنْدَهُ" (طغیان در نعمت تو که در اختیار اوست) و "اغْتِرَاراً بِنَکِیرِکَ عَلَیْهِ" (غفلت و بی‌اعتنایی به خشم و غضب تو). 

طغیان در نعمت، به معنای سوءاستفاده از مواهب الهی و استفاده از آن در راه ظلم و ستم است. ستمگر، با تکیه بر نعماتی که خداوند به او داده، خود را برتر از دیگران می‌داند و به حقوق آنها تجاوز می‌کند. 

اغتِرار به خشم الهی، به معنای غفلت از عذاب و مجازات الهی است. ستمگر، با توجه به عواقب اعمال خود، به خشم الهی بی‌اعتنایی می‌کند و به ظلم خود ادامه می‌دهد.
 

استنادات قرآنی:

آیات متعددی در قرآن کریم، به این مفاهیم اشاره دارند. در ادامه به برخی از این آیات اشاره می‌شود:
 
۱. غرور در نعمت و طغیان
* آیه ۷۶ سوره قصص:
«إِنَّ قَارُونَ کَانَ مِن قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَیْهِمْ وَآتَیْنَاهُ مِنَ الْکُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِی الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ»
«قارون از قوم موسی بود پس بر آنان ستم کرد؛ و ما از گنجینه‌ها به او داده بودیم که قطعا کلیدهای آن بر دسته‌ای نیرومند سنگین می‌آمد. [به یاد آور] آنگاه که قومش بدو گفتند: شاد مباش، که خدا شادمانان [فرح‌فروش] را دوست نمی‌دارد.»

توضیح: این آیه نمونه آشکاری از بهره‌مندی از نعمت الهی و طغیان و تجاوز به دیگران است. کاربرد "بطر" (سرمستی و فخر در نعمت) در آیه دقیقا همان مفهومی است که در دعا بیان شده؛ ستمگر با تکیه بر نعمت خدا دچار عُجب و افراط می‌شود و ظلم می‌کند. یادآوری داستان قارون، هشدار الهی به تمام مغروران به نعمت است.

* آیه ۷۸ سوره قصص:
«قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِی أَوَلَمْ یَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَکَ مِن قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَکْثَرُ جَمْعًا وَلَا یُسْأَلُ عَن ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ»
«[قارون] گفت: این [ثروت و مکنت] را به دانش خودم یافته‌ام. آیا او نمی‌دانست که خدا پیش از او نسل‌هایی را که از او نیرومندتر و فزون‌تر جمع‌آوری می‌کردند، هلاک کرده است؟ و مجرمان [در قیامت] از گناهانشان بازخواست نمی‌شوند.»

توضیح: در این آیه، دلیل دیگر سرکشی و ظلم قارون بیان شده: غرور و اتکاء به علم و نعمت و بی‌توجهی نسبت به غضب و قهر خدا. در دعا آمده "اغتراراً بنکیرک علیه"، یعنی بی‌اعتنایی ستمگر به عواقب الهی؛ این آیه مثال مصداقی خودبزرگ‌بینی ستمگر است که عاقبتش نابودی خواهد بود.

* آیه ۸۱ سوره قصص:
«فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا کَانَ لَهُ مِن فِئَةٍ یَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَمَا کَانَ مِنَ الْمُنتَصِرِینَ»
«پس ما، هم او و هم خانه‌اش را در زمین فرو بردیم و گروهی نداشت که وی را در برابر خدا یاری دهند و خود نیز نتوانست خویشتن را یاری دهد.»

توضیح: این آیه نتیجه بطر و اغترار ظالم را نشان می‌دهد؛ با وجود ثروت، گروه و قدرت، سرانجامِ ضربه به حدود الهی، سقوط و عجز مطلق است؛ یعنی نه از خود، نه از دیگران یاری و نجاتی نمی‌بیند. عاقبت عبور از خطوط قرمز الهی سقوط و رسوایی است.
 
۲. غفلت از عذاب الهی و فریفتگی به تأخیر کیفر
* آیه ۱۷۸ سوره آل‌ عمران:
«وَلَا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُوا إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ»
«کسانی که کافر شده‌اند، گمان نکنند مهلتی که به آنان می‌دهیم به سودشان است؛ جز این نیست که به آنان مهلت می‌دهیم تا بر گناه خود بیفزایند، و برای آنان عذابی خوارکننده است.»

توضیح: بسیاری از ستمگران تصور می‌کنند که نعمت، قدرت یا فرصت بهره‌برداری از دنیا به معنای رضایت یا غفلت خداست؛ اما خدا با مهلت دادن، گناه آنان را سنگین‌تر می‌کند تا در نهایت، عذاب سخت و رسوایی در انتظارشان باشد.
 
۳. تجاوز به حدود و محارم الهی
* آیه ۱۴ سوره نساء:
«وَمَن یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیَتَعَدَّ حُدُودَهُ یُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِیهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُّهِینٌ»
«و هر کس از خدا و پیامبرش نافرمانی کند و از حدود او تجاوز نماید، او را در آتشی جاودانه درمی‌آورد و برای او عذابی خفت‌آور است.»

توضیح: این آیه با تاکید روشن بر موضوع تعدی به حدود الهی، کاملاً با جمله «مِمَّا حَظَرْتَ وَ انْتَهَکَهُ مِنِّی مِمَّا حَجَزْتَ عَلَیْهِ» در دعای صحیفه هم‌راستا است.

در این فراز، ظلم و ستمی که وارد شده، از نوع فراتر رفتن از فرمان و حدودی است که خدا و پیامبر معیّن کرده‌اند.

خداوند متعال در این آیه سزای کسانی را که نه تنها معصیت، بلکه «تجاوز به خطوط قرمز و مرزهای الهی» دارند، بیان می‌کند: جایگاه چنین شخصی آتش ابدی و عذاب خوارکننده است.

این نکته مهم است که ظلم، تنها ظلم به انسان نیست؛ بلکه اولا ظلم به حدود خدا و حرمت احکام الهی است. این معنا دقیقاً در ظاهر و باطن دعا و آیه حاضر به چشم می‌خورد.
 
۴. علم مطلق خداوند به ظلم
* آیه ۴۲ سوره ابراهیم:
«وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فِیهِ الْأَبْصَارُ»
«و گمان مبر که خدا از آنچه ستمکاران می‌کنند، غافل است؛ [که] جز این نیست که [عقوبت] آنان را تا روزی که چشم‌ها در آن خیره می‌شود، به تأخیر می‌اندازد.»

توضیح: این آیه شریفه تصریحی است بر علم مطلق و همیشگی خداوند متعال به اعمال ظالمان، حتی اگر ظاهراً حساب آنها بسته نیست یا مجازاتی فوری برای آنان رخ نمی‌دهد.

ارتباط این مضمون با ابتدای دعا («قَدْ عَلِمْتَ، یَا إِلَهِی، مَا نَالَنِی…») بسیار ظریف و مهم است:
امام با تعبیر «قَدْ عَلِمْتَ» تکیه کامل بر این می‌کند که خدا، همه ظلم‌های پنهان و آشکار را دیده و از هیچ ستمی غافل نیست. این آیه هم به وضوح پیام می‌دهد که مهلت خدا به ظالمان، نشانه غفلت او نیست، بلکه آزمون و زمینه مجازات نهایی است.
 

جمع‌بندی و نکات تکمیلی:

این فراز از دعای چهاردهم صحیفه سجادیه، با بیان مصیبت ناشی از ظلم و ریشه‌های آن در طغیان و غرورِ ستمگر، درس‌های ارزشمندی را به ما ارائه می‌دهد. این فراز، تأکیدی بر علم و آگاهی خداوند، لزوم عدالت‌خواهی، و عذاب الهی برای ظالمان است.

در حقیقت، این فراز دعا به ما یادآوری می‌کند که ظلم، تنها یک مسأله اجتماعی و سیاسی نیست، بلکه یک مسأله اخلاقی و معنوی نیز هست. ستمگر، با تجاوز به حقوق دیگران، به حقوق خداوند نیز تجاوز می‌کند و خود را در معرض عذاب الهی قرار می‌دهد. طغیان در نعمت و غفلت از خشم الهی، ریشه‌های اصلی ظلم و ستم هستند.

همچنین، این فراز، نشان می‌دهد که خداوند متعال، از تمام ظلم‌هایی که در جهان رخ می‌دهد، آگاه است و به مظلومان پاداش خواهد داد و از ظالمان انتقام خواهد گرفت.

در مجموع، این فراز از دعای چهاردهم صحیفه سجادیه به‌ روشنی با چهار محور قرآنی گره خورده است؛ علم مطلق خداوند بر ظلم (ابراهیم/۴۲)، زشتی و عاقبت غرور بر نعمت و تجاوز به حدود الهی (قصص/۷۶،78،۸۱، نساء/۱۴) و غفلت ظالمان از تأخیر کیفر (آل‌ عمران/۱۷۸).
 
با توجه به این فراز، می‌توان نتیجه گرفت که:
* ظلم، تجاوزی به حقوق الهی و انسانی است و هرگز مورد تأیید خداوند نیست.

* طغیان در نعمت و غفلت از خشم الهی، ریشه‌های اصلی ظلم و ستم هستند.

* خداوند، از تمام ظلم‌هایی که در جهان رخ می‌دهد، آگاه است و به مظلومان پاداش خواهد داد و از ظالمان انتقام خواهد گرفت.

* مؤمنان، باید در برابر ظلم و ستم ایستادگی کنند و در راه برقراری عدالت و صلح تلاش کنند.

به عبارتی این فراز از صحیفه سجادیه، نه تنها یک دعای زیبا و معنوی، بلکه یک یادآوری مهم برای همگان است که از ظلم و ستم دوری کنند و در راه کسب رضایت الهی گام بردارند. این فراز، با تأکید بر عدالت الهی و عذاب ظالمان، می‌تواند به عنوان یک نیروی محرکه برای ایجاد جامعه‌ای عادلانه‌تر و انسانی‌تر عمل می‌کند.

همان طور که گفته شد، این فراز نه تنها بیانگر رنج و مصیبت ناشی از ظلم است، بلکه حاوی یک تحلیل عمیق در مورد ریشه و علل وقوع ظلم در جامعه است. ستمگر، با سوءاستفاده از نعمات الهی و غفلت از عذاب الهی، خود را در مسیری خطرناک قرار می‌دهد و عواقب این مسیر، نه تنها برای خود او، بلکه برای جامعه نیز زیانبار خواهد بود.

در این فراز، امام زین‌ العابدین (علیه السلام) با بیان این که "مَا نَالَنِی مِنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ مِمَّا حَظَرْتَ"، بر این نکته تأکید می‌کنند که ظلم، نه تنها خلاف قوانین بشری، بلکه خلاف قوانین الهی نیز هست. 

خداوند، برای زندگی بشر قوانین و مقرراتی وضع کرده است که رعایت آنها، ضامن امنیت و آرامش جامعه است. ستمگر، با نقض این قوانین، نه تنها به حقوق دیگران تجاوز می‌کند، بلکه به نظم و امنیت جامعه نیز آسیب می‌رساند.

همچنین، اشاره به "اغْتِرَاراً بِنَکِیرِکَ عَلَیْهِ" نشان می‌دهد که ستمگر، با غفلت از عذاب الهی، خود را در معرض خشم و غضب الهی قرار می‌دهد. عذاب الهی، نه تنها در آخرت، بلکه در همین دنیا نیز می‌تواند به اشکال مختلفی تجلی پیدا کند. از دست دادن آرامش، اضطراب، بدنامی، و ناکامی در رسیدن به اهداف، همگی می‌توانند از جمله عواقب ظلم و ستم باشند.
 
تأثیر این فراز در سلوک فردی و اجتماعی:
این فراز، می‌تواند تأثیر عمیقی در سلوک فردی و اجتماعی ما داشته باشد. از نظر فردی، این فراز به ما یادآوری می‌کند که در برابر ظلم و ستم، سکوت نکنیم و با تمام توان خود، از مظلومان دفاع کنیم. همچنین، باید از هرگونه سوءاستفاده از قدرت و نعمات الهی خودداری کنیم و همواره در برابر خشم و غضب الهی، فروتن و خاشع باشیم.

از نظر اجتماعی، این فراز به ما کمک می‌کند تا علل وقوع ظلم و ستم در جامعه را شناسایی کنیم و برای رفع آنها تلاش کنیم. باید با ترویج فرهنگ عدالت، اخلاق، و معنویت، زمینه را برای ایجاد جامعه‌ای سالم‌تر و عدالت‌محور فراهم کنیم. همچنین، باید از هر گونه اقدام و سیاستی که منجر به ظلم و ستم می‌شود، جلوگیری کنیم و از حقوق و آزادی‌های تمام افراد جامعه دفاع کنیم.

در نتیجه، می‌توان گفت که این فراز، نه تنها یک دعای زیبا و معنوی، بلکه یک ندای هشدار و یک پیام امید است. هشدار به ظالمان و ستمگران، و امید به مظلومان و ستمدیدگان. 

با تکیه بر این فراز و آموزه‌های آن، می‌توانیم به سوی جامعه‌ای آرمانی و مقاوم گام برداریم. این فراز، ما را به تفکر و تعمق در مورد ارزش‌های انسانی و الهی دعوت می‌کند و ما را به تلاش برای تحقق عدالت و برقراری صلح در جهان تشویق می‌کند.

نویسنده: سیدامیرحسین موسوی تبار
منبع: تحریریه راسخون
© استفاده از این مطلب، فقط با ذکر منبع بلامانع است.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما