هشت گوشه و رمز و راز آن
اي آمده از عالم روحاني نفت حيرن شده در پنج و چهار و شش و هفت
هيهات نداني ز کجا آمده اي افسوس نداني به کجا خواهي رفت
خيام چنان در ششدر حيرت در راز و رمز چهار عنصر و پنج حس و شش جهت و هفت آسمان سرگردان است که به معماهاي ديگر عالم نمي رسد، و اکنون استاد نه ايجي ايموتو رئيس بخش فارسي دانشگاه مطالعات خارجي اوساکا در تحقيقي دقيق و فراگير کوشيده است معماي طرح هشت گوشه را بررسي و ريشه و مايه ي اين نقش و ترکيب جادويي و نمادين را در اينسو و آنسوي شرق افسانه اي و در پهنه ي باختر زمين بازشناسد.
شماره هشت در ژاپن معنايي رمزي و آييني دارد. نيهون شوکي، تاريخ باستاني و افسانه آميز ژاپن،در داستان آفرينش مي گويد که ايزانامي و ايزاناگي از تيره ي خدايان آسمان ديدار کردند و شيفته ي هم شدند و از پيوندشان هشت جزيره ي اصلي ژاپن يکي پس از ديگري به دنيا آمد که «کشور بزرگ هشت جزيره» ناميده شد. شاهزاده ماگاري- نو- اوهينه در بيان دلدادگي خود به شاهزاده خانم کاسوگا از «سرزمين هشت جزيره» که همان ژاپن است ياد مي کند. «سرزمين هشت جزيره» در شعر ژاپن بجاي نام اين کشور بسيار آمده است.
در همان افسانه ي آفرينش در تاريخ باستاني ژاپن، چون ايزاناگي در پي همسر از دست رفته اش به ظلمات مي رود تا او را به اين جهان بازگرداند، خود را با هشت خداي رعد روبرو مي بيند.
افسانه اي ديگر در نيهون شوکي مي گويد که سوسانو- وو- نو- ميکوتو از نژاد خدايان اژدهاي هشت سر و هشت دم را که تنش کوه و هشت دره را مي پوشاند و هشت دختر يک زوج از خدايان زمين را سال بسال و يکي از پي ديگري دريده و در کام فرو برده (يادآور داستان ضحاک) و اينک براي بردن دختر ديگر آمده بود، نه تمهيدي مدهوش ساخت و سپس او را با شمشير از هم دريد.
طالع بيني و آينده گويي که هنوز ژاپني ها بيش و کم به آن عقيده دارند و حضور فالگيرها شب هنگام در سر کوي و گذر نمودار اين باور است، بيشتر با طرح هشت خانه اي که از چين آمده است انجام مي شود.
در طبع زيبايي شناس مردم ژاپن تقريباً هر جاي خوش منظري هشت نما يا ديدگاه دارد. معروفترين نمونه ي آن هشت منظر درياچه ي بيوا ("اوءمي هاکي") نزديک کيوتو است که آن را چنين مي شمارند: منظره ي ماه پاييز از ايشي ياما، منظره ي برف در شب از هيراياما، منظره ي غروب در سه تا، ناقوس شبانگاه در مي ايدرا، منظره ي بازگشت قايق ها در کاراساکي، و ،سرانجام، چشم انداز مرغابيهاي وحشي هنگام فرود آمدن در ناکاتا.
هشت (بژاپني "ياتسو") در ادبيات قديم در بسياري جاها بمفهوم اصلي آن، «بسيار»، آمده است. ياتاگاراسو، کلاغ چندين پا، که در واقع فقط سه چنگال دارد، از اين نمونه است. کلمه ي ژاپني يورودزو بمعني بيشمار نيز از همين ريشه است و هشت در اينجا مانند هزار فارسي است. در نيهون شوکي در شرح رويداد روز بيست و هشتم ماه دوم سال بيستم پادشاهي ملکه سويکو از هشت خانواده ي بزرگان سخن به ميان آمده که به همان مفهوم هزار فاميل در فارسي است.
در سنت ايراني و ادب پارسي نيز هشت، هر چند که به منزلت هفت نمي رسد، باز مفهومي نمادين دارد:هشت گنج خسرو پرويز، «هشت صفات» که صفات مردان خداست، و هشت باغ يا هشت جنت يا هشت بهشت ازين نمونه است. خاقاني مي گويد:
زنه هواس برون شوبکري هشت صفات که هست حاصل اين هشت، هشت باغ بقا
تحقيق پر نکته ي استاد ايموتو را دانشجويان سال دوم رشته ي فارسي دانشگاه مطالعات خارجي اوساکا از ژاپني به فارسي برگردانده اند. احتمال دارد که تلفظ نامهاي خارجي، بعلت برگردان آنها به ژاپني و سپس به فارسي، بعضاً دقيق نباشد. متني که در زير مي خوانيد نوشته ي دانشجويان ژاپني است که آنرا تنظيم و هماهنگ کرده ام. نام اين ايراندوستان،جوان در زير مي آيد تا در اين دفتر به يادگار بماند:
ماساکو آداچي، کيکو فوجي، کازوکو فوکوموتو، ياسوئه ايباراگي، توشيمي ايتو، ميسائو کاميکورا، تتسويا کامورا، يوميکو کاشي ها را، هاتسويه کاتو، تويوکو موريتا، ساچيه موري ياما، ميتسوهيرو سايتو، ساتوشي شيموياما، هاروکو تاکاناشي، آکيکو تاکه زاکي، مايومي اوئه هيرا، هيرومي يابوشيتا، و، يوشياکي يامامورا.
هاشم رجب زاده
در ايران از هنگام باستان، هشت گوشه معنايي رمزي داشت. سرپرسي سايکس (P.M. SYKES) در کتابش بنام «ده هزار ميل در ايران» مي نويسد که در ميدان چخماق يزد نمايي هشت گوشه از آجر ببلندي حدود سه متر برپاست. اين نما را کلک مي نامند و آن ظرفي است ساخته از گل که براي گذاشتن ذغال چوب به کار مي رود. اين آتشدان در چشم سايکس شگفت آمده، زيرا که چنين پايه و آتشداني در هر نيايشگاه زرتشتي هست، و چنين مي نمايد که معماران اسلامي در يزد و کاشان اين طرح را از نمادهاي دين زرتشت گرفته اند. در ايام محرم بر اين پايه چراغ مي گذارند يا، در صورت نياز، آتش روشن مي کنند و محوطه را براي سينه زني و عزاداري شهادت امام حسين (ع) آماده مي سازند.
در آيين زرتشت ستون هشت بر و سرسراي هشت گوش در بناي آتشکده به کار مي رفت و هشت را عدد مبارکي مي دانستند. آتشدان در سرايي هشت گوشه که از هشت ستون ساخته شده و هشت دروازه داشت و بي سقف بود، نهاده شده بود (تصوير روي جلد کتاب «آيين زرتشت» نوشته ي آکينوري، نشر هيراکاوا، 1982؛ عکس از نائوکي اوئه باياشي).
در ايران باستان الهه ي آب با تاجي هشت بر تصوير مي شد. اين الهه تاجي دايره مانند بر سر داشت که با صد گوهر و نقش زرّين به هشت بر تقسيم مي شد و آراسته بود (اوستا، يشتها، 5: 128). طرح آن را اوستا «چرخ مانند» نوشته است؛ پس به نظر مي آيد که تاج مانند باشد، يا شايد کلاهي هشت بر مانند تاجي که «کانون» *بر سر دارد.
(در آيين ايران باستان) هشت اسب سفيد کالسکه اي را که اهورا مزدا بر آن سوار بود، مي کشيد. به گفته ي هرودوت، در سفر خشايارشا يه يونان، هزار نگهبان شخصي پادشاه پيشاپيش مي رفتند و در پي آنان ده ده اسب فرشتگان مي آمد و بدنبال آن کالسکه ي اهورا مزدا که هشت اسب سفيد آنرا مي کشيد. خشايارشا از پي اين موکب پادشاهي راه مي پيمود (يشتها، 7: 40). در اينجا مي توان ديد که عدد هشت با نگاره ي آييني اهورا مزدا پيوسته است.
ميترائيسم که دررم بر آمد فرينه ي آيين ميترا در ايران باستان است. در اين آئين نماد «هفت» و «هشت» نمايان مي شود.
در نيايش آيين ميترا درباره ي زندگي جاودان مي گويند که هفت پله يا هفت عرش را بالا مي روند و در پايان، از دوازده ي هشتم مي گذرند و به ابدّيت مي رسند.
در بين النهرين الهه اي براي رفتن به علام سرمدي از هفت دروازه گذشت. در اينجا دروازه ي هشتمي نيست.
هرودوت دژ و بارويي را وصف مي کند که هر حصار آن، يکي در ميان ديگري، سفيد و سياه يا ارغواني و آبي يا رنگ ديگر داشت و درون حصار مياني، قصر و خزانه بود. چنين مي نمايد که در اينجا قصر را با هشت حصار و دروازه ساخته بودند.
نمونه ي ديگر بناي گنبد سلطانيه در حدود صد و سي کيلومتري غرب قزوين، مقبره ي هشت گوشه ي سلطان خدابنده از خاندان ايلخانان ايران است. اولجايتو، ايلخان پيش ازو که طرح اين مقبره را ريخت، مي خواست که بقاياي تربت حضرت علي (ع) و امام حسين (ع) را از نجف (و کربلا) به اينجا بياورد. اما نيتش راست نيامد و اين بنا مدفن خود ايلخان شد. اين مقبره ساختماني هشت گوشه دارد که گنبدي بر بالاي آن زده و در هر کدام از هشت گوشه مناره اي ساخته شده است. اين ترکيب به بناي مقبره ي تاج محل هند شباهت دارد.
در دوره ي قاجار در کنار قصر شاهي ساختمان هشت بر شمس العماره ساخته شد، که گمان مي رود که رمز و راز آن- هر چند که داستانگونه است- همان باشد که درباره ي بناي هشت گوشه در ژاپن است. ازين بنا در کتاب سرگذشت حاجي باباي اصفهاني (ترجمه ي ژاپني پرفسور شوکو اوکاراکي، نشر هيبونشا، 1984) ياد شده است. بلندي اين عمارت 30 متر است و (در تهران قديم) از همه جا ديده مي شد. شاه اغلب در اين عمارت استراحت يا در بالاي آن هواخوري مي کرد. زني را براي مجازات از بام اين عمارت بزير انداختند (همان کتاب، ج 2، ص 68). اين عمارت هشت گوشه اقامتگاه خصوصي شاه و در همان حال مکان به کيفر رساندن محکومان بود. از آنجا که مجازات نشانه ي حاکميت است، مردم تهران (عصر قاجار) همان ترسي را از تخت طاووس در دل داشتند که شايد مردم روزگار عباسيان از بارگاه و تخت خليفه داشتند. مقبره ي رضاشاه، بنيانگذار خاندان پهلوي، در شهر ري، هشت گوشه ساخته شد که نشاني از ادامه ي مقبره ي خدابنده در سلطانيه است.
***
هرودوت در وصف معبد بابلي جگرات مي گويد که آن بناي هشت چينه ايست که بر بالاي آن معبدي ديگر هست و در اين معبد تختي است براي غنودن رب النوع و زني که خدمتگذار اوست. رب النوع اينجا مي آمد و بر اين تخت مي آراميد. اين داستان در مصر نيز هست. اين برج هشت گوشه نشانه ي ارتباط ميان الهه و خدمتگزار اوست. در خاور باستان تصوير الهه با عدد هشت ارتباط دارد.
هرودوت مي گويد که از دوازده خدايي که يکي ازآنها هرکول (Hercules) مصر است، هشت خدا پديد آمد. تا دوره ي اماسيس (Amasis يا «احمس» از شاهان مصر باستان) هفده هزار سال گذشت. گمان مي رود که اين هشت خدا بر شرق و غرب و جنوب و شمال و چهار سوي ميان آنها (شمال شرق و شمال غرب و جنوب شرق و جنوب غرب) متوکل بودند. چنين ترکيب و تصوري در آيين بودا هم هست.
در آيين بودا از «هاپوتن» که خدايان هشت گوشه ي عالمند، با افزودن خدايان نگهبان آسمان و زمين «جوتن» (خدايان دهگانه) را ساختند. هشت خداي افسانه اي ژاپن مانند تاکاموسوبي نوکامي، کامي موسوبي نوکامي، تاماچومه موسوبي نوکامي، و، ايکوموسوبي نوکامي خدايان حافظ سراي امپراتورند، و از روزگار باستان «هاسهيندن» نيايشگاه آنها بود. بعدها اين نمايشگاه به معبدي در کوه يوشيا در کيوتو، که اکنون يکي از سه معبد بزرگ است، جابجا شد.
خدايان هشتگانه در افسانه هاي ژاپن به هشت سو يا هشت گوشه ي عالم تعلقي ندارند،اما آيين ويژه اي در نيايش بسوي خداي خاندان امپراتوري هشت خدا ("شين شيکان") را همچون خدايان بزرگ تقديس مي کرد. و نيز هنگامي که کاگو تسوجي ازايزانامي نوميکوتو (نياي بزرگ خاندان امپراتوري ژاپن در افسانه ها) به دنيا آمد، بندبندش از هم جدا شد و ازو خداي هشت ستون پديد آمد: ديگر هاشوشين، راه سايه روشن در عهد نيهون شوکي* که خوشبختي و بدبختي در فرمان او بود.
در سومر ستاره ي هشت پر نشانه ي خدا و آسمان است و نام و مظهر خداي آسمان يا خداي بزرگ سومر مي باشد. اين نشانه در بين النهبرين نمودار تنها مظهرآسمان بنام شاه نارام سين، پسر برادر سارگون است (از کتاب "خاور باستان"، نوشته ي جاک فينگان، ترجمه ي تاکاهيتو ميکاسا نومييا، نشر ايوانامي، 1983، فصل 24، 50). در کتاب «خاورميانه ي قديم بر اساس آثار نقاشي» (نشر دانشگاه پرينستون، چاپ دوم، 1969) بسياري نمادهاي هشت گوشه ي گوناگون بين النهرين را مي توان ديد. در اين تصويرها، نماد هشت گلبرگ يا هشت چرخ هست، بهروري، اين قابل توجه است که اين نمادهاي هشت بر باور انسان به خدا را مي نماياند.
يهوديان و هم مسيحيان و مسلمانان جايي در بيت المقدس را که «قبة الصخره» ناميده مي شد مقدس مي دانند. يهوديان عقيده دارند که در اينجا ابراهيم پسرش اسحق (اسمعيل) را براي قرباني کردن آورد. عبدالملک خليفه ي اموي در سال 691 ميلادي گنبد باشکوهي با پايه ي هشت گوشه ساخت در چند متري اين گنبد و در شمال غرب آن پايه ي هشت گوشه اي است که مي گويند پايگاه معراج حضرت محمد (ص) بوده است.
نمي توان ازينجا گفت که نشانه ي هشت گوش را اسلام به اينجا آورده، زيرا که اين نشانه در يهود هم هست. علامت دولت يهود ستاره اي است (شش پر) که روي سکويي هشت گوش و دو مرتبه ايستاده است. اين نشانه بر طاق نصرت يادگار پيروزي سربازان روسي امپراتور تيتوس نيز حک شده است، و اکنون هم بر برج يادبود مقابل پارلمان دولت يهود جلوه دارد.
امر شايان توجه در اينجا اينست که جز نشانه ي هشت، نماد هفت هم که شمعدان هفت شاخه است، مي توانيم ببينيم. مي شود چنين دريافت که نشانه ي هشت گوشه در بناي گنبد و سنگ، نمادي پيوسته و نژاد سامي است. مي توان انگاشت که سکوي هشت گوش، مکان قرباني کردن بود و اينست که در آنجا اين نشانه را نهاده اند.تخته ي تعميدي هم که در تعميدگاه کليساي عيسوي است هشت گوش است. صفه ي تعميد هم مي بايست، در اصل قربانگاه بوده باشد. در اين مکان يا در کنار آن، آب حيات بر مي جوشيد. گمان مي رود که اين چشمه ي آب حيات هم نمادي مانند صفه تعميد در اين جايگاه بود. نيز مي توان پنداشت که سنت عيسوي غسل تعميد دادن نوزاد جايگزين رسم قديم کنعاني عرضه داشتن فرزند براي قرباني شد.
در شمال اکروپوليس در آتن، خرابه هاي آگورا است، بازمانده از دوره ي تسلط روم، و نزديک دروازه ي برج اندرونيکوس که از سنگ مرمر ساخته شده است. اين برج هشت سر دارد و هر ضلع آن سمت دقيق شمال، جنوب، مشرق و مغرب و چهار سوي ميان آنها رانشان مي دهد. در درون برج، گاه نمايي آبي بود. ستون هشت بر، نمادي ديگر از سنگ جهت نما است. جهت نما و گاه نما (ساعت شمار) در دروازه ي قربانگاه آگورا پيوند اين دو نماد را نشان مي دهد. از نمونه ي سنگ جهت نما در ژاپن، سنگ کوه هيپوري در ناحيه ي توبا مشهور است. در اينجا سنگ هشت گوش پس از دوره ي ادو (سده هاي هفده تا نوزده ميلادي) در زندگي روزانه به کار مي آمد. ستون هشت بر و بناي هشت گوشه ي زرتشتي که از آن ياد شد نيز نخست قربانگاه بود و سپس تحول پيدا کرد و به ستون و کاخ بدل شد. مقبره ي هشت گوشه هم شايد که در آغاز بنايي بود که در آن قرباني پيشکش (خدايان) مي کردند، و با گذشت روزگار به صورت آرامگاه در آمد.
در درفوي (در يونان) هر هشت سال يکبار جشن عجيبي برگزار مي شد ودر آن شاه به مردم خود غله مي داد. درست تر اينست که تداول 8 بعنوان عدد مقدس تا دوره ي متون بود، هنگامي که تقارن 19 سال خورشيدي (228 ماه خورشيدي) و 235 ماه قمري به تقويم راه يافت (اين را در چين باستان "شوء هوء" مي گفتند). مي توان تصور کرد که اين تحول به يونان محدود نبوده است. هر تمدني که علم نجوم را پيشرفت داد، به اين جا رسيد. دور 7 براي سال کبيسه ي دور "متون" است، و سه سال کبيسه در دور 8 ساله بود، و از اينرو شماره ي3 را مقدس مي دانستند. اين دور گاه 7 و گاه 8 به نظر مي آيد، و شايد اين بازمانده ي دوره اي باشد که با رواج دور «متون» هر شماره پرشگون و مبارک بود. در افسانه ي «مينوس شاه» هر هشت سال 7 پسر و 7 دختر به قرباني و نياز خدايان فرستاده مي شوند. اين قرباني ها اگر زنده مي ماندند در سياهچال زنداني مي شدند، يا اينکه آنها را در آتش مي انداختند و مي سوختند تا امپراتور را زندگاني بخشند.
در جشن عجيبي که هر هشت سال در "درفوي" برپا ميشد، پادشاه به مردم غله و حبوبات پخته مي داد و سپس با پا به تنديس دختري که پايه ي تخت او را گرفته بود مي زد. آنگاه ريسماني به گردن آن تنديس مي بستند و در گودالي دفنش مي کردند (فريزر J. G. FRASER، "افسون نفرين و سرنوشت پادشاه"، ج 1، 1911، ص 46).
گمان مي رود که اين مراسم به دوره ي هشت ساله ي پادشاهي مربوط است. بواقع هم در اسپارت دوره ي فرمانروايي پادشاه هشت سال بود. دوره ي هشت ساله ازينجا پديد آمد که نود و شش ماه شمسي که هشت سال مي شود با نود و نه ماه قمري برابر است. پايه و مايه ي اين فکر اينست که دوره ي پادشاهي و نيز نيروي فرمانروايي هر دو نو شود. مي گويند که در اين ميان شاهزادگان مدعي تاج و تخت با پادشاه در افتادند و شاهزاده اي پيروز شد و بر تخت نشست، اما شاه بزودي او را کشت و سرير و نيروي فرمانروايي را باز آورد. اين نکته نيز هست که اگر هم پادشاه همه ي عمر بر سرير خود بماند، باز هر هشت سال يکبار پيوند زندگي را با بانوي خود تجديد و باينوسيله نيروي خود را احيا مي کند.
شايد که اين زمينه و تعبير بتواند روشنگر جشن عجيب «درفوي» باشد (نگاه کنيد به فريزر J.G. FRASER ، خدايي که مي ميرد، 1912). در باور يونانيان باستان، هشت سال دوره کوتاهتري از تجديد عالم بود، و نيز هشت جهت هم سوي عالم را نشان مي دهد. و باز، هشت سال قمري با افزودن سه ماه به آن با هشت سال شمسي برابر مي آيد.
در نوشته هاي بودايي درباره ي شاکياموني (بودا) هشت جاي مقدس را در مي يابيم:
اول- باغ رو نبيني که او در آنجا به دنيا آمد،
دوم- پاي درخت بودهي (بوده) که در آنجا شاکا يا معرفت را دريافت،
سوم- قصر واراناسي، که در آغاز در آنجا آموخت،
چهارم- بيشه ي گيدا، که در آنجا اهريمن و نيروي ايمان بودا پيکار کردند،
پنجم- قصر کانياکوبجا که از سي و سه مرتبه ي آسمان در آنجا فرود آمد،
ششم- قصر لوشا که در آنجا بودا انبوه مريدان را آموخت و به رستگاري رهنمون شد،
هفتم- قصر کوگن که در آنجا در کار و زندگي انديشه کرد، و
هشتم- در نزديکي يک جفت درخت سالا که شاکياموني در آنجا از جهان در گذشت.
تعاليم آيين بودا هشتگانه است. آموزشهاي اخلاقي پادشاه يونان و نيز امپراتور ژاپن هم هشت تا است.
مي گويند که شمار هشتاد و هشت مکان مقدس شيکوکو *با عدد هشت و راز و رمز تقدس آن رابطه دارد.
چون شاکياموني در گذشت، خاکستر او را نخست به هشت بخش و سپس به بخش هاي بيشتر تقسيم کردند و به جاهاي بسيار (به تبرک) فرستادند.
در بين النهرين چرخي با هشت پره بود که همانند آن در هند به نام هورين، يادآور و مظهر روح بود. جالب است که در نقش سنگ هاي بازمانده در باميان، جايي که فرهنگ بودايي و تمدن هلنيستي** در هم آميختند در طرح و تصويرها، جز نقوش دايره که اندک است، هشت گوش زياد ديده مي شود.
از آنجا که طرح و بناي هشت گوشه در سراسر جهان هلنيستي مقدس شناخته مي شد، نقش هشت گوشه هاي باميان مي بايست از سرزمين هاي باختر به شرق آسيا راه برده باشد، چون تصور مي رود که بناي معبد هوريوجي در ژاپن هم در آغاز با طرح هشت گوشه پي افکنده شد، مي توان گفت که طرح گور هشت گوشه ي امپراتور ژاپن در ناحيه ي آسوکا (نارا) هم از هلنيسم نفوذ پذيرفته است.درباره ي هشت گوشه در سنت معماري هند مي توان انگاشت که اين هم تأثير هلنيسم در رسم و راه بودايي و هم برخاسته از سنت و فرهنگ محلي هند بود. در هند بنا و برج هشت گوشه هست که در عصر اسلامي ساخته شده است. مقبره ي تاج محل در هند که ادامه ي سنت الگوي مقبره ي خدابنده در سلطانه ي ايرانست، نماي هشت بر دارد. تاج محل آرامگاه شاه جهان است که نيز پسرش او را در برج هشت گوشه ي قصر آگرا بازداشته بود و او آنجا در انزوا مي زيست (نگاه کنيد به : تاکاياسو هيگوچي، غارهاي سنگي باميان، نشر دوهوءشا؛ 1980، و: نائومي تسونودا و کومي ماي، سياحت هند، نشر هواي کوشا، 1980، ص 43-41).
بازداشتن ملکه (شاه جهان) در برج هشت گوش، در جايگاه برگزاري آيين نيايش که مکان پاک بود، نشانه ي آن بود که کسي را به عالم قدسي مي فرستند. شوتوکو تايشي (نايب السلطنه و دولتمدار نامي ژاپن که از 572 تا 621 ميلادي مي زيست) به يومه دونو (بناي هشت گوشه) رفت تا در آنجا در خلوت بماند. اما برج هشت گوشه براي گرفتاران همچون دوزخ بود زيرا که از آن راهي به بيرون نداشتند.
در ژاپن برجي چهار مرتبه در نيايشگاه شينشو آنراکو (معبد آنراکو در ناحيه ي شينشو در ايالت ناگانو) بازمانده است، و در کاتا کيباراهايجي در ناحيه ي نيشيکو در شهر کيوتو، پايه ي برج هشت گوشه متعلق به دوره ي نارا (سالهاي 710 تا 784 که نارا پايتخت بود) پيدا شده است.در سايدايچي هم آثار پايه ي هشت گوش برج يافته اند. تالار هشت گوشه اي در معبد هي زان هم اکنون برجا است. در معبد هوريوجي هم ستون مياني بناي برج مقدسي که پنج مرتبه دارد، هشت گوشه است. اين ستون از دو تنه ي درخت ساخته شده و حدود سي متر بلندي دارد. پايه ي زيرين چهار گوش است اما ستون مياني هشت گوشه دارد. بدينسان در هر دو نماد اين بنا رمز هشت گوشه در کار آمده است.
*استاد و رئيس بخش فارسي دانشگاه مطالعات اوساکا
*کانون(Kwannon)در آيين بودا الهه ي رحمت شناخته مي شود.
*در «نيهونگي»يا«نيهون شوکي»تاريخ باستاني و افسانه اي ژاپن از اغاز تا سال697ميلادي ،که زوج خدايان بنام سوسانو و آماته راسو تواومي کامي از خرده هاي شمشير سوسانو سه دختر و از رشته يجواهر بهشتي آماته راسو پنج پسر بوجود آوردند که آنها را اکنون بنام هاچي-ئو-جي(هشت شاهزاده)نيايش مي کنند:نگاه کنيد به
*هشتاد و هشت معبد در شيکاکو،جزيره ي اصلي ژاپن،که مؤمنان بودايي زيارت اين مجموعه را مايه ي رستگاري مي دانند.
* *عصر هلنيستي(Helenistic)،( 30-323)پيش از ميلاد،دوران پس از مرگ اسکندر تا عروج امپراتوري روم.اين دوره براي استيلاي فرهنگ يوناني بر مديترانه و خاورميانه معروف است.
منبع:پايگاه نور ش31
/ن
هيهات نداني ز کجا آمده اي افسوس نداني به کجا خواهي رفت
خيام چنان در ششدر حيرت در راز و رمز چهار عنصر و پنج حس و شش جهت و هفت آسمان سرگردان است که به معماهاي ديگر عالم نمي رسد، و اکنون استاد نه ايجي ايموتو رئيس بخش فارسي دانشگاه مطالعات خارجي اوساکا در تحقيقي دقيق و فراگير کوشيده است معماي طرح هشت گوشه را بررسي و ريشه و مايه ي اين نقش و ترکيب جادويي و نمادين را در اينسو و آنسوي شرق افسانه اي و در پهنه ي باختر زمين بازشناسد.
شماره هشت در ژاپن معنايي رمزي و آييني دارد. نيهون شوکي، تاريخ باستاني و افسانه آميز ژاپن،در داستان آفرينش مي گويد که ايزانامي و ايزاناگي از تيره ي خدايان آسمان ديدار کردند و شيفته ي هم شدند و از پيوندشان هشت جزيره ي اصلي ژاپن يکي پس از ديگري به دنيا آمد که «کشور بزرگ هشت جزيره» ناميده شد. شاهزاده ماگاري- نو- اوهينه در بيان دلدادگي خود به شاهزاده خانم کاسوگا از «سرزمين هشت جزيره» که همان ژاپن است ياد مي کند. «سرزمين هشت جزيره» در شعر ژاپن بجاي نام اين کشور بسيار آمده است.
در همان افسانه ي آفرينش در تاريخ باستاني ژاپن، چون ايزاناگي در پي همسر از دست رفته اش به ظلمات مي رود تا او را به اين جهان بازگرداند، خود را با هشت خداي رعد روبرو مي بيند.
افسانه اي ديگر در نيهون شوکي مي گويد که سوسانو- وو- نو- ميکوتو از نژاد خدايان اژدهاي هشت سر و هشت دم را که تنش کوه و هشت دره را مي پوشاند و هشت دختر يک زوج از خدايان زمين را سال بسال و يکي از پي ديگري دريده و در کام فرو برده (يادآور داستان ضحاک) و اينک براي بردن دختر ديگر آمده بود، نه تمهيدي مدهوش ساخت و سپس او را با شمشير از هم دريد.
طالع بيني و آينده گويي که هنوز ژاپني ها بيش و کم به آن عقيده دارند و حضور فالگيرها شب هنگام در سر کوي و گذر نمودار اين باور است، بيشتر با طرح هشت خانه اي که از چين آمده است انجام مي شود.
در طبع زيبايي شناس مردم ژاپن تقريباً هر جاي خوش منظري هشت نما يا ديدگاه دارد. معروفترين نمونه ي آن هشت منظر درياچه ي بيوا ("اوءمي هاکي") نزديک کيوتو است که آن را چنين مي شمارند: منظره ي ماه پاييز از ايشي ياما، منظره ي برف در شب از هيراياما، منظره ي غروب در سه تا، ناقوس شبانگاه در مي ايدرا، منظره ي بازگشت قايق ها در کاراساکي، و ،سرانجام، چشم انداز مرغابيهاي وحشي هنگام فرود آمدن در ناکاتا.
هشت (بژاپني "ياتسو") در ادبيات قديم در بسياري جاها بمفهوم اصلي آن، «بسيار»، آمده است. ياتاگاراسو، کلاغ چندين پا، که در واقع فقط سه چنگال دارد، از اين نمونه است. کلمه ي ژاپني يورودزو بمعني بيشمار نيز از همين ريشه است و هشت در اينجا مانند هزار فارسي است. در نيهون شوکي در شرح رويداد روز بيست و هشتم ماه دوم سال بيستم پادشاهي ملکه سويکو از هشت خانواده ي بزرگان سخن به ميان آمده که به همان مفهوم هزار فاميل در فارسي است.
در سنت ايراني و ادب پارسي نيز هشت، هر چند که به منزلت هفت نمي رسد، باز مفهومي نمادين دارد:هشت گنج خسرو پرويز، «هشت صفات» که صفات مردان خداست، و هشت باغ يا هشت جنت يا هشت بهشت ازين نمونه است. خاقاني مي گويد:
زنه هواس برون شوبکري هشت صفات که هست حاصل اين هشت، هشت باغ بقا
تحقيق پر نکته ي استاد ايموتو را دانشجويان سال دوم رشته ي فارسي دانشگاه مطالعات خارجي اوساکا از ژاپني به فارسي برگردانده اند. احتمال دارد که تلفظ نامهاي خارجي، بعلت برگردان آنها به ژاپني و سپس به فارسي، بعضاً دقيق نباشد. متني که در زير مي خوانيد نوشته ي دانشجويان ژاپني است که آنرا تنظيم و هماهنگ کرده ام. نام اين ايراندوستان،جوان در زير مي آيد تا در اين دفتر به يادگار بماند:
ماساکو آداچي، کيکو فوجي، کازوکو فوکوموتو، ياسوئه ايباراگي، توشيمي ايتو، ميسائو کاميکورا، تتسويا کامورا، يوميکو کاشي ها را، هاتسويه کاتو، تويوکو موريتا، ساچيه موري ياما، ميتسوهيرو سايتو، ساتوشي شيموياما، هاروکو تاکاناشي، آکيکو تاکه زاکي، مايومي اوئه هيرا، هيرومي يابوشيتا، و، يوشياکي يامامورا.
هاشم رجب زاده
هشت گوشه و رمز و راز آن
در ايران از هنگام باستان، هشت گوشه معنايي رمزي داشت. سرپرسي سايکس (P.M. SYKES) در کتابش بنام «ده هزار ميل در ايران» مي نويسد که در ميدان چخماق يزد نمايي هشت گوشه از آجر ببلندي حدود سه متر برپاست. اين نما را کلک مي نامند و آن ظرفي است ساخته از گل که براي گذاشتن ذغال چوب به کار مي رود. اين آتشدان در چشم سايکس شگفت آمده، زيرا که چنين پايه و آتشداني در هر نيايشگاه زرتشتي هست، و چنين مي نمايد که معماران اسلامي در يزد و کاشان اين طرح را از نمادهاي دين زرتشت گرفته اند. در ايام محرم بر اين پايه چراغ مي گذارند يا، در صورت نياز، آتش روشن مي کنند و محوطه را براي سينه زني و عزاداري شهادت امام حسين (ع) آماده مي سازند.
در آيين زرتشت ستون هشت بر و سرسراي هشت گوش در بناي آتشکده به کار مي رفت و هشت را عدد مبارکي مي دانستند. آتشدان در سرايي هشت گوشه که از هشت ستون ساخته شده و هشت دروازه داشت و بي سقف بود، نهاده شده بود (تصوير روي جلد کتاب «آيين زرتشت» نوشته ي آکينوري، نشر هيراکاوا، 1982؛ عکس از نائوکي اوئه باياشي).
در ايران باستان الهه ي آب با تاجي هشت بر تصوير مي شد. اين الهه تاجي دايره مانند بر سر داشت که با صد گوهر و نقش زرّين به هشت بر تقسيم مي شد و آراسته بود (اوستا، يشتها، 5: 128). طرح آن را اوستا «چرخ مانند» نوشته است؛ پس به نظر مي آيد که تاج مانند باشد، يا شايد کلاهي هشت بر مانند تاجي که «کانون» *بر سر دارد.
(در آيين ايران باستان) هشت اسب سفيد کالسکه اي را که اهورا مزدا بر آن سوار بود، مي کشيد. به گفته ي هرودوت، در سفر خشايارشا يه يونان، هزار نگهبان شخصي پادشاه پيشاپيش مي رفتند و در پي آنان ده ده اسب فرشتگان مي آمد و بدنبال آن کالسکه ي اهورا مزدا که هشت اسب سفيد آنرا مي کشيد. خشايارشا از پي اين موکب پادشاهي راه مي پيمود (يشتها، 7: 40). در اينجا مي توان ديد که عدد هشت با نگاره ي آييني اهورا مزدا پيوسته است.
ميترائيسم که دررم بر آمد فرينه ي آيين ميترا در ايران باستان است. در اين آئين نماد «هفت» و «هشت» نمايان مي شود.
در نيايش آيين ميترا درباره ي زندگي جاودان مي گويند که هفت پله يا هفت عرش را بالا مي روند و در پايان، از دوازده ي هشتم مي گذرند و به ابدّيت مي رسند.
در بين النهرين الهه اي براي رفتن به علام سرمدي از هفت دروازه گذشت. در اينجا دروازه ي هشتمي نيست.
هرودوت دژ و بارويي را وصف مي کند که هر حصار آن، يکي در ميان ديگري، سفيد و سياه يا ارغواني و آبي يا رنگ ديگر داشت و درون حصار مياني، قصر و خزانه بود. چنين مي نمايد که در اينجا قصر را با هشت حصار و دروازه ساخته بودند.
نمونه ي ديگر بناي گنبد سلطانيه در حدود صد و سي کيلومتري غرب قزوين، مقبره ي هشت گوشه ي سلطان خدابنده از خاندان ايلخانان ايران است. اولجايتو، ايلخان پيش ازو که طرح اين مقبره را ريخت، مي خواست که بقاياي تربت حضرت علي (ع) و امام حسين (ع) را از نجف (و کربلا) به اينجا بياورد. اما نيتش راست نيامد و اين بنا مدفن خود ايلخان شد. اين مقبره ساختماني هشت گوشه دارد که گنبدي بر بالاي آن زده و در هر کدام از هشت گوشه مناره اي ساخته شده است. اين ترکيب به بناي مقبره ي تاج محل هند شباهت دارد.
در دوره ي قاجار در کنار قصر شاهي ساختمان هشت بر شمس العماره ساخته شد، که گمان مي رود که رمز و راز آن- هر چند که داستانگونه است- همان باشد که درباره ي بناي هشت گوشه در ژاپن است. ازين بنا در کتاب سرگذشت حاجي باباي اصفهاني (ترجمه ي ژاپني پرفسور شوکو اوکاراکي، نشر هيبونشا، 1984) ياد شده است. بلندي اين عمارت 30 متر است و (در تهران قديم) از همه جا ديده مي شد. شاه اغلب در اين عمارت استراحت يا در بالاي آن هواخوري مي کرد. زني را براي مجازات از بام اين عمارت بزير انداختند (همان کتاب، ج 2، ص 68). اين عمارت هشت گوشه اقامتگاه خصوصي شاه و در همان حال مکان به کيفر رساندن محکومان بود. از آنجا که مجازات نشانه ي حاکميت است، مردم تهران (عصر قاجار) همان ترسي را از تخت طاووس در دل داشتند که شايد مردم روزگار عباسيان از بارگاه و تخت خليفه داشتند. مقبره ي رضاشاه، بنيانگذار خاندان پهلوي، در شهر ري، هشت گوشه ساخته شد که نشاني از ادامه ي مقبره ي خدابنده در سلطانيه است.
***
هرودوت در وصف معبد بابلي جگرات مي گويد که آن بناي هشت چينه ايست که بر بالاي آن معبدي ديگر هست و در اين معبد تختي است براي غنودن رب النوع و زني که خدمتگذار اوست. رب النوع اينجا مي آمد و بر اين تخت مي آراميد. اين داستان در مصر نيز هست. اين برج هشت گوشه نشانه ي ارتباط ميان الهه و خدمتگزار اوست. در خاور باستان تصوير الهه با عدد هشت ارتباط دارد.
هرودوت مي گويد که از دوازده خدايي که يکي ازآنها هرکول (Hercules) مصر است، هشت خدا پديد آمد. تا دوره ي اماسيس (Amasis يا «احمس» از شاهان مصر باستان) هفده هزار سال گذشت. گمان مي رود که اين هشت خدا بر شرق و غرب و جنوب و شمال و چهار سوي ميان آنها (شمال شرق و شمال غرب و جنوب شرق و جنوب غرب) متوکل بودند. چنين ترکيب و تصوري در آيين بودا هم هست.
در آيين بودا از «هاپوتن» که خدايان هشت گوشه ي عالمند، با افزودن خدايان نگهبان آسمان و زمين «جوتن» (خدايان دهگانه) را ساختند. هشت خداي افسانه اي ژاپن مانند تاکاموسوبي نوکامي، کامي موسوبي نوکامي، تاماچومه موسوبي نوکامي، و، ايکوموسوبي نوکامي خدايان حافظ سراي امپراتورند، و از روزگار باستان «هاسهيندن» نيايشگاه آنها بود. بعدها اين نمايشگاه به معبدي در کوه يوشيا در کيوتو، که اکنون يکي از سه معبد بزرگ است، جابجا شد.
خدايان هشتگانه در افسانه هاي ژاپن به هشت سو يا هشت گوشه ي عالم تعلقي ندارند،اما آيين ويژه اي در نيايش بسوي خداي خاندان امپراتوري هشت خدا ("شين شيکان") را همچون خدايان بزرگ تقديس مي کرد. و نيز هنگامي که کاگو تسوجي ازايزانامي نوميکوتو (نياي بزرگ خاندان امپراتوري ژاپن در افسانه ها) به دنيا آمد، بندبندش از هم جدا شد و ازو خداي هشت ستون پديد آمد: ديگر هاشوشين، راه سايه روشن در عهد نيهون شوکي* که خوشبختي و بدبختي در فرمان او بود.
در سومر ستاره ي هشت پر نشانه ي خدا و آسمان است و نام و مظهر خداي آسمان يا خداي بزرگ سومر مي باشد. اين نشانه در بين النهبرين نمودار تنها مظهرآسمان بنام شاه نارام سين، پسر برادر سارگون است (از کتاب "خاور باستان"، نوشته ي جاک فينگان، ترجمه ي تاکاهيتو ميکاسا نومييا، نشر ايوانامي، 1983، فصل 24، 50). در کتاب «خاورميانه ي قديم بر اساس آثار نقاشي» (نشر دانشگاه پرينستون، چاپ دوم، 1969) بسياري نمادهاي هشت گوشه ي گوناگون بين النهرين را مي توان ديد. در اين تصويرها، نماد هشت گلبرگ يا هشت چرخ هست، بهروري، اين قابل توجه است که اين نمادهاي هشت بر باور انسان به خدا را مي نماياند.
يهوديان و هم مسيحيان و مسلمانان جايي در بيت المقدس را که «قبة الصخره» ناميده مي شد مقدس مي دانند. يهوديان عقيده دارند که در اينجا ابراهيم پسرش اسحق (اسمعيل) را براي قرباني کردن آورد. عبدالملک خليفه ي اموي در سال 691 ميلادي گنبد باشکوهي با پايه ي هشت گوشه ساخت در چند متري اين گنبد و در شمال غرب آن پايه ي هشت گوشه اي است که مي گويند پايگاه معراج حضرت محمد (ص) بوده است.
نمي توان ازينجا گفت که نشانه ي هشت گوش را اسلام به اينجا آورده، زيرا که اين نشانه در يهود هم هست. علامت دولت يهود ستاره اي است (شش پر) که روي سکويي هشت گوش و دو مرتبه ايستاده است. اين نشانه بر طاق نصرت يادگار پيروزي سربازان روسي امپراتور تيتوس نيز حک شده است، و اکنون هم بر برج يادبود مقابل پارلمان دولت يهود جلوه دارد.
امر شايان توجه در اينجا اينست که جز نشانه ي هشت، نماد هفت هم که شمعدان هفت شاخه است، مي توانيم ببينيم. مي شود چنين دريافت که نشانه ي هشت گوشه در بناي گنبد و سنگ، نمادي پيوسته و نژاد سامي است. مي توان انگاشت که سکوي هشت گوش، مکان قرباني کردن بود و اينست که در آنجا اين نشانه را نهاده اند.تخته ي تعميدي هم که در تعميدگاه کليساي عيسوي است هشت گوش است. صفه ي تعميد هم مي بايست، در اصل قربانگاه بوده باشد. در اين مکان يا در کنار آن، آب حيات بر مي جوشيد. گمان مي رود که اين چشمه ي آب حيات هم نمادي مانند صفه تعميد در اين جايگاه بود. نيز مي توان پنداشت که سنت عيسوي غسل تعميد دادن نوزاد جايگزين رسم قديم کنعاني عرضه داشتن فرزند براي قرباني شد.
در شمال اکروپوليس در آتن، خرابه هاي آگورا است، بازمانده از دوره ي تسلط روم، و نزديک دروازه ي برج اندرونيکوس که از سنگ مرمر ساخته شده است. اين برج هشت سر دارد و هر ضلع آن سمت دقيق شمال، جنوب، مشرق و مغرب و چهار سوي ميان آنها رانشان مي دهد. در درون برج، گاه نمايي آبي بود. ستون هشت بر، نمادي ديگر از سنگ جهت نما است. جهت نما و گاه نما (ساعت شمار) در دروازه ي قربانگاه آگورا پيوند اين دو نماد را نشان مي دهد. از نمونه ي سنگ جهت نما در ژاپن، سنگ کوه هيپوري در ناحيه ي توبا مشهور است. در اينجا سنگ هشت گوش پس از دوره ي ادو (سده هاي هفده تا نوزده ميلادي) در زندگي روزانه به کار مي آمد. ستون هشت بر و بناي هشت گوشه ي زرتشتي که از آن ياد شد نيز نخست قربانگاه بود و سپس تحول پيدا کرد و به ستون و کاخ بدل شد. مقبره ي هشت گوشه هم شايد که در آغاز بنايي بود که در آن قرباني پيشکش (خدايان) مي کردند، و با گذشت روزگار به صورت آرامگاه در آمد.
در درفوي (در يونان) هر هشت سال يکبار جشن عجيبي برگزار مي شد ودر آن شاه به مردم خود غله مي داد. درست تر اينست که تداول 8 بعنوان عدد مقدس تا دوره ي متون بود، هنگامي که تقارن 19 سال خورشيدي (228 ماه خورشيدي) و 235 ماه قمري به تقويم راه يافت (اين را در چين باستان "شوء هوء" مي گفتند). مي توان تصور کرد که اين تحول به يونان محدود نبوده است. هر تمدني که علم نجوم را پيشرفت داد، به اين جا رسيد. دور 7 براي سال کبيسه ي دور "متون" است، و سه سال کبيسه در دور 8 ساله بود، و از اينرو شماره ي3 را مقدس مي دانستند. اين دور گاه 7 و گاه 8 به نظر مي آيد، و شايد اين بازمانده ي دوره اي باشد که با رواج دور «متون» هر شماره پرشگون و مبارک بود. در افسانه ي «مينوس شاه» هر هشت سال 7 پسر و 7 دختر به قرباني و نياز خدايان فرستاده مي شوند. اين قرباني ها اگر زنده مي ماندند در سياهچال زنداني مي شدند، يا اينکه آنها را در آتش مي انداختند و مي سوختند تا امپراتور را زندگاني بخشند.
در جشن عجيبي که هر هشت سال در "درفوي" برپا ميشد، پادشاه به مردم غله و حبوبات پخته مي داد و سپس با پا به تنديس دختري که پايه ي تخت او را گرفته بود مي زد. آنگاه ريسماني به گردن آن تنديس مي بستند و در گودالي دفنش مي کردند (فريزر J. G. FRASER، "افسون نفرين و سرنوشت پادشاه"، ج 1، 1911، ص 46).
گمان مي رود که اين مراسم به دوره ي هشت ساله ي پادشاهي مربوط است. بواقع هم در اسپارت دوره ي فرمانروايي پادشاه هشت سال بود. دوره ي هشت ساله ازينجا پديد آمد که نود و شش ماه شمسي که هشت سال مي شود با نود و نه ماه قمري برابر است. پايه و مايه ي اين فکر اينست که دوره ي پادشاهي و نيز نيروي فرمانروايي هر دو نو شود. مي گويند که در اين ميان شاهزادگان مدعي تاج و تخت با پادشاه در افتادند و شاهزاده اي پيروز شد و بر تخت نشست، اما شاه بزودي او را کشت و سرير و نيروي فرمانروايي را باز آورد. اين نکته نيز هست که اگر هم پادشاه همه ي عمر بر سرير خود بماند، باز هر هشت سال يکبار پيوند زندگي را با بانوي خود تجديد و باينوسيله نيروي خود را احيا مي کند.
شايد که اين زمينه و تعبير بتواند روشنگر جشن عجيب «درفوي» باشد (نگاه کنيد به فريزر J.G. FRASER ، خدايي که مي ميرد، 1912). در باور يونانيان باستان، هشت سال دوره کوتاهتري از تجديد عالم بود، و نيز هشت جهت هم سوي عالم را نشان مي دهد. و باز، هشت سال قمري با افزودن سه ماه به آن با هشت سال شمسي برابر مي آيد.
در نوشته هاي بودايي درباره ي شاکياموني (بودا) هشت جاي مقدس را در مي يابيم:
اول- باغ رو نبيني که او در آنجا به دنيا آمد،
دوم- پاي درخت بودهي (بوده) که در آنجا شاکا يا معرفت را دريافت،
سوم- قصر واراناسي، که در آغاز در آنجا آموخت،
چهارم- بيشه ي گيدا، که در آنجا اهريمن و نيروي ايمان بودا پيکار کردند،
پنجم- قصر کانياکوبجا که از سي و سه مرتبه ي آسمان در آنجا فرود آمد،
ششم- قصر لوشا که در آنجا بودا انبوه مريدان را آموخت و به رستگاري رهنمون شد،
هفتم- قصر کوگن که در آنجا در کار و زندگي انديشه کرد، و
هشتم- در نزديکي يک جفت درخت سالا که شاکياموني در آنجا از جهان در گذشت.
تعاليم آيين بودا هشتگانه است. آموزشهاي اخلاقي پادشاه يونان و نيز امپراتور ژاپن هم هشت تا است.
مي گويند که شمار هشتاد و هشت مکان مقدس شيکوکو *با عدد هشت و راز و رمز تقدس آن رابطه دارد.
چون شاکياموني در گذشت، خاکستر او را نخست به هشت بخش و سپس به بخش هاي بيشتر تقسيم کردند و به جاهاي بسيار (به تبرک) فرستادند.
در بين النهرين چرخي با هشت پره بود که همانند آن در هند به نام هورين، يادآور و مظهر روح بود. جالب است که در نقش سنگ هاي بازمانده در باميان، جايي که فرهنگ بودايي و تمدن هلنيستي** در هم آميختند در طرح و تصويرها، جز نقوش دايره که اندک است، هشت گوش زياد ديده مي شود.
از آنجا که طرح و بناي هشت گوشه در سراسر جهان هلنيستي مقدس شناخته مي شد، نقش هشت گوشه هاي باميان مي بايست از سرزمين هاي باختر به شرق آسيا راه برده باشد، چون تصور مي رود که بناي معبد هوريوجي در ژاپن هم در آغاز با طرح هشت گوشه پي افکنده شد، مي توان گفت که طرح گور هشت گوشه ي امپراتور ژاپن در ناحيه ي آسوکا (نارا) هم از هلنيسم نفوذ پذيرفته است.درباره ي هشت گوشه در سنت معماري هند مي توان انگاشت که اين هم تأثير هلنيسم در رسم و راه بودايي و هم برخاسته از سنت و فرهنگ محلي هند بود. در هند بنا و برج هشت گوشه هست که در عصر اسلامي ساخته شده است. مقبره ي تاج محل در هند که ادامه ي سنت الگوي مقبره ي خدابنده در سلطانه ي ايرانست، نماي هشت بر دارد. تاج محل آرامگاه شاه جهان است که نيز پسرش او را در برج هشت گوشه ي قصر آگرا بازداشته بود و او آنجا در انزوا مي زيست (نگاه کنيد به : تاکاياسو هيگوچي، غارهاي سنگي باميان، نشر دوهوءشا؛ 1980، و: نائومي تسونودا و کومي ماي، سياحت هند، نشر هواي کوشا، 1980، ص 43-41).
بازداشتن ملکه (شاه جهان) در برج هشت گوش، در جايگاه برگزاري آيين نيايش که مکان پاک بود، نشانه ي آن بود که کسي را به عالم قدسي مي فرستند. شوتوکو تايشي (نايب السلطنه و دولتمدار نامي ژاپن که از 572 تا 621 ميلادي مي زيست) به يومه دونو (بناي هشت گوشه) رفت تا در آنجا در خلوت بماند. اما برج هشت گوشه براي گرفتاران همچون دوزخ بود زيرا که از آن راهي به بيرون نداشتند.
در ژاپن برجي چهار مرتبه در نيايشگاه شينشو آنراکو (معبد آنراکو در ناحيه ي شينشو در ايالت ناگانو) بازمانده است، و در کاتا کيباراهايجي در ناحيه ي نيشيکو در شهر کيوتو، پايه ي برج هشت گوشه متعلق به دوره ي نارا (سالهاي 710 تا 784 که نارا پايتخت بود) پيدا شده است.در سايدايچي هم آثار پايه ي هشت گوش برج يافته اند. تالار هشت گوشه اي در معبد هي زان هم اکنون برجا است. در معبد هوريوجي هم ستون مياني بناي برج مقدسي که پنج مرتبه دارد، هشت گوشه است. اين ستون از دو تنه ي درخت ساخته شده و حدود سي متر بلندي دارد. پايه ي زيرين چهار گوش است اما ستون مياني هشت گوشه دارد. بدينسان در هر دو نماد اين بنا رمز هشت گوشه در کار آمده است.
*استاد و رئيس بخش فارسي دانشگاه مطالعات اوساکا
*کانون(Kwannon)در آيين بودا الهه ي رحمت شناخته مي شود.
*در «نيهونگي»يا«نيهون شوکي»تاريخ باستاني و افسانه اي ژاپن از اغاز تا سال697ميلادي ،که زوج خدايان بنام سوسانو و آماته راسو تواومي کامي از خرده هاي شمشير سوسانو سه دختر و از رشته يجواهر بهشتي آماته راسو پنج پسر بوجود آوردند که آنها را اکنون بنام هاچي-ئو-جي(هشت شاهزاده)نيايش مي کنند:نگاه کنيد به
*هشتاد و هشت معبد در شيکاکو،جزيره ي اصلي ژاپن،که مؤمنان بودايي زيارت اين مجموعه را مايه ي رستگاري مي دانند.
* *عصر هلنيستي(Helenistic)،( 30-323)پيش از ميلاد،دوران پس از مرگ اسکندر تا عروج امپراتوري روم.اين دوره براي استيلاي فرهنگ يوناني بر مديترانه و خاورميانه معروف است.
منبع:پايگاه نور ش31
/ن