زبان فارسي در عتبات عاليات (21-1302 ش)
چکيده:
کليد واژه: ايران، عراق، زبان فارسي، عتبات عاليات، شيعيان.
مقدمه
زبان فارسي در عراق
به کارگيري گسترده زبان فارسي در عتبات عاليات چندان بوده که خشم دولتهاي عرب سني حاکم بر عراق را برانگيخته است. اين دولتها گذشته از مواضع ضد شيعي و اختلاف نظر مذهبي، از بعد ملي نيز نمي توانستند زبان فارسي را به عنوان نماد ايراني بپذيرند حال آنکه اين زبان در عمل زبان نخست شيعيان ساکن در عتبات بود.
حکومت تازه تأسيس عراق که دست نشانده بريتانيا بود مي کوشيد يک نظام سياسي در متصرفات پيشين عثماني به وجود آورد اما ارتباط نيرومند معنوي و اقتصادي مردم بين النهرين و عتبات عاليات با شيعيان ايراني را مخالف بنيانهاي جديد حکومت خود مي ديد، بنابراين هر آنچه را با ايران در ارتباط بود نفي مي کرد. يکي از اين موارد، مدرسه هاي ايراني در عراق بود. دولت عراق در اين زمينه به مدرسه هايي مانند مدرسه علوي در نجف اشرف، مدرسه حسيني در کربلا، مدرسه شرافت ايرانيان در بغداد، مدرسه اخوت در کاظمين و مدرسه اي در بصره که ويژه ايرانيان بود توجه کرد.
در سال 1307 ش / 1346 ق. دولت ايران براي ياري رساندن به آموزش فرزندان ايرانيان در عراق کمک هزينه اي را تصويب کرد اما اين مسئله موجب حساسيت عراقيها شد. روزنامه الاستقلال چاپ بغداد در جمادي الاول 1346 / آبان 1307 به اين امر واکنش نشان داد و در مقاله اي با نام «حکومت ايران و عراق، تضییقاتی که متضمن معنی است» به کار دولت ایران و این مدرسه ها حمله کرد و از اولیای حکومت عراق خواست مدرسه های بیگانگان را بیشتر کنترل کند زیرا معتقد بود که این مدرسه ها اهداف سیاسی دولت ایران را پیگیری می کنند. (کوهستانی نژاد، 1384: ص 213 تا 215).
حکومت عراق افزون بر حساسیت نسبت به فعالیت مدرسه های ایرانی، در فاصلۀ سالهای 1307 - 1304 کوشید از حمل پرچم شیر و خورشید (نشان ایران) در جلوی دسته های مذهبی در عتبات جلوگیری کند و سرانجام به بهانۀ اینکه این پرچم، پرچم حکومت ایران است مانع این کار شد. (آذری شهرضایی، 1385، ص 172 تا 180)
دولت عراق پس از موفقیت در جلوگیری از حمل و نصب پرچم شیر و خورشید ایران در مراکز مذهبی و اقتصادی عتبات عالیات، به سراغ دیگر نشان ایرانی رفت که همانا زبان فارسی بود، در حالی که دانستن زبان فارسی در عتبات به سبب حضور تاریخی زوار و سخنوران ایرانی و یادگیری و کاربرد آن در مراکز اقتصادی و بازار عتبات برای هر نوع ارتباط، معامله و تبادل اقتصادی، ضروری بود.
زمزمه های مخالفت با زبان فارسی نخست در روزنامه های بغداد منعکس شد. روزنامۀ الناشئه الاسلامیه چاپ بغداد در تاریخ 5 صفر 1357/ 17فروردین 1317 در مقاله ای با نام «زبان ما در کربلا» به کاربران زبان فارسی حمله کرد و استفاده از آن را نافی هویت عربی دانست و نوشت:
«... در آن شهر فامیلهای عربی اصیلی از نسل علوی هاشمی زندگانی می نمایند که اگر با آنها صحبت کنید با این زبان خارجی (یعنی فارسی) پاسخ می دهند و اگر بخواهید که به زبان اجداد و پدران خود گفتگو نمایند در جواب به زبان رکیک و مبتذلی که آثار عُجمه از آن ظاهر است اظهار می دارند که کلّیه نوکران و دایگان ما به همین زبان صحبت می کنند. چه عذر غیرمشروعی و علت پستی است.» (اسناد وزارت امور خارجه، 1317 ش، ک 16. پوشۀ 11).
سفارت ایران نیز گسترش زبان فارسی را در عتبات تأیید کرد و در سال 1317 ش. در گزارشی به وزارت امور خارجه نوشت:
«... به اندازه ای عدۀ ایرانیان مقیمین کربلا زیاد است که حتی اعراب و خانواده های مهم کربلا هم به زبان فارسی صحبت می دارند و عربهایی که بخواهند به زبان عربی صحبت کنند لهجۀ آنها مخلوط به فارسی است و از این جهت جراید عراق گاه و بی گاه از این وضعیت انتقاد می نمایند.» (همان، 1317 ش، ک 16، پوشۀ 11).
ناخرسندی حاکمان عرب از این وضع موجب شد در اقدامی که به نظر متأثر از نپذیرفتن واقعیتهای اقتصادی و ارتباط مادی و معنوی ساکنان عتبات با ایرانیان و زبان فارسی بود، با به کارگیری این زبان مقابله کنند.
با فرا رسیدن ایام محرم و مسافرت زوار ایرانی به کربلا در سال 1319 ش. شهربانی کربلا به همۀ واعظان و روضه خوانها که در صحن مطهر به منبر می رفتند دستور داد به زبان عربی روضه بخوانند. کنسول ایران در کربلا به اشتباه تصور می کرد مسئول صدور این دستور، عبدالله علوان، متصرف کربلا، است (همان، 1319 ش، ک 63، پوشۀ 3)، در حالی که پایۀ رویارویی با نمادهای ایرانی، سیاست حکومت عراق بود که به گونه ای تدریجی، ملایم و مداوم باید اجرا می شد. البته سفارت ایران از اقدامهای دولت عراق بی خبر نبود و وزارت امور خارجه را در جریان وقایع و مسائل مرتبط قرار می داد. کنسول ایران در کربلا در گزارشی دربارۀ منع روضه خوانی به زبان فارسی نوشت:
«... مطابق معمول همیشه در حرمهای مطهر حضرت سید الشهداء و حضرت عباس به زبان فارسی روضه خوانی [می شد] و در هر گوشۀ حرم و مساجد حرم دائماً از طرف اشخاص روضه و مرثیه خوانده می شد و همچنین یکی دو نفر مداح شبها و صبح ها در صحن مطهر مدیحه سرایی می نمودند؛ دو سه روز است که از طرف ادارۀ اوقاف امر و قدغن شده است [که] کسی حق ندارد در صحن و یا حرم مطهر به زبان فارسی روضه خوانی و یا مدیحه سرایی نماید و از همۀ روضه خوانها و وعاظ التزام گرفته اند که به زبان ایرانی روضه نخوانند.» (همان، 1321ش، ک 55، پوشۀ 12).
دیپلماتهای ایرانی برای رویارویی با این برخورد مقامهای عراقی که تاثیر منفی بر زوار ایرانی داشت کارهایی انجام دادند. منشی کنسولگری ایران در کربلا بی درنگ با استاندار کربلا دیدار کرد و کارهای نادرست مقامهای عراقی را مانع حسن هم جواری و دوستی ایران و عراق و موجب تأثیر منفی دانست. متصرف کربلا در پاسخ گفت:
«... این کار تازه نیست؛ از زمان متصرف سابق همچه [چنین] امری از بغداد رسیده بود و چون هنوز ناسخ آن نیامده ادارۀ اوقاف امریۀ سابق را تأیید نموده است...» (همان، نامه شماره 582).
وزیر مختار ایران در بغداد با صالح جبر، وزیر کشور عراق، دیدار و از وی درخواست کرد دستورهای لازم را در مورد لغو امریۀ ادارۀ اوقاف صادر کند. (همانجا).
همزمان با اقدامهای کنسولگری ایران در کربلا و وزیر مختار ایران در بغداد، علمای کربلا آقایان شیخ احمد حائری و سید عبدالحسین حجت طباطبایی با متصرف کربلا گفتگو کردند و خواستار لغو دستور ادارۀ اوقاف شدند. به گزارش سفارت ایران، آیت الله سید هبۀ الدین شهرستانی، (یکی از مراجع عتبات) به کربلا رفت و با متصرف آنجا مذاکره و پیامدهای ناگوار اجرای آن دستور را گوشزد کرد و یادآور شد:
«... در بنایی ایرانی، روش فرش ایرانی، زیر سقف ایرانی، زبان ایرانی را نباید منع نمود.» (همان، نامۀ شماره 803)
کوششهای سفارت و علما موثر بود و متصرف کربلا قول داد دستورالعمل صادره را لغو کند. (همانجا). مدتی نگذشت که آیت الله شهرستانی به کنسول ایران اطلاع داد:
«امروز مدیر اوقاف نزد ایشان [یعنی آیت الله شهرستانی] آمده و اظهار داشت منع مرتفع گردید و روضه خوانها مجازند که باز به زبان فارسی روضه خوانی نمایند.» (همانجا).
پس از چند روز، روضه خوانی و مدیحه سرایی به زبان فارسی در صحن و حرم مطهر رواج یافت.
نتیجه گیری
کتابنامه:
1. آذری شهرضایی، رضا، «شیر و خورشید علوی در عتبات عالیات و مخالفانش»، فصلنامۀ گفتگو، شمارۀ 46، بهار 1385.
2. بایگانی اسناد و وزارت امور خارجه، اسناد قدیمه، سال 1317، کارتن 16، پوشه 11.
3. همان، اسناد قدیمه، سال 1319، کارتن 63، پوشه 3.
4. همان، اسناد قدیمه، سال 1321، کارتن 55، پوشه 12.
5. کوهستانی نژاد، مسعود، چالش ها و تعاملات ایران و عراق، تهران: مرکز اسناد و خدمات پژوهشی وزارت خارجه، 1384.
6. مسکوب، شاهرخ، هویت ایرانی و زبان فارسی، تهران: فرزان، 1379.
منبع: نشريه پايگاه نور شماره 25